eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
912 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بندی از ترکیب بند سوگند بر بیت الحرام و بر شکافش کفر است هر راهی که باشد بر خلافش سینه برایش چاک داده حق تعالی تا که بگوید هست کعبه در طوافش این حرف آغازینِ شأنِ قنبر اوست آن قله که عمری است نامیدند " قافش" زهدِ علی را هیچ مخلوقی نفهمید حتی عبای وصله دار و پشم بافش شیران خون ریز عرب در بین میدان انکار می کردند خود را در مصافش رو کرد در هر معرکه، دستِ دغل را انداخت از رونق علی، لات و هبل را eitaa.com/abdorroghaye
"صدق الله العلی العظیم" پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی eitaa.com/abdorroghaye
بندی از ترکیب بند ذکر مدحش به لب جن و ملک گل کرده به علی ختم رسل نیز توسل کرده نه فقط تکیه ی عرش است به دستان علی آسمان با نظرش، حفظ تعادل کرده بارها گشت نبی بی کس و با یک لشگر... یک تنه حیدر کرار، تقابل کرده به همه خیر رساند و به همه روزی داد از همه طعنه شنیده است و تحمل کرده سفره دار کرمش بود حسن، با این حال خودش از نان جوی خشک، تناول کرده پدری کردنِ بر اهل ولا را ز ازل حضرت حیدر کرار تقبل کرده آن که زهرا به وجودش شده خرسند، علیست برترین اصل، در آیین خداوند علیست eitaa.com/abdorroghaye
هوای طفل زمین خورده را پدر دارد فدای این پدر مهربان، فدای علی برای روز پدر، کاش در نجف بودم که باز سر بگذارم به زیر پای علی eitaa.com/abdorroghaye
رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله رسیده با طمع بخشش از اله عقیله به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟! مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟! اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله eitaa.com/abdorroghaye
حرف از وفات زینب کبری جفا به اوست زینب شهیده ای است که شاهد بر عالم است eitaa.com/abdorroghaye
بعد از حسین غربت عالم به دل نشست کِشتی روزهای خوش من به گِل نشست یاد تنش که ماند زمین، نیمه جان شدم تا مبتلا به بسترِ بی سایه بان شدم از آن زمان که آب نخورد آبروی من پایین نرفته آبِ خوشی از گلوی من یادم نرفته آینه بودم برابرش یادم نرفته بوسه زدم زیر حنجرش آنقدر گریه می کنم از حال می روم انگار بازهم سوی گودال می روم او شد اسیر خنجر و من هم اسیرتر هر ضربه ای که خورد شدم پیر و پیرتر همچون رقیه خواهر او هم یتیم شد یک عمر گریه، روزیِ یک سال و نیم شد باور کنید قبل رسیدن به کربلا هرگز ندیده بود کسی سایه ی مرا آن جاه و احترام مداوم تمام شد با من یزید هم سخن و هم کلام شد از شهر شام غصه ی عالم به من رسید روی کبود و چهره ی مبهم به من رسید وقت طلوع چهره ی نورانی حسین سنگی رسید و خورد به پیشانی حسین اشک رباب دیده ام و دلشکسته ام بزم شراب دیده ام و دلشکسته ام تا بین طشت آیه ی کهف الرقیم خواند جوری زدند روی لبش جای چوب ماند لحظات آخرم، همه چیز مرا گرفت پیراهنی که بوی عزیز مرا گرفت هستم خراب روضه و مجنون، هنوز هم بوی حسین می دهد این خون، هنوز هم در سینه آخرین ضربانم حسین شد وقت وداع، ذکر لبانم حسین شد eitaa.com/abdorroghaye
بر ناله های روز و شبش اعتنا نشد هر روز آب تر شد و دردش دوا نشد ابعاد جسم مختصرش وقت سجده اش در یک نگاه، بیشتر از یک عبا نشد خاک نمور و سرد سیهچال شد سبب از دردهای کهنه، شبی هم رها نشد دلتنگ بود سخت به دیدار دخترش اما ندیدش آخر و حاجت روا نشد بین فشارِ حلقه ی زنجیرها کسی چون او به ساقِ خُرد شده مبتلا نشد تا مغز استخوان تنش تیر می کشید بی دردسر نشد که شود جابجا، نشد بدکاره هم عوض شد و ذکر جلاله گفت بیچاره آنکه با کرمش آشنا نشد مردی که با حیا به نماز ایستاده بود حتی زمان نافله از او حیا نشد وقتی که زهر، تشنه لبش کرد، لحظه ای گریان به جز به تشنه لب کربلا نشد هرچند سینه اش به روی تخته پاره رفت دیگر شکسته زیر سم اسب ها نشد شکر خدا نماند تنش بر روی زمین شکر خدا که سهم تنش بوریا نشد eitaa.com/abdorroghaye
به مناسبت 24 رجب، سالروز فتح خیبر از ماجرای فتح خیبر شد نمایان تنها یل بی باک و بی همتا علی بود eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فقط نه این که خمیده چنان هلال شدی شبیه فاطمه چون سایه و خیال شدی   شبانه روز فقط مرگ را طلب کردی چه شد که این همه لب تشنه ی وصال شدی؟!   چه حیف! تشنه ی دیدار دخترت ماندی دچارِ غربت این دوری و ملال شدی   میان ظلمت زندان، به قلبِ بدکاره... هبوط کردی و خورشیدِ لم یزال شدی   چقدر وقت نمازت تو را کتک زده اند چقدر مضحکه ی قومِ بدخصال شدی   مگر به ساحتِ پاکِ علی ولی الله چه گفته مرد یهودی، مریض حال شدی؟!   شدید  ناخوشی ساق پا عذابت داد عجیب وقت پریدن شکسته بال شدی   چه گفته اند مقاتل بگو زبانم لال اگر غلط نکنم زنده زنده چال شدی   برای روضه ی جانسوزِ سیدالشهدا همیشه منتظرِ لحظه ای مجال شدی   لبت همین که چنان چوب خشک می لرزید اسیرِ تشنگی شاه بی مثال شدی   برای ذبحِ غریبانه، بین گودالش شبانه گریه کنش در سیاهچال شدی   تنت اگرچه روی تخته پاره رفت اما کجا به زیر سم اسب پایمال شدی؟! eitaa.com/abdorroghaye