🟨 فضیلت زیارت مرقد اباعبداللهالحسين عليهالسّلام در اربعين قابل تصوّر نيست؛ فوقالعاده عظيم است. در این زمینه، چيزهايي هست كه شايد جايز نباشد بر زبان بياوريم. امّا جا دارد توجّه داشته باشيم که در همۀ رواياتي كه در فضيلت این زیارت آمده، فرمودهاند: مَن زارَ الحُسَيْنَ عليه السّلامُ: هرکس حسین علیهالسّلام را زیارت کند. زيارت خود اباعبداللهالحسين عليهالسّلام قطعاً از زيارت مرقد آن حضرت افضل است.
↩️ بنابراين گرچه شوق ما در تشرّف به كربلاي حسيني علیهالسّلام و زيارت آن حضرت در حرم نوراني آن بزرگوار، نباید سر سوزني كم شود؛ امّا باید بدانیم افضل از زيارت مرقد، که فضیلتش فوق تصوّر است، زيارت خود اباعبداللهالحسين عليهالسّلام است؛ و اين مقصود، دسترسيپذیر و قابل حصول است.
↩️ اميدواريم خداي متعال اين را هم نصيب كند و انسان به زيارت خود اباعبداللهالحسين عليهالسّلام نائل شود. این امر شدنی است؛ ميشود و شده است. برای تحقّق آن، از سوي محبّ همّتي ميباید و از سوي محبوب عنايتي. اين دو كه به هم ملحق شوند، ديدار حاصل ميشود؛ يعني انسان ميتواند خود را در محضر اباعبداللهالحسين عليهالسّلام ببيند.
↩️ برای زائر اباعبداللهالحسین علیهالسّلام هم مرز مكان برداشته ميشود، كه برای نیل به زيارت، ديگر راه پیمودن تا كربلا شرط نيست و هم مرز زمان برداشته ميشود؛ يعني زائر ميتواند در كربلاي باطني و دروني خود، عاشورا را درك، و خود اباعبداللهالحسين عليهالسّلام را زيارت كند؛ اين شدني است.
↩️ در جلسۀ قبل، اشاره کردیم که محبّت انسان اگر بهسمت دنيا باشد، شراب است و نجس؛ امّا اين محبّت ميتواند به محبّت خدا و اولياي خدا تبديل شود؛ که پاك است و پاككننده. محبّت خدا و اولياي خدا، هم در درون و هم در بيرون، مدارج و مراتبي دارد. شيدايي و آتش محبّت درون، ميتواند اوج بگيرد و به نقطهاي برسد كه ديگر محبّي باقي نگذارد و هويّت ظاهري محبّ را بسوزاند و منتفي كند؛ و هم بروز آن در ظاهر وجود شخص، میتواند همۀ مرزها را بشكافد و او را به آنچه فوق قيد و بندهای زمانی و مکانی و محدوديّتهاست، نائل كند. اگر محبّت در ظاهر و باطن اوج بگيرد، ديدار حاصل ميشود؛ يعني زيارت خود اباعبداللهالحسين عليهالسّلام محقّق میگردد.
↩️ کسانی كه به دليل نداشتن امکان مالی، ابتلا به بيماري، اشتغالات یا مسؤوليّتهايي كه برعهده دارند، موفّق به تشرّف به اين سفر زيارت ظاهري نيستند، تصوّر نكنند بهکلّی محرومند؛ بلکه راه بزرگتري به روي آنها گشوده است. در اربعین پارسال عرض کردم که گاهی از عالم بالا ترتیبی میدهند که راه ظاهر بسته شود تا فرد متوجه شود که فراتر از زیارت ظاهری حرم و مرقد، زیارت باطنی مزور هم هست. گاهي اوقات حسرت اينكه نتوانستم به زیارت بروم یا غصّۀ اینکه نمیتوانم بروم، آتشي به جان محب ميزند كه راه او را براي زيارت باطني و دروني باز ميكند.
↩️ بنابراين وقتی احاديث ناظر بر فضیلت زيارت اباعبداللهالحسين عليهالسّلام را میخوانیم، به این نکته نیز توجّه داشته باشيم که اصل، زیارت خود امام است.
البتّه خوشا به سعادت کسانی که موفّق به هر دو زیارتند؛ يعني هم در ظاهر موفّقند به رفتنِ به كربلاي حسيني عليهالسّلام و هم در باطن موفّقند به زیارت در كربلاي درون؛ و به حرم اباعبدالله علیهالسّلام در قلب خود وارد ميشوند. فرمودند: فِی قُلُوبِ مَن والاهُ قَبرُهُ: قبر اباعبدالله علیهالسّلام در قلب كساني است كه ولايت، محبّت و عشق اباعبدالله علیهالسّلام را دارند. اگر كسي بتواند قلب چنین اشخاصی را زيارت كند، به حرم اصلي اباعبدالله علیهالسّلام راه یافته است. زیارت چنین دوستان خاصّ و خالص اباعبدالله علیهالسّلام كه قلبشان حرم آن حضرت است، بالاتر از رفتن به فضاي جغرافيايي كربلاست. البته همانطور که عرض کردم، توجّه به اين جنبههاي باطني، به هيچ وجه نبايد ما را در جنبههاي ظاهري سست كند؛ كه اين سستي منجر به محروميّت انسان ميگردد. اميدواريم خداي متعال زيارت ظاهري و باطني، هر دو را نصيب همۀ ما گرداند.
🔊استاد مهدی طیّب، جلسه ۷ شهریور ۱۴۰۱
#زيارت_اربعين #زيارت
#جلسات_هفتگي_اهل_ولاء
🆔 @OstadMahdiTayyeb
🆔 instagram.com/ahlevela
🆔 eitaa.com/ahlevela
🆔 aparat.com/ahle_vela
🆔 @ahlevela_channel
🌐 www.ahlevela.com
🏴🔄 قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهلروزهی قافلهی اسرا و سلوک حسینی
◀️ اربعینی که از #کربلا آغاز شد و به کربلا خاتمه پیدا کرد و در میانهی آن، بیست روز بعد از عاشورا، قافلهی اسرا به شام رسید و بیست روز پس از ورود به #شام، مجدّداً به کربلا بازگشت، این رفت و برگشت، در جهانبینی عارفان تداعیگر #قوس_نزول و #قوس_صعود است.
⤵️ عارفان آفرینش همهی هستی را تجلّی حقّ متعال میدانند و این تجلّی را در#قوس_نزول شاهدند که مقام احدیّت به قائممقامیِ ذات لاتعیّن حقّ متعال نقش تجلّی را عهدهدار شد. در تجلّی اوّل که #فيض_اقدس بود، عالم لاهوت شکل گرفت؛ ابتدا اسماء و صفات الهی در علم حقّ متعال پدیدار شدند و در شعاع آن اسماء و صفات، اعیان ثابته که صورت علمی عالم خلقت است، در علم حقّ متعال پدیدار و ظاهر شد و بعد با تجلّی دوم که #فيض_مقدّس است، آن صور علمیّه، در جهان بیرون محقّق شدند و مراتب عوالم شکل گرفت. ابتدا #عالم_جبروت و جبروتیان، بعد #عالم_ملكوت، چه ملکوت اعلیٰ، چه ملکوت اسفل و نهایتاً به #عالم_ناسوت یا عالم ملک رسید که همین عالم طبیعت و عالم خاک است و نهایتاً به مادّهی بدون صورت و صفت یا هیولا رسید که انتهای #قوس_نزول است.
⤴️ آن گاه از انتهای قاعدهی هستی و اسفل سافلین دوباره حرکت به سمت مبدأ اولیّه آغاز شد؛ از دل جماد گیاه رویید؛ از گیاه حیوانات پدید آمدند؛ حیوانات به بشر منتهی شدند.
پیکره و جنبهی طبیعی بشر با حیوانات مشترک و نفس حیوانی و غرائز او، شهوات، غضب و پیکر جسمانیِ او شبیه حیوانات است؛ امّا پتانسیل و استعداد و گوهری در وجود انسان است که میتواند با اختیار خود راه عروج را در پیش گیرد و با سیر و سلوک الیالله، مراتب را یکبهیک به سمت مبدأ اوّلیّه طی کند. «اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعونَ» و در انتهای مسیر، به قلّهی هستی راه پیدا کند و در ذات حقّ متعال فانی شود. این مسیر قوس نزول و قوس صعود بود که قبلاً مفصّل راجعبه آن صحبت کردهایم.
◀️ ولایت و توحید دو روی یک حقیقتند. #توحید مقام بطون است و #ولایت مقام ظهور. لذا همیشه تقارنی بین این دو وجود دارد. نمونهی آن را در دو حدیث قدسی میتوان دید. یکی در حدیث سلسلةالذّهب که علیّبنموسیالرّضا عليهالسّلام در شهر نیشابور نقل کردند که خدا فرمود: «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلّا اللهُ حِصْنِی ... وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذابِی»: کلمهی «لا اِلهَ اِلّا اللهُ» دژِ استوار من است و هر کس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود. قرینِ این حدیث قدسی، حدیث قدسی دیگری داریم که «وَلايَةُ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي اَمِنَ مِنْ عَذابِی»: ولایت علیبنابیطالب عليهالسّلام دژِ استوار من است و هرکس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود.
◀ واز جمله مواردی که در آن تقارن بین #ولایت و #توحید را میشود دید سفر چهل روزه قافلهی اسراست. در سفر مِنَ الْکَرْبَلاءِ اِلَیالشّام، یا مِنَ الْحُسَیْنِ اِلَی الْیَزِید، آیا حرکتِ از اَحسنِ تقویم به اَسفَلِ سافلین و تداعیگر قوس نزول نیست؟! و بازگشت از شام به کربلاء، سیر مِنَ الشّامِ اِلَی الْکَرْبَلاء، یا مِنَ الْیَزِیدِ اِلَی الْحُسَیْن، آیا بهیادآورندهی قوس صعود نیست؟! لذا سالکانی که سلوک حسینی دارند، در این چهلّهی بین #عاشورا تا #اربعین، به عشق و محبّت اباعبدالله عليهالسّلام مسیر سلوک را به قافلهسالاری زینب کبریٰ عليهاالسّلام طی میکنند و در پایان این چهل روز به انتهای سیر و سلوک عارفانهی خود در مکتب اباعبدالله عليهالسّلام نائل میشوند. در انتهای این راه، سالک سبیل حسینی به ارشاد زینبکبری عليهاالسّلام از پوسته و حجب بیرون میآید؛ چشم باطنش به جمال اباعبداللهالحسین عليهالسّلام گشوده میشود؛ به زیارت وجود نورانی اباعبدالله عليهالسّلام نائل میشود. روایات متعدّدی که در بحث #زیارت_اربعین داریم، حقیقتش اینجاست.
گرچه #زیارت_ظاهری اربعین هم خیلی بزرگ است. خوشا به سعادت کسانی که امروز موفّق شدند در سرزمین کربلا، مرقد مطهّر اباعبداللهالحسین عليهالسّلام را #زیارت کنند! امّا حقیقت آن روایات، این زیارت ظاهری نیست؛ این سایه و رقیقهای از آن حقیقت است. لذا در روایات داریم: «مَنْ زارَ الْحُسَيْن»، نه «مَنْ زارَ مَرْقَدَ الْحُسَيْن». کسی که خودِ اباعبدالله عليهالسّلام را زیارت کند. خودِ اباعبدالله عليهالسّلام را زیارت کردن، نتیجهی همین #اربعین و چهلّهنشینی است که با ارشاد زینب کبریٰ عليهاالسّلام، تحت جاذبهی عشق اباعبداللهالحسین عليهالسّلام انجام میشود و در انتهای آن، دیدهی دل سالک سبیل حسینی باز میشود و در آیینهی قلب خود، جمال اباعبداللهالحسین عليهالسّلام را زیارت میکند. زائر حقیقی #اربعین چنین سالکی است.
🆔 @ahlevela
عنایات اباعبدالله علیهالسّلام به مشتاقانی که به زیارت اربعین نرفتند(۱)
◾️💔 دل شکستهای داریم، قلب محزونی داریم، هم به مناسبت مصائب آل الله در اربعین حسینی عليهالسّلام و هم به مناسبت محرومیّت از زیارت اربعین اباعبدالله الحسین عليهالسّلام که فضیلت فوقالعاده عظیمی دارد. به این مناسبت دو سه نکته را اشاره میكنم. گمان میكنم گره از این مشکل در ذهن ما باز كند.
♥️نکته اوّل: چرا از دید منفی نگاه کنیم و بگوییم حضرت عنایتش را از ما دریغ کرده؛ ما اینگونه دلمان پر می زند برای اینکه در اربعین به آستان حسینی عليهالسّلام مشرّف باشیم و حضرت این توفیق را به ما ندادند؟! چرا نگاه منفی داشته باشیم؟! تمام این محبّتی که ما نسبت به اباعبدالله الحسین عليهالسّلام داریم، و اینکه دلمان پر میكشد برای تشرّف به آستان اباعبدالله الحسین عليهالسّلام، همهي اینها بازتابی است از محبّتی که اباعبدالله الحسین عليهالسّلام به ما دارند. میدانيم که از جانب بزرگ محبّت آغاز میشود. و آنچه که در قلب کوچک از محبّت احساس میشود بازتاب شعاع محبّتی است که ابتدا از آن بزرگ تابیده و آغاز شده بر آینه دل مؤمن و حالا به سوی آن مبدا دارد برمیگردد. قطعا محبّتی که ما به اباعبدالله الحسین عليهالسّلام داریم، قابل مقایسه با محبّتی که آن حضرت نسبت به دوستانشان دارند، نیست. آن محبّت اعظم است. از او حبّ حقیقی است و از ما تحبّب است. بنابراین چنین تعبیر تلخی نکنیم.
↩️ آیا نمیتوان اینگونه نگاه کرد؟ که خب سالها دوستان حضرت با پای پیاده با آن عشق و صفا، با آن شور و سوز، در اربعین به محضر اباعبدالله الحسین عليهالسّلام مشرّف میشدند؛ و حالا امسال حضرت فرموده باشند که من قصد دارم به بازدید شما بیایم. امسال دیگر شما نیایید، من به دیدار شما خواهم آمد. آیا تشرّف ما و زیارت ما بزرگتر است یا عنایت اباعبدالله؟ و اینکه آن حضرت به ما بفرمایند که بر جای خودتان بنشینید و منتظر باشید که من به دیدار شما بیایم. و واقعیّت همین است. اینگونه اگر نگاه کنیم، دیگر آن معنای تلخ را نخواهد داشت. اگر موفّق به تشرّف نشديم، بدانیم که کار دست خدا و اولیای خداست. این عوامل ظاهریاي که در این عالم اسباب و مسبّبات هست، با دید توحیدی هیچ کارهاند. این را بارها با هم بحث کردیم، گفتوگو كردهايم که در این عالم غیر خدا احدی کارهاي نیست. احدی مؤثّر نیست. بنابراین هیچیک از عواملی که در جنبههاي عالم کثرت، ذهن ما را به خود مشغول میكند، در عالم وحدت اصلاً وجود ندارد. اگر بدانیم که این خدا بود و این ولیّ اعظم خدا بود که رفتن ما را مانع شد، آن وقت با آن حسن ظن که نسبت به خدا و اولیای خدا داریم، این عدم موفقیّت در رفتن را تعبیر مثبت خواهیم کرد. و همان تعبیری که عرض کردم. فرمودند این همه شما به دیدار ما آمدید، حالا شما بنشینید تا ما به دیدار شما بیاییم؛ بازدید شما را پس دهیم.
↩️ گاهی اوقات عبد چنان مشغول فعل، عبادات، طاعات، ریاضات و زیارات خودش میشود، که حواسش از آن مقصد و مقصود پرت میشود. از آن مقصد و مقصود غافل میشود. درواقع فاعلیّت عبد، حجابی می شود که خدا و اولیای خدا را دیگر نمیتواند ببیند. اینجاست که خدا و اولیای خدا برای اینکه این عبد را از این محرومیّت نجات دهند، امکان فعل را از او سلب میكنند. به او میگويند این همه تقلّا کردي، این همه هر سال بلند شدی به سرزمین عراق آمدی و از نجف تا کربلا با پای پیاده راه را طی کردی و به #زیارت_اربعین آمدی، خيلي غرق فعل خودت هستي؛ خیلی داري این کار خودت را میبيني. ما را دیگر نمیبيني. خود پیادهروي اربعین برایت موضوعیّت پیدا کرده است. فاعلیّت ما را در این کار خودت نمیبيني؛ خودت را فاعل میبيني؛ خودت را مؤثّر میبيني. اینجاست که در احادیث قدسی هم هست، که خدای متعال فرمود که من توفیق این عمل را به صورت ظاهر از این عبد میگيرم تا این عبد از حجاب فاعلیّت خودش نجات پیدا کند. و بتواند من را ببیند، بتواند اولیای من را ببیند. فاعلیّت من را در عالم ببیند. فاعلیّت خودش حجاب شده برای دیدن فاعلیّت من. اگر او فاعل است من فعّال هستم. فاعلیّتش او را از فعّال بودن من غافل کرده است. و برای اینکه این غفلت را از او بگیرم، و او را از این حجاب نجات دهم، برای مدّتی امکان فعل را برای او سلب میكنم. و آن وقت هست که من را خواهد دید. بنابراین اگر از این منظر هم نگاه کنیم، میبينيم که عنایت ویژهاي است.
ادامه دارد....
🎤 استاد مهدی طیب