eitaa logo
کتاب علی بی خیال زندگی نامه شهید علی حیدری
32 دنبال‌کننده
18 عکس
4 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام خدمت شما بزرگواران داریم ان شالله از امروز (زندگی نامه شهید علی حیدری ) را هر روز قسمتی از این کتاب را در کانال قرار دهیم. نام: علی نام خانوادگی: حیدری تاریخ تولد: ۱۳۴۴ تاریخ شهادت:۱۳۶۳ ...🌹🍃 هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ‌....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 👇🌹👇 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : 🌹🍃 فصل اول..( قسمت اول)🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین علی در اول فروردین سال ۱۳۴۴ در شهر مریوان در خانواده ای متوسط و‌مذهبی چشم به جهان گشود. نام او را به خاطر به امیرالمومنین علیه السلام ٫علی نهادند. پدرش مرحوم محمود حیدری درجه دار ارتش بود و مادر مرحومش خانه دار که هر دو علی را خیلی دوست داشتند و به او عشق می ورزیدند. علی در دو سالگی کنار مادرم در آشپزخانه نشسته بود.مادر مشغول طبخ غذا که به یک باره علی داخل آب جوش افتاد و آرنج و‌شکمش دچار آسیب شد. خدا علی رو به ما برگرداند ولی آثار سوختگی روی بدنش ماند. چهارساله بود.سال چهل و هشت.ما مریوان بودیم.من یازده سالم بود.نیمه شب با صدای علی همگی بیدار شدیم! من ترسیده بودم.خواهرم همین طور.گفتیم علی جان چی شده؟ گفت:مگه شما نمی بینید؟حضرت محمد صلی الله علیه و آله به اتفاق ائمه دارند قرآن می خوانند!ما شوکه شده بودیم.پدرم به شدت گریه کرد..‌ پدر با علی خیلی با احترام و ادب رفتار می کرد.حتی در نامه هایی که در دوران جبهه برای علی می نوشت این احترام کاملا معلوم بود. اما باید بگویم پدر علی اهل همدان بود.برای خدمت سربازی رفته بود سنندج. بعدها در همانجا به استخدام ارتش درآمد و‌در شهرهای مختلف مانند سقز ٫بانه و مریوان مشغول خدمت شد. ازدواج با دختری اهل سنندج باعث ماندگاری او در کردستان شد. همزمان با بازنشستگی پدر در سال ۱۳۴۹ و با مشورت فامیل به تهران مهاجرت کردند. پدر و مادر علاقه زیادی به امیرالمومنین علی علیه السلام داشتند.برای همین نام سه فرزند از پنج فرزندشان فاطمه٫محمد و علی بود. علی به خاطر هوش و ذکاوتی که داشت٫تحصیل خود را از سال ۱۳۵۰ در تهران آغاز کرد. شروع تحصیل او از مدرسه ابتدایی دانش و اخوت بود که توی محله خزانه از جمله مدارس مذهبی بود.مسئولین مدرسه جدای از درس های عادی مدارس به مسائل دینی٫مذهبی و تربیت اسلامی اهمیت زیادی می دادند. علی تحت تعلیم معلمینی چون مرحوم حاج حسین پایدار٫جلال الدین غروی٫حاج محمد لروند که از انقلابیون و مذهبی های قبل انقلاب بودند٫درس علم و‌ دین و اخلاق را فرا گرفت تا سال ۱۳۵۵ در آنجا با نمرات عالی دوران تحصیل ابتدایی خود را گذراند. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 👇🌹👇 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : 🌹🍃 فصل اول..( قسمت دوم)🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین علی به خاطر اینکه در یک خانواده نظامی به دنیا آمد٫بسیار انسان منظمی بود.پدر من به دلیل اینکه ارتشی بود و ماموریت به ایشان میخورد٫باید هر چهارسال یکبار به یکی از شهرستان های استان کردستان میرفت. ما به تهران آمدیم .اولین معلم علی یک روحانی به نام آقای انصاری بود و این زمینه معنوی خوبی در علی ایجاد کرد.علی هم از جهت درس و هم از جهت اخلاقی نمونه بود.به طوری که زبانزد خاص و عام شده بود. همیشه مرحوم پایدار ما را میخواستند و جوایز مختلفی به علی می دادند.یک کارنامه اخلاقی برای بچه ها تشکیل داده بودند که نمره علی همیشه عالی بود. علی در دوره ابتدایی باتوجه به سن کم ٫دارای اخلاقی نیکو و اسلامی بود.همه از او راضی بودند٫در همان سالهای دبستان علاقه زیادی به شرکت در نماز جماعت داشت.سطح نمراتش از همه بچه های خانواده بیشتر بود.بسیار منضبط بود و کارهایش را به موقع و‌ زود انجام می داد. کلاس اول ابتدایی معلمشان دو روز مانده به عید تکالیف عید نوروز را داده بود و انصافا تکالیف سنگینی بود. قرار بود که بعد از تعطیلات تکالیف را ببرد و به معلم نشان دهد.منتها علی نمی دانست که باید آخر تعطیلات ببرد!همان شب نشست و تا آخرشب بیدار بود. همه را یک جا نوشت.فردا برد مدرسه و نشان معلم داد. معلم هم که خدا خیرش بدهد ٫همه را خط زد و گفت:من نگفتم الان بیاور٫حالا باید دوباره بنویسی و علی مجبور شد با دستان ضعیفش دوباره آن ها را بنویسد. کارها در خانه تقسیم شده بود.وظیفه خریدن نان منزل به عهده علی بود. ما هم در منزل خودمان وظایفی داشتیم٫ولی از زیر آن در می رفتیم٫ اما علی خیلی مقید بود با سلیقه خاصی هم این کار را می کرد.نان ها را ابتدا خنک می کرد و منظم می چید. به خانواده خیلی اهمیت می داد .وقتی می گفت مادرم گفته فلان ساعت بیا.سر ساعت می رفت.با اکراه هم نمی رفت.با علاقه می رفت. وقتی از مادرم یاد می کرد٫ عشق در آن موج می زد.به رضایت آن ها خیلی اهمیت می داد.وقتی هم نماز می خواند٫ با تمام وجود نماز می خواند.خواهرش می گفت:حدود دوازده ساله بود با قرقره های خیاطی خواهر بزرگم و مقداری مقوا و چسب ٫مبل و صندلی درست کرد.به من هم یاد داد٫این در حالی بود که هیچ آموزشی ندیده بود.علی در خیلی از کارهایش خلاقیت داشت و این تا آخر عمرش ادامه داشت. برادرش می گوید؛علی در دوره راهنمایی در یکی از مدارس خزانه بخارایی پیش «آقای لروند» بود. ایشان یکی از افراد انقلابی بود که جلسات فراوان و متعددی را برای بچه ها برگزار می کرد و این موضوعات واقعا زمینه خیلی خوبی برای رشد علی به وجود آورد.علی در همان مدرسه راهنمایی با شهید کاسه ساز آشنا شد.به همراه این شهید به جلساتی می رفتند که مسایل انقلابی٫عقیدتی و احکام در آن مطرح می شد و علی پایه های اعتقادی اش از همان جلسات ساخته شد. تا اینکه ساواک وحشیانه حمله کرد و چند نفر از گردانندگان این جلسه را دستگیر کرد. علی که حالا یک نوجوان سیزده ساله شده بود در این مجالس بر افکار مذهبی و سیاسی خود افزود وچهره واقعی رژیم وقت برایش آشکار شد. نزدیک ایام انقلاب بود.علی وارد دبیرستان شد.از ترمینال جنوب به سمت سه راه افسریه که می رفتیم٫در چهارراه فدائیان اسلام دبیرستان دکتر عمید واقع شده بود.به آن کالج دکتر عمید هم می گفتند! ما برای دبیرستان یا باید می رفتیم نازی آباد و یا دکتر عمید.بیشتر بچه های خزانه می رفتند دبیرستان عمید. ما با بچه های دبیرستان دکتر عمید٫که خودم نیز در آنجا درس می خواندم بیشتر اوقات درس ها را تعطیل می کردیم و می رفتیم در تظاهرات شرکت می کردیم.البته علی سنش کم بود .پدرم بیشتر اوقات اجازه نمی داد و می ترسید که همراه ما بیاید.اما علی گاهی اوقات با من صحبت می کرد و یک قول هایی از من می گرفت که به خانواده نگویم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران علی به عضویت در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان درآمد. ارتباط علی با مسجد محل خوب بود.ما در محله خزانه روبروی ترمینال جنوب تهران ساکن بودیم.علی به مسجد محل می رفت.مسجدی کوچک و باصفا تا آن زمانی که راهنمایی بود و‌سنشان کم بود در مسجد موسی بن جعفر علیه السلام بالاتر از فلکه اول خزانه فعالیت می کرد. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 👇🌹👇 https://rubika.ir/Yazinb_69 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---