eitaa logo
آفتابگردان‌ها
530 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
هزار دور در این چرخ روزگار زدند به دور باطل خود مهر اعتبار زدند سیاه‌سکه‌ی خود را شبانه بخشیدند اذان صبح نگفته به کوچه جار زدند نمازشان که قضا شد کمی ورق برگشت دو دست بعد سحر با وضو قمار زدند هوای سرد خزان را بهای زر دادند حراج مفت به گلخانه‌ی بهار زدند شبیه آتش دین داغ دستشان بودم به جرم کفر مرا یخ‌زده به دار زدند به اسم اینکه به نور خدا نگاه کنند هرآنکه مانعشان بود را کنار زدند @Aftab_gardan_ha
به بهانهء زخم تازهء کابل شعر کهنه، به افغانستان عزیزم: یک کوه درد با تو برابر نمی‌شود آری، بخند، زخم تو بهتر نمی‌شود   از روزگار تلخ خودت شکوه کن، وطن! هرگز نترس، گوش فلک کر نمی‌شود   تاریخ، باز مرثیه‌ات را مرور کرد با روضه‌ی تو، چشم کسی تَر نمی‌شود   وقتی جهان به پیش دو چشم تو تار شد کابل، دوباره آینه‌ای از غبار شد   این روزها نمی‌رود از یاد دِهمزنگ لعنت به زخمِ دوم مرداد دِهمزنگ   در راه روشنایی شب‌های بامیان خاموش می‌شوند چرا این ستارگان؟   تو درد می‌کشیدی و درمان نداشتی پاییز می‌شدی و بهاران نداشتی   تو آبِ دیده‌ی خود از آمو گرفته‌ای وقت قیام، دست به زانو گرفته‌ای   من عهد می‌کنم که بیایم به کشورم یک روز می‌رسد که در آغوش مادرم...   آن روز ناله کن به زبان دَریِ خود آرام گریه کن به تَی چادَریِ خود   @Aftab_gardan_ha
از ناله و اشک بی‌صدا پر شده بود سجاده سراسر از دعا پر شده بود ذکر تو مدام می‌چکید از دستم عطر صلوات در هوا پر شده بود @Aftab_gardan_ha
توی کوچه قدم زدم یک شب کوچه‌ای با دلی پر از فریاد کوچه‌ای که قدم قدم با آه خبر از خاطرات من می‌داد مرد همسایه‌مان تَهِ کوچه باغ زیبا و باصفایی داشت باغ در خانه‌ها قدم می‌زد شاخ و برگش برو بیایی داشت زندگی در حیاط ما می‌زیست با درختان کاج و توت و انار حوض و ماهی‌گلی، کبوتر و مرغ با گلستانی از تبار بهار با دوچرخه‌سواری و لِی لِی تیله و هفت‌سنگ و گل‌کوچک کودکی‌های من ورق می‌خورد با مجلات رشد یا پوپک درد دل را برای همسایه که غریبه نبود می‌بردند پای لبخند و اشک، آن دوران شاد بودند و غصه می‌خوردند مرد بقالِ کوچه با نسیه نقد می‌کرد مهربانی را پدرم در کلاس قرآنش یاد می‌داد زندگانی را زندگی می‌گذشت مثل قطار که سر کوچه رفت و آمد داشت یاد دارم که ذوق می‌کردیم لحظاتی که بوق ممتد داشت تا رسیدم به خانه فهمیدم خاطراتم... گذشت... ویران شد هر کسی رفت توی لاک خودش باغ هم عاقبت خیابان شد @Aftab_gardan_ha
دلم برای تو تنگ است یا برای خودم؟ خودم که با تو سفر می‌کند ورای خودم به جای توست اگر قاه‌قاه می‌خندم و گاه‌گاه که تب می‌کنم، به جای خودم و با صدای تو تا صبح منزوی خواندم گرفته بود از این بغض‌ها صدای خودم بیا به حال خوشِ آفتابی‌ات برویم که سخت ابری‌ام امروز در هوای خودم چقدر جای تو آغوش وا کنم؟ تا کی به گریه سر بگذارم به شانه‌های خودم؟ دوباره آینه عکس تو را نشانم داد دلم برای تو تنگ است یا برای خودم؟ @Aftab_gardan_ha
تصویر ماه در شب تنهایی درخت خواب است روی شاخه کلاغ سیاه‌بخت بی‌چتر با تو چندشبی را قدم زدم در کوچه‌های خیس و مه‌آلود پایتخت خوشبختی خیالی این خواب‌ها مرا رد می‌کنند بی تو از این روزهای سخت؟ عریانی جهان که را گریه می‌کنند هر شب لباس‌های عزا روی بند رخت؟ دور از تو باز خواب مرا تکه‌پاره کرد امشب پلنگ زخمی افتاده روی تخت @Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها حس می‌کنم وقتی که دلتنگم جهانی رو به پایانم از خانه بیرون می‌زنم، دیوانه‌ام یک جا نمی‌مانم از خانه بیرون می‌زنم، سلول دنیا انفرادی نیست همپای مردم در پی راه نجات از قلب زندانم پیچید عطر یاس و من را برد تا باغِ ارم با خود یک آن نمی‌دانم چه شد دیدم در آغوش شبستانم دیدم که نور از چلچراغِ صحن آیینه فرو می‌ریخت دیدم که نستعلیقِ کاشی‌ها چه نقشی بسته در جانم بانو! بگو همسایه‌ی خوبی برایت بوده‌ام اصلا؟من ظاهرا نزدیکم اما دورم از تو، خوب می‌دانم یک گوشه از ایوانِ آیینه برای شاعرت کافی‌ست هر روز می‌آیم همین گوشه برایت شعر می‌خوانم @Aftab_gardan_ha
تقدیم به هر کس که دلش در آسمان جا مانده نور احدی را به زمین تابانده یک روز شهادتش خبر خواهد شد آن کس که شهادتین خود را خوانده @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
بسم رب الشهداء و الصدیقین مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا اشعار خود را با موضوع شهادت مظلومانه دانشمند هسته‌ای برای ما به آیدی @office4poem بفرستید. @Aftab_gardan_ha
تقدیم به از چشم‌های تارمان اشک است جاری ای آسمان حق داری این‌گونه بباری هی داغ پشت داغ مهمان دل ماست هی زخم پشت زخم، ما و بیقراری قد راست کن ای میهنِ در خون نشسته هر چند آزرده تو را این زخم کاری از دست رفت امروز فرزند تو؟ هرگز او را به دست آورده‌ای امروز آری! چشم تو روشن احمدی! بزمی به پا شد مهمان رسید آغوش وا کن شهریاری @Aftab_gardan_ha
تقدیم به روز و شب چشم‌انتظارانند ما را جاده‌ها جا نمی‌مانند هرگز از سفر، آماده‌ها وادی عشق است و می‌دانیم کم می‌آورند پیش سرمستی مردان خدایی باده‌ها آتش و خون‌ها بهانه‌ست و سبک‌بالان ما نیمه‌شب پر می‌کشند از خلوت سجاده‌ها گاه در بالای نیزه، گاه زیر تیر و تیغ سربلندانند آری هر زمان آزاده‌ها میهنم! هرگز نبینند از نفس‌افتادنت دشمنان تو... همین از اسب و اصل افتاده‌ها این‌طرف هستند مردانی که از جان بگذرند آن‌طرف بگذار خوش باشند آقازاده‌ها خاک ایران است اینجا بشنوید ای دشمنان رفته فخری‌زاده و هستند فخری‌زاده‌ها @Aftab_gardan_ha