eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
212 دنبال‌کننده
567 عکس
29 ویدیو
67 فایل
☑️ حرف‌های رایگان یک آدم 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ دیروز روز جهانی خر بود. به منظور عدم فراموشی و توجه به خدمات چند هزار ساله اين چارپای زحمت‌کش به انسان روز هشتم ماه می به عنوان روز جهانی خر نامگذاری شده است.
📌 مستند به نسخه یک کار لازم برای این است که مراکز معتبر، صحیفه را مستند به نسخه منتشر کنند. مثلا مرکز چاپ و نشر قرآن یا مرکز تخصصی صحیفه سجادیه یا چاپ اسوه. تا نشرهای بازاری هم به تبعیت از آن‌ها این خط را دنبال کنند. یعنی چی؟ مثلا الان ( ) موجود است؛ پیدا شده و نیز یافت شده. حال کسی که می‌خواهد چاپ کند، محقق تصریح کند که این چاپ، بر اساس فلان است. @aliebrahimpour_ir
📌 فیلسوف است [ - ۱] یک مدتی است که به فراخور هویت خودم، ذهنم درگیر است و به این فکر می‌کنم، جوهره هویت طلبگی چی است؟ امروز وسط کلاس، به فراخور کرّوفرّ استاد، یک حالتی به ذهنم رسید که به خاطر اینکه یادم نره و منکرش نشم، دوست دارم زودتر بنویسمش. طلبگی، تفلسف است. طلبه فیلسوف است. فیلسوف به معنای طالب فهم حق و حقیقت. من مدت‌ها به حکمت و فلسفه مشغول بودم؛ فلسفه‌ای که به دنبال شناخت حقیقت است؛ اما احیانا با روش تعقلی. اما طلبگی، یکجور تفلسف متعالی است؛ یعنی به لحاط روش‌شناختی، گشاده و باز عمل می‌کند و تمام ظرفیت‌های انسانی را به کار می‌گیرد تا حقیقت را کماهوهو درک کند. غیر از اینکه از عقل و حس استفاده می‌کند، دست‌نیافتی‌ترین منبع یعنی معارف آسمانی را محور قرار می‌دهد. اما نه فقط اینها؛ که سلوک و پدیدار خود و جامعه‌اش را هم دخیل می‌کند. این یعنی بهره‌گیری از تمامی ظرفیت‌های انسانی به معنای واقعی کلمه. و چون فیلسوف واقعی است؛ منحصر در شناخت نیست؛ در حد فهم و توان و ظرفیت، به سمت و هم حرکت می‌کند. تعبیر "به‌سمت" هم دقیق نیست: اساسا اصل شناخت هم با سلوک گره خورده. لذا بینش و کنش اش از هم جدا نیست. @aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.٠٢.٢٦
📌 خارج از زمان است [- ۲] گاهی برای کلاس و کاری، می‌رفتیم تهران یا استادی از تهران برایمان می‌آمد. یک چیزی که توجهم را خیلی به خودش جلب می‌کرد، اینه که سرعت همه چیز در تهران خیلی زیاده؛ همه با سرعت میرن و میان؛ با سرعت هم به نتیجه می‌رسن و سریع هم اجرا می‌کنن. ولی در قم، نسبت به تهران، همه چیز اسلوموشنه. آرام. هیچ عجله‌ای در کار نیست. مثلا یک مسئله علمی رو که مرتبط با رویدادهای روز باشه، تو تهران سریع جمع‌بندی میشه، ولی تو قم چندماه هم کمشه. اصلا دنبال قضاوت درباره این ماجرا نیستم؛ اصل اش مهمه. حالا می‌خوام بگم اصلا لازمه اینجور تفلسف‌ که کار طلبگیه، خروج از زمان ه؛ یعنی به جز این نمی‌شه! طلبه، در یک زمانِ بی‌زمانی؛ در زمان معلق؛ در زمان هپروت، زیست می‌کنه. یک سال ممکنه روی یک جمله بایسته و تامل کنه. روز و شب، پشت یک در زانو بزنه و در رو بکوبه. شاید باز بشه، شاید هم نشه. اصلا برای او مهم نیست! و مهم نیست که کسی فکر کنه، این کارش، احمقانه است! طلبگی، هویت در زمان نداره؛ بر زمانه. @aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.٠٢.٢٦
📌 تلاش مذبوحانه برای فهم یک نقشه گنج قدیمی [ - ۳] فرض کنید یک نقشه گنج به دست شما رسیده که یک قسمت‌هاییش کنده شده، یک قسمت‌هایی سوخته، یک‌قسمت‌هایی مبهم شده و یک قسمت‌هایی هم خط‌خوردگی داره. اما شما مطمئنید که این نقشه، قطعا نقشه یک گنج پر از طلاست. این نقشه طی یک نامه میراثی، به شما رسیده. حال شما چطوریه؟ - شما می‌تونید ادعا کنید، طلا دارید؟ بله. - آیا واقعا طلا دارید؟ هم بله. چون نقشه‌اش رو در دستتون دارید. هم خیر! چون طلا در دستتون نیست. - آیا می‌ارزه روش وقت بزارید؟ همه می‌گن بله. - آیا واقعا با وقت‌گذاشتن، به نتیجه می‌رسه؟ هیچی معلوم نیست! با این‌حال، وقت گذاشتن براش ارزشمنده. وقتی را ذره‌بین دارید حالت‌های مختلف اون نقشه رو بررسی می‌کنید تا یک قسمت کوچیکش رو کشف کنید، ممکنه چند ماه وقت بزارید و به نتیجه نرسید! اون تلاش مذبوحانه شما چه حسی داره؟ ⚡️به نظر من، این، وضعیت کار یک برای استخراج معارف ناب اسلامی است. 🤕 @aliebrahimpour_ir
از قدیم گفتن، پس از مجلس بابت تعطیلی روز زهرآگین ، متشکرم. 🤩🥰✌ @aliebrahimpour_ir
22.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 " رو سفید " 👤 حاج عبدالرضا هلالی و از شما دعوت می‌کنم این نماهنگ بسیار زیبا و خوش مضمون و دلبرانه را ببینید و به آقا متوسل بشید. 💖 حتما دعای / نیمه شبای تو حرم امام رضا یه روز میگیره حیفه یه خادم / بعد یه عمری شبیه آدمای معمولی بمیره شهید زندگی کنی شهید می‌شی امام رضایی باشی رو سفید می‌شی کی چی می‌خوادش تو حرم / فرقی نداره پنجره فولاد رضا نه نمیاره 🥰 امام رضا منم بخر 💚 بین زمین و آسمون منم ببر امام رضا راه بده 💖 تو آغوشت منم پناه بده بازم یه خادم / موقع خدمت بختش شبیه سر و صورتش سفید شد من غبطه خوردم / به هر کسی که بالاخره یه روز تو زندگیش شهید شد. کاش تنمو میون پرچما بزارن / تابوتمو واسه وداع حرم بیارن یه کاری کن منم براتمو بگیرم / برای بچه‌های فاطمه بمیرم @aliebrahimpour_ir
📌 برنامه کل عالم [ - ۴] غیر از یک عده یهودی، چه کسی را در کل عالم می‌شناسید که افق فکرش، باشد؟ نه الکی؛ واقعی. فقط‌وفقط طلبه‌ها چنین ظرفیتی دارند! هرکسی، یک افق خاصی را در دستور کارش می‌بیند. یکی دکتر بیماری خاصی است. یکی مشکل امروز شهرش، مسئله فکری‌اش است. یکی استاد تاریخ است و درباره یک جامعه می‌اندیشد. در عمیق‌ترین اتاق‌های فکر استراتژیک آمریکا هم که حساب کنی، درباره آینده متعالی مدینه فاضله آمریکا می‌اندیشند؛ یعنی یک جامعه محدود. شاید درباره کل عالم استراتژی طراحی کند، اما از زاویه دید محدود خودش. حتی نویسنده‌ها و شاعرها. رمانی نوشته که تئوری برای کل انسان‌ها داده‌. اما چقدر فکرش واقعی بوده؟ او آرزو کرده. اتوپیا طراحی کرده. نقاشی کرده. حکم نداشته. اما طلبه به خاطر ظرفیت خاصی که از افق اندیشه شیعی کسب کرده، نه فقط توان، بلکه خود را مسئول اندیشیدن درباره کل عالم و کل بشریت از ابتدا تا انتها و طراحی آینده بشریت می‌بیند! نه الکی و هپروتی؛ واقعی! امام، محور عالم هستی و مامور عمران و آبادانی و اقامه حق است؛ و طلبه، خود را مامور می‌بیند، استقراب مقامی به او پیدا کند. می‌کوشد طرح امام معصوم را بیابد و بفهمد و نام و یاد و عَلَم او را زنده نگه دارد. حالا تو بگو تلاش او برای دستیابی به این طرح، مذبوحانه و نافرجام است. اشکالی ندارد. اما ذاتا تلاش معنادار و دارای حکم است. هپروت نیست. منطبق با نظام هستی است. برای این کار دستور دارد. آرزو نیست. یک حقیقت واقعی و نفس‌الامری است. جالب نیست؟ فقط طلبه این ظرفیت را دارد! فقط طلبه و طلبگی. هرچند این کار را نکند و هرچند به سرانجام مشت‌پرکن نرسد و هرچند عملا کارخرابی کند؛ ولی تنها اوست که این ظرفیت را دارد به طرح کل عالم به‌صورت واقعی بیندیشد. @aliebrahimpour_ir
- ت چیه؟ - صحیفه ؛ اصول کافی می‌خوانم؛ نهج البلاغه می‌خوانم؛ قرآن می‌خوانم؛ مثنوی می‌خوانم؛ گلستان می‌خوانم؛ حافظ می‌خوانم. یا حداقل نگاهشان می‌کنم؛ بهشان ابراز علاقه می‌کنم؛ و می‌گویم که دوست دارم که بخوانم‌تان، و اینکه ممنونم: پیشم هستید و با شما دمخورم و دوست دارم با شما محشور باشم. @aliebrahimpour_ir
📌 - ۱ حدود شش ماهی است که در مسیر تاملات خال‌خال‌پشمیِ شوریده‌سری‌ام درباره خودم و عالم و هویتم و ام، به این سوال فکر می‌کنم و شعبه‌های مختلفی ازش هی بیرون می‌زند: معنا چیست و کجاست؟ 🌺 [۱.] معنا مثل گل است: ۱.هویتش حالت چسبنده است؛ مثل گل که به صورت قلمبه پیدا نمیشه؛ همیشه متصل به شاخه است. معنا هم برای شخص است؛ منحاز نیست. افراز شده‌اش فقط اعتباری است. معنای واقعی، همیشه چسبیده به شخص است. بنابراین معنا همیشه منحصر به فرد است. ۲.معنا از درون باید بجوشد. مثل گل که از جان یک شاخه می‌جوشد. نمی‌شود معنا را با تُف و سریش چسباند. البته می‌شود مثل دسته‌گل، پشت یک گل دسته‌کشی کرد و پُزش را داد؛ ولی خب یک تکان که بدهی، سبزه‌ها از شاخه گل جدا می‌شن. @aliebrahimpour_ir
📌 معنا کجاست؟ [ - ۲ ] 🌺 معنا در کجا شکل می‌گیرد؟ ۱.در من: خودم می‌نشینم و در درون خودم یک معنا می‌یابم یا می‌سازم. مثلا اشتهایی در درونم دارم؛ اصلا مهم نیست که بیرون چه خبر است و کسی درباره آن چه می‌گوید؛ این اشتها هست و مال من است. ۲.در نفس‌الامر: یک معنایی هست و من می‌روم -با هزار مصیبت و چه‌بسا با تلاش‌های و نافرجام- آن را می‌یابم و می‌گیرم و آن را از آنِ خودم می‌کنم. مثلا گردویی در دست من است. من آن را از بالای درخت چیده‌ام. اصلا مهم نیست که کل عالم به من بگوید پشکل ماده الاغ (عنبرنسارا) است، نه گردو. من خودم این را برداشته‌ام و حرف دیگران، گردوی من را پشکل نمی‌کند و بالعکس. ۳.در قبیله (جامعه): قبیله یک چیزی را معنا می‌دهد؛ چیزی که به واسطه آن یک قبیله، قبیله شده و از قبیله دیگر، جدا شده. منم چون عضوی از قبیله هستم یا دوست دارم عضوی از آن قبیله قرار بگیرم (و از جداشدن از قبیله می‌ترسم)، معنا را در درونم قلمه و گره می‌زنم و با این کار، پشت دسته‌ی قبیله، سینه می‌زنم. مثلا اگر یقه‌شیخی بپوشم، راحت می‌توانم از در حوزه وارد شوم؛ ولی اگر آستین‌کوتاه باشد، راهم نمی‌دهند؛ برای اینکه عضوی از دسته‌سینه باشی، باید مثل آن‌ها و با ریتم و حالت آن‌ها دسته بزنی. پاکستانی سینه نمی‌زنی، برو آن طرف. @aliebrahimpour_ir
📌 های معنا [ - ۳] هرکسی بخواهد یکی از سه موطن معنا را نادیده بگیرد، دست‌کم بگیرد، -و مهم‌تر از همه- به دیگری تحویل دهد و یا اینکه، باطل و ناحق بینگارد، بدون شک ابله و خر است. 🐴 هرگاه دیدید کسی دچار این مشکل بغرنج است؛ سریعا مغزتان را بردارید و از دستش فرار کنید. این‌ها انسان‌های ی هستند که مثل روح و روان و شما را انگولک می‌کنند. شما را گاز می‌گیرند تا شما را هم زامبی کنند. ما فیلسوف‌نماهای فراوانی داریم که عمری فلسفه خوانده‌اند و فکر می‌کنند با نفس‌الامر متحد شده‌اند. حالا در سفر فی الخلق، وظیفه خود می‌بینند، مشرک‌ها و ملحدهای به نفس‌الامر را از سوراخ تنگ ذهن فندقی‌شان، عبور بدهند. اگر کسی عبور کرد، زامبی جدید قبیله است و طبیعتا هرکسی عبور نکند، محکوم به تکفیر و تفسیق و تحمیق و تخریب و تمریگ (:یعنی به مرگ واداشتن 😀) است. خدا همه ما و شما را از شر این‌ها در امان بدارد. ان‌شاءالله. @aliebrahimpour_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ای تکیه‌گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پرعصمت و پرشکوهِ تنهایی و خلوت من... 💫 ای شطّ شیرین پرشوکت من... - مرحوم اخوان این شعر را برای چه‌کسی گفته و برای چه گفته؛ . @alievrahimpour_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دکلمه با صدای اخوان ای تِکیه‌گاه و پناهِ زیباترین لحظه‌هایِ پرعصمت و پُر شکوهِ تنهایی و خلوتِ من! ای شَطِّ شیرینِ پُرْشوکتِ من! ای با تو من، گشتهْ بسیار، درکوچه‌هایِ بزرگِ نجابت. ظاهرْ نه بن‌بستِ عابرْ فریبندۀ اِسْتِجابَت. در کوچه‌هایِ سُرور و غمِ راستینی که مان بود. در کوچهْ‌باغِ گُلِ ساکتِ نازهایت در کوچهْ‌باغِ گُلِ سرخِ شرمم در کوچه‌هایِ نوازش در کوچه‌هایِ چه شب‌هایِ بسیار تا ساحلِ سیمگونِ سحرگاهْ رفتن. در کوچه‌هایِ مه آلودِ بَسْ گفت‌وگوها، بی هیچْ از لذّتِ خوابْ گفتن در کوچه‌هایِ نجیبِ غزل‌ها که چشمِ تو می‌خوانْد، گهگاه اگر از سخن باز می‌مانْد، افسونِ پاکِ مَنَش پیش می‌رانْد. ای شَطِّ پُرْ شوکتِ هر چه زیباییِ پاک! ای شَطِّ زیبایِ پُرْ شوکتِ من! ای رفته تا دوردَستان! آنجا بگو تا کدامین ستاره ست روشن‌ترین همنشینِ شبِ غربتِ تو ؟ ای همنشینِ قدیمِ شبِ غربتِ من! ای تِکیه‌گاه و پناهِ غمگین‌ترینْ لحظه‌هایِ کنونْ بی‌نگاهتْ تهی مانده از نور، در کوچهْ‌باغِ گلِ تیره و تلخِ اندوه، در کوچه‌هایِ چه شب‌ها که اکنونْ همهْ کور آنجا بگو تا کدامین ستاره ست که شبْ فُروزِ تو خورشید پاره ست؟ 🌍 تهران 🗓شهریور 1336 👤مهدی اخوان ثالث 🍀مقام معظم رهبری: @aliebrahimpour_ir
مولوی این شعر را برای چه‌کسی گفته و برای چه گفته؛ 😇 🔹ما همه مرغابیانیم؛ ای غلام / بحر می‌داند زبانِ ما تمام 🔹پس سلیمان [یعنی صحیفه سجادیه] بحر آمد، ما چو طَیر / در سلیمان تا اَبَد داریم سَیر 🔹با سلیمان پای در دریا بِنِه / تا چو داوود آب، سازد صد زِرِه 🔹آن سلیمان، پیشِ جمله حاضرست /  لیک غیرت چشم‌بند و، ساحرست [ ، دفتر دوم، بیت ۳۷۷۹-۳۷۸۲] @aliebrahimpour_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
و شهاب‌رمضان این شعر را برای چه‌کسی و برای چه گفته‌اند؛ 💚 [ای صحیفه] وقتی از دور میایی دلم می‌لرزه حس چشمات به همه دنیا می‌ارزه وقتی از دور میایی هوایی می‌شم خالی از دلتنگی و تنهایی می‌شم راحتم کن از تنهایی [یعنی ای صحیفه سجادیه] بگو همیشه اینجایی از چشم من تو باعث، زیبایی این دنیایی با تو به دنیا میخندم، تویی امید و آیندم [یعنی ام این است که شوم] ❤️ به عشق تو عاشق شدم، فقط به تو دل می‌بندم یه عمره منتظر شدم چه خوبه انتظارت [یعنی انتظار نسخه کامل شامل ۷۵ دعای صحیفه که در دست حضرت حجت عج است] نذار دلی که عاشقه بمونه بی‌قرارت تمام زندگی من، فدای او نگاهت خیره می‌شم به آسمون، به عشق روی ماهت راحتم کن از تنهایی، بگو همیشه اینجایی از چشم من تو باعث، زیبایی این دنیایی با تو به دنیا می‌خندم، تویی امید و آیندم ❤️ به عشق تو عاشق شدم، فقط به تو دل می‌بندم @aliebrahimpour_ir
از صاحب بن عَبّاد 🌟بمحمد ووصيه وابنيهما / و بعابد (❤️) وبباقرين وكاظم 🌟ثم الرضا ومحمد ثم ابنه / والعسكري المتقي والقائم 🌟أرجو النجاة من المواقف كلها / حتى أصير إلى نعيم دائم - کتاب مزامیر، امیرمحمود کاشفی، ص۲۸۴ @aluebrahimpour_ir
خدایا ☘ اگر من روزی یک ی شدم که یک نفر محافظ برام گذاشتن، این شعور و توفیق را به من بده که وسائلم را خودم دستم بگیرم و دست او ندهم. ☘ خدایا مرا در دنیا هیچ ی قرار نده و تنها کیف‌کش و قرار بده. @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۳.۰۷
📌توهم یا حقیقت؟ گاهی بالای نردبانی که با رفته‌ام، فکر می‌کنم این است یا ؟ من با خودم را آرام کرده ام یا این یک دستیابی به یک حقیقت واقعی است که به من آرامش داده؟ زندگی‌ام را روی هپروت دارم بنا می‌کنم و در یت پی‌درپی فرو می‌روم یا واقعا در مسیر نور قدم برداشته‌ام؟ حس بسیار عجیبی است. حالت افتادن از بلندی در خواب! هم افتادن است و ترسناک؛ هم خواب است و بی‌خطر!! آیا ملاک مورد اطمینانی وجود دارد؟ احساسم این است که خیر! بین دو حالت حماقت گیر افتاده‌ام: یا حس حماقت زندگی عاقلانه ، یا حس حماقت تکیه بر ایمان دینی. خدایا، نجاتم بده @aliebrahimpour_ir
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم / که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود / به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم مانده‌ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا / یا چه بودست مراد وی ازین ساختنم جان که از عالم علوی ست یقین می‌دانم / رخت خود باز برآنم که همان‌جا فکنم مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک / دوسه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست / به هوای سر کویش پروبالی بزنم کیست در دیده که از دیده برون می‌نگرد یا کدامست سخن می‌نهد اندر دهنم کیست در گوش که او می‌شنود آوازم / یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی / یک دل آرام نگیرم نفسی دم نزنم من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم / آنکه آورد مرا باز برد در وطنم می وصلم بچشان تا در زندان ابد / از سر عربده مستانه به هم درشکنم تو مپندار که من شعر به خود می‌گویم / تا که بیدارم و هوشیار یکی دم نزنم شمس تبریز اگر روی به من بنمایی/ والله این قالب مردار بهم در شکنم منسوب به @aliebrahimpour_ir
مشغولیت به سوال آیا اینجور فکرها و این سوالات، است؟ آدم‌های از این فکرها می‌کنند؟ نه! اما چه کسی گفته، عادی بودن، درست / حق / خوب است؟ @aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.٠٣.٠٩
الله‌اکبر الله‌اکبر سبحان‌الله سبحان‌الله الحمدلله الحمدلله
چهارشنبه این هفته (۹خرداد۱۴۰۳) در جلسه توحید صدوق مطلبی فرمودند که من مدتها ذهنم مشغولش بود و چند وقت اخیر بهش دست یافته بود و کشفش کرده بودم... @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۳.۱۰
📌 منم می‌خوام داشته باشم! مکالمه چند دقیقه‌ی پیش من با اسماء (اسما در رخت‌خواب، من هم در حال تکان دادن تاب سلمی): اسماء: بابا! منم می‌خوام داشته باشم! من: چی؟ قبر؟ 😳😱 - آره! - وقتی آدما می‌میرن، میذارن تو قبر. همینطوری که نمیشه. - پس چرا میثم قبر داره؟ 🥺 - همونکه کربلا بود، نتونستیم بریم؛ هی می‌گفتم "قبر میثم [تمار] نرفتیم؟" 🥴 - آره. - اونکه قبر میثم [دوستت] نیست. 🤦 ببین! مثلا یک کسی زمان و بوده، خیلی آدم خوبی بوده. اسمش بوده؛ ما اسم اومو گذاشتیم روی تو. یک کسی هم بوده، اسمش میثم بوده؛ اسم اونو گذاشتن روی دوستت میثم! اون قبر که برای میثم دوستت نیست؛ برای میثم تماره! - فهمیدی؟ - - خب اشکال نداره؛ 😅 بزار نم بکشه و بزرگ بشی. عجالتا همینقدر بدان که اون قبره، برای میثم دوستت نیست. باشه؟ - باشه. @aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.٠٣.١٢