«رهزنان مردمسالاری دینی»
✍محدثه زندی
#قسمت_اول
رای نمیدهم زیرا احساس میکنم رای من تاثیری ندارد، چون تورم و گرانی مهار نشده است، به صندوق رای نه میگویم چرا که مجلس به مسئله حجاب و عفاف توجه بایسته نکرده است و یا به این دلیل که با تأیید صلاحیتها مخالف هستم ...
همان طور که ملاحظه شد، همیشه نزدیک انتخابات، طرح شبهاتی باعث میشود قشری از مردم نسبت به حضور در انتخابات دلسرد شده و با فاصله گرفتن مردم از صندوق رای، مردمسالاری در ایران تضعیف شود ؛ و در مقابل عدهای در تلاش هستند با پاسخ به شبهات مانع از این آسیب شوند، اما در پاسخ به این شبهات توجه به چند نکته لازم است .
1. تربیت 2500 ساله شاهنشاهی
رژیم پهلوی وقتی میخواست برای خود مشروعیتی کسب کند و اربابانش را راضی نگاه دارد ، خود را به هخامنشیان و 2500 سال تاریخ استکباریِ سلطنت منتسب کرده و به اینکه بازماندهی دوران شاهنشاهی است افتخار میکرد ، و دوستداران این رژیم منحوس نیز همین خط را دنبال میکردند ؛ در حالیکه افتخار به 2500 سال نظام شاهنشاهی یعنی افتخار به 2500 سال بندگی و بردگی انسان ، که خداوند آن را آزاد آفریده است ، فخر به 2500 سال سرسپردگی مردم به کسانی که هیچ حجتی برای سلطنت بر آنها ندارند ، یعنی افتخار به 2500 سال تضعیف مردم و ضدیت با مردمسالاری ، 2500 سال خفقان در ذیل عناوین مقدس ِ فرزندِ خدا یا ژن پادشاهی، و مباهات به بیش از دو هزاره ظلم و استکبار و تجاوز به حقوق حقه انسانها ؛ انتخاب و اختیار. به تخت جمشید مینازند بدون آنکه از فغان کسانی بگویند که برای ساخت آن، مورد استعمار قرار گرفتهاند گرچه تخت جمشید از این لحاظ که نماد هنر و فن ِ پیشرفتهی ایران است، باعث افتخار است، اما این هنر همان مردم مستضعف مظلوم بوده است نه هنر شاهان ؛ و همان قدر که این آثار نشان دهنده ی قدرت و مهارت ایرانیان بوده ، همان قدر نشانه استعمار و استبداد و بی رحمی شاهان نیز بوده است.
با طلوع انقلاب اسلامی، پایان نظام 2500 ساله شاهنشاهی اعلام شد و شعار جمهوری یا همان مردمسالاری بر زبانها افتاد اما کار به این سادگی نبود؛ تاثیر تربیت 2500 ساله شاهنشاهی، باوجود دم مسیحایی امام در عمق جان مردم ریشه گرفته بود. بعد از انقلاب و با آمدن شعار مردمسالاری ، برخی گمان کردند مردمسالاری یعنی اگر در این 2500 سال مردم کار میکردند و شاهان و سردمدران بهره می بردند ، الان وقت آن رسیده مسئولین و سردمداران و حاکمان، کار کنند و مردم در رفاه مطلق از نتیجه فعالیت آنان بهره ببرند !
متاسفانه مردمسالاری دینی با اینکه یکی از سه رکن مهم انقلاب (مردم ، رهبر و مکتب ) بود اما به درستی تبیین و آموزش داده نشد. در گذشته شاهان و سروران، به تنهایی بدون ذرهای اهمیت به مردم ، در مورد مردم و سرنوشت کشور تصمیم میگرفتند ، و آن را بدون موافقت و حضور واقعی مردم اجرا میکردند و نتیجه آن طبیعتا گریبانگیر همه مردم میشد . اما مردم در درون خودشان احساس سرزنش یا مسئولیتی نمیکردند ، و همهی مسئولیتها و نقدها (یا حداقل بخش عمده و مستقیم آن) متوجه حکومت بود و مردم در تصمیمگیری دخالت نداشتند، پس به تبع اگر انگشت انتقادی وجود داشت به سمت حکام بود و مسئولیتی متوجه مردم نبود.( البته این نافی مسئولیت مردم برای انقلاب کردن در قبال چنین ظلمی نیست ). در واقع حکومتهای طاغوتی مردم را همچون کودکانی نابالغ بار میآورند که باری به هر جهت زندگی کرده ، والدین برایشان تصمیم میگیرند و آنها هیچ انتخابی در زندگی ندا شته، و مقصر ِ آنچه در زندگیشان اتفاق میافتد را والدین میدانند، و هیچ احساس مسئولیتی نمیکنند؛ ضمن اینکه این رفتار والدین راه بهانه جویی آنها را برای هر تنبلی، رشد نکردن و .. باز میگذارد ؛ و این بلایی است که 2500 سال تربیت شاهنشاهی، بر سر مردم کشور ما آورده است. مردم ما تقریبا ناخواسته و نادانسته گرفتار تربیت 2500 ساله شدند. تربیتی که باعث شده مردم با مسئولیت ها و حقوق خود آشنا نباشند و از سوی دیگر سهم خود در حل مسائل کشور را نشناخته و بار مسئولیت را به طور کامل برنداشته و همه مسئولیت را تنها متوجه حکومت بداند.
گرچه امام خمینی با آن دم مسیحاییاش، از همان ابتدای نهضت پرچم مردمسالاری دینی را بلند و به معنای واقعی کلمه مردم را به میدان کشید و به آنها مسئولیت داد، و جانشین برحق او امام خامنهای به تأسی از ایشان زمینهساز رشد مردم و تقویت مردمسالاری بودهاند ، اما این تربیت نزدیک به 50 ساله نیاز به تدوام بس طولانی دارد تا به اهداف مردمسالاری دست پیدا کند و این مهم بدون خواست و حضور خود مردم ممکن نیست.
#ادامه_دارد....
#انتخابات
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تحت تعقیب ترین مرد(شب نگاری)
✍طیبه فرید
شناسنامه دیگر به هیچ دردش نمی خورَد!برادرم محمد را می گویم.عرب ها به میهمان می گویند ضیف!اولش به او می گفتند محمد دیاب المصری. وقتی که جوان زیست شناسی بود که تئاتر خیابانی اجرا می کرد.بعدها که حماسی شد وقتی تحت تعقیب صهیونیست های آدمخوار قرار گرفت ،فلسطینی ها به او گفتند محمد ضیف.تعبیر میهمان برای مردی که در اردوگاه خان یونس به دنیا آمده و همسر جوان و دو فرزندش را در بمباران از دست داده و با دعای مردم فلسطین از اسارت صهیونیست ها فرار کرده ،تعبیر به جائیست. واقعا به او چه می شد گفت.آواره؟آدمی که جایش توی قلب آدم هاست آواره نیست میهمان است.حبیب خداست.محمد ذخیره بود برای این روزها وقتی نقشه #طوفان_الاقصی را در گمنامی کشید و صبح شنبه هفت اکتبر کیف اسراییلی ها را کور کرد.
قصه او یاد آور داستان موساست.موسی هم ضیف بود ،آوارهطریق القدس.البته میان قوم موسی و قوم محمد تومنی صنار توفیر است.اما شک ندارم که خدای موسی رسالت نجات مومنین را به دست محمد سپرده.
قیام هفت اکتبر بت شکنی بود.معجزه رسالت معاصری که خدا بر گُرده این مرد بی شناسنامه گذاشت.اینروزها صهیونیست ها که نُه بار در ترور محمد ضیف رفوزه شدند دست به ترور شخصیتی او می زنند.محمدی که حاج قاسم ما درباره اش گفته بود ضیف شهید زنده است!
شهید زنده ی بی شناسنامه.
#طوفان_الاقصی
#محمد_ضیف
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔺دوگانه مستوریت و خودافشاگری در عصر شهرت (بخش اول)
✍ حوریه بزرگی
🔸 ما وارد عصر شهرت شدهایم. این را میتوان از شکل گرفتن دغدغه عمومی برای دیده شدن فهمید. دیده شدن و شهرت میتواند برای صاحبش قدرت و ثروت بیاورد، از همین رو امروزه بخش قابل توجهی از مردم به دنبال کشف راههایی هستند که دیده شوند و بتوانند از رهگذر معروف شدن به نان و نوایی برسند.
🔸در این میان شبکههای اجتماعی و فضای سایبر امکانهای ویژهای برای همگان فراهم کرده است تا شانس دیده شدن خود را بیازمایند. از همین روست که ما از عصر ستارههای سینمایی عبور کرده ایم و با خرده سلبریتیهای ده دقیقهای روبهروییم. در عصر شهرت لازم نیست شما برای معروفیت شایستگی یا مهارت خاصی داشته باشید، بلکه میتوانی با یک کلیپ ده دقیقهای که برخوردار از «اصول دیده شدن رسانهای» باشد به شهرت برسی.
🔸ساختار شبکههای اجتماعی بر افشاگری و آشکارگی استوار است و مستوریت، حریم نگه داشتن و گمنامی مفاهیمی غریب و بی مشتری هستند. تو به میزانی که به قانون طلایی خودافشاگریِ همهجانبه وفادار باشی بیشتر میتوانی توجهها را به سوی خود جلب کنی. زنان سلبریتی در سر این طیف قرار دارند، چرا که امر جنسی همواره با سطحی از مستوریت و نهفتگی همراه است و، چون آشکار شود بیشترین توجهها را به دنبال خواهد داشت، این موضوع در کشورهایی که بافت فرهنگی دینی دارند، از شدت بیشتری برخوردار است.
🔸 زن در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی با حیا، عفت و پوشش گره خورده است و زنان سلبریتی به عنوان وفادارترینها به فرهنگ شهرت، در طی این سالها بیشترین تأثیر را در تغییر مرزهای کنشگری جنسی زنان ایرانی داشتهاند. ارائه خودِ عاطفی در قالب روابط صمیمی و آزاد با همکاران و طرفدارانشان مرحله نخست خودافشاگری بوده است. سلبریتی به حکم سلبریتی بودنش اجازه دارد با همگان ارتباط صمیمانه و نزدیک برقرار کند و این رفتارش به سبب آنکه در بستر فرهنگ شهرت و با پوششی جذاب اتفاق میافتد، کمتر معنای قبیحی از آن دریافت میشود و میتواند با ایجاد هژمونی لذت، تلخی بر هم زدن امر خصوصی و عمومی را به شیرینی بدل کند. در گامهای بعدی ارائه خودِ جنسی به کمک خودِ عاطفی میآید.
🔸خودافشاگری جنسی در تاریخ شهرت از اهرمهای پرقدرت دیده شدن بوده و همچنان است. در عصر رسانههای مدرن، مدونا آغازگر این مسیر بوده است. پیشتر از او برای اولین بار زنان ایتالیایی در قرن چهاردهم در بداهه نمایشها که نوعی تئاتر خیابانی بود، به انجام حرکات اروتیک پرداختند و قبح این گونه اعمال و اختصاصی بودنش برای روسپیها و کنیزان را به مدح و عملی هنرمندانه بدل کردند. فرهنگ شهرت، در ایران نیز فرهنگی زنده و پویاست و آنچه تاکنون گفته شد، در دورههای مختلف حضور ستارگان سینمایی از دهه ۷۰ تا بلاگرها و خرده سلبریتیهای اینترنتی در سالهای اخیر قابل پیگیری و تطبیق است.
🔸حال این سؤال مهم مطرح میشود که فرهنگی که با خودافشاگری و محو مرز میان زندگی شخصی و حضور عمومی گره خورده است، مواجههاش با حجاب چگونه است؟ ما از یکسو با اصول دینی و فلسفه حجاب روبهروییم که از عدم جذابیت و خودجلوهگری میگوید و از سوی دیگر با عصر شبکههای اجتماعی و شهرت که همگان را به خودبرندسازی و دیده شدن فرامیخواند.
🔸بررسی نوع کنشگری زنان سلبریتی اعم از سلبریتیهای سنتی که غالباً زنان بازیگر سینمایی هستند و سلبریتیهای اینترنتی اعم از حجاب استایلها و اینفلوئنسرها تا واینرها (بلاگر طنز) حاکی از آن است که خودآگاه یا ناخودآگاه اینان وفادار به اصول دیده شدن رسانهای هستند؛ اصولی که در فرایندی نرم و کاملاً ذهنی و شناختی کنشگر فعال و هوادارانش را به سمت سبک خاصی از نگرش، گرایش و کنش سوق میدهد، باورمندان و علاقهمندان به این سبک زندگی در فرایندی تدریجی حساسیت ارزشیشان نسبت به مفاهیمی، چون حیا، خویشتنداری جنسی، پوشش، جلوهگری و... تغییر یافته و نظام معنایی جدیدی برساخت میشود.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«اجاره نشین خیابان الامین»
🖌س.غلامرضاپور
چند خط اول را که خواندم برگشتم دوباره به صفحه شناسنامه ی کتاب...
چاپ هشتم ؟
آنهم با این قلم ؟
قلمش و پیوستگی خطوطش را دوست نداشتم. انگار نویسنده یکریز توضیح میداد.
اما عنوان کتاب برایم جالب بود .
اجاره نشین خیابان الامین
برخلاف عادت همیشگی که کتابهای زیر دویست صفحه را یکی دو روزه تمام میکردم؛ این کتاب را با روزی چند صفحه شروع کردم. نمیخواستم کتاب خستهام کند.
کمکم کش و قوسهای کلام آقا جمال و لوتی منشی مرامش مرا جذب کرد.
انگار دوست داشتم کتاب را آرامتر بخوانم تا عمق ماجرا را بیشتر درک کنم .
هر چه از التهاب کف خیابانهای سوریه میگفت بیشتر یاد آشوبهای خیابانی پاییز چهارصد و یک خودمان میافتادم.
این تاریخ انگار دست بردار نیست.
هرچقدر خواست خودش را در سوریه عریانتر از همیشه نشانمان بدهد ولی باز انگار عدهای چشم و گوششان را بسته بودند و فقط بو میکشیدند.
هرچه بوی اعتراض میداد به مذاقشان خوش میآمد.مذاقشان را هم از قبل تعیین کرده بودند. همانها که مرغ همسایهشان همیشه غاز .. غاز که نه ... همیشه شاهین بوده حتی اگر کلاغ را رنگ کرده باشند و جای شاهین بهشان انداخته باشند .
انگار تاریخ این بار بدجوری سرِ عبرت آموزی داشت .
حالا که آقا جمال فکر میکرد کل جنگ سوریه را خدا راه انداخته تا حالی جمال قلدر بکند که یک من ماست چقدر کره دارد، چرا من فکر نکنم که انگار جنگ سوریه راه افتاده تا بقول حاج قاسم "حرم ایران" حفظ شود؟
تا بعضیها حواسشان را جمع کنند که
نانشان را سر سفرهی کدام همسایه چرب میکنند و دوزاریشان جا بیفتد که نیمه های شب لبخند ژکوند وسط خوابشان را مدیون شب بیداریهای چه کسانی هستند.
آقا جمال چیزهایی دیده بود که حتی تصورش هم برای ما سخت است.
کتاب زبان تعریفی دارد.انگار واقعا جلوی جمال فیض اللهی نشستهای و او دارد خاطراتش را موبهمو برایت تعریف میکند به همین سبکی و روانی.
ماجرای ایزدیهای آن روستا نفس را در سینهات حبس میکند.
یک آن صدای رعب و وحشت در سرت میپیچد.
در با لگد بازمیشود و چند مرد کریه المنظر وارد حیاط خانه میشوند.
دخترها از ترس پشت مادرشان پنهان شدهاند.
پدر درخانه نیست.
صدای خندهی وحشیانهی نامردها با صدای گریهی دخترها درهم میآمیزد.
سرم را تکان میدهم تا این افکار از ذهنم بیرون بریزد.
بچهها کنارم آرام نشستهاند و دارند مشقهایشان را مینویسند.
تا کتاب تمام میشود زنده بمانم خوب است.
امنیت واژهی خز شدهای است اگر ندانی بهای آن را چه کسانی میپردازند.
#معرفی_کتاب
#علی_اصغر_عزتی_پاک
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«کهکشان نیستی»
✍فاطمه میریطایفهفرد
در هیاهوی زمان و مکان
در جوششی از جنس هستی،
به کتابی برمیخوری به نام کهکشان نیستی.
کهکشان نیستی، داستانوارهای از زندگانی سیدعلی قاضیطباطبایی است که با بیانی شیوا خواننده را با ایشان آشنا میکند. داستانی که ناقلان زیادی از خانواده، همسر، شاگردان ایشان و... دارد.
شاید نگاه اول، مجاب نشوی که کتاب را ورق بزنی و یا شاید تعداد صفحات کتاب تو را بترساند.
اما کمی که تورق میکنی، نوری از جنس سیدعلی قاضی از کتاب بر چشمانت میتابد. دیگر نمیتوانی رهایش کنی.
اصلاً گم میشوی در کوچههای تبریز و با سیدعلی راهی نجف میشوی. همراه او و رخشنده پشت دیوار نجف اجازه ورود میگیری و وارد کوچهپسکوچههای شهر میشوی. از شارعالرسول به سمت حرم میروی و برای ورود به خانه پدری اذن ورود میگیری.
در التهاب اذنِ پدر از تبریز مانند سیدعلی میسوزی. خداخدا میکنی پدر اجازه اقامت دهد.
در خلسه لازمان همپای شاگردان سید، پای درس مینشینی و از محضر استاد تلمذ میکنی.
صبح برای دوگانه وارد حرم میشوی، دستت را به انگورهای حرم حلقه میکنی و شهد گوارای ولایت را در کام میریزی.
گاهی با درشکه خودت را به سید میرسانی و در مسجد سهله مشغول عبادت میشوی.
صدای گریه سید خواب تو را برهم میزند، میترسی جا بمانی و به کوفه نرسی.
اما سحرهای وادیالسلام حلاوت دیگری دارد. عالم انگار محو تماشای طلوع آفتاب وادیالسلام است. انگار با سید کنار انبیای الهی نشستهای و محو در عظمت اراده خدا در حرکت روزها و شبهایی.
دلت میخواهد پشت در وادیالسلام نفَسِ الهی سید بر روحت بوزد. همانگونه که بر قَسّام وزید. تو نیز سرِساعت برای عبادت بیدار شوی.
دلت میخواهد دل محکم کنی از رزقی که خدا وعده کرده، بروی و دلت قرص باشد از حکمت و رحمت خدا.
کتاب را ورق میزنی در کوچههای نجف قدم میزنی، اصلاً نجفی میشوی. دلت میخواهد گَرد شهر برتنت بنشیند.
آه، ای شهر دوست داشتنی
کوچهپسکوچههای عطرآگین
ای مرور تمام خاطرهها
چون دهین ابوعلی شیرین
میخواهی گوشهای از حرم، زغال بفروشی و یکباره با امیرالمؤمنین(ع) انس بگیری.
یا شبیه شاگرد قاضیطباطبایی پتک بر آهن تفتیده بکوبی، شاید بتوانی هوای نفس را بکوبی تا رام شود.
داستان آیتالله قاضیطباطبایی حرکت از خود به سمت خداست. در میانه راه باید نفس را قربان کنی.
وقتی وصف محب امامعلی(ع) تو را بیتاب میکند. خود مولا چه برسر دلت میآورد؟!
سنگ، دُر میشود در این وادی
صاحبان جواهرند همه
واژهدرواژه با امینالله
زائران تو شاعرند همه
کهکشان نیستی کتابیاست که تو را از این عادات روزمرگی میکَند و وصل یک دریای بیکرانه میکند. دلت میخواهد واژهها تمام نشود و تو باز از دریای ولایت بنوشی؛ دریایی که آبش چون آب شط، شیرین است.
دلت را به امام بسپار و بگو:
زخمیام التیام میخواهم
التیام از امام میخواهم
السلامُ علیک یا ساقی
من علیکالسلام میخواهم*
اشعار متن: سیدحمیدرضا برقعی
#معرفی_کتاب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
«رهزنان مردمسالاری دینی» ✍محدثه زندی #قسمت_اول رای نمیدهم زیرا احساس میکنم رای من تاثیری ندار
«رهزنان مردمسالاری دینی»
✍محدثه زندی
#قسمت_دوم
2. دموکراسی رقیب مردم سالاری دینی
دموکراسی که مفهومی غربی و مدعی دخالت مردم در حکوم ت است ، رقیب یا بهتر بگوییم سنگ راه مردم سالاری دینی است . افرادی به اسم دموکراسی به مفهوم مردمسالاری در جمهوری اسلامی حمله کرده اند ، چه مردمسالاری در ایران یک مردمسالاری دینی است نه دموکراسی ، و دقیقا به همین علت است که با وجود آ نکه مردمسالاری ایران از متن دین اسلام برخاسته، با صفت دینی مزین میشود تا به طور کامل از دموکراسی غربی متمایز شود ؛ و در این یادداشت هم منظور از مردمسالاری ، همان مردمسالاری دینی است.
دموکراسی غربی اراده همه ی مردم در حک م رانی را دخیل می داند ، و معتقد است باید به رای و نظر مردم احترام گذاشت حتی اگر بخواهند با سر به ته دره بروند!
ظاهر دموکراسی غربی این است که هر چه مردم بخوا هند همان است، اما باطن آن چیز دیگری است. برای شناخت باطن دموکراسی غربی باید پرسید خواست و میل مردم در کجا شکل می گیرد ؟ حقیقت آن است که خواست مردم ، توسط محیط جهتدهی میشود و در دنیای غرب آنچه به ذهن مردم جهت می دهد ، رسانه است و ارباب رسانه کیست غیر از کارتل ها و سرمایه دار ان و زورگویان بی تقوایی که فقط به فکر منافع خود هستند ؟ اما در مردم سالاری دینی رهبری دینی ، در درجه اول انبیاء و اولیای معصوم هستند و در درجه دوم ولی فقیه که منافع مادی و معنوی مردم را در نظر می گیرد است ، که جهت دهنده ی خواست و میل مردم است. به بیان دیگر خواست و میل مردم لاجرم از بیرون جهت دهی میشود ، دین افسار این خواست را رها نکرده که در دست طاغوت یان بیفتد، بلکه با تنفیذ رهبر الهی این میل و خواست را به سمت منافع مادی و معن و ی، یا به عبارت دیگر ، حیات طیبه، هدایت می کند . ضمن آنکه در دموکراسی، جهت دهی میل مردم بر اساس تحمیق و در تاریکی ِ جهل نگه داشتن ِ مردم است. دموکراسی با حیله و نیرنگ ، و غلط را درست جلوه دادن ، خواست مردم را در جهت حفظ منافع قدرتمندان و سرمایهداران شکل میدهد ؛ اما در مردمسالاری دینی میل مردم بر اساس آگاهی بخشی و تبیین هدایت میشود و راه به مردم نشان داده میشود و در نهایت انتخاب با مردم است.
دین نه تنها هدایتگر میل مردم به سمت کمال است بلکه ضامن مردم سالاری نیز ه ست ؛ و این معنا در بطن ولایت فقیه نهفته است. چه کسی می تواند از آ راء و خواست مردم محافظت کند جز کسی که با خصوصیت " تقوا " ، منافع مادی و معنوی مردم و جامعه را بر منافع خود و حکام ترجیح دهد؟
اما غرب و غربزده ، به اسم دموکراسی ، این رهبری و جهت دهی خواست ملت را انکار کرده و آن را مخالف آزادی میدانند ، اما هیچ نمیگوید که در دنیای ِ آنها کسانی ذهن مردم را جهت میدهند که نه تنها هیچ شایستگی و حقی برای این امر ندارند ، بلکه دموکراسی را ابزاری برای رسیدن به منافع شخصی و طبقاتی خود قرار دادهاند.
#ادامه_دارد....
#انتخابات
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
«رهزنان مردمسالاری دینی» ✍محدثه زندی #قسمت_دوم 2. دموکراسی رقیب مردم سالاری دینی دموکراسی که مف
«رهزنان مردمسالاری دینی»
✍محدثه زندی
#قسمت_سوم
3. نارضایتی داخلی
مورد دیگر، موج سواری روباه صفتان بر مشکلات داخلی است که با ترفندهایی، مردم را از گرفتن حق انتخاب و انجام مسئولیتهای اجتماعی شان باز میدارند . این مورد که بیشتر به اوضاع اقتصادی و معیشت مردم باز میگردد ، از دو منظر قابل بررسی است؛ یکی تقلیل خواست ها و آرمانهای مردم به خواستهای مادی و دیگری تحلیل سیره انبیاء و اولیای گرامی.
ایران عزیز ما در زمانی طولانی دچار مشکلات اقتصادی بوده و همین امر بهانهای شد تا آرمان خواهی در تقابل دروغین با معیشت قرار بگیرد. با این توضیح که شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان، تمایز بین انسان و حیوان را " بینش ها " و " گرایشهای متعالی " انسان میداند . گرایشهایی که از حد شکم و مادیات میگذرد و سر بر آستان انسانیت و الوهیت میگذارد . چگونه ممکن است انسانی با این تعریف دفاع از مظلوم و سد ظالم را مغایر با معیشت بداند؟ چگونه ممکن است انسانی که انقلاب اسلامی آن را باز تعریف کرده ، مسئولیتهای اجتماعی خود را مشروط به معیشت کند؟ درست است که اقتصاد قوی و معیشت مناسب حق مردم و یکی از اهداف انقلاب بوده است و باید مسئولین امر در این مورد پاسخگو باشند ، اما یکی از اهداف است ، نه همهی آن. چطور ممکن است همچون شیطان اعورانه به انسان نگریست و او را فقط در مادیات خلاصه کرد و دیگر نیازهایش را نادیده گرفت. در طول سالیان درگیری با مشکلات اقتصادی و لجن پراکنی بیگانگان در رسانه، به اشتباه ، توسط برخی از روی عمد و برخی به طور سهو ی، همه چیز به معیشت و اقتصاد پیوند زده شد، حتی انجام مسئولیتهای اجتماعی مثل انتخابات!
اما از این نکته که بگذریم ، باور داریم که امروزه مردم نه تنها از معیشت تنگ ، از بیعدالتی ، از ژن برترپنداری ، آقازادگی ، نادیده گرفته شدن ِ برخی مطالبتشان و مسائل برحق دیگ ر ناراضی هستند، و تحریم انتخابات را، تحت القای برخی ، یکی از راه های اعتراض خود به این امر تصور می کنند ؛ آن هم در زمانی که منطقه غرب آسیا در التهاب درگیری مقاومت با دشمن استعمارگر است. شاید برخی اقشار در مقابل این سخن ، اشکال کنندکه همیشه به بهانه دشمن مردم را به پای صندوق کشیده و سپس به آنها بیمحلی کردهاند. از درست و غلط بودن این ادعاها که بگذریم، باید گفت: آری! تا ایران، ایران است و تا در این منطقه است و تا فرهنگهای طمعکار هستند، چشم طمع آنها به ایران خواهد بود و ایران دشمن خواهد داشت . تنها راه یا بردن ایران از این منطقه به جغرافیای دیگر است یا قوی شدن و یکی از پایههای قوی شدن ایران ، حضور پر رنگ مردم در صحنههای مختلف است.
#ادامه_دارد....
#انتخابات
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
«رهزنان مردمسالاری دینی» ✍محدثه زندی #قسمت_سوم 3. نارضایتی داخلی مورد دیگر، موج سواری روباه ص
«رهزنان مردمسالاری دینی»
✍محدثه زندی
#قسمت_پایانی
.اگر به سیرهی ائمه و انبیاء نگاه کنیم همواره حفظ انسجام و وحدت داخلی حتی با وجود مشکلات فراوان داخلی، حتی با وجود غصب خلافت، یا استبداد، حتی با حضور ظالمانی مثل عباسیان یا بیکفایتانی همچون قاجار، در زمان خطر خارجی اولویت بوده است. امیرالمونین علیه السلام در زمان خلفاء که حق او را غصب کرده بودند ، ضمن بیان حق خود در فرصت مناسب، به آنها مشورت و یاری میرساند و اشتباهات آنها را مجوزی برای ترک مسئولیت خود قرار نداد. امام باقر علیه السلام برای جلوگیر ی از سلطه اقتصادی مصر به حاکم سفاک ضرب سکه آموخت. این اصل در سیرهی علما در اعلام جهاد در زمان حکومت قاجار و جنگهای روس و ایران یا تجاوزات انگلیس از جنوب، و یا فعالیتهای اقتصادی ایشان در دوران استعمار دیده میشود . البته که جمهوری اسلامی ایران اجلّ از آن است که با حکومتهای غاصب یا ظالمی همچون قاجار و پهلوی و... مقایسه شود و حکومتی که بر پایه اصل ولایت فقیه و عدالت اجتماعی برپاشده و تاریخ حدودا نیم قرنیاش شاهد پایبندی آن به آرمانهای والای ش است، اما این اصل همچنان برقرار است که اشکالات درونی و ترک فعل و عدم توجه برخی به مسئولیتشان به هیچ وجه جواز شانه خالی کردن دیگران و همچنین مردم از زیر بار مسئولیت نمیشود . چگونه است خود را پیروان ائمه می دانیم اما از مسئولیت خود در برابر حکومت اسلامی و بر مبنای ولایت ، به اسم مشکلات داخلی و معیشت چشم میپوشیم ؟!!
با این توضیحات ، قوی شدن و بستن دست دشمن، و خروج او از منطقه، میتواند فضای نسبتا امن و آرامی برای رسیدگی به مسائل داخلی ایران فراهم آورد. تا هنگامی که دشمن ما به ویژه اسرائیل و آمریکا در منطقه هستند و به دشمنی ِ خود ادامه میدهند ، لاجرم انرژی بسیاری از کشور و مسئولان برای دفع دشمنی آنان صرف خواهد شد. با خروج آنها از منطقه ، انرژی بیشتری صرف مسائل داخلی خواهد شد.
طنز تلخ آنکه ، همانها که به بهانهی معیشت " نه " به انتخابات میگویند، همان ها به بهانه معیشت " نه " به غزه میگویند ! و بسی قابل تأمل که هر دو شعار ، مورد علاقه استعماری است که صدها سال کشور ما را عقب نگه داشته و استبداد را در میراندن و بی اثر کردن حضور مردم در حکومت یاری رسانده است .
تمام دین بر آن است که انسان را در محیط اجتماع و به اختیار خود ، به سمت انسان کامل بودن هدایت کند و این رسالت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی وظیفه دارد با ایجاد محیط مناسب و هدایت مردم ، راه انتخاب را برای آنان هموار کند و مردم هم وظیفه دارند با آگاهی و استفادهی درست از حق انتخاب خود ، نه تنها به رشد خود ، بلکه به اعتلاء جامعه و تمدن اسلامی یاری رسانند. تربیت شاهنشاهی، جایگزین کردن فریبکارانه دموکراسی و موجسواری مکارانه بر مشکلات داخلی، از راهزنان این مسیر مبارک هستند که با آگاهی از آنها میتوان به سلامت از این مسیر عبور کرد، ان شاء الله.
#پایان
#انتخابات
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سپیده دم ظهور
✍صالحی منش
هنر امام خمینی(ره) تربیت یک ملت شهادت طلب بود.
مردی که همه عمر خود را در جهاد با ظالمان طاغوتی بود، ملتی را پرورش داد که از همه مجاهدان تاریخ بالاترند.
جان خود را خالصانه فدای حکومت الله در ایران اسلامی کردند.
خونهای شهدا فرش قرمز ظهور است.
آمدن خمینی، یعنی سپیده دم طلوع خورشید عظمای ولایت.
سلام بر مهدی موعود عجل الله فرجه، سلام بر امام خمینی (ره) و سلام بر همه شهیدان.
___________
۱۲بهمن گرامی باد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«بعثت خمینیِ کبیر»
✍پروین صادقیمنش
هجرت بندگان صداقتپیشه خداوند، همواره آغازگر تحولات شگرف و تاریخ ساز بوده است. این سنتِ الهی برای همیشه در دورههای گوناگون، جاری است و مهاجران الیالله، با هجرت و مجاهدت خویش، راه هدایت را برای مردم میگشایند و هموار میسازند. خداوند، جایگاه این مردمان را بلندترین مقام نزد خدا قرار میدهد و میفرماید《 الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِيسَبِيلِاللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَاللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُالْفَائِزُونَ》 آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد کردند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز رستگارند.( توبه/ ۲۰) در عصرِما نیز با هجرتِ مردی بزرگ از خاندان عصمت و طهارت، حضرت امامخمینی (قدسسره) ، آیین ناب نبوی و قیام حیاتبخش حسینی احیا گشت. امام خمینی با قدم صدق از ایران خارج شد و با قدم صدق به ایران آمد و مصداق «جاءالحق و زهقالباطل» در عصر ما نمایان گشت.
۱) از نگاه کلی خاستگاه مبارزات سیاسی امامخمینی (قدسسره) را باید در نوع نگاه ایشان به دین، پیوند عمیق دین با سیاست و ضرورت قیام و تشکیل حکومتاسلامی جست.امام خمینی (قدسسره) با اعتقاد به پیوند دین و سیاست، مبارزات سیاسی خود را با رژیم پهلوی از سال ۱۳۴۱ آغاز کرد و سرچشمه سیاستورزی، «دین» بود. به باور ایشان هر مسلمانی به پیروی از پیامبران بزرگ الهی و براساس آموزه قرآن، موظف به قیام برای خداست. قیام برای خدا، هم عرصه فردی انسان را شامل میشود و هم عرصه حیات اجتماعی راشامل میشود. امام خمینی (قدسسره) ریشه تمام مفاسد در کشورهای اسلامی را به استعمار خارجی مربوط میدانست. ایشان با توجه به خطر استعمار در کشورهای اسلامی و لزوم مبارزه با آن، به ملتهای اسلامی توصیه میکرد فریب نیرنگهای استعمار را نخورند و دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند. از نظر ایشان سهلانگاری سران کشورهای اسلامی و اختلاف آنان موجب سلطه روزافزون استعمارگران بر مقدرات مسلمانان است و چاره اساسی مقابله با استعمار، وحدت همه مسلمانان و عملیکردنِ شعائر اسلامی است.
۲) امام خمینی (قدسسره) بر اساس مبانی دینی، مشروعیت حکومت را الهی و آن را حق انحصاری خداوند تعالی و کسانی دانسته است که از سوی او مشروع باشند ؛ از این رو ایشان همه حکومتهای سلطنتی را در ایران در طول تاریخ نامشروع شمرده و از نظر تاریخی، از شاهنشاهی۲۵۰۰ساله ایران به عنوان شاهنشاهی سیاه یاد کرده است؛ اساس سلطنت پهلوی را هم بر پایه قلدری و دیکتاتوری میداند. از نظر ایشان حکومت پهلوی نه تنها فاقد مشروعیت مردمی و دینی، بلکه فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود. به اعتقاد ایشان مذهب، در حکومت محمدرضا پهلوی نقش و جایگاهی نداشت و او در دوران سلطنت خود، ایران را ویرانه و آن را به مستعمره امریکا تبدیل کرده است و نهادهای برآمده از آن رژیم را نیز غیر مشروع میدانست.
۳) حکومتی که امام در قالب دو نظریه ولایت فقیه و جمهوری اسلامی، چارچوب نظری آن را تدوین کرده بود، از یک رشته ویژگیهای ممتاز و منحصربه فردی برخوردار میباشد که آن را از مدل حکومتهای موجود متمایز میسازد. زیرا احکام و اصول اقتصادی، سیاسی، دفاعی و ساختار و تشکیلات آن، نه برخاسته از اندیشه بشر بلکه ملهم از آرمانها و اصول الهی اسلام است. امام این نوع حکومت را الگوی جاودانهای میدانست که نه با نظامهای استبدادی، نه مطلقه، و نه مشروطه به معنای متعارف آنها قابل تطبیق مینمود بلکه به دلیل دربرداشتن یک مجموعه شرایط که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم معین گشته است، از همه نواقص نگرانکننده و نارساییهای هراسانگیز آنها بری میباشد.
#ادامه_دارد...
#دهه_ی_فجر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
«بعثت خمینیِ کبیر» ✍پروین صادقیمنش هجرت بندگان صداقتپیش
ادامهی «بعثت خمینیِ کبیر»
✍پروین صادقیمنش
۴) آغاز مخالفت امام خمینی (قدسسره) با انحرافات رژیم پهلوی، با وقوع چند رویداد شکل گرفت؛ رژیم پهلوی با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، کشتار مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تصویب قانون کاپیتولاسیون، عملاً امام را از این امر مطمئن ساخت که نظام سلطنتی، دیگر نظامی نیست که بتوان از راه آن در پی دنبالکردن آرمانهای اسلامی بود. مخالفت امام با سلطنت تا جایی پیش میرود که ایشان همکاری و همراهی با نظام سلطنت را خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران اعلام میکنند. مهمترین موضع گیری امام در نفی استعمار و سلطهخارجی، علیه تصویب کاپیتولاسیون بود که به تبعید ایشان نیز منجر شد؛ امّا امام (قدسسره) با شجاعت و اراده قوی خود، به همراه دیگر فعالان اسلامی، توانستند در مقابل دیکتاتوری شاه ایستادگی کنند و با دعوت به تظاهرات و مبارزه با ظلم و استبداد، مردم را برای مبارزه و انقلاب به خود جذب کردند.
۵) در نهایت با شکست شاه، در بهمن ماه 57، جهان شاهد تحولی شگرف و انقلابی عظیم و مردمی در تاریخ بود. قیام ملتی مصمم و یکپارچه با قلبهایی سرشار از عشق و ایمان. در بهمن ماه، رهبر بزرگ و نستوهی، پس از سال ها دوری از وطن، قدم بر خاک گلگون میهن گذاشت که آزادی و استقلال را نصیب امتی خداخواه کرد. امام آمد و عظمت، شرافت و افتخار به همراه آورد و به فرموده مقام معظم رهبری 《در دوازدهم بهمنماه ۵۷، جهان شاهد یکی از شگفت انگیزترین قیامهای مردمی تاریخ بود. در آن روز، ملتی یکپارچه و مصمم، با شعاری واحد و با قلب و روحی سرشار از عشق و ایمان، مرزهای خطر را در نوردید و به استقبال مردی شتافت که پس از پانزده سال دوری و تبعید، به میان ملتش باز میگشت، تا بر پیکر شهیدانش نماز بگزارد و بنام خدا سفینهی نجات خلق را از میان لُجّهی خون به ساحل پیروزی رهنمون شود. 》(پیام بمناسبت ۱۲ بهمن؛ ۱۱بهمن۱۳۶۰) و بدین سان، طلوع دوباره اسلام ناب محمدی (صلیالله علیهوآله) ، تجدید حیات مستضعفان و خشنودی حضرت ولی عصر، مهدی موعود(عجلالله تعالی فرجهالشریف) را نوید داد.
۶)《حادثهی انقلاب، یک حادثهی عظیم و فوقالعاده و محیّرالعقولی بود. ما حالا عادت کردهایم به این، [امّا] کسانی که از بیرون نگاه میکنند به حادثهی انقلاب و قضاوت میکنند دربارهی حادثهی انقلاب، عظمت این حرکت را، این حادثه را، این پدیده را بیشتر از ما درک میکنند. ما چون در جریان بودیم، خیلی توجّه نمیکنیم، خیلی دربارهاش اهتمام نمیورزیم برای ارزیابی و تقویم این حادثه.》(بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، ۲۵اسفند۱۳۹۴)
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بدون شک معجزهای الهی بود که به دست معجزهگر مردی از سلاله پاک رسولِخدا (صلیالله علیه وآله) ، به انجام رسید و چشم امید مظلومان و مستضعفان جهان را به خود خیره ساخت. تأثیر سریع انقلاب اسلامی در منطقه و بر آشفتن شعله خشم مردم مسلمان و غیرمسلمان در بسیاری از کشورهای تحت سلطه استعمار، گواه روشنی بر این مدعاست؛ زیرا در کمتر مقطعی از تاریخ، شاهد پیروزی و تأثیرگذاری قاطعِ جنبشی، صرفا مردمی بودهایم.
#پایان
#دهه_ی_فجر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«بانوی نمونه»
✍ ف،مرادی
🔹️یک مادر شهیدی است که کمتر ازعنوان مادر شهید بودنش نام میبرند و یاد میکنند فرزند شهیدی که شهادتش باعث پیروزی انقلاب شد، شهیدی که ذخیره انقلاب و آینده اسلام بود، شهیدی که کمتر از شخصیت والایش صحبت میشود.
🔸️شاگردی که سر درس امام، سوالاتی میکرد و اشکالات را مطرح میکرد که نشان از عمق فراگیری علوم در وجودش دارد و امام را به وجد میآورد.
🔹️بیشتر برای من و شما گفتند که او بانویی تحصیلکرده و از خانواده مرفه تهرانی بود و زبان فرانسه خوب میدانست و اهل ادب و شعرهای حافظ و بوستان و گلستان بود و خیلی از شعرها را ازبر داشت اما بانوی ما خیلی بالاتر از این حرفهاست، من او را به تربیت فرزندانی نمونه و پا در رکابِ ولی میدانم، فرزندی همچون مصطفی خمینی که به راستی یکی از علماء درجه یک اسلام است و دشمن فهمید ما چه گوهری داریم لذا ایشان را شهید کرد، یا حاج احمدش با آن همه تقیّدش به اسلام و ادب و تواضع در مقابل امام خمینی رحمهالله علیه...
🔸️اینها همه از سجایای اخلاقی بالای این بانو حکایت دارد، بانویی که خود متخلق به اخلاق الهی است و آن همه ناز و نعمت دیده اما در زندگی با امام بسیار ساده زیست و قانع بوده است.
🔹️در کنار انسانهای بزرگ، زنهای بزرگی هستند که ما باید به آنان توجه کنیم و از آنان حکایت کنیم و الگوی مناسب برای همسران، دولت مردان و مسئولین نظام باشند، چرا که هیچگاه از موقعیت خود برای منافع شخصی استفاده نکردند و خود و فرزندانشان را ژن خوب معرفی نکردند و سعی کردند در گمنامی باشند و آن آرامش و امنیت روحی و روانی را در خانه حاکم کنند تا مردان الهی مسئولیتی را که به آنها محوّل شده درست انجام دهند.
🔸️او را قدس ایران لقب میدهند اما او همسری فداکار و همراه امام بود و مادر شهیدی که شهادت فرزندش را برای نهضت و پیروزی بر طاغوت لازم میداند و به واقع این امام و آقا هستند که برای نابودی طاغوت علم بلند کردند و به ما دشمنشناسی را یاد دادند و فهماندند که زندگی در لوای حکومت اسلامی یعنی چه.
🔰آری ازدامن زن مرد به معراج می رود و زنان ما تمدن ساز هستند.
#خدیجه_ثقفی_نوری
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
داستان یک «هیچ»
✍آمنه عسکری منفرد
سرود، آب و جارو، گل و ریسه، شیرینی و شکلات و مردمی که بدون توجه به دستور و تهدید به حکومت نظامی، برای استقبال از آیت الله خمینی به خیابانها آمده بودند. آنها که میتوانستند خود را به فرودگاه رساندند تا اولین دیدار حضوری را در خاطراتشان جاودانه کنند.
اما اینجا در گوشهی دیگر در سالن هواپیمایی که حامل آیت الله خمینی بود، همهی همراهان مضطرب بودند که چه خواهد شد؟ میدانستند که ستاد استقبال با وجود همهی تهدیدها و فشارهای حکومتی، تمام تلاش خود را کردهاست تا اولین حضور بین مردم در نهایت امنیت برگزار شود اما …
و اینجا خبرنگاری بود که خود را برای یک مصاحبهی جنجالی و مهم آماده میکرد. چند دقیقه گذشت تا بتواند خود را آرامکند. گلویش را صافکرد، میکروفونبهدست به سمت صندلی آقا روحاللهخمینی حرکتکرد. ابهت و قدرت در عین سادگی، نور، عظمت و هیبتی که جذبش کرده بود، اما نمیتوانست آن را با شنیدههایش چطور جمع کند. سوالهای زیادی در ذهنش بالا و پایین میرفت اما آنچه میدید و با قلبش احساس میکرد، به او جرأت و جسارت داد.
بالاخره به هر زحمتی بود برخود مسلط شد و با خضوعی که نمیفهمید از کجا بر جانش مستولی شده، آرام کنار صندلیِ آیتالله نشست و شروع به صحبت کرد.
مترجمی که کنار آیتالله خمینی نشسته بود با نگاهش به او قوت قلب داد، نفس عمیقی کشید و اینطور شروع کرد: «سلام آیت الله خمینی. به ما بگویید از بازگشت به ایران چه احساسی دارید؟» ایشان ابتدا با لبخندی ملیح به خبرنگار نگاه کرد و در نهایت اقتدار، با آرامش، خیلی آرام و ساده پاسخ داد: «هیچ» مترجم با حیرت پرسید: «هیچ»؟ آیتالله با آرامش تکرار کردند: «هیچ»
اینبار نگاه متعجبِ مترجم با چشمانِ حیرتزدهی خبرنگار در صورت پرنور و جذبهی آیتاللهخمینی درهم آمیخت، «هیچ»… تعجب تنها عکس العمل اطرافیان بود که همگی لحظهای در بهت فرورفتهبودند. حتما هر کدام از آنها انتظار چند جملهی محکم و کوبنده در وصف پیروزی و یا حداقل اظهار شوق و شعف از بازگشت به ایران در جمع مردم مشتاق و یا حتی بیان جملاتی که نشان از برتری بر رضاخان و حکومت پهلوی باشد، از ایشان داشتند، اما …
حالا دیگر خبرنگار نمیدانست چه باید بپرسد، اما به گمانم علت آن همه خضوع در برابر عظمت و ابهت آیتالله را که بر جانش نشسته بود، فهمید و اکنون میاندیشید که با چه جملاتی پاسخِ تکاندهندهی این پرسش را به خوانندگان منتقل کند.
#دهه_ی_فجر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«امام تحولهای عظیم»
✍آمنه عسکری منفرد
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمهالله علیه) انفجار نور بود و همچون معجزهای، زمینهساز ظهور عقلانیت و توحید در دوران جاهلیت ثانی گشت و چون یک موجود کاملاً زنده در جهان معاصر است؛ تفکرش، اهدافش، مبارزات و موضعگیریهایش زندهاست. انقلاب یک حقیقت و موجود زنده است؛ که تولّد دارد، رشد دارد، قِوام دارد و عمر طولانی دارد در صورتی؛ و بیماری دارد، مرگ دارد، نابودی دارد، در صورت دیگری؛ مثل هر موجود زندهٔ دیگری. انقلاب چون موجودِ زنده است، پس افزایش دارد، رشد دارد، قِوامیافتگی و کمالیافتگی برای آن وجود دارد. قرآن کریم میفرماید: «وَمَثَلُهُم فِیالاِنجیلِ کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطئَه فَئازَرَه فَاستَغلَظَ فَاستَویّْ عَلیّْ سوقِه: مَثَل اصحاب پیغمبر، جامعهاسلامی -یعنی همان انقلابیّون- مثل یک گیاهی است که از زمین سر میزند، خودش را نشان میدهد، بعد بهتدریج رشد میکند، ساقهی آن محکم میشود، بهتدریج قد میکشد و تبدیل میشود به یک موجودِ مستقرِّ بابرکتِ شگفتانگیز؛ برای خود آنکسی که این گیاه را بر زمین نشانده، شگفتآور است، دشمن را هم به خشم میآورد؛ انقلاب اینشکل است؛ روزبهروز میتواند رشد و تکامل پیدا بکند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹ بهمن ۸۶)
امام خمینی (رحمهالله علیه)، امام تحولهای عظیم بود. او معنای حقیقی «ما میتوانیم» را در رگ و ریشه و خون ملت ایران جاری ساخت و با هویتبخشی به امت اسلامی، ملت را از دورهی انفعال، ضعف و بیتحرکی به کنشگری و اثرگذاری تبدیل کرد. امام روحالله با دمیدن روح خودباوری و نفیِ از خودبیگانگی، زمینههای بازگشت به «مَنِ اسلامی» را در میان امت اسلام فراهم ساخت و با وامداری از دو عامل ایمان و امید، تحولهای عظیم را در سطح کشور، در سطح امت و در سطح جهان برای طول تاریخ به وجود آورد. امام روحالله نگاهِ حداقلی به دین را برنتافت، پس چون پیامبران الهی، اسلام را برای همهی عرصههای زندگی بشر در طول تاریخ میخواست. او امامِ تاریخ اسلام و امامِ تحولات عظیمِ تاریخی بود و سرمایهای که برای کشور و ملت ذخیره کرد، یک سرمایهی تاریخی، حیاتی و ارزشمند است و آن استقلال سیاسی، شناخت هویت ملی، عزت ملی، خودباوری ملی و فرهنگی، ایمان عمیق و شجاعت است که در سالهای اخیر به تحقق عملیِ شعار «ما میتوانیم» در صحنههای گوناگون علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منجر شده است.
هدف امام خمینی (رحمةالله علیه) از انقلاب اسلامی، احیای تفکر دینی بود و امروز دشمنان انقلاب با تفکر ناب وصحیح اسلام مخالفند و به آن حمله میکنند. اینک مکتب فکرى انقلاب اسلامى، چارچوبى مطلوب براى تثبیت و تحکیم پایههاى ارزشى آیندهی جـامـعـهی اسـلامـى دارد؛ چرا که درصدد زمینه سازىِ تجدید حیاتِ عظمت تمدن جهان شمول اسلامى است و از این نگاه، آیندهی انقلاب اسلامى بازسازى تمدن فراموششدهی اسلامى در جهان امروز خواهد بود. مـقـصـد کـاروان انـقـلاب اسـلامـى تـحـولات عـمـیـق فـکـرى در مـسـائلى چـون هویتیابى، استقلالطلبى، مدیریت، سیاست، فرهنگ، اخلاق، شناخت و ترویج ارزشهاى اسلامى و ایجاد تحول روحى در سطح فرد و اجتماع است. نگاه آیندهی انقلاب را باید در پیام انقلاب اسـلامـى در احـیـاى دیـن مدارى و تفکر اسلامى در سطح جهان جستجو کرد.
#دهه_ی_فجر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نفس تازه ی بهاری ....
✍ الهام امامی فر
وقتی تقویم زندگیم را ورق میزنم یاد ایام دانش آموزیم میافتم که در وسط زمستان سرد انگار نفس تازه بهاری به سرزمینم آمده بود در آن ایامها معلمان دانش آموزان در تکاپوی خاصی بودند انگار حرف از جشن بزرگی در میان بود کلاس درسمان را با نوارهای رنگی و پرچمهای کوچک و عکسهای زیبا تزیین میکردیم.
اما این جشن چه بود،که همه را به تکاپو درآورده بود معلمان مدام از این روزها حرف میزد و ما را با خود به آن ایام میبرد معلم میگفت: «یادش بخیر روزهای آن زمان و مردان و زنان و کودکان همه در کنار هم ایستاده بودند روی خواسته خود پافشاری میکردند در خیابانها گلوله بود که به طرف مردم شلیک میشد ، مردم از گلوله نمیترسیدند و خودشان را برای هر اتفاقی آماده کرده بودند نه با بستن فرودگاهها از بازگشت امام خمینی جلوگیری کرد و نه کشتارها از به خیابان آمدن مردم ، بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد در حدود ساعت ۲۷ : ۹ روز ۱۲ بهمن ماه و سال ۵۷ هواپیمایی حامل امام خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست امام خمینی در میان انبوهی از مردم در ساعت ۱ بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ بهشت زهرا که محل مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی تاریخی خود را آغاز کرد همین مقاومت مردم بود که حکومت پهلوی را به زانو درآورد و باعث سقوط آن شد.»
از شنیدن حرفهای معلم حس عجیبی به من دست داده بود یک حس غرور و فخر .... میان آن همه ظلم به مردم کشورم اما همچنان مردم من همچون سرویی همیشه سبز با صلابت کامل در مقابل ظلم و ظالمان زمان ایستاده بودند به راستی که این ایام نفس تازه بهاری بود که از میان همه جهان بر کشور من رسیده بود و این همان ایام الله فجر بود که انفجار نور بود و همه جای کشور من را نورانی کرده بود.
#دهه_ی_فجر
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
مستور در تاریخ
✍نرگس سلیمانی
استاد مباحث الهیات تاریخ، گذر سی سال را زمان مناسبی برای تاریخی شدن یک رخداد میدانست و حالا بعد از گذشت چندترم، من ماندهام که چرا سی سال باید منتظر ماند و چه سرّی در انتخاب این بازه زمانی بوده؟!
البته که ممکن است هیچ رمز و رازی در کار نباشد و مامثل بعضی از مواقع که کم هم نبودهاند، درحال کتابت و املایِ خطایِ برخی علمای تاریخدان بودهایم.
ازحواشیِ زمانِ به تاریخ پیوستن وقایع که بگذریم، پرسشِ "به تاریخ پیوستن اتفاقی خوب است یا بد؟!" سلولهای خاکستری ذهنم را به حرکت در آورده است. پیوسته در حال نثار دشنام هستم به ذهنی که بر سر کلاس درس ساکت مانده و بعد از گذشت چند ترم، تازه سوالات به یادش آمده و حالا باید جواب سوالاتش را بگیرد! آن هم دربرههای از تاریخ که اغلب اساتید فقط تا روز آخر ترم تحصیلی، خود را قائل به پاسخگویی میدانند نه بیشتر!!
از حالت دشنام به ذهن که فارغ میشوم، دوباره به پرسش بی پاسخ فکر میکنم! دوازدهم بهمن ۱۴۰۲ را پشت سرگذراندهایم، اکنون دوازده بهمن و بازگشت امام دلها و همه حوادث انقلابمان را میتوان تاریخی خواند و به تاریخ پیوند زد، اگر از مردمانی باشیم که صفحهای از تاریخ را شخم نزده رها نکردهاند، این اتفاق امر خوشایندی است.
اما اگر این وقایع را به تاریخ پیوند میدهیم و از جنس مردمانی هستیم که تاریخشان بِسان کتاب خاک خورده سر طاقچه است، آن زمان است که اتفاقاتِ روشن تاریخ انقلابمان ناخوانده میماند و برای خود یک تاریخ مستورخواهند شد و مکانی مناسب برای جولان دشمن درعرصه شبهه سازی و عرصهای برای وارونه نشان دادن واقعیتها !
البته نوع سومی هم هست و آن زمانی است که منش نادرست "تُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ "راازحیطهی زندگی دینی خود سرایت داده و در تاریخِ سرزمین خود هم اجرا کنیم، تنها برخی ازحوادث تاریخی را بخوانیم و برخی رانادیده بگیریم و این اتفاق، خطری است که جامعه فعلی ما راتهدید می کند و روایتی گزینشی از انقلابمان به یادگار خواهد گذاشت!
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
صدای حاج همت
✍فاطمه میریطایفهفرد
روایت فتح با مسمّاترین نام برای مستندهای شهید آوینی بود. عبارات درون این مستند پر بود از امید، از فتح.
دقیقا در کوران جنگ تحمیلی، درست وقتی که کل دنیا ما را تحریم کردهبودند، انگار سید شهیدان یک نگاهی ورای همه دو دوتاهای دنیا به ما نشان میداد.
روایت فتح خبر از فتحی قریب میداد، فتحی نزدیک برای همه مسلمانان. قاعده بازی در روایتهای سید، نهتنها امید بخش بود، بلکه افق روشنی از جبهه واقعی نشان میداد. جبهه واقعی همه مسلمین جهان در مقابل صهیونیست. جبههای که باید از او پاسداری کرد.
◽◽◽◽◽
عبارات زیبای سید انسان را مجبور به تفکر میکند و تفکر نقطه آغاز حرکت انسان است.
سید به خود نهیب میزند که نمیگذارم صدای حاج همت در درونم گم شود.
یعنی اگر مراقب خودت نباشی صدای حاجی که بهانه است، خیلی چیزها را هم فراموش میکنی، خیلی چیزها را گم میکنی حتی خودت را.
قاعده آدمیزاد به پرورش است و تا خوبیها را در درونت پروش ندهی، به آدمیت نمیرسی. صدای حاج همت استعاره از همه سجایا است، استعاره از شناخت درست جبهه، شناخت خودی و بیخودی است. یعنی باید بالاخره یکجا سیمت را وصل کنی وگرنه گم میشوی در فراموشخانه دنیا.
◽◽◽◽◽
جنگ امروز غزه، جنگ شناخت خطِ حق و باطل است و کسانی میتوانند در این جنگ هیبریدی تاب بیاورند و بر دشمن بتازند که ندای حق طلبی درون را گم نکردهاند و آن را برای روز مبادا پرورش دادهاند.
شاید اگر سید در امروز حیات زمینی ما بود درگوشی میگفت، مواظب باش صدای مظلومیت مردم فلسطین در درونت گم نشود.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
ما دهه شصتیها
✍🏻زهرا کبیری پور
هر سال با شروع دههی فجر خاطرات گذشته برایم زنده میشود
کلاسهای پر از کاغذهای رنگی که برای وصل کردنشان به دیوارِ کلاسهایمان سر از پا نمیشناختیم
از یک هفته قبل از دههی فجر با همکاری مربی پرورشی سرود آماده میکردیم
صدای بوی گل و سوسن و یاسمنمان مدرسه را پر میکرد
مزهی تمام خاطرات ما دهه شصتیها واقعی واقعی بود بدون حتی کمی افزودنی
ما دهه شصتیها نسل سوخته نیستیم
مایی که در خانههای بزرگ با حیاط و باغچه و طاقچه زندگی کردیم
خوابیدن در پشهبند را تجربه کردیم
آب تنی در حوض حیاط در گرمای سوزان تابستان را چشیدیم
مایی که کیک تولدهایمان خیلی بزرگ بود
هر کسی برایمان هدیه میآورد از صمیم قلبش بود
کسی برای هدیه دادن ما را قیمتگذاری نمیکرد
مایی که حتی خانهی دختر عمهی مادرمان هم رفت و آمد داشتیم
عيد نوروز برایمان شور و هیجان وصف ناپذیری داشت
مایی که با تخممرغ رنگی و جورابهایی که عیدی میگرفتیم فاتح آسمانها بودیم
کم یا زیاد همین که دلمان خوش میشد کافی بود
چقدر مسافرتهای پر جمعیت فامیلی داشتیم
همهمان مثل هم بودیم
مثل یک گروه سرود
لباسهای یک رنگ و یک شکل میپوشیدیم
خانههایمان مثل هم بود
وسایلهایمان هم
از مدل لباسشویی ما در خانهی همه بود
دههی ما نمیدانست چشم و هم چشمی چیست
عمه، خاله، دایی، عمو، مادر بزرگها و پدر بزرگهایمان جزئی از خانواده بودند
اگر میخواستیم جایی برویم گروهی میرفتیم
اگر قرار بود کاری کنیم دسته جمعی میکردیم
سبزیهای قورمهمان اگر طعم بهشتی داشت به دلیل این بود که جمعی برای درست شدن آن دور هم نشسته بودن و همراه با لبخندهای گاه و بیگاه آنها را پاک کرده بودند
چه کسی میگوید ما نسل سوخته هستیم!؟
نه موبایلی داشتیم نه تبلتی نه لپ تاپی بود و نه اینترنت و فضای مجازی
هرچه داشتیم واقعی بود
دنیایی که ما در آن زندگی کردیم واقعی واقعی بود
با تمام خوبیها و بدیهایش
آن وقتها که تلفن نبود تا به یکدیگر اطلاع دهیم
شال و کلاه میکردیم برویم خانهی عمو و میدیدیم که نیستن
غافل از اینکه آنها هم پشت در خانهی ما بودن بس که دلهایمان به هم راه داشت
نسل ما همیشه یک خودکار همراه خود داشت تا بر روی در فامیل بنویسد آمدیم نبودید، رفتیم
ما نسلی هستیم که کودکی کردیم
بازی کردیم
طعم شادی را از صمیم قلبهایمان چشیدیم
نسل ما نسلی بود که حجلههای شهدا در سر کوچهها را
بوی اسپند آمدن جنازهی پسر سیده زهرا را
گریههای مادر علیاصغر مفقود الاثر را لمس کرده است
نسل ما نسل سوخته نیست، طعم زندگی ما از عسل هم شیرینتر بود
و لبخندهایمان هم...
ادامه دارد...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
از کنسرت چه خبر؟!
✍زهرا سبحانی
گوشیام خاموش میشود بی آنکه متن شعر «تلک القضیه» را پیدا کنم. یک ماهی میشود که هر وقت از دردسرهای دنیا، فارغ میشوم؛ دنبال متن این ترانه میگردم.
هنوز متعهدم به اینکه هر آهنگ و ترانهای را گوش ندهم، بخاطر همین، اولین بار که این ترانه به گوشم خورد و دنبال تصویرش رفتم، نه گیتار امیرالعید به مذاقم خوش آمد و نه آن خالکوبیهای دست و گردنش؛
انگشترهایش هم...
با این همه نمیتوانم به خودم دروغ بگویم، آن اجرا در آن محفلِ به ظاهر بیربط، آنقَدری زنده بود که با گذشت یک ماه هنوز گیر تک تک واژههایش هستم.
آنجایی که باشور به «کفاح» میرسد و آن را با تمام صورت ریش نداشتهش فریاد میزند؛ یک آن دلت میخواهد راه بیفتی برای مبارزه و فقط منتظری که راه را نشانت دهند...
دیگران را نمیدانم ولی شور گرفتن از کنسرتِ مصری، برایم همانقدر عجیب است که حکام عرب، بیانیهی محکومیت اسرائیل را بلند بلند میخوانند. از همهشان عجیبتر، گذرگاه رفح مصریهاست که فقط با اجازهی اسرائیل باز میشود.
از همان بدبختیهای مردم آخرالزمان که مالک باید از غاصب اجازه بگیرد...
داشتم میگفتم امیرِ خواننده و مصطفای شاعر، هر دو اهل مصرِ با این همه اقتدار بیقدَر؛ با اجرای یک کنسرت، شوری آفریدند به وسعت میلیونها دل، از جمله دل من!
منی که فرسنگها از آنها دورم، که معتقدم باید جلوی غاصب ایستاد، فریاد جامعهام این بوده که باید زد توی دهان غاصب و هیچ رقمه هم نباید از «فلسطین ارض مسلمین» کوتاه آمد.
ولی این همه دک و پُز، تا همین بزرگراه قم_تهران هم نمیرسانَدَم چه برسد به غزه!
توقعی هم نمیتوان داشت وقتی شورمان را با عادل تاخت میزنیم که به وقت دوربین، با عدالت غریبه میشود و به کلاس چُرتکهاش، حرف حسابِ «میدان غزه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است» نمیخورد.
ظریفمان هم به احترام ظرافت قوام یافتهاش در فرنگ، جنگ را زمُخت و بدقواره میداند و برای کتمانش از ایرانی جماعت و تاوانش مایه میگذارد.
بعضیها هم که زادشان در رسانهست، میشوند قوز بالا قوز و این اندک شور حماسی جنبیده از اعتقادمان را با تحلیلهایشان خفه میکنند.
همهشان ریش دارند و دکمهی پیراهنشان باب مذاق. انگشترهایشان هم عقیق...،
اما سازشان با اعتقادمان کوک نیست!
انگار همهشان را با استدلالهایشان ریخته باشند در گودی دامنمان که هم دهانمان را ببندند و هم دست و پایمان را. اسمش را هم گذاشتهاند صبر استراتژیک!
تفسیرش هم با خودشان.
برای کسی که
میخواهد کنار طفلان در گِل خوابیدهی غزه، بخوابد، با همان پتوی خیس؛
میخواهد کنار آن مادر، وسط گِلهای چادر، اجاقش را چاق کند و غذایی بپزد؛ میخواهد کنارشان مزه کند زندگی را، اعتقاد را، صبر و ایستادگی را؛
چه فرقی میکند معنی «صبر استراتژیکی» اینها چه میشود؟
صادقانهاش میشود حال و روز ما که از پانزده مهر به این طرف، بیغذا مانده؛
غذایی که با آن، مرگِ اعتقادت را قورت بدهی، دیگر اسمش غذا نیست، مادهایست که تهش به فاضلاب ختم میشود.
میگویند چه کسی گفته «مرگ اعتقاد»؟
بیایید و قضاوت کنید اگر اسمش مرگ نیست، پس چیست؟
اگر بیخیالی، تساهل و تسامح نیست، پس چیست؟
من و واژهها خیلی وقت است که عزاداریم، یکیمان، عزادار بیحرمتی معنایشان
و دیگری عزادار همهی انسانیت.
تنها دلخوشیمان هم شده
موشکهای یمنی و حزبالله!
کی به کی؟! همین را هم همکیشان حدادعادل و ظریف و امثال زادبر، به پای استراتژیکشان مینویسند؛ دلشان قرص است به کف و سوت عدهای که...
فقط این نیست؛
با اظهارات حزبالله عراق که میگوید:
«ایران نمیداند ما چگونه کار میکنیم و اغلب به تشدید تنشهای ما علیه نیروهای آمریکایی معترض است»؛
هم عروسی راه میاندازند که «آخیش! دیگر آمریکا باور میکند کار ما نیست و به ما حمله نمیکند»
ما ماندهایم و مرزهای اعتقادیمان که محدود به چهارچوب خانههایمان شده!
و هر صبح با ژست متفکرانه، به خودمان تلقین میکنیم که موشکها و بمبهای فسفری میهمان خانهی دیگریست، پس راحت باشید...
راستی از کنسرتهایمان چه خبر! خوانندهی لس آنجلسی بالاخره میآید؟
#طوفان_الاقصی
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«دو جیغ درشت»
✍پهلوانی قمی
امروز عصر دو جیغ درشت، اتاق زایمان را لرزاند.
اولیش جوری رزیدنت زنان را برپا داد و کشاند سمت صدا که رنگی به صورتش نمانده بود.
هنهنکنان پرسید: "زایمانه؟ کِی اومد؟ مگه مریض زایمانی داشتیم؟"
بعد که لبخند پت و پَهن چند نفری را که بیخیال پشت استیشن نشسته بودند دید، اضطرابش را با نفسی صدادار بیرون داد و اینبار با صدایی بدون لرزش پرسید: "مریض زایمان کرد؟"
جواب دادیم: "نه دکتر، گاو ژاپن زایید! یک یک شدن"
دفعه دوم اگر جیغ زایمان هم بود نمیآمد. شده بود حکایت چوپان دروغگو و مردم روستا
اما اینبار هم خدا را شکر همان گاو ژاپن بود که قل دومش را زایمان کرد.
بعد از بازی هم، به مناسبت قدم نورسیده، همان گوسالههای ژاپن را میگویم مهمان یکی از همکاران فوتبالدوست شدیم به صرف آبمیوه و چیپس و پفک
تبریک ایرانی وطندوست
الهی همیشه شاد باشید و موفقیتهای ایران عزیز را جشن بگیرید.
#برد_فوتبال
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«به سبک قهرمانی»
✍سیده ناهید موسوی
زمان طلاست. این جمله را شاید خیلیها شنیدهاند، دقیقا هم همینطور است. کارهای جزئیام را تمام کردم و بعد از صرف ناهار به تماشای برنامه فوتبال برتر شبکه سه نشستم هنوز یک ساعت و نیمی مانده بود تا بازی ایران و ژاپن شروع شود. صبحت های کارشناسان و مجری که آنالیز و البته با چاشنی چند کنایه به منتقدین بازی قبل با سوریه بود را شنیدم، از حق نگذریم برخی نقدها درست و بجا بود. راستش بازی با سوریه خیلی نفسگیر و پرالتهاب تمام شد، شاید چون چنین انتظاری از آن نمیرفت. اما فوتبال و نتیجه بازی در مستطیل سبز غیر قابل پیشبینی است. هر چند دقیقه به ساعت نگاه میکردم اما پیش بینیای درمورد نتیجه نداشتم، چون همیشه دوست دارم بدون دغدغه چیزی را دنبال کنم و بعد به نتیجه برسم. از لول و سطح بازیکنان که با تجربه و آماده هستند شکی نداشتم. رأس ساعت سه بلاخره بازی با سوت داور آغاز شد. گزارشگر با صدایی صاف و پر قدرت اسامی یازده بازیکن زمین استادیوم اجوکیشن سیتی در قطر را برد. حالا ثانیهها با ارزشترند و هر خطایی ممکن است گران تمام شود. بازیکنها از هر فرصتی باید استفاده کنند و اتفاقا با مهارت کافی فرصت را تبدیل به تهدید در زمین حریف کنند. صدای تشویق هواداران بی تاثیر نیست و هرچه محکمتر و بلندتر تشویق و ایران ایران سر بدهند، یازده ستاره مصممتر در زمین میجنگند، حقیقتا در لحظاتی جنگندگی در بازی احساس میشد. گل اول ژاپن در نیمه اول شاید کمی تلخ بود اما در نیمه دوم به سرعت ورق برگشت و ستارهها خود را ثابت کردند. هر سری به سراغ گوشی میرفتم تا کمی اخبار بازی را در مجازی هم چک کنم یک اتفاق یا لحظه حساسی رخ میداد که با صدای بلند گزارشگر به خودم میآمدم. گل اول هم همینطور و فقط ثانیه ورود توپ به دروازه را دیدم و همزمان یک جیغ بلندی زدم و گوشی هم از دستم افتاد. دیگه به آخر بازی نزدیک میشدیم فقط دعا میکردم یک گل دیگه زده شود. وگرنه باید استرس وقت اضافه و پنالتی زدن... مثل بازی با سوریه و آن لحظات استرسزا را دوباره زندگی کنیم. به خودم گفتم دیگر به گوشی نگاه نکن هر سری میروی سراغش یک چیزی میشود! با حواس جمع نگاه میکردم موقعیت ها زیاد بود تا اینکه یکی از بازیکنها پنالتی گرفت و گل دوم هم به لطف خدا زده شد و جیغ دوم را بلندتر زدم که خانه رفت روی هوا و چند کلمهای را مادرجان حواله ما کردند. حالا چند دقیقه فقط تا پایان سوت و اعلام برنده این بازی هیجانی مانده بود و در نهایت عصر زمستانیِ سرد و لذتبخشی با خوشحالی و برد در مقابل غول آسیا که حریف قَدری بود را تجربه کردیم. باشد که در متن زندگی هم قدر لحظات و فرصتها را بدانیم. جنس این شادی ها چیز دیگریست، زیرا همگی در هرجای ایران باشیم باهم خندیدم و باهم ذوق کردیم و قطعا بیشتر بر دلمان میچسبد. به امید قهرمانی و آوردن جام آسیا به ایران قهرمان.
#برد_فوتبال
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
سلام ورزشکاران، دلاوران
🖊نویسنده:مرضیه رمضانقاسم
انسان در هر برههی زمانی علاقهی او به موضوعات متفاوت میگردد.
وقتی انسان به سرچشمه وصل شود دیگر نوشیدن آب، غیر از آن به مذاقش خوش نمیآید.
انسان زمانی که به فضل الهی باب علم و معرفت به رویش باز شود دیگر علم بهترین سرگرمی و تفریح او میگردد و تفریحهای قبلی چندان چنگی به دلش نمیزند و اگر به امور دیگر هم بپردازد باز عطش علمآموزی او را به سمت و سوی کتاب و معرفتآموزی سوق میدهد.
و نظیر آن نقاشی میشود که از او پرسیدند: وقتی از نقاشی کشیدن خسته میشوی چه میکنی؟؟
گفت: نقاشی میکنم.
انسان اگر شیرینی معارف الهی را چشید دیگر حاضر نیست این شیرینی را با هیچ لذت دیگری عوض کند.
حقیر زمانی که معارف دین را نچشیده بودم به آبنباتهای کودکانه دل خوش مینمودم.
شاید باورتان نشود روزگاری تماشای بازی فوتبال لذتبخشترین تفریحام و هم درسهای زندگی اعم از همکاری، تعاون، وحدت و... را از آن میگرفتم اما از زمان تشرف به حوزهی علمیه با سیر در کتابها که بساتین علماست علاقهام به تماشای چمن زمین فوتبال کمرنگ و کمرنگتر شد و اکنون به صفر رسیده است؛ اما نتایج بازیهای ملی کشورم را دنبال میکنم و از پیروزی تیم کشورم احساس شعف و غرور دارم.
شادی ما صرفا برای رد شدن توپ از دروازهی حریف و پیروزی ظاهری نیست بلکه هدف ما به غیظ درآوردن دشمنان دین اسلام است
یکی از مصادیقی که دشمن را به خشمگین میآورد پیروزی تیم ملی فوتبال ماست.
دشمنان بمیرند از خشمشان «مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»
#برد_فوتبال
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تکیه بر توان داخلی
✍🏻مریم زارعی
شاید اگر سر مربیِ قبلیِ تیم ملی ایران کارلوس کی روش بود.
این بار هم چون حریف(ژاپن) را قَدَر تر از ایران میدانست. یک تاکتیک دفاعی میچید و ما الان در بهترین حالت با یک دفاع جانانه در ضربات پنالتی باخته بودیم!
نمیخواهم بگویم آقای کی روش خوب نبود،کاری نکرد و... که قطعا ایشان هم تاثیرات مثبتی در تیم داشتند و این را باید کارشناس فوتبال بررسی و بیان کند.
من میخواهم بگویم، ما بارها و بارها در میدان های متعدد چه ورزشی چه علمی چه نظامی و... ثابت کردیم؛ اگر غیرت مندانه و با تکیه بر مقدسات و توان داخلی بجنگیم قطعا پیروزیم!
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار جمعی از جوانان نخبه و صاحب مدال در المپیاد های جهانی واعضای تیم ملی والیبال جوانان کشور که بر بام قهرمانی ایستادند،کسب این موفقیت بزرگ را با سرمربی ایرانی بسیار خرسندکننده و مهم دانستند و تأکید کردند: «من همواره معتقد بودهام که مجموعههای ورزشی کشور شایسته است، سرمربی ایرانی داشته باشند*».
حقیقت این است که فرهنگ ما می توانیم در همه ی عرصه های علمی، ورزشی، نظامی و... جواب گو بوده، هست و خواهد بود.
امروز جوانان غیور ما با تلاش و جنگندگی و سرمربی گری یک ایرانی، برای بار دیگر نشان دادند:
ما می توانیم اگر بخواهیم!
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
*تاریخ انتشار:۱۶ مرداد ۱۳۹۸
#برد_فوتبال
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
فرزندآوری؛ تدبیر هوشمندانه امامکاظم (ع) در تبلیغ معارف
✍️نجمه صالحی
عباسیان با تحریک افکار عمومی و برگزاری جلسههای مناظره، مکارانه قصد جمع کردن آرای مردم و خراب کردن چهره ائمه(ع) را داشتند و امام کاظم (ع) در این شرایط با تدبیر شایسته، هم جامعه شیعه را هدایت کردند و هم در مقابل انحرافات واکنش مناسب داشتند که البته حاکمان وقت هم به تلافی تلاش ایشان دائما در فواصل گوناگون امام را به زندان میانداختند و سرانجام هم در زندان به شهادت رسیدند.
در عصر امام کاظم(ع) مذاهب فقهی و کلامی متعددی بود، لذا استشهاد به نص و مضامین آیات قرآن، بخش عظیمی از گفتارهای قرآنی امام را در بر داشت.
یکی از اقدامات در خور نگاه امام کاظم (ع) در برابر فشار زیاد بر شیعیان و نسلکشی عباسیان، توجه به فرزندآوری است، ایشان فرزندان زیادی داشتند که در گسترش تشیع نقش مهمی ایفا کردند.
با بررسی متون تاریخی، میتوان دریافت که فرزندان امام کاظم (ع) نقش کلیدی در گسترش و تبلیغ دین اسلام و حقانیت اهلبیت(ع) و شیعه داشتند. آنها با هجرت به مناطق مختلف، قیام مسلحانه علیه حکومت وقت، بیان و نقل روایات معصومین(ع) تربیت شاگردانی معتقد و پایبند به اهداف اسلامی همچنین با سیره، روش و اخلاقی نیکو و بر طبق سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع) سعی در جذب مردم و انتشار تشیع در مناطق مختلف داشتند.
🍃اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ إِمامِ الْأَخْيارِ وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ...🍃
#بازنشر
@AFKAREHOWZAVI