eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.1هزار دنبال‌کننده
351 عکس
361 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴گشایش‌های همزاد با سختی 🖊احمدحسین شریفی خدای متعال امور عالم و آدم را به گونه‌ای مقدر کرده است که اگر دری را بر روی کسی ببنند، همزمان، در یا درهای دیگری برای او می‌گشاید؛ مع الاسف بیشترینه آدمیان آنقدر دل‌مشغول در بسته می‌شوند و افسوس و حسرت آن را می‌خورند که درهای گشوده شده را نمی‌بینند! فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا (شرح، ۵-۶) این آیات نشان می‌دهد که همراه هر سختی، آسایشی و یا در پس هر سختی گشایشی و بلکه در همراه یا در پس هر سختی، دو نوع گشایش هست. در برخی از روایات چنین نقل شده است که وقتی این آیات نازل شد، پیامبر اکرم(ص) خوشحال و شادان به اصحاب خود فرمود: لَنْ يَغْلِبَ‏ عُسْرٌ يُسْرَيْنِ؛ هرگز یک سختی، بر دو آسانی غلبه نمی‌کند.» امام حسن (ع) می‌فرماید: مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا؛ هیچ بلایی نیست مگر آنکه به وسیله نعمتی الهی احاطه شده است. همین مضامین قرآنی و روایی توسط شاعران حکیم اسلامی با ادبیات مختلف و به انحاء گوناگون فرهنگ‌سازی شده است: (۲۳۷-۳۱۹) نخستین شاعر پارسی‌سرا، این مضمون قرآنی و روایی را چنین سروده است: درست و راست کُناد این مَثَل خدای ورا اگر ببَست یکی در ، هزار در بگشاد همین مضمون را (۳۵۷-۴۴۰) نیز نقل کرده‌اند که گفته باشد: ایزد هرگز دَری نبندد بر تو تا صد دیگر به بهتری نگشاید حکیم شرف‌الزمان ابومنصور عضدی تبریزی، از شاعران قرن پنجم (درگذشته سال ۴۶۵ق) همین مضمون را چنین بیان می‌کند: ایزد همه ساله هست با مردمِ راد بر مَرد دَری نبست تا دَه نگشاد ما را بَدَلِ خاربُنی، سَروی داد بَرداشت چراغَکیّ و شَمعی بنهاد مصلح‌الدین شیرازی نیز همین مضمون را چنین زیبا و دلنشین به نظم درآورده است: خدای ار به حکمت ببندد دری گشاید به فضل و کرم دیگری @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴سري سقطي و استغفار از حمد! 🖊احمدحسین شریفی 🔶از سرّي سقطي، يکي از عارفان و زاهدان بزرگ سده‌های اولیه اسلام، نقل شده است که گفت: سي سال است که از جملة «الحمد لله» که بر زبانم جاري شد استغفار مي‌کنم. گفتند: چگونه؟ گفت: شبي حريقي در بازار رخ داد، بيرون آمدم ببينم که به دکان من رسيده يا نه؟ به من گفته شد به دکان تو نرسيده است. گفتم: الحمد لله. يک مرتبه متنبه شدم که گيرم دکان من آسيبي نديده باشد، آيا نمي‌بايست من در انديشة مسلمين باشم؟! 🔶 به همين داستان (با اندک تفاوت) اشاره مي‌کند آنجا که مي‌گويد: شبي دود خلق آتشي برفروخت شنيدم که بغداد نيمي بسوخت يکي شکر گفت اندر آن خاک و دود که دکان ما را گزندي نبود جهان ديده‌اي گفتش اي بوالهوس تو را خود غم خويشتن بود و بس! پسندي که شهري بسوزد به نار اگر خود سَرايت بود بر کنار! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴غیبت حسود! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در باب هفتم بوستان حکایت جالبی از دوران تحصیل خود در نظامیه بغداد بیان می‌کند، خلاصه آن این است که سعدی نزد استاد خود از حسادت یکی دیگر از شاگردان نسبت به موفقیت او، شکایت می‌برد؛ استاد خردمند به او می‌گوید اگر او با حسادت راه دوزخ را در پی گرفته است، تو نیز با غیبت او همین راه را دنبال می‌کنی! مرا در نظامیه ادرار بود شب و روز تلقین و تکرار بود مر استاد را گفتم ای پر خرد فلان یار بر من حسد می‌برد چو من داد معنی دهم در حدیث بر آید به هم اندرون خبیث شنید این سخن پیشوای ادب به تندی برآشفت و گفت ای عجب! حسودی پسندت نیامد ز دوست که معلوم کردت که غیبت نکوست؟ گر او راه دوزخ گرفت از خسی از این راه دیگر، تو در وی رسی ادرار: یعنی «وظیفه و مقرری» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴به بهانه روز بزرگداشت سعدی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹روز اول اردیبهشت با عنوان روز بزرگداشت نامگذاری شده است. ضمن توصیه همگان به انس با آثار این حکیم شیرین سخن، حکایتی از باب اول گلستان تقدیم می‌کنم: «ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به حیف و توانگران را دادی به طرح. صاحب دلی برو بگذشت و گفت: زورت ار پیش می‌رود با ما با خداوند غیب دان نرود زورمندی مکن بر اهلِ زمین تا دعائی بر آسمان نرود حاکم از گفتنِ او برنجید و روی از نصیحتِ او در هم کشید و برو التفات نکرد، اَخذتهُ ألْعزَّةُ بِألْاثمِ، تا شبی که آتشِ مطبخ در انبارِ هیزمش افتاد و سایرِ املاکش بسوخت و از بستر نرمش به خاکسترِ گرم نشاند. اتفاقاً همان شخص برو بگذشت و دیدش که با یاران مي‌گفت: ندانم این آتش از کجا در سرای من افتاد. گفت: از دودِ دلِ درویشان. به هم بر مکن تا توانی دلی که آهی جهانی به هم بر کند چه سال‌های فراوان و عمر‌های دراز که خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت چنان که دست بدست آمده ست مُلک به ما، به دست‌های دگر همچنین بخواهد رفت» 🔻از سعدالدین نقل شده است که می‌گفت: «کاش تمام «مطوّل» را از من می‌گرفتند و این سخنِ [سعدی] را به من می‌دادند که: «از بسترِ نرمَش به خاکسترِ گرمش نشاند». @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴از کوزه همان برون تراود که در اوست 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امير مؤمنان(ع) در سخني حکيمانه مي‌فرمايد: مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه‏؛ هيچ کس چيزي را در دل پنهان نکرد مگر آنکه در لغزش‌هاي زبان و خطوط چهرة او آشکار شد. همين حقيقت ديني در ادبيات عرفاني نيز به زيبايي نمايان شده است: : سخن عشق تو بي‌‌آنکه برآيد به زبانم رنگ رخساره خبر مي‌دهد از حال نهانم ****** ما در اين شهر غريبيم و در اين ملک فقير به کمند تو گرفتار و به دام تو اسير گر بگويم که مرا حال پريشاني نيست رنگ رخساره نشان مي‌دهد از سرّ ضمير شاعر ديگري چنين مي‌گويد: راز درون هر چه بود گاه‌گاه تيغ زبانش بدر آرد ز چاه صفحه رخساره چو يک آينه فاش کند راز دل از دود آه يک شاعر عرب مي‌گويد: تخبرني العينان ما القلب کاتم چشم‌ها مرا از آنچه که دل پنهان کرده است، آگاه مي‌کنند. به قول شاعر عرب: ان العيون لتبدي في تقلبها ما في الضمائر من ودّ و من حنق حرکات چشم‌ها آشکار مي‌کنند، حب و بغض‌هاي درون را. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴نیکی و پاداش Do good for others. it will come back in unexpected ways به دیگران خوبی کن. از راه‌هایی که انتظارش را نداری بهت برخواهد گشت» و علیه الرحمه چه خداشناسانه و ادبی‌تر این حقیقت را گفته است: تو نیکویی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔻«رنج گنج آمد که رحمت‌ها در اوست» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تجربه نشان داده است که مصيبت‌ها و سختي‌ها بيش از هر چيز ديگري مي‌تواند استعدادهاي نهفته در وجود انسان را نمايان کند. در بلاها و مصيبت‌هاي سخت و طاقت‌فرسا است که به تعبير (ع) فضيلت و بزرگواري آشکار مي‌شود: «عِنْدَ تَعَاقُبِ الشَّدَائِدِ تَظْهَرُ فَضَائِلُ الْإِنْسَانِ؛ به هنگام سختي‌هاي متراکم است که فضيلت‌هاي انسان آشکار مي‌شود.» و يا در حديثي ديگر فرمودند: «عِنْدَ الْحِيْرَةِ تَنْكَشِفُ عُقُولُ الرِّجَالِ؛ به هنگام حيرت و سرگرداني است که عقول آدميان آشکار مي‌شود» و پرده از چهرة توانايي‌هاي عقل کنار مي‌رود. و يا در حديثي ديگر مي‌فرمايند: «فِي تَصَارِيفِ الْأَحْوَالِ تُعْرَفُ جَوَاهِرُ الرِّجَالِ؛ در دگرگوني‌هاي حالات است که گوهرهاي آدميان شناخته مي‌شود.» چوب عود زماني مي‌تواند آن بوي مطبوع خود را ظاهر سازد که آتش بگيرد. تا اين سوزش نباشد، چنان عطري هم در فضا پراکنده نمي‌شود و تا سوز درون نباشد، سخن مطبوع و دلنشين هم شنيده نخواهد شد. به قول : قول مطبوع از درون سوزناک آيد که عود چون همي سوزد جهان از وي معطر مي‌شود چقدر زيبا آن روي ديگر سکة رنج‌ و سختي‌ و بلا را بيان مي‌کند: رنج گنج آمد که رحمت‌ها در او است مغز تازه شد چو بخراشيد پوست اي برادر موضع تاريک و سرد صبر کردن بر غم و سستي و درد چشمة حيوان و جام مستي است کان بلندي‌ها همه در پستي است آن بهاران مضمر است اندر خزان در بهار است آن خزان مگريز از آن همره غم باش و با وحشت بساز مي‌طلب در مرگ خود عمر دراز @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴 به «کارهای گران» مرد «کار دیده» فرست مصلح الدین شیرازی در باب هفتم گلستان درباره لزوم سپردن کارهای بزرگ به مردان مجرب و میدان دیده و کارآزموده، حکایتی زیبا را نقل می‌کند: 🔻سالی از بلخ بامیانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر. جوانی به بدرقه همراه من شد سپرباز چرخ‌انداز سلحشور بیش‌زور که به ده مرد توانا کمان او زه کردندی و زورآوران روی زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنان که دانی متنعم بود و سایه پرورده نه جهاندیده و سفرکرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده. نیفتاده بر دست دشمن اسیر به گردش نباریده باران تیر اتفاقاً من و این جوان هر دو در پی هم دوان. هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی به قوّت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی به زور سرپنجه بر کندی و تفاخرکنان گفتی: پیل کو تا کتف و بازوی گردان بیند شیر کو تا کف و سر پنجهٔ مردان بیند ما در این حالت که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال ما کردند. به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی. جوان را گفتم چه پایی: بیار آنچه داری ز مردی و زور که دشمن به پای خود آمد به گور تیر و کمان را دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان. نه هر که موی شکافد به تیر جوشن‌خای به روز حملهٔ جنگاوران بدارد پای چاره جز آن ندیدیم که رخت و سلاح و جامه‌ها رها کردیم و جان به سلامت بیاوردیم. به کارهای گران مرد کار دیده فرست که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند جوان اگر چه قوی یال و پیل‌تن باشد به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند نبرد پیش مصاف آزموده معلوم است چنان که مسألهٔ شرع پیش دانشمند eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴مسؤولیت مضاعف عالمان و آگاهان 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عالمان دین و نخبگان اجتماعی در عمل به ارزش‌های اخلاقی وظیفه و مسؤولیتی دوچندان دارند. به همین دلیل هم پاداشی که به عالمان داده می‌شود قابل مقایسه با پاداش‌ها و ثواب‌های غیرعالمان نیست و هم عذاب و کیفری که به آنان می‌رسد از شدیدترین و دردآورترین کیفرهاست. به همین دلیل در قرآن کریم هم بهترین تمجیدها درباره عالمان است (إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء) (هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون‏) و هم بدترین سرزنش‌ها و تنقیص‌ها درباره عالمان بیان شده است. تمثیل سگ و الاغ درباره عالمان آمده است و نه مردم عادی: (فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ) (مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً) نیز در باب هشتم گلستان در این باره مي‌گويد: «معصيت از هركه صادر شود ناپسنديده است و از علما ناخوب‏تر، كه علم سلاح شيطان است و خداوندِ سلاح را چون به اسيرى برند، شرمسارى بيش برد.» عام نادان پريشان روزگار به ز دانشمند ناپرهيزگار کان به نابينايي از راه اوفتاد وين دو چشمش بود و درچاه اوفتاد» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴نقش مشهوران (سلبریتی‌ها) و نخبگان در اخلاق اجتماعی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻رفتار ذی‌نفوذان و افراد مشهور (سلبرتی‌ها) از مهم‌ترین عوامل تغییر اخلاق اجتماعی است. ذي‌نفوذان هر جامعه‌اي به دليل جايگاه و موقعيت اجتماعي برتر یا قابل‌ توجه‌تري که دارند، نقشي جدي در شکل‌دهي به فرهنگ عمومي و اخلاقیات اجتماعی ايفا مي‌کنند. اخلاق و رفتار و گفتار آنان و نحوة معيشت و معاشرت و آرایش و پوشش آنها عاملي مهم در فرهنگ‌سازي و اخلاق‌گستری یا اخلاق‌زدایی است. 🔻به همين دليل، هرگونه انحرافي در اخلاق و رفتار ذي‌نفوذان و نخبگان جامعه (اعم از نخبگان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، هنری، ورزشی و ...) مي‌تواند تأثيرات جبران‌ناپذيري بر خلقیات عامة مردم بگذارد. 🔸قرآن کريم در داستان قارون به عنوان یک نخبه اقتصادی، مي‌‌فرمايد: فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ في‏ زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيم‏ (قصص، 79) (قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگي دنيا بودند گفتند: «اي کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم براستي که او بهرة عظيمي دارد» 🔻شیوه رفتار عالمان و نخبگان جامعه و به ویژه عالمان دین هم در شکل‌دهی به اخلاقیات اجتماعی بسیار مهم است. تا جایی که در حدیثی بسیار تکان‌دهنده از (ص) چنین نقل شده است که: «إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَيَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِيحِ الْعَالِمِ التَّارِكِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِيَ النَّارَ بِتَرْكِهِ عِلْمَهُ‏؛ همانا دوزخیان از بوی گند عالم بی‌عمل در رنج‌اند و در میان دوزخیان بیشترین پشیمانی از آن کسی است که دیگران را به دین دعوت کرده و آنها هم پذیرفته و خدا را اطاعت کرده و در نتیجه وارد بهشت شده‌اند، اما خود آن دعوت‌کننده به دلیل بی‌عملی وارد دوزخ شده است.» 🔸خدا رحمت کند را که کراراً با یادآوری این حدیث، محتوای آن را متذکر می‌شد و با شجاعت و صراحت می‌گفت: «آن قدر صدمه‏اى كه اسلام از يك آخوند فاسد مى‏خورد از محمد رضا نمى‏خورد! در روايات هست كه آخوند فاسد و ملّاى فاسد در جهنم از بوى تعفنش اهل جهنم در عذاب هستند. در اين دنيا هم از بوى تعفن بعض از آخوندهاى فاسد دنيا در عذاب است. ما طرفدارى از عمامه نمى‏كنيم. ما طرفدارى از اسلام مى‏كنيم.» 🔻 نیز در باب هشتم گلستان با عنوان «در آداب صحبت» مي‌گويد: «معصيت از هركه صادر شود ناپسنديده است و از علما ناخوب‏تر، كه علم سلاح شيطان است و خداوندِ سلاح را چون به اسيرى برند، شرمسارى بيش برد. عام نادان پريشان روزگار به ز دانشمند ناپرهيزگار کان به نابينايي از راه اوفتاد وين دو چشمش بود و درچاه اوفتاد» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴ارشاد جاهل 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ارشاد و راه‌نمایی غافلان و جاهلان یکی از وظایف و حقوق انسان‌هاست. غفلت‌زدایی و جهل‌زدایی از ابتدایی‌ترین وظایف آگاهان است. بلکه می‌توان گفت یکی از حقوق غافلان و جاهلان بر آگاهان، این است که راه را از چاه به آنان بنمایانند. یعنی اگر اشتباهی کردند و یا غافلانه در مسیری انحرافی حرکت کردند، به آنان تذکر داده شود. علیه السلام می‌فرماید: «مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ يَكْرَهُهُ فَلَمْ يَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَقَدْ خَانَهُ؛ هر كه برادرش را در كارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند، به او خيانت كرده است» در باب اول گلستان (در سیر پادشاهان) می‌گوید: «گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همی ‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش. گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی. گفت: وزیران بر مثال اطبااند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را. پس چو بینم که رأی شما بر صواب است مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد. چو کاری بی‌فضول من بر آید مرا در وی سخن گفتن نشاید و گر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
https://virasty.com/Ahmadhoseinsharifi/1682876124287434142 🔸 نکته‌ای دیگر: 🔻قصد بی‌احترامی به نمایندگان محترمی که در موافقت یا مخالفت با استیضاح وزیر صمت سخن گفتند ندارم، اما خواهش می‌کنم خودشان یکبار نحوه سخنان خودشان و داد و فریادهای گوش‌خراش و اعصاب‌خردکن خود را گوش کنند. و سبک گفتاری خود را با معیارهای اسلامی در و انتقاد و دفاع بسنجند. 🔻به راستی، چرا نمایندگان مجلس ما گمان می‌کنند به هر میزان که عصبانی‌تر و بلندتر سخن بگویند، منطقی‌تر و محق‌تر جلوه می‌دهند؟ چه موعظه حکیمانه‌ای دارد علیه الرحمه: دلایل قوی باید و معنوی نه رگهای گردن به حجت قوی @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴«ز خدمت به نعمت نپرداختن» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از عشق‌های تمثیلی در ادبیات عرفانی اسلامی عشق سلطان محمود و ایاز است. سعدی می‌گوید عده‌ای از ملازمان سلطان محمود علاقه وافر وی به ایاز را ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند ایاز چه حسنی دارد؟ نه «قد و بالایی دلجو» دارد و نه «اندامی همگون»؛ پس چرا سلطان محمود شیفته و دلباخته او شده است؟ یکی خرده بر شاه غزنین گرفت که حسنی ندارد ایاز ای شگفت سلطان محمود که این نقد را شنید گفت علاقه من به ایاز هرگز مربوط به ظاهر و قیافه‌ی او نیست؛ بلکه به دلیل اخلاق و ادب و خلوص او در خدمت به سلطان است. که عشق من ای خواجه بر خوی اوست نه بر قد و بالای دلجوی اوست در عین حال، تصمیم گرفت که عملاً این را به همگان اثبات کند. به همین دلیل در سفری که با ملازمان می‌رفت، دستور داد که عمداً‌ بار شتران را شل ببندند. وقتی به بالای دره‌ای رسیدند، عمداً صندوق جواهرات را از روی شتر انداختند. صندوق شکست و جواهرات قیمتی آن ریخت و به ته دره افتاد. سلطان محمود به ملازمان خود گفت هر کس هر چیزی را پیدا کرد برای خودش. این را گفت و خودش با سرعت از آنجا رفت: سواران پی در و مرجان شدند ز سلطان به یغما پریشان شدند همگی دنبال در و مرجان رفتند و سلطان محمود را رها کردند. نماند از وشاقان گردن فراز کسی در قفای ملک جز ایاز [وشاق= خدمت‌کار؛ غلام] همه ملازمان سلطان را رها کردند جز یک نفر و آن ایاز بود. وقتی به ایاز گفت چرا دنبال در و مرجان نرفته‌ای، او در پاسخ گفت من خدمت را بر نعمت ترجیح می‌دهم. بگفتا که ای سنبلت پیچ پیچ ز یغما چه آورده‌ای؟ گفت هیچ من اندر قفای تو می‌تاختم ز خدمت به نعمت نپرداختم با استفاده از این تمثیل، عبادت حقیقی را تعریف می‌کند و می‌گوید: خلاف طریقت بود که اولیا تمنا کنند از خدا جز خدا گر از دوست چشمت به احسان اوست تو در بند خویشی نه در بند دوست 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴«نفرت از نقد» و «نفرین ناقد» بیماری‌های مزمن تاریخی! ✍️احمدحسین شریفی «نقدگریزی» و «ناقدستیزی» از بیماری‌هایی مزمن و بعضاً درمان‌ناپذیر در میان برخی از مدعیان علم است. این بیماری اگر در میان مدعیان علوم دینی باشد، ممکن است با سلاح لعن و تکفیر نیز همراه شود. چنین افرادی، در مواجهه با کوچکترین نقدها، به جای استقبال از نقد و تشکر از ناقد، ممکن است بعضاً برای «تسکین درد نقد»، به «لعن» و «نفرین» و حتی «تکفیر ناقد» هم بپردازند. تعجب نکنید! نه تنها نمونه‌های تاریخی فراوانی برای چنین برخوردهایی با ناقدان وجود دارد، که در همین روزها نیز، در میان پاره‌ای از مدعیان علوم دینی، چنین افرادی یافت می‌شوند و از علنی کردن لعن و نفرین خود علیه منتقدان هم هیچ ابایی ندارند! انسان خردمند، طبیبی را که مرض کشنده را تشخیص داده و مشفقانه تیغ به دست گرفته و به درمان پرداخته، نفرین نمی‌کند. لعن و نفرین را باید نثار «درد» کرد؛ نه «درمانگر». 🔸به تعبیر زیبای حکیم گنجوی: آینه چون نقش تو بنمود راست خود شکن آیینه شکستن خطاست 🔸و بر اساس نصیحت شیرازی: به نزد من آن کس نکوخواه توست که گوید فلان خار در راه توست به گمراه گفتن، نکو می‌روی جفایی تمام است و جوری قوی هر آن گه که عیبت نگویند پیش هنر دانی، از جاهلی، عیب خویش 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢نعمت‌های نقمت‌نما در کلام امام حسن عسکری 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نظام عالم نظام تزاحمات و تعارضات است. هر «وصالی» محصول «فراقی» است و هر «صعودی» متفرع بر «نزولی». برای «دست گذاشتن» بر چیزی، باید از چیز یا چیزهایی «دست برداشت». «بن‌بست‌ها» برای ابتلا و امتحان و شکوفاسازی استعدادهاست. «بلاها»، ابزار تربیت و تعالی‌‌اند. در دل هر «سختی»، «آسانی»؛ و در پس هر «بن‌بستی»، «گشایشی» است. علیه السلام این قاعده و سنت حاکم بر عالم را چنین بیان می‌کند: مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا؛ هیچ بلا و آزمایش و سختی و دردی نیست مگر آنکه نعمتی الهی در آن هست که آن را احاطه کرده است. به تعبیر زیبا و حکیمانه : خدای ار به حکمت ببندد دری گشاید به فضل و کرم دیگری 🔻اما انسان‌های ظرفیت‌ناشناس و نادان، چنان مشغول «غم‌ها» می‌شوند، که «شادی‌ها» را نمی‌چشند؛ چنان نگران «در بسته» می‌شوند، که «درهای گشوده» را نمی‌بینند؛ چنان دلمشغول «تهدیدها» می‌شوند، که «فرصت‌ها» را نمی‌فهمند؛ و چنان بر «ناداشته‌ها» متمرکز می‌شوند که «داشته‌ها» را فراموش می‌کنند. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢چگونگی مواجهه با بی‌ادبی و بی‌ادبان 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادب از مهم‌ترین سرمایه‌های اخلاقی و وجودی هر انسانی است: «ادب مرد، به ز دولت اوست» مع‌الاسف این فضیلت بزرگ اخلاقی در جامعه ما، قدری کم رنگ شده است. البته هیچ جامعه معصومی را نمی‌توان یافت؛ بی‌ادبان در همه‌جا حضور دارند؛ ما باید مهارت اخلاقی مواجهه با بی‌ادبی و بی‌ادبان را بیاموزیم و در خود و متربیان‌مان تقویت کنیم. به نظر می‌رسد برای مهار بی‌ادبی و در مواجهه با بی‌ادبان چند نکته مهم را باید مورد توجه قرار دهیم: یک، توجه کنیم که خود ما هم معصوم نبوده و نیستیم. خود نیز در مواقعی نسبت به افرادی بی‌ادبی کرده‌ایم! دو، بدانیم که خواهی نخواهی در همه ساحت‌های زیست اجتماعی خود با افراد بی‌ادب و گستاخ مواجهه می‌شویم. بی‌ادبان در همه جا حضور دارند: در خیابان، در بیابان، در کلاس درس، در شهر، در روستا، در حوزه، در دانشگاه ...؛ به همین دلیل باید تلاش کنیم مهارت مواجهه با بی‌ادبان را بیاموزیم. سه، تلاش کنیم منشأ، علت یا دلیل بی‌ادبی او را بفهمیم؛ شاید مشکلات خانوادگی داشته باشد، شاید از جای دیگری ناراحت باشد، شاید اساساً رفتار خود را بی‌ادبی نداند! شاید به دلیل ساده‌لوحی یا ویژگی‌های شخصیتی خاصش، ابزار افراد سیاست‌باز و فرصت‌طلب دیگری قرار گرفته باشد! شاید متوهمانه اوضاع سیاسی و اجتماعی را بر وفق همراهی با بی‌ادبی می‌پندارد (به اصطلاح بوی کباب به مشامش رسیده غافل از این که ....)، و ... در عین حال هرگز سعی نکنید دلیل بی‌ادبی را در همان حین بی‌ادبی، از خودشان جویا شوید. زیرا افراد بی‌ادب و گستاخ، عصبانی هم هستند؛ و در حین عصبانیت هیچ اعتمادی به سخنان آنان نمی‌توان داشت. چهار، قلب و ذهن خود را درگیر آن گستاخی و بی‌ادبی نکنید. تمرکز و توجه ویژه به آن ممکن است خود شما را هم دچار رذایل اخلاقی دیگری کند: ممکن است دچار سوء ظن یا کینه و بغض نسبت به آن شخص شوید. که اینها نیز به نوبه خود گناهانی بزرگ‌اند. پنج، هرگز مقابله به مثل نکنید. و این دشوارترین اما مطمئن‌ترین راه مواجهه با بی‌ادبان است. دشواری آن از این جهت است که بی‌ادبی از مُسری‌ترین رفتارهای اجتماعی است. چون شخص بی‌ادب اصل شخصیت و هویت ما را نادیده می‌گیرد و به آن حمله می‌کند! و در چنین شرایطی همه ما تمایل به دفاع از خود داریم و مع الاسف عموماً راه دفاع را در مقابله به مثل می‌بینیم! اما باید بدانیم که رفتار متقابل فقط اوضاع را بدتر می‌کند. و این همان نتیجه‌ مورد علاقه فرد بی‌ادب است. اما در هر شرایطی باید مواظب باشید که در زمین افراد گستاخ و بی‌ادب بازی نکنید. باید چرخه و زنجیره بی‌ادبی را قطع کنید. و راه قطع این چرخه آن است که مواظب باشیم رفتار یا سخن ما تحت‌الشعاع رفتار یا سخن افراد بی‌ادب قرار نگیرد. حتی نباید سعی کرد که بلافاصله فرصت بی‌ادبی و گستاخی را از فرد بی‌ادب گرفت! سکوت و طمأنینه و آرامش شما، موجب می‌شود فرد گستاخ و بی‌ادب خلع سلاح شود. مهم‌ترین پادزهر بی‌ادبی، آرامش و خونسردی و مهربانی است. به تعبیر هاینریش بل، نویسنده بزرگ آلمانی قرن بیستم و برنده جایزه ادبی نوبل: «هنوز هم که هنوز است اظهار ادب، در مقابله با یک فرد بی‌ادب، مطمئن‌ترین، طریق تحقیر است» البته قصد ما از اظهار ادب در برابر فرد بی‌ادب، هرگز نباید تحقیر او باشد چرا که قصد تحقیر دیگران را داشتن نیز خود نوعی بی‌اخلاقی است. شش، اگر بی‌ادبی در جمع صورت می‌گیرد، سعی کنید با شوخ‌طبعی و مزاح و بیان حکایت‌های خنده‌دار مناسبی فضا را تلطیف کنید. چون افراد بی‌ادب همه فضا را پر از انرژی منفی می‌کنند. آنان قدرتی شیطانی در آلوده کردن فضا دارند. شوخی و خنده می‌تواند انرژی‌های منفی را از فضا دور کند. هفت، بی‌ادبی و گستاخی دیگران را باید پلی برای صعود و تعالی خود قرار دهیم؛ یعنی نه تنها در زمین بی‌ادبان بازی نکنیم که از دامی که برای ما تنیده‌اند، ریسمان صعود به تعالی و کمال نفس ببافیم. این شیوه برخورد حکیمان و فرزانگان عالم با بی‌ادبان بوده است: به علیه السلام گفته شد: «مَنْ أَدَّبَكَ؟» (ادب از که آموختی؟) در پاسخ فرمود: «مَا أَدَّبَنِي أَحَدٌ؛ رَأَيْتُ قُبْحَ الْجَهْلِ فَجَانَبْتُه؛‏ کسی مرا ادب نکرد. من، زشتی نادانی و سفاهت را دیدم و از آن پرهیز کردم.» به قول : «لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی‌ادبان، که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم.» (علیه السّلام) فرمود: إِذَا رَأَيْتَ فِي غَيْرِكَ خُلُقاً ذَمِيماً فَتَجَنَّبْ مِنْ نَفْسِكَ أَمْثَالَهُ؛ هر گاه در دیگری اخلاق ناپسندی را دیدی، بپرهیز که آنگونه رفتار در خودت نباشد!» 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢ماندگاری نیکی و محبت 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ محبت‌ها و خدمت‌های خالصانه هرگز فراموش نمی‌شوند؛ حتی اگر خود ما هم آنها را فراموش کنیم، خدای متعال نظام عالم را به گونه‌ای طراحی کرده است که به نحوی نتیجه آنها را خواهیم دید. به تعبیر حکیمانه علیه السلام: «اَلْخَيْرُ لايَفْنی؛ كار خير هرگز فانى نمی‌شود» و به ترجمه شعری : تو نیکویی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢مراحل مواجهه با ناهنجاری‌ها از نگاه سعدی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مصلح‌الدین شیرازی در بوستان سه مرحله اصلی مواجهه با ناهنجاری‌های اخلاقی و اجتماعی را به این شکل بیان می‌کند: مرحله اول: پند و موعظه و روشنگری و «تبیین»؛ مرحله دوم: کیفر و جریمه و مواجهه سلبی و ایجاد محدودیت و محرومیت‌های مقطعی و موضعی؛ مرحله سوم: اخراج و تبعید و حتی ممکن است اعدام و ریشه‌کن کردن؛ گر آید گنهکاری اندر پناه نه شرط است کشتن به اول گناه چو باری بگفتند و نشنید پند بده گوشمالش به زندان و بند وگر پند و بندش نیاید بکار درختی خبیث است بیخش برآر 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢اخلاق مواجهه با «اتباع» در نگاه سعدی 🖊احمدحسین شریفی مصلح‌الدین شیرازی از معدود شاعران حکیمی است که به اقصی نقاط عالم مسافرت می‌کرد. ده‌ها شهر و کشور را از نزدیک دیده بود؛ فرهنگ‌ها و آداب مختلف جوامع را به خوبی می‌شناخت. پندها و موعظه‌های او درباره نحوه مواجهه با اتباع بیگانگان محصول ده‌ها سال تجربه زیسته اوست که با اندیشه و حکمت اسلامی و اخلاق قرآنی او عجین شده و در قالب حکایت‌ها یا اشعاری نمایان گردیده است. در ابتدای باب اول بوستان در مورد مواجهه با اتباع بیگانه در کشور چنین می‌گوید: شهنشه که بازارگان را بخست در خیر بر شهر و لشکر ببست کی آن جا دگر هوشمندان روند چو آوازه‌ی رسم بد بشنوند؟ نکو بایدت نام و نیکی قبول نکو دار بازارگان و رسول بزرگان، مسافر به جان پرورند که نام نکویی به عالم برند تبه گردد آن مملکت عن قریب کز او خاطر آزرده آید غریب غریب آشنا باش و سیاح دوست که سیاح جلاب نام نکوست نکو دار ضیف و مسافر عزیز وز آسیبشان بر حذر باش نیز ز بیگانه پرهیز کردن نکوست که دشمن توان بود در زی دوست 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
⚫️«به کارهای گران مرد کارآزموده فرست» ✍️ احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸معتقدم برای کارهای انتظامی و امنیتی و حفاظت فیزیکی و گیت‌های امنیتی، باید از افراد «آموزش‌دیده»، «کارآزموده»، «متخصص»، «مصاف‌دیده»، «زیرک»، و «آگاه از روان‌شناسی امنیتی و انتظامی» و «چهره‌شناسی جاسوسی و تروریستی» استفاده کرد. افراد عادی را، به هر میزان که مخلص و مؤمن و دلسوز باشند، نباید برای چنین اموری گمارد. 🔸در همین رابطه حکایت در باب هفتم گلستان بسیار حکیمانه و پندآموز است: «سالی از بلخ بامیانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر. جوانی به بدرقه همراه من شد، سپربازِ چرخ‌انداز، سلحشورِ بیش‌زور که به ده مردِ توانا کمانِ او زه کردندی و زورآورانِ رویِ زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنان که دانی متنعم بود و سایه‌پرورده نه جهاندیده و سفر کرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده. نیفتاده بر دست دشمن اسیر به گِردش نباریده باران تیر اتفاقاً من و این جوان هر دو در پی هم دوان. هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی به قوّت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی به زور سرپنجه بر کندی و تفاخرکنان گفتی: پیل کو تا کتف و بازوی گُردان بیند؟ شیر کو تا کف و سر پنجهٔ مردان بیند؟ ما در این حالت که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال ما کردند. به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی. جوان را گفتم: چه پایی؟ بیار آنچه داری ز مردی و زور که دشمن به پای خود آمد به گور تیر و کمان را دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان. نه هر که موی شکافد به تیر جوشن‌خای به روز حملهٔ جنگاوران بدارد پای چاره جز آن ندیدیم که رخت و سلاح و جامه‌ها رها کردیم و جان به سلامت بیاوردیم. به کارهای گران مرد کاردیده فرست که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند جوان اگر چه قوی‌یال و پیل‌تن باشد به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند نبرد پیش مصاف‌آزموده معلوم است چنان که مسألهٔ شرع پیش دانشمند 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢گر بگریزی ز خراجات شهر/ بارکش غول بیابان شوی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امام موسی بن جعفر علیه السلام در جمله‌ای کوتاه یکی از قواعد حاکم بر زیست اینجهانی انسان را بیان می‌کند. آن حضرت می‌فرماید: إِيَّاكَ أَنْ تَمْنَعَ فِي طَاعَةِ اللَّهِ فَتُنْفِقُ مِثْلَيْهِ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ. مبادا از هزینه‌کردن در راه طاعت خدا خوددارى كنى؛ آن گاه دو برابرش را در معصيت خدا خرج كنى! معنای این حکمت آن است که اگر از امکان‌ها و مکنت‌هایی که برای بندگی خدای متعال و اطاعت از خواسته‌های او و ترویج دین او در اختیار داریم، به درستی استفاده نکنیم و از هزینه‌کردن برای تحقق خواسته‌های الهی و انفاق در راه او کوتاهی کنیم؛ آنگاه سیر زندگی و اوضاع اجتماعی به گونه‌ای رقم خواهد خورد که دو برابر آن هزینه‌ها را در راه معصیت و نافرمانی خدا صرف خواهیم کرد. در باب دوم گلستان حکایتی را نقل می‌کند که می‌توان گفت شرح این حکمت است: «کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی‌قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود: چو پیروز شد دزد تیره روان چه غم دارد از گریه کاروان حکیم اندر آن کاروان بود. یکی گفتش از کاروانیان: «مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه‌ای گویی تا طَرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود.» گفت: «دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن»: آهنی را که موریانه بخورد نتوان برد از او به صیقل زنگ با سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنین در سنگ همانا که جرم از طرف ماست: به روزگار سلامت شکستگان دریاب که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی بده وگرنه ستمگر به زور بستاند 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢نوع رفتار با زیردستان؛ راهی برای شناخت شخصیت مدیران 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از راه‌های شناخت شخصیت افراد، مشاهده نوع رفتار آنان با زیردستان است. مدیری که «نوع رفتار» او و حتی «لحن صدای» او در برابر فرودستان و فرادستان متفاوت باشد، مدیری اسلام‌پسند نیست. توصیه و تأکید اسلام و اولیای دین، رعایت فروتنی، همراهی و همدلی با زیردستان و حفظ عزت و کرامت خود در برابر فرادستان است. غفاری از (ص) نقل می‌کند که فرمودند: فَمَنْ کانَ اَخُوهُ تَحْتَ یَدِهِ فَلْیُطْعِمْهُ مِمّا یَأْکُلُ وَلْیُکْسِهِ مِمّا یَلْبسُ وَلا یُکَلِّفْهُ ما یَغْلِبُهُ فَاِنْ کَلَّفَهُ ما یَغْلِبُهُ فَلْیُعِنْهُ؛ هر کس برادر و هم نوعش را زیردست دارد باید از آنچه خود مى‏‌خورد به او بخوراند، و از آنچه مى‌‏پوشد به او هم بپوشاند و هیچ وقت کارى که خارج از قدرت اوست به او نسپارد و اگر کار دشوارى را به او سپرد او را کمک کند. در بخش ۱۵ از باب اول بوستان می‌گوید: بد انجام رفت و بد اندیشه کرد که با زیردستان جفا، پیشه کرد به سختی و سستی بر این بگذرد بماند بر او سال‌ها نام بد نخواهی که نفرین کنند از پَسَت نکو باش تا بد نگوید کست 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢انسان معنوی و عشق‌ورزی به همه هستی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹از مهم‌ترین ویژگی‌های پرورش‌ یافتگان اخلاق و معنویت اسلامی «کلان‌نگری» و «خیرخواهی» و «عشق‌ورزی» به همه آفریده‌ها است. به تعبیر زیبای : به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست 🔸و این آموزه‌ای است که در اغلب ادعیه ماه مبارک رمضان موج می‌زند: اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ‏ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِيبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِيرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيض‏ 🔻از مهم‌ترین آثار و پیامدهای نگاه عاشقانه به هستی این است که عاشق غیر از دلدادگی به معشوق و جلب رضایت او و تأمین خواسته‌های او هیچ شأن و جایگاهی برای خود قائل نیست. او خود را خدمتگذار و نوکر همگان می‌داند. او خود را بدهکار همه مردمان می‌داند. درد و رنج آنها را درد و رنج خود می‌داند. حتی بی‌مهری و حرمت‌شکنی دیگران باز هم او را از دغدغه خدمت به آنها باز نمی‌دارد. او خود را وقف خدمت به خلق می‌کند. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢سعدی و سکوت 🖊احمدحسین شریفی 🔸سکوت رفتاری است که می‌تواند نشانه بسیاری از امور مختلف و حتی متضاد باشد. به همین دلیل فهم «معنا» و «پیام» آن نیازمند زیرکی و تأمل است. سکوت گاهی نشانه رضایت است و زمانی نشانه نارضایتی؛ گاهی نشانه امید است و زمانی نشانه ناامیدی، گاهی نشانه تأیید است و زمانی نشانه تکذیب. سکوت گاهی نشانه ناتوانی از پاسخ است و زمانی بهترین پاسخ. به تعبیر علیه السلام: «سکوت در برابر احمق، بهترین پاسخ است». و به تعبیر شیخ محمود شبستری در سعادت‌نامه «ابلهان را جواب خاموشی است» میشل هم می‌گفت: «همیشه سکوت نشانه‌ی تایید حرف طرف مقابل نیست، گاهی نشانه‌ی قطع امید از سطح شعور اوست!» 🔹در روزگار حاضر بیش از گذشته به «حکمت‌ سکوت» نیازمندیم. دنیای جدید دنیای اطلاعات نام گرفته است؛ دریایی از اطلاعات راست و دروغ و دقیق و نادقیق روزانه در اختیار مردم قرار می‌گیرد. همه ساختارهای دنیای جدید ما را وارد به سخن گفتن و انتشار سخن می‌کند. تا جایی که سخن گفتن از نشانه‌های مهم بودن شناخته می‌شود. انتشار هر چه بیشتر اطلاعات، صرف نظر از درست یا نادرست آن، منبعی مهم برای امرار معاش و مایه‌ای برای کسب شهرت‌ و اعتبار اجتماعی شده است. افراد سعی می‌کنند در هر زمینه‌ای اظهار نظر کنند! حتی اگر هیچ تخصصی در آن موضوع نداشته باشند. پرحرفی و زیاده‌گویی، موجب احساس نوعی توهم دانایی شده است. 🔻از مهمترین حکمت‌هایی که مصلح‌الدین سعدی شیرازی در کتاب بی‌نظیر گلستان بر آن تأکید دارد، حکمت سکوت و کم‌گویی است. تا جایی که یک باب از ابواب هشت‌گانه گلستان را با عنوان «در فواید خاموشی» به این موضوع اختصاص داده است و البته در ابواب دیگر نیز به هر مناسبتی در باب سکوت سخن گفته است. فی المثل در حکایت هفتم از باب چهارم «در فواید خاموشی» می‌گوید: «یکی را از حکما شنیدم که می‌گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است، مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند. سخن را سر است اى خردمند و بُن میاور سخن در میان سخن خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش نگوید سخن تا نبیند خموش @Ahmadhoseinsharifi 🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🟢چگونگی مواجهه با بی‌ادبی و بی‌ادبان 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادب از مهم‌ترین سرمایه‌های اخلاقی و وجودی هر انسانی است: «ادب مرد، به ز دولت اوست» مع‌الاسف این فضیلت بزرگ اخلاقی در جامعه ما، قدری کم رنگ شده است. البته هیچ جامعه معصومی را نمی‌توان یافت؛ بی‌ادبان در همه‌جا حضور دارند؛ ما باید مهارت اخلاقی مواجهه با بی‌ادبی و بی‌ادبان را بیاموزیم و در خود و متربیان‌مان تقویت کنیم. به نظر می‌رسد برای مهار بی‌ادبی و در مواجهه با بی‌ادبان چند نکته مهم را باید مورد توجه قرار دهیم: یک، توجه کنیم که خود ما هم معصوم نبوده و نیستیم. خود نیز در مواقعی نسبت به افرادی بی‌ادبی کرده‌ایم! دو، بدانیم که خواهی نخواهی در همه ساحت‌های زیست اجتماعی خود با افراد بی‌ادب و گستاخ مواجهه می‌شویم. بی‌ادبان در همه جا حضور دارند: در خیابان، در بیابان، در کلاس درس، در شهر، در روستا، در حوزه، در دانشگاه ...؛ به همین دلیل باید تلاش کنیم مهارت مواجهه با بی‌ادبان را بیاموزیم. سه، تلاش کنیم منشأ، علت یا دلیل بی‌ادبی او را بفهمیم؛ شاید مشکلات خانوادگی داشته باشد، شاید از جای دیگری ناراحت باشد، شاید اساساً رفتار خود را بی‌ادبی نداند! شاید به دلیل ساده‌لوحی یا ویژگی‌های شخصیتی خاصش، ابزار افراد سیاست‌باز و فرصت‌طلب دیگری قرار گرفته باشد! شاید متوهمانه اوضاع سیاسی و اجتماعی را بر وفق همراهی با بی‌ادبی می‌پندارد (به اصطلاح بوی کباب به مشامش رسیده غافل از این که ....)، و ... در عین حال هرگز سعی نکنید دلیل بی‌ادبی را در همان حین بی‌ادبی، از خودشان جویا شوید. زیرا افراد بی‌ادب و گستاخ، عصبانی هم هستند؛ و در حین عصبانیت هیچ اعتمادی به سخنان آنان نمی‌توان داشت. چهار، قلب و ذهن خود را درگیر آن گستاخی و بی‌ادبی نکنید. تمرکز و توجه ویژه به آن ممکن است خود شما را هم دچار رذایل اخلاقی دیگری کند: ممکن است دچار سوء ظن یا کینه و بغض نسبت به آن شخص شوید. که اینها نیز به نوبه خود گناهانی بزرگ‌اند. پنج، هرگز مقابله به مثل نکنید. و این دشوارترین اما مطمئن‌ترین راه مواجهه با بی‌ادبان است. دشواری آن از این جهت است که بی‌ادبی از مُسری‌ترین رفتارهای اجتماعی است. چون شخص بی‌ادب اصل شخصیت و هویت ما را نادیده می‌گیرد و به آن حمله می‌کند! و در چنین شرایطی همه ما تمایل به دفاع از خود داریم و مع الاسف عموماً راه دفاع را در مقابله به مثل می‌بینیم! اما باید بدانیم که رفتار متقابل فقط اوضاع را بدتر می‌کند. و این همان نتیجه‌ مورد علاقه فرد بی‌ادب است. اما در هر شرایطی باید مواظب باشید که در زمین افراد گستاخ و بی‌ادب بازی نکنید. باید چرخه و زنجیره بی‌ادبی را قطع کنید. و راه قطع این چرخه آن است که مواظب باشیم رفتار یا سخن ما تحت‌الشعاع رفتار یا سخن افراد بی‌ادب قرار نگیرد. حتی نباید سعی کرد که بلافاصله فرصت بی‌ادبی و گستاخی را از فرد بی‌ادب گرفت! سکوت و طمأنینه و آرامش شما، موجب می‌شود فرد گستاخ و بی‌ادب خلع سلاح شود. مهم‌ترین پادزهر بی‌ادبی، آرامش و خونسردی و مهربانی است. به تعبیر هاینریش بل، نویسنده بزرگ آلمانی قرن بیستم و برنده جایزه ادبی نوبل: «هنوز هم که هنوز است اظهار ادب، در مقابله با یک فرد بی‌ادب، مطمئن‌ترین، طریق تحقیر است» البته قصد ما از اظهار ادب در برابر فرد بی‌ادب، هرگز نباید تحقیر او باشد چرا که قصد تحقیر دیگران را داشتن نیز خود نوعی بی‌اخلاقی است. شش، اگر بی‌ادبی در جمع صورت می‌گیرد، سعی کنید با شوخ‌طبعی و مزاح و بیان حکایت‌های خنده‌دار مناسبی فضا را تلطیف کنید. چون افراد بی‌ادب همه فضا را پر از انرژی منفی می‌کنند. آنان قدرتی شیطانی در آلوده کردن فضا دارند. شوخی و خنده می‌تواند انرژی‌های منفی را از فضا دور کند. هفت، بی‌ادبی و گستاخی دیگران را باید پلی برای صعود و تعالی خود قرار دهیم؛ یعنی نه تنها در زمین بی‌ادبان بازی نکنیم که از دامی که برای ما تنیده‌اند، ریسمان صعود به تعالی و کمال نفس ببافیم. این شیوه برخورد حکیمان و فرزانگان عالم با بی‌ادبان بوده است: به علیه السلام گفته شد: «مَنْ أَدَّبَكَ؟» (ادب از که آموختی؟) در پاسخ فرمود: «مَا أَدَّبَنِي أَحَدٌ؛ رَأَيْتُ قُبْحَ الْجَهْلِ فَجَانَبْتُه؛‏ کسی مرا ادب نکرد. من، زشتی نادانی و سفاهت را دیدم و از آن پرهیز کردم.» به قول : «لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی‌ادبان، که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم.» (علیه السّلام) فرمود: إِذَا رَأَيْتَ فِي غَيْرِكَ خُلُقاً ذَمِيماً فَتَجَنَّبْ مِنْ نَفْسِكَ أَمْثَالَهُ؛ هر گاه در دیگری اخلاق ناپسندی را دیدی، بپرهیز که آنگونه رفتار در خودت نباشد!» 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