eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
243 دنبال‌کننده
743 عکس
40 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 نقش #سوق_کلام و #فحوی_مقام در استظهار قاعده‌ای از #اصول_فهم_دعا در بیان سیدعلیخان مدنی 👇
📌 نقش و در استظهار ☘ یکی از قواعدی که جناب سیداجل شیرازی برای استفاده می‌کند، توجه به «سوق الکلام» و «فحوی المقام» است. در حقیقت، بعد از اینکه احتمالات دلالتی گوناگون به نحو ثبوتی مطرح می‌شود، سید در ، آن احتمالی که مطابق این دو باشد را به عنوان معنای ظاهر بر می‌گزیند. (ن.ک: ، ج۱: ص۱۴۱) اما این دو به چه معناست؟ ☘ اصطلاحات سوق کلام و فحوای مقام، هرچند در بسیاری از مواقع می‌توانند به‌طور مشابهی مورد استفاده قرار گیرند؛ اما هرکدام معانی خاص خود را دارند و تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند: 💠 ۱. : که گاهی از آن با عنوان « » یاد می‌شود، به روند یا مسیر کلی گفتار یا سخن اشاره دارد. به عبارت دیگر، به نحوه و جهت‌گیری که جملات و عبارات در یک متن دارند، توجه می‌کند. به‌عبارتی، سوق کلام از ظاهر گفتار و نحوه تنظیم آن به دست می‌آید و نشان می‌دهد گوینده چه چیزی را در همان عبارت مشخص مدنظر دارد. 💠 ۲. : فحوا اساسا به معنای مفهوم، در مقابل منطوق است و به معانی ضمنی و غیرمستقیم اشاره دارد. مقام نیز به موقعیت و شرایط سخن اشاره دارد. بنابراین فحوای مقام به معنای فهم یا درک نیت یا مقصود (معمولا پنهان) از موقعیت خاص کلام است. بنابراین این اصطلاح فراتر از الفاظ مستقیم و صریح جمله، به معانی‌ای اشاره دارد که بر اساس تحلیل زمینه و موقعیت و شرایطی که سخن در آن گفته شده به دست می‌آید، حتی اگر به‌طور مستقیم در متن نیامده باشد. از مهم‌ترین این شرایط و زمینه‌ها، قصد نهفته در کلام است. ☘ بنابراین: ✨ سیاق، مبتنی بر الفاظ و جملات است، ولی فحوی مبتنی بر زمینه و شرایط کلی گفتار. ✨ سیاق رویکرد درون لفظی دارد، ولی فحوی، فراتر از لفظ به موقعیت و فضا توجه می‌کند. ✨ سیاق، به ظاهر کلمات و ترکیب آن‌ها و واژگان قبل و بعدش بستگی دارد، ولی فحوا به عوامل بیرونی مثل حال‌وهوای مخاطب و هدف گوینده و بستر تاریخی و شرایط حاکم بر او. 🔷 تطبیق قاعده: ☘ عبارت «لا تخرجا بهذه الصحیفه من المدینه» در مقدمه صحیفه از قول امام صادق خطاب به محمد و ابراهیم گفته شده. سیدعلی خان دو نظر کلی درباره «تعدیه با "ب"» را مطرح می‌کند که مطابق آن، برخی قائل هستند اگر تعدیه با ب باشد، معنایش مصاحبت و همراهی هم هست؛ ولی اگر با الف باب افعال باشد، همراهی‌ای در میان نیست. برخی هم در مقابل چنین تفکیک معنایی‌ای را قبول ندارند. بعد از بیان این دو نظر، سیدعلی خان می‌فرماید بنابر تفاوت معنا، مصاحبت با صحیفه مدنظر است و این معنا با سیاق و فحوی هم همراهی دارد. ولی چطور؟ 🔻 سوق الکلام: باید قبل و بعد عبارت را بررسی کنیم. وقتی ادامه عبارت را ببینیم، می‌بینیم بعدش حرف از کشته‌شدن محمد و ابراهیم مطرح می‌شود. پس اینجا معنای خروج صحیفه از مدینه، همراه داشتن آن است که بعد از مرگ این‌دو، صحیفه را در خطر می‌اندازد. 🔻 فحوای مقام: حضرت در مقام مراقبت از صحیفه هستند. حضرت روی شهر مدینه تاکید خاصی ندارند. مثلا به‌صورت‌کلی، در ذهن حضرت مشکلی ندارد که یک فرد امین، صحیفه را در صندوقچه بگذارد و به روستایش ببرد. شهر و مکان موضوعیت ندارد. چنانکه خود یحیی بن زید، صحیفه را به همراه داشت و به شهرهای مختلف همراه خودش می‌برد؛ ولی وقتی فهمید که شهید می‌شود، صحیفه را به متوکل بن هارون، امانت داد تا در خطر نیفتد. ترس یحیی هم از این بود که بعد از کشته شدن، صحیفه به‌عنوان غنیمت، به دست بنی‌امیه بیفتد. بنابراین اینجا هم امام صادق، دغدغه‌شان مکان نیست؛ دغدغه‌شان نگه‌داری این اشخاص خاص است که در خطر هستند. لذا این مقام دلالت می‌کند که منظور از عبارت، این است که همراه‌شان از مدینه خارج نکنند و با خودشان به بیرون نبرند. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۱۱.۱۰
📌 «تبلیغ؟ دانش‌آموزی؟»؟ گروه تبلیغی ضیافت که من رفتن را با او شروع کردم، مدتی است تمرکزش را به‌درستی از منبر مساجد به تبلیغ‌های دانش‌آموزی تغییر داده. من اما هیچ ظرفیتی در خودم نمی‌دیدم و نمی‌بینم که بتونم باهاشون همراه بشم. یعنی من می‌تونم اجتماع نقیضین را تصور کنم، ولی اینکه سر کلاس دانش‌آموزای دختر یا پسر راهنمایی یا دبیرستانی باشم را نه! اوایل خیلی خودخوری می‌کردم که چرا چنین حسی دارم. منی که در دوران جوانی (چنان که افتد و دانی😬)، رجلی بودم، حالا هیچ زبان مشترک و حتی هیچ حرف مشترکی هم در خودم نمی‌دیدم که بزنم! بعد از یک مدت، با ملاطفت با خودم برخورد کردم و گفتم اشکال نداره. همه که ابوالفضل قویدل نمی‌شن! بالاخره هرکسی یک توانی داره. ولی اصل مسئله در ذهنم بود: بالاخره ما به عنوان آخوند و که به‌عنوان نماینده دین می‌ریم در پیش این دانش‌آموزایی که تا حالا آخوند ندیدن و به‌خاطر شرایط آخرالزمانی، طبیعتا از ما بدشون میاد و ما رو موی دماغ زندگیشون می‌بینن، چه حرفی برای گفتن داریم!؟ این پرونده گوشه ذهنم باز بود و همیشه به این فکر می‌کردم. ✅ اما تصور من از این مخاطب‌ها چیست؟ به‌گمانم به همچین موجوداتی طرف هستم: احتمالا از چشما و سوراخای گوشاشون استروژن و تستوسترون داره فوران می‌کنه بیرون! تقریبا همه دوست‌پسر و دوست‌دختر دارند؛ رل می‌زنن؛ رابطه دارن؛ از رابطه‌هاشون برای هم می‌گن و این براشون یک چیز طبیعی و لازم است. همگی در فضای پررنگ جنسی اینستاگرام هر روز دارند تنفس می‌کنند و همگی بلااستثنا حتی در اوج رابطه هم، احساس کمبود دارند. یک خدای کوچولو دارن که خاک خورده و احتمالا ما با افکار قدیمی، حاجی گیرینوف‌هایی هستیم که می‌خواییم حرف‌هایی رو به خدا نسبت بدیم که مانع زندگی طبیعی و واقعیشون هست. این بچه‌ها هیچ دغدغه‌ای نسبت به احکام ندارند. حتی اگر قبلن‌ترها از آخوندها بدشون می‌اومد؛ الان حتی به چشمشون هم نمیاد. اگر مجبور نبودند، اصلا با آخوندی مواجه نمی‌شدند. اینها نه دغدغه احکام دارند، نه پرسش‌های عقائد. 5 درصدی به خاطر جو خانواده مذهبی‌طورند و تحت فشار. 95درصدی هم در جریان آب. اگر یکم سروگوششون بجنبه، مشکلات و تناقضات مملکتی رو از من مطالبه می‌کنند و اگر نه که سعی می‌کنند با کرم‌ریختن، من رو اذیت کنند! ☘️ من چه حرفی (از آن مقام فوق‌الذکر ) برای این‌ها می‌تونم داشته باشم؟ اخیرا این به ذهنم رسید که در این آزمایشگاه ذهنی، اینا رو بهشون بگم: ✨ 1.می‌دونم یکی از پرونده‌های مهم ذهنتون، رابطه است. واقعیت هم اینه که «هرکسی نیاز به رابطه نداشته باشه، واقعا مریضه و مشکل داره». ✨ 2.هیچکس نمی‌تونه بگه به این نیازتون نپردازید و رابطه نداشته باشید. داشته باشید. ولی تا جایی که می‌تونید «حریم نگه دارید» و «مدیریت کنید». ✨ 3.حریم چی رو؟ 🌸 اول از همه حریم خدا رو. بالاخره دیر یا زود گذار همه ما به خدا می‌افته. تا جایی که میشه حریم خدا رو نگه دارید. تا جایی که می ‌تونید تو زندگی مراقب باشید که وقتی باهاش روبه‌رو شدید، بتونید باهاش حرف بزنید. شما حتی اگر با کراش‌العالمین هم رل بزنید، همیشه دغدغه حفظ اون رو دارید و هیچ کسی قوی‌تر از خدا نیست که بتونید بهش تکیه کنید. حریم خدا رو تا جایی که میشه نگه دارید و جوری از روش رد نشید که دیگه نتونید تو روش نگاه کنید. حتی اگر یک جا حریمش رو رد کردید، توجیه نکنید و گندگی نکنید. ته دلتون بهش بگید نتونستم؛ نه اینکه نخواستم. 🌸 دوم حریم خانواده رو. بالاخره پدر و مادر دارید و یک فرهنگی. همه حیوون‌ها یک حریمی دارند. حتی پدر و مادری که روی مخ هستند، بالاخره خانواده‌اند. شنبلیله نیست که از اینجا بکنیم، ببریم اون‌ور بکاریم. 🌸 سوم، حریم خودتون رو. واقعیت‌ها رو بشناسید و با وجود این واقعیت‌ها جلو برید. بدونید که «همه پسرها هول‌اند»! خودتون رو ارزون ندید. ✅ حرف دین اینه: رابطه داشته باشید؛ ولی نگه دارید، مدیریت کنید. @aliebrahimpour_ir
طلبه اول: به نظرت تاسیس کافه‌ای که می‌شه به لحاظ دینی، درسته یا نه؟ طلبه دوم: به‌نظر من آره. - خب این رو باید استفتاء کرد. - بله؛ ولی موضوع رو دقیق روشن کن تا حکم دقیق بشه درباره‌اش داد. - به‌نظر من، این اعانه بر اثم است. البته شیخ در مکاسب بحث کرد و چند نظر داد ذیل بحث فروش انگور. - تو اینجور جزئی به مسئله نگاه می‌کنی، میگی اعانه. من اتفاقا می‌گم این مانع بر اثم است! - چطور؟ - وقتی پاتوق می‌سازی، رسمیش می‌کنی. قابل دیدنش می‌کنی، حدی از حریم اجتماعی براش ایجاد میشه. ولی وقتی پاتوق رسمی نسازی، زیرزمینی میشه. نه قابلیت مدیریت داری، نه حریمی باقی می‌مونه. نیاز مردم که بی‌پاسخ نمی‌مونه! اینجا نیاد، با 206میره ته بوستان غدیر! اینکه پاتوق بسازی که از 10تا دیت، 5تاش بیاد اینجا، حریم بیشتری حفظ می‌شه و گناه کمتری رخ می‌ده. - حالا بر فرض حرفت درست باشه، این خودش ترویج نمی‌کنه؟ - ترویج به چه معنا؟ مشهود می‌کنه و شاید سرعت رو بالاتر ببره، ولی خروجی در مجموع مطلوب تره. - یعنی چی؟ - یعنی شما 100 نفر آدم داری. اگر پاتوق نبود، مشهود نبود و این 100 نفر که به صورت طبیعی 90 نفرشون وارد این فضا می شدند، ظرف مثلا 2 سال وارد می‌شدند؛ ولی همگی در اتاق‌های پشتی کافه‌های روبه‌رو بوستان علوی و 206 ته بوستان غدیر! ولی وقتی مشهود میشه، عملا باز همون 90نفر وارد فضا می‌شن، ولی تو شش ماه؛ اما البته در محیط امن‌تر و باحریم‌تر. یعنی بعد دوسال، خروجی شما به لحاظ تعداد تقریبا یکیه، ولی امن‌تر. - هیچ فقیهی اینطور فتوا نمی‌ده. - خب شما مسئله رو درست تقریر کن! موضوع را درست صورت‌بندی کن، بعد حکمش رو پیدا کن! - از کجا معلوم اینطور که میگی باشه؟ میشه تشکیک کرد! - از کجا معلوم نباشه؟! اگر بود چی؟ بالاخره تقریر عُقلایی‌ای دارم عرضه می‌کنم! - الوقوف عند الشبهات، خیر من الاقتحام فی الهلکات. - شما تو رفتار فردیت می‌تونی توقف کنی. تاسیس نکنی. در مقام فتوا هم می‌تونی توقف کنی و فتوا ندی؛ ولی نمی‌تونی به‌خاطر الوقوف، فتوای به حرمت بدی و جلوی دیگران رو بگیری که تاسیس نکنن! - نمی‌دونم والا. خیلی سخته چنین حرفی. - واقعا سخته. @aliebrahimpour_ir
غرر صحیفه 💎: صعقات ⚡️ و نفحات 🌬 @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
غرر صحیفه 💎: صعقات ⚡️ و نفحات 🌬 @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
📌 غرر صحیفه: صعقات و نفحات ☘ صحیفه سجادیه شامل نیایش‌های متنوعی است که هر یک از آن‌ها در بردارندهٔ عباراتی با پیام‌ها و معانی گوناگونی هستند. گاهی بعضی مطالب را می‌دانی و محتوای جدیدی نیست، ولی در بافت و مقام خاصی از باب ذکر و یادآوری در دعا تکرار می‌شود تا معنای مربوطه در او تثبیت شود. در برخی موارد هم این دعاها مباحثی را مطرح می‌کنند که در سایر علوم و متون نیز بحث شده‌اند، اما با زاویه‌ای متفاوت و تأکید بر جنبه‌های خاص، آن‌ها را به خواننده معرفی می‌کنند. 💎 اما در میان این تنوع و گستردگی، بخش‌هایی وجود دارد که به طرز ویژه‌ای درخشیده و نبوغ آن‌ها برجسته است. این فرازها را می‌شود یا نامید که خود به دو دسته تقسیم می‌شوند: 💥 ۱. : این فرازها صاعقه‌اند؛ مثل موشک‌های وجودی، ضربات شدید و ناگهانی برق‌انگیزی دارند و تأثیر عمیق وجودی بر انسان می‌گذارند. انگار که در حال حرکت هستی و صاعقه‌ای به وسط سرت برخورد می‌کند و برق از سرت می‌پرد! انگار که با اسب با سرعت در حال حرکتی و ناگهان پای اسب به چیزی برخورد می‌کند و کله‌ملق می‌زنی! به‌خودت می‌آیی و چشمت چیزهای جدید می‌بیند. انگار این صعقات همچون نوری شدید در تاریکی، کل ساختار وجودی‌ات را تحت تاثیر قرار می‌دهد و ت را بازتنظیم می‌کند؛ مثل یک که به قلب آدم رو به موت می‌دهند. 🌬 ۲. : این فرازها از لحاظ بی‌نظیر و عمیق هستند و دو جنبهٔ مهم را در بر می‌گیرند: 🌪 (الف) بیان معانی عمیق: گاهی نفحات، فرازهایی هستند که مفاهیمی را مطرح می‌کنند که فراتر از دسترسی عقل و تفکر عادی انسان‌اند. با زبانی غنی و پرمفهوم، این عبارات مفاهیمی را بیان می‌کنند که انسان به طور طبیعی نمی‌توانست به آن‌ها دست یابد. این معانی، مثل اشعه ایکس‌ری چیزهایی را برایت نمایش می‌دهند که تا حالا نمی‌توانستی ببینی. 🌈(ب) زیبایی بیان محتوا: گاهی نفحات، فرازهایی هستند که آنقدر محتوا را با زبانی زیبا و هنرمندانه نگاشته‌اند که خواننده را به حیرت و شگفتی وامی‌دارند و حس تعظیم و عجز را در وجودت برمی‌انگیزد. انگار یک کپسول معجونه که حجم زیادی از محتوا و معنویت رو با بهترین طعم در خودش جا داده. مثل اسفناج ملوان زبل؛ مثل معجون افلاطون پرمغز. مثل اورانیوم غنی‌شده. 🍀 جمع‌آوری غرر صحیفه، به آشنایی و انس پایدار و مداوم با این کتاب خصوصا برای ناآشنایان، کمک شایانی می‌کند. اگر کسی قرار است تازه آشنا شود، با غرر آشنایش کنیم؛ کسی بخواهد مرور کند، غرر را مرور کند؛ کسی بخواهد حفظ کند، اول غرر را حفظ کند؛ کارهای هنری بر غرر متمرکز شوند و... . ⛰ غرر، قله‌های صحیفه‌اند. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
🌙 حلول ماه‌مبارک‌رمضان [💖] 🌙🌙 بـــر خـــودم و شـــما 🌙🌙🌙 مبار‌کــــــــــ باشه. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۱۲.۱۳
عقل یشمی خال‌خال پشمی
🌙 حلول ماه‌مبارک‌رمضان [💖] 🌙🌙 بـــر خـــودم و شـــما 🌙🌙🌙 مبار‌کــــــــــ باشه. @aliebrahimpour_ir
📌 شایسته: ✅ : دعای دیدن هلال ماه نو در می‌گوید این دعا را شب اول یا شب دوم یا شب سوم بخوانید. ✅ صحیفه: دعای ورود ماه رمضان ✅ / روز اول ماه مبارک رمضان eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1299 ✅ اعمال اول ماه / نماز اول ماه مجلسی در زادالمعاد درباره ثواب روزه ۳روز در ماه (پنج‌شنبه اول و چهارشنبه وسط و پنج‌شنبه آخر) جانانه بحث کرده؛ جوری که منی که حوصله روزه مستحبی ندارم، وقتی خواندم، رغبت کردم. خواندنی است. [ن.ک: اعمال اول ماه] eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1406 @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir
برنامه چهارگاه یک گعده پیرمردی است که عرفان دود می‌کنند. بانمک و قشنگ. حافظ و قرآن و روایت و شعر می‌خوانند و چه‌چه می‌زنند و وسط حرف هم می‌پرند. پی‌نوشت: فُرم گعده در تی‌وی مغفول مانده. همه برنامه‌های همه شبکه‌های تلویزیون شده شو و اجرای یک نفر جلوی ۴ نفر + ۱ مجری! چرا گعده نمی‌کنید؟ چارتا فیلسوف؛ چهارتا فقیه؛ چهارتا روان‌شناس؛ چهارتا شاعر؛ چهارتا آدم بیارید با هم گعده کنند و ما تماشا کنیم. تماشاکردن لذت‌بخش است؛ مثل استریم گیمرها. فافهم و تامل! @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۱۲.۱۹ ۴:۲۴
اگر جمیع قوای ماسوی‌الله را گرد آوریم، نمی‌تواند ذرّه‌ای انسان را جلو ببرد. عشق اوست که حلال مشکلات است و کلید رمز موفقیت و بس. - علامه طهرانی [آواتار آی‌دی ایتای استاد شیخ عبدالحمید واسطی] @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۱۲.۲۵ ۲۲:۳۴
📌 تسبیح خود را اتوماتیک کنید! 📿🤩 روایت شده است که: هنگامی که علی بن الحسین (علیهما السلام) را نزد یزید (لعنة‌الله علیه) بردند، او قصد کرد گردن حضرت را بزند. پس وی را در برابر خود نگاه داشت و با او سخن گفت تا شاید کلمه‌ای از او بشنود که بهانه‌ای برای کشتنش باشد. اما امام سیدالساجدین (علیه‌السلام) در پاسخ به سخنان او، مطابق با آنچه می‌گفت، جواب می‌داد. درحالی‌که در دست خود تسبیح کوچکی داشت و آن را با انگشتانش می‌گرداند و هم‌زمان سخن می‌گفت. یزید به او گفت: "من با تو سخن می‌گویم، و تو هم پاسخ مرا می‌دهی، اما در عین حال انگشتانت را با تسبیحی که در دست داری می‌گردانی! چگونه چنین چیزی ممکن است؟" علی بن الحسین (علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: "پدرم از جدم برایم نقل کرد که او (پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگاه نماز صبح را می‌خواند و از آن فارغ می‌شد، پیش از آنکه سخنی بگوید، تسبیحی در دست می‌گرفت و می‌فرمود: 'اَللَّهُمَّ إِنِّي أَصْبَحْتُ أُسَبِّحُكَ وَ أُمَجِّدُكَ وَ أُحَمِّدُكَ وَ أُهَلِّلُكَ بِعَدَدِ مَا أُدِيرُ بِهِ سُبْحَتِي؛ بارالها، من صبح کرده‌ام در حالی که تو را تسبیح و تقدیس می‌کنم، تو را سپاس می‌گویم و یگانگی‌ات را یاد می‌کنم به تعداد دفعاتی که تسبیحم را می‌گردانم.' سپس تسبیح را در دست گرفته، آن را می‌گرداند، درحالی‌که سخنان دیگر خود را بیان می‌داشت، بی‌آنکه ذکر صریح تسبیح را بر زبان بیاورد. (وَ يَأْخُذُ اَلسُّبْحَةَ وَ يُدِيرُهَا وَ هُوَ يَتَكَلَّمُ بِمَا يُرِيدُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِالتَّسْبِيحِ) و نقل شده است که این عمل برای او پاداش محسوب می‌شد و از وی در برابر بلاها و گرفتاری‌ها محافظت می‌کرد، تا زمانی که به بستر خواب می‌رفت. (ذَكَرَ أَنَّ ذَلِكَ مُحْتَسَبٌ لَهُ وَ هُوَ حِرْزٌ إِلَى أَنْ يَأْوِيَ إِلَى فِرَاشِهِ) و چون به خوابگاه خود می‌رفت، همین سخنان را تکرار کرده و تسبیح خود را زیر سر می‌گذاشت، و از آن وقت خوابیدن تا وقت بیدارشدن، آن تسبیح برای او محاسبه می‌شد. من نیز این کار را به پیروی از جدم انجام دادم." پس یزید گفت: "با هیچ‌یک از شما سخن نمی‌گویم مگر آنکه پاسخی می‌دهد که خود را به وسیله آن در امان نگاه می‌دارد؛ لَسْتُ أُكَلِّمُ أَحَداً مِنْكُمْ إِلاَّ وَ يُجِيبُنِي بِمَا يَعُوذُ بِهِ" آنگاه یزید از قتل حضرت چشم‌پوشی کرد، او را بخشید و دستور آزادی‌اش را صادر کرد. 📘 منبع : بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۰۰؛ ج۹۸، ص۱۳۶. @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#ابوحمزه_ثمالی #امام_سجاد
دعای ابوحمزه، بی‌تعارف خامه‌ای ترین نیایشی است که خوانده‌ام. سوگمندانه، به خاطر طولانی بودنش، خیلی‌ها را می‌رماند. باید برای این ماجرا تدبیری کرد. البته این را هم احتمال می‌دهم که آقا این دعا را هر شب به طور کامل نمی‌خوانده؛ احتمالا ، دعای چندین شب را پشت سر هم نوشته و اینطور شده. متن دعا افت و خیز دارد. خصوصا آنکه با ترجیع‌بند "انا عائذ... ما انا یا رب و ما خطری" این بندها از هم قابل تفکیک هستند. شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان اینطور آورده که: چهارم در مصباح شيخ است كه روايت كرده ابو حمزه ثمالى كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام در ماه رمضان بيشتر از شب را نماز مى‌كرد و چون سحر مى‌شد اين دعا مى‌خواند. خود این مقدمه می‌گوید حضرت در ماه رمضان، بیشتر شب را نماز می‌خواند و هنگام سحر این دعا را می‌خواند. به گمانم این زمان کم، فرصت با حال و توجه خواندن این دعای پر حجم -مثل عرفه- نیست؛ مگر اینکه تصور کنیم می‌خواندند... 🤦🏻 @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh