#دلنوشته
✍️زهره قاسمی
عشق میتونه به تنهایی
تمام معادلات جهان رو بههم بریزه.
وقتی که تمام عالم خاکی، رو به روت وایمیستن؛ رو کن به آسمون و بگو:
[ فَقَد هَرَبتُ اِلَیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ
یَدَیکَ مستکِینا لَکَ مُتَضرِّعاً اِلَیک...
حالا به سوی تو گریختهام، و در میانِ
دستهای توام، خسته و درمانده
و در آغوش تو زار زار گریه میکنم...]
خدا عاشقترینِ عاشقهاست...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«شهیدوشهادت»
✍م *صالحی،با ارسال دلنوشته به جمع نویسندگان مجله افکار بانوان حوزوی پیوست
امروز 22 اسفند ماه سالروز بزرگداشت مقام شهدا نام گرفته است.
شهید که با ریخته شدن اولین قطرهٔ خونش گناهانش آمرزیده می شود(گناهان حق الهی) ودر آغوش حورالعین قرار می گیرد.
این مقامی است والا که شایستگی می طلبد.
چه بسیار جوانان غیوری که جان خود را فدا کردند تا اسلام زنده بماند.
اگر در وصایای اکثر شهدا دقت کنیم این پیام را به بانوان می یابیم :
خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است.
و اینک ما را چه شده که اینچنین خون شهدا را پایمال می کنیم؟!
حواسمان هست که نعمت بزرگ امنیتمان را مدیون خون شهداهستیم؟!
و چه حالی دارد مادر
شهید وقتی منکرات را در کوچه و خیابان می بیند؟!
مادری که سالیان سال است که چشم انتظار دیدار فرزند خویش است!!
بیایید امروز باشهدا تجدید میثاق کنیم....
#دلنوشته
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
رفیق بهار و ببین...
✍زهرا کبیری پور
روزهای آخر اسفند یکی از مواقعیه که داغِ دلهای داغدیده تازه میشه...
درست در روزهایی که عالم داره تازه و نو میشه، روزهایی که به واسطهی همین نوشدنها، همه چیز در حرکت و جنب و جوشِ جای خالیِ اونا بیشتر حس میشه...
اگر تو هم مثل من داغدیده هستی، این روزهای پایینی سال بیشتر هوای خودت و داشته باش...
اجازه بده این غم محترمت مانع از دیدنِ شکوفهها و تولد یک سال جدید نشه...
بهار رو ندیده نگیر...
اجازه نده داغ دل داغدیدهات اعجاز خداوند رو نبینه...
رفیق مراقب خودت باش...
این غمِ فراق تا لحظهی وصال باهاته، با اون کنار بیا...
پینوشت: رونوشت به خودِ خودم، رفیقی که هیچوقت تنهام نمیزاره
#دلنوشته
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
لحظههای آخر اسفند
✍اعظم یادگاری با ارسال دلنوشتهای به جمع نویسندگان افکار بانوان حوزوی پیوست
شکوفهها، لباس درختان شدند
دلها همه بهاری، همه خندان شدند
در لحظههای آخر اسفند، ای زیباترین لبخند
ای بهار فصلها، دستانم را بگیر
مرا پیوند بزن به بهار و دوباره نو شدن
زمستان برفت... آمد موسمسبزهزاران
آمد فصل گلها، تازه شد شاخهیخشکیده با آمدن شکوفه
باز هم فصل نو، بهاری نو
کاش پایان رسد همه فراقها
کاش رسد لحظه وصال ما با تو
♡اللهم عجل لولیک الفرج♡
#دلنوشته
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
ترانههای شاد بهاری
✍اعظم یادگاری
در چند قدمی سال نو دیگر
و باز بهار شکوفه باران
و منتظران مهدی چشم انتظار
دلخوشیم به آمدنت
یقین داریم که بهار تو هم میآید
بهار شکوفهها آمد
صبرمان بهسر آمد
کاش عیدی ما با تو بگذرد
آقا قلبمان برای آمدنت میتپد
با قلمم صدایت میزنم
من گدایی دیوانهوار،
زندگی با تو سبز و جاریست
ظهورت دلگرمی عاشقان است
بیا تا طبیعت ترانههای شاد رسیدن بسراید
🍃السلام علیک یا ربیع الانام 🍃
#دلنوشته
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
✔️مرور کارها
✍م *صالحی
🤍بیایید امروز مروری کنیم بر همهٔ کارهایی که سال گذشته انجام دادیم، به عبارتی محاسبهٔ اعمال، اگر اعمال خوب ومفیدی داشتیم، خدا را شکر کنیم زیرا توفیقش را او داده، و اگر گناه و اعمال زشتی داشتیم، دلی شکستیم، غضب کردیم، غیبت، تهمت، بدزبانی.... داشتیم، استغفار کنیم. بنا داشته باشیم به ترک گناه در سال جدید.
🤍خاطرات یکسال را که مرور می کنیم، ممکنه از بعضیها دل آزرده شویم و بعضیهایش لبخند به لبمان آورد.
بیایید غمها را رها کنیم و از آنها درس عبرت بگیریم، کینهها و نفرتها راه دور بریزیم و با قلبی آکنده از آرامش به استقبال سال جدید برویم. تصمیم بگیریم با عزم و اراده جدی و محکم که اگر صفات رذیلهٔ اخلاقی داریم آنها را کنار بگذاریم. مهر و محبت را سرلوحه کارهای خود قرار دهیم.
🤍اصولاً یکی از درسهای بهار که گیاهان و درختان در آن سرزنده و شاداب میشوند بعد از این که در زمستان خشک و پژمرده شده بودند، این است که به ما یادآوری می کند:شما صحنه های معاد را همه ساله در این دنیا با چشم خود می بینید، دوران کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری با سرعت در گذرند، ای کاش به بهترین نحو بتوانیم از ثانیهها و دقایق زندگیمان بهره بگیریم. بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین/کاین اشارت ز جهان ما را بس
🤍به همین دلیل در جای جای قرآن کریم خداوند می فرماید: در زمین گردش کنید، بهعنوان نمونه «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» (الأنعام، 11)
ترجمه: بگو: در (روى) زمين بگرديد، سپس بنگريد كه عاقبت تكذيب كنندگان چگونه بوده است!
🤍سِیر درلغت به معنی گردش کردن است ولی منظور ازآن، سفر به هر دلیل و شکل و برای هر نتیجه ای نیست، بلکه هدف بصیرت و رشد و کمال است. سفر باید سبب تعقل و تفکر و درس باشد.
در اکثر آیاتی که کلمه «سیروا فی الارض» آمده، بلافاصله فرموده «ثم انظروا» یعنی در سفر نظاره کردن لازم است.
نظاره با دیدن چشم تفاوت دارد، چنین سیری هم هستی شناسی و توحید را ارتقا می دهد وهم درس عبرت از تجارب و سرگذشت پیشینیان است.
🍃آخرین روز زمستان و آخرین روز سالتان بهخیر و آرامش، ان شاءالله سال خوبی پیش رو داشته باشیم. سفرهای نوروزیتون بسلامت ومملو از درس، خدا به همراه لحظههاتون 🤲🍃
#دلنوشته
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🕌اهل رحمت مخصوصه ...
✍️زهراسعادت
سلام آقای خراسان!
سلام تقدّسِ واژه ی غربت…
مدتهاست از نگاه به عقربههای دونده ساعت خستهام!
از لحظههای تاریک بی همراهی…
بیتاب شاخهی نور تان،
از بغضهایِ تلخ ِمانده در گلو، که دلتنگی را فریاد میزنند نالانم!
از دلگیریهای مدام قلبم خستهام،
از چشمهای دلنگران و منتظر دیدارتان،شرمسارم!
از پاهای خسته و درراهمانده بسوی حریم تان، دردمندم!
انیس النفوس!
از نارفیقی های مدام و از هجوم نامهربانیهای دنیا، خاطرم حزین
و از آرزوهای کالِ رویِ شاخهی درختِ امیدواری، رنجورم!
سلطان طوس!
دل بیقرارم از دنیا بریده و جای دنجی گوشهی حریم تان طلب میکند ،
تا زل بزنم به برق چشمنوازِ گنبد طلایی تان، که قاب چشمانم را زینت بخشیده!
تا زل بزنم به التماسهای نابِ گره خورده به پنجره فولادتان!
تا زل بزنم به زائرانی که هر کدام با هزار امید، صندوقچهی اسرار درونشان را پیش نگاهتان ،باز میکنند!
زل بزنم به خادمانی که توفیق، رفیق راهشان شده و کاش جای آنها رخت خدمت دربَر کنم!
زل بزنم به کبوترانی که حسرت همجواری شان روی گنبد و گلدستهها ،دلم را کبوتر جَلدِ حریم تان ساخته!
آری، بیقرارم !
تا زل بزنم به آسمانِ چسبیده به حریم کبریایی تان!
زل بزنم به ضریح چشم نوازی، که چشمانِ دلتنگِ بسیاری، در حسرتِ دیدارش میبارند!
آقاجان!
من مهجورترین بذرِ دور از آفتابم
که به نشاط آور ترین،
آیهی بارانِ کرامت تان باور دارم!
مباد، دلم به توسل حریم شاهانه تان بشکند و بی ضمانت برگردد!
#زیارت_مخصوصه
#دلنوشته
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مادرم زهرا
✍ ف. علی زاده علی آبادی
فاطمیه که فرا میرسد هوای مادرم بیش از هر زمان دیگری به سرم میزند. نامش زهرا بود و دلداده ی زهرای مرضیه (سلام الله علیها). سالیان سال بود که با فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت زهرا (س) خیمه عزا به پا میکرد و تمام همّ و سعیش بر این بود تا در این دهه به خوبی و با بهترین امکانات از مهمانان بی بی دوعالم پذیرایی کند.
صدای مهربانش که هر روز به پدرم سفارش میکرد برای پذیرایی میهمانان حضرت (س) بهترین خوراکیها را تهیه کند از خاطرم نمی رود.
دور تا دور حیاط خانه را سیاه پوش و عزادار پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله میکرد، تمام فضای خانه، از اتاق ها گرفته تا حیاط لبریز میشد از دلسوختگان زهرا اطهر (س).
گرمی صدای پدرم، با چنان عشقی که می خواند همه ی ما را به حال و هوای آن روز کوچه های غمبار مدینه دعوت میکرد. طعم چای روضه ها و دود اسپند و کندر و گلاب را فراموش نمیکنم.
فراموش نمیکنم فقرایی را که در آن روزها، مادرم دستهایشان را پر از غذای نذری میکرد که حتی بعد از گذشت 10 سال از پرکشیدنش به یادش هستند و برایش گریه میکنند و از سخاوتش می گویند. سخاوتی را که از مادرمان زهرای مرضیه (سلام الله علیها) به ارث برده بود .
سال ها بعد، زمانی که مادرم زهرا در بستر بیماری افتاد بود؛
شب قبلِ از پرکشیدنش در عالم رویا، صدای ناله حضرت زهرا (سلام الله علیها) را شنیدم که در عزای کسی گریه میکند و من فردای آن روز فهمیدم که برای از دست رفتن مادرم که عمری محبّشان بود اشک می ریزند.
مادرم نیز شب آخر خوابی میبیند و زمانی که بیدار می شود از پدرم طلب تربت امام حسین علیه السلام میکند تا با آب زمزم تناول کند. حاجتش برآورده شد و همچنان که زمان تولدش کامش با تربت اباعبدالله الحسین علیه السلام باز شد با همان تربت نیز بسته شد و چه حسن ختامی داشت و شب اول محرّم به محبوبش پیوست.
مادرم زهرا را روز غسل دادند و روز کفن کردند و روز دفن کردند.
چه تشییع و بدرقه باشکوهی، و سرانجام،ختم کلامش آرامش ابدی بود که با شنیدن روضه حضرت مادر بر بالای جنازه اش نصیبش شد. حضرت مادر سلام الله علیها اینگونه خواست تا نام مبارکش به همراه نام فرزندش سید شباب اهل الجنه بر روی مزار مادرم زهرا تا روز محشر حک شود و اینگونه نوشت:
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گر خلق واگذارند او وانمیگذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده است
بر روی گفته خود، او پا نمیگذارد
__________
#دلنوشته
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
﷽
بینهایت کوچک،بی نهایت بزرگ
✍صدیقه طهماسبی نژاد
در این دنیای شلوغ ، دلم برایش تنگ میشود.گمشدهای دارمکه عمریست به دنبالش میگردم. مسافری هستم دراین عالم ناسوت که بریده شده از اصل خویشم،جدا شده از عالم لاهوتم.روزی به ارادهی مهربانش از آغوشش جدا شدم.
حالا گذرم به ناکجا آباد دنیا افتاده،
چند روزی در این گیتی پرسه میزنم شاید توشهای جمع سازم تا آماده سفر و پیمودن راهی شوم که برای رسیدن به اوست
اما پیمودن این راه و رسیدن به او بی مشیتش ممکن نیست.
دراین برهوت دنیا منِ سرگشته بییاریش توان قدم برداشتن به سوی آن بی انتها را ندارم.
اگر ناز و نوازشهای او در این مسیر نباشد
امید وصال و باز گشت به آن آغوش امن نیست.
دوست داشتن ومهربانیش را باید چشید ومزمزه کرد.رفیقی است یگانه، همتایی ندارد.
پای رفاقتش ایستاده، اما آیا من هم پای رفاقتم ایستادهام یا نه در میانهی راه دل به دیگری بستهام؟
دلم وقتی هوایش میکند،آن زمان که دلتنگش میشوم،میفهمم من آن بی نهایت کوچکم که درتمنایرسیدن به آن بی نهایت بزرگم.
#دلنوشته
https://eitaa.com/loh_ghalam