eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
544 دنبال‌کننده
25 عکس
20 ویدیو
20 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك، وكن في الدنيا كساكن الدار ليست له، إنما ينتظر الرحيل» ج۱ص۱۵۴ اهمیت فقره تکان دهنده مذکور؛ از و انسان اندازه‌ای از آن که به درد انسان می‌خورد این است که با آن راه خدا را برود و واقف به خودش باشد که این علم ایجاد بیچارگی معمولاً برای انسان نمی‌کند؛ قسمی از علم که و زیادتی است که گاهی سبب بدبختی می‌شود؛ وظایف انسان نسبت به علم و و و ملزومات آن‌ها تا انسان با آن‌ها چارچوب فکری برای خود فراهم کند؛ قسم علمی که برای انسان است مثل زیورآلات است؛ دلشکستگی و آه و ناله دیگران در پی به در شخص صاحب مکنت؛ کردن فضائل خود در بیان : کار من اینست که کاریم نیست عاشقم از عشق تو عاریم نیست تا که مرا شیر غمت صید کرد جز که همین شیر شکاریم نیست در تک این بحر چه خوش گوهری که مثل موج قراریم نیست باده‌ات از کوه سکونت برد عیب مکن زان که وقاریم نیست می‌کشم از مصر شکر سوی روم گر چه شتربان و قطاریم نیست گر چه ندارم به جهان سروری دردسر بیهده باریم نیست خطرات کردن بی‌جا در مسائل و از قهقهه بیجاست ای کبک دری کز خون شاهین کندت رنگین چنگال عقابی را مکاشفه‌ای از مرحوم میرزا اسماعیل ؛ کلامکم نور ؛ خطر جلوه در محضر در حالی‌که این مخفی هستند که ثمره شوم آن خدا با انسان است که نه دیگر و نه شخص درست می‌شود: «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك ولا آخرتك» ای هشام بپرهیز از اینکه در محضر اولیای من کنی و جلوی او خودت را بالا ببری؛ کش دادن علمی است که به جلوه‌نمایی در دارایی مازاد است؛ از این است که در محضرش ذکر نظرات دیگران را نکنی و دیگر اینکه بسیار و مکرر از او نکنی: عن أبي عبدالله علیه‌السلام قال : كان علي علیه‌السلام يقول: إنّ من حق العالم أن لا تكثر عليه السؤال، و لا تجر بثوبه، و إذا دخلت عليه و عنده قوم فسلم عليهم جميعا، و خصه بالتحية دونهم، و اجلس بين يديه، و لاتجلس خلفه، و لا تغمز بعينيك، و لا تشر بيدك، و لا تكثر من قول قال فلان و قال فلان خلافا لقوله، و لا تضجر بطول صحبته، فإنما مثل العالم مثل النخلة ينتظر بها متى يسقط عليك منها شئ، والعالم أعظم أجرا من الصائم القائم الغازي في سبيل الله، و إذا مات العالم ثلم في الاسلام ثلمة لايسدها شئ إلى يوم القيامة ج۲ص۴۳؛ در مقام استطاله شخص می‌خواهد بگوید که من یک کسی هستم «يا هشام إيّاك و الكبر على أوليائي، و الاستطالة بعلمك فيمقتك الله، فلا تنفعك بعد مقته دنياك و لا آخرتك» عبارت از است که که خدا با شخصی که بر ولی از اولیایش تکبر ورزد کینه‌توزی می‌کند و او را تحقیر کرده و دشمن او می‌شود که بعد از این دشمنی خدا نه ثمری از شخص می‌برد و نه از خود؛ اینکه کسی مورد روایت مذکور را حصر در علیهم‌السلام اسلام کند هم‌خوانی با روایاتی که می‌فرمایند برخی اولیای من مخفی هستند ندارد؛ مقام علمی و معنوی مرحومان محمدحسین بن محمدرحیم رازی ایوان‌کیفی حائری اصفهانی معروف به ( ) و برادرش محمدتقی رازی نجفی اصفهانی مولف ( )؛ جریانی منقول از (صاحب فصول) در مورد ارتباط با یکی اولیای الهی؛ جریان در اصفهان تألیف شیخ صص۴۸۵-۴۹۰؛ در به علم می‌گویند؛ یا محمد یا علی یا فاطمة یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان رفت دلم همچو گوی، در خم چوگان دوست وه که ز من برگرفت، رفت به قربان دوست نی متصوّر مراست خوبتر از صورتش ماه برآرد اگر سر ز گریبان دوست بر سر سودای دوست گر برود سر ز دست پای نخواهم کشید از سر میدان دوست من نه به خود گشته‌ام فتنهٔ آن روی و موی فتنهٔ جان و دل است نرگس فتّان دوست ذره صفت تا به چرخ، رقص‌کنان می‌روم گر دهدم پرتوی، مهر درخشان دوست گر به علاج دلم آمده‌ای ای طبیب درد دلم را بجوی، چاره ز درمان دوست یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن السلام علیک حین تقوم و تقعد السلام علیک حین ترکع و تسجد السلام علیک حین تهلل و تکبر السلام علیک حین تحمد و تستغفر
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام من تعظّم في نفسه لعنته ملائكة السماء و ملائكة الأرض، و من تكبّر على إخوانه و استطال عليهم فقد ضادّ الله، و من ادّعى ما ليس له فهو اعنى لغير [رشده].» ج۱ص۱۵۴ برخی ریشه برخی از رذائل و بدهی‌های دیگر است مثل رذیله که سبب شدن انسان می‌شود؛ ریشه بودن برخی از برای دیگر فضائل و خوبی‌ها مثل بودن که از آن صفات نیکویی مثل و از دیگران در می‌آید؛ از صفات بسیار بد است به اینکه انسان به خود بی‌جا داشته باشد؛ باور درست مثل باور انسان به بلد بودن حرفه خود و باور اشتباه به خود را تافتهٔ جدا بافته دانستن از دیگران دانستن؛ بزرگی در انسان این است که آنچه که شأن است در او محقق شده باشد که معیار آن این است که مورد پذیرش خدای متعال بوده باشد؛ کسی‌که شأن در انسانیت برای خود قائل باشد به فرموده امام علیه‌السلام مورد ملائکه الهی است؛ حرکت در وادی غیر از حرکت در وادی صنایع و حرف و امور اجتماعی است؛ در وادی توحید به هر اندازه انسان پیش برود با خدای متعال بیشتر آشنا می‌شود که این باعث می‌شود خود را هر بیشتر پیش برود کم‌رنگ‌تر و کم‌فروغ‌تر و افتاده‌تر و ضعیف‌تر در مقابل خدای متعال ببیند؛ کسی‌که در مقابل خدای متعال برای خود شأن قائل است معلوم می‌شود کلا از وادی توحید بیرون است؛ روایات در مذمت ناظر به چند مطلب است: یکی اینکه خودش خودش را چیزی در محضر الهی ببیند که همان مطلبی بود که گذشت و دیگری این است که برای خود نسبت به دیگران جایگاهی قائل باشد یعنی بگوید من از دیگران برترم و دیگران به جایی نرسیدم و من رسیدم که جهت مذمت این دسته این است که سخنی می‌گوید که از باطن این سخن آگاه نیست؛ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا :۳۶؛ چیزی را که نمی‌دانی نگو، حال آیا کسی که می‌گوید من از دیگران برترم واقف هست از دیگران یا نه؟ اگر بگوید واقفم که باید مدعای دانستن دیگران را داشته باشد که آن کسی‌که مغیبات دیگران را می‌داند واقف است که برخی چه نورانیتی دارند که او آن‌ها نرسیده است و یا اینکه نه مغیبات دیگران را نمی‌داند و نمی‌بیند بلکه دارد که این این در چند جهت خود را می‌نمایاند: ۱) به قصد دیگران و خود را بالا بردن که در واقع دارد می‌گوید. ۲) چه بسا همین دیگرانی که او دارد تحقیر می‌کند آن‌ها در وادی توحید شأن داشته باشد در حالی‌که این مدعی نمی‌داند؛ مرحوم آیت‌الله شیخ : ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محالِ؛ نقل جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ پیرامون پدرشان مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در دوران جوانی و ارتکاب طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد در وادی انسان نباید دم بزند و باید کند چو پیرِ سالِک عشقت به مِی حواله کند بنوش و منتظرِ رحمتِ خدا می‌باش جریان صبر چهل ساله مرحوم آقای اوحدی شست سال سختی دید تا شبی روی نیک بختی دید سی سال لاف مهر زدم تا سحرگهی وا شد دلم چو گل ز نسیم بهار عشق خطر تحقیر ولی خدا و مواجه شدن با لعن ملائکه و جن و انس السلام علیک یا ایتها الصدیقة الجلیلة الجمیلة ذات الاحزان الطویلة فی المدّة القلیلة المخفیة قبرها المجهولة قدرها فاطمة الزهراء بنت رسول الله دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه قلب من و محبت و مهر ولای فاطمه درد و من و کرامت و جود و شفای فاطمه جرم و من شفاعت روز جزای فاطمه به بذل دست فاطمه، به خاک پای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه ۲۹محرم۱۴۴۵ ۲۵مرداد۱۴۰۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110