eitaa logo
از هر دری سخنی
607 دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
420 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
دست وپاگیرترین منتظرت من هستم بخورد توی سرم ناله ی یا بن الحسنم... @YADE_OO @alfavayedolkoronaieh🌱
🔸حتی ‏حکومت پهلوی هم به فلسطینی‌ها کمک می‌کرد و برایشان شهرک و بیمارستان می‌ساخت، چون وقتی مردمی دچار جنگ و آوارگی می‌شوند، اصلِ همزیستی یاری رساندن را ایجاب می‌کند. 🔹اینجا دیگر جای چرتکه انداختن نیست که خود کشورها چقدر نیاز دارند. 🔸 اتحاد نظامی هم همینطور است و به همین دلیل شاه در جنگ ظفار دخالت کرد. جنگ ظفار یا شورش ظفار، شورش چپ های کمونیست عمانی علیه پادشاهی این کشور بود که عمان از شاه ایران کمک خواست و پهلوی به یاری عمان نیروی نظامی فرستاد. 🔹‏گزارشی که تصاویرش را می‌بینید قسمت دوم از سفرنامه سیدجعفر شهیدی به اردن است که تیر ۱۳۴۷ در دومین شماره از مجله یغما منتشر شده. 🔸جنگ شش روزه یک سال پیش در خرداد ۱۳۴۶ رخ داده بود، در پی آن جنگ بخش‌های بزرگی از فلسطین و سوریه و مصر اشغال شد و آوارگانش به آن سوی مرزهای جدید پناه بردند. @maktubaat @alfavayedolkoronaieh🌱
▪️«فان الخطر علی الاسلام و المسلمین من ناحیة الجهل اشدّ من ناحیة الاعداء و ان الذبّ عن الاسلام و ازاحة الشبهات عن العقائد و الاحکام من افضل ما یرضاه الله تعالی.» ✅خطری که اسلام و مسلمین را از ناحیه‌ی جهل تهدید می‌کند، به مراتب شدیدتر از خطری است که از ناحیه‌ی دشمنان می‌رسد، و بداند که دفاع از اسلام و دفع شبهات مربوط به اعتقادات و احکام، از بزرگ‌ترین راه‌های خوشنودی خدای بزرگ است. 📎برشی از وصیت نامه حضرت آیت الله مصباح یزدی @tahavol_howze @alfavayedolkoronaieh🌱
استقلال در ثانیه‌های پایانی دربی را به تساوی کشید استقلال ۲ - پرسپولیس ۲ @Farsna @alfavayedolkoronaieh🌱
با اين‏ گونه داوری ها است كه آسمان از باريدن و زمين از روييدن دريغ مى‏ كند. ابو ولاد حناط گوید: استرى كرايه كردم كه تا قصر «ابن هبيره» بروم و بازگردم. مبلغى هم بابت كرايه استر پرداختم. به جستجوى بدهكارم عزيمت مى ‏‌كردم. موقعى كه به پل كوفه رسيدم، باخبر شدم كه بدهكارم به‏ سوى نيل رفته است. راهى نيل شدم و چون به نيل رسيدم، باخبر شدم كه او راهى بغداد شده است، من نيز راه بغداد را در پيش گرفتم و به او رسيدم و حساب خود را تسویه كردم و به كوفه بازگشتم. رفت و بازگشتم، پانزده روز به ‏طول انجاميد. بعد از بازگشت، نزد صاحب استر رفتم و با معذرت، علت تأخير خود را بازگو نمودم و براى اينكه حلالم كند پانزده درهم به او تقديم كردم، ولى او از دريافت آن خوددارى كرد. ما هر دو به قضاوت ابو حنيفه رضا داديم و نزد او رفتيم و قصه را بازگو نموديم. ابو حنيفه از من پرسيد: استر كرايه را چه كردى؟ گفتم: استر او را به سلامت بازگرداندم و تحويل دادم. و صاحب استر افزود كه اما بعد از پانزده روز. ابو حنيفه از او پرسيد: از اين مرد چه مى ‏خواهى؟ صاحب استر گفت: من كرايه استرم را مى ‏خواهم كه پانزده روز تمام، از منافع آن محروم مانده ‏ام. ابو حنيفه گفت: من براى تو حقى نمى ‏بينم چرا كه اين مرد، استر تو را تا قصر ابن هبيره اجاره كرده ولى برخلاف قرار اجاره به‏ سوى نيل رفته و از نيل راهى بغداد شده است. به ‏خاطر اين تخلف اجاره فسخ شده و قيمت استر بر عهده او قرار گرفته است، و اينك كه استر را به ‏سلامت بازآورده و تحويل داده است، كرايه‏ اى بر عهده او نيست. من و شاكى از حضور ابو حنيفه خارج شديم و صاحب استر با تأسف مى ‏گفت: إنا لله و إنا إليه راجعون. من از فتواى ابو حنيفه بر شاكى ترحّم کردم و مبلغى به او پرداختم و حلاليت جستم. همان سال، به مكه رفتم و قضاوت ابو حنيفه را خدمت ابو عبد الله صادق- عليه السلام- گزارش كردم. ابو عبد الله گفت: با اين‏ گونه داوری ها است كه آسمان از باريدن و زمين از روييدن دريغ مى‏ كند. گفتم: شما در اين مسئله چه مى ‏فرمائيد؟ ابو عبد الله گفت: نظر من اين است كه بايد يك كرايه از كوفه تا نيل، و يك كرايه از نيل تا بغداد و يك كرايه از بغداد تا كوفه به صاحب استر بپردازى. گفتم: قربانت‏ شوم. ولى من در مدت اين چند روز، خوراك استر را تأمين كرده ‏ام، آيا حق دارم كه مخارج خوراك استر را با او حساب كنم؟ ابو عبد الله گفت: نه، زيرا تو غاصب بوده‏ اى. من پرسيدم: در صورتى كه استر دچار سانحه مى ‏شد، قيمت استر بر عهده من نبود؟ ابو عبد الله گفت: چرا. بايد سنجيده شود كه در اولين لحظه تخلف، قيمت استر چه مبلغ بوده است. من گفتم: در صورتى كه پاى استر مى ‏شكست و يا زخمى مى‏ شد و يا كمرش عيب مى‏ كرد، تكليف من چه بود؟ ابو عبد الله گفت: بايد ملاحظه شود كه قيمت استر تا روز تحويل و بازگشت، چه تفاوتى پيدا كرده است. من گفتم: چه كسى مى‏ تواند قيمت روز اول را تشخيص بدهد؟ ابو عبد الله گفت: تو و صاحب استر، بايد برآورد كنيد، اگر تشخيص شما موافق بود، كه تفاوت آن روشن مى‏ شود، وگرنه صاحب استر، قسم مى‏ خورد و تو را الزام مى ‏كند كه تشخيص او را بپذيرى و اگر قسم نخورد، تو قسم مى ‏خورى و او را الزام مى ‏كنى كه تشخيص تو را بپذيرد، و يا اينكه صاحب استر، چند تن گواه مى‏ آورد كه قيمت اين استر در اولين روز كرايه چه مبلغ بوده است، و تو را الزام مى ‏كند. من گفتم: اما من با چند درهم رضايت او را تحصيل كردم. ابو عبد الله گفت: صاحب استر، از اين جهت رضا داده و حلالت كرده است كه ابو حنيفه به جور و ستم، حق او را ناحق كرده است. تو بايد برگردى و صاحب استر را از حكم خدا باخبر كنى. اگر صاحب استر، بعد از اطلاع، بازهم تو را حلال كرد، تكليفى بر عهده تو نخواهد بود. از سفر حج كه بازگشتم، به ديدار صاحب استر رفتم و فتواى ابو عبد الله صادق را با او درميان نهادم و گفتم: كرايه ‏ات چه مبلغ مى ‏شود؟ بگو تا بپردازم. صاحب استر گفت: تو مهر جعفر بن محمد را در دلم افكندى. برترى او بر دیگر فقها در دلم جای گرفت. من تو را حلال كردم، و اگر مايل باشى، تاوانى كه از تو گرفته ‏ام پس مى‏ دهم. منبع: گزيده كافى، ج‏4، ص464-467، با تغییر اندک در متن ترجمه @zecra @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 | حاج قاسم کجاست؟ 👆 تصویر بالا مربوط به یکی از دیدارهای مسئولان نظام با رهبر انقلاب در سال 1398 است. دنبال چهره شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی بگردید و ببینید که آیا می‌توانید او را پیدا کنید؟ @nojavan_khamenei 😎 پاسخ را برای ادمین بفرستید👇 @Behesht123 @alfavayedolkoronaieh🌱
‌‎نوشته‌ام به پرِ ڪفترانتان، با آه : امام خوب و رئوف من، التماس نگاه . . . السلام‌علیک‌یاحضرت‌شمس‌الشموس✋️ @bouye_beheshtt @alfavayedolkoronaieh🌱
🔸 تعقیبات نماز و استجابت دعا 🔹 مرحوم حجة‌ الاسلام سید شهاب الدین صفوي قمي: 🔸 حضرت آیة الله حاج آقا رحیم ارباب به من فرمودند: حج عموزاده من را شما انجام دهید. قبول کردم. گذرنامه وقتی به دستم رسید که در پرواز 17 نوبت من شد و پرواز 17 به جدّه می رفت و به مدینه نمی رسیدم. به ایشان که گفتم خیلی ناراحت شدند و گفتند: دلم می‌خواست شما از مسجد شجره مُحرم شوید. 🔹 فردا که نزد ایشان رفتم فرمودند: امروز بعد از نماز صبح سه مرتبه سوره توحید و سه مرتبه آیه «و من یتق الله» و سه مرتبه صلوات فرستادم و از خدا خواستم که کار شما جلو بیفتد. 🔸 فردای آن روز به فرودگاه رفتم. رئیس فرودگاه گفت: آقای صفوی شما می خواستید زودتر بروید؟ ممکن است ساعت دو بعد از ظهر بیایید که شما را بفرستم؟ چون امروز یک هواپیمای چهل و پنج نفره برای ما فرستاده اند. بعد از ظهر به فرودگاه آمدیم و از آنجا به مدینه و شش روز هم در مدینه ماندیم و از مسجد شجره مُحرم شدیم. @bazmeghodsian @alfavayedolkoronaieh🌱
🍃بِسمِ ربّ النّور🍃 همرزم بامعرفت ♦️زمانی بود که پسرم به خاطر شهادت پدرش از لحاظ روحی شرایط خوبی نداشت... فکر کردم که شاید با ازدواج مشکلش حل بشه و از این حال و هوا بیرون بیاد... ♦️ما تهران ساکن بودیم و هیچکدوم از اقوام من یا همسرم کنار ما نبودن. من به قاب عکس همسرم نگاه کردم و گفتم: «حسین‌جان می‌خوام برای پسرت برم خواستگاری؛ اما نمی‌دونم باید از کجا شروع کنم، خودت کمکم کن.» ♦️وقتی تصمیم گرفتیم بریم خواستگاری و پسرم متوجه شد که اقوام پدریش ما رو همراهی نمی‌کنن خیلی ناراحت شد. یه شب بابای شهیدش رو تو خواب دید که می‌گه: «بابا غصه نخور. یکی از همرزم‌های خودم میاد» ♦️اون روز پسر بزرگم رفته بود برای امتحان و من نامه رو به سردار دادم. وقتی پسرم برگشت گفت: «امروز کی اینجا بوده؟» گفتم: «سردار سلیمانی» گفت: «جواب نامه رو گرفتی؟» گفتم: «نه. فقط از من پرسید که مراسمتون چه ساعتیه.» گفت: «پس سردار میاد» گفتم: «پاشو خجالت بکش. سردار کجا میاد. اونقدری‌ها دنبال سردار هستن که...» انگار پسرم تو اون نامه آدرس و شماره تلفن خانواده عروس و شب خواستگاری رو نوشته بود. 🔰شب خواستگاری رسید... ♦️ما راهی منزل عروس شدیم، هنوز ۸ دقیقه نشده بود که ما نشسته بودیم که دیدیم صدای زنگ در اومد. وقتی در رو باز کردن دیدیم سردار وارد شد. همه شوکه شده بودیم و تا یه ربع همه‌گریه می‌کردن. اومدن سردار باعث افتخار ما شد و کار هم خیلی خوب پیش رفت. همون شب صیغه محرمیت خونده شد و ۱۴ سکه هم به عنوان مهریه تعیین شد. ♦️سردار از ما قول گرفتن این قضیه جایی چاپ نشه. گفتن: «واقعا برام مقدور نیست این کار را برای همه فرزندان شهدا انجام بدم؛ اما به خاطر ارادتی که به شهید رضایی داشتم و خوابی که فرزند شهید دیده بود خودم رو موظف دیدم بیام.» ✍خاطره همسر شهید حسین رضایی @mahnamagazine @alfavayedolkoronaieh🌱
‏حُسنُ الخَاتِمة یعني عَلی بابِک مَماتي ‎ علیه‌السلام @alfavayedolkoronaieh🌱
امشب قبل از خواب در حق دیگران دعاکنیم. @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت زهرا سلام الله عليها در وصيت خويش جمله ای را می فرماید که در برخی کتاب های روايي چنین نقل شده است: أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».