eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
68 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۳۴ 📆۱۴۰۲/۰۶/۱۴ 🌟وَتر: به معنای فرد است؛ فردی که شبیه او شیء ای نیست و هر که را که به او شریک و شبیه، کسی را قرار ندهد او را فرد و تنهایش نمی گذارد‌. در زیارت عاشورا عبارت «وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ» یعنی امامی که فَرد بود و الْمَوْتُور شده بود، و در میدان جنگ از سوی مسلمانان و پیروان نبی خدا (ص) تنها گذاشته شد؛ برای همین در واقعه عاشورا اراده و امر خدا بر آن بود که حضرت أباعبداللّه الحسین علیه السَّلام آخرین نفر از افراد سپاه اسلام باشد که شهید می شود و در میدان جنگ در ظهر عاشورا وَتر و فرد باقی مانده بود و الْمَوْتُورَ شده بود چون هیچ یک از یاران اش زنده نمانده بودند و از طایفه مردان فرزندش امام سجاد علیه السَّلام و سبط اش امام باقر علیه السَّلام فقط باقی مانده بودند که یکی بیمار بود و قدرت جنگ نداشت و دیگری طفلی پنج ساله بود و شرایط رزم بر او فراهم نبود، و مابقی قافله عاشورا نیز طایفه نسوان بودند که جنگ بر آنان حرام بود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
اگر در روز عاشورا امام حسین علیه السَّلام اولین نفری بودند که جنگ می کردند یاران دیگرش به یاری او می شتافتند، پس وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ نمی شدند چون نبایستی امام خود را تنها می گذاشتند، در حالی که اراده خداوند بر آن بود در ظهر عاشورا حضرت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ در زمین کربلا بمانند و شهید شوند زیرا حق تعالی وَتر است، پس دوست داشت حبیب خود را وَتر و تنها در میان رزم خویش ببیند. در روایت است کسی که به تنهایی در میدان جنگ با کافران شمشیر بزند حق تعالی بر او در عرش بر فرشتگان اش مباهات می ورزد. حق تعالی در کلام وحی می فرماید: وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ (۳۵_محمد)  یعنی خداوند با مجاهدان خویش است و چنین نیست آنان را با اعمال نیک شان فرد و تنها بگذارد و تمام پاداش و اعمال نیک آنان را در آخرت اداء نماید، بلکه در زندگی دنیا نیز آن فردِ وترِ صمد در سختی ها و مصائب در کنار آنهاست؛ چنانچه در ابتدای آیه فوق می فرماید: فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ در برابر دشمنان سست نشوید و آنان را به صلح و سلام دعوت نکنید که شما برترید و من شما را با اعمال تان تنها نمی گذارم که فقط پاداش اعمال تان در آخرت دریافت کنید بلکه در کنار اعمال نیک شما که برای رضای من کردید و شریکی بر من قرار ندادید و در دنیا چیزی شبیه من در قدرت و جایگاه و ذات من ننمودید در دنیا کنار شما هستم و یاری تان خواهم کرد. یکی از اسماء الهی وَتر است و کسی که بر او شریکی و شبیه ای قرار ندهد و برای رضای خدا و طبق خواسته او در رضای او، عمل صالحِ متناسب با خواسته او انجام دهد و در این راه مجاهدت نماید در زمان سختی اگر خدای خود را با نام "یَاوَتْر" صدا و به یاری طلبد بی تردید حق تعالی آن بنده را منفرد در سختی ها رها نخواهد کرد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
معبودا! ای جلیل والامقام و بلند مرتبه و پاکی که در فرق من و تو این بس که من چشم بر نعمات تو می بندم و نافرمانی تو با ناشکری تو می کنم، و تو چشم می بندی بر نافرمانی من!!! فرق چشم با چشم بسیار است. چشم من چون باز شود خودم را می بیند ولی این چشمان رحمت توست که مرا می بیند، مرا چشمی است که فقط فردای مرا می بیند ولی تو را چشمی است که فردایی بر من در آن نیست و همه بقاء است. خدایا! ای آن که در اوج قدرت و کبریاء بر بنده عاجز خویش تواضع می کنی و با بخشیدن بندگانت خویشتن را در چشم بندگان عزیز می داری، عنایتی کن که ببخشم در دنیا آنچه را که بخشش آن بر من امر کرده ای و جمع کنم آنچه را که بر من جمع کردن آن فرمانم داده ای. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🪶 قرآن، تکیه گاهی در طوفان، ارتفاعی امن در سیلاب و ثابتی محکم در زلزال است. ✍️حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🪶 📚در امالی شیخ طوسی آمده است: جابربن یزید جُعفی گوید؛ بعد از هیجده سال شاگردی از محضر امام باقر علیه السَّلام وداع کردم و از ایشان طلب نصیحتی نمودم. حضرت فرمودند: سلام ما بر شیعیان ما برسان و بگو: هیچ خویشاوندی بین ما و خداوند نبوده و نیست، و جز با فرمانبَری از خداوند نمی توان به او نزدیک شد. هرکس نافرمانی خدا کند دوستی ما سودی بر او نبخشد. هیچ کس نیست از خداوند طلب چیزی نماید که بر او نبخشد، یا توکل بر او کند و خداوند کفایتش ننماید و به او اعتماد کند و خداوند نجات اش نبخشد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۳۵ 📆۱۴۰۲/۰۶/۱۸ 🌟سَجَی: به معنای آرام گرفتن یک شئ ناآرام را گویند. زمانی که انسان از دنیا رفت و در کفن پیچیده شد و برای همیشه آرام شد به او مُسَجَّیٰ گفته می شود. وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها (۴_شمس) اشاره به گسترش تاریکی در شب دارد که مردم کم کم در خانه های خود در پوشش می روند. یَغشی از غَشی به معنای غشاء و پوشش است. چون با تاریکی هوا مردم به جایی مسقف و سرپناهی رفته و از فضای باز دور می شوند. مرحله دوم در هر شب سَجَی است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
وَ اللَّيْلِ إِذا سَجی‌ٰ (۲_ ضحی) اشاره به زمانی دارد که همه انسان ها و احشام و حیوانات بی حرکت شده و می خوابند. امروزه بعد از ساعت ۱ بامداد، ساعت سَجیٰ لیل است که زمان عبادت شبانه هم آن زمان شروع می شود و ابتدای سَجیٰ لیل همان نیمه شب شرعی و قضاء شدن نماز عشاء است. سجایای اخلاقی یعنی آن صفات آرام گونه ای که در یک انسان بزرگوار مستور است. مثال، کسی که حلیم و بردبار است، هر کس هر کاری کند نمی تواند او را به خشم درآورده و سکوت او را متلاطم سازد. در اصل انسان حلیم و بردبار در برابر هر نوع بی احترامی چون مرده ای کفن شده بی حرکت و خاموش است و واکنشی از خود نشان نمی دهد. وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (۶۳_فرقان) و هنگامی كه جاهلان آن‌ها را مخاطب سازند به آن‌ها سلام می‌گويند (و با بی اعتنايی و بزرگواری می‌گذرند) پس سِلم و بردباری از سجایای اخلاقی محسوب می‌شود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
✍می دانیم یکی از مراحل معرفت، شناخت اسماء الهی و یاد خدا با یقین به این اسماء است که ذکر چند نکته در این امر ضروری است: ۱- الزامی به ذکر خدا با این نام ها نیست، هر نامی از اسماء الهی اسم اعظم اوست. ۲- نامی که مدد الهی ذکر می کنیم ممکن است یافته ای از دوستان و از یافته حقیر دقیق تر و کامل تر باشد، و نیز الزاماً محدود به یک اسم الهی نمی شود و یک سؤال ممکن است چند اسماء الهی را در ذکر در خود جای دهد که به این بحث در معرفت "شناخت خواص اسماء الهی" گفته می شود که کتاب هایی پیرامون آن از احادیث جمع آوری و نوشته شده است. این بحث باعث می شود در مورد اسماء الهی تحقیق و حضور ذهنی پیدا کنیم. دقت کنیم این اسماء الهی برای کسی اثربخش است که صاحب تقوی الهی و عمل صالح باشد. 🌹سعید پدرش مغازه زرگری و کارگاه طلا سازی دارد. او در تجارت غش دارد (یعنی زمان ذوب، آلیاژ با طلا مخلوط می کند)، سعید نمی خواهد با پدر به خاطر معصیت اش ادامه فعالیت دهد و می داند اگر از نزد پدر برود بیکار می شود. سعید به کدام یک از اسماء الهی یقین یافته است؟ ⭐️ صفت غنی بودن حق تعالی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
ابری که ز آسمان می بارد از دوری اوست اینچنین می زارَد إِنَّا لِلَّـهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (۱۵۶_ بقره) از دوری او چگونه دل خون نشود این اشک تَر است که وصل او می آرَد خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا (۵۸_ مریم)  ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۲۹ ✍در کتاب معراج آیت الله دستغیب (ره) آمده است: در شب معراج، نبی مکرم اسلام (ص) را ندا رسید: یا محمد! در امت های گذشته محل خاصی را برای قربانی شان مشخص گردید، ولی برای امت تو هر جا خواهند برای رضای خدا قربانی کنند. اگر تقوی داشتند قبول می کنیم و اگر بدون تقوی قربانی کنند از برکات دنیوی قربانی محروم شان نمی سازیم. در امم قبل عبادت خلق را در محل های مشخص خاصی می پذیرفتم. در امت تو هر کجا خواستند عبادت من بجای آورند از آنان می پذیرم. در امم قبل کسی اگر گناه می کرد سال ها باید توبه می کرد تا می پذیرفتم ولی امت تو را توبه اش بعد از گناه می پذیرم. در امت قبل، کسی اگر خیال گناهی می کرد آن را بر او گناه می نوشتم و اگر همان گناه را که خیال اش کرده بود انجام می داد، گناه دیگری بر او می نوشتم، اما از امت تو کسی خیال گناه کند آن را بر او گناهی نمی نویسم تا زمانی که آن را مرتکب شود‌. در امت قبل اگر کسی یک حسنه می کرد، یک حسنه بر او می نوشتم، اما برای امت تو، ده حسنه در مقابل یک حسنه می نویسم. و این است فضل امت تو بر سایر امت های پیامبران گذشته!!! 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
📆۱۴۰۲/۰۶/۲۱ ✍براساس تحقیقات اجنه و شیاطین از بوی دود متنفر و گریزان هستند. اگر در خلقت آتش هم بنگریم دود و آتش در یک جا جمع نمی شوند، یعنی چوبی که بر اثر حرارت در حال سوختن است اگر حرارت یا اکسیژن کافی دریافت نکند دود می کند و به محض دریافت حرارت و باد، دود از شعله بساط خود جمع و به آتش تبدیل می شود. اجنه و شیاطین هم، دود باعث نرسیدن اکسیژن و سختی تنفس آنان شده و آنان را از محیط دودزا دور می کند. در مکارم الاخلاق از امام صادق علیه السَّلام آمده است: در هیچ خانه ای کُندر دود نمی شود مگر آن که اجنه از آن خانه طرد می شوند. دود یکی از ابزار مورد استفاده انبیاء بوده و حضرت مریم سلام اللّه علیها از آن کمک می جست و با کمک دود شیاطین را می راند. علت استفاده از اسپند و دود کردن آن هم برای همین امر است. حق تعالی می فرماید: من جن را از شعله های آتش خلق کردم: (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ) تنفس قدری دود زغال چوب باعث می شود مخاط بینی و سینوس ها ضدعفونی شده و باز گردد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در کشور عمان در خیابان ها و بازار آتشدان های مخصوصی هستند که همیشه دود راه می اندازند. در تاریخ، زمان طاعون و وبا در معابر و همه جا آتش روشن می کردند تا دود آن باعث دفع شیاطین شود. گفتیم ادکلن به علت استفاده الکل در آن، که باعث پخش سریع بوی آن در محیط می شود حرام است، چون الکل برعکس دود مطلوب شیاطین است و باعث جذب شیاطین می شود و در سال های گذشته ادکلن های جنسی این کارکرد را داشت و باعث جذب زنان به مردان و بالعکس می گردید. اجنه به رایحه خوش و موسیقی رغبت نشان می دهند. در کشور هند در معابد و عبادتگاه ها برای این که اجنه برای بوی خوش در معبد حاضر نشوند بوی خوش را با دود در فضا منتشر می کنند که عُود برای این امر است. عُود، معمولاً برخی مواد خوش بو را با زغال خمیر و به دور چوبی خشک می کنند و می سوزانند. شیعیان پاکستان در مجالس عزاداری امام حسین (ع) عُود روشن می کنند که برگرفته از فرهنگ هندی است. گویند: شیخ بهایی به چشم یکی از شاگردان خود سرمه خفا کشید و او را به خانه شاه عباس فرستاد. شاه عباس قاشقی دید که تکان می خورد ولی به دست کسی نیست. (در سرمه خفا انسان از چشم نامرئی می شود) شاه عباس به شیخ بهایی برای حیله و راه حل پناه آورد. شیخ از او ضمانت خواست که اگر صاحب قاشق یافت او را ببخشد. شیخ گفت: در خانه دودی راه بینداز و درب اتاق ها را ببند. شاه چنین کرد و آن فرد ظاهر شد. چگونه چنین شد؟! هرچند در علت ماجرا نوشته اند از چشم شاگرد اشک از دود ریخت و سرمه پاک شد پس اثرش از بین رفت... در حالی که این، یک بیان علت ظاهری است. در اصل با دود ایجاد شده اجنه ای که با سرمه خفا او را پنهان کرده بودند از کنار او فرار کرده پس اثر سحر از بین می رود و او ظاهر می شود. در آتشکده ها علت برافروختگی همیشگی آتش برای این امر است. علت اعتیاد به دود سیگار آن است که انسان زمان خشم در سینه و ریه اش شیاطین جمع می شوند و تپش قلب می گیرد و... یا دود سیگار به نوعی شیاطین را با بازدم از ریه دور می کند و برای همین انسان احساس می کند بعد از کشیدن سیگار از عصبانیت اش کم می شود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🪶 ✍در امالی طوسی از وصیت حضرت علی علیه السَّلام به فرزندش امام حسن علیه السَّلام آمده است: فرزندم هیچ غذایی نخور مگر قدری از آن پیش از خوردن صدقه داده باشی و به مجالس ذکر خدا برو و فراوان آنجا خدا را یاد کن. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۳۶ 🌟مَسَح: به معنای مالیدن با دست و برطرف کردن اثر چیزی از چیز دیگر را گویند. فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ (۴۳_نساء) در قرآن کریم حضرت عیسی نبی با نام مسیح یاد شده است. يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَی ابْنُ مَرْيَمَ (۴۵_آل عمران) مسیح از مَسح است، چون عیسی مسیح علیه السَّلام با دست کشیدن بر روی بیماران آن‌ ها را باذن اللّه شفاء می داد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۸ أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى‏ (۶_ضحی) مگر نه این‌که تو را یتیم یافت؟؛ پس جا و پناهت داد. در رساله حقوق امام سجاد علیه السَّلام شرح نراقی، در تفسیر آیه فوق آمده است: نبی مکرم اسلام (ص) در رحم مادر شش ماهه بودند که پدرشان از دنیا رفتند و در دو سالگی مادر مهربان‌ شان را از دست دادند و تحت سرپرستی دایه رشد یافتند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
از امام صادق علیه السَّلام علت وفات پدر و مادر نبی مکرم اسلام (ص) را سؤال کردند. ایشان فرمودند: چون بار رسالت بر عهده آن حضرت بسیار سنگین بود و حق والدین هم فوق العاده سخت و حق رسالت و هدایت مردم هم بسیار سنگین، لذا خداوند متعال نخواست نبی مکرم اسلام (ص) که حق رسالت بر دوش نهادند حق مراعات والدین هم بر دوش او نهاده شود. یعنی آن حضرت فارغ از حق والدین بتواند تبلیغ دین و رسالت نمایند. در ذکر تفسیر باید گفت: اگر والدین نبی مکرم اسلام (ص) زنده بودند چه بسا آن حضرت دِینی که در قبال آنان داشتند در زمان پیری و کهولت‌ شان یا فقرشان باید آن دِین را بجای می‌آورند و این دِین وقت آن حضرت را برای تبلیغ رسالت‌ شان می‌ گرفت. دقت کنیم کلمه يَجِدْكَ (یعنی تو را یتیم یافتم)، برخی که یتیمی می بینند حق ندارند بگویند: خدا این فرزند را یتیم کرد، بلکه پدرش عمرش را از دست داده بود. پس کسی که معتاد می شود و می میرد و فرزندش یتیم می ماند پدر بزرگ او حق ندارد از خدا معاذالله شاکی شود که خدایا تو نوه مرا یتیم کردی... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۱۱ ✍مردی روستایی دو پسر داشت. پسر بزرگ در شهر مشغول تجارت بود و گاهی به روستا می آمد و سفره پدر رنگین می ساخت. پسر کوچکتر که کمی ضعیف بود با پدر به شبانی به کوه و صحرا می رفت. روزی پسر بزرگ بر پدر منت نهاد که او‌ را کمک حال است. پدر او را به صحرا برد و درختی در کنار تخته سنگی نشان اش داد که سایه اش در روز بر صخره ای می افتاد که هیچ کس را در آن سایه سودی نبود. پدر گفت: آن درخت مثال توست. درخت کوچکی را در وسط صحرا نشان داد که هر چهار طرف اش سایه بود و در سایه آن گوسفندان و چوپانان در وسط ظهر آرام گرفته بودند. پدر گفت: سایه این پسر کوچک من مثل این درخت کوچک‌ است، با آن که سایه او کمتر از آن درخت بزرگ است ولی برای ما هر چهار سمت اش سودمند است‌. کسانی که تو را می بینند گمان می کنند سایه تو بر ماست در حالی که نمی دانند سایه تو برای دوستان تاجر تو در شهر و زن و فرزند و دیگران است، و این سایه برای پدرت بسان سایه آن درخت بزرگ است که بر صخره ای افتاده است. بدان سایۀ کوچک سودمند، بسی بهتر از سایۀ بزرگ غیر سودمند است. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۳۸ 📆۱۴۰۲/۰۶/۲۸ 🌟عَیل: به معنای فقر ناشی از وابستگی به خلق را گویند. مثال، کسی که کارمند دولت و حقوق بگیر است عیال دولت محسوب می شود، چون اگر دولت حقوق او را قطع کند فقیر می شود. خداوند در آیه ۲۸ توبه می فرماید: مشرکان مکه نجس هستند که بعد از سال نهم هجری نباید به مسجد الحرام وارد شوند، چون معیشت شما به نوعی به تجارت با آن‌ها در مکه بستگی دارد؛ از این امر نترسید خداوند شما را از آنان غنی خواهد کرد. وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ (۲۸_توبه) اگر (با این حکم،) از (کاهش درآمد زائر، و در نتیجه، از) فقر می‌ترسید، (بدانید که) اگر خداوند بخواهد، به‌ زودی شما را از فضلش بی‌نیاز خواهد کرد. یعنی بدون نیاز شما به آنان، خداوند شما را روزی خواهد داد. شمول این آیه در زندگی روزمره ما زیاد است. مثال، کسی که نمی تواند کسب و کار کند و پیر و فرتوت است مبلغی در بانک به ودیعه نهاده و از سود آن امرار معاش می کند. پس برای بانک یک عیال محسوب می شود‌ که اگر بانک سود او را ندهد رو به فقر می رود. 🆔 @akhlagh_marefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
کسی که با ترک یک گناه، در جستجوی رضایت الهی باشد قطعاً خداوند نیز در جستجوی رضایت و غنای او از فقر خواهد شد. کافی است وعده های الهی را بیازماییم تا صدق آنها را در عمل ببینیم. حق تعالی بر این انسان وعده داده است که نترس تو برای خشنودی من اگر خود را از عیالی بانک و خارج کردن پول خود خارج سازی، من تو را از جای دیگر بی نیاز کرده و از عیال بودن خارج خواهم کرد. اگر دقت کنیم کسانی که از چنین راهی امرار معاش می کنند هرگز غنی نمی شوند و علت تحریم ربا آن است که انسان به جای آن که خود کار کند و از کار کردن، روزی خود را کسب و بی نیاز شود سعی دارد با کار نکردن و پول سودی که حاصل می کند خود را غنی کند که خداوند در حق آنان می فرماید: يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ (۲۷۶_ بقره) خداوند، (سود) ربا را به‌ تدریج نابود می‌کند و (پاداش) صدقات را می‌افزاید. مثال دیگری بر این امر می زنیم، زنی در کارگاه مردی که به او نظر و خواسته گناه دارد کار می کند و می ترسد که اگر خود را از عیال بودن آن مرد خارج کند بیکار شده و از گرسنگی بمیرد. حق تعالی وعده غنی کردن او در صورت کسب خشنودی خدا را در کلام وحی قرار داده است. همسر را از آن جهت "عیال" گویند که در صورت قطع نفقه او، از سوی شوهر به سمت فقر می رود. حق تعالی در آیه دیگر خطاب به نبی مکرم اسلام (ص) می فرماید: وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‏ (۸_ضحى) مگر نه این‌ که تو را فقیر یافت؟؛ آنگاه تو را ثروتمند کرد. یعنی ما تو را عائله و فقیر یافتیم که اگر عموی تو مخارج زندگی تو را نمی داد بعد از فوت پدر فقیر می شدی، ولی از رحمت مان تو را صفت امین بودن بخشیدیم و در قلوب مشرکان و کافران با این صفت تو را عزیز نمودیم که با مال التجاره آنان تجارت کرده و غنی از کفالت عموی خود شوی. 🆔 @akhlagh_marefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌟سَرَح: به معنای خارج شدن و ترک مشتاقانه و از روی انگیزه و رغبت از مکانی را گویند. این لغت حکمی در باب زنان در زمان طلاق ذکر شده است و یکی از لغات امثال حق تعالی است که باید برای درک و فهم معنای واقعی آن، درک مثالی صورت گیرد و درک مثالی این لغت در آیه ذیل است: وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ (۶_نحل) و شامگاه که آنان را از چراگاه به محل استراحت شأن باز می‌گردانید، و صبحگاه که آنان را به چرا می‌برید، در آن‌ها (مایه‌ی شکوه و) زیبایی برایتان وجود دارد. "تُرِيحُونَ" از ریٖح، به معنای محفوظ کردن یک شئ خوب در یک محفظه را گویند. وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ (۹۴_یوسف) هنگامی‌ که کاروان (از مصر) خارج شد، پدرشان گفت: اگر نسبتِ کم‌خردی به من نمی‌دهید، (باید بگویم که) حقیقتاً بوی یوسف را احساس می‌کنم. 🆔 @akhlagh_marefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
بوی خوش را رایحه گویند که از آزاد شدن بوی خوش عطر از یک محفظه عطردان حاصل می شود. «لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ» یعنی یوسف از زندان آزاد شده و بوی خوش او می آید. "تُرِيحُونَ" یعنی شما لذت می برید از تماشای گوسفندان خود در زمان شب که وارد آغل می شوند و "تَسْرَحُونَ" یعنی رفتن آن‌ها به چراگاه زمانی که سحرگاهان درب آغل را باز می کنید. "تَسْرَحُونَ" درب آغل گوسفندان در صبح برای رفتن به چراگاه را گویند. تُرِيحُونَ با تَسْرَحُونَ یک فرق عمده دارد. در زمان تُرِيحُونَ گوسفندان به زور داخل آغل می شوند ولی در زمان صبح برای بیرون رفتن از آغل به سرعت و با فشار به یکدیگر از آن خارج می شوند چون در زمان صبح به خاطر مرتع و خوردن و لذت بردن انگیزه بسیاری برای خارج شدن از حبس آغل را دارند. حق تعالی در باب زنان چندین بار در کلام وحی این واژه را بکار برده است که به مدد الهی به آن اشاره می کنیم: وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا (۲۳۱_بقره) ‏یعنی اگر زنان طلاق دادید و عدّه آن سپری شد یا به آنان برگردید و آنان را با معروف نزد خود نگه دارید یا آنان را "سَرِّحُوهُنَّ" چنان مشوّق مادی مثل خانه و نفقه بدهید که با رغبت و شوق شما را تَرک کنند چون آینده ای بهتر از منزل خود بر آنان نشان داده اید. اگر این شرایط را ندارید و نمی توانید مهریه ای بدهید و امکانات زندگی بعد از طلاق شان فراهم کنید آنان را نگه ندارید که به آنان ضرر بزنید یعنی در حق شان بداخلاقی یا تجاوز کنید، تا خودشان مجبور شده برای تَرک خانه شما که سراسر عذاب و سختی بر آنان کرده اید به مستأجری و دربدری راضی شده و از زندگی شما خارج گردند. یعنی بگویند: «مهرم حلال و جانم آزاد» این قانون الهی در باب زنان مؤمنه مانند زنان پیامبر یک قدم سخت تر است، چون خداوند مؤمنان را دوست دارد که فرموده هرکس مؤمنی از من را بدون علت بکشد من بر او دشمن می شوم. وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً (۹۳_نساء) و هر‌ کس مؤمنی را به‌عمد بکشد، سزایش جهنم است که همیشه در آن خواهد ماند، و خدا بر او خشم گرفته و لعنتش کرده و برایش عذابی بزرگ آماده کرده است. و در باب زنان مؤمنه صفت جمیل هم بر آنان اضافه کرده است. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلاً (۴۹_ أحزاب) ای مسلمانان، هنگامی که با زنان مؤمن ازدواج می‌کنید، آنگاه پیش از آمیزش با آنان، ایشان را طلاق می‌دهید، از جهت شما هیچ‌ گونه عده‌ای بر عهده‌ی آنان نیست که حسابش را نگه دارید، و (با هدیه‌ای شایسته) آنان را بهره‌مند کنید و به نیکویی رهایشان کنید. جمال به آن زیبایی و شُکوهی گفته می شود که از دور ببینده را جذب خود می کند. یعنی زیبایی و شُکوه زنان مؤمنه که ایمان آن ها هم بخشی از طلاق است را رعایت کنید. مبادا در باب علت طلاق آنان انگ بی ایمانی و کارهای زشت بر آنان بچسبانید. در زمان طلاق مشوّق های زیاد بر آنان بدهید، چون این زنان مؤمن هستند و نمی توانند مانند زنان دیگر بعد از طلاق هر کاری را انجام دهند (به فرض مثال بروند و منشی دفتری شوند و امرار معاش کنند) و مانند زنان دیگر نیستند که اگر حتی گرسنه بمانند با مردی نامحرم از فقر گرسنگی خود سخن بگویند و یا ارتباطی حرام برقرار کنند. پس یک زن غیر مؤمنه اگر در خانه شوهر فقط دنیای خود را حاصل کند، زن مؤمنه در خانه شوهر و در پناه او هم دنیای خود را حفظ کرده و هم ایمانش را؛ و در زمان طلاق مرد باید دقت کند شرایط ایمان همسرش را هم بعد از طلاق با فراهم کردن حداقل یک زندگی فراهم کند، که اگر فراهم نکند هر آسیبی که به ایمان زن مؤمنه بعد از طلاق اش برسد شوهرش هم سهمی از این گناه بعد از طلاق او قطعاً خواهد داشت. زنی که نماز می خواند و روزه می گرفت و قرآن می خواند و با نامحرمی سخن نمی گفت و غیبت نمی کرد، اگر بعد از طلاق اش "سَراحاً جَمِيلاً" نباشد و این زن مؤمنه مجبور به کارگری شود و نماز و روزه اش از بین برود و با مردان نامحرم همکلام شود و غیبت کند و.... شوهر او هم سهمی از این گناه و معاصی او دارد. پس کسانی که به دنبال زن مؤمنه برای ازدواج هستند باید دقت کنند این محدودیت ها و سختی هایی که خداوند در ازدواج با زنان مؤمنه قرار داده است آن ها را هم مدّ نظر خود قبل از ازدواج قرار دهند. 🆔 @akhlagh_marefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۳۹ 🌟نَبَذَ: به معنی فشردن و عصاره کشیدن است. "كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ" یعنی ابولهب هرگز چنین نیست که فکر می کند ما او را در وسط آتش انداخته و آب بدن او را می کشیم. لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ (۴۹_قلم) عَراء از عَرَی، به معنی عریان و لخت است که بیابان را به علت نبود نبات، عَراء گویند. یعنی اگر نعمتی از خدا را یونس نبی درک نمی کرد در آن بیابان از گرسنگی چلانده و آب و قوّت بدن او را می کشیدیم و تحلیل می رفت و از گرسنگی با رنج می مرد. أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (۱۰۰_بقره) یعنی برخی از یهود پیمان شان را چنان فشردند که گویی عصاره پیمان شان را دور ریختند و قالب خشک و بی ارزش از عهد خود باقی گذاشتند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
مهم ترین تدبر ما پیرامون این لغت، در باب حضرت مریم سلام اللّه علیها در کلام وحی است. وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا (۱۶_مریم) شراب را از آن جهت نبیذ گویند که انگور از خوشه جدا می شود و محکم لگد شده، افشرده اش گرفته می شود و در دمای گرما قرار می گیرد تا تخمیر شود. مراد از "انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا" یعنی حضرت مریم از خانواده اش در دوران کودکی جدا شد و در این تنهایی در معبد بیت المقدس چنان فشرده و آب گیری شد که عصاره اش چکید. مریم، هفت ساله و یتیم در کودکی مادرش را از دست داد طوری که حتی مرگ مادر را هم ندانست و حتی در دفن او شرکت نکرد و بعد از ماه ها از طریق زکریا از مرگ مادر مطلع شد. مریم که باید در محبت پدر بود،‌ و می دانیم دختران عاطفه و مهر شدیدی برای پدر دارند، ولی او پدری نداشت، مادرش هم در سن صغیری از دست داد. او در معبد به اندازه ای در انتباذ و فشرده شدن بود که هیچ زنی در کنارش نبود، پس هیچ سخنی و درد دلی با کسی نمی توانست بکند جز با خدای خودش و همین باعث شد اکثر عمر در نماز در معبد سپری کند. مریم جوان در معبد ماه ها تنها بود. آنقدر به نماز می ایستاد که پای او لنگ می زد و اندک سهم طعام خود به نیازمندانی که به معبد می آمدند می داد، برای همین اکثر اوقات مجبور بود روزه بگیرد. در چنین فشرده شدن و سختی و سکوت و دور شدن از جمع بود که خداوند او را پاک کرد. وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ (۴۲_ال عمران) این انتباذ نخست مریم بود که خداوند رحم او را پاک کرد تا پاک ترین عبد خود عیسی مسیح (ع) را در رحم او قرار دهد، و بعد از آن بود که انتباذ دوم و سخت مریم شروع شد. در انتباذ اول، مریم به سمت شرقی شهر رفت ولی از شهر خود دور نشد. ولی در انتباذ دوم، باید به تنهایی به بیابان می رفت. (فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا) و این سخت ترین انتباذ و فشرده شدن برای مریم بود، چون هم باید در تنهایی در وسط بیابان زایمان می کرد، که غذایی هم برای او نبود؛ طوری که از نخل خشکیده بر او خداوند غذایی فرو می ریزد. همچنین فشار اقناع مردم و دور کردن خود از تهمت زنا چنان بر مریم سنگین می شود که آرزوی مرگ می کند. (يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا) در تدبر این امر، در زنان پند و الگویی است که اگر خواستار کسب معرفت و کسب کمالات در توحید هستند و می خواهند از دیگر زنان در این امر متمایز شوند باید طبق کلام وحی از آیه "وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ" و حدیث نبوی (ص) که فرمودند: «بهترین مکان برای عبادت زنان کنج منزل است» تبعیت کنند. سعی کنند در مجالس و حتی جمعِ زنان حاضر نشوند مگر در حدّ ضرورت، و مگر در حدّ ضرورت سخن نگویند چون زنی که در جامعه زیاد ظاهر نشود به لباس و زینت خود هم تمرکز نمی کند. نکته بسیار مهم و خطرناک در این امر آن است که زنان ملزم به درآوردن ادای حضرت مریم و شبیه سازی خود به طور کامل به او نیستند بلکه باید از او الگوهای متعارف به زمان خود بردارند. یعنی نباید در کنج منزل بنشینند و در عروسی های ارحام و مجالس آن ها شرکت نکنند، با فرزندان و همسر خود سخن نگویند، بلکه کلام های اضافی و زائد و غیر ضروری را در مکالمات خود حذف کنند و کمتر و در حدّ رفع نیاز سخن بگویند و لذت و تفریح شان زمان دلتنگی، برداشتن تلفن و زنگ زدن به این و آن را حذف کنند، مگر این که در تماس طولانی حاجت و هدفی برای خیر آخرت شان باشد. چنانچه حضرت زهرا سلام اللّه علیها بهترین الگو در این امر برای زنان تشیّع هستند. آن حضرت در منزل کار می کردند و با فرزندان و همسرشان، مهربان و هم کلام می شدند و در منزل برای زنان مدینه کلاس قرآن و آموزش احکام تشکیل می دادند و لحظه لحظه عمرشان مراقب بودند به بطالت و عبث نگذرد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۴۰ 🌟سِیر: به معنای حرکت از یک مبدأ مشخص به سوی مقصدی مشخص و با هدفی مشخص را گویند. وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً (۱۰_طور) و كوه‌ها از جا كنده و متحرك می‌شوند. یعنی در قیامت کوه ها از مبدأ خود جدا و در آسمان به سمت مشخصی حرکت خواهند کرد. مسیر از سِیر است. وقتی در تاکسی خطی سوار می شویم می گوییم: «مسیر ات کجاست؟» یعنی تاکسی خطی در یک خط از یک مبدأ مشخص به یک مقصد مشخص حرکت می کند. فَلَمَّا قَضى‏ مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً قالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ (۲۹_قصص) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
پس هنگامی ‌که موسی نبی مدّتِ (مشخص‌شده) را به پایان رساند و همراه خانواده‌اش حرکت کرد، در کنار (کوه) طور، آتشی مشاهده کرد (و) به خانواده‌اش گفت: (اندکی) مکث کنید؛ که من آتشی دیدم. امیدوارم که از آن (جا)، خبر یا شعله‌ای از آتش برایتان بیاورم تا گرم شوید. یعنی هنگامی که حضرت موسی (ع) عهد چوپانی خود را با شعیب نبی تمام کرد، و به سوی وطن خود از مبدأش که مدائن بود حرکت کرد. قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ (۱۰_یوسف) یکی از آنان گفت: «یوسف را نکُشید و اگر می‌خواهید کاری کنید او را در قعر چاه بیندازید تا یک کاروان (که از کنار چاه رد می‌شود) او را برگیرد.» سَيَّارَة اشاره به کاروان دارد که از مبدأ مشخص به سوی مقصد مشخصی حرکت می کند. قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (۱۱_انعام) بگو: در زمین سیر و سیاحت کنید. آنگاه ببینید که عاقبتِ تکذیب کنندگان چگونه بوده است. یعنی از منزل به نیت مقصد مشخصی (مانند بازدید از محل زندگی اقوام درگذشته پیشین) خارج شوید و حرکت کنید تا عاقبت تکذیب کنندگان را ببینید. در سِیر دیدن با چشم عبرت است. هر کجا در قرآن عبارت «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» آمده دعوت به سفر به مقصد مشخصی برای گرفتن عبرت و پند و انذار، خداوند اراده فرموده است. بهتر است بدانیم که سِیر نوعی نگاه عبرت‌آموز درونی را هم شامل می شود و مراد از سِیر آفاق و انفس، حرکت و رفتن به آفاق و نفس با چشم دل را گویند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی