جدول مدیریت اعمال ماه رجب در قالب یک برنامه روزانه☘
اعمال مخصوص امروز
نماز اول ماه✨
و صدقه🍃
🍃اللهم عجل لولیک الفرج 🍃
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
#میلاد_امامباقر_علیهالسلام
✍️زهره قاسمی، عضو تحریریه مجتهده امین
امروز گره از پر خود باز کنید
بر بال امید و عشق پرواز کنید
از شوق زیارت امام باقر
سمت حرمش دو قطره اعجاز کنید...
شاعران_آئینی
#این_الرجبیون
#ماه_رجب
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
راهبردهای«هندسهی تربیتی»در تعامل با دانشآموز
✍️ مرضیه رمضانقاسم
🔰پیشنهاداتی به معلمان، مربیان و مبلغان برای تعامل بهتر با دانشآموزان: خودکنترلی هوشمندانه، تولید محتوای مناسب، آگاهی از عرصهی مجازی، تبیین نیازها، جذابیت و خلاقیت، تعیین حدود و ثغور، نقل مکان و درک متقابل...
لینک یادداشت👇
https://nedaesfahan.ir/148889
#این_الرجبیون
#ماه_رجب
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
و ما ادراک ماه رجب
✍️سیده مشکات، با ارسال یادداشتی به جمع نویسندگان بانوان حوزوی پیوست.
رجب ماه ورودی است، برای مثال به زیارت امام رضا علیهالسلام که مشرف میشوید اول میرسید به ورودی ها، ارزش ورودی زیاد است چون ورودی حرم است. ماه رجب ایستادن در ورودی حرم است. اذن دخول است، با اشک شرم و اشتیاق. دویدن تا خود ضریح. قیام مودبانه عاشق برای دیدار است.
ماه شعبان صحن است. پر و بال زدن است. عبور از آسمان و زمین است. رهاشدن از تعلق و حاجت و حزن و لبخند برای طمأنینه است در حرم.
و حرم ماه رمضان ست. به اطمینان رسیدن است در سایه قرب الهی. سجدهگاه است برای نماز و سجده است برای مصلّین. پر کردن دل است از خدا.
و شب قدر ضریح است.تحت القبه ایستادن است.مانند تشهد برای نماز. مقام سلام است برای یحیی. مقام رضاست برای زائر از رجب به شعبان دویده. اذن نوشیدنٍ شهد شهود و شهادت را در #رجب طلب کن و مانند پرنده از باب الحرم تا تحت القبه پرواز کن!
پ.ن:آیتالله حائری شیرازی کلامی داشتند که در آن ماهرجب را باب ورود به حرم، ماهشعبان را صحن، ماهرمضان را حرم و شب قدر را ضریح میدانند. برداشتی بود از کلام گوهربار ایشان
و ما ادراک ماهرجب،رجب ماه ورودی است.
#این_الرجبیون
#ماه_رجب
#توسل_به_شهدا
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔆دل ما گرم است به مبعوث و مولود عزیز این ماه
✍️فخری مرجانی، با ارسال یادداشتی به جمع نویسندگان بانوان حوزوی پیوست.
شروع روزهای مبارک ماه رجب است؛ روزها و شبهایی که باید مغتنم دانست لحظهلحظهاش را. هر دعا و مناجاتی که در این ماه میخوانیم، نکتهها و درسهایی دارد که تفکر و توجه به آنها، ما را در حرکت به سوی او مشتاقتر میکند. ماییم و دستان خالی؛ اما دلی پرشور برای رسیدن به او؛ پس ناامیدی در این مسیر معنا ندارد. دل ما به دعای مبعوث عزیز این ماه، رسول جانآفرین خوش است؛ دل ما به مولودان مبارک این ماه عزیز، امیرالمؤمنین، امام محمدباقر و امام جواد (علیهمالسلام) خوش است که ما را به این دعا رهنمون شدند که: «يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ، وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ، يَا مَنْ يُعْطِى الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ سَأَلَهُ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً، أَعْطِنِى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَجَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ، وَاصْرِفْ عَنِّى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيا وَشَرِّ الْآخِرَةِ، فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ، وَزِدْنِى مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ».
و این واقعیت است که همۀ شرق و غرب، از ژاپن و چین و کره جنوبی تا آمریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا و... پشت به پشت هم علیه ایران تقسیم کار میکنند. اما حقیقت این است که ملتی که دلش به معبودش گرم شد، ملتی که دل در گرو خانوادۀ آسمانیاش نهاد، از همۀ گزندها در امان است. هرچند ممکن است آسودهخاطر و راحت و بیدردسر نباشد؛ اما پناهی محکم دارد.
#اینالرجبیون
#ماه_رجب
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🍃مادربزرگها و پدربزرگهای حقیقی و مجازی
✍️مخدره چمن خواه، عضو تحریریه مجتهده امین
دیدار پدربزرگ و مادربزرگ همیشه به انسان حس آرامش میدهد. در وقت دلتنگیها؛ دلسوزیها و راهنماییهای آنها چه حس خوبی به انسان القا میکند. در فرهنگ اسلامی_ ایرانی، احترام به بزرگترها، از وظایف کوچکترهاست. به خصوص که این بزرگترها، پدربزرگ و مادربزرگ باشند. هر زمان کوچکترها به مشکلی برخورد میکردند، به آنها مراجعه و از راهنماییها و تجربههای آنها استفاده میکردند و آنان چه صبورانه پاسخ میدادند؛ چه این مشکل در مسائل اقتصادی یا سیاسی بود، و چه در سبک زندگی و راهنماییهای مادرانه؛ که همیشه راه حلی برای این مشکلات بود.
حالا با گذشت زمان و ورود به دنیای مجازی، دیگر آن ارتباط بین کوچکترها و بزرگترها دیده نمیشود. دیگر از آن دورهمیهای خانوادگی خبری نیست. ارتباط کلامی خیلی کمرنگ شده و عدم احساس مسئولیت و رسیدگی به این عزیزان جای خود را به فضای مجازی داده است. هر سوالی که پیش میآید به گوشی پناه میبرند و حل مشکل را در اینترنت جستجو میکنند. بهطور مثال: قدیمترها پخت شیرینی خانگی را از مادربزرگ میپرسیدند و او از تجربیات و فوت و فن کار، با مهربانی برای نوهاش توضیح میداد. ولی حالا با جستجوی یک کلمه در اینترنت، دیگر نیازی در خود حس نمیکند تا پیش مادربزرگ برود. و این از لحاظ عاطفی ضربه بزرگی به این عزیزان است و ممکن است آنها در خود احساس پوچی کنند؛ در صورتی که دنیای مجازی، دنیایی سرد و خشک و بی روح است و نمیتواند ارتباط عاطفی با کاربر خود داشته باشد. حتی ممکن است همین ارتباط خشک با قطعی برق، از بین برود و در جریان کار، خللی بوجود آورد. با این روند دیگر آن محبت و رابطه عاطفی و اعتماد، بین خانوادهها کمرنگ و بیرنگ میشود. بنابراین بزرگترها، تجربیاتشان را یا در سینه نگه میدارند یا با خود به گور میبرند.
مواظب رفتارهایمان با این عزیزان باشیم!
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔍#گزارش| #نشستدکترفریباعلاسوند
✅ ترویج «تفکر فمینیستی» جهان وحشتآوری را رقم میزند
▪️کاری که جریان فمینیستی با خاستگاه غربی انجام داده این است که تمام لغات و واژههای حقوقی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی در حوزه زنان و خانواده را به سود اندیشه فمینیستی مصادره کرده و بر این منوال، پرچم دفاع از حقوق زنان را به دست گرفته است.
▪️در این بین، وضعیت به گونهای شده که چنانچه کسی بخواهد از الگوی دیگری به جز الگوی فمینیستی برای نجات زنان استفاده کند، به او تهمت و انگ تبعیض و ظلم به زن زده میشود.
▪️امروز از سوی رسانههای غربی گزارهای مطرح می شود مبنی بر این که فقه اسلامی در چارچوب اندیشه شیعی، مانع پیشرفت زنان است و حال آن که این سخن توهمی بیش نیست و منشأ اختلاف به یک بحث بزرگتر برمیگردد که منظور در اینجا اختلافات معناشناختی است.
🔗 مطالعه گزارش در سایت فکرت
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🍀🌹❤️
انوار عشق در دل من جا گرفته است
شعر از شکوه نام تو معنا گرفته است
ای از تبار جان رسول ای خود رسول
هر واژه با تو سیرت زیبا گرفته است
آری شباهت تو چنان است که خدا
آئینه ای مقابل دریا گرفته است
دانش به گرد پای تو هرگز نمی رسد
علم زمانه از تو چنین پا گرفته است
هادی، امین و شاکر و باقر تویی که عشق
در قلب بیکران تو ماوا گرفته است
چشم تو شاهد است که در روز واقعه
نوری تمام کرببلا را گرفته است
نوری که عرش روشن از او بوده از ازل
از او بهشت شوق تماشا گرفته است
از او که جد پاک تو بوده ست کربلا
در بطن خویش نام معلی گرفته است
بر تو عزیز فاطمه بنت الحسن سلام
عاشق شده ست قلب من اما گرفته است
#مهتا_صانعی
#میلاد_امام_محمد_باقر
#شاعران_آئینی
#شاعران_حوزوی
https://eitaa.com/shaeranehowzavi/506
انتشار یادداشت خانم زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین در روزنامه سراسری سراج
🌐سراج روزنامه سراسری صبح ایران
https://serajonline.com/newspaper/item/11369
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
امتناع ابژهسازی زنان در رهیافت مبتنی بر زوجیت
✍️دکتر مریم منصوری، عضو تحریریه مجتهده امین
مقولهی "ابژهسازی زنان" و مسائل ایشان، یکی از مسائلیست که اندیشه دربارهی آن، ما را به این تفطن میرساند که بسیاری از مسائل زنان، یا بیش از آنکه واقعی باشند برساختهی اذهان متفکران این حوزه هستند یا بیش از موجودیتشان، پرابلماتیک و مسالهمند شدهاند.
نمونهی آن را چندسال پیش بر زبان یکی از سردمداران مذکر حوزهی زنان شنیدم که با مشاهدهی یک گعدهی پارک لالهی تهران، کل جامعهی زنان ایرانی را دارای مسالهی نگرانکنندهای میدانست!
به رغم اینکه به نظر میرسد ما نیازمند نگرش درست درباب زنان و مسائل ایشان از جوانب مختلف هستیم، اما این حجم ابژهسازی مسائل زنان و تمرکز بر این مسائل، ممکن است چند محصول داشته باشد که در نتیجه، نگرانکننده خواهد بود.
یکی از این مشکلات، همانگونه که بیان شد، تبدیل کردن آسیبها و مشکلات به "معضله" در این حوزه است که چه بسا طبیعی هم بوده و بخشی از ناهنجاریهای طبیعی هر جامعه شناخته میشود، اما با ذهن سوبژکتیو و خودبنیاد، این امر به حدی پرابلماتیک میگردد که تبدیل به یک بحران در اذهان میشود.
به خصوص با مسیر پیش رو که بسیاری از این مسائل همگانی و خارج از جامعهعلمی کشور است، مصداق اشاعهی فحشا است که دربارهی هر آسیب و امرمذمومی نهی شده است و خود، معضله را دوچندان میسازد.
دیگر آن که اساسا ابژهسازی مسائل زنان، بخش عمدهای از مساله را که ممکناست مردانه و چه بسا حاکمیتی باشند را تعلیق میکند. نمونهی این امر را در گفتمان افزایش جمعیت شاهدیم. این تعلیق، موجب میشود تا تنها زنان، جامعهی هدف اندیشه و یا سیاستگذاری قرار گیرند و از دیگر عوامل که بخش تعیینکنندهای از مساله هستند، چشمپوشی شود. این موضوع در خوشبینانهترین حالت، در دراز مدت ممکن است به پیشرفتهایی در حوزهی زنان منجر شود، اما نادیدهانگاری دیگر امور، نهایتا جامعه را دچار صورتی کاریکاتوری خواهد کرد که تنها زنان رشدیافتهای در آن وجود دارند که به تبع رشدناهمگون، آنان را از شرایط اطرافشان ناراضی میگرداند. بدین ترتیب، به نظر میرسد به خصوص دربارهی سیاستهای خانواده، تمرکز جدی تنها بر زنان مشکلساز خواهد شد و نیازمند دیدن سویههای مختلف یک موضوع، به خصوص مردان و مسائل مرتبط با آنان نیز هستیم.
اگر چه میتوان به نکات دیگری نیز اشاره کرد، اما بحث مذکور را با این تفطن که رهبر انقلاب، به جای تمرکز ویژه بر بحث زنان، به زوجیت و مبانی مشترک انسانی ارجاع دادند را در این چارچوب میتوان فهم کرد.
رهیافتی که موجب خروج از ابژهسازی زنان میشود و زنان را همچنان، عدالتمحور، در کنار مردان، به عنوان عناصر جدی هویتی هر جامعه لحاظ میکند و از هرگونه رویکرد یکجانبه یا تقابلی، پرهیز میدهد.
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مصونیتزایی و مقاومسازی فرهنگ حجاب
✍️زینب نجیب
مسئله حجاب یک مسئلهی فرهنگی است. در سادهترین تعاریف تا پیچیدهترین و دقیقترین تعاریف آمده است که فرهنگ، «عقاید» یا «باورها»، مجموعه «نظرها» و «افکار» و «اندیشه» هایی هست که انسان آن را پذیرفته و در ذهن او رسوب و رسوخ کرده است. پس فرهنگ ریشه در هویت یک جامعه دارد و فرهنگ ایرانی بهویژه، نشات گرفته از دینی است که در طول قرنها در هویت تکتک آحاد جامعه ریشه دوانده است. شاید گاهی فرهنگ، استحاله شود اما قطعاً اگر در مسیر خود حرکت کند خود را بازخواهد یافت. این سنت دربارهی حجاب به عنوان یک مقولهی فرهنگی نیز صدق میکند. «حجاب از بین نمیرود. البته اگر قدرتی مثل «قدرت رضاخانی» تحکم کند. درنهایت همان کشف حجاب دوران رضاخانی پیش میآید؛ اما به مجرّد آنکه این زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمیگردند.( بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار 18/07/1377) از طرف دیگر، حد زدن به حجاب با الفاظی همچون «قانون، الزام یا اجبار» نیز تنها میتواند بستر مناسبی باشد برای دشمنان و فریبخوردگانی که نه عرصه حجاب، بلکه حقیقت والای زن را نشانه گرفتهاند. بهطور مسلم در مواجهه با این مسئله از زوایای مختلفی بحث میشود اما نگارنده در این فرصت قصد تحلیلی فرهنگی از این مسئله داشته و به دنبال راهکارهایی برای مبارزه با استحالهی فرهنگ حجاب با توجه به اندیشههای مقام معظم رهبری است.
🔗متن کامل در صفحه نویسنده
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بهشت کوچکی که "طبیبانه" به بالین آید
✍️زهرا سعادت
تا حالا شده هوای دلت طوفانی و چشمه دیدگانت جوشان باشد و موج غمی هرچند قدیمی قلبت را درنوردیده و ذهنت را به آشوب کشیده باشد؟!
تنها مرهمی که زخم کهنه درونت را التیام بخشیده و توان تاب آوری را مضاعف نموده و اجازه شکستن زیر بار حجم دردهایت را نمیدهد، سخنی است همدلانه در حد "درکت میکنم"!
آن وقت است که دنیایت رنگ و بوی بهشت گرفته و تنهاییات رنگ رفاقت میگیرد و گوش دل میسپاری به آهنگ کلام همدلانهتری که راه و رسم چگونه دوام آوردن را به تو میآموزد تا طناب باریک طاقتت را محکمتر بچسبی و آرزوهای دیرینهات زیر دست و پای روزمرگیها گم نشوند!
اکنون به میمنت تطهیر در نهر جاری رجب، تاریکیهای وجودت را با آفتاب مهربان تابیده بر"بهشت کوچک"نورانی و مصفا کن!
ندایی عرشی همچون طبیبی حاذق، آلام دل و جانت را میزداید..
"أدخُلوها بِسَلام آمنین"
#ماه_ رجب
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
طرح همدلی شهرداری مشهد
✍️سمانه صفری
صبح خیلی زود بود. از همان روزهایی که تا چادرت را درنیاوردهای تلفن اتاق زنگ میخورد و تو را مجبور میکند که از راه نرسیده به بخش بروی و پای درد و دل و حل مشکلات بیمارانت بنشینی.
اکنون نیز مقصد مشخص است. اورژانس بیمارستان و پیگیری ترخیص بیماری که از دیشب در اورژانس مانده است.
همیشه اوایل زمستان که میشود، به دلیل سرما و برودت هوا اورژانس بیمارستان پر میشود از بیماران کارتن خواب و بی سرپناهی که به دلیل یخزدگی، توسط اورژانس ۱۱۵ به این مکان منتقل میشوند. مرد و زنش تفاوتی ندارد. در این شهر وسیع و درن دشت که مردمان زیادی به دلیل نام حضرتش به این شهر پناه میآورند، کم نیستند. آنهایی که به دلیل خم شدن کمرشان زیر فشار زندگی دل به دریا میزنند و پناه میآورند به حرم امام مهربانیها.
تابستان وضعیتش مشخص است. گرمای هوا و خنکای لطیف شبهای آن، جان میدهد برای دراز کشیدن زیر نور ماه و لذت بردن از زندگی؛ اما زمستان! آه از زمستان و گرگ و میش شبهایش.
حتی زندگی در چهاردیواری منزل هم برای انسانهای عادی سخت است چه برسد سوزناکی هوا برای معتادین و بیخانمانهایی که حتی لباس گرمی برای پوشیدن ندارند. کسانی که در طول روز به دنبال خوراکی هرچند اندک هستند تا شکمشان را سیر نمایند و در شب به دنبال سرپناهی هرچند کوچک برای خوابیدن و فراموش کردن تمام کابوس های زندگی شان. سرپناهی که گاهی کارتنی می شود و گاهی مچاله شدن در گوشه زیرگذری. آن هنگام که سوز سرما تا مغز استخوانشان نفوذ میکند و خون هایشان قندیل میبندد در باریکه رگهایشان.
سالهای قبل آمار پذیرش بیماران سرمازده و معتاد در بیمارستان بیشتر بود ولی امسال با تبلیغات و نصب بیلبوردهای زیادی که در سطح شهر به چشم میخورد، کمتر کسی است که نداند ۱۳۷ شماره کجاست و برای چه منظور است.
نامش سرای سبز زندگی است. پناهگاهی است برای تمام افراد بیسرپناه و معتادی که علاوه بر پذیرایی مختصر و ارائه غذایی گرم، میتوانند شب را با خیالی آسوده به صبح برسانند. پناهگاهی که قرار است مأمنی شود جهت توانبخشی و بهبود وضعیت آسیب دیدگان اجتماعی و برگشت آنها به آغوش خانواده.
باید باور داشت که تمام معضلات و مشکلات اجتماعی دستهای توانگری را میطلبد تا با اجرای طرحهای هرچند کوچک، سوسوی امید مردمانی شود که بازیچه دست روزگار قرار گرفتهاند و وخیم شدن اوضاع اقتصادی کشور، آنها را تا قعر دریای نیستی به پیش برده است.
#خاطرات_یک_مددکار
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نشست با موضوع: فرهنگ و تجربیات زنانه در قرآن و بایبل
☪-استاد فریبا علاسوند (استاد یار پژوهشگاه زن و خانواده- قم)
✝-خواهر پروفسور جاسینتا وایگاس
(استاد دانشگاه پاپی سنت توماس آکویناس رم _ ایتالیا)
⏰ شنبه ۸ بهمن ساعت ۱۲.۳۰
آدرس حضوری؛ قم. پردیسان. بلوار دانشگاه، دانشگاه باقر العلوم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ
آدرس مجازی؛
https://eitaa.com/joinchat/3344760855C17713c4a73
http://dte.bz/philconf
با ترجمه همزمان
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
سعادتمندم چون...
✍️فاطمه میری
در کجا شما را بیابم؟ کتابها را ورق میزنم، وصف اسطورهها را میخوانم، اما اسطورهمن رنگ و بوی دیگری دارد، کجا پیدا کنم شما را که زندگیام با خیالتان زیبا شده. در تورات میگردم، انجیل را باز میکنم، قرآن را میخوانم، همه شمایید،
گاهی با یوسف به چاه میروم، نامتان که میآید، عزیز مصر میشوم.
گاهی با ابراهیم به آتش میافتم، یادتان، آتش را بر من سرد میکند. گاه به طوفان قوم نوح مبتلا میشوم، یادتان کشتی نجات میشود. در دل سیاه ماهی با یونس مینشینم، دعایتان مرا به ساحل نجات میبرد، گاهی چون مریم روزه سکوت میگیرم، خودتان میآیید و از من دفاع میکنید. گاهی مانند مسیح در کلبهای پناه میبرم، نامتان را میخوانم و عروج میکنم. گاهی دنبال نور میگردم و گرما، مثل موسی در طور سینا، دلم به یادتان آرام میشود، آنگاه پشت درختان طور مرا صدا میکنید.
گاهی دلم همراه محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله)میرود تا کنار دیوار براق، تا آسمانها، آنوقت شما را نزد خدا میبینم چون قاب قوسین، شاید نزدیکتر میشوید.
همه را جستجو میکنم، همهجا هستید اما در دلم بیشتر، دلم را خانهکردم برای محبتتان، برای دوست داشتنتان، خانهام را گلستان کردید، محبتتان اعجاز میکند، خدا میداند ولایتتان چه میکند؟!
مومنم به خدایی که خلق کرد عزیزترین بندهاش خاتمالرسل را، مومنم به خدایی که دست مادرتان را گرفت و تا قلب خانه خودش برد. آنگاه در را بست که اغیار را راهی به سوی خانه خدا نیست و شما بیرون آمدی از خانه خدا جایی که من پنج نوبت به زمان طلوع و غروب خورشید به سویش نماز میخوانم.
حالا هر جای دل میتوانم دنبال شما بگردم. کرم نما و فرود آی که قلبم جز به تسخیر مرامتان در نیامده. چه خوشبختم من که در فرصت یکباره زندگی نام شما را شنیدم، چه سعادتمندم که در طول عمرم، به قاعدهی نمی از یمی مرامتان را چشیدم، چهعاقبت بخیرم من که در رنگارنگی دینهای نوظهور شما در دلم نظر کردید و نظر کرده شدم.
خدایا شکرت که من و ما را دوست داشتی و محبت امیر عالم امکان را در دلمان کاشتی.
آنگاه با فرزندانش درخت ایمان را بارور کردی. خدایا ممنونم که از تمام دلایل دنیا، دلیل زندگیام را مولود کعبه اميرالمومنین (علیهالسلام) قرار داری. خدایا با محبت علی(علیهالسلام) ما را زنده بدار و با دین علی(علیهالسلام) ما را بمیران.
و اسئل الله من کل خیر
#امیرالمومنین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بهمن ۱۳۵۰ یادآور سرمایی خانمانسوز
✍زینب نجیب
در بهمن ماه ۱۳۵۰، کولاک و بوران، بخش وسیعی از ایران را به گونهای در برف و یخبندان فروبرد که سرانجام منجر به مرگ بیش از ۴۰۰۰ نفر شد و به خشکسالی سیزده ساله کشور پایان داد. برخی معتقدند، این رویداد به عنوان سختترین و مصیبتبارترین بوران در تاریخ نوشتهشدهٔ بشر بودهاست. همچنین در این مدت برخی از شهرهای کشور به دمای منفی ۳۷ درجه رسید(سرد تر از کمترین دمای قطب شمال) که این حادثه در کتاب گینس نیز ثبت شده است.
اما مصیبتبارتر از این واقعه در سال ۱۳۵۰، دستور محمدرضا پهلوی برای تشکیل كمیتهی مشترك ضد خرابكاری با هدف هماهنگسازی عملیات سركوب مخالفان بود که نتیجهی آن، ۷ سال شکنجهی ملت ایران به بهانهی حمایت از آرمانهای امام به وحشیانهترین و شنیعترین رفتارها بود. آری، حکومت طاغوتی پهلوی، روزهایی بسیار سردتر و رنجآورتر از آنچه زمستان با طبیعت خود به همراه دارد خلق کرده بود.
از جمله:
۱- بستن دستها و پاها به تخت و شلاقزدن با کابلهای نازک و کلفت به کف و روی پاها که منجر به ریختن ناخنها میگردید.
۲- بستن دستها و پاها توسط آپولو و گذاشتن کلاه مخصوص همراه با سر و صدا و زدن کابل و شوک الکتریکی به جاهای حساس بدن.
۳- زدن دستبند قپانی و آویزان کردن با همین حالت و زدن کابل از نوک پا تا فرق سر.
۴- بستن به آسیبان، همراه زدن با کابل و شوک الکتریکی.
۵- صلیبی آویزان کردن از نردههای اطراف فلکه (طبقات) همراه با شوک، زدن با کابل و انواع آزار و اذیتها مانند سوزاندن و لگد کردن.
۶- آویزان کردن به وسیله دو دست یا یک دست از قلابهای اتاق بازجویان پس از تحمل شکنجههای اتاق شکنجه.
۷- سوزاندن جاهای حساس به وسیله سیگار، فندک، شمع، بخاری برقی، قفس آهنی، ماند روی دستها، پشت کمر، باسن، سینهها، روی پاها، روی کتفها.
۸- تهدید و استعمال بطری به زندانی.
۹- ایستادن تک پا و دواندن زندانی و رفتن بازجو با کفش روی پاهای مضروب و مجروم و به شدت ورم کرده و سیاه شده.
۱۰- بیخوابیهای ممتد و ایستاده همراه با گرسنگی و تشنگی.
۱۱- بستن دستها و پاها به تخت و بستن چشمها و قرار دادن زندانی در کنار هشتی بند برای مدت بسیار طولانی در شبانه روز (یک روز تا ۵ روز مشاهده شده).
۱۲- نگه داشتن در سلول انفرادی برای مدت طولانی همراه با بازجوییهای مستمر وقت و بیوقت (چندین ماه).
۱۳-تحقیر و توهین و دادن فحشهای رکیک و مستهجن به همه بستگان زندانی به ویژه مقدسات و اندیشهها و امام و روحانیان و مبارزین خاص.
۱۴-دادن شوک به وسیله باطوم الکتریکی و استفاده از آن به عنوان دروغ سنج.
۱۵-کشیدن ناخنها و زدن روی دستها و پاهای متورم و مجروح و چرک کرده و متعفن شده.
۱۶-فرو کردن سوزن یا سنجاق زیر ناخنها و داغ کردن آنها به وسیله فندک و کبریت و عفونی شدن ناخنها و افتادن آنها (معمولاً دست چپ).
۱۷-زدن سیلیهای ممتد توی صورت و گوش افراد که منجر به پاره شدن پرده گوش میشد.
۱۸-فرو کردن چوب و میله آهنی به مقعد زندانی و گذاشتن چوب به و میله آلوده در دهان فرد.
۱۹-ادرار کردن در دهان زندانی به شدت تشنه و دارای دهان و گلوی خشک شده.
۲۰- لگد زدن فرد در حالات مختلف (زیر شکنجه- آویزان- داخل سلول- بستن به تخت و...)
حال میپرسم
آنانکه کمی کمتر از نیمقرن از پیروزی انقلاب اسلامی، با این حجم از اقتدار، زبان به مدح پهلوی باز کردهاند و با تطهیر دولتی این چنین فاسد و وحشی قصد مقایسهای ناجوانمردانه با جمهوری اسلامی را دارند و توهم بازگشت آن دوران را با ربع پهلوی در سر میپرورانند، بهراستی سر در کدام آخور دارند و به چه حقی ملت ایران را همچون خود... فرض میکنند؟
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
انتشار یادداشت خانم الهه دهقانی عضو تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری رسمی حوزه
لینک یادداشت
https://hawzahnews.com/xc57z
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
سپاه معراج مجاهدین .docx
14.7K
سپاه معراج مجاهدین
✍️خالقی
شکست و ناکامی دشمنان، در جنگ رسانهای، روانی و اقتصادی مانند همیشه با هوشیاری و حضور آگاهانه مردم در صحنه حمایت از انقلاب و دستاوردهای نظام اسلامی به وقوع پیوسته است. بنابراین، از نظر دور نَمانَد که تمام دستاوردهای سپاه و بسیج و ارتش ما فقط و فقط به دلیل اعتقاد محکم به اسلام راستین آنان همراه با معنویت وشجاعت و به خاطر اطاعت از ولی امر جامعه و پشتیبانی ملت ایران بوده است و تا جایی که این اطاعت و آن حمایت ادامه دارد، همچنان این موفقیت و محبوبیت ادامه خواهد داشت، انشاءالله. این علودرجه و پیشرفت جمهوری اسلامی به دلیل نگاه الهی و انسانی است که در پیکره نظام و مسئولان جاریست؛ که در دنیا بینظیر و یا کم نظیر است، چه خوش گفت: «آنها نمیدانند که پاسدار یک اداره نیست که تحریم شود و مارک تروریست بخورد. پاسداری یک فرهنگ است، یک بینش و یک مبارزهگری است. تا ظلم، سلطه گری، تجاوز و انحراف است پاسدار هم هست، که مبارزه کند.»
🔗متن کامل در فایل
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
از باد و طوفان ها نمی ترسد عبایت
آسوده تکیه می زند بر شانه هایت
از کفتر جَلد تو گنبد را گرفتند
در آسمان پیدا شد اما ردپایت
در لا به لای "جامعه"باریده هر روز
ابر زیارت نامه خوان سامرایت
ذکر لبان حضرت عبدالعظیمی
نام تو کرده مردم ری را هدایت
هر بار در سجاده ات جریان گرفتی
سیراب شد حور و ملک با ربّنایت
تو جد قائم هستی و در اوج غم ها
ذکر فرج بوده همیشه در دعایت
#فرزانه_قربانی
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
.
چند سطر دربارهی یادداشت «امتناع ابژهسازی زنان در رهیافت مبتنی بر زوجیت»
✍️ دکتر مهدی تکلو
خانم دکتر منصوری در متن بالا ابژگی زن و مسائل زنان را مورد انتقاد قرار دادهاند و یا دست کم تورم ابژگی زن و مسائل زن را نشانهای از وضعیت همراه با کجکارکرد جریان علمی و شبهعلمی دانستهاند. تذکر ایشان این نگرانی را مجدداً به ما یادآوری میکند که نکند با پرداختن به زنان و با مسئله کردن «زن» در حال بازتولید معضلات آنان هستیم! نکند با تکرار همنشینی زن و معضل، موجب تثبیت چنین ملازمهای باشیم و به آن دامن بزنیم! از سوی دیگر روشن است که پیگیری بسیاری راهحلها در مسائل زنان احتمالاً نه از رهگذر خود ایشان بلکه از مسیر مخاطبه با مردان محقق و موفق میشود!
من این خطرات را محتمل و نگرانکننده میدانم و حتی میتوانم به سهم خودم این خطرات را از زوایایی دیگر گوشزد کنم. پیش از این هم من همواره با «اقلیت» و «مرئی» شدن زنان در شرایط نامرئیبودگی مردان به مثابهی یک کلانمعضل مواجه بودم و هستم. تردیدی نیست که ما در لبهی از مو نازکتر پرتگاهی حرکت میکنیم که اگر به این سو غش کنیم مسائل زنان را فراموش کردهایم و متهم به ندیدن هستیم و اگر به آن سو بلغزیم برای اصلاح ابرو به چشم آسیب زدهایم؛ پس من در نقطهای که بر روی آن دست گذاشته شده همراهم اما مسئله در دو ناحیه باید تدقیق شود: نخست این که چرا و تحت چه شرایطی زن بیش از حد ابژه میشود و دوم این که راه حل چیست؟ آیا نباید از مسائل زنان بحث کرد؟
بنا به برداشت من تمام مسائل زنان از نابرابری در قدرت اجتماعی ناشی میشود. تسلط تاریخی مردان بر ساخت جهان اجتماعی این زمینه را پدید آورده که آنان بتوانند به دیگر موجودهای پیرامون خود شیئیت بدهند. آنها را «چیزهایی» بپندارند که میتوانند در مورد آن تصمیم بگیرند، آنها را نامگذاری کنند، به خدمت بگیرند و یا هر عمل دیگری که میتوان نامش را «تعیین هویت» دانست. اینجا دقیقاً نقطهای است که از زنان به عنوان نیمی از انسانها سلب استقلال شده و امکان معناپردازی و تعیین هویت از آنها گرفته میشود و جانمایهی اصلی این چیرگی جنسیتی، این است که مردان در یک سابقهی موسع تاریخی، فرصت کردهاند تا در غیاب زنان رهیافتهای خود را به ساختهای عینی جامعه امتداد و توسعه دهند. به همین ترتیب آنان صاحب قدرت خلق معنا هستند و میتوانند معنابخشی کنند و زنان هم به همین دلیل طبیعی است که غالباً میتوانند معنا بشوند. این خود یک وضعیت ابژهساز مستمر است که میتواند هر صدایی را به نفع خود مصادره کند حتی اگر ظاهراً علیه آن باشد.
در این شرایط پرابلماتیک کردن زن، از آنجا که در بطن خود امکان غفلت از مردان را همراه دارد، در معرض این «احتمال» است که مردان باز بیشتر به پشت صحنه رفته و زنان بیش از پیش در معرض «قضاوت» و «معنا شدن» قرار بگیرند. من این احتمال را تأیید میکنم اما عرضم این است که این تنها یک احتمال و نه تمام احتمالات است؛ یعنی بستگی به این دارد که ما چگونه زن را مسئله میکنیم. ما باید در مورد چگونگیها صحبت کنیم.
چه باید کرد؟ آیا باید نقطهی تاکید خود را از زنان برداریم و نگران نظام زوجیت و نظم جنسیتی جامعه باشیم؟ تردیدی که نیست ما با وضعیت آشفتهای از هندسهی رابطهی زنان و مردان مواجه هستیم و به همین نسبت عقل حکم میکند که جز با پرابلماتیک کردن «زوجیت» امکان اصلاح وضعیت را نداریم. اما آنچه که محل توجه است این است که هم از حیث تاریخی-اجتماعی نقطهی کانونی برهمخوردگی نظم جنسیتی جامعه، سلب استقلال از زنان است و هم از منظر فلسفی-کلامی اصلاح این نظم جنسیت باز از رهگذر زنان و احیای زنانگی عبور خواهد کرد. درست است که در این نظم آشفته وضعیت مردان هم با کجکارکردهای مختلفی روبرو هستند اما باید توجه کرد که اعوجاج در وضعیت مردان، خود ناشی از جابجایی زنان از جایگاهی که باید میبودند است. به عبارتی بازگردانی نظام زوجیت به وضعیت متعادل الزاماً از طریق احیای هویت زن و بازگشت زن به موقعیت حقیقی خود اتفاق میافتد. چنانچه نظام زوجیت هم بر اثر همین دستکاری هویت زن دچار خلل و آشفتگی شده است. بهعبارتی میتوان گفت مسئلهکردن زن با ملاحظاتی دقیقاً همان مسئلهکردن نظام زوجیت است.
بنابراین من گمان میکنم که مسئلهکردن وضعیت زنان نهتنها خطا نیست بلکه ضرورت هم دارد اما میپذیرم این مسیر بیخطا و بیانحراف نیست و باید از کجرویها و افراط و تفریطها مراقبت کرد.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
با خوندل نوشتم
✍️طیبه فرید
متلاطم بود، نان شبش را بهخاطر ارادتش بریده بودند! از وقتی معلوم شده بود کدام طرفی است. آمده بود پیش امام و سر گلایه را باز کرده بود.
گفتم امام!
چه عبارت پر حسرتی! آدمی یاد نداشتههایش میافتد! نداشتهای که اگر میداشت زندگیاش زیر و رو می شد! به خدا وقتی اینها را میشنوی در دلت میگویی چرا حالا بهدنیا آمدهام؟! چرا اینجا؟! چرا هر چه میخواهم همه چیزم را فدای او کنم آب از آب تکان نمیخورد! چرا برایشان نمی میرم و تمام نمی شوم؟! عجب زیست بی خاصیتی وقتی هیچ چیزت برای او نیست!
گفتم امام!
آمد جلوی او که جانم فدای تک تک نفس هایش باد ایستاد و با دلخوری گفت:
«آقاجان! من را به جرم محبت شما از کار بی کار کرده اند، الان مدتی است حقوق ندارم! تقاضا می کنم وساطت کنید، با خلیفه حرف بزنید و قانعش کنید به من ظلم نکند!من را از نان خوردن نیندازد!»
پیش خودتان نگویید عجب آدم بی معرفتی بود! مگر برق چشم های امام هادی را ندیده بود! بینی کشیده و مهتاب صورت گندمی اش را وقتی می خندید!؟
همهی سرمایه ی عالم در مقابلش نشسته بود، با این همه نگران چه بود؟ مگر نمیدانست آسمان به احترام قد و بالای متعادل او روی سر زمین سنگینی نمی کند؟ مگر نمی دانست ابرها با اجازه ی او می بارند و شب و روز به اشاره ی چشم هایش سپری می شوند!انگار نمی دانست! انگار یکبار هم به گوشش نخورده بود:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند
که بعد با یقین نتیجه بگیرد که:
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند
حافظ کجا بود! امام لبخندی زد و گفت: نگران نباش حق تو را می دهد و خدا می داند آن لحظه پشت حروف و کلمات، زیر بار آهنگ غریبانه ی کلامش داشت می شکست! به شب نرسیده فرستادگان متوکل پاشنه ی در خانه اش را از جا در آورده بودند، که بیا خلیفه سراغت را می گیرد! با عجله خودش را رساند به بارگاه خلیفه!
متوکل با خنده آمد به استقبالش و گفت:
من بیاد تو نبودم، تو چرا یادی از من نکردی؟! شاید در این دستگاه حساب و کتابی نداری که یادی از من نمی کنی!
ومرد بلافاصله گفته بود نانش را بریده اند!متوکل هم دستور داد دوبرابر مقرری ماهیانه اش، حقوق دریافت کند و تمام!
تصور کرده بود امام وساطت کرده و متوکل را قانع کرده! او مصداق واقعی آرزوهای من و شما رادیده بود و نشناخته بود! او نمی دانست دل حتی اگر دل متوکل باشد متعلق به خداست، ملک خداست و خدا قدرت تصرف در دل های سیاه و سفید را در اراده ی امام جاری کرده! او حتی نمی دانست خلیفه و تمام خدم و حشمش ریزه خور خوان امامند. فاصله ها آدم را بیچاره می کند!آه از این بحران عمیق! آنقدر فاصلهها زیاد بود، آنقدر جماعت «ولینشناس» شده بودند، در حالی که بین مردم نفس می کشید زیارت جامعه را نوشت! انگار نگران ما بود، داشت می دید که فاصله ها آدم را بیچاره می کند!
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
هادی اگر تویی..
✍زهرا سعادت
گاهی بین همه شلوغیهای دنیا، نوری در وجود انسان تابیده میشود که با همه آدمهای اطرافت تفاوت داشته باشی. نور هدایتی که "مخاطب خاصّ" زندگیات در مسیر میتاباند تا راه را گم نکرده و اسیر بیراهه نشوی!
"علمدار کمیل" همان جوان ورزشکاری که معادلات زندگی خیلیها را تغییر داد تا در بازار مکاره دنیا، سود آخرت بهشتی نصیبشان شود!
"هادی" پسرک فلافل فروشی که با تبر "ابراهیم"بتهای درونش را شکست و با سودای طلبگی در نجف،" مرد میدان "دفاع از حریم آل الله و "شهید سامرا" شد و مهمان جاودانه "وادی السلام"!
"طوبی لکم".
"هادی شهر نجیبها"! چراغ هدایتت را در این مسیر سنگلاخی عصر ظهور، بالاتر نگهدار که از تاریکی جهان فرو رفته در "فتنه آخرالزمان" نهراسیده و منحرف نشویم! دلمان رفاقتی شهدایی میخواهد، رفاقتی از جنس معراج!
"هادی شدی که کبوتر شویم ما..."
#مرد_میدان
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI