eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
68 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
🪶 امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: به خدا قسم در دنیا از هیچ نعمتی شادمان نمی شوید مگر آن که به خاطر از دست دادن نعمتی دیگر ناخوش می شوید. مثال بر حدیث آن که، وقتی نعمتی از گوشت و کباب می خوریم و لذتی کسب می کنیم نعمت دیگری به نام عافیت را با چربی و کلسترول در معرض تهدید قرار می دهیم و با فشارخون نعمت سلامتی خود را تهدید می کنیم. 📚امالی طوسی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
خدایا! اگر اراده تو بر نابینا کردن مان بود چشم سرمان نابینا ساز ولی چشم دلمان نابینا مساز، چرا که اگر چشم سرمان کور شود کسی باشد دست مان بگیرد و ما را با خود بَرد که در چاله ای نیفتیم؛ کسی باشد که لقمه ای در دهان ما بگذارد، ولی وای به روزی که چشم دل مان نابینا سازی. فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ که چشمهای سر گرچه کور نیست لیکن چشم باطن و دیده دلها کور است، و در آن روز هیچ کس را قدرت هدایت و نشان دادن راه مان بر ما نخواهد بود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
خدایا! در دنیا اگر چشم سرکور شود هنوز گوش ها می شنوند، اما اگر چشم دل کور گردد گوش ها هم کر می شوند، حتی پدر دست فرزند نمی تواند بگیرد و راه راست نشان اش دهد. معبودا! چشم سرم اگر کور شود نهایت آسیب اش به من افتادن در چاله ای و شکست و دست پایی است، ولی چشمی که در درون دل هاست اگر با ظلمت عصیان تو کور شود فرجام اش افتادن در چاله پست تمنیات دنیاست که افتادن در چاله گودال جهنم آن را درمانی نیست. شاید در چاله دنیا بیفتم و کسی مرا نجات دهد، ولی اگر در چاه جهنم افتم هیچ کس را یارای نجات من نیست. اگر چشم سرم کور شود آسیب من به خودم خواهد بود. معبودا! پناه می برم بر تو که چشم دل من کور شود و دیگران نیز با این نابینایی خویش با کلام ام گمراه سازم. خدایا! امانم بده از تَعْمَى الْقُلُوبُ به حق محمد و آل محمد صلوات علیهم اجمعین 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۰۷ ✍صاحب نوری همیشه در ذکر خدا بود و هر کجا می نشست دل به ذکر حبیب اش مشغول می داشت. هر چه کردند دل از او فراموش نکرد و برای لحظه ای دل از او بر نگرفت. از او پرسیدند: چرا خدای را نمی توانی فراموش کنی؟! گفت: در جوانی عاشق دختر صاحب جمال و صاحب کمالی شدم هرچه کردم او را که میلی به من نداشت نتوانستم فراموش کنم. برای درمان این درد نزد پیر دانایی رفتم. پیر دانا گفت: تا بهتر از آن دختر ندیده ای و نیافته ای هرگز قدرت فراموش کردن او نیابی..... کنون که عاشق خدا از رحمت اش گشته ام یک راه بیشتر برای فراموشی او ندارم و آن این که معشوقه ای بهتر از او بیابم......... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۲۴ 📆 ۱۴۰۲/۰۴/۲۷ 🌟قُنوت: ترک گناه از خوف خدا یا برای طلب رضای خدا را گویند. يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (۳۰_احزاب) وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا (۳۱_احزاب) یعنی ای زنان پیامبر! هر کدام از شما ترک فحشاء و گناه برای رضای خدا و رسول و یا خوف از خدا کند نه برای ترس از آتش جهنم یا طمع بهشت، از مقنتین است. يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ یعنی ای مریم ترک گناه برای خشنودی رضا و خوف او کن نه طمع بهشت و ترس از جهنم. بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ (۱۱۶_بقره) یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است (بجز جن و انس) از ترس و خوف الهی به امر او تسلیم هستند. چون خداوند بهشت و جهنمی برای آنها ندارد که به طمع بهشت یا ترس از جهنم، تسلیم امر خدا شوند و عصیان و نافرمانی او نکنند و در طلب کسب رضایت خدا باشند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ قَانِتٌ (۹_زمر) یعنی کسی که فقط برای کسب رضایت الهی یا از خوف او نیمه شب بر می خیزد و در قیام و سجود خدا را یاد می کند..... قَانِتٌ هم اسم حالت است و هم اسم فعل. یعنی کسی که برمی خیزد (اسم فعل)؛ در حالی که فقط برای کسب رضای خدا و یا خوف الهی است. (اسم حالت) پس کسی که مثال، برای حاجت دنیوی برای کسب شغل، یا ازدواج نیمه شب از بستر بر می خیزد هرچند اجر خود می برد ولی جزء قانتین محسوب نمی شود. چون چنین کسی از خوف نفس خود که شغل ندارد و اذیت می شود و یا برای رضای نفس خود که شغلی پیدا کند و رفاه برسد دل شب بیدار می شود و چه بسا اگر حاجتش بگیرد دیگر ادامه این عمل نکند یا حاجت اش نگیرد به کل آن را ناامید شود و کنار بگذارد و چنین کسی از سوی این دو خطر عبادت اش قطعاً تهدید می شود، چنانچه در سوره سجده نیز برای نماز شب واقعی این دو اصل خوف و امید را شرط کرده است. (تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا) در حدیث است که سنگینی گناه باعث سلب توفیق بیداری شبانه می شود. چرا؟ کسی که در روز گناه و معصیت الهی را می کند در اصل به دنبال رضایت الهی نبوده و از مقام الهی در خوف نیست که عصیان امر او می کند، پس او هرگز نمی تواند از قانتین باشد. قنوت را از آن جهت گویند که انسان در زمان دعا در قنوت باید در خوف و در جستجوی رضایت الهی باشد و نباید انسان در قنوت برای خود طلب مادیات زندگی کند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
📜🪶 امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: در شگفتم از بخیل در دنیا چون تهیدستان زندگی می کند، اما در آخرت چون سرمایه‌داران محاکمه می شود. 📚 نهج البلاغه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۲۱ نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: پوشاندن عورت در هر زمان حتی در استحمام، نشان شرم و حیاء از خدا، و فضیلت است. محبوب ترین خانه نزد خداوند، خانه ای است که در آن یتیمی اکرام شود. از محبوب ترین مکان ها نزد خدا مسجد و از منفورترین مکان ها بازار است. قسم به کسی که جانم در دست اوست، دنیا از هاروت و ماروت ساحرتر است، همانا ترسناک ترین چیز به شما دنیاست. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۲۵ 🌹مَرَج: به اختلاط و چند نوعی یک شئ گویند. وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ (۱۵_ الرحمن) مارج یا همان رنگ آتش است که به رنگ های مختلف از سرخ و زرد و آبی و سبز در آن وجود دارد، و چون این رنگ ها در یک شئ در زمان سوختن در آتش، قابل پیش بینی نیستند، به آن مارج گویند. بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ (۵_ ق) کسانی که آیات الهی را تکذیب کردند تکذیب شان یکسان نیست بلکه در این امر مریج و به رنگ های گوناگون ظاهر می شوند. تکذیب کنندگان، برخی کلام خدا را شعر و برخی سِحر، و برخی اساطیر و.... می خوانند (در این امر مریج هستند)؛ ولی باور کنندگان و مؤمنان در امر مریج قرار ندارند و همه آن را از جانب حق تعالی می دانند. ترویج از این ریشه است یعنی فرقه ای در یک شهر به رنگ های مختلف، رواج و تبلیغ امری را می کنند. مرجان هم از این ریشه است، چون به رنگ های مختلف وجود دارد که ارزشمندترین آن رنگ سرخ آن است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۲۲ از امام حسین علیه السَّلام در کتاب لهوف آمده است، آن حضرت قبل از ترک مکه فرمودند: گویا می بینم که درندگان بیابان میان سرزمین کربلاء اندام های پیکرم را تکه تکه می کنند و شکم گرسنه شان را سیر می سازند از خواسته خدا بر ما بر ما گریزی نیست. خشنودی ما خاندان پیامبر خشنودی خداست. من بر بلایی که خدا بر من می فرستم شکیبایی می ورزم. حدیث گویای آن است امام در کربلاء فقط به دنبال کسب رضایت خداوند بود چرا که رضایت پیامبرش و امام اش از او که جد و پدر بزرگوارشان بودند فقط در کسب رضایت خدا بود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۶۶۰ 📆۱۴۰۲/۰۴/۳۱ وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيم (۴۹_بقره) و (به یاد آرید) هنگامی که شما را از ستم فرعونیان نجات دادیم که از آنها سخت در شکنجه بودید، (به حدّی که) پسران شما را کشته و زنانتان را زنده نگاه می‌داشتند، و آن بلا و امتحانی بزرگ بود که خدا شما را بدان می‌آزمود. از نبی مکرم اسلام (ص) در نهج الفصاحه آمده است: از علائم روز قیامت آن است که زنا رواج یابد و شراب نوشند و مردان بروند و زنان بمانند و از هر پنجاه زن، یک سرپرست مرد داشته باشد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
با اندکی تدبر در آیه فوق می توان مدد الهی دریافت که شراب و زنا نوعی ذبح مردان و بی سرپرست رها کردن زنان و بلای عظیم است. چون مردی که دائم الخمر باشد به خانه و زن خود اهمیت نمی دهد، و وقتی مردی زنا کرد دیگر زندگی و زن بر او لذتی برای حفظ اش ندارد. در چنین جامعه ای زنان مطلقه بی شماری به حال خود رها می شوند که خود آنان در جامعه به خاطر نیاز مادی یا جنسی شان مولد زنا یا لذت های زودگذر در مردان خواهند شد و روز به روز بنیان خانواده ویران تر می شود. در چنین جامعه ای کار کردن به خوردن و خوابیدن تبدیل می شود. ازدواج دیگر به صرفه نیست چون لذت ها به وفور و متنوع و ارزان در آن جامعه عرضه می شوند پس نسل بشر احتمال انقراض اش متصور می شود، و همان بلای عظیم الهی در آیه فوق محقق می گردد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۲۳ در کتاب شریف الخصال شیخ‌ صدوق از حضرت علی علیه السَّلام آمده است، عذری برای برادرت جستجو کن (برای اشتباهش) و اگر عذر واقعی برای آن نیافتی، عذر دیگری برای آن درست کن. مثال: اگر از او پول خواستی حتی خسیس بود و نداد به او نگو خسیس هستی، بگو حق می‌دهم به شما، الان تورم است و کسی پول دستش نیست، باشد هم نیازش دارد، می‌دانم اگر این شرایط نبود حتماً کمک می‌کردی....... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
✍معبودا! بین خوف و رجاء تا زمان مرگ ام چنان به سمت سرازیری قبرم مرا هدایت فرما که قلبم نه از خوف تو خالی شود و نه از رجای تو، که این است فرجام ابرار...... ای زیبای زیبایان! و ای نگار تمام عاشقان، زیبایی تو به چه تشبیه کنم؟! مرا اذن نداده ای، که اگر اذن می دادی باز زیبایی در دنیا مرا به چشم نخورده بود که تو را به آن تشبیه کنم. در زیبایی تو این مرا بس که گویم تو تنها زیبایی هستی که زیبایی ات در برابر دیدگان ام ترسیم نکردم و زیبایی تو نقشی بود که بر دل این بنده سیاه انداختی؛ باشد که از کرم ات در سرای دیگر نقش این نقش بر من لحظه ای نشان دهی. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🪶 نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: هرکس نیکی بیند آن را تلافی کند؛ اگر نتواند آن را یاد کند، که اگر یاد کند شکر آن کرده است. مثال؛ احمد مرد فقیری است جهت طبابت به تهران خانه پسرخاله خود می رود و قدرت جبران نیکی هایی که در حق او کرده اند را ندارد.‌ پس او باید در میان اقوام و آشنایان نیکی فامیل خود ساکن در تهران را که به خانه او میهمان شده است در حق خود برای دیگران بازگو نماید. 📕نهج‌ الفصاحه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۲۶ 📆۱۴۰۲/۰۵/۰۳ 🌟أُمَّةً واحِدَةً: واژه امت از أم‌ّ و مادر است و به کسانی که به یک مادر واحد منسوب می شوند که از آن بدنیا آمده اند اصطلاحاً أُمَّةً واحِدَةً گفته می شود. أُمَّةً واحِدَة نوعی اصطلاح برای درک مفهوم است و ماهیت واقعی ندارد. إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (۹۲_انبیاء) خداوند همه پیامبران را امت واحد قرار داده است تا مردم را به عبادت خدا برسانند. یعنی خواسته ها و شرایط و حلال و حرام های پیامبران واحد است و فرقی با هم ندارند. همه انبیاء در عصمت، کشیدن سختی ها و مرارت ها مشترک و واحد بوده و نیز در رساندن پیام خدا بر مردم واحد هستند. مثال، کسانی که در یک کارخانه خودرو کار می کنند چون از یک رئیس حق و حقوق می گیرند نوعی امت واحدة محسوب می شوند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
خداوند متعال برای خواسته های خود از انسان، همه انسان ها را در شرایط مساوی یا همان امت واحده قرار نداده است. انسان ها با انسان ها در مواردی اشتراک وجودی دارند؛ یعنی همه آنان از نظر جسم، و قد و وزن، از نظر بهره‌مندی از دنیا (آب و هوا، نژاد، دین و...) از نعمات خدا بهره می برند که این بهره‌مندی به علت اراده خدا بر امت واحده نبودن انسان ها از یکی نسبت به دیگری متفاوت است، که اگر اراده خدا بر امت واحده بودن انسان ها بود باید در بهره‌مندی از این امکانات برابر می شدند. به طور مثال، انسان ها در استفاده از هوا و اکسیژن برای تنفس و نور خورشید یک امت واحده محسوب می شوند، یعنی همگی از آن به طور رایگان و بدون نیاز به تلاش بهره‌مند هستند. پس تمام این معیارهای اختلافی بین انسان‌ها بوده و اگر میزان بهره‌مندی همه انسان ها از آن به یک نسبت مساوی باشد انسان ها امت واحده می شوند. مثال، خداوند همه انسان ها را در مناطق سرسبز و پر باران برای دریافت نعمت های خویش قرار نداده است. برخی را در آب و هوای سرد، و برخی را در مناطق گرم و خشک، و برخی را در مناطق بارانی و مرطوب پراکنده ساخته است و شکل امت واحد ندارند. در اصل برای خواسته واحد خود، شرایط واحد برای همه انسان ها خلق نکرده است؛ ولی روزه در برابر آفتاب سوزان را به مراتب بیشتر از روزه در هوای سرد و خنک اجر و قرب بخشیده است. یعنی حق تعالی اگر همه انسان ها را در زمان تولد در ثروت خلق می کرد و اگر ناسپاسی می کردند ثروت شان به فقر مبدل می ساخت به این امر امة واحده می گفتند، یا همه انسان ها را سالم خلق می کرد و اگر دچار معصیت او می شدند بیمارشان می کرد در آن صورت امت واحده می گشتند. حال سؤال اینجاست اگر همه مردم امت واحده می شدند چه اتفاقی رخ می داد؟!!! وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ (۴۸_ مائده) اگر همه انسان ها در ثروت خلق می شدند و اگر ناشکری می کردند دچار فقر می گشتند آن گاه برای آن ها آزمون الهی معنایی نداشت، چرا که وقتی می دیدند نتیجه ناشکری و معصیت الهی سلب نعمت است پس برای از دست ندادن دنیای خود معصیت الهی نمی کردند، لذا مورد ابتلای امتحان الهی قرار نمی گرفتند؛ یا اگر همگان در فقر خلق می شدند و به شرط اطاعت الهی ثروتمند می گشتند، آن گاه همگان برای رسیدن به دنیا و فرار از فقر به سمت عبادت خدا می رفتند. وقتی مردم امت واحده خلق می شدند و همگی در ثروت زائیده می شدند پس چگونه با ابتلا به فقر ایمان واقعی شان سنجیده می شد؟! چرا که ذات انسان بر این است در زمان ثروت و رفاه خدا را عبادت می کرد و آن گاه فقری نبود که او ایمان اش به آن آزموده شود؛ یا اگر همه مردم امت واحده بودند و در فقر متولد می شدند و سپس به ثروت می رسیدند در زمان فقر چگونه می بخشیدند و چه داشتند که ببخشند؟! 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
برای روشن شدن امر به این مثال دقت کنیم: فرض کنیم در کشوری پادشاهی حکومت می کند و آن کشور ارتشی دارد که هر روز صبحگاه به پادشاه ابراز وفاداری می کنند و همگان از خزانه شاهی مواجب می گیرند و اگر یک فرد نظامی نسبت به پادشاه اعلام به تَرک وفاداری کند از کار اخراج می گردد. آیا آن پادشاه که دارای ارتش امت واحده است می تواند در زمان خطر و حمله و به یغما رفتن خزانه شاهی بر وفاداری نظامیان خود در دفاع از کشور اعتماد نماید؟ هرگز چنین نمی تواند باشد، پس آن پادشاه برای سنجیدن وفاداری لشکریان خود باید به یکی از آنان مواجب دهد و دیگری را بدون مواجب بگذارد. روزی دیگر جای آنان را عوض کند تا آنان را به فقر و ثروت بیازماید و یقین حاصل کند که اگر روزی کشور او مورد حمله قرار گرفت لشکریان وفادار او چنان در اطاعت امر او هستند که اگر مدت ها گرسنه هم بمانند باز بر او تَرک وفاداری نخواهند کرد. خداوند متعال اگر پاداش نماز شب و انفاق را برای همگان هدایت شدن و دوری از فقر قرار می داد همه مردم امت واحده می شدند و برای هدایت شدن و دوری از فقر سمت نماز شب و انفاق می رفتند، پس برای این که حق تعالی امت واحد شدن را بشکند به کسی که نماز شب می خواند و انفاق می کند ممکن است روزی ندهد تا دیگران شرطی نشده و در این راه گام بردارند و تنها برای رضای خدا بر این دو‌ فضیلت مبادرت ورزند و این امر هرگز به معنای ناعدالتی خداوند نمی باشد، چرا که تحقق وعده های الهی غالبا به بعد از مرگ انسان موکول شده است. برای همین "یُومِنونَ بِالغَیبِ" شرط تحقق ایمان مومنان است و خداوند متعال با قرار ندادن امت واحده است  که برخی طالبان دنیا را گمراه می کند. وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ (۹۳_ نحل) در روایت است: «کسی که نود سال از عمرش بگذرد اسیر خدا بر روی زمین محسوب می شود و خداوند گناهان گذشته و آینده او را می بخشد.» حدیث فوق به معنی علی الاطلاق بر همه کسانی که نود سال عمر خود را طی کرده اند نمی شود که اگر این طور می بود مردم امت واحده می شدند پس هرکس چون شمر را که نود سالگی خود را در کربلا ردّ کرده بود مقدس می دانستند. حق تعالی می فرماید: من هرکس را که بخواهم عقیم و نازا می سازم. اگر همگان بعد از ازدواج صاحب فرزند می شدند، امت واحده در باب فرزندآوری می گشتند، یا همگی در زمان تولد سالم به دنیا آمده و بیمار نبودند، امت واحده محسوب می شدند پس کسی در زمان تولد فرزند سالم از خدا نعمتی بر خود حس نمی کرد که شکرش کند و فرصتی برای ابتلاء او برای صبر و کمک به معلولان ایجاد نمی شد. اگر خداوند نازایی را چون حیوان از نسل انسان بر می داشت پس امت واحد می شدند، پس کسانی که صاحب فرزند می گشتند آیا نیازی می دیدند خدا را بخاطر عطای فرزند بر آن ها شکر کنند؟ یا نازایی را فقط در کافران قرار می داد. آیا مردم برای داشتن فرزند به اکراه و دروغ به اسلام روی نمی آوردند؟ اگر نازایی را فقط در مؤمنان قرار می داد و امت واحد می شدند آیا مردم از ترس نازایی می توانستند به خدا ایمان نیاورند؟ پس دین به سمت جبر یا اکراه می رفت در حالی که اراده خدا بر آن است "لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ" و در اصل در قرار ندادن مردم به امت واحده  است که انتخاب لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ را بر مردم آزاد گذاشته است. پس مردم را امت واحد قرار نداد و نازایی را در بین اهل کفر و ایمان تقسیم کرد. حق تعالی می فرماید: وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ (۳۳_ زخرف) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
یعنی حق تعالی به فرمایش نبی مکرم اسلام (ص) چنان از کافران نفرت دارد که اگر دنیا نزد خدا ارزش داشت به اندازه پَر مگسی آب هم برای خوردن به آنان نمی داد و چنان از آن ها نفرت دارد که برای مشغول کردن آنان به لهو و لعب دنیوی حتی سقف خانه آنان را دوست داشت از نقره کند ولی إبا می کند از این که مردم امت واحد شوند که وقتی مردم ببینند همه کافران دارای رفاه و نعمت ابدی در دنیا می شوند آن فعل خدا را نشان دوست داشتن کافران از جانب خود بدانند پس همگی امت واحده گشته و کافر به خدا شوند. پس برای این که امت واحد نشوند فرجام برخی کافران را ذلت و خواری را در دنیا قرار می دهد تا آنان سمت کفر نروند و نیز اگر فرجام همه کافران ذلت و خواری قرار دهد کافران در کفر الهی وارد نمی شوند و از اکراه از کفر بر می گردند. پس اراده حق تعالی بر آن است برخی کافران برای عبرت مؤمنان در دنیا عقوبت شوند و برخی کافران عقوبت شان کاملا به سرای دیگر بماند تا کافرانی که قصد کفر خدا دارند از عقوبت دنیوی کفر نترسند و براحتی بتوانند محاسبات و اشتباه خود را بجای آورند و در دنیا کفرشان را بروز دهند پس این ابتلا الهی است. اگر قرار بود همه مؤمنان همسر مؤمن پیدا کنند، همگان برای زندگی دنیوی سمت ایمان به خدا می رفتند و اگر قرار بود همه مؤمنان همسر غیر مؤمن خدا روزی شان کند، اهل ایمان از ایمان فراری می شدند پس هرگز آنان را امت واحد قرارشان نداد. اگر همه مؤمنان قرار بود همسر مؤمن داشته باشند ایمان شان ابتلا نمی شد چون در کنار همسر مؤمن مشکلی برای عبادت خدا نداشتند و قرار گرفتن در کنار همسر غیر مؤمن ابتلا الهی برای ایمان است تا در آتش همسر غیر مؤمن بسوزد و از ترس آخرت خودش و ترس دنیا و اخرت همسر غیر مؤمن اش در خفاء نماز بخواند و کار نیک انجام دهد. از سوی دیگر اگر مردم امت واحد می شدند آبروی شان نزد مردم می رفت و حق تعالی صفت ستارالعیوب بودنش آسیب می دید. مثال اگر قرار بود همه مؤمنان امت واحد باشند، مثال هفتاد سال عمر کنند اگر کسی در شصت سالگی از دنیا می رفت نزد مردم، غیر مؤمن بودن او بر همگان آشکار شده و آبروی او نزد خانواده اش مورد خدشه قرار می گرفت. برخی که از جانب خدا به دختر مجردی وعده می دهند، مثال فلان کارها را بکن تا خواستگار بیابی از این سنت غیر امت واحده بودن خدا غافل اند چرا که مردم اختیار تغییر سنت واحده بودن را بر خود تصور می کنند و در این سنت الهی اراده خدا بر آن است که تمام دختران بی ایمان مجرد نمانند بلکه دختران با ایمان هم به این آتش ابتلا شوند تا آبروی دختران بی ایمان نزد خلق از بین نرود و وقتی دیگران ببینند دختران مؤمنه ای هم هستند که شرایط ازدواج ندارند، کسی را که ازدواج نکرده است بی ایمانی او را دلیل بر مجرد بودن او تلقی نکنند. پس اگر قرار بود همه مردان مؤمن، زنان مؤمن داشتند و بیمار نمی شدند و دچار فقر نمی گشتند، مردم امت واحده می گشتند پس ابتلاء الهی آن گاه معنا نداشت. كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ (۲۱۳_ بقره) آیه به صراحت بیان می کند که بعد از آدم ابوالبشر مدتی تا زمانی که نسل بشر در زمین پراکنده شود همه مردم امت واحده بودند و هیچ پیامبری نداشتند پس آدم پیامبر، آدم ابوالبشر نیست، پس چگونه امت واحد بودند؟! یعنی در زندگی همگی در فقر بودند و چنانچه تاریخ گواهی می دهد انسان نخستین حتی خانه ای بر خود نداشتند، در دل کوه ها و غارها زندگی می کردند و همگی از امکانات مشابه هم در زندگی چون نیزه برای شکار و پوست حیوانات به عنوان لباس و.... برخوردار بودند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
اجتماع و تمدنی نداشتند، همگی طول عمر طولانی داشتند پس بندرت دچار بیماری می شدند و از دنیا می رفتند و چون امت واحده بودند شرایط ابتلاء الهی را نداشتند که از جانب خدا پیامبری برای آنان فرستاده شود. حق تعالی هم عذاب امت ها را بعد از قوم نوح نبی بیان کرده است. (وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ) این افراد بعد از مرگ دچار ابتلاء و آزمون الهی برای بهشت و جهنم شان قطعاً قرار خواهند گرفت. هم اکنون این سنت الهی به عنوان سنت مستضعفین در برخی نقاط دنیا چون قبائل بدوی ساکن در آفریقا که به صورت انسان های نخستین هنوز زندگی می کنند وجود دارد که به نوعی امت واحده محسوب می شوند، چون این افراد ثروتی ندارند که با آن ابتلاء شوند بلکه در حداقل زندگی و فقر گذران عمر می کنند که اگر حق تعالی اراده کند و آن حداقل را بر اثر ابتلاء از آنان سلب نماید همگی می میرند. اگر قرار بود مردم امت واحده در ادیان شوند و اختلافی حاصل نشود مردم زمینه ابتلاء نداشتند. مثال، اگر قرار بود اسلام جایگزین همه ادیان قبل از خود گردد برای پیروان مسیحیت ابتلایی نبود که برای هدایت شدن سمت اسلام حرکت کنند. از سوی دیگر ادیان اگر امت واحده می شدند اختلاف و جنگ‌ حاصل می شد. تصور کنید در یک کشور دو نوع حزب با دو ایده حاکم است، پس امت واحده نیستند برای همین آن دو حزب بقاء می یابند، ولی اگر یک حزب در یک کشور باشد بعد از مدتی در میان طرفداران آن حزب انشقاق فکری حاصل می شود و تکه تکه شده و از بین می رود. پس بنابراین اگر همه ادیان توحیدی مسلمان می شدند همین اسلام بعد از مدتی به تکه های متعدد در جای جای دنیا شعبه شعبه می شد و از بین می رفت و کسی که قصد آشنایی با اسلام را داشت نمی دانست به کدام یک از این شعبه ها تکیه کرده و از آن وارد اسلام شود. اگر همه دنیا در اسلام امت واحده می شدند، هرگز زمانی که یک فرد مسلمانی در شرق دنیا به ستم غیر مسلمان کشته می شد، مسلمانان واکنشی به این امر نشان نمی دادند. در بحث نژاد هم همین طور است؛ در یک شهر چون همه مردم از یک نژاد و هم زبان و همشهری هستند اگر کسی، کسی را کتک بزند، دیگران چنان عکس العمل نشان نمی دهند ولی اگر از اهالی همین شهر در پایتخت که در میان امت غیر واحد قرار دارند ببینند کسی همشهری آنان را کتک می زند واکنش نشان داده و دفاع می کنند. 🌟سنت اقتراف الهی چیست؟ قَرَفَ: پاداش و عقوبت معلق و معوّق به اعمال نیک یا بد انسان را گویند. در تدبر امة واحده به آن رسیدیم که اگر حق تعالی قرار باشد پاداش اعمال نیک انسان را بلافاصله بعد از انجام آن بدهد مردم شرطی شده و ایمان به غیب الهی در آنان سست گردیده و همه مردم برای کسب دنیا و استفاده از برکت دنیوی آن، کار نیک و حسنه را انجام می دادند و اگر قرار بر آن بود انسان بلافاصله بعد از انجام گناهی در دنیا مجازات شود مردم ایمان به غیب شان سست گردیده و از ترس مجازات دنیوی از معصیت الهی از نافرمانی او در دنیا دوری می کردند. از سوی دیگر اگر گناه بلافاصله بعد از ارتکاب عقوبت داده می شد محلی برای صفت رأفت الهی که فرصتی برای توبه و بازگشت انسان به سوی خداست وجود نداشت، لذا خداوند برای هر کار نیک جزای خیری که مدّ نظر دارد و نیز برای هر کار بد عقوبتی که در نظر گرفته است آن را معلق و معوّق نگه می دارد که به این سنت الهی "اقتراف" گویند. وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِما كانُوا يَقْتَرِفُونَ (۱۲۰_ انعام) یعنی رها کنید گناهان پنهان و آشکار را، کسانی که گناه کسب می کنند بزودی به مجازات معلق و معوّق اعمال خود در صورت عدم توبه و عمل صالح برای جبران آن خواهند رسید. وَ لِتَصْغی‌ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ (۱۱۳_انعام) ‏یعنی قلب کسانی که ایمان به خدا ندارند با وسوسه های شیطان به سمت باور کلام شیطان متمایل می شود و رضایت به انجام وعده های شیطان می دهند و شیطان وعده عذاب الهی بر گناهان شان در چشم آنان  دوردست می کند طوری که آن را نشدنی تصور می کنند پس براحتی گناه را مرتکب می شوند. چنانچه می دانیم اگر فاصله زمانی بین گناه و جزاء، یا حسنه و پاداش زیاد شود انسان نسبت به انجام ندادن گناه و انجام حسنه سست می شود. مثال، تصور کنید به کسی بگویند: شما این خانه را از حرام کسب کردی اشکالی ندارد بعد از پنجاه سال اعدام خواهید شد، پس انسان وسوسه می شود به علت این فاصله زمانی در گناه و جزاء، آن گناه را مرتکب شود؛ یا بگویند اگر گرسنه ای سیر کردی بعد از پنجاه سال جزاء آن را از سوی خدا با دریافت خانه ای خواهی دید پس اینجا هم فاصله زمانی باعث بی رغبت شنونده آن در انجام آن خواهد شد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
عنایت داشته باشید سنت اقتراف الهی که همان دریافت مجازات معلق الهی از کسب شما در اطاعت از شیطان است محقق خواهد شد. حق تعالی در حق کسانی که برای شرکت در جهاد در رکاب نبی خدا (ص) بهانه آوردند می فرماید: "وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها" یعنی مال های دنیا که گمان کردید بر شما باقی مانده و سودی از آن ها خواهید برد و برای از دست ندادن سود تجارت که در جهاد حاضر نشدید وعده نابودی آن مال ها که کسب شما از نافرمانی خداست به صورت معلق و معوّق بر بالای سر شما قرار دارد و بزودی سنت اقتراف الهی را در خود با نابودی آن ها مشاهده خواهید کرد. چنانچه ذکر شد سنت اقتراف الهی در کسب حسنه و پاداش اعمال نیک انسان هم به طور معلق و معوّق در بالای سر او قرار دارد. وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً (۲۳_ شوری) یعنی ای انسان کارهای نیکی که کرده ای، نزد من پاداش برای آن کسب کردی که بطور معلق و معوّق بر بالای سر تو قرارش دادم و هر لحظه آن را بیشتر می‌کنم و به تو آن را روزی بی تردید خواهم رساند. مثال، اگر امروز یتیمی را نوازش کردی و غذا دادی بدان پاداش این کار نیک تو‌ بطور معلق و معوّق نزد من محفوظ است و من علاوه بر آن که تو را در زندگی دنیا روزی کفاف خواهم داد، بلکه پاداش عمل صالح بر تو سنت اقتراف من است که منتظر آن باش که آن را روزی بر تو در همین دنیا هم خواهم رساند. 🌟عَتَبَ: به معنای تلاش برای جلب رضایت کسی برای دور ماندن از مجازات ناشی از خطا در حق خویش را گویند. مثال شما با خودروی خود با یک رهگذر برخورد و سبب آسیب به او می شوید و مقصر و مستوجب عقوبت مادی و زندان هستید. سریع از خودرو پیاده شده به سراغ او می روید و او را کمک می کنید و دلجویی کرده و سوار خودروی خود می کنید و بیمارستان می برید و منزل او را شناسایی کرده و با دست پُر به منزل او می روید و..... شما در حال عُتبی هستید، یعنی در حال تلاش برای جلب رضایت او هستید تا از شما شکایت نکند و آن مجازاتی را که در انتظار شما به خاطر خطای شماست از خود دور کنید. در دعای نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: «لَک العُتبیٰ لِمَا اسْتَطَعت» و در دعای عرفه از امام حسین علیه السَّلام است: «لَكَ العُتبي حَتّي تَرْضي قَبْلَ ذلِكَ» یعنی چنان بعد از گناه به سمت جستجوی رضایت تو بر می خیزم که خشمی را که از تو به خاطر گناهم متوجه خود کرده ام تبدیل به رضایت کنم تا از مجازات تو مصون بمانم. به کلام تندی که جنبه مطالبه گری و انذار بعد از دیدن خطا از کسی دارد عتاب گویند. مثال، فرزند شما شیشه منزل با شیطنت شکسته است، شما به تندی او را سخن می گویید و مؤاخذه می نمایید و می گویید: «به تو چند بار گفتم این کار را نکن......» تا او متوجه خطای خود شده از شما اعتذار و جبران مافات در حدّ توان کند تا از عقوبت شما به خاطر خطایش مورد عفو با این جستجوی رضایت شما قرار گیرد. آنچه در کلام وحی در باب این لغت آمده است آن که عُتبی انسان به خدا باید در این دنیا صورت گیرد و در سرای دیگر جستجوی رضایت الهی با عُتبی معنی ندارد. به این آیه دقت کنیم که آیه عتاب کافران است: قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا بَلَىٰ قَالُوا فَادْعُوا  وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ (۵۰_غافر) یعنی بعد از گفتن بلی در قیامت دیگر محلی برای پذیرش عُتبی آنان وجود ندارد، چون عُتبی با دعا و زاری و توبه و عمل صالح انجام می گیرد که بعد از مرگ این اختیارات از انسان سلب شده است. فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ  وَإِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ (۲۴_فصلت) چنانچه حق تعالی می فرماید: شما هم عُتبی کرده و اگر رضایت مرا در آخرت جستجو کنید من به سمت شما عُتبی نکرده و بر نخواهم گشت. حال به مدد الهی به نمونه ای از دعای عُتبی اشاره می کنیم: خدایا! می دانم گناهان زیادی بر دوش خود دارم، مال خویش حرام کرده ام، در نماز و روزه و اطاعت از اوامر تو سستی کرده ام، می دانم بر بندگان تو باید به خاطر تو رحم می کردم و می بخشیدم شان ولی نبخشیده ام........ و به خاطر این گناهانم بی تردید مجازاتی بر من ثبت کرده ای که به وقت اش بر من وارد خواهی کرد و مرا توان فرار از مجازات تو نیست، خدایا! از معاصی خود به تو عُتبی می کنم و از تو طلب عفو دارم و از تو توفیق جبران معاصی خود با انجام عبادت و عمل صالح دارم. لَكَ العُتبي حَتّي تَرْضي قَبْلَ ذلِكَ مراد از قَبْلَ ذلِكَ در این دعا یعنی دنبال رضایت تو هستم قبل از آن که مجازات تو به خاطر گناهانم متوجه من گردد...... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: امت واحده 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞🎥🦌 ✍قدرت حق تعالی در فطرت حیوان برای درسی به انسان الله اکبر حتما ببینید... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
امام حسین علیه السَّلام می‌فرمایند: خدایا! مرا با نعمت‌هایی که می‌دهی در حالی که شکر نعمت را از من گرفته‌ای اندک اندک به سوی کیفر مکشان تا بعد از آن با بلاء ادب نمایی. 📚تحف العقول 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🏴 ✍ناگفته هایی از مصائب عاشورا قوانین جنگی که در جنگ کربلاء زیر پا گذاشته شد: ۱- در عرب جنگ در ماه حرام، حرام است ولی در کربلاء نادیده گرفته شد. ۲- در جنگ اعراب کودکان و زنان را نمی کشند، اما طفل ۶ ماهه امام را شهید کردند و بنات هاشمی را تازیانه زدند. ۳- به آتش کشیدن سپاه دشمن حرام است ولی در کربلاء خیمه های امام (ع) را به آتش کشیدند. ۴- سر بریده دشمن در جنگ از میدان بیرون نمی رود ولی در کربلاء سرهای بریده شهداء را برای تحسین بیرون بردند. ۵- پیش از کشته شدن دشمن دست به غارت نمی گشایند اما در کربلاء وقتی آخرین نفر امام ماند لشکر دشمن برای غارت در پیش چشم امام به لشکر او نزدیک می شدند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی