eitaa logo
المدرس الافضل
794 دنبال‌کننده
600 عکس
172 ویدیو
111 فایل
ارتباط با ما؛ @alafzal
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ ۳۹ ٱمین محفل بهشتى 🌹 بزرگداشت حاج احمد متوسلیان 🎙 باكلام شعور انگیز: 🔸 حجت‌الاسلام سلیمانیان 🎤 با نوای شورانگیز: 🔹 حاج مسعود هندی و کربلایی محمدرضا نظری ⏰ موعود: چهارشنبه ۱۸ تیرماه ۱۳۹۹| حوالی ساعت ۲۲:۳۰ (به مدت ۷۵ دقیقه) 📍ميعادگاه: همدان،شهرک شهید مدرس، شبستان مسجد مدرس 📌 🌹 حضور اول وقت زیبنده شخصیت شماست! ⚠️ رعایت نکات بهداشتی و حفظ فاصله اجتماعی الزامی است. 💎 هیأت جوانان فاطمیون همدان 📲 @ehsasejavan_ir | نفسی تازه کنید 🌷
۳۳؛ (بخش اول) ۱۲۷؛ ✅ اگر مکلف به مطلبی قطع پیدا کند و بر اساس آن عمل کند و سپس مشخص شود که قطعش به خطا رفته است، عملش مجزی نیست، زیرا امر مولا بدون امتثال مانده و با آن موافقت نشده است، نه موافقت حقیقی و نه موافقت تنزیلی. 🔹 بله اگر به طور اتفاقی آن عمل خطایی در حال قطع مشتمل بر همه مصلحت مأمور به واقعی یا در غیر حال قطع مشتمل بر مقداری از مصلحت مأمور به واقعی باشد که با استیفاء این مقدار از مصلحت، استیفاء باقی مانده مصلحت ممکن نباشد، عمل خطایی مجزی است و جایی برای امتثال امر واقعی باقی نمی ماند. 🔹 همچنین اگر به طریق بودن یک اماره قطع پیدا شود و سپس معلوم شود که آن قطع اشتباه بوده و این اماره طریقیت نداشته است، مانند قطع خطایی مجزی نیست مگر آنکه مشتمل بر مصلحت باشد. 🔹 البته اجزاء در صورت مشتمل بودن قطع خطایی و طریق خطایی بر مصلحت به خاطر این نیست که قطع خطایی و طریق خطایی مقتضی اجزاء بوده است، بلکه اجزاء به این خاطر است که به طور اتفاقی متعلق این قطع و طریق خطایی مشتمل بر مصلحتی است که مصلحت واقع را جبران می کند. 🔹 مانند اینکه اگر به طور اشتباهی به جای نماز شکسته نماز تمام بخواند یا به جای نماز آهسته نماز جهری بخواند، این نماز های خطایی مشتمل بر مصلحتی هستند که مصلحت واقع را جبران می کند و مجزی است. @alafzal1400
۳۳؛ (بخش دوم) ۱۲۷؛ ✅ جناب شهید در تمهید القواعد فرموده:اجزاء در برخی از موارد اصول و امارات موجب تصویب می شود و حال آنکه به اجماع امامیه تصویب باطل است. ✅ محقق خراسانی در جواب شبهه جناب شهید می فرمایند: 1⃣ اجزاء در برخی از موارد اصول و امارات باعث تصویب نمی شود. 2⃣ در تصویب می گویند:در لوح محفوظ حکم واقعی وجود ندارد یا از بین می رود و خداوند همان نتیجه اصول یا امارات را به عنوان حکم واقعی در لوح محفوظ ثبت می کند. 3⃣ اما ما معتقدیم حکم واقعی در مرحله انشاء در لوح محفوظ ثابت است و فقط در موارد اصول و امارات آن حکم واقعی به فعلیت نمی رسد و حکم اصول و امارات به مرحله فعلیت می رسد. 4⃣ حکم واقعی انشایی بر اساس مقتضیات (مصالح و مفاسد) برای موضوعات با عنوان اولی آنها وضع می شود و بین عالم و جاهل و ملتفت و غافل مشترک است؛ و اگر نظر مجتهد به حکم واقعی اصابت نکند، آن حکم واقعی به فعلیت نمی رسد حتی اگر قایل به اجزاء نشویم. 5⃣ بعد از اینکه کشف خلاف شد و مشخص شد که اصول و امارات به واقع اصابت نکرده اند: 🔹 اگر اجزاء را قبول کنیم، با موافقت امر ظاهری تکلیف حکم واقعی ساقط می شود. 🔹 اگر اجزاء را قبول نکنیم، تکلیف واقعی ساقط نمی شود. 6⃣ پس قول به اجزاء و سقوط تکلیف به خاطر حصول غرض یا به خاطر ممکن نبودن حصول غرض با قول به تصویب متفاوت است. 7⃣ چگونه قول به اجزاء با قول به تصویب یکی باشد و حال آنکه شرط عمل به اصول و امارات جهل به حکم واقعی است و باید حکم واقعی با مرتبه انشایی خود در لوح محفوظ وجود داشته باشد، ولی در تصویب می گویند حکم واقعی وجود ندارد. @alafzal1400
رسانه ها.سلیمانیان.mp3
10.27M
💡 روشنگری 💡 🔎 سخنرانی استاد سلیمانیان پیرامون ویژگی های رسانه 📌 حتماً این فایلو ببینید.... @daneshnameh1399
۳۴؛ ۱۲۹؛ ✅ مبحث مقدمه واجب یک مبحث عقلی _ اصولی است؛ زیرا: 1⃣ مهم در این مسأله آن است که آیا بین وجوب شیء و وجوب مقدمه آن ملازمه بر قرار است یا نه؟ و بحث از ملازمه یک بحث اصولی است. 2⃣ در علم اصول از وجوب مقدمه بحث نمی شود، زیرا بحث از وجوب یک مسأله فقهی می شود و سپس مجبور می شویم بحث را استطرادا در علم اصول وارد کنیم. 3⃣ همچنین مسأله مقدمه واجب یک بحث عقلی است نه لفظی. 4⃣ بحث می شود که آیا عقل مستقلا حکم به ملازمه می کند یا نه؟ 5⃣ ظاهرا صاحب معالم بحث مقدمه واجب را یک بحث لفظی می داند؛ زیرا این مبحث را در مباحث الفاظ ذکر کرده و برای نفی ملازمه به نفی دلالتهای سه گانه لفظی (مطابقی، تضمنی، التزامی) استدلال کرده است. 6⃣ وقتی اصل ملازمه ثبوتا (عقلا) محل اشکال است، چطور می خواهید آنرا اثباتا (لفظا) و با دلالت های سه گانه لفظی بررسی نمایید! ؟ @alafzal1400
۳۵؛ ۱۳۰؛ ✅ انقسام مقدمه به حسب نحوه تاثیر در مامور به: 🔹 مقدمه داخلیه همان أجزایی هستند که در داخل ماهیت مأمور به أخذ شده اند؛ مانند:رکوع. 🔹 مقدمه خارجیه امور خارج از ماهیت مأمور به هستند که در تحقق مامور به دخیلند و مامور به بدون آنها ایجاد نمی شود؛ از قبیل سبب، شرط، معد، عدم مانع؛ مانند:وضوء. ⚡️ اشکال:اجزای داخلی چگونه مقدمه شیء حساب می شوند و حال آنکه مقدمه باید قبل شیء و سابق بر آن باشد؟ همچنین مقدمه باید غیر از ذی المقدمه باشد و حال آنکه ذی المقدمه از همان اجزای داخلی ترکیب شده است؟ 💠 جواب:اجزاء داخلی لا بشرط از انضمام و اجتماع مقدمه هستند و سابق بر ذی المقدمه هستند و اجزاء بشرط انضمام و اجتماع همان ذی المقدمه هستند، پس مغایرت بین مقدمه و ذی المقدمه حاصل شد. ⚡️ اشکال:اهل معقول می گویند اجزاء خارجی (ماده و صورت) ماهیت بشرط لا هستند، ولی شما الان اجزاء را لا بشرط دانستید و این دو با هم نمی سازد؟ 💠 جواب:مراد ما از لا بشرط، لا بشرط از انضمام است در مقابل مرکب (ذی المقدمه) که بشرط انضمام است؛ ولی مراد اهل معقول از بشرط لا، بشرط لا از حمل است نه بشرط لا از انضمام در مقابل مرکب (ذی المقدمه). 💠 اهل معقول می گویند:اجزای خارجی (ماده و صورت) بشرط لا از حملند ولی اجزای تحلیلی (جنس و فصل) لا بشرط از حملند. 🔹 فافهم:همانظور که در مبحث مشتق مطرح شد درباره اینکه مراد اهل معقول چیست؟ اختلاف دیدگاه وجود دارد و مطلب مطرح شده قطعی نیست. @alafzal1400
؛ ؛ ✅ امام صادق علیه السلام در دو کلام نورانی نسبت به فهم دقیق کلام ایمه فرمودند: 🔹 لا یکون الرجل منکم فقیها حتی یعرف معاریض کلامنا، و ان الکلمه من کلماتنا لتنصرف علی سبعین وجها، لنا من جمیعها المخرج. 🔹 انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا، ان الکلمه لتنصرف علی وجوه، فلو شاء انسان لصرف کلامه کیف شاء و لا یکذب. 📗 نام کتاب شریف (معانی الاخبار) شیخ صدوق از روی همین حدیث انتخاب شده است؛ ر.ک:معانی الاخبار، ص ۱ و ۲. @alafzal1400
۳۶؛ ۱۳۱؛ ✅ اجزای داخلی از محل نزاع مقدمه واجب خارجند، زیرا اجزای داخلی همان مامور به (ذی المقدمه) هستند و تفاوت بین آنها اعتباری است؛ پس اجزاء داخلی به همان وجوب مامور به واجبند و امر ذی المقدمه شامل این اجزاء هم می شود و نمی توانند وجوب دیگری به خاطر مقدمه بودن داشته باشند، زیرا اجتماع مثلین (وجوبین) می شود و اجتماع مثلین باطل است. ⚡️ توهم:در اینجا اجتماع مثلین پیش نمی آید، زیرا یکی از وجوبهای اجزاء، نفسی است از جهت جزء ذی المقدمه بودن و یکی از وجوبها غیری است از جهت مقدمه بودن؛ پس با تعدد جهت مشکل اجتماع مثلین حل شد، همانطور که در اجتماع امر و نهی با تعدد جهت مشکل اجتماع ضدین حل می شد؛ مثلا نماز در جای غصبی از جهت نماز بودن امر دارد و از جهت غصب بودن نهی دارد. 💠 جواب:در بحث مقدمه واجب تعدد جهت فایده ندارد؛ و لو اینکه در مبحث اجتماع امر و نهی فایده داشته باشد؛ زیرا در مبحث اجتماع امر و نهی هر دو عنوان نماز و غصب، جهت تقییدی می باشند، ولی در اینجا عنوان مقدمه بودن جهت تعلیلی می باشد و آنچه واقعا وجوب غیری دارد و ذی المقدمه بر آن متوقف است، عنوان مقدمیت نیست بلکه مصداق مقدمه در خارج و به حمل شایع است که وجوب دارد. ⚡️ توهم:تمام اجزاء دارای دو وجوب هستند، یک وجوب نفسی به اعتبار اینکه اجزاء در ضمن کل هستند و یک وجوب غیری به اعتبار اینکه مقدمه رسیدن به کل می باشند. 💠 جواب:این توهم فاسد است، زیرا اجتماع دو وجوب باعث اجتماع مثلین می شود و اجتماع مثلین باطل است؛ مگر اینکه مراد متوهم این باشد که اجزاء ملاک دو وجوب دارند ولی متصف به یک وجوب نفسی هستند، زیرا وجوب نفسی مقدم بر وجوب غیری است. 🔹 فتأمل:در اجزاء ملاک وجوب غیری وجود ندارد، زیرا اجزاء وجودی غیر از وجود کل ندارند تا وجود مقدمی شود و سپس به وجوب غیری متصف شود و همچنین تغایر اعتباری وجودها در اینجا فایده ندارد. @alafzal1400
خصوصیت تدریس مدرس_.mp3
881.3K
🎙 بشنو از مدرس(۲) 📢 خصوصیت تدریس مرحوم مدرس افغانی از زبان شیرین خودشان. 📲 تهیه و تنظیم : کانال دانشنامه @daneshnameh1399
۳۷؛ (بخش دوم) ۱۳۳؛ ✅ تقسیم مقدمه به اعتبار متوقف علیه: 1⃣ مقدمه وجود:مقدمه ای است که وجود ذی المقدمه متوقف بر وجود مقدمه است؛ مانند:انجام مناسک حج که متوقف بر طی مسافت است. 2⃣ مقدمه صحت:مقدمه ای که صحت ذی المقدمه متوقف بر وجود مقدمه است؛ مانند صحت نماز که متوقف بر طهارت است؛ مقدمه صحت بنابر قول صحیحی و اعمی به مقدمه وجود بر می گردد؛ 🔹اما بنابر قول صحیحی، نماز غیر صحیح اصلا نماز نیست، پس نماز وجود پیدا نکرده است. 🔹 اما بنابر قول اعمی، زیرا بحث ما درباره مقدمه واجب است نه مقدمه عملی که مسمی به نماز باشد، و آنچه واجب است نماز صحیح است، پس بنابر قول اعمی هم اگر نماز صحیح نباشد واجب وجود پیدا نکرده است، پس مقدمه صحت به مقدمه وجود بر می گردد. 3⃣ مقدمه وجوب:مقدمه ای که در آن وجوب ذی المقدمه متوقف بر مقدمه است، مانند:وجوب حج که متوقف بر استطاعت است. 🔹 مقدمه وجوب از نزاع مقدمه واجب خارج است، زیرا تا این مقدمه نباشد ذی المقدمه وجوب پیدا نمی کند و معنی ندارد که دوباره خود مقدمه به خاطر وجوب ذی المقدمه واجب شود؛ زیرا هم تحصیل حاصل می شود و هم دور. 4⃣ مقدمه علم:مقدمه ای که در آن علم پیدا کردن به تحقق ذی المقدمه متوقف بر مقدمه است، مانند:شستن مقداری بالاتر از آرنج برای علم پیدا کردن به شستن همه اعضای وضوء. 🔹 مقدمه علم هم از نزاع مقدمه واجب خارج است، زیرا ما می خواهیم از باب ملازمه بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه، وجوب مولوی غیری را برای مقدمه ثابت کنیم که از ناحیه وجوب ذی المقدمه بر مقدمه ترشح یافته باشد؛ اما مقدمه علمیه وجوب عقلی ارشادی دارد تا اطاعت تحقق یافته و از عقاب به خاطر مخالفت با واجب قطعی در امان باشد. @alafzal1400
۳۷؛ (بخش اول) ۱۳۲؛ ✅ تقسیم مقدمه به اعتبار حاکم به مقدمیت: 1⃣ مقدمه عقلیه:مقدمه ای است که به حکم عقل و در واقعیت، وجود ذی المقدمه بدون مقدمه محال شمرده می شود؛ مانند علت که مقدمه وجود معلول می باشد. 2⃣ مقدمه شرعیه:مقدمه ای است که به حکم شرع وجود ذی المقدمه بدون مقدمه محال شمرده می شود؛ مانند وضوء که مقدمه شرعی نماز می باشد. 🔹 مقدمه شرعیه رجوع به مقدمه عقلیه دارد؛ زیرا وقتی شرعا وجود ذی المقدمه بدون مقدمه محال باشد، آن مقدمه شرط و قید شرعی برای ذی المقدمه می شود و عقلا وجود مشروط و مقید بدون شرط و قید محال شمرده می شود. 3⃣ مقدمه عادیه دو نوع است: 🔹 اول:مقدمه ای که توقف ذی المقدمه بر مقدمه به حسب عادت و به حکم عادت است، به طوری که تحقق ذی المقدمه بدون مقدمه ممکن است ولی عادت بر این بوده که به واسطه این مقدمه، آن ذی المقدمه را انجام می دهند؛ مانند اینکه عادتا منبر رفتن مقدمه سخنرانی می باشد. 🔹 چنین مقدمه ای رجوع به مقدمه عقلی ندارد و از محل نزاع مقدمه واجب خارج است، زیرا تحقق ذی المقدمه بدون مقدمه ممکن است و ذی المقدمه توقف بر مقدمه ندارد. 🔹 دوم:مانند نصب پله برای صعود به سطح؛ در اینجا عقلا رسیدن به ذی المقدمه بدون مقدمه ممکن است، ولی فعلا و در مقام واقعیت رسیدن به ذی المقدمه بدون مقدمه محال عقلی است، زیرا انسان ها عادت به پرواز ندارند و عقلا بدون پله نمی توانند به بالا بپرند. 🔹 چنین مقدمه عادیه برگشت به مقدمه عقلیه دارد؛ زیرا هر چند پرواز برای انسان ممکن ذاتی است، ولی فعلا و عقلا بدون نصب سلم رفتن به بالا محال شمرده می شود. @alafzal1400