#یک_آیه_یک_تدبر ۷۳۶
فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ (۱۳_حدید)
مراد از رحمت در آیه فوق همان آتش ضعیف شده حق تعالی است که اگر آنان وارد آن نشوند و مورد عفو قرار گرفته و وارد بهشت رحمت او شوند بی گمان در آن آتش رحمت وسیع الهی خود به خود از بین خواهند رفت. چنانچه در ظهور اسم کریم برخی اهل جهنم که از جهنم مورد رحمت خدا قرار می گیرند و وارد بهشت او می گردند از بهشت او لذت نمی برند چون خود را لایق آن نمی دانند.
تصور کنید اگر حق تعالی انسان نافرمان را عفو و به بهشت برد آن انسان تحمل دایره وسیع آتش رحمت الهی را ندارد پس در آن آتش تلف خواهد شد. پس برای رفتن به بهشت باید آتش ضعیف شده ای را یا به اختیار یا به تحمیل وارد شود.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
تصور کنید شما یک انسان بزرگواری که صاحب کار و شغل و فرزندتان کرده بود به عمد بر او سیلی می زنید و ناسپاسی اش می کنید، او اگر بلافاصله شما را عفو و به باغ بزرگی برد و آن باغ به نام شما سند کند شما جز افسردگی و عذاب وجدان حاصل تان نمی شود چون رحمت خود بدون این که از پشت شیشه به شما برساند شعاع آتش رحمت خود را باز کرده و شما را سوزانده است پس برای این که وقتی وارد آن باغ شما را کرد و به نام شما سند زد قبل آن یا خود وارد آتش اختیاری شوید و عذاب وجدان بگیرید و بسوزید و طلب عفو کنید یا او با یک گوشمال شما را در آتش تحمیلی وارد کند تا بتوانید از دایره رحمت و آتش آن بزرگ مرد غنی برخوردار شوید.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) در نهج الفصاحه آمده است: «اگر گناه نکنید، خداوند قومی میآورد که گناه کنند و توبه کنند و خدا آنان را ببخشد.»
حدیث فوق به آن معنی نیست که بروید گناه کنید، بلکه به معنی آن است اگر گناه کردید از رحمت خدا ناامید نشوید که این سنت خدا بر اوست شما گناه کردید توبه کنید و استغفار و صدقه دهید و عمل صالح کنید و وارد آتش او شوید تا شما را ببخشد که اگر این آتش رحمت ضعیف حق تعالی نباشد شما وارد بهشت شدید دایره رحمت او آتش اش شما را به کل می سوزاند.
پس به این رسیدیم چرا مشرک و کافر آتش لازم برای بخشش شان سنگین است؟ در داستان فوق آن دو دختر پسر عموی خود را از جهل شریک کمک پسردایی خود کرده بودند، از سوی دیگر چون نمی دانستند آن مال از پسردایی شان بوده در حق او با ناسپاسی و توهین کفر ورزیدند.
پس اگر بعد از این همه شرک و کفر و توهین، پسر دایی شان آنان را به باغی می برد و به آنان می داد تا از نعمات آن همیشگی بهره مند شوند (بهشت) دختران نمی توانستند از آن باغ لذت برند پس باید برای مغفرت خود آتشی را وارد می شدند و عفو در حق آنان آتشی نداشت که بار عذاب وجدان از آنان بردارد.
پس بهشت آتش رحمت و نعمت الهی بر انسان است و اگر با عفو گناهان یا همان بدون ورود به آتش وارد آن شود آتش رحمت الهی در بهشت او را می سوزاند و او چون در برابر آن همه عصیان آن را حق خود نمی داند پس نمی تواند از بهشت با وجود بودن لذتی ببرد. او باید با وارد شدن در آتش کوچک تری بتواند تحمل آن آتش بزرگ را داشته باشد. در مثال فوق پسر دایی یک سیلی باید بر گوش دختر دایی ها بزند و آتش کوچکی واردشان کند که بتوانند از باغ لذت ببرند.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
حق تعالی رحمت اش آتش است، پس برای همين که آتش مستقیم رحمت اش می سوزاند نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: خداوند هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت دارد که اگر آن ها کنار روند، هر چه در برابر اوست سوخته و نابود می شود و جبرئیل در شب معراج به نبی مکرم اسلام (ص) فرمود: دیگر قدرت پرواز ندارد اگر نزدیک تر از این به عرش شود شهپرهای او می سوزد که این همان آتش رحمت الهی است. پس حق تعالی در عرش آتش رحمت خود را "يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ" می سوزاند و این آتش رحمت سوزاننده است پس در پشت شيشه برده که از او در مشکاة است و او با نوری که از پشت مشکاة بر زمین می دهد که آیات او نشانی از آتش قدرت و رحمت اوست، با این نور مردم را به آتش خفیف و اختیاری خود در تقوی برای ورود دعوت می کند تا در تَصْطَلون آن گرم شوند و معرفت او با نورش کسب کنند و اگر کسی در آتش تقوی او وارد نشود به جبر او را وارد آتش خود می کند تا نور بگیرد و اگر انسان به جبر هم در این آتش تحمیلی وارد آتش اختیاری او نشود و نور نگیرد، اگر او را عفو کند و بهشت برد در آتش رحمت او در بهشت خواهد سوخت پس چاره ای برای ماندن در آتش جهنم بر خود انسان باقی نمی گذارد.
روزی نبی اکرم (ص) به جبرئیل فرمودند: می خواهم صورت و هیأت ات را آن گونه که هست ببینم. جبرئیل پاسخ داد: یا محمّد، حواسِ ظاهرۀ بشری طاقتِ رؤیتِ حقیقتِ مرا ندارد. پیامبر (ص) فرمودند: تو خود را بنما تا این هیکلِ خاکی دریابد که چقدر ناتوان است.
جبرئیل، اندکی از هیبت خود را بنمود و آن حضرت از هوش برفت. جبرئیل پیامبر (ص) را در آغوش کشید و به هوش اش آورد.
در معراج جبرییل آن حضرت سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت.
نکته پایانی آن که، خفّت به عفو با تخفیف و کم گرفتن گویند. مثال در محضر پادشاهی کسی را به امر او گردن می زنند، اگر متهم بر پای سلطان بیفتد و طلب عفو کند و سلطان لگدی با پا بر سینه او بزند و امر کند "او را بخشیدم" این عفو چون با تحقیر بوده است به معنی خفّت از آن یاد می شود.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
عفو و غفران الهی در قرآن.mp3
21.78M
#فایل_صوتی_قرآنی
#موضوع:عَفو و غُفران الهی در قرآن
#حسین_جعفری_خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
عفو و غفران الهی در قرآن.mp3
21.78M
#فایل_صوتی_قرآنی
#موضوع:عَفو و غُفران الهی در قرآن
#حسین_جعفری_خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۴۱۶
زن جوانی نزد من آمد و از درآمد کم شوهرش شکایت کرد. گفتم: آیا می دانی چه شوهر حلال خور و مؤمنی داری؟ چقدر با ایمان است و از زنان در محیط کار دوری می کند؟ می دانی اگر شوهرت حرام می خورد الان فرزندان ات بی بندوبار شده بودند؟ می بینی فلانی دخترش بی بندوبار است و ثروت و اخلاق شوهر همه بر او خنثی شده و در آتش این دختر شب و روز می سوزد؟
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
می بینی چه دختران زیبا و شاکر و مهربانی داری؟ و.... گفتم: حالا می بینی خدا چقدر به تو نعمت داده است که این ها با پول خریدنی نیستند؟ گفتم: دوست داشتی شوهرت درآمدش زیاد ولی حرام خور بود و عیاش و....؟ گفت نه!
گفتم: پس یادمان باشد هر تصویری و عکسی و لباسی زمانی زیباست که رنگ روشن در درون رنگ تیره قرار گیرد. مانند رنگ قرمز که روشن است در درون سیاه تیره زیبایی اش را نشان می دهد نه در درون رنگ روشنی چون سفید. یک رنگ قرمز درون رنگ زردی که روشن است زیبایی اش دیده نمی شود. نعمات الهی هم چنین هستند وقتی نعمتی از خدا دیدی که روشنی بخش زندگی توست به فقدان آن که تیرگی آن است اگر بیندیشی، روشنایی و زیبایی آن نعمت را بیشتر خواهی دید. پس فقط نگو خدایا! شکرت که تَن ام سالم است، این روشنایی سلامتی را روزی در سیاهی نگر پس بیمارستان برو و التماس کنندگان عافیت و درد کشندگان بیماری ببین و عافیت روشن و سفید خود در سیاهی بیماران قرار بده تا روشنایی و زیبایی این نعمت را بیشتر بینی.... به درستی هیچ کس را به اندازه خدا انسان بدهکارش نیست و هیچ کس اندازه خدا کمترین طلبکاری از انسان نمی کند.
حق تعالی می فرماید: من در سیاهی و سختی ها تو را خلق کردم پس سفیدی های زندگی بر ما بروز می کنند و نعمات زیبایی خویش بیشتر نشان می دهند که در قرار دادن این نعمات و سفیدی ها در کَبَد و سیاهی ها است که دیگران از آن نعمات محروم هستند. برای همین در اسلام به زیارت فقرا و عیادت بیماران و تشییع جنازه از دست دهندگان دنیا تأکید و فضیلت بسیاری بر آن نوشته می شود.
✍حسین جعفری خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟
✨اعجاز خالق در خلقت
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#یک_شعر_یک_معرفت
فرجام رهی که آخرش بُستان است
تردید مکن روز و شب ات بِستان است
او لاف به نادانی و تزویر کند
هر کس که بگوید این رَهی آسان است
وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا
رَجْماً بِالْغَيْبِ
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ
✍حسین جعفری خوی (نایر خویی)
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#یک_پند_یک_معرفت
آیا تاکنون فکر کرده ایم که چرا کودکان معصوم هستند؟
کودکان نفس دارند ولی هوایِ نفس ندارند، یعنی میل به خوردن دارند ولی آرزوی خوردن در زمان بعد با ذخیره کردن که هوای نفس است را ندارند. پس هر چه بیابند همان لحظه می خورند...
آنان دروغ نمی گویند، میل به قدرت ندارند، میل به شهرت ندارند، تکبر ندارند. و... پس آنچه با بزرگ شدن مان ما را ویران می کند هوایِ نفس و آرزوها و امیال ما به دنیاست......
✍حسین جعفری خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۴۱۷
اشراف زاده ای را پدر چون مُرد از طراوت زندگی افتاد و از هر چه داشت متنفر شد. نزد پیر مغان رفت و گفت: مرا به شاگردی بپذیر. پیر گفت: برو آنچه از گوشت اضافی که بر تن داری کم کن و جسم ات لاغر کن تا همسفر شویم. جوان مدتی رفت و خود لاغر کرد و برگشت. گفت: حاضرم. پیر گفت: برو ارث پدر را لاغر کن و اضافه بر نیازت را در خرابات به گرسنگان اطعام کن سپس برگرد تا با تو راه و روش زهد و آسایش در دنیا بیاموزم. اشراف زاده رفت ولی مدت ها گذشت خبری از او نشد، پیر یکی از شاگردان فرستاد تا از او خبری آورد. چون شهر وارد شد خانه او جُست و اشراف زاده را در عبادت دید. پرسید: چرا امر استاد تمام نکردی و به دِیر مغان برنگشتی؟ اشراف زاده گفت: برو به پیر مغان بگو: چون ارث پدر به وارث اش بخشیدم مرا خود وارث شد. شاگرد کلام به استاد رسانید. استاد در حسرت رفت و گفت: چون همه ثروت در راه او به خودش برگشت داد و بخشید او نیز او را به خودش بخشید و خود معلم اش گشت و هدایت اش کرد. وای بر من که بعد از چهل سال به یک گفته از خود عمل نکرده ام که مرا هدایت ام کند.
✍حسین جعفری خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی
🌹حَمیٖم در قرآن
#یک_لغت_قرآنی ۳۹۰
📆۱۴۰۳/۰۸/۲۰
🌟حَمَمَ:
به معنای گرما و تغییرات گرما در انسان است.
قبل از ورود به این لغت نیاز است از کتاب من لایحضره الفقیه مطالبی از احادیث امام صادق (ع) در باب حمام را خدمت دوستان عارض شویم:
۱) بعد از بیرون آمدن از حمام پاهای خود را در آب سرد فرو برید که بر شما عافیت دارد. "ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ" اشاره حق تعالی به ایوب نبی در آیه بر این امر است. گفتیم تب از ورود اجنه به بدن است که دمای حرارت بدن را بالا می برند و علت پاشویه به عنوان درمانی برای رفع تب بر همین امر است.
🆔 @akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی