هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل دوازدهم..( قسمت ۵ )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
گفتم: ترکش نارنجک است. گفت: برو یک سنجاق قفلی داغ کن بیاور. گفتم: چه کار می خواهی بکنی. دستش نزن. بگذار برویم دکتر. گفت: به خاطر این ترکش ناقابل برویم دکتر؟! تا به حال خودم ده بیست تایش را همین طوری در آورده ام. چیزی نمی شود برو سنجاق داغ بیاور. گفتم: پشتت عفونت کرده. گفت: قدم! برو تو را به خدا. خیلی درد دارد. بلند شدم. رفتم سنجاق را روی شعله گاز گرفتم تا حسابی سرخ شد. گفت: حالا بزن زیر آن سیاهی. طوری که به ترکش بخورد. ترکش را که حس کردی. سنجاق را بینداز زیرش و آن را بکش بیرون.
سنجاق را به پوستش نزدیک کردم اما دلم نیامد گفتم: بگیر، من نمی توانم. خودت درش بیاور. با اوقات تلخی گفت: من درد می کشم تو تحمل نداری؟! جان من قدم زود باش دارم از درد می میرم. دوباره سنجاق را به کبودی پشتش نزدیک کردم. اما بازهم طاقت نیاوردم. گفتم: نمی توانم دلش را ندارم. صمد تو را به خدا بگیر خودت مثل آن ده بیست تا درش بیاور. رفتم توی حیاط. بچه ها داشتند بازی می کردند نشستم کنار باغچه و به نهال آلبالوی توی باغچه نگاه کردم که داشت جان می گرفت. کمی بعد آمدم توی اتاق. دیدم صمد یک آینه دستش گرفته و رو به روی آینه توی هال ایستاده و با سنجاق دارد زخم پشتش را می شکافد. ابروهایش در هم بود و لبش را می گزید معلوم بود درد می کشد یک دفعه ناله ای کرد و گفت: فکر کنم در آمد. قدم بیا ببین. خون از زخم پایین می چکید. چرک و عفونت دور زخم را گرفته بود. یک سیاهی کوچک زده بود بیرون. دستمال را از دستش گرفتم و آن را برداشتم. گفتم: ایناهاش. گفت: خودش است. لعنتی. دلم ریش ریش شد. آب جوش درست کردم و با آن دور زخم را خوب تمیز کردم. اما دلم نیامد به زخم نگاه کنم. چشم هایم را بسته بودم و گاهی یکی از چشم هایم را نیمه باز می کردم تا اطراف زخم را تمیز کنم. جای ترکش اندازه یک پنج تومانی گود شده و فرو رفته بود و از آن خون می آمد. این طوری نمی شود. رفتم ساولن آوردم و زخم را شستم. دست هایم می لرزید. نگاهم کرد و گفت: چرا رنگ و رویت پریده؟! بلوزش را پایین کشیدم. خندید و گفت: خانم ما را ببین. من درد می کشم، او ضعف می کند. کمکش کردم بخوابد. یک وری روی دست راستش خوابید. بچه ها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی می کردند مهدی از خواب بیدار شده بود و گریه می کرد انگار گرسنه بود به صمد نگاه کردم به همین زودی خوابش برده بود. راحت و آسوده. انگار صد سال است نخوابیده.
مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود. بعد از آن هم تا مدتی با عصا از این طرف به آن طرف می رفت عصرها دوست هایش می آمدند سراغش و برای سرکشی به خانواده شهدا به دیدن آن ها می رفتند. گاهی هم به مساجد و مدارس می رفت و برای مردم و دانش آموزان سخنرانی می کرد. وضعیت جبهه ها را برای آن ها بازگو می کرد و آن ها را تشویق می کرد به جبهه بروند. اول از همه از خانواده خودش شروع کرده بود. چند ماهی می شد برادرش ستار را به منطقه برده بود. همیشه و همه جا کنار هم بودند. آقا ستار مدتی بود ازدواج کرده بود اما با این حال دست از جبهه بر نمی داشت. نزدیک بیست روزی از مجروحیت صمد می گذشت. یک روز صبح دیدم یونیفرمش را پوشید ساکش را برداشت. گفتم: کجا؟! گفت: منطقه. از تعجب دهانم باز مانده بود. باورم نمی شد دکتر حداقل برایش سه ماه استراحت نوشته بود.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یـــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
با سلام خدمت شما بزرگواران
#قصد داریم ان شالله از فردا #کتاب_حر_انقلاب
را هر روز قسمتی از این کتاب را در کانال قرار دهیم.
#حر_انقلاب
#خاطرات_زندگی_نامه_سردار_شهید_شاهرخ_ضرغام(ملقب به حرانقلاب)
نام: شاهرخ
نام خانوادگی: ضرغام
نام پدر: صدر الدین
تاریخ تولد: ۱۳۲۸/۱۰/۱ تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۰۹/۱۷ آبادان
#الهی_به_امید_تو...🌹🍃
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#ابومهدی🌷🕊
#حاج_قاسم🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا..🌹🏴
#یازینـبــ....🌹🏴
@Yazinb3
-~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~-
با سلام خدمت شما بزرگواران
#قصد داریم ان شالله از امروز #کتاب_طیب
را هر روز قسمتی از این کتاب را در کانال قرار دهیم.
#طیب
#خاطرات_زندگی_نامه_حر_نهضت_امام_خمینی_شهید_حاج_طیب_رضایی
نام: طیب
نام خانوادگی: حاج رضایی
نام پدر: حسین علی بیک
تاریخ تولد: ۱۲۹۰تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۴۲/۰۸/۱۱ تهران
#الهی_به_امید_تو...🌹🍃
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#ابومهدی🌷🕊
#حاج_قاسم🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا..🌹🏴
#یازینـبــ....🌹🏴
@Yazinb3
-~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~-
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
4_5969771088492629066.mp3
11.27M
#شور...😭
#یاحسین...😭
#امان_از_دل_زینب...😭
🎤: کربلایی نریمان پناهی
#مورخه ۱۴۰۰/۰۴/۰۴
#هیئت_رزمندگان_مکتب_الحسین_علیهالسلام...🏴
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سالروز_تولد_شهید_بابک_نوری
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💐
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنـــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
« مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ »
با سلام وعرض ادب خدمت شما بزرگواران
ختم ۱۱۴۰۰۰ ذکر شریف یا عـــــلی تا میلادش
به نیت سلامتی و تعجیل در امر فرج مولایمان صاحب .
رفع گرفتاری گرفتاران و عاقبت بخیری تمام دوستداران اهلبیت علیۀ السلام
و به نیت هر حاجتی که در دل دارید
هدیه به امواتمون و شهدا
تعداد ذکر یا علی را به آیدی زیر ارسال فرمایید.
باتشکر
@ahmadmakiyan14
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنـــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
سرخوش آن عیدی که آن بانی نور
ازکنار کعبه بنماید ظهور.
قلبها را مهر هم عهدی زند
از حرم بانک انا المهدی زند . . .
فرارسیدن سال ۱۴۰۱شمسی مبارک باد.🌹🍃
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
با سلام خدمت شما بزرگواران
#قصد داریم ان شالله از امروز
#کتاب_علی_بی_خیال (زندگی نامه شهید علی حیدری )
را هر روز قسمتی از این کتاب را در کانال قرار دهیم.
#علی_بی_خیال
#خاطرات_زندگی_نامه_شهید_علی_حیدری
نام: علی
نام خانوادگی: حیدری
تاریخ تولد: ۱۳۴۴
تاریخ شهادت:۱۳۶۳
#الهی_به_امید_تو...🌹🍃
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
#روبیکا 👇🌹👇
https://rubika.ir/Yazinb_69
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_علی_بی_خیال🌹🕊
#خاطرات : #شهید_علی_حیدری 🌹🍃
فصل اول..( قسمت اول)🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین
#دوران_کودکی
علی در اول فروردین سال ۱۳۴۴ در شهر مریوان در خانواده ای متوسط ومذهبی چشم به جهان گشود.
نام او را به خاطر به امیرالمومنین علیه السلام ٫علی نهادند.
پدرش مرحوم محمود حیدری درجه دار ارتش بود و مادر مرحومش خانه دار که هر دو علی را خیلی دوست داشتند و به او عشق می ورزیدند.
علی در دو سالگی کنار مادرم در آشپزخانه نشسته بود.مادر مشغول طبخ غذا که به یک باره علی داخل آب جوش افتاد و آرنج وشکمش دچار آسیب شد.
خدا علی رو به ما برگرداند ولی آثار سوختگی روی بدنش ماند.
چهارساله بود.سال چهل و هشت.ما مریوان بودیم.من یازده سالم بود.نیمه شب با صدای علی همگی بیدار شدیم!
من ترسیده بودم.خواهرم همین طور.گفتیم علی جان چی شده؟
گفت:مگه شما نمی بینید؟حضرت محمد صلی الله علیه و آله به اتفاق ائمه دارند قرآن می خوانند!ما شوکه شده بودیم.پدرم به شدت گریه کرد..
پدر با علی خیلی با احترام و ادب رفتار می کرد.حتی در نامه هایی که در دوران جبهه برای علی می نوشت این احترام کاملا معلوم بود.
اما باید بگویم پدر علی اهل همدان بود.برای خدمت سربازی رفته بود سنندج.
بعدها در همانجا به استخدام ارتش درآمد ودر شهرهای مختلف مانند سقز ٫بانه و مریوان مشغول خدمت شد.
ازدواج با دختری اهل سنندج باعث ماندگاری او در کردستان شد.
همزمان با بازنشستگی پدر در سال ۱۳۴۹ و با مشورت فامیل به تهران مهاجرت کردند.
پدر و مادر علاقه زیادی به امیرالمومنین علی علیه السلام داشتند.برای همین نام سه فرزند از پنج فرزندشان فاطمه٫محمد و علی بود.
علی به خاطر هوش و ذکاوتی که داشت٫تحصیل خود را از سال ۱۳۵۰ در تهران آغاز کرد.
شروع تحصیل او از مدرسه ابتدایی دانش و اخوت بود که توی محله خزانه از جمله مدارس مذهبی بود.مسئولین مدرسه جدای از درس های عادی مدارس به مسائل دینی٫مذهبی و تربیت اسلامی اهمیت زیادی می دادند.
علی تحت تعلیم معلمینی چون مرحوم حاج حسین پایدار٫جلال الدین غروی٫حاج محمد لروند که از انقلابیون و مذهبی های قبل انقلاب بودند٫درس علم و دین و اخلاق را فرا گرفت تا سال ۱۳۵۵ در آنجا با نمرات عالی دوران تحصیل ابتدایی خود را گذراند.
#یا_زهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
#روبیکا 👇🌹👇
https://rubika.ir/Yazinb_69
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_علی_بی_خیال🌹🕊
#خاطرات : #شهید_علی_حیدری 🌹🍃
فصل اول..( قسمت دوم)🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین
علی به خاطر اینکه در یک خانواده نظامی به دنیا آمد٫بسیار انسان منظمی بود.پدر من به دلیل اینکه ارتشی بود و ماموریت به ایشان میخورد٫باید هر چهارسال یکبار به یکی از شهرستان های استان کردستان میرفت.
ما به تهران آمدیم .اولین معلم علی یک روحانی به نام آقای انصاری بود و این زمینه معنوی خوبی در علی ایجاد کرد.علی هم از جهت درس و هم از جهت اخلاقی نمونه بود.به طوری که زبانزد خاص و عام شده بود.
همیشه مرحوم پایدار ما را میخواستند و جوایز مختلفی به علی می دادند.یک کارنامه اخلاقی برای بچه ها تشکیل داده بودند که نمره علی همیشه عالی بود.
علی در دوره ابتدایی باتوجه به سن کم ٫دارای اخلاقی نیکو و اسلامی بود.همه از او راضی بودند٫در همان سالهای دبستان علاقه زیادی به شرکت در نماز جماعت داشت.سطح نمراتش از همه بچه های خانواده بیشتر بود.بسیار منضبط بود و کارهایش را به موقع و زود انجام
می داد.
کلاس اول ابتدایی معلمشان دو روز مانده به عید تکالیف عید نوروز را داده بود و انصافا تکالیف سنگینی بود.
قرار بود که بعد از تعطیلات تکالیف را ببرد و به معلم نشان دهد.منتها علی نمی دانست که باید آخر تعطیلات ببرد!همان شب نشست و تا آخرشب بیدار بود.
همه را یک جا نوشت.فردا برد مدرسه و نشان معلم داد.
معلم هم که خدا خیرش بدهد ٫همه را خط زد و گفت:من نگفتم الان بیاور٫حالا باید دوباره بنویسی و علی مجبور شد با دستان ضعیفش دوباره آن ها را بنویسد.
کارها در خانه تقسیم شده بود.وظیفه خریدن نان منزل به عهده علی بود.
ما هم در منزل خودمان وظایفی داشتیم٫ولی از زیر آن در می رفتیم٫ اما علی خیلی مقید بود با سلیقه خاصی هم این کار را می کرد.نان ها را ابتدا خنک می کرد و منظم می چید.
به خانواده خیلی اهمیت می داد .وقتی
می گفت مادرم گفته فلان ساعت بیا.سر ساعت می رفت.با اکراه هم نمی رفت.با علاقه می رفت.
وقتی از مادرم یاد می کرد٫ عشق در آن موج می زد.به رضایت آن ها خیلی اهمیت می داد.وقتی هم نماز می خواند٫ با تمام وجود نماز می خواند.خواهرش می گفت:حدود دوازده ساله بود با قرقره های خیاطی خواهر بزرگم و مقداری مقوا و چسب ٫مبل و صندلی درست کرد.به من هم یاد داد٫این در حالی بود که هیچ آموزشی ندیده بود.علی در خیلی از کارهایش خلاقیت داشت و این تا آخر عمرش ادامه داشت.
برادرش می گوید؛علی در دوره راهنمایی در یکی از مدارس خزانه بخارایی پیش «آقای لروند» بود.
ایشان یکی از افراد انقلابی بود که جلسات فراوان و متعددی را برای بچه ها برگزار می کرد و این موضوعات واقعا زمینه خیلی خوبی برای رشد علی به وجود آورد.علی در همان مدرسه راهنمایی با شهید کاسه ساز آشنا شد.به همراه این شهید به جلساتی می رفتند که مسایل انقلابی٫عقیدتی و احکام در آن مطرح می شد و علی پایه های اعتقادی اش از همان جلسات ساخته شد.
تا اینکه ساواک وحشیانه حمله کرد و چند نفر از گردانندگان این جلسه را دستگیر کرد.
علی که حالا یک نوجوان سیزده ساله شده بود در این مجالس بر افکار مذهبی و سیاسی خود افزود وچهره واقعی رژیم وقت برایش آشکار شد.
نزدیک ایام انقلاب بود.علی وارد دبیرستان شد.از ترمینال جنوب به سمت سه راه افسریه که می رفتیم٫در چهارراه فدائیان اسلام دبیرستان دکتر عمید واقع شده بود.به آن کالج دکتر عمید هم می گفتند!
ما برای دبیرستان یا باید می رفتیم نازی آباد و یا دکتر عمید.بیشتر بچه های خزانه می رفتند دبیرستان عمید.
ما با بچه های دبیرستان دکتر عمید٫که خودم نیز در آنجا درس می خواندم بیشتر اوقات درس ها را تعطیل می کردیم و می رفتیم در تظاهرات شرکت می کردیم.البته علی سنش کم بود .پدرم بیشتر اوقات اجازه نمی داد و می ترسید که همراه ما بیاید.اما علی گاهی اوقات با من صحبت می کرد و یک قول هایی از من می گرفت که به خانواده نگویم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران علی به عضویت در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان درآمد.
ارتباط علی با مسجد محل خوب بود.ما در محله خزانه روبروی ترمینال جنوب تهران ساکن بودیم.علی به مسجد محل
می رفت.مسجدی کوچک و باصفا تا آن زمانی که راهنمایی بود وسنشان کم بود در مسجد موسی بن جعفر علیه السلام بالاتر از فلکه اول خزانه فعالیت می کرد.
#یا_زهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
#روبیکا 👇🌹👇
https://rubika.ir/Yazinb_69
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
با سلام و احترام🌹🍃
الحمدالله توفیق حاصل شد امسال نیز به یاری خدا و با همراهی و حمایت مالی دوستان و آشنایان ، ۲۰ بسته حمایتی ماه رمضان برای خانواده های محترم نیازمند شامل اقلام ذیل تهیه کنیم، و تحویل بدهیم 🌹🍃
۱_ برنج ایرانی ۴کیلو
۲_قند ۱ کیلو
۳_ شکر ۱کیلو
۴_ چای شهرزاد ۵۰۰گرمی
۵_ روغن سرخ کردنی ۱ عدد
۶_ روغن پخت پز ۱ عدد
۷_ مرغ تازه ۲ عدد
۸_ رب ۲ عدد
۹_ عدس
۱۰_ لوبیا چیتی
۱۱_نخود
۱۲_لوبیا سفید
۱۳_نمک
۱۴_سویا
۱۵_پنیر
۱۶_خرما
۱۷_شیرین عسل
۱۸_ماکارونی (۲ مدل)
۱۹_کمک نقدی به دو خانواده عزیز ۴۰۰ و ۵۰۰ هزارتومان🌹🍃
درضمن مجموع مبالغ کمکهای مالی ازسمت شما دوستان ۶۸,۴۵۰,۰۰۰ ریال می باشد 🌹🍃
جمع هزینه های انجام شده ، ۱۱۳,۲۶۰,۰۰۰ ریال 😊🌹🍃
خداروشکر 🌹🍃
از شما عزیزان بابت کمک مالی و مشارکت در این کار خیر متشکریم.🌹🍃
۱۴۰۱/۰۱/۱۲علمدار
#التماس_دعا...🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا....🌹🍃
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb6
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃
با سلام و احترام🌹🍃
الحمدالله توفیق حاصل شد امسال نیز به یاری خدا و با همراهی و حمایت مالی دوستان و آشنایان ، ۲۶ بسته حمایتی ماه رمضان برای خانواده های محترم نیازمند شامل اقلام ذیل تهیه کنیم، و تحویل بدهیم 🌹🍃
یا #امام_زمان مددی
۱_ برنج ایرانی ۵کیلو🌹🍃
۲_قند 🌹🍃
۳_ شکر 🌹🍃
۴_ چای ۴۰۰گرمی🌹🍃
۵_ روغن مایع ۲لیتری🌹🍃
۶_ رب ۲ عدد🌹🍃
۷_ عدس 🌹🍃
۸_نخود 🌹🍃
۹_لوبیا سفید 🌹🍃
۱۰_نمک 🌹🍃
۱۱_سویا🌹🍃
۱۲_پنیر🌹🍃
۱۳_خرما🌹🍃
۱۴_شیرینی🌹🍃
۱۵_ماکارونی (۵مدل)🌹🍃
۱۶_کره ..🌹🍃
۱۷_رشته آش 🌹🍃
کمک های غیر نقدی ،شامل ، #برنج_ایرانی ۱۳۰کیلو #ماکارونی پنج مدل ، #رشته_آش ۷کارتن #تن_ماهی ۵۰ عدد
درضمن مجموع مبالغ کمکهای (نقدی)مالی ازسمت شما دوستان ٫(( ۷۴,۱۰۰,۰۰ )) ریال می باشد 🌹🍃
جمع هزینه های انجام شده ،
(( ۱۳۷,۴۱۰,۰۰۰ ))ریال 😊🌹🍃
خداروشکر 🌹🍃
از شما عزیزان بابت کمک های غیر نقدی و نقدی و مشارکت در این کار خیر متشکریم.🌹🍃
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
#التماس_دعا...🌹🍃
#علمدار...
#امام_زمان
#لحظه_طلایی
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
@Yazinb3
@Yazinb6
https://rubika.ir/Yazinb_69
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---