eitaa logo
الفقه و الاصول
1.2هزار دنبال‌کننده
311 عکس
29 ویدیو
209 فایل
با ارائه #تحقیقات_فقهی_اصولی_رجالی با دغدغه #فقه_حکومتی با نظری به #فلسفه_اصول ✍️مدرس_پژوهشگر فقه و اصول؛ محمد متقیان تبریزی ♨️مطالب این کانال تولیدی است، لطفاً با #لینک نقل کنید. مسیر گفتگو؛ @mmsaleh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 عرض سلام و ادب محضر دوستان گرامی؛ برخی از مقالاتی که از در اختیار دارم و مرتبط با موضوعات مطروحه در جلسات رجال ایشان می باشد، در اختیار دوستان عزیز قرار میدهم. 👇👇👇👇 @alfigh_alosul
مفهوم شناسی توثیق وتضعیف.pdf
291.6K
🔸استاد سیدعلیرضا حسینی شیرازی 🔸موضوع؛ مفهوم شناسی توثیق و تضعیف 🔸مدرسه فقهی امام محمدباقر(سلام الله علیه) @alfigh_alosul
جایگاه نقد محتوایی در اعتبارسنجی احادیث شیعه - Copy.pdf
493K
🔸استاد سیدعلیرضا حسینی شیرازی 🔸عنوان؛ جایگاه نقد محتوایی در اعتبارسنجی احادیث شیعه @alfigh_alosul
واکاوی مهم ترین معیار داوری رجالی.pdf
337.5K
🔸استاد سیدعلیرضا حسینی شیرازی 🔸عنوان؛ واکاوی مهمترین معیار داوری رجالی در پرتو نگرش کلامی @alfigh_alosul
نقش راهبردی.pdf
431.9K
🔸استاد سیدعلیرضا حسینی شیرازی 🔸عنوان؛ نگاه راهبردی اهل بیت در پالایش و انتشار حدیث شیعه @alfigh_alosul
بازخواني گزارش دس .PDF
3.53M
🔸استاد سیدعلیرضا حسینی شیرازی 🔸عنوان؛ بازخوانی گزارش دس و تحریف غالیان @alfigh_alosul
1- آیا روش های استنباط در دروس و مکاتب فقهیه علی السویه و واحد است؟ 2- اگر روش های استنباط و تفقه متفاوت است، آنها را در چند روش میتوان دسته بندی نمود؟ 3- آیا این اختلافات واقعی است یا انتزاعی و مدرسی است و هیچ تأثیری در فقه ندارد؟ 4- عناصر مختصه هر کدام از روشها و نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟ ....... 🔺طلاب محترمی که قصد شرکت در را دارند با موضوع را پیگیری نمایند. https://eitaa.com/alfigh_alosul/82
✍ محمد(صالح) متقیان تمهیدٌ 1⃣ با دقت در ابعاد و زوایای موضوع تفقه و استنباط این نتیجه به دست می آید که، امر استنباط دارای سه مؤلفه؛ منابع استنباط، روش استنباط و رویکرد استنباط است. این سه عنصر ساختمان اصلی را می سازند. در این سه عنصر اختلافاتی میان فقهای امامیه مشاهده می شود. هرچند در هر کدام قدرمتیقن و نقاط اشتراکی وجود دارد و بینونت مطلق میان فقها وجود ندارد. در این پرونده از میان عناصر سه گانه به موضوع می پردازیم. مقصود از روش شناسی؛ است. آن فرآیندی که فقیه طی می کند تا به حکم شرعی دست یابد به آن روش استنباط می گوییم. 2⃣همانطور که گفته شد، علیرغم وجود اختلافاتی در ناحیه روش استنباط نقاط اشتراک میان فقها وجود دارد. تذکر به آن نقاط اشتراک از این باب ضرورت دارد که، مانع از شکل گیری این ذهنیت و ارتکاز شود که در میان فقهای امامیه با دو گونه روش مواجهیم که جدایی مطلق از همدیگر دارند. برخی از متحصلین در امر فقاهت با دمیدن به اختلافات دایره بسیار تنگی از استنباط و اجتهاد را تعریف می کنند که بسیاری از اعاظم فقهای شیعه از آن دایره بیرون می مانند. 3⃣ در این مطلب، به دو نوع روش شناسی اشاره خواهد شد که برگرفته از مطالعات میدانی و حضور در دروس خارج اساتید عظام است. ذکر نام اساتید بزرگوار در این وجیزه فقط جهت بیان مثالهای واقعی خواهد بود. قصد هم ندارم که این دو نوع روش شناسی را در ابتدای مطالب نامگذاری کنم. بلکه با سیر طبیعی که در ارائه نکات صورت خواهد گرفت عنوان آنها استخراج می شود. با این روش از هرگونه برچسب زنی و ایجاد ذهنیت جلوگیری خواهد شد. @alfigh_alosul
✍ محمد(صالح) متقیان ✔ برای مقایسه میان روش های استنباط عناصر دخیل در استنباط را مطرح کرده و موضع هر کدام از سبک های فقهی را نسبت به آنها بیان می کنیم. 🔺 عنصر اول؛ ؛ 1⃣ بعد از تلقی درس اصول فقه و تعلم این نکته که «کتاب» از منابع استنباط است، اینگونه به ذهن می رسد که همه دروس فقهی به این نکته اصولی التزامی علی السویه دارند. اما آنچه که به عنوان نقطه فارق میان دروس و سبک های فقهی قابل طرح است این است که، سطح مواجهه هر کدام از اساتید با کتاب و وحی و استفاده از آن منبع برای وصول به «حکم شارع» متفاوت است. حداقل دو سطح از مواجهه قابل طرح است. 2⃣ ؛ در این مواجهه، استاد و محقق فقه به کتاب به عنوان منبعی که باید از آن حکم شارع را به دست آورد نگاه نمی کند زیرا او اطمینان به اخبار و سنت دارد و تکیه گاه اصلی خود را سنت قرار داده است. از این روی، مواجهه او با کتاب در تحقیق فقهی و در درس خارج، مواجهه ای تبرکا و تیمنا است. او عازم بر استنطاق از قرآن و بهره گیری از آن برای استنباط نیست، زیرا می داند که با کمک ادله روایی می تواند پاسخ سؤالهای فقهی خود را پیدا نماید. و چنانچه از آن ادله هم نتوانست استفاده کند متشبث به اصول عملیه می شود. روشن است که نوع مواجهه این سبک فقهی از تا متفاوت است. 3⃣؛ در این مواجهه، شخص مُستَنبِط اعتقاد دارد که کتاب و وحی است. با این اعتقاد است که، در مواجهه با کتاب سعی بر آن دارد که مقصود شارع را استظهار و استخراج کند. آنچه از این مواجهه با کتاب به دست می آید، سرمایه اولیه ای است که محقق فقه آن را به عنوان در اختیار می گیرد تا در مراحل بعدی تفقه و استنباط از آن بهره بگیرد. این سبک فقهی به این رویکرد در تمام ابواب فقهی التزام عملی دارد و اختلافی میان موضوعات و ابواب در مراجعه به قرآن ندارد. ✔ در مطلب بعدی هرکدام از این دو روش را ارزیابی میکنم و سپس وارد در بررسی عناصر بعدی دخیل در استنباط میشوم. @alfigh_alosul
🔅استاد ابوالقاسم علیدوست در مصاحبه ای که با سایت «مباحثات» دارد، از تمایزات می گوید و در میان آنها به توجه ویژه این مکتب به در مقام استنباط اشاره می کند: 🔺اگر منظورمان از مکتب، تفکیک اقلیمی نباشد، بلکه دو نوع رویکرد در استنباط را قصد کنیم، تفکیک این دو مکتب کار دشواری نیست؛ چون یکی از این دو مکتب فقهی در استنباطات فقهی ـ به‌ویژه در بخش غیر عبادات ـ به‌عرف و توجه بیشتری می‌کند؛ به صدور روایات و آیات نگاه جدی‌تر و مؤثرتری دارد؛ به در فقه و حدیث مقارن نیم‌نگاهی دارد؛ داده‌های دانش تاریخ را در استنباط مطمح نظر قرار می‌دهد؛ به ، بیشتر از سندشناسی توجه می‌کند؛ کم‌تر به‌صورت ریاضی فکر می‌کند؛ در استنباطاتش مجموعه‌ای از را در نظر می‌گیرد (درست است که تک‌تک آن‌ها را معتبر نمی‌داند؛ ولی آن‌ها را در یک نظام حلقوی تنظیم می‌کند تا از به هم پیوستن همان اسناد نامعتبر دلیل معتبری آفریده شود)؛ «به و توجه می‌کند»؛ نگاهش به شریعت اجتماعی است؛ از نصوصی که در موارد خُرد وارد شده‌اند گاه می‌تواند به یک قاعده کلان برسد؛ را در نظر می‌گیرد و آن را جابر ضعف سند یا جابر ضعف دلالت می‌انگارد، رویکرد خاصی به دانش فقه را که مشتمل بر این عناصر باشد، من «مکتب قم» می‌نامم و معتقدم که بر قله‌ی آن نیز آیت‌الله بروجردی و شاگردان ایشان ایستاده‌اند. http://mobahesat.ir/15695 @alfigh_alosul
◾️آجرک الله يا بقية الله◾️ ◾️السلام عليك يا جعفر بن محمد أيها الصادق يابن رسول الله◾️ ◾️حضرت آیت الله خامنه ای: استمرارِ جهاد و مبارزه خستگی‌ناپذیر، اولین درس حضرت امام صادق علیه‌السلام برای ما‌ست. @alfigh_alosul
✍ محمد متقیان 🔺 1⃣ با توجه به مطلبی که گذشت، شاید اینگونه ایراد شود که، ممکن نیست در میان فقهای امامیه «منبعیت قرآن» در فرآیند اجتهاد، جدی گرفته نشود. پاسخ این است که؛ آنچه درباره گفته شد، به این معنا نیست که از قرآن بهره ای نمی گیرند بلکه سخن بر سر آن است که، تمام بهره خود را از قرآن نمی برند و منبع اصلی ایشان در استنباط «اخبار» است و به همین دلیل، تشنگی استنطاق از قرآن در ایشان بسیار کم است. 2⃣ اما در این باور وجود دارد که، است. یعنی از آنجا که خالق متعال، ربوبیت بر عالم دارد (رب العالمین) و یکی از ابعاد ربوبیت او عباد است. و او تنظیمات خود را در لسان و لباس در کلام خود (کتاب) به واسطه نبی مکرم اسلام به بشریت عرضه میکند. یعنی قرآن نقطه آغاز تقنین و تشریع الهی است. و از آن منبع است که مُشرِّعیت الهی شروع می شود و در اخبار اهل البیت استمرار و امتداد می یابد. زیرا جریان تشریع از ربوبیت حق تعالی آغاز می شود و نبی مکرم اسلام باذنه تبارک و تعالی تشریع و تقنین دارند. 3⃣ چنین باوری، لوازمی هم دارد. از لوازم باور به مبدئیت تشریعی قرآن، آن است که، مُستنبِط با مراجعه به کتاب، تمام سعی خود را دارد که با استنطاق از قرآن به و اصل اولیه ای دست یابد، زیرا شارع اقدس بنای قانونی خود را در کتاب خویش تأسیس کرده است و لسان او در موضوعات فقهی لسان تشریع و جعل است. این سعی در تأسیس اصل از قرآن مانند تلاش برخی مدارس فقهی است که سعی وافر دارند که، فرآیند استنباط را با تأسیس اصلی عقلائی آغاز نمایند. ↩ و پرسش نهایی؛ آیا می توان بر صحت ادعای مذکور ادله ای اقامه نمود؟ علاوه بر مطلب مختصری که گذشت و داشت، ادله روایی که دال بر صحت ادعای مواجهه حداکثری باشد فراوان است. در مطلب بعدی به ادله روایی اشاره خواهد شد. @alfigh_alosul
✍ محمد متقیان 🔺 ⬅ ادعای که مطرح شد این بود که، قرآن مبدأ تشریع و تقنین الهی است و برای دریافت احکام الهی باید از قرآن آغاز نمود و از آن بهره برداری کرد و سپس با این سرمایه ها وارد اخبار اهل البیت گردید. در کتاب شریف جلد اول باب «الرد الی الکتاب و السنة» احادیثی وارد شده است که به دو مورد از آنها اشاره می شود؛ 1⃣عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (سلام الله علیه) إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَاسْأَلُونِي مِنْ كِتَابِ اللَّه. حضرت می فرمایند: وقتی با شما درباره چیزی حدیث میگویم، ریشه آن را از کتاب الله از من مطالبه کنید. 2⃣عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ. حضرت می فرمایند: هیچ موضوعی نیست که دو نفر در آن اختلاف پیدا کنند، مگر آنکه آن موضوع ریشه و اصلی در کتاب الله عزوجل دارد و لکن عقول رجال به آن اصل و ریشه نمی رسد (و دچار اختلاف میشوند) 🔺اگر اصل ها و ریشه ها در کتاب الله عزوجل باشد، و اخبار اهل البیت هم کاملترین و تنها بیان از آن اصل ها باشد، روشن است که در اجتهاد باید از قرآن شروع نمود و در سنت استمرار پیدا کرد. در مطلب بعدی به یک در توضیح این ایده پرداخته خواهد شد. @alfigh_alosul
✔بعض الأصدقاء درباره مطالب شماره 3و 4 ان قلتی داشتند. فرمودند: احتجاج به ادله روایی یک وقت است برای اثبات حجیت ظواهر است در مقابل مثل اخباریین که در این صورت مفید خواهد بود. اما شما مطلبتان ناظر بر اثبات حجیت نیست. و اگر تمسک به این ادله کردید برای نقد برخی مدارس فقهی، این تمسک و استناد ناقص است. چرا که ایشان ظواهر قران را قبول دارند و در برخی آیات فقهی تردید دارند. 🔺 ضمن تشکر از دوست و برادر گرامی؛ 1- مباحث پیش روی، مباحث اصولی نیست که در آن از حجیت ظواهر کتاب بحث شود و با اخباریین محاجه گردد. پس حجیت ظاهر قرآن در این مباحث مفروغُ عنه است. 2- آنچه در این مباحث، طرح می شود روی سخنش با برخی مدارس و مکاتب فقهی معاصر است که استفاده ایشان از قرآن حداقلی است به دلیل اتکائی به ادله روایی و اصول عملیه دارند. 🔺دلیل تمسک به ادله روایی؛ این دو روایت بیشتر از حجیت ظواهر را می گویند و آن اینکه «ریشه همه نصوص روایی در قرآن است.» نقد ما به برخی مدارس فقهی این است که، اگر این قاعده را قبول کنیم، فلذا در مقام استنباط باید از ریشه ها شروع کنیم و از آن به یک قاعده عام برسیم و سپس وارد روایات گردیم. اینکه ایشان در دلالت آیات تردید می کنند و اغلب به اجمال میرسند و نمی توانند قاعده عام قرآنی به دست بیاورند، به خاطر این است که، قرآن را مبدأ و نقطه آغاز تشریع نمی دانند - هرچند حجیت ظواهر کتاب را قبول دارند- و ریشه استنباط را از قرآن پی جویی نمیکنند و نگاهشان به اخبار و احادیث نگاه استقلالی است. در حالیکه احادیث اهل البیت فرع بر اصل (قرآن) هستند. 🔺خلاصه اینکه؛ حجیت ظواهر کتاب یک مساله اصولی است که غیر از مبدئیت تشریعی قرآن است که روش و رویکرد استنباطی است. فتامل جیدا. ✔ در مطالب آتی با ارائه به صورتی شفافتر به توضیح مراد خواهم پرداخت. لیکن قبل از ورود به نمونه موردی باید را هم توضیح دهم. @alfigh_alosul
✍محمد متقیان 🔸 🔸 1⃣ خداوند متعال رب العالمین است، و ربوبیت او در ناحیه به معنای تشریع و تقنین است. شارعیت الهی در تجلی می کند و نمود می یابد. پس کلام الهی نقطه آغاز تشریع و تقنین است. اما آیا قرآن برای و اتمام و اکمال و کافی است؟ امامیه معتقد است که قرآن کافی نیست. 2⃣ تشریع الهی از قرآن آغاز می شود ولی در قرآن بسنده نمی شود بلکه می یابد. از آنجا که شریعت مقدسه اسلام، باید تمام انسان ها را در طول تاریخ هدایت و سرپرستی کند نیازمند عنصر دیگری است که بتواند متمم تشریع الهی باشد و آن عنصر است. سنت ادامه کتاب است. سنت فرع است و کتاب اصل است. سنت از درون کتاب میجوشد. در کلام الهی و بیان می شود و سنت عهده دار استمراربخشی و توسعه آن است. فلذا هیچ گاه تعارضی میان کتاب و سنت پیدا نمی شود. و به همین دلیل است که یکی از مرجحات را «موافقت با کتاب» گفته اند. 3⃣ به نظر میر سد، مجموع کتاب و سنت را باید بدانیم که فرمود: و ما ینطق عن الهوی، إن هو إلا وحی یوحی. و چون چنین است استنباط از کتاب بدون نظر به سنت و استنباط از سنت بدون نظر به کتاب ناقص میباشد. اینکه گفته شود هر کدام دلالتی منحاز و مستقل دارند و باید جداگانه بررسی شود خلاف مبانی است. امر تشریع از قرآن آغاز می شود و در سنت توسعه و استمرار می یابد. و باید مجموع این دو را باهم ملاحظه نمود تا به قاعده و اصل دست یافت. 🔺بهترین نمونه ای که می تواند این ایده را توضیح دهد روش فقهی آیت الله بروجردی و منهج حدیثی ایشان در کتاب جامع احادیث الشیعه است. 🔺 مقصود از "سنت" در این متن همانا معنای عام آن یعنی قول، فعل و تقریر معصوم است. چون اعتقاد داریم که همه افعال، اقوال و تقریرات و امضائات و سکوتهای معصوم دال و مرشد به معانی وحی هستند. @alfigh_alosul
✍ محمد متقیان 🔸 🔸 ✔ روشن شد که امر تشریع یک واقعیتی است که شروع و بدو آن در قرآن است و استمرار و امتداد آن در سنت. و برهمین اساس باید مجموع این دو را که می نامیم باهم ملاحظه نماییم تا به دلالت ها و معانی وحیانی دست یابیم و بتوانیم اصول و قواعدی را تأسیس کنیم. یکی از نمونه های موردی که می توان برای چنین ایده ای عرضه نمود، است. میدانیم که یکی از تکالیف الهی که متوجه عباد است مسئله تخمیس اموال است. درباره این تکلیف نیازمند یک قاعده عام هستیم آیا می توان به آن دست یافت؟ 1⃣ آیه شریفه خمس اقتضای دلالت بر اینکه موضوع خمس «مطلق الغنیمة» است دارد؛ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَه. اما برخی تردیدها در این میان وجود دارد؛ مانند سیاق آیات، عدم استظهار این معنای عام از ناحیه دیگران و .... که سبب شده است تا مقدار استفاده برخی از اعاظم از این آیه، محدود به گردد، اگر فقط به دلالت آیه اکتفا کنیم. 2⃣ اما اگر تشریع خمس را از قرآن آغاز کردیم و امتداد آن را در سنت پیگیری نمودیم، میتوانیم با ارشادات و قراینی که در وجود دارد به قاعده عام دست یابیم. اخباری مانند خبر طولانی علی بن مهزیار؛ فَأَمَّا الْغَنَائِمُ وَ الْفَوَائِدُ فَهِيَ وَاجِبَةٌ عَلَيْهِمْ فِي كُلِّ عَامٍ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَه..... در این خبر حضرت در ضمن بیان احکام الخمس، آیه را استشهادی قرار می دهند برای بهره برداری معنای عامی از خمس. و غنائم و فوائد را در کنار هم ذکر میکنند که خود قرینه ای می شود بر اینکه، مطلق الغنیمة یا مطلق الفائدة موضوع خمس در آیه است. 3⃣ و برهمین اساس است که، صحیحه عبدالله بن سنان معنای خودش را می یابد که فرمود:ٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَيْسَ الْخُمُسُ إِلَّا فِي الْغَنَائِمِ خَاصَّةً. مقصود از غنائم همان معنای عام غنیمت است که حضرت به عنوان یک قاعده عام در این روایت فرموده اند. 4⃣ اگر چنین باور داشته باشیم که، تشریع خمس از قرآن آغاز می شود، پس حتماً آیه دلالتی بر این تکلیف الهی خواهد داشت، و میتوان از آیه خمس استظهار نمود و به اجمال نرسید و با ملاحظه مجموع "کتاب و سنت" در نهایت به دست یافت. 5⃣ نکته نهایی اینکه؛ وقتی باور به این مسئله وجود دارد که، امر تشریع از قرآن آغاز می شود و در سنت استمرار می یابد، لازمه آن در اعتبارسنجی اخبار نیز متفاوت از مشی برخی مکاتب فقهی خواهد بود. درچنین ملاحظه ای که مجموع ادله را باهم می بیند مبنای عام حدیثی قرار می گیرد و از این روی، مشکلاتی که برخی از فقهای معاصرین در مواجهه با روایات مفسره مذکوره داشتند، وجود نخواهد داشت. @alfigh_alosul
میرزای شیرازی.jpg
7.2K
🔸 آیت الله شبیری زنجانی(حفظه الله): 🔺 ایشان از نظر فکری، فکرِ سیّالِ فوق العاده و جولان ذهنی عجیبی داشته است. اصلاً بحث های «سامرائی» و بحث های «نجفی» دو سبک مختلف دارند. «قطعی حرف زدن» سبک بحث های نجفی هاست و «مطالب تشکیکی و با تردید گفتن» سبک سامرائی هاست. به تعبیر آقای میرزا عبدالله مجتهدی، ممثّل فکر نجفی ها «اِنّما» است و ممثّل فکر سامرائی ها «لعلّ» است. 🔺 به هر حال، میرزا در اثر اینکه فکرش خیلی جوّال بوده، زیاد تجدیدنظر می کرده. فرد متّقی و خداترسی هم بوده. اگر می خواسته همین طوری فتوا بدهد، دچار اشکال شرعی می شده؛ لذا می گفته احتیاط کنید و خیلی کم فتوا داده است. یکی از چیزهایی که بعضی ها به وسیله آن حرجی بودن احتیاط و غیرقابل عمل بودن آن را نقض می کنند، همین است که می گویند: «میرزا مدّت طولانی مرجع تقلید بوده و مقلّدین را به احتیاط ارجاع می کرده و هیچ اختلال نظامی هم واقع نشده است». 🔺 هم از نظر علمی و هم از نظر تقوایی، تمام شاگردهای درجه اولی که از جهت تقوا و جهات اختلافی در رتبة اوّل بودند، میرزا را پذیرفته بودند؛ مثل آقا میرزا محمّد تقی شیرازی. فاضل اردکانی که هم طبقه شیخ بوده و بعد با میرزای شیرازی هم تراز شده، دیگران را از نظر تقلیدی به میرزا ارجاع می داده و به رساله نویسی بعضی دیگر انتقاد می کرده و می گفته: «مگر قرار است که شروع کنند برای هر چند نفر یک رساله بنویسند! میرزا عالم بزرگواری است و متقّی هم هست». @alfigh_alosul
5d14b6445a5dd.jpg
58.9K
🔸حضرت آیت الله نوری همدانی(حفظه الله): 🔸 1⃣ امروز باید عده‌ای در زمینه موضوعات روز تحقیقات فقهی به عمل آورده و آنها را در اختیار مسلمانان و جامعه اسلامی قرار دهند. اگر در زمینه موضوع شناسی فقهی، فقاهت نداشته باشیم نمی‌توانیم کار به جایی ببریم و اگر هم کاری در این عرصه صورت بگیرد، مثمر ثمر نخواهد بود. افرادی که در زمینه موضوع شناسی فقهی فعالیت می‌کنند، هر مقدار در زمینه فقاهت قوی باشند، کارهای مؤثرتری انجام خواهند داد. 2⃣ هیچ فقهی به اندازه فقه شیعه دارای اسناد و مدارک نیست، همچنین علمای هیچ دینی به اندازه علمای شیعه فقاهت ندارند. ما باید به علمای پیشین و تحقیقاتی که داشته‌‌اند احترام بگذاریم، اما در عین حال باید دانست که زمان امروز اقتضائات جدیدی دارد و باید طبق آن به تحقیق و پژوهش پرداخت. 3⃣ به‌عنوان مثال علمای قدیم مسأله جهاد را به جهاد دفاعی و جهاد با خوارج تقسیم کرده‌اند، اما امام خمینی(ره) مسأله جهاد را به ۸ بخش تقسیم کرده‌اند. علمای قدیم در بحث‌های فقهی خود بیشتر به اخبار توجه داشته‌‌اند و استناد به آیات قران کریم در پژوهش‌هایشان کمتر به چشم می‌خورد، در حالی که ما باید برای مباحث فقهی بیشتر از آیات قرآن کریم بهره‌گیری کنیم. امروز نیازمند آن هستیم که حوزه علمیه در زمینه فقه تحول ایجاد کرده و در زمینه مباحث فقهی توجه بیشتری به آیات قرآن کریم داشته باشد. 🔸 به نقل از سایت @alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از الفقه و الاصول
🔸حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی): 🔸 1⃣ در عین حالی که فقاهت اساس امر است، نباید از دیگر علوم اسلامی در حوزه‌ها غفلت بشود. مثلاً میبایست علم قرآن، شناسایی قرآن، فهم قرآن و انس با قرآن به عنوان یک علم و یک رشته در حوزه‌ها وجود داشته باشد. طلاب ما باید قرآن و یا لااقل بخشی از قرآن را حفظ کنند، یا حداقل با آن مأنوس باشند. چه‌قدر مفاهیم اسلامی در قرآن هست که اگر ما بخواهیم در فقه بحث کنیم، به فکر آنها نمیافتیم. این انزوای قرآن در حوزه‌های علمیه و عدم انس ما با قرآن، برای ما خیلی مشکلات درست کرده است و بعد از این هم خواهد کرد و به ما تنگ‌نظری خواهد داد. 2⃣ من یک وقت در سالهای قبل از انقلاب در مشهد در درس تفسیر، به طلبه‌ها میگفتم که ما از اولِ «بدان ایّدکاللَّه»، تا وقتی که ورقه‌ی اجتهادمان را میگیریم، میتوانیم حتّی یک بار به قرآن مراجعه نکنیم! یعنی وضع درسی ما این‌طوری است که اگر طلبه‌یی از ابتدا حتّی یک بار به قرآن مراجعه نکند، میتواند همین رشته‌ی ما را از اول تا آخر سیر کند و مجتهد بشود! چرا؟ چون درس ما اصلاً از قرآن عبور نمیکند. متأسفانه حالا هم که نگاه میکنم، میبینم همان‌طور است. ما در فقه گاهی مثلاً یک آیه‌ی قرآن را ذکر میکنیم، آن هم خیلی رویش کار و تحقیق نمیشود؛ به قدری که در روایات ما بحث میشود و کار میشود. 3⃣ قرآن از حوزه‌ی ما منزوی است؛ مثلاً علم قرآن، مسائل مربوط به قرآن؛ همین چیزهایی که شما میبینید تحت عنوان علوم قرآن الان رایج شده و گذشتگان کتابهای زیادی درباره‌ی آنها نوشتند و حالاها هم خوشبختانه بعضیها توجهاتی به آنها میکنند. ۱۳۷۰/۰۶/۳۱ 🔸 بیانات در آغاز درس خارج فقه‌ @alfigh_alosul
sadeghitehrani001-1-259x300.png
114.7K
✔ وقتی که از ضرورت توجه به قرآن در اجتهاد و استنباط میگوییم، اینگونه نیست که با هر اندیشه ای هم آواز و هم آهنگ شویم که، باید قرآن در رأس قرار بگیرد و لو بلغ ما بلغ. یکی از اندیشه های در این میان، ایده آیت الله است که، آنچه از مقدمه ایشان بر برمی آید تأکید بر محوریت قرآن نیست بلکه در اجتهاد است. ✔ آنچه که در این پرونده در روش شناسی تفقه بر آن اصرار ورزیده شده است، این ایده می باشد که استنباط باید از قرآن شروع شود و در سنت استمرار پیدا کند. نه مانند برخی چون آقای صادقی تهرانی که از قرآن شروع می کند و در قرآن می ماند و نه مانند برخی مدارس فقهی که اصراری بر بهره گیری از قرآن ندارد و در غالب موارد به اجمال در فهم از آیات می رسند. ✔ توصیه أکید بر روش فقهی است که در فرآیند استنباط خود، از قرآن آغاز می کند و در سنت امتداد می یابد. قرآن مبدأ تشریع است پس دارای بیان و تبلیغ است فلذا در استنباط از قرآن به اجمال نمی رسیم. اما اگر به قاعده عامی از قرآن رسیدیم، به دلیل آنکه امر تشریع بر دو عنصر کتاب و سنت استقرار دارد، باید به تفسیر اهل البیت هم نظر داشته باشیم تا از ملاحظه مجموعی کتاب و سنت (وحی) به قاعده عام تشریعی دست یابیم. @alfigh_alosul
57313773.jpg
33K
🔸حضرت آیت الله سبحانی(مدظله العالی): 🔸 🔺 از زمان درگذشت رسول مکرم اسلام(ص)، علمای اسلام انواع تفسیرها را نوشته اند، گروهی شان نزول، گروهی معارف قرآن، گروهی فقه قرآن و ... که از همان رحیل پیامبر آغاز شده الی یوم هذا؛ لکن این کتاب نهایت ناپذیر است، 6600 آیه بعد از این همه پرداختن به آنها هنوز هم جای کار دارند. 🔺 قرآن فعل خداست، کلام الله فعل خداست، کلام حق تعالی فعل اوست و از انجا که حق تعالی بی نهایت است فعل او نیز شبیه ذاتش بی نهایت است. بشر از ابتدا بر طبیعت به معنای عالم خلقت که فعل خداست، کار و مطالعه کرده اما تا امروز به آنجا رسیده است که جهان طبیعت اقیانوس ناپیدا کرانه ای است که بشر توانسته تنها چند کیلومتر از آن را روشن کند لذا جایی که طبیعت در عالم خلقت دارای خصیصه است، قرآن هم باید نهایت ناپذیر باشد. 🔺 لازم است در کنار تفسیر شاخه ای با عنوان به دروس حوزه اضافه شود که خصوصا در آن به ایات محل بحث مثل آیه وضو، آیه صوم و... پرداخته شود. امیدواریم تاسال آینده فرعی بر درس ها با عنوان فقه القرآن اضافه شود و آیات مهم در عرض یک تا دو سال تدریس شوند. @alfigh_alosul
✔ یکی از دوستان بزرگوار، بنده را رهین منت خویش ساختند و نکاتی را پیرامون کلام بنده درباره آقای بیان داشتند که خدمت عزیزان ارائه می گردد؛ 👇👇👇 🔺 بنده یکسالی هست که با اندیشه و آرا آقای صادقی تهرانی آشنا شده ام و تا کنون ندیده ام کسی ایشان را آنچه هست به میدان نقد بکشد نه با برچسب قرآن بسندگی. لازم است چند نکته را تذکر بدهم : 1_ آنچه شایسته یک محقق است اینست که زوایای یک مکتب و ادعا را به صورت کامل و همه جانبه بنگرد و به گفته ها و به خواندن یک مقدمه و یا یک فتوا از این مکتب اکتفا نکند. 2_آنچه در مورد روش تفقهی ایشان گفته ايد که از قرآن شروع می شود و به قرآن ختم می شود نشان از بی اطلاعی کامل شما از این روش است.شایسته تقوا نیست که مولف تفسیر الفرقان را که بیش از همه ی کتب تفسیری از روایات بهره جسته قرآن بسنده معرفی کنیم. 3_و نکته آخر اینکه صادقی تهرانی ارايه دهنده یک فقه منسجم از قرآن و روایات است که رابطه قرآن با روایات در آن روشن و شفاف است به خلاف مبنای برخی که معیار روشنی برای ما خالف الکتاب و ما وافق الکتاب ندارند. اگر برای تان سوال شده باشد که معیار چیست می توانید به فتاوای ایشان رجوع کنید که به چهار دسته تقسیم می شوند. 1_ فتاوای موافق با کتاب و روایات (موافق مشهور است) 2_ فتاوای جمع کننده بین قرآن و روایات که معمولا در این مورد آيات مورد غفلت مشهور قرار گرفته است 3_ فتوا به ظاهر و نص قرآن موافق با آنچه مفسران پیش از او ذیل آیات مطرح کرده اند که ایشان فقط بخلاف مشهور به آن فتوا داده اند و بس مثل حکم روزه مسافر 4_ فتوا به ظاهر و نص قرآن موافق با برداشت های خود ایشان. با تشکر از دوست گرامی.🌹🌹 @alfigh_alosul