eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
735 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
209 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. درد جاماندگی! ✍مهدوی نصیبتان مباد حال این روزهایم! خدا نیاورد برایتان، لحظات حسرت‌باری که این روزها سپری‌می‌کنم. هر چقدر تا به امروز نفس امّاره می‌تاخته، این‌روزها مغلوب لوّامه گشته و او هم، سرِ خجالت پایین‌انداخته‌است. نمی‌دانم کجا بهانه آورده‌ام برای یاری خیمه‌ی حسین(علیه‌السلام) که این روزها بهانه‌ها سر راهم صف‌کشیده‌اند تا پایم به آن خیمه‌ی مقدس نرسد؟ آری این است وصف حال لحظات منِ جا مانده. پای ارادت بدجوری در گِل مانده و از همراهی عشاق عقب‌مانده‌ام. برگزیده‌ها رفتند و به آغوش ارباب رسیدند و من ماندم و اشک و غم و حسرت. خوبان روزگار کوله‌بار ارادت بربستند و پا به مسیر عشق نهادند و سهمشان شد، زیارت شاه و من ماندم و سینه‌ای پرآه. با هر وداعی از سوی خوش‌روزیانِ عالم، فاتحه‌ی دلم را خواندم و التماسشان کردم برای احیای این بیمار در حال احتضار. آری در احتضاری مرگبار دست‌و‌پا‌می‌زنم و چنگ به بسترِ بی‌توفیقی می‌زنم و حسرت، راه نفسم را بسته‌است. آقاجان! ارباب خوبم! محتاج نگاهم، از آن نگاه‌هایی که حرّ را پرواز‌داد، دام دنیا بدجوری پاگیرم کرده‌است. وای بر من! اگر در دام‌گیرافتاده، به صحرای قیامت برسم. حضرت شاه! این کنیز، بی‌تابت گشته و در آتشِ دوری می‌سوزد و نمی‌سازد با دلِ بی‌قرارش برای شما. کاش بشود نقطه پایانی به این خط طولانی حسرتم عنایت فرمایید، به حق خواهر عقیله و صبورتان زینب کبری سلام الله علیها! بگو بگو به کدامین دعات خواهم یافت؟ بگو کجا برم این حسرت سوالی را؟ @AFKAREHOWZAVI
. خاطرات سفر اربعین ✍زهرا نجاتی سیدمحمد از کنارم رد می‌شود. کل مسیر، بالهجه فارسی و اَل اَل گذاشتنش سر هر کلمه ما را خندانده! برای اینکه خیلی هم با عرب‌ها هم‌ذات پنداری نکند، گفتم:«توی شلوغی صدای بلندی که شنیدید با لهجه غلیظ فارسی، عربی بلغور می‌کند، محمد است» حالا اما که طبعا زیربارش محبت و لقمه و آبمیوه و شربت موکب‌داران اغلب عراقی، آبادتر شده، نمی‌دانم چرا چشم‌هاش قرمز است. کنارش می ایستم و نگاهش می‌کنم، اشکهایش را با دست پاک و کوله و چمدانش را پشت سر را مرتب می‌کند ماتم برده. وسط شوخی و خنده و ساندویچ بی‌صف سلف سرویس، اشک چه میکند؟ انگار منتظر سوال من است. میان گریه می‌گوید:«اینا بدون اینکه مارو بشناسن، دارن یا التماس به ما غذا میدن و به خونه‌هاشون ببرن؟ عاشق این نقطه‌زنی‌های به وقتش هستم. تنور داغ است و وقت چسباندن نان تربیتی:_آره مامان. این اصل معنی ولایت مداریه. این اصل عشقه. یعنی فقط چون عاشق امام حسین علیه السلام هستند، دیگه هیچی مهم نیست. منت‌مون زو می‌کشند، پول خرج میکنند، عرب و عجم فراموش میشه، اینطور با اصرار نیمه شب، غذا و خوراکی آماده میکنن. محمد واقعا ماتش برده، نگاهم میکند و همینطور که نسبتا بلند مشغول گریه‌است، انگار هنوز میخواهد بشنود، بغضی پر از شوق، لحن مادرانه‌ام، را تشدید می‌کند: هرموفع همه مردم دنیا همه مسلمونا، همه شیعه‌ها این‌قدر عاشق امام زمان و همینقدر ولایتمدار بشن که هیچی براشون جز شیعه و محب اهل بیت بودن ارزش نداشته باشه و باقی اختلافاتشونو بذارن کنار، آقاظهور میکنه فرصت نیست. سیدمحمد هنوز بین گریه و شوق مانده. راه خیابان باز میشود و جماعت راهی سمت دیگر خیابان می‌شوند، پدرش از پشت سر ما را می‌بیند و دلیل حالش را نی پرسد و بعد همه بدون هیچ حرفی، به جامعه‌ای فکر می‌کنیم که اول باید لااقل در واحدهای کوچک مثل خانواده و فامیل مهدوی شود تا بعد به لطف حضرت دوست، کل جهان رافرا بگیرد. @AFKAREHOWZAVI
. ۱ مهمترین تصمیم ✍ راضیه کاظمی زاده از روزی که تصمیم به رفتن من شد و تا زمان حرکت، تنها چند روز طول کشید و من در این چند روز مدام قرار سفر را کنسل می‌کردم و دنبال هر بهانه‌ای بودم تا به این سفر معنوی و پر از شور و هیجان نروم و تنها دلیلم دلتنگی جدایی از دخترهایم بود! دلتنگی از دو فرشته کوچولو که یکی از بهترین هدیه‌های خداوند به من بوده و هست. لحظه‌ای خودم را جای حضرت رباب تصور کردم، او چگونه توانسته بود از بچه‌ی شش ماهه‌اش دل بکند و او را در راه ولایت قربانی کند، دلم لرزید و از خودم خجالت کشیدم! ما چگونه می‌خواهیم فرزندان‌مان را فدای حسین علیه السلام کنیم ؟! و چگونه چنین ادعایی داریم که اولاد و پدر و مادرم به فدایت؟! این چه فدایی بود که حالا نمی‌توانم دل از دخترانم بکنم آن هم با آن همه تدابیری که برای راحتی‌شان اندیشیده بودم، از خوراکی گرفته تا پارک رفتن و بازی کردن! به همسایه‌ها هم سپرده بودم هوای آنها را داشته باشند، آن‌ وقت چگونه زینب کبری سلام الله علیها دل از جگر گوشه‌هایش کَند؟ مگر فرزندان من عزیزتر از آنها بودند!؟ چگونه اباعبدالله الحسین علیه السلام دل از دختران و پسرانش کند و آنها را تقدیم خدا نمود؟! آن‌همه از عمق وجود و از ته قلب، مگر دختران من عزیزتر از آن‌ها بودند؟! نه هرگز عزیزتر نبودند! ولی دل‌کندن سخت بود به قدری که هرشب خواب از سرم می‌برد و ساعت‌ها برای دلتنگی‌ها، پیشاپیش اشک می‌ریختم! اینجا بود که فهمیدم این‌بار باید محبت فرزندانم را فدا کنم و از آنها بگذرم تا بتوانم به قله برسم! من در این راه فدایی‌های زیادی داده بودم که واقعا ارزشش‌ را داشت و بالاخره با کمک همسرم توانستم بر حس مادری‌ام غلبه کنم و دل از دو فرشته‌ی زمینی‌ام بکنم و فرزندانم را به حضرت رقیه سلام الله علیها بسپارم و راهی سفر عشق شوم. در راه برای خداحافظی با چند تن از اعضای خانواده تماس گرفته شد و طلب حلالیت نمودیم؛ مثل همیشه از همان ابتدا همه احوال پرس دخترهایم شدند و گفتند چگونه می‌توانی آنها را بگذاری و بروی و شاید هم در خیالشان مُهر بی‌مهری برایم می‌زدند! اما آنها نمی‌دانستند من چگونه با این درد و درگیری با نفس، دست و پنجه نرم کردم؟! نمی‌دانستند که چقدر آزمایش شدن توسط اولاد سخت است! و به آن‌ها نگفتم من آنها را به حضرت رقیه سلام الله علیها سپرده‌ام و یقین دارم او خودش مواظب آنهاست. همه وقتی به سفر می‌روند آنها را با سلام و صلوات بدرقه می‌کنند و برایشان آرزوی سلامتی دارند اما برای من چیز دیگری رقم خورده بود! انگار باز هم باید در راه آزموده می‌شدم تا با دلی شکسته وارد این راه شوم! شده بودم مانند انگشتری که باید نگینش را صیقل دهند! هر روز مقداری از آن را می‌تراشند، فقط از ارباب بی‌کفنم می‌خواستم که مرا صبر دهد و رو سفید از این مراحل عبور کنم! اربابم تا اینجای سفر برایم سنگ تمام گذاشته بود، مطمئنم ما بقی راه را نیز برایم سنگ تمام خواهد گذاشت! ما باید برای ظهور آماده شویم و این آمادگی، هزینه دارد و یقینا این راه‌ها ابتدایی‌ترین و آسان‌ترین راه برای آمادگی ظهور است! به امید اینکه روزی برای دیدن مولایمان راهی سفر عشق شویم و با مولایمان در اربعین حسینی هم قدم باشیم! @AFKAREHOWZAVI
. آقا سید حسین نشانه شد برای محله ی ماسمانه اسفندیاری دولابی، با ارسال یادداشتی به جمع نویسندگان کانال افکار بانوان حوزوی پیوست. جمعه سوم شهریور ، محله ما به وجود پیکر شهید سی ساله عملیات کربلای پنج ، عطرآگین شد.شهیدی که همراه او پارچه سبز سیدی بود و سید حسین نام گرفت. آری او نشانه‌ای بود از خود امام حسین و نگاه اهل بیت علیهم السلام به محله ما . او که آمد تا ما را بیش از پیش دلگرم کند و روحیه استقامت را در محله تزریق کند. او که آمد تا مأمن ما باشد در روزهای دلتنگی و روز های جاماندگی آقا سید حسین حسابی به موقع آمدی، ماییم و یک دنیا دلتنگی و برات کربلا و دستهای خالی که دخیل شماست. آقا سید، خودت پا در میانی کن. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هدیه‌ی خانه‌ی پدری ✍نجمه صالحی سوار ماشین‌ شده بودیم تا از سامرا به سمت حله (زیارت بی بی شریفه) حرکت کنیم که مرد جوانی با یک دسته تسبیح کنارمان ایستاد، با خودم گفتم:" وقت مناسبی برای فروش انتخاب نکردی! "اما واگویه‌ام کاملا خطا بود... او بعد از سلام و خیر مقدم بخاطر حضور در خانه‌ی پدری، جملاتی گفت که تلنگری شد بر وجود خواب‌زده‌ام! او گفت:" حواستان باشد از سی میلیون زائر اربعین فقط سه میلیون سمت خانه‌ی پدر صاحب الزمان عجل الله فرجه حرکت می‌کنند این یعنی شما انتخاب و دعوت شدید! تسبیح را به شما هدیه می‌دهم تا به نیت ظهور و تعجیل در فرج صلوات بفرستید و قدم‌هایتان در جاده‌ی مشایه با این ذکر نور بگیرد! همراهان با شوق تسبیح را گرفتند و همگی مشغول صلوات شدند. یکی از همراهان از او خواست تسبیح دیگری برای پدر جامانده از سفرش دهد، گفت:هر زائر یک تسبیح! همراه دیگر گفت: "من تسبیح خودم را به او می‌دهم." نمی‌دانم چرا این ولع گرفتن بیش از حق خود یا بیش از حد نیاز، کمرنگ نمی‌شود؟! بگذریم... اینکه با هدیه دادن یک تسبیح، حواسمان جمع‌تر شد که کجا رفته‌ایم و چه کسانی آنجا مدفون هستند و چه وظیفه‌ای داریم، از نکاتی بود که به جانم نشست! @AFKAREHOWZAVI
جا نمانید! ✍نظیفه‌سادات مؤذّن هر جا می‌روی، عطر حسین (ع) پیچیده است. عالم را صلای دعوت پر کرده است. بیایید! آی مردم پریشان! بیایید و در این اقیانوس زلال بی‌پایان جاری شوید! کربلا از زمین و زمان جوشیده است. کربلا در تمام ذرات عالم منتشر شده است. ذرات، در مغناطیس غریب و بی‌مانندی، غوطه‌ور شده‌اند و به سوی حرمش جاری می‌شوند. در این رفتن‌ها، هر چه در مسیر هست با خود می‌برند. هر چه با آن‌ها سنخیّتی دارد، از جا کنده‌اند و می‌برند. هر دلی، هر عاشقی، هر آشنایی، .... هر که هر چه را می‌تواند، به حسین (ع) سپرده است و به سوی او روانه کرده است. عالم در گردبادی عجیب در هم پیچیده است. خوشا آنان که با این طوفان بزرگ به پرواز درآمده‌اند! خوشا آنان که از شعله‌های این عشق، جان گرفته‌اند! آی اهل عالَم! جا نمانید! سفینة النجاة حسین(ع) برای همه جا دارد! @AFKAREHOWZAVI
🔻قابلیت جدید پیام‌رسان بله برای زائران اربعین رسم دیرینه‌ای بین ما ایرانی‌ها وجود داره که هر وقت به زیارت میریم به اونایی که دوستشون داریم پیام میدیم که حالا پیام رسان بله رباتی منتشر کرده که شما زائر امام حسین (ع) میتونی به راحتی یه پوستر زیبا با موقعیت مکانی که حضور داری تهیه و اونو در هر پیام‌رسانی تقدیم عزیزانت کنی.  این پوسترو میتونی بفرستی برای اونایی که تا حالا کربلا نرفتن و یا حتی افرادی که چند وقته ازشون بی‌خبری و شایدم بینتون کدورتی هست. قطعا امام حسین نقطه اشتراک خوبی برای رفاقت و صمیمیت ما با همدیگست. حالا تا دیر نشده با ربات زیر یه عکس بگیر و بهش بگو به یادش هستی... 👇 https://ble.ir/BeYadetam_bot @AFKAREHOWZAVI
. «تولید ستون اصلی تمدن باستانی ایران زمین» ✍فاطمه شکیب رخ به کرات در سخنان رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی ایران، در تاکید بر اهمیت و جدیت دولتمردان برای احیا و رشد تولید شنیده ایم. ارزش و جایگاه مهم تولید حتی در گذرگاه تاریخ ایران باستان نیز قابل مشاهده است، به گونه ای که گزاف نیست، اگر تولید را پایه و ستون اصلی تمدن باستانی ایرانی معرفی کنیم و آن را عامل قدرت و سیادت نظام های پادشاهی پیشین بدانیم. در این زمینه کاوش های علمی بیانگر آن است که بخش شرقی سرزمین های غربی ایران، محل بروز وظهور نخستین کوشش های بشر برای رام کردن حیوانات و کشت و زرع بوده است! موید این مطلب کاوش های باستان شناسان در منطقه علی کش و کاوش های پژوهشگران دانشگاه توبینگن آلمان می باشد و براساس آن داده ها، در نوار مرزی ایران و عراق، آثار و بقایای مربوط به یک جانشینی و کشاورز در عصر نوسنگی یافت شده است. آثار مکشوفه شامل مجموعه ای از اشیای قدیمی مانند ابزارهای سنگی، سنگ آسیاب، ظرف های سفالی، نقاشی حیوانات و انسان و دانه های نیم سوز شده غلات و حبوبات بوده و این یافته ها دلالت بر نقش مهم ساکنان فلات ایران در کشف و توسعه کشت و زرع دارد. ایرانیان همچنین در فنّ آبیاری پیشگام و مخترع کاریز یعنی قنات بوده اند. کشاورزی در عهد باستان، پیشه اول و اصلی ایرانیان بود و در فرهنگ و باورهای انسان ایرانی، قداست، اهمیت و ارزش ویژه ای داشته است. آیین زرتشتی، کشاورزی را فضیلتی مقدّس می داند و برای آن ارزش فراوانی قائل است. در وندیداد که از متون دینی زرتشتیان است، زمینی که در آن کشت نشود بد شوم نامیده شده (فرگرد 3، بند 23 و۲۴ و ۳۳)، در همین رابطه مشاهده می شود؛ بسیاری از جشن ها و آیین های ایرانیان باستان، پیوند مستقیم با کشاورزی داشت، ازجمله نوروز جشن بزرگ ایرانیان که نشانه زنده شدن طبیعت و آغاز فعالیت های کشت و زرع بوده است و یا مهرگان دیگر جشن مهم ایران باستان که به منظور برداشت محصول و پایان کار و کوشش کشاورزان برگزار می شده است! جشن تیرگان نیز در تیرماه هر سال به شکرانه برداشت گندم برپا می شده که هم اکنون در مناطقی مانند کرمان، یزد، شیراز، اصفهان برگزار می شود. @AFKAREHOWZAVI
. دکتر بی‌بی شریفه ✍نجمه صالحی وصف حال بی‌بی شریفه و معجزاتش را شنیده بودیم، دیوار پوش سرتاسر مسیر منتهی به حرم، بنرهایی با محتوای تشکر از شفای بیماران(به زبان عربی) بود. همسفران از آغاز سفر، دوست داشتند به زیارت بانو بروند و توفیق حاصل شد. او به همراه عموی گرامی‌اش امام حسین علیه‌السلام از مدینه خارج و پس از واقعه عاشوراء با کاروان اسراء همراه شد. به علت ضرب و شتم و جسارت اعداء لعنةالله علیهم اجمعین، در مدتی کوتاه دچار ضعف و بیماری شدید شد و در ۲۰ محرم‌الاحرام سال ۶۱ در نوجوانی (حدود یازده تا سیزده سال) درحله، به دست امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به خاک سپرده شد. به تدریج مردم با محل دفن آن مخدره آشنا شدند، و با گرفتن حاجات خود از او، ایشان را با القابی مانند: باب‌الحوائج، ام‌محمد، ام‌هادی، و مسیح یاد کردند. عرب‌های عراق او را "دکتر" صدا می‌زنند! به محض ورود به صحن، دوست همراهمان بستنی که نذر سلامتی مادرش کرده بود، پخش کرد و در گرمای ظهر تابستانی، وجودمان خنک شد. ایرانی‌ها کمتر با این مکان آشنا هستند، به خلاف سایر اماکن زیارتی در این روزها، ایرانی کمتری مشاهده شد... السلام علیک ایتها العلویة الهاشمیة السلام علیک یا صاحب الحمیة السلام علیک یا طبیبة المعلولین السلام علیک یا شریفه بنت الامام الحسن علیهما السلام @AFKAREHOWZAVI
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸ظلم دید ولی ضرر نکرد!🔸 اگر انسان خودش را کوچک نکند، هیچ چیز نمی‌تواند او را کوچک کند. اگر انسان خودش به خودش ضرر نزند، هیچ‌کس نمی‌تواند به او ضرر بزند. دیگران می‌توانند به کسی «ظلم» کنند، ولی نمی‌توانند به او «ضرر» برسانند. از سوی دیگر اگر انسان به خودش کمک نکند، هیچ‌کس نمی‌تواند به او کمک کند و اگر تمام عالم جمع شوند تا به کسی نفع برسانند، تا خودش به خودش نفع نرساند، از سوی آن‌ها نفعی نمی‌رسد. این‌ها جزء قوانین اساسی جایگاه انسان است. در به حسین بن علی (ع) سر سوزنی ضرر نزدند، بلکه به خودشان ضرر زدند. از این جهت، قرآن تعبیر می‌کند «أُولئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (آنانند که زیانکارند). خودشان ورشکست شدند. تمام ظلم‌هایی که به او کردند، به سودش تمام شد. 🔸 - صفحه ۱۸ -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j