(1) متعدد در بنر های سطح شهر دیده ایم که این عبارت را چنین ترجمه می کنند: «یا علی سلام مرا به فرزندانم برسان» اما به نظر می رسد کلمه «أقرء» را مي توان دو گونه خواند، يا فعل امر باشد يعني سلام برسان يا فعل مضارع باشد به معناي درود مي فرستم که ظاهرا اين احتمال با توجه به فعل قبلي (أَسْتَوْدِعُكَ) که مضارع است ترجيح دارد، لذا اين جمله به معناي خداحافظي است، عرب ها از سلام در دو جا استفاده مي کنند، به هنگام ابتداي ديدار که به معناي درود و سلام است و در انتهاي ديدار که به معناي بدرود و خداحافظي است، حضرت در اين سخن مي خواهد بگويد بر فرزندانم بدرود و از آنها خداحافظي مي کنم و ديدار ما با آنان در آن عالم خواهد بود. از اين رو به نظر مي رسد اين برداشت با توجه به متن فوق بهتر باشد و در ترجمه اين فراز اشتباه رخ داده است. پي نوشت: 1.مجلسي، بحار الانوار، بيروت: دار احياء التراث العربي، دوم، 1403ق، ج43، ص214. @MaarefHadith @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوس دارم اینطور صدات بزنم: 《یا نِعمَ القَریب》 ای خوبِ نزدیک.... @alfavayedolkoronaieh🌱
رَبَّ النُّورِ وَ الظَّلامِ ؛ رَبَّ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ ؛ پروردگار و ... پروردگار و ... @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰امام حسین، غلام سیاه هم می‌خواهد 🔻تعریف همه می‌توانند سهمی از خادمی در هیئت داشته باشند. امام حسین در دستگاهش همه‌جوره نوکر دارد... 🔻پیشینه غلام سیاه حضرت ارباب، جناب جَون (ر.ک: «بیمه جون») 🔻ریشه معنوی از اسم اصحابي مثل حضرت جون بهتر میتوان انرژي گرفت. اگر بگوييم همه مثل حضرت عباس فکر کنند، مثل او حرف بزنند، عمل کنند راهي براي کسي باز نميشود. مگر در کربلا چند حبيب بن مظاهرِ حافظ قرآن، فقيه و انديشمند داريم و مگر چند نفر ميتوانند مثل آن‌ها شوند؟ در کربلا «جون» هم هست. جون يک فتح باب بزرگ عاشورايي‌شدن است، يک غلام سياه (رنگ سياه، بوي بد، بدون حسب... ولي حسين او را خريد) با جون ميتوان انرژي گرفت! جون دريچه اي به سمت افق کربلايي‌شدن به امضاي حضرت ارباب است. بي‌همه‌چيز هم ميتوان حسيني شد، فارغ از رنگ و پوست و صورت و نام و حسب و اعتبار و وجهه ... «از بردگي مقام بلالي گرفته اند در مکتبي که ارزش انسان به رنگ نيست» جهت مطالعه بیشتر به اثر «خادم ارباب کیست؟» مراجعه شود. 🔻کاربرد وقتی میگویند «لیاقت فلان کار را نداری» یا «به درد فلان جا نمی‌خوری» یا وقتی به کسی کاری در هیئت نمی‌دهند به این خاطر که شاید کاری از او ساخته نیست. (آقا! پای «لیاقت» را وسط نکش!) 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه کسی که می‌خواهد برای امام «بذل مُهجه» داشته باشد و هستیش را فدای امام کند باید دارایی مقبول و در حد قابل قبولی بیاورد. توقعی که از جناب حبیب می‌رود در همان تراز حبیب است نه پایین‌تر. اگر حبیب کمتر از «حبیب فقیه دین شناس» بود امام حسین او را اینگونه نمی‌خریدند. بریرِ سیدالقرا باید «سیدالقرا» باشد و بذل مهجه کند تا از او قبول کنند. هرکسی در مقیاس خودش باید خدمتی داشته باشد. یک طلبه یا دانشجو هم باید باسواد باشد تا امام او را بخرد. چون قرار است برای آقایش آبرو باشد. بذل مهجه آن حبیبی تماشایی است که آبروی برآمده از علم و فقاهتش را خرج امام حسین کرده است. پس باید مواظب بود ضرب‌المثل «امام حسین غلام سیاه هم می‌خواهد» بهانه و توجیهی برای کم‌کاری و پایین‌تر از سطح خویش کار و خدمت‌کردن نشود. جای خودت را بشناس! مثل مشابه: «سیاه‌لشکرتیم ارباب!» 📚 @tanhaelaj
🗞صفحه اول روزنامه‌های سه شنبه 23 دی 99 https://www.hawzahnews.com/photo/938654 ‌ •┈┈••✾••┈┈• @HawzahNews| خبرگزاری‌حوزه