eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
76 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات
مشاهده در ایتا
دانلود
اخلاق و معرفت در قرآن و روایات(2).mp3
29.2M
صوتی _قرآنی : امانی در قرآن ( فایل اول ) 🆔@akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
اخلاق و معرفت در قرآن و روایات(3).mp3
28.84M
صوتی _قرآنی : امانی در قرآن ( فایل دوم ) 🆔@akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
30.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫اخطار تماشای این فیلم برای همگان مناسب نیست. ✍ این فیلم مربوط به روستایی در سودان است که مردم آن به سحر آلوده شده و ساحری می کنند. سحر از شیاطین و براساس اختیاری از جانب خداوند است که شیاطین برای گمراهی انسان برای شرک به خدا از او گرفته اند. در این فیلم این حقایق را از کلام وحی می توانید ببینید: ۱) با شنیدن صدای قرآن اجنه و شیاطین در وجود زنان باعث آزارشان شده و قصد ترک بدن شان را چون ندارند شروع به آزارشان می کند. ۲) وقتی می گوییم برخی بیماری ها مثل دل پیچه و سردرد و... از ورود شیطان به بدن است و مربوط به نقصی در فیزیک و بدن نیست در این فیلم کاملا مشهود است. ۳) این که شیاطین چقدر از شنیدن صدای قرآن متنفر هستند و کسی را که شیطان در وجودش باشد با شنیدن صدای قرآن چقدر خشمگین می شود و حتی قصد کشت او می کند کاملا در این فیلم دیده می شود. ۴) اکثر ساحران و تسخیر شدگان اجنه، از زنان هستند چون زنان زیاد به دعانویسی و... پناه می برند و به نوعی طعمه عالی برای فریفتن شیطان هستند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۹ نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: چهار چیز اگر در خانه‌ای وارد شود برکت از آن خانه دور می‌شود: 1⃣ خیانت (زن و شوهری که از هم خوش شان نیایند و در کنار هم بمانند و مهر دیگری را در دل داشته باشند) 2⃣ دزدی (زنی از مال همسرش در خانه بدزد) 3⃣ در خانه‌ای که زنا شود. 4⃣ در خانه‌ای که در آن شراب نوشیده شود. 📕 نهج‌الفصاحه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۱ 🌹قَهر: به معنای نیرویی برتر و شکست ناپذیر از خدعه و فریب و مکر است. می دانیم شکست پذیری انسان از انسان دیگر، یا از ضعف قدرت اوست، یا از ضعف در تدبیر است. خداوند مُهیمن است، یعنی هیمنه دارد و مراد هیمنه یعنی وجودی که چنان قوی است که هرگز کسی قدرت خُرد و شکسته شدن او را ندارد و هر قدرتی که بخواهد آن را بشکند خودش می شکند. شکست دیگری که بر انسان علی‌رغم قدرتمندی اش می تواند وارد شود شکست او بر اثر مکر، حیله یا خدعه است. چه پادشاهانی که از قدرت لشکر بسیار بالایی برخوردار بودند ولی با خدعه یک وزیر، پادشاهان شکست خورده و حکومت شان متلاشی گشته است. قهّار فقط صفت حق تعالی است. وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (۶۵_ص) یعنی هیچ کس توان مکر و خدعه و نیرنگ برای شکست او را هم نمی تواند داشته باشد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۶ ✍رهروی معرفتی نزد استاد خویش آمد و گفت: مرا در این مسیر ابلیس با لشکر انس و جن خویش ضربه می زند و مرا حس یأس و شکست دست می دهد چه کنم با این همه شکست؟ استاد گفت: در بسیاری از میدان های نبرد، شرط شکست و پیروزی حریف آن است که بر تو ضربه ای زند و آدمی را قدرت دفع آن ضربه نباشد. مانند میدان کشتی که اگر کمر بر زمین خورد، وسط معرکه آدمی مغلوب و سرافکنده می شود، ولی میدان مبارزه با نفس معیارش چنین نیست. بارها انسان طعنه ها می خورد، شماتت می شود و تهمت ها می شنود و دفاعی نمی کند که این ها نه تنها علامت شکست نیست، بلکه علامت اصلاح نفس و پیروزی است. شکست در این میدان فقط زمانی است که میدان جنگ را ترک کنی....... إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (۳۰_ فصلت) آن کس که به ما به طعنه ها می تازد او را چه خبر که نفس ما می سازد خون چهره زمین خوردن معیارِ شکست ات نیست آن کس که ز معرکه رَمد می بازد 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در مسند الامام الرضا، از امام‌رضا علیه السَّلام آمده است؛ كَلامُ اللّه ِ لا تَتَجاوَزُوهُ وَلاتَطْلُبُوا الْهُدى فى غَيْرِهِ فَتَضِلُّوا قرآن كلام خداست، از آن فراتر نرويد و هدايت را در غير قرآن مجوييد كه گمراه مى شويد. 💐 ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السَّلام را تبریک عرض می نماییم. 💐 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۲ 📆۱۴۰۲/۰۳/۱۳ 🌹رَعد و بَرق: أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ (۱۹_بقره) یا مَثَل آنان چون کسانی است که در بیابان، بارانی تند که در آن تاریکی و رعد و برق است بر آنان ببارد، و آنان انگشتانشان را از ترس مرگ در گوش نهند مبادا از شدت صدای صاعقه بمیرند، و خدا بر کافران احاطه دارد. رَعد به غرش و صدای ابر در آسمان گفته می شود که معمولا قبل از بارندگی است. برق به نوری که در درون ابرها حاصل می شود گفته می شود. صاعقه به صدای بعد از برق گفته می شود که به قدری ترسناک است که احتمال کشتن آن هم وجود دارد. حق تعالی می فرماید: "فَصَعِق فَی الصُّور" یعنی خود شنیدن صدای صور اسرافیل در صور اول سبب مرگ خواهد شد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
📜🪶 امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ طُوبى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ، وَ طُوبى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ، وَ أَکَلَ قُوتَهُ، وَاشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ، وَ بَکَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَکَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُل، وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة اى مردم! خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خويش او را از توجّه به عيوب مردم باز داشته و خوشا به حال آن کس که در خانه نشسته، روزى خود را مى خورد و به طاعت پروردگارش مشغول است و بر گناه خويش مى گريد، چنين کسى به اصلاح خويش مشغول و مردم از دست او در آسايش اند. 📚 نهج البلاغه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
✍نازنینا! ای که نخست بی قرار می کنی تا قرار بخشی، در قدم اول فقیر می کنی تا سپس غنی سازی، ضعیف می کنی تا قوی گردانی، نخست خوار می کنی و سپس عزت می بخشی. قادرا! بر من بیاموز بی قرار کنم قلب خویش در جنگ با نفس ام را تا از تو قرار و آرامش گیرم. فقیر کنم خویش را با بخشش که تو غنی ام سازی، ضعیف کنم نفس خود در برابر خواسته هایش تا تو قوی سازی نفس مرا بر من؛ خوار کنم خویش را در برابر عظمت ات تا مرا عزت بخشی.... که اگر خود را غنی کنم پناه می برم به تو از فقری که تو مرا به آن مبتلاء خواهی کرد، پناه می برم به تو از خواری که تو بر من به خاطر عزیز کردن خویش بر من تحمیل خواهی کرد. خدایا! اگر خود را با هوای نفس آرامش دهم چه خواهم کرد با تلاطمی که به اذن تو شیطان بر قلب و روح من با آن حمله خواهد کرد؟!!! 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
مرید راه باش نی مرید مرید ببین چه خواسته بر تو فَعَّالٌ لِمَا يُرِيد بجنبدی سر سوزن نفس در چنین راهی کمین نشسته آن ابلیس راه تو برید ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۷ ✍پادشاهی همسر جوان اش پسری زیباروی و ملک منظر بر او به دنیا آورد. پدر را جمال پسر بر دل نشست و همواره در تخت جلوس، پسر را کنار خود می نشاند و مادر همیشه به زیبایی فرزند در هر بزم خلوت و جلوتی افتخار می کرد و به سلطان ناز و تبختر می نمود که چه پسر زیبایی برای او بدنیا آورده است. غرور شاه بانو بسیار فزون گشت تا فرزند دیگری از پادشاه آبستن گردید، ولی این بار چرخ ایام معکوس چرخید و تفاخر و تبختر سلطان بانو در هم شکست و خداوند دختری با چشمانی لوچ و دوبین به او داد. سلطان با دیدن فرزند خویش خنده تلخی کرد و مادر مغرورش را به تحقیر نگریست. سلطان بانو به شاه گفت: کار خداست؛ بر کار خدا خرده مگیر و بر خلقت او مخند. سلطان گفت: درشگفتم از این خلایق ناسپاس که هرچه زیبایی و نیکی در آفرینش که از آنِ خداست به نام خود مصادره و ثبت می کنند و هرچه عیب و نقص در خلقت است به آن حکیم بی عیب و نقص نسبت اش می دهند. پسری که زیباست تو زاییده ای و معاذالله دختری که نازیباست چنان گویی که خدا او را به دنیا آورده است..... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۶۵۶ 📆۱۴۰۲/۰۳/۱۶ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ (۷۲_توبه) و رضا (و خشنودی) خدا (از همه اينها) برتر است. حق تعالی بالاترین رضایت بندگان را رضایت خویش از آنان معرفی می کند. خداوند به انسان امر کرده "وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً" پس کسی که درصدد تأمین رضایت والدین با احسان و نیکی در حق آنان باشد، به نوعی در جستجوی رضایت خداوند است، و اگر در زمان نیکی به والدین به دنبال رضایت خدا باشد این رضایت الهی بر او بسیار سودمندتر خواهد شد. از سوی دیگر این چنین نیتی از اجر او هرگز کم نخواهد کرد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
تصور کنید کارگری را از صبح در کار گرفته اید و شب که دستمزد او می دهید به دنبال کسب رضایت او هستید. اگر این اهمیت برای کسب رضایت برای آن باشد که آن کارگر پشت سر شما بدگویی نکند تا آبروی شما برود، و یا کارگری برای کارکردن برای شما حاضر نشود، این کسب رضایت برای نفس است و هیچ مزدی اخروی برای شما ندارد و تنها وبال آن از شما بر می دارد. حال اگر هدف تان این باشد که چون خداوند امر کرده در حق کارگر اجحاف نکنید و شما امر خدا را اطاعت می کنید، بی تردید از این تعقیب رضایت الهی مزدی خواهید گرفت، ولی اگر حرف و حدیث کارگر و خوشحالی او برای شما اصلاً مهم نباشد و فقط دنبال خشنودی و رضایت خدا باشید مصداق "وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ" شده اید. پس جستجوی رضایت خدا در رضایت امر او در خلایق امری شرک نیست. یعنی کسی که احترام به والدین را وظیفه دینی خود می داند حتی در زمان نیکی به والدین از تبسم رضایت آنان خوشحال شود و هدف اش صرفاً خوشحال کردن والدین باشد چون این کسب خشنودی در راستای امر الهی است بی تردید اجری از این امر خواهد برد. ولی اگر این فرد تبسم و حتی ناراحتی والدین بعد از نیکی اش در حق آنان برایش مهم نباشد در جستجوی رضوان الهی از عمل خویش است و اجر این کار او هرگز قابل تصور و قیاس در حالات دیگر ذکر شده نیست. پس کسی که نماز می خواند باید برای خدا و به نیت تقرب به خدا بخواند، کسی که زکات می دهد باید فقط به نیت تقرب به خدا بدهد، ولی اگر کسی این نماز را نزد والدین اش بخواند تا آنان هم راضی و خشنود از ایمان فرزندشان شوند این امر شرک بالله نیست. پس هر عمل عبادی باید برای تقرب به خدا و جستجوی رضایت او صورت گیرد، ولی کسی در راستای رضایت خدا، کسی را بعد از رضای او شریک سازد، شرک نکرده است. و حق تعالی می فرماید: وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۲۸۴_ بقره) و اگر آنچه در دل دارید آشکار و یا مخفی کنید همه را خدا در محاسبه شما خواهد آورد، آن گاه هر که را خواهد ببخشد و هر که را خواهد عذاب کند، و خدا بر هر چیز تواناست. امام صادق علیه السَّلام می فرمایند: «إنّ اللّه يَحشُرُ النّاسَ على نِيّاتِهِم يَومَ القِيامَةِ»، گاهی ما افرادی را می بینیم که دچار مشکلات خاصی شده اند و با خود می گوییم فلانی در حق مادر پیرش نیکی می کند، اطعام مسکین می کند و..... در حالی که غافل هستیم نیت او از احسان در حق والدین برای فرار از سرزنش اقوام است، اطعام مسکین او برای دوری از حرف مردم است. پس نزد او مهم تر از کسب رضای خدا، کسب رضایت خلایق است و در روز قیامت بی تردید نه تنها اجری نخواهد برد بلکه مورد استیضاح حق تعالی هم قرار خواهد گرفت. پس تمام کارهای خیر ما باید به نیت قربة الی اللّه باشد و در امر الهی کسب رضایت کسانی که کسب رضایت آنان در راستای کسب رضایت الهی است ایرادی ندارد ولی بهتر است فقط کسب رضایت حق تعالی منظور در این اعمال صالح گردد تا انسان از آثار و برکات عمل صالح خود از رحمت الهی به طور کامل بهره برد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: جز ذکر خدا سخن فراوان مگویید. بدرستی که سخن فراوان به غیر از ذکر خدا موجب سنگدلی است و دورترین مردم از خدا سنگدل ترین آنان می باشد. 📚 أمالی شیخ طوسی🍃 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
برخی زمان شنیدن تأکید احادیث بر ساده زیستی و فقر، گمان می کنند اسلام مخالف کسب ثروت است در حالی که هرگز چنین نیست، بلکه اسلام مخالف کسب ثروت از راه حرام و نیز نپرداختن مالیات های آن، بعد از کسب حلال آن است. تصور کنید کسی می خواهد در تهران یک برج تجاری بسازد. شهرداری اگر از نظر شهری ایراد نداشته باشد هرگز مخالفت نمی کند و برای ساخت آن عوارض خود را می گیرد. اداره مالیات هم مالیات خود می گیرد و... پس در ساخت برج خیلی ها متنعم می شوند، ولی مهم در پرداخت این عوارض است، که اگر عوارض پرداخت نشود بنای ساخته شده تخریب می گردد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
پس در اسلام هم، کسب هر ثروتی منوط به پرداخت عوارض آن در حق نیازمندان آن است، که اگر این عوارض پرداخت نشود آن ثروت هم خودش از سوی خدا ویران می شود و هم خانه دنیا و آخرت انسان را ویران می کند، و از آن جایی که ورود در آتش مال دنیا کار بسیار سختی است، از نبی مکرم اسلام (ص) در حدیثی نبوی آمده است: «ألفَقرُ فَخری وَ بِه أفْتَخَر» یعنی فقر فخر من است و بدان افتخار می‌کنم. چرا که در این فقر بهره‌مندی مورد کفاف از دنیا وجود دارد و فقر به معنای گرسنگی و دربدری و گدایی از خلق نیست، بلکه فقر در برابر ثروت تعریف شده است. چنانچه شاهدیم درصد بسیار محدودی از مردم بعد از کسب ثروتی می توانند در آتش پرداخت زکات آن وارد شوند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
📚از امام صادق علیه السَّلام در امالی طوسی آمده است: کسی که در زمان دعا بداند جز خدا کسی نمی تواند او را کمک کند و کسی را زمان رفع حاجت خویش شریک خدا نکند، حق تعالی هر حاجتی داشته باشد روا می دارد. دستی که گشوده ای سمت خدا آن دست بکن ز دامن غیر جدا گر حاجت خویش خواهی تو روا لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ✍️حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۸ ✍پیرمردی به خرابات نزد نیازمندان آمد و قرص نانی از کیسه خویش درآورد و به نیازمندی داد. رندی او را تمسخر کرد و گفت: این راه طولانی تنها برای قرصی نان آمده ای؟!!! پیرمرد گفت: حضرت صمد در آخرت از انفاق ما را در قبال وُسعی که در دنیا از او گرفته بودیم سؤال خواهد کرد، اما درباره اعمال ما چنین نخواهد کرد و عذری از ما برای گناهان مان به خاطر جهل مان نخواهد پذیرفت چون طلب علم در وسع همگان قرار داده بود. خداوند مرا به خاطر کم یا زیاد بودن قرص نانی که بخشیده ام مؤاخذه نخواهد کرد ولی تو را برای تمسخری که کردی بی تردید مؤاخذه خواهد کرد چون من براساس وسع خویش شاید عمل کرده باشم ولی تو براساس وسع خویش علمی نیاموختی و در جهل سخن بر زبان راندی...... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۳ 📆۱۴۰۲/۰۳/۲۰ ⚖عَدل: به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود را گویند. عدل بر دو نوع است: عدل بشری، عدل الهی! عدل بشری، یک عمل است که انسان به آن امر شده است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ (۱۰۶_مائده) انسان امر شده در زمان شهادت دادن، عدالت داشته باشد. عدل الهی، که یک باور است و منظور همان عدل از اصول دین است. مراد از این عدل، یعنی انسان باید خدا را به عدل باور کند، که اگر نکند به خداوند متعال کافر شده است. ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (۱_انعام) باز کافران به پروردگار خود شرک می‌آورند. مراد از يَعْدِلُون، یعنی برگشت از باور عدل الهی در انسان. (یعنی انسان گمان کند خداوند هر چیز را در جای لازم خودش قرار نداده است) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (۱_انعام) ستایش خدای راست که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنایی را مقرّر داشت (و با آنکه نظم آسمان و زمین دلیل یکتایی اوست) باز کافران به پروردگار خود شرک می‌آورند. یعنی کسی که نزد خداوند نور و ظلمت را یکی بداند و بین آن دو فرقی قرار ندهد (یعنی ظلمت را در جای خود به عنوان ضد ارزش، و نور را در جای خود به عنوان ارزش قرار ندهد) در حق خدای خود عُدول کرده و او را به ناعدالتی متهم ساخته است. عُدول از عَدل است، یعنی کسی که هر چیز را در جای مناسب خود قرار ندهد. مثال، شما به کارگر خود می گویید: آب را در سماور و کبریت را زیر اجاق گاز بگیر تا چای درست کند. اگر این فرد کبریت را روشن و در درون سماور بیندازد و آب را روی اجاق بریزد چون طبق امر شما هر چیز را در جای خود قرار نداده است به این حالت عُدول کردن گویند. کسی که نزد خداوند عِالم و جاهل را یکی بگیرد از عدل الهی، عدول کرده است. قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (۹_زمر) یعنی خداوند عالِم را با جاهل یکسان نگرفته و هرکس عالِم را با جاهل نزد خدا یکی کند، پس آن را در جای خود قرار نداده و عدول کرده و "بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ" شده است. (یعنی کسی که می گوید: از علم فرار کن و جاهل باش تا آمرزیده شوی، مصداق بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُون است) کسی که گمان کند خداوند با ظالمان کاری ندارد و آنان را به حال خودشان رها کرده مصداق "بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُون" است. چون حق تعالی می فرماید: أَيَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً (۳۶_قیامه) آیا آدمی می‌پندارد که او را مهمل (از تکلیف و ثواب و عقاب) گذارند. (و غرضی در خلقتش منظور ندارند) کسی که گمان کند خداوند همه را می بخشد و بهشت و جهنم این دنیاست و کافر در بهشت است و مؤمن در جهنم، چون عدل الهی را باور ندارد، از عدل در اصول دین خارج شده است. چون حق تعالی می فرماید: أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (۲۱_جاثیه) آیا آنان که مرتکب اعمال زشت و تبهکاری شدند گمان کردند رتبه آن ها را مانند کسانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند قرار می‌دهیم تا در مرگ و زندگانی هم با مؤمنان یکسان باشند؟ حکم آنها اندیشه بسیار باطل و جاهلانه‌ای است. کسی که حکم دهد، کسی که گناه می کند در دنیا و آخرت با کسی که ایمان دارد یکسان است، از عدل الهی خارج و مصداق "بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُون" است. کسی که به قیامت و زندگی بعد از مرگ و عیش و عذاب بعد از آن باور ندارد، به عدل الهی ایمان ندارد. پس، پیش شرط باور به عدل الهی، باور به معاد است چون انسان ها به طور کامل در این دنیا طبق سنت و خلقت الهی نمی توانند مجازات و یا ثواب اعمال خود را کامل دریافت دارند، که حق تعالی می فرماید: وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (۱۵۰_انعام) تردید و عدم باور به عدل الهی چنان گناه سنگینی است که حق تعالی منکران آن را نقطه مقابل مهتدین و نوعی کافر محسوب نموده است: وَمِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (۱۵۹_اعراف) و جماعتی از قوم موسی هستند که به دین حق هدایت کنند و به آن دین حکم و دادگری نمایند. در روایات است: رجوع به سِحر و جادو و دعانویسی امروزی نوعی کفر است، حال این امر چگونه با قرآن تطبیق می شود؟ حق تعالی می فرماید: وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ (۳۰_شوری) و آنچه از رنج و مصائب بر شما می‌رسد همه از دست (اعمال زشت) خود شماست در صورتی که خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می‌کند. پس ریشه مصائب ما گناهان ماست، و بلاها و مصائب ما در دنیا از سوی خدا برای متنبه شدن و برگشت ما به سوی اوست؛ و این عدل الهی است که اگر در برابر نافرمانی انسان بر او مصیبت نرساند، او را تشویق به گناه بیشتر می کند؛ پس با مصیبت وارده سعی در متوقف کردن انسان عاصی از عصیان خود دارد تا انسان گناه خود ترک کند و توبه و استغفار نماید و اعمال صالح جبرانی انجام دهد تا خداوند از این مسیر، مصیبت را از او دور کند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
پس کسی که در زمان مشکل به نزد دعانویس می رود تا با گرفتن دعا یا خواندن آیه ای از قرآن مشکل اش را حل کند خدا را به نوعی به بی عدالتی می شناسد، چرا که به باور این فرد، کسی که طبق قرآن عاق والدین است و بر او به خاطر این گناه مصیبت وارد می شود تا ترک گناه و توبه کند، در نزد خدا برابر با کسی است که عاق والدین باشد و نافرمانی خدا را هم می کند ولی به علت دسترسی به دعانویس ماهر و قوی، خداوند این مصائب را از او بر می گرداند، و چنین باوری نه تنها مصداق کفر بلکه مصداق شرک است که او دعانویس را در قدرت خدا برای دفع بلاء و مصیبت از خودش شریک می داند. قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ ۚ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا ۚ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ ۗ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ ۚ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (۱۶_ رعد) بگو که آفریننده آسمان ها و زمین کیست؟ بگو: خداست، پس بگو: آیا شما خدا را گذارده و غیر خدا (مانند بتان و فرعونان) را برای نگهبانی و یاری خود برگرفتید در صورتی که آنها بر سود و زیان خود هم قادر نیستند؟ آن گاه بگو: آیا چشم نابینا (ی جاهل) و دیده بینا (ی عالم) یکسان است؟ یا ظلمات (شرک و بت پرستی) با نور (معرفت و خدا پرستی) مساوی است؟ یا آنکه این مشرکان شریکانی برای خدا قرار دادند که آنها هم مانند خدا چیزی خلق کردند و بر مشرکان، خلق خدا و خلق شریکان خدا مشتبه گردید؟ (هرگز چنین نیست) بگو: تنها خدا خالق هر چیز است و او خدای یکتایی است که همه عالم مقهور اراده اوست. بت پرستان هم کافر بودند و هم مشرک؛ چون علاوه بر خدایان متعدد از بت ها، آن ها را هم در قدرت خدا شریک می کردند. شیطان بر چنین مسلمان جاهل أُمنیِّه می زند و می گوید: نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ (قرآن شفاء است) اگر فلان آیه را چند بار بخوانی مشکل تو حل می شود، مبادا فکر کنی خطایی داری و برای آن خطا به تو اصابت مصیبت شده است تا توبه کنی. پس کسی که نزد دعانویس می رود، او را در قدرت خدا برای رفع مشکل اش شریک می گرداند. چنین کسی این آیه خدا را هم کافر می شود. أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (۲۱_جاثیه) آیا آنان که مرتکب اعمال زشت و تبهکاری شدند گمان کردند رتبه آن ها را مانند کسانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند قرار می‌دهیم تا در مرگ و زندگانی هم با مؤمنان یکسان باشند؟ حکم آنها اندیشه بسیار باطل و جاهلانه‌ای است. خطای انسان در عدل الهی بر آن است که انسان عدل الهی را با عدل خود تعریف می کند و منتظر آن است. مثال، انسان اگر کسی را دوست داشته باشد به او نعمت می دهد و می رسد، ولی خدا بر چنین کسی در دنیا سخت می گیرد تا او رشد کند. قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (۳۵_یونس) بگو: آیا از بت‌های شما کسی هست که به‌ سوی حق هدایت کند؟ بگو: (تنها) خدا به‌ سوی حق هدایت می‌کند. آیا کسی که به‌سوی حق هدایت می‌کند، سزاوارتر است که پیروی شود، یا کسی که راه (درست) را پیدا نمی‌کند، مگر این‌که راهنمایی شود؟ شما چه سودی (از پرستش بت) می‌برید؟ چگونه قضاوت می‌کنید؟ پس طبق آیه مذکور تکلیف یک مؤمن راستین، دعوت به سوی خدا یا همان هدایت خلایق به صراط مستقیم زمان مشکل شان است. أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ (پس تبعیت از کسی که شما را به راه راست هدایت می کند که کلام قرآن بشنوید و عمل کنید تا مصائب از شما دور شود بهتر است، یا تبعیت از کسی که شما را به جای بردن به هدایت الهی سمت دعانویس برای حل مشکلات تان می برد؟!!) در حالی که غافل هستید همان دعانویس اگر قدرت داشت برای رفع مشکلات اقتصادی خودش کاری می کرد؛ یا اگر به خدا نزدیک بود برای رفع طمع اش از خدا کمک می خواست و خدا دعای او اجابت می فرمود. برخی شاید بگویند: چگونه کسی که همسرش از خانه فرار کرده و در تنگی وقت و اضطرار است برگردد و کتاب خدا بخواند و این اشکال خود بیابد تا خدا مصیبت از او دور کند؟ 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
حال در اینجا به فرق رَحم و رحمت اشاره ای می کنیم تا به اضطرار برسیم: به بچه‌دان زن «رَحِم» گویند، چون در زمان تولد گشاد می‌شود و اجازه می‌دهد نوزاد از بچه‌دان بیرون بیاید. رَحِم در اصل به نوزاد با خاصیت گشاد‌ شدن خود رحم می‌کند تا نجات پیدا کرده و در بچه‌دان مادر تلف نشود و برای او راهی به بیرون باز می‌کند، و درد زایمان در مادر در اصل از گشاد شدن دهانه‌ رَحِم است که هیجده ساعت قبل از تولد شروع شده و این گشاد شدن تا ده برابر ادامه پیدا می‌کند. پس رحم به معنی تنگ‌ نگرفتن امری بر کسی به منظور کمک به او، برای نجات و رهایی‌اش می‌باشد. پس حضرت حق در زمان تولد بر همه‌ ما اولین رحم خود را نشان داده است. مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ ۚ وَذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ (۱۶_انعام) هر کس در آن روز از عذاب برهد همانا به رحمت خدا نائل گردیده است و این پیروزی و سعادتی آشکار است. حضرت حق در آیه فوق واژه «رَحِمَ» را به کار برده است که در اصل دایره را در قیامت، بر کسانی که از مهلکه روز قیامت خود را توانسته باشند نجات دهند تنگ نگرفته تا رهایی از عذابش یابند. (یعنی در روز قیامت هیچ کس مستحق رهایی از عذاب الهی نیست مگر خودش از سر رَحم دایره را بر او تنگ نگیرد تا خود از عذابش برهاند)؛ وقتی انسان در چنگ کسی گرفتار می‌شود به او می‌گوید: بر من رحم کن! یعنی دایره را تنگ نگیر تا بتوانم از عذاب تو رها شوم. وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ (۵۳_یوسف) و من نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرّا نمی‌دانم، زیرا نفس امّاره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وامی‌دارد جز آنکه خدای من رحم کند، که خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است. یعنی نفس بر هیچ کس رحم نمی‌کند و چنان خواسته را بر منفوس (صاحبِ نفس) سخت می‌گیرد که نمی‌تواند بدون ارضایِ نفس، خود را از دست او رها کند، مگر خدا بر آن بنده رحم کند، یعنی دایره را تنگ نگیرد تا انسان بتواند از دست نفس خود فرار کند، و اگر یوسف از دست نفس در برابر زلیخا رها شد رحم خداوند بود. در آیه ۴۳ سوره هود پاسخ حضرت نوح علیه السَّلام در برابر فرزندش که به کشتی سوار نشد، می‌فرماید: قَالَ سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ ۚ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِم گفت: به زودی به کوهی که مرا از آب نگه دارد، پناه می‌برم. نوح گفت: امروز در برابر عذاب خدا هیچ نگه‌دارنده‌ای نیست مگر کسی که (خدا بر او) رحم کند. در اینجا مراد از رحم یعنی مگر این‌که خدا بر کسی راه فرار قرار دهد تا از آنجا رهایی یابد. رحمت چیست؟ رحمت همان رَحم و تنگ‌ نگرفتن است، اما فرق رحم با رحمت در چند نکته مهم است: رحم در زمان اوج‌ گرفتن شدت و نهایت تنگ‌ شدن عرصه صورت می‌گیرد و بعد از این‌ که فرد دچار عذاب ترس گردید در مرحله آخر برای فنا نشدن او از عذاب به او عرصه تنگ گرفته نمی‌شود. رحم یک‌ بار بیشتر صورت نمی‌گیرد. چنانچه رحمِ مادر یک‌بار در هنگام تولد گشوده می‌شود. رحم توأم با دلسوزی و تحقیر مخاطب است. شما فردی با ماشین‌ تان تصادف کرده است، از سر دلسوزی بر او رحم می‌کنید تا برود، در اینجا خودش هم حس حقارت می‌کند. رحم همراه ترحُّم است. اما رحمت شامل مهربانی و عطوفت بوده و باز شدن تنگنا توأم با مهربانی است که رحمت خدا، خاص مؤمنین است و برای عامه‌ مردم نیست. رحم همراه ترحُّم است اما رحمت همراه احترام می‌باشد. مثال: شخصی چکی دارد و در شُرف زندان‌ رفتن است، در دقیقه نود خداوند رحم می‌کند و شاکی از او می‌گذرد، اما مؤمنی چکی دارد و خداوند به موقع مبلغ چک را به او می‌رساند، این یعنی رحمت خاصّه خداوند که تنها شامل مؤمنین است. رحمت مستمر و همیشگی است. وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا (او نسبت به مؤمنان همواره مهربان است) خداوند بر کسی که مؤمن است همیشه دایره را تنگ نمی‌گیرد که در آن گرفتار شود. اگر در آیه ۵۴ سوره انعام دقت کنیم خداوند با کلمه «رَبُّكُمْ»، رحمت خود را بر مؤمنان بر خود واجب کرده و رحمت را شامل عموم انسان‌ها نمی‌کند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۵۴_انعام) هرگاه آنان ‌که به آیات ما بگروند نزد تو آیند بگو: سلام بر شما باد، خدا بر خود رحمت را فرض نمود که هر کس از شما کار زشتی به نادانی کرد و بعد از آن توبه کند و اصلاح نماید، البته خدا بخشنده و مهربان است. با اندکی دقت وقتی ما از مهلکه‌ای در رانندگی نجات پیدا می‌کنیم نمی‌گوییم خدا بر من رحمت کرد، بلکه می‌گوییم: «خدا بر من رَحم کرد»، یعنی دایره را کمی باز کرد تا من از خطر مرگ رهایی یابم؛ اما وقتی توفیق نماز شب داریم می‌گوییم: «خدا بر من رحمت کرد و توفیق نماز شب داد» رَحم خداوند اخروی است، اما رحمت خدا بر مؤمن هم اخروی و هم دنیوی است. صفت «الرَّحْمَنِ» در اصل از ریشه رَحم خداوند بوده و صفت «الرَّحِيمِ» از رحمت خداوند است. در عبارت "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ" تقدم الرَّحْمَنِ بر الرَّحِيمِ می‌تواند دلالت بر آیه ۱۶ سوره انعام باشد که در روز قیامت غالب بندگان که مشرک نبوده باشند از چنگ غضب‌ خداوند رهایی خواهند یافت. قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (۲۳_اعراف) «َتَرْحَمْنَا» یعنی انسان از خداوند طلب رحم می‌کند که بر او دایره را تنگ نگیرد و مجال فرار کردن از دست عذاب و مجازاتش را بدهد. "وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ" در این آیه خداوند واژه "رحمت" را ذکر می‌کند، یعنی اگر کسی قرآن را در مسیر صحیح بخواند و استفاده کند، قرآن در زندگی مایه‌ رحمت اوست و با مهربانی و به حالت مستمر او را چنان جلو خواهد برد که هیچ در بسته‌ای مقابل خود نخواهد یافت و در تنگنایی قرار نخواهد گرفت. «یا أرْحَمَ‌ الرَّاحِمِین» یعنی ای کسی که در سخت‌ترین تنگناهای زندگی تو بهترین راه‌های فرار از آن تنگنا را قادری بر انسان قرار دهی. چرا خداوند بر همه انسان‌ها رحم می‌کند؟ وقتی انسان در زندگی به دنبال کسی غیر از خدا برای چاره‌جویی امور خویش است خداوند تمام درهای خلایق را روی او می‌بندد و او را در تنگنا قرار می‌دهد تا انسان بداند غیر از خدا کسی نیست بر او راهی باز کند، در این زمان انسان را متوجه خود می‌کند تا او را بخواند و بر او راه مفرّی قرار می‌دهد تا انسان بداند این کار، کار کسی جز خدا نبوده است. چه بسیاری که صاحب ثروت و قدرت بودند و به پشتوانه و امید قدرت و ثروت خود ظلم می‌کردند، ولی چنان خداوند متعال در زندان گرفتارشان کرده که مرگ را پیش روی خود دیده‌اند و از همه کسانی که حس پشتوانه بودن‌ شان را می‌کردند، پوچی قدرت‌ شان را می‌بیند، خداوند رحم می‌کند و او را نجات می‌دهد از جایی که گمان نمی‌کرد تا خود را بر مخلوق یادآوری کند. این کار را برای مؤمن حضرت حق ضروری نمی‌بیند، چون کسی که به قدرت غیر او اتکایی نکرده بود خداوند نیازی به در تنگنا قراردادن او برای نشان‌دادن خود نمی‌بیند، پس از کرم اش پیوسته بر حال او رحمت دارد و در تنگنا و مخمصه قرارش نمی‌دهد. از سوی دیگر حضرت حق‌تعالی مؤمن را دوست دارد که عمرش در عبادت او و خدمت به خلایق‌اش بگذرد تا گرفتاری‌های گذرای دنیوی! نکته مهم اینجاست خداوند می فرماید: أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ؛ من کسی را که در اضطرار است نظر خاصی به او دارم و راحت تر دعای او اجابت می کنم، ولی افسوس در آن زمان که انسان در اضطرار است و خدا منتظر شنیدن دعا و توبه اوست که به او رحم و راه فراری برای شناخت خودش نشان دهد، شیطان او را از خدا ناامید کرده و سمت دعانویس می فرستد و بهترین زمان دعا و خواستن او از خدا را از او می گیرد، چون در زمان اضطرار انسان بهترین انقطاع از دنیا و نفس و شرایط توبه را دارد ولی افسوس شیطان با أمانی او را سمت دعانویس روانه می کند. حال اینجا سؤالی پیش می آید کسی که بچه دار نمی شود و به سراغ پزشک و دارو می رود آیا اشکال دارد؟ این امر در سنت الهی است و جای اشکال نیست، ولی قرآن داروی عمل است و شفاء آن در باز کردن و خواندن و عمل کردن به آن است. (وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا) شفاء آن در آب انداختن و همراه خود داشتن نیست. شفاء آن در ترک گناه، صبر، توکل، انجام عمل صالح برای دوری شیطان، علم آن است. خداوند می فرماید: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم و شاید جوابی که می دهم آنچه شما می خواهید نباشد ولی نمی فرماید: دعا بنویسید من ببینم و سپس حاجت شما بدهم تورات در الواح نازل شد ولی کلام قرآن در زمان نزول هیچ جسم خارجی نداشت و این نشان سنگینی آن آیات قرآن بر آیات تورات است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
اعجاز قرآن با نزول تورات را دقت کنیم، تورات در لوح گِلی و در یک شب نازل شد. ولی قرآن و آنچه از ابتدا تا انتهای کلام وحی و نزول آن است همه بر لوح دل بوده است و هیچ نوشته ای از آسمان نازل نگردیده است و این اعجاز خداست که چگونه با فرشتگانی که نمی بینیم با ما در درون مان سخن می گویند. پس کسی که سمت دعانویس می رود شاید برای یک مشکل خود راهی پیدا کند ولی این راه موقت است، شفاء قرآن در فهم و عمل به آن، و دوری از گناه و تقوی و عمل صالح و در نتیجه دور شدن شیطان از زندگی و دریافت رحمت الهی در سایه ایمان به خداست. گرفتن نتیجه از دعانویس نشان درست بودن راه نیست، چنان که اگر در معبد هندوهای مشرک و کافر هم برویم آنان دعاهایی می خوانند که مراجعین، مشکلات شان حل می شود و اگر دعای آن‌ ها در حق مراجعین اثبات نمی شد قطعاً زودتر از این ها آن موبدان معبد باید بیکار می شدند و کار خود تعطیل می کردند. پس در هر امری گرفتن نتیجه مورد انتظار نشان درست بودن راهی که می رویم نیست. در روایات آمده است: برای کسی که سِحر شده و کسی که توسط اجنه دنبال می شود و کسی که مبتلا به صرع است و مسموم و کسی که از سلطان ترس دارد و شیطان و تمام چیزهایی که انسان را می ترساند، کسی که حرز امیرالمؤمنین علیه السّلام را همراه خود داشته باشد و به گردنش بیاویزد، ازدرد نمی ترسد و از درنده ها و مارها و عقرب ها و از هر چیزی که مردم را اذیت می کند ایمن می شود. حال به تطبیق این روایت با کتاب و حدیث مدد الهی می پردازیم: أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (۳۶_زمر) آیا خدای (مهربان) برای بنده‌اش کافی نیست؟ و مردم (مشرک) تو را از قدرت غیر خدا می‌ترسانند! و هر که را خدا به گمراهی خود واگذارد دیگر او را هیچ راهنمایی نخواهد بود. حق تعالی می فرماید: آیا من بر تو کافی نیستم که از چیزی جزء من می ترسی؟ از سوی دیگر می فرماید: أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ، پس ترس انسان از غیر خدا، نشان نترسیدن او از خدا با ارتکاب گناه است. امام هادی (ع) می فرمایند: هرکس از خدا بترسد خداوند ترس او را بر دل ها غالب می کند و همه چیز از او می ترسند و کسی که از خدا نترسد از همه چیز می ترسد. حضرت علی (ع) می فرمایند: کسی که دروغ بگوید گریزی از ترس نخواهد داشت. نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: مؤمن نباید در دربار سلطان رود. پس نتیجه آن که حق تعالی می فرماید: إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۷۵_ آل عمران) تنها این شیطان است که می‌ترساند دوستداران خود را، شما مسلمانان از آنان بیم و اندیشه مکنید و از من بترسید اگر اهل ایمانید. پس کسی که اجنه به دنبال اوست و مبتلا به صرع و مسموم است و می ترسد، این ترس از شیطان است و شیطان برای کسانی که او را سرپرست خود گرفته اند هرگز داروی صحیح برای رهایی شان از دست خود نمی دهد که ترک گناه کنند، بلکه می گوید: «حرز ببند و با نمادها و.... خود را مشغول کن» بی تردید با بستن حرز هم جواب می دهد، چون شیطان کسی را که ترسانده با بستن حرز و انجام دستوراتش از او دور می شود تا او گمان کند با حرز خوب شده است. به مانند طبیب صادقی که به بیمارش به جای این که دارویی بدهد تا بخورد خوب شود، چون طبیب شیاد به او می گوید این شیشه دوا را همیشه در جیب ات بگذار و از خود دور نکن، که اگر دور کنی مریض خواهی شد.... پرواضح است این طبیب دنبال درمان نیست دنبال سرکار گذاشتن است و غفلت اش برای ادامه گناه بشر........ أفلا یَعقلوُن يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (۶_تحریم) ای مسلمانان، خود و خانواده‌هایتان را از آتشی که هیزمش مردم و سنگ‌ها هستند، حفظ کنید. بر آن (آتش)، فرشتگانی خشن و نیرومند گمارده شده‌اند که از آنچه خدا به آنان دستور داده، سرپیچی نمی‌کنند، و به آنچه مأمور می‌شوند، عمل می‌کنند. نکته بسیار مهم آن که کسانی که دعانویس هستند برای خود و خانواده شان معمولاً دعانویسی نمی کنند و بر این باورند دعایشان در اهل بیت شان مؤثر نمی شود. طبق آیه مذکور واقعاً اگر راه و کار دعانویس درست بود باید خودش و اهل بیت اش را به تقوی الهی دعوت می کرد و از دعاهای خود بهره می برد. در حالی که شاهدیم همگی دچار نوعی گرفتاری در خانواده و فرزندان خود هستند و کسی که نمی تواند آتش را از خانواده و خانه خود دور کند من منتظر باشم با گرفتن نوشته ای از او آتش فتنه از زندگی من دور شود؟!!! 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی