◾️یادداشتی برای او که مرامش را عشقاست...
✍️طیبه فرید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
◾️یادداشتی برای او که مرامش را عشقاست... ✍️طیبه فرید #مجله_افکار_بانوان_حوزوی @AFKAREHOWZAVI
🔖یادداشتی برای او که مرامش را عشقاست....
نمی دانم شهرداری منطقه چند آمده بود نقاشی اش را روی دیوار کشیده بود،چقدر هم عین خودش قشنگ بود،چشم هایش مراقب خانه ها و خیابان بود!رفتیم با نقاشی اش عکس یادگاری گرفتیم!
فرشته ای که دستی در آفرینشاش داشت جوری چشم هایش را کشیده بود که ما تا عمر داشته باشیم یادمان نرود چه قدر مهربان بوده.
حتما وقتی قرار بود به زمین بیاید فرشته هابدرقه اش کرده بودند!خدا به فرشته ها گفته بود قرار است درآینده ی روزگارِ خودش آدم علیه السلامی باشد.
از همان ها که مولای ما گفته بود می بینم از مشرق گروهی برای بدست آوردن حق به پا می خیزند.
او با شهادت رفت، تا سیر استکمالی اش کامل شود، چیزهایی که ما نه خوابش را می بینیم و نه تصوری ازآن داریم!
ما قشنگی چشمهای او را درک می کنیم و اینکه چهره اش برایمان آشناست!نگار سال ها با او حشر و نشر داشتیم!
برایتان نگفتم!
می خواستم بروم کربلا ؛همه گفته بودند خطای محض است توی آن شلوغی ها بچه ها را ببرید!
دو روز قبل از رفتن ،سحر جمعه خوابش را دیدم !روی خاکریزهای شلمچه منتظر بود! قشنگی چشم هایش قابل توصیف نبود!برایم هدیه آورده بود.
چند دفتر برای بچه ها!روی جلدش را امضا کرد که به سلامت بر می گردید.
تمام مسیر اربعین او هم بود!با ابومهدی !مراقب آدمها !مراقب مشایه!
وقتی برگشتم رفتم پیش دیوار !روزهای اول نا آرامی ،پیشانی اش رنگی شده بود !رنگرقیق بنفش کبود از روی پیشانی اش حرکت کرده بود تا لبه های یقه اش،تا روی اسمش.یادم آمد به حرف های آن حکیمکه گفته بود حال امروز مردم حاکی از باطن مسئوولین است!
چقدر منطبق بود با حال و هوای این بنفش کبود وسط نقاشی او روی دیوار،
بنفش کبوود
او که این رنگ ها را ریخته بود ناخواسته حرف های نگفته را زده بود!رنگ بنفش کبودی که روی پیشانی اش متبلور شده بود غصه های هشت ساله ی یک ملت بود.
دو سه روز بعد شیر پاک خورده ای آمده بود رنگ ها را شسته بود!بماند که غصه ی آن خاطرات بنفش و هشت سال خیانت و به باد دادن یک نسل از ذهن آدم ها پاک نمی شود.
خوشحال بودم !
عکس قهرمان ملی روزگارِ خودش ،او که موقع آمدن به زمین فرشته ها بدرقه اش کرده بودند همچنان روی دیوار بود و چشم هایش هنوز به خانه ها وخیابان .
نا آرامی ها که شدت گرفت یکروز دیدمش!
روی دیوار
با لکه های سیاه
از آن سیاهی ها که نمی شود پاکش کرد.
چشم هایش اما سالم مانده بود ،هنوز هم به خانه ها و خیابان نگاه می کرد.
فرشته ها کسی که رنگ نفرت را روی دیوار پاشیده بوددیده بودند!
من اما ندیدم.
اما اگر ببینم ازو می پرسم :
اگر آشوبها و غارت اموال عمومی برفرض محال نتیجه داد نقاشی کدام قهرمانتان را می خواهی بجای نقاشی او روی دیوار بکشی؟
او برای یک سانت از تمامیت این خاک شب و روز نداشت اما قهرمان های شما بانک ها و ایستگاه های اتوبوس را به آتش نفرت می کشند و ...
پرده ی خانه را کنار می زنم ،چهره اش با وجود لکه های سیاهِ وسط صورتش هنوز هم مصمم و مهرباناست!
چشمش به خیابان است.
لطفا به آقای شهرداری منطقه ی چند بگویید به نقاشی او روی دیوار دست نزنند.
بگذار برای همه این سوال ایجاد شود که اگر عده ای با نقاشی آن قهرمانِ مردم دارِ نام آشنای روی دیوار مخالفند چه کسی را شایسته ی نقاشی شدن روی دیوار های محلات می دانند!
قهرمانشان کی و کجاست ؟وچقدر برای حفظ این آب وخاک از جان گذشته....
تقدیم به آن مسلمان ایرانی،آن قهرمان ملی ،که دشمنان این آب و خاک از چشم هایش در هراسند
✍️طیبه فرید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🍂رهروان لایق
در میانهی بینالحرمین قدم میزنم؛ درست جایی که تو هم روزی قدم زدهای. آن هنگام که به گنبد خیره میشدی، نفس عمیقی از عمق جان میکشیدی و زیر لب زمزمه میکردی:اللهم ارزقنا توفیق الشهاده
سردار شهیدم، به یاد میآورم، آن روزهایی را که برای تجدید قوا و باز شدنِ گرهی به حرم پناه میآوردی و پس از خلق زیباترین لحظات عرفانی و تلاوت زیارت عاشورا، با حسین(ع) همآغوش میشدی و از جام عشق سرمست و با توشهای از معرفت، صبر و استقامت، در موقعیت خود برای خدمت به مظلومان عالم حاضر میشدی.
روزها میدویدی و شبها نمک در چشم میپاشیدی تا نکند پلکی بر چشم گذاری و غافل شوی از ظلمی که شاید بر کودکی شود. چقدر گمنام بودی سردار شهیدم.
آشنایی من و شما از همان ساعتی آغاز شد که فهمیدم به تیغ یکی از شقیترینِ اشقیا شهید شدی و دیگر بین ما نیستی. پس از ۷۲ ساعت از اشک ریختن در فراق شما چه مهربان مهمان رویایم شدید و گفتید: "آمدهام آرامتان کنم". هنوز آن لبخند شیرین بر لبانتان از یادم نرفته است.
با خود زمزمه میکنم:
انگشت به لب ماندهام از قاعدهی عشق
ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم
حال، امروز وقتی به آسودگی پرواز پرندگانِ صحن مینگرم، به بازی کودکانِ شاد، به ورود فوج فوج زائران حرمین، به ثبت تصویرهای عاشقانهی زوجهای جوان، به خندههای جوانان عراقی، به خوابهای آسودهی زائران در کنارههای حرم، به صفهای طولانی غذای حضرتی، به صدای روحبخش زیارت عاشورا از باب القبله، با خود فکر میکنم این همه زیبایی زیر سایهی امنیتیست که شما برای تکتک ماها به ارمغان آوردهاید. به قیمت خستگی خودتان و به قیمت نخوابیدنهایتان، به قیمت دلتنگی از خانواده و در آخر به قیمت خون پاک شما و یارانتان.
اشک از چشمانم جاری میشود اما وقتی به این میاندیشم که شما در ثواب زیارت تکتک زائران، در ثواب تمام اعمال نیک انسانهایی که قدمی برای حفظ آنها برداشتهاید سهیم هستید؛ دلم روشن میشود. قلبم آرام میگیرد، نگاهم برق میزند. قطعاً این کمترین پاداش شما خواهد بود جزای شما همجواری با اباعبدلله است مگر نه اینکه میگویید:
بهشت ارزانی خوبان عالم
بهشت من تماشای حسین است
آری حاج قاسم، چهخوب برای معماری تمدن نوین اسلامی طرح کشیدی. الحق و الانصاف که رهبر عزیزمان فرمودند: "شهید سلیمانی نرمافزار مقاومت است".
نرمافزار مقاومت یعنی، انگشت اشارهی تو حاجی..
یعنی، سخن تو...
یعنی، عمل تو...
انگشت اشارهی تو به وسعت همهی کرهی زمین است چراکه افق نگاهت آزادی همهی انسانها بود. برای تو این ملت و آن ملت مطرح نبود. نوعدوستی درس اول مکتب توست.
سخن تو، دفاع از حرم جمهوری اسلامی ایران است. همراهی و کمک همهی ملت، مخصوصاً یاری علماء و مراجع از آیتالله خامنهای که بسیار تنها و مظلوم است.
عمل تو، یک عمر جهاد در راه خدا و تبدیل شدن به الگوی مبارزه برای همهی ملتهای آزادیخواه بود.
حاج قاسم، تمام سفر همراهم بودی همهجا. یادت در قلبم و حضور عکست در سجادهام به تو شهادت خواهد داد. از تو میخواهم برایمان دعا کنی تا همانگونه که در مسیر صدور پیام انقلاب اسلامی جهاد کردی و در آخر با شهادتت این اقیانوس عظیم را بار دیگر پرتلاطم نمودی ما نیز رهروان لایق و شایستهای برایت باشیم.
🍃اللهم ارزقنا توفیق الشهاده🍃
✍ زینب نجیب
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖روایت دیدار حضرت ماه
صبح روز ۲۹ آذر ۱۴۰۱ همهی خانوادههای شهدای آن حادثهی بزرگ آمده بودند. حادثهی تلخ و در عین حال پُرشکوه حرم مطهّر حضرت احمدبنموسیٰ شاهچراغ، که یک حادثهی ماندنی در تاریخ است.
همهی حضار دور تا دورِ حسینیه چشم انتظار دیدار روی حضرت ماه بودند. نمیدانم تا به حال در این فضای سراسر نور ورحمت نفس کشیدهای یانه؟ لحظه لحظهی حضور در این حسینیه، بوی عطرِ رحمت میدهد، گویی عِطرِ حضور امام خمینی (رحمت الله) مانند نامش فضا را عطرآگین کرده است.
به گواه دیده، همهی حاضرین در این مهمانی، از روز واقعه تا کنون سالهای سال بزرگتر و قویتر شده بودند و نگاههایشان نافذتر و عمیقتر از قبل. تصویر شهدا در قابها در دستانِ حاضرینِ داغدار جلوهگری میکرد، اما روحِ بلندشان ایستاده به صف، دستِ احترام به سینه، برای استقبال از حضرت یار. خوب که گوش میکردی هلهلهی حضور ملائک در پیش پایشان را میشنیدی. شمیمِ عطرِ یاسِ فاطمیه فضا را پر کرده بود. آخر این حسینیه، عهدِ دیرین دارد با مادرِ سادات در این ایام. اگر چشم دل داشتیم حتما حاج قاسم شهید را هم در جمع شهدای حاضر میدیدیم، چرا که او هم انسی شیرین داشت با حسینیه و مولایش. به گمانم در یکی از همین روزهای فاطمیه، امضای تذکرهی شهادتش را از مادر سادات گرفته باشد.
قطرههای اشک حاضرین به دنبال بهانهای برای سرازیر شدن بر روی گونهها، در چشمها بیتابی میکرد و قلبها به انتظار در سینه میکوبید. چه خوش مجلسی بود، مجلس عِطر گل صلوات تا سرآید انتظارِ دیدارِ رویِ ماه.
دقیقهای گذشت. انتظارها سرآمد و چشمهی نور تابیدن گرفت تا ستارههای حاضر در مجلس، از تلألوءِ وجودش منور گردند. همه از فرطِ شوق، سراپا گوش شدند تا بشنوند کلام مولا و دیده گشتند تا سیراب شوند از دیدن روی ماه. آخر به رسم همیشگی ولایت، پدری میکند برای فرزندان شهدا که تاب آورند، ندیدن و نبوییدن و نبودن پدر را، تا مادران شهدا لب به سخن گشایند و به زبان مادری، تمنا کنند دعای صبر بر ندیدن فرزند را و التیام بخشند داغِ جگرِ پدران و همسران شهدا را و امروز پدری که خود جانباز این حادثهی عظیم بود، حسرتِ دوری از فرزندِ خردسال شهیدش را که همنامِ علیاصغر حسین (علیه السلام) بود، ندبه میکرد و میگریست و میسوخت...
و جگرسوزترین لحظه زمانی رخ نمود که حضرت مولا، خطاب به این همه اشک و آهِ جگرسوز، پدرانه فرمود: «یکی از بزرگترین غصهها و ناراحتیهای ما، این است که شما خانوادهها و مادران شهدا را اینطور بیتاب میبینیم.» و آه از دلِ آقای مظلوممان، وقتی داغِ آرتین ۵ ساله را سختتر و طاقتفرساتر از همهی داغهای این حادثه دانستند. چرا که اینک او بیتابِ دیدارِ رویِ مادر، برادر و پدر بود و تنها مونسش خواهری نوعروس است که باید صبر ِزینب (سلام الله علیها) داشته باشد که تاب آورد بر این همه مصیبت و راوی شود این حادثهی عظیم را که تاریخ بداند، شیعه از نسل زینب است. هم او که در نیمروزی ۷۲ لالهی پرپر دید، حقیقت را بر سر نیزهها دید، امامِ تبدار در بند و غل و زنجیر دید و حامی کاروان مُخَدَّرات اسیر گشت، اما کمر راست کرد به بر هم زدن مجلس یزید و رسوا ساخت، سیاهرویان و سیاهدلانِ حادثهی کربلا را.
و امروز رسالتِ روایتِ حادثهی عظیم شاهچراغ چون واقعهی عاشورا، تکلیفی است که حضرت ولی بر عهدهی تک تک عاشقانش قرار داد، تا چهرهی حقیقی کفار و منافقین و دواعش در عالم رسوا گردد و جهان آمادهی پذیرش حکومت مهدوی گردد.
✍️آمنه عسکری منفرد
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🏴شعر فاطمی
دور سر مولا که پَرِ فاطمه می سوخت
دشمن به تلافی، در و یک سینه به هم دوخت
تا گفت: علی بر همه ی خلق امیر است
از خشم، عدو ضربه زد و شعله برافروخت
✍️زهره قاسمی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
▪️فاطمه سلاماللهعلیها سیاسیترین زن تاریخ اسلام است
✍️سارا سادات پاد
▪️در مسیر پر خطر کنشگری اجتماعی و سیاسی، کودکان خود را نیز همراه خود می برد ولی این حضور، بهانه فراموشی نقش مادری فاطمه هم نشد و کودکانش درس حقطلبی وحقخواهی و حقگویی را در کارگاه عملی مادر آموختند.
رفتارهای خشونت آمیز علیه مادر و مجروح شدن تن نازنین مادر را می دیدند و این فاطمه بود که به کودکانش آموخت برای حقطلبی و شایستهسالاری جان، بهایی هم تراز است.
اینگونه و به قیمت همه دارایی خود یعنی جان خویش، حضور خود را در برشی از تاریخ برای اجرای عدالت و حکومت صالحان وشایستگان تصویر کرد.
▪️ندبههای فاطمه، کنار قبر پیامبر نه فقط از دلتنگی دخترانه، بلکه برای میراث فرهنگی بزرگِ پدری مهربان و سخاوتمند بود که آن را برای همه بشریت به ودیعه گذاشته بود و فاطمه نگران همه بشریت در قرنهای آتی بود. کسانی که در سایه یک کژروی خودخواهانه در بخشی از تاریخ، از چشیدن طعم دلپذیر حکومت علوی محروم میشدند و احتمالا ناخواسته و پیوسته در مقابل ناشایستسالاری منفعل میشدند.
🔗متن کامل در صفحه پایگاه تحلیلی عصر زنان
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖درد دلی با خدا
بغضی نفسم را گرفته
و خفگی بر گلویم چنگ انداخته!
این روزها بارها قلم بردست گرفتم تا بنویسم از مادر،
اما اشک امانم نمیدهد...
چگونه بنویسم از فاطمه؟!
از آن آفریده از نور عظمت حضرت حق،
از سبب خلقت آسمان و زمین و عرش و کرسی و انس و جن و ...
از کسی که نامش را تو برایش انتخاب کردی،
از کسی که انبیا و اوصیا برای نجات از مشکلات به ایشان تمسک میجستند،
از نامی که بر ساق عرش و درهای بهشت نوشته شده،
از عصمت الله
از درجة الوسیله
از اولین ورودی بهشت
از بالاتر از پیامبران
از ذوی القربی
از بضعة الرسول
از ام ابیها
از کوثر
از لیلة القدر
از مشکات
از کوکب دری
از محدثه الجبرئیل
از سرور زنان عالم
از بوی طوبایی که پیامبر از او میشنید
از کسی که شفاعت امت، که مهریه اش شد
از صاحب مصحف
از کسی که در سوگ پدر ، جبرئیل تسلایش میداد.
از که بنویسم
که اگر قرار بر نوشتن باشد، قلم ها و جوهر ها کفایت نمیکنند.
خداوندا
بامحبوبه ات چه کردند؟!
همیشه با خود میگویم اصلا کاش همه ی اتفاق هایی که شنیده ایم، دروغ باشد...
انشاءالله که نه دری بوده و نه کوچه ای!
نه آتشی و نه مسماری!
نه بغضی و نه ضربه ای!
مگر میشود باشند و بشنوند و ببینند و دم برنیاورند؟!!
خداوندا
چه کردند با فاطمه ات، که مرگ را بر بودن کنار مولای خود ترجیح میدهد؟!
خدای من
داغ اینقدر سنگین است که باید اول به خودت تسلیت گفت.
خدایا تسلیت...
✍️زهره قاسمی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖 آری! فاطمه، فاطمه است.
🏴 اگر روزی ابعاد شخصیت حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) برای ذهنهای ساده و چشمهای کوتهبین انسانها آشکار میگشت، ضمیرِ روشن و فطرتِ الهی، قطعاً گواهی میداد که او سرور همهی زنانِ عالم است؛ چراکه «فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) فجرِ درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت، ولایت و نبوت درخشیده است. آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستارههای فروزان ولایت قرارگرفته است.»(بیانات رهبر انقلاب، ۳۰ مهر ۷۶ ).
🏴 بانویی که در ۱۸ سالگی به درجهی والایی از مقام طهارت، مقامات معنوی، عرفانی و حکمت میرسد. با قدرتِ تحلیلِ مسائلِ سیاسی و آیندهنگری، قدرت برخورد با عظیمترین مسائل زمان خود را دارد. فاطمه مادر حسنین (علیهماالسلام) است، آنها که سید و بزرگ اهل بهشت هستند و در دامان پاکیزهی مادری تربیت شدند که به عنوان «اسوه» مطرح میشود. «فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه و در طول دوران زندگی زناشویی، علی (علیهالسلام) را به خشم نیاورده و حتی یک بار هم سرپیچی نکرده. در محیط خانه یک همسر و یک زن است، آنگونه که اسلام میگوید.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۵ آذر ۷۶).
🏴 نکتهی مهم در زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها، جمع بین زندگی یک زنِ مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و وظایف یک انسانِ مجاهدِ غیورِ و خستگیناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم، بعد از رحلت رسولاکرم (صلیاللهعلیه وآله) از طرف دیگر است. او به مسجد میآید، سخنرانی و موضعگیری و دفاع میکند، حرف میزند. یک جهادگر به تمام معنا و خستگیناپذیر و محنتپذیر است. همچنین ایشان یک عابد شبزندهدار، قیامکنندهی لله، خاضع و خاشع برای پروردگار است. در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیایکهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت میکند. جمع کردن این ابعاد در وجود یک انسان، نقطهی درخشانِ زندگی فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است. «بعضی گمان میکنند انسان عابد، متضرّع و اهل دعا و ذکر، نمیتواند یک انسان سیاسی باشد؛ یا بعضی خیال میکنند کسی که اهل سیاست است - چه زن و چه مرد - و در میدان جهاد فیسبیلالله حضور فعال دارد؛ اگر زن است، نمیتواند یک زنِ خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است، نمیتواند یک مردِ خانه و دکان و زندگی باشد. خیال میکنند اینها باهم منافات دارد. در حالی که از نظر اسلام، این امور نه تنها منافات و ضدیت ندارد، بلکه شخصیتِ انسانِ کامل را میسازد.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۲ آذر ۶۷).
🏴 آری! فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) از جهت «خردمندی»، «فرزانگی»، «عقل و معرفت» الگو و سرمشق است. از بُعد «عبادت و مجاهدت»، «حضور در صحنهی تصمیمگیریهای عظیم اجتماعی»، «خانهداری»، «همسرداری»، «تربیت فرزندان صالح»، سرمشق و الگو است. زیرا زندگی این بانوی بزرگ اسلام نشان میدهد که زنِ مسلمان، برای ورود در صحنهی سیاست و میدان کار و تلاش و نیز ایفای نقش فعال در جامعه، همراه با تحصیل، عبادت، همسرداری و تربیت، میتواند پیرو فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) باشد. اکنون مضمون جملات معروف دکتر شریعتی در مورد این بانوی بزرگوار معنی پیدا میکند، آنجا که قلم چنین نگاشت؛
«فاطمه، فاطمه نیست؛ چون دختر خدیجهی کبراست، چون همسر و همسنگ علی (علیهالسلام) است، چون دختر پیامبر عظیمالشأن اسلام است، مادر حسنین و مادر زینب کبرا است. «اینها همه هست و این همه، فاطمه نیست.» آری! با وجود این همه فضیلت، کاملترین وصف برای نشاندادن ابعادِ وجودِ این بانوی بزرگوار اسلام این است؛
«فاطمه، فاطمه است.»
✍ آمنه عسکری منفرد
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
▪️باید بروم
دیشب این موقع، مادر نشسته بود، غمگین بود، مریض بود اما لبخند میزد.
مادر نشسته بود، موهایمان را شانه میکرد، دستهای مجروحش را روی صورت حسین میکشید...
دیشب این موقع، حالمان خوب بود، غم داشتیم، اما مادر هم داشتیم...
برخلاف امروز که از وقتی که مادر رفت، پدر گوشهی خانه نشسته ، زانو بغل کرده ،زل زده به دیوار. گریه نمیکند اما ....
دلم میخواهد میخ و در را از جا بکنم اما توانش را ندارم...
دلم میخواهد برخیزم و محسن را ...
نه اصلا خود مادر را...
اما نمیتوانم..
تنها کاری که از من چهار ساله برمیاید این است که حواسم به لیوان آب بالای سرحسین، به لباسها به تعداد کفنها باشد...
گاهی وقتها که نگاه پدر خیلی خیره میماند، صدایش میکنم، نگرانش هستم..
گریهی خودم بند نمیآید ،اما چاره چیست؟
من بزرگترین زن خانه هستم...
من باید مثل مادرم، برای پدرم، مادری کنم...
کاش میشد آن روز سلمان و مقداد، لااقل دستهایشان را بالا میبردند و حساب آن نامردان را میرسیدند.
اصلا کاش مادر، نفرینشان کرده بود.
اما هربار این حرفها را به پدر میگویم، بغض میکند، گاهی اشک روی گوشهی چشمش راه میکشد و میگوید؛ پیش از این قول دادهام به پدربزرگ، ناچارم صبرکنم، اگر صبر نکنم، هزارسال بعد، چیزی از دین نمیماند.
من میدانم پدر راست میگوید. حماسهی خیبرش را مادر بارها با شور برایم تعریف کرده بود...
کاش امشب دیشب بود...دلم هوای قصههای مادر را، تن نحیفش وصدای گوش نوازش را کرده...
من مادرم را میخواهم اما وظیفهام حکم میکند، مراقب پدر، و برادرهایم باشم، پس گریههایم باشد در خلوت...
وقتی پدر آرام و سلانه سلانه،مارا سر مزار مادر برد...
آن وقت گریه خواهم کرد...
فعلا باید برخیزم و مادری کنم...
کاش هزارسال بعدمسلمانها بدانند ما این سه ماه، چه زجری کشیدیم تا اسلام به آنها برسد!
کاش قدر امانتمان را بدانند.کاش مراقبش باشند...
آه ..مادرتو کجایی؟!!
✍️ زهرا نجاتی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️چتر محبت مادر
آنهایی که مادر بیمار دارند یا داشتهاند میفهمند چه میگویم، نَفَس مادر، ضربان قلب بچههاست، حتی اگه در بستر بیماری باشد.
زیرا همین که چتر محبت مادر بر سر آدمیست تاجدار عالم است.
چه خوب که دنیا امشب صدای نفسهای مادر را میشنود و قلب مادر به شوق فرزندانش میتپد.
دلم برای فردا که بیمادر میشویم در شور و شین است.
قفل غم بر دل نشسته است، حس میکنم با شهادت مادرمان، کفار همان سنگی که بر سینهی تازه مسلمانها میگذاشتند بر قلب من نیز نهادهاند گویی از هُرم غم، نَفَس دارد در سینه گُر میگیرد.
کافران عجب داغی بر دلمان گذاشتند، آری گویی اینها مسلمان نبودند.
مادر حلالم کن، من آن دختری که میخواستی نبودم؛
مرضی را حلالکن.
✍️مرضیه رمضان قاسم
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🏴شعر فاطمی
زَهری که شکستی غریبانه زنی را !
رخساره آن ماه مدینه به شبی را…
گو از چه دَریدی در بیت دو ولی را
آن محفلِ عرفانخدا روی زمین را
بُغضِ چه کسی قدرت پای تو به در شد؟
ریسه به که بَستی که چنین عادت دین شد؟
دستی که بلند شد به فرمان خدا بود!
آن مرد نه داماد پیمبر، مرتضی بود!
ای وای که زهرا همه جا ام ابیهاست…
در خانه شوهر و پدر حامی جان هاست
نور فلک و جان دو عالم، مرو از حال
افتاده زمین جان پیمبر، مزن هی بال
✍🏻فاطمه شکیب رخ
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
یا زهرا
زهرا که میرفت، علی شقُّالقمر میشد، حسن جگرش را پیشمرگ حُسَین میکرد و زینب با ما رایتُ الّا جمیلایش، قلب حسَین را تسلِّی میداد. کاش زهرا نمیرفت!
زِ کویِ دوست نوای خروش میآید
صدایِ آه یتیمان به گوش میآید
به چشم اشک و فغان میهمانِ بر لب بود
ستم کشیدهترین فرد خانه زینب بود
✍️مهتا صانعی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🏴شعر فاطمی
هی میشود در پیشِ چشمانم مجسم
آن خاطراتِ بینهایت تلخ چون سم
آن خاطراتی که گره خورده به هیزم
پشتِ در این خانه که شد خانهی غم
یک گله گرگ وحشی و یک گل میانش...
باز این تپشهای دلم شد نامنظم
ای سوره که بر پیکرت هر زخم، آیهست!
ای سینهی تو حافظِ آیات محکم!
بودم گواه غربتت مادر! چنانکه
عیسی گواه پاکی و ایمان مریم
تا بی هوا شب چیره شد بر روی ماهت
دنیای من شد تار و پودش رنگِ ماتم
سرریز کرد آتشفشان قلب من تا
بر یاس چشمانت نشست آرام شبنم
پشت سرت، چشم حسینت آب میریخت
وقتی دویدی سمت بابا...وای از آن دم
خلّوا ابن عمی...بازویت کار سپر کرد
ترسیدم و چشمان زینب را گرفتم
برگشتی اما مثل شمع و خواستی که
دل کندنِ ما از تو باشد آه... کم کم
"والصابرین..." در گوش من میخواند فضه
معنای صبر اما خودش یک گوشه نم نم...
جانا! تمام من خودت بودی که رفتی
بعد از تو خون، مردهست در رگهای عالم
پیش تو آرام است محسن، خوش به حالش
ای کاش میبردی در آغوشت مرا هم
حالا برایم چارهسازی جز دعا نیست
نزدیک کن امر فرج را! فارج الهمّ!
✍️منیره عابدی
پ.ن:
از حقوق ما بر شیعیان این است که پس از هر نماز واجب، دست خود را بر چانه گرفته و سه بار بگویند:
یا ربَّ محمد عَجِّل فَرَجَ آلِ محمدِِ
یا ربَّ محمد اِحفظ غيبةَ محمدِِ
یا ربَّ محمد اِنتَقِم لاِبنَةِ محمدِِ...
📚مکیال المکارم: ۷/۲
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🏴پویش فاطمی
نکتهی مهم در زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها، جمع بین زندگی یک زنِ مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و وظایف یک انسانِ مجاهدِ غیورِ و خستگیناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم، بعد از رحلت رسولاکرم (صلیاللهعلیه وآله) از طرف دیگر است. او به مسجد میآید، سخنرانی و موضعگیری و دفاع میکند، حرف میزند. یک جهادگر به تمام معنا و خستگیناپذیر و محنتپذیر است.
✍️آمنه عسکری منفرد
🔗متن کامل در صفحه افکار بانوان حوزوی
ما بچه شیعهها روضه شنیدن، به روضه رفتن، از روضه گفتن و دربارهی روضه خواندن را از مادرانمان آموختیم.از همان روزی که در آغوششان بودیم و آنها برای مادر دو عالم لالایی میخواندند. از روزی که یادمان دادند برای فاطمیه باید مشکی بپوشیم.
✍️زهرا کبیری پور
🔗متن کامل در صفحه افکار بانوان حوزوی
قفل غم بر دل نشسته است، حس میکنم با شهادت مادرمان، کفار همان سنگی که بر سینهی تازه مسلمانها میگذاشتند بر قلب من نیز نهادهاند گویی از هُرم غم، نَفَس دارد در سینه گُر میگیرد.
کافران عجب داغی بر دلمان گذاشتند، آری گویی اینها مسلمان نبودند.
✍️ مرضیه رمضان قاسم
🔗متن کامل در صفحه افکار بانوان حوزوی
چه شد که "ام ابیها" را در سوگ پدر، روانه بیابان و بیت الاحزان نمودند؟ مگر نه اینکه خداوند"لولاک لما خلقت الافلاک" را در وصف او گفته بود! پس چه شد که حرمت او همانند بازویش شکسته شد؟ چه شد که شبانه غسل و کفن و دفن گردید؟ چه شد که مزارش مخفی و بی شمع و چراغ ماند؟
✍️سعیده موسوی فرد
🔗متن کامل در صفحه افکار بانوان حوزوی
کاش میشد آن روز سلمان و مقداد، لااقل دستهایشان را بالا میبردند و حساب آن نامردان را میرسیدند.
اصلا کاش مادر، نفرینشان کرده بود.
اما هربار این حرفها را به پدر میگویم، بغض میکند، گاهی اشک روی گوشهی چشمش راه میکشد و میگوید؛ پیش از این قول دادهام به پدربزرگ، ناچارم صبرکنم، اگر صبر نکنم، هزارسال بعد، چیزی از دین نمیماند.
✍️زهرا نجاتی
🔗متن کامل در صفحه افکار بانوان حوزوی
ای وای که زهرا همه جا ام ابیهاست
در خانه شوهر و پدر حامی جان هاست
نور فلک و جان دو عالم، مرو از حال
افتاده زمین جان پیمبر، مزن هی بال
✍🏻فاطمه شکیب رخ
🔗متن کامل در صفحه افکار بانوان حوزوی
#پویش_نوشتن
#فاطمیه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
مادر هرکاری کند بچهها یاد میگیرند...
مثلاً اگر شهید شود... 🥀
بعد از شنیدن این جمله هنوز عبارتی اینچنین هنرمندانه و در عین حال گویا در وصف نقش تربیتی مادر نشنیدهام.
اما میپسندم، شرحی کوتاه بر این عبارت بیان کنم...
اگر زینب (س)، ادامهی حسین (ع) شد و کربلا در کربلا نماند؛ دلیلش وجود الگوی شایستهای همچون زهرای اطهر (س) بود برای زینب(س)...
مادری که یاد داد روایتگری را به فرزندانش تا پای جان...
حال اگر افق نگاهمان فاطمهگونه زیستن باشد مسیرش جهاد تبیین است در جنگ روایتها...
جهادی که برای حضور در خط مقدمش، باید ابتدا، سنگر خانواده را مجهز کرد.
پس بیاییم در جبههی تبیین فعال باشیم تا کودکانمان فرابگیرند.
✍زینب نجیب
#جهاد_تبیین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🏴شعر فاطمی
میان آسمان دیدم شبی ماهی هلالی را
اگر چشمان من میبارد این غم این زلالی را
به سینه شوق پرواز است تا آن آبی پنهان
و با آهم شکایت می کنم این بسته بالی را
سرم را می گذارم بر ضریحت چون کبوتر ها
خدا از من نگیرد این ملاقات خیالی را
پر از حرفم، پر از ذوقم، پر از اشکم، پر از شوقم
چگونه وصف باید کرد این فرخنده فالی را
کویری هستم اما چشم هایم غرق باران است
نسیم خاطرت انداخت از پا خشکسالی را
سر سجاده ام نامت همیشه می کند غوغا
سپردم دست تسبیحات تو دستان خالی را
همیشه این دل شوریده محتاج نگاه توست
نگاهی میکنی این شاعر حالی یه حالی را؟
دوباره خانه ام از عطر چای روضه سرشار است
قدم بگذار بر چشمم بیا و این حوالی را....
✍️طاهره سادات ملکی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🏴شعر فاطمی
فضای شهر پیمبر پر از غبار شده
نگاه روشن ایمان به شک دچار شده
هنوز داغ رسول خدا زمین مانده
که زخم کهنه ی یک عده آشکار شده
در این میانه چرا از غدیر حرفی نیست؟
از آیه های خدا سلب اعتبار شده؟
گرفته ترس وجود قریش را انگار
فدک به دست علی تیغ ذوالفقار شده
نشسته فاطمه در مسجد و گریسته؛ آه
تمام شهر از آن گریه بی قرار شده
و شکر کرد. چه شکری؟! چه با شکوه و تمام
که تا همیشه ی تاریخ ماندگار شده
و گفت «اشهد ان ابی رسول الله
پدر شفیع شما نزد کردگار شده
شما برای من از او حدیث میخوانید؟
حدیث نافی قرآن؟ چه خنده دار شده»
چه تهمتی به نبی بسته اند این امت
چه اجتماع حقیری که برقرار شده
علی نشسته و دلواپسِ نبودن توست
برس به داد علی! باغ بی بهار شده
✍️راضیه جبه داری
#خطبه_فدکیه
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#آغاز_فعالیت
#صفحه_شعر_نویسندگان_حوزوی
هی الشهیده؛
باید برای سینه دلی دست و پا کنم
وانگه فدای حضرت خیرالنساء کنم
بسا شعری که در کنار شعور قرار میگیرد و راهبَر میشود. اینجا ما در عِداد شاعرانی هممسیر میشویم که جویای معرفتِ خویش و جماعتِ مخاطبشان هستند.
🍃دعوتید به محفل شاعران حوزوی👇
https://eitaa.com/joinchat/3921805394C8402216852
🌏 خبرگزاریها، نشریات و کانالها در مناسبتهای دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است.
پذیرای اشعار کلاسیک، نیمایی، سپید.....
🍃مدیر کانال شاعران حوزوی و ارسال اشعار
@mahta_sa
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
@HOWZAVIAN
امشب حرم فاطمه زوّار ندارد
جز مهدی موعود عزادار ندارد
#فاطمیه
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌تصور کن
راوی آمده بود پشت تریبون و از جوانیهایش گفت، از جنگی که با او کمی نامهربان تر از بقیه هم بوده..
مثل وقتی شیمیایی شده و در اثر آن، دخترش بعد دوسال و پسرش بعد دوازده سال، جلوی چشمش پرپر شده.
صحبتهایش اشکها را توی چشمها جمع کرده بود، ولی همهچیز یک طرف، و این فرازش یک طرف؛ دست همسرم را میبوسم از شانزده سالگی من و پانزده سالگی خودش، زندگیام را مدیریت کرده، با بود و نبودم ساخته و با درذ ومجروحیت وشیمیاییام...
دلم میسوزد نه فقط برای مرد.
نه فقط برای امثال منی که معلوم نیست روز قیامت جواب عاشقانههایی که تبدیل شدهاند به حسرت را نمی توانیم بدهیم،
نه فقط برای حسرت سعادت خدمت به چنین کسانی،بیشتر به این خاطر که هنوز هم خیلی ازما زنها نفهمیدهایم چکارهایم.
هنوزهم امرار معاش و درآمد روزانه ووجههی اجتماعی، خیلی بیشتر از مادری و تربیت نسل آینده و فرهنگ سازی برایمان اهمیت دارد.
هنوز هم نقشهاش برای زنها را، «مارک زاکر برگ» برایمان بگوید تا بلکه باورمان شود دشمن
با هرچه میتوانسته روی ما بسته.
✔️روی ناپاکی دامنهامان،
✔️روی دل شستنمان از عشق به انقلاب.
✔️روی دلسردشدنمان از ارزشهای اسلامی وانقلاب.
✔️روی فاطمی نبودنمان...
✔️روی مصرفگرا بودنمان...
✔️روی ولایتمدار نبودنمان...
تصور کن میخواستیم به عنوان شیعهی فاطمی، آن قدر ولایتمدار باشیم که فرزندانمان را طبق آرزوی رهبرمان، کتابخوان، مهذب، اهل ورزش و تحصیل بار بیاوریم ،
و فقط به عشق او بیخیال همهی حرفها و مشکلات،فرزندآوری کنیم،
یا مثلاً همهی زنان ایران، به خاطر مقام ولایت، روی خرید جنس ایرانی پافشاری کنیم،
اهل خرید زیاد و بیش ازحد لوازم آرایش و جراحی زیبایی نباشیم،
الگوی مصرفمان را اصلاح کنیم و
قبل از خواب لااقل، همه کتاب بخوانیم...
فکرش را بکن، دنیا و ایرانی پر از زنهایی که فاطمهوار، ولایتمدار باشند، چه میشود!
من که فکر میکنم مهمترین درس فاطمیه، عشق و فداکاری در راه رهبر است، شما چطور؟
✍️زهرا نجاتی
#سبک_زندگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔘درباره ی چادرش
قرار بود اولین برف خدا که بیاید همه چیز تمام شده باشد.
نمی دانم چطور حساب کرده بودند که به این تحلیل رسیدند !اما حساب و کتابشان از جنس صبحانه در بغداد ،ناهار در اهواز و شام در تهران بود و تصورشان از خاک وطن ،شهر هرت!
قرار بود اولین برف که بیاید بنشیند روی سلسله ی موی پریشانشان !این حرف ها وقتی به ذهنشان رسید که داشتند توی راهبندانی که وسط خیابان درست کرده بودند دل می دادند و قلوه می گرفتند!
گفتگویشان از جنس هفتاد به یک بود !با مشت و سنگ و تیزی.تجربه نشان می دهد این قماش قدرت داشته باشد از سیاهی، رویِ ادبیات چاله میدانی را سفید می کند وقتی مردها را کف خیابان لخت می کنند! فرقی ندارد که دراویش ریاکار باشند یا انجمن پادشاهی!بی ریشه ها در بی ریشهگی هم سلکند !
وقتی جلو در بهشت شهدای کف خیابان صفاًصفا ایستاده بودند ، مادر عالم چادرش را تکاند، برف ها ریختند روی سر شهر! برف های روی سیاهی چادرش آمده بود کثیفی های دوماه را بشویند و ببرند.
عطر فاطمیه که توی کوچه و خیابان پیچید رفته بودند توی دخمه هایشان....
همه چیز برگشته بود سر جای خودش بود.
✍️طیبه فرید
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
⚪️شیشه نانو
امروز اخبار گفت: شیشهای به همت دانشمندان نانو در ایران اختراع شده که حرارت را عبور نمیدهد، خوشحال از این اکتشاف، دلم ناخواسته راهی کوچههای مدینه میشود.
شب، تاریکی و کوچههای خشت و گلی، که نه عایق صوتاند و نه حرارت.
آنوقت علی (ع) میماند و کودکان یتیم
فاطمه(س) که باید آرامشان کند و تنها به وصیت دختر پیامبر جامه عمل بپوشاند. اما کسی هست که علی(ع) را آرام کند؟
این حجم از غربت برای سکان زمین و آسمان چقدر غیر محاسبه است. دیوارهایی که آه علی(ع) را هم عبور میدهند و درهایی که عایق حرارت نیستند و به سرعت آتش میگیرند.
علی (ع) میماند از کهکشانی از غم که اگر تا آخر دنیا هم بین شیعیانش تقسیم شود، باز هم از درد علی (ع) کم نمیکند.
✍️فاطمه میری
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
☑️تلنگر
گاهی اوقات اینقدر که از دیدن چای، در استکان بلوری احساس خوشایندی داریم از نوشیدن آن این احساس را نمیکنیم. این حال دل ما ناشی از نگاهی است که پروردگار عالم نسبت به حفاظت آن سفارش داشتهاست.
امام علی علیه السلام فرمودهاند:« العُيونُ طلائعُ القُلوبِ/چشم ها، پيشقراولان دل هايند.»
یعنی چشم میبیند و دل تاثیر میپذیرد و ما از چشمانی که مشغول به دیدار تصاویر و مکانها و افرادی که در مسیر خداوند مبتلا نیستند، چگونه میتوانیم انتظار ابتلا به معنویت و آرامش را داشته باشیم!؟
و چه بسا آن لذتی که از داشتههای دیگران می بینیم بههنگام کسب، نه به طعم ظاهرش خوش باشد و نه آن طور وسوسه انگیز.
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🕊🏚
دلم کبوترانه ز لانه پر میکشد تا آشیانه بگیرد در حریمت...
کبوترانی که جلد حرماند، لانهزاد شدهاند و دیگر کبوتر هرجایی نیستند و به هر بامی پرنمیکشند، آخر غیر از حریم شما بارگاهی به این با صفایی کجا بیابند تا کولهبار غم و رنجشان را بر آن وانهند و سبکبال شوند؟!
برخی کبوترها نیز با وجود اینکه از حرم دورند اما جلد حرماند و خانهزاد حرم.
در وادی عشق، عاشق برای وصال به معشوق پر نمیخواهد، به زبان کبوترانه محب و محبوب، عاشق و معشوق همپرند، بگذار بهتر بگویم همدل و یکدلاند پس بُعد منزلی بینشان نیست هر چند به ظاهر فرسنگها از هم فاصله دارند اما چون تار و پودشان یکیست، حال و قالشان هم عین یکدیگر میشود اصلا گویی در هم حل شدهاند.
چه خوب که دل، جلد بامت شد و مبتلایت...
✍️مرضیه رمضانقاسم
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI