💢چیستی «اجتهاد» در اجتهاد تمدنی و تفاوت آن با اجتهاد مصطلح💢
فصل اول (1)
تقریر #نظریهی_اجتهاد_تمدنی؛
#استاد_عبدالحمید_واسطی
🔹مطالب فصل اول جزوه اجتهاد تمدنی را می توان در چهار سرفصل خلاصه کرد:
➖چیستی «اجتهاد» در اجتهاد تمدنی و تفاوت آ« با اجتهاد مصطلح
➖چیستی «تمدن» و مقصود از آن در «اجتهاد تمدنی»
➖نسبت «اجتهاد تمدنی» با مفاهیم مشابه
➖امکان ساخت تمدن و امکان شکلگیری «اجتهاد تمدنی»
🔹در ابتدای فصل اول ایشان درصد است نشان دهد که اختصاص اجتهاد به «فعل جوارحی مکلفین» نادرست است.
برای این منظور نویسنده ابتدا به به تعریف مصطلح اجتهاد جواهری می پردازد و اصطلاحات این عرصه از جمله «الاجتهاد هو استفراغ الوسع فی تحصیل الحکم الشرعی الفرعی من ادلته لمن عرف الادله و احوالها و کان له قوه القدسیه التی یتمکن بها عن مطلق رد الفرع الی الاصل» را متأثر و برآمده از فهم پنج پیشنیاز معرفی میکند:👇
➖ پیشنیاز اول: هویت «دین»
➖پیشنیاز دوم: هویت «فقه» و «موضوع فقه»
➖پیشنیاز سوم: هویت «حکم شرعی»
➖پیشنیاز چهارم: هویت «علم اصول فقه»
➖پیشنیاز پنجم: هویت «حجیت»
🔹سپس ایشان #سه_گلوگاهِ منحصر شدن اجتهاد به فعل جوارحی مکلفین را شناسایی می کند و با نقد آن، تلاش می کند که دایره اجتهاد را #گسترش دهد. ایشان در صفحه 31 می نویسد:👇
«نقد رویکرد «اعتبارات تکلیفیِ فردیِ منجر به اثبات یا رفع مسئولیت» در هویتشناسی فقه و روش اجتهاد، که جوهرۀ فرضیه رقیب در این تحقیق است، بخشی از اثبات امکان اجتهاد تمدنی است و بیانگر این مهم است که برای دستیابی به مراد شارع در مقیاس اجتماعی تمدنی، اجتهاد موجود، لازم است ولی کافی نیست. نقد فرضیه رقیب در سه محور ارائه میشود: 👇
1️⃣ نادرستی انحصار هویت «حجیت» به «منجزیت و معذریت»
2️⃣ نادرستی غلبه در «موضوع فقه» به «کشف حکم تکلیفیِ افعال جوارحیِ فردی»
3️⃣ نادرستی انحصار «اجتهاد» به استنباط فقط «حکم افعال مکلفین».
🔹ایشان در نقد و بررسی #گلوگاه_اول نتیجه می گیرد:👇
«معنای حجیت، در دیدگاه مقبولی از متخصصین، «صلاحیت مدرک بودن و دلیل بودن برای کشف از نظر شارع» است و از لوازم این صلاحیت، ترتّب «تنجیز و تعذیر» هست، نه اینکه حجیت صرفا یک «اعتبار و جعل» باشد و به معذریت و منجزیت فروکاسته شود.
🔹ایشان در نقد و بررسی #گلوگاه_دوم نتیجه می گیرد:
«این موارد، نشان میدهد دلیلی بر تمرکز موضوع علم فقه عمدتاً در افعال جوارحی فردی نیست، بلکه در تحلیلها و استنباطات فقه که موضوعش «ما یتعلق به الحکم الشرعی» است باید استنباطات به تمام حیطههای ظهورات انسانی گسترش یابد.»
🔹ایشان در نقد بررسی #گلوگاه_سوم نتیجه می گیرد:
«هر موضوعی که توسط شارع، تعیین وضعیت شود، حکم وضعی برای آن صادر شده است؛ این تعیین وضعیت عبارتست از: ارائه شاخصها برای شکلگیری موضوع (ما یستکشف به تحقق الموضوع)، ارائه علت و سبب پیدایش موضوع (ما یتحقق به الموضوع)، ارائه شرایط و زمینه لازم برای فعالشدن موضوع (المقدمات القریبه لتحقق الموضوع)، ارائه موارد بحرانساز و متلاشیکنندۀ موضوع (الخلل و القواطع و الروافع للموضوع)؛ و به طور کلی بیان علل اربع و عوارض تسعۀ مورد نظر شارع در موضوعاتی که متعلق حکم قرار خواهند گرفت، «حکم وضعی» تلقی میشود.»
🔹ایشان بعد از نقد و بررسی سه گلوگاه اجتهاد مصطلح، در نهایت ماحصل نتایج به دست آمده در #گستره_اجتهاد را چنین جمعبندی می کند:👇
«براساس تحلیلهای فوق میتوان گفت: اجتهاد تمدنی، گسترشی در اجتهاد مصطلح است که سه حیطۀ این گسترش در قسمت نقد فرضیه رقیب در فوق، ذکر شد، از سوی دیگر این گسترش نیاز به ابزارهای استنباطی موجّه دارد که حداقل سه مورد است:
1️⃣قرار گرفتن ادله حاوی «توصیفهای شارع از پدیدهها» در حیطه استنباط.
2️⃣استنطاق ادله برای کشف مدلولهای حاوی «روح معنا» که معانی فرآیندی هستند .
3️⃣ استفاده از منطق سیستمها در جمع ادله برای دستیابی به نظامهای تمدنی.
#عبدالحمید_واسطی 1
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/7
https://eitaa.com/alimohammadi1389/228
💢چیستی «تمدن» و معنای آن در «اجتهاد تمدنی»💢
فصل اول (2)
تقریر #نظریهی_اجتهاد_تمدنی؛
#استاد_عبدالحمید_واسطی
استاد واسطی در بخش مبسوطی از فصل اول را به تعریف «تمدن» اختصاص داده است، تا معنای «اجتهاد تمدنی» بیشتر مشخص شود.
ایشان به این منظور #هفت_مؤلفه برای تعریف تمدن مشخص می کند و آنها را به عنوان #پیشنیازهای مفهومیِ فقه تمدنی یک به یک توضیح می دهد:👇
1️⃣ پیشنیاز یک: #هویت_نظام (سیستم، سامانه، شبکه) و نظام های اجتماعی
«تفکر سیستمی (شبکهای)، در علم مهندسی در علوم تجربی، ظهور و بروز یافته است ولی در حقیقت مبتنی بر معادلات منطق و فلسفه است که به ساختار بهم پیوستۀ مفاهیم در تولید تفکر و ساختار بهمپیوسته علت و معلولی در کل هستیم یپردازد لذا تمام پدیدهها اعم از مادی و غیرمادی، انسانی و غیرانسانی، اعتباری و حقیقی را در بر میگیرد.»
2️⃣ پیشنیاز دو: #هویت_نگرش_سیستمی و کاربرد آن در نگرش به دین
«براساس تحلیل سیستمی از دین، دین، برنامه زندگی انسانها در جامعه بشری است که به هدف اولیۀ ایجاد تعادل در فعل و انفعالات میان مطلوبیت جسمی، فکری، روحی، محیطی و جمعی با شاخص پایداری رو به ابدیت شکل گرفته است، و برای حصول هدف نهاییِ افزایش احساس حضور خدا با شاخص گسترش رو به بینهایت، برنامه دارد.»
«اگر دین صرفا مجموعه کنار هم گذاشته شده از تک گزارهها نباشد (جمع جبریِ گزارهها) بلکه دارای هویّتی مجموعی و شبکهای باشد (جمع برداریِ میان گزارهها و برآیند آنها با معادلات حاکم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دستیابی به کارکرد اصلی و بهینۀ دین، بدون نگرش سیستمی و شبکهای ممکن نخواهد شد.»
3️⃣پیشنیاز سه: #هویت_نظامهای_اجتماعی و «نظامسازی»
اگر سیستم و نظام، مجموعۀ اجزاء مرتبط بایکدیگر برای ایجاد یک هدف است و جوهرۀ نظام و سیستم همان روابط بین اجزاء است؛ آنگاه «نظامسازی» یعنی «تولید ارتباطات تنظیم شده برای ایجاد یک برآیند» و این به معنای «فرآیندسازی» است؛ و در حقیقت نظام سازی یعنی: تعیین ورودی و خروجی و پردازش سیستم، به هدف پردازش ورودیهای انبوه.»
4️⃣پیشنیاز چهار: #هویت_مقیاس_کلان و تفاوت آن با مقیاس خُرد
«مقیاس خُرد یعنی: توجه به پدیدهها در حدّ و اندازۀ «واحدِ» تشکیل دهندۀ آن پدیده؛ و «مقیاس کلان» یعنی توجه به پدیدهها در حد و اندازۀ «ارتباطِ» با با پدیده های دیگر... توجه به «روابط و برآیند آنها» که سبب ایجاد پدیده یا اثر جدید میشود و لوازم و الزاماتی که ایجاد میکند کلید اصلی
درک «مقیاس کلان» است... سیستمها، پاسخگوی نیازهای کلان هستند.»
5️⃣پیشنیاز پنج: #هویت_استراتژی (راهبرد) و نقش آن در «اجتهاد تمدنی»
«لبّ مطلب این است که: اگر بخواهیم براساس وحی، به سمت تمدنسازی حرکت کنیم و اگر تمدنسازی نیاز به تعیین تکلیفِ استراتژیهایی مانند موارد ذکر شده در بالا دارد آنگاه باید مبتنی بر ادله وحیانی (و مَا یَتّصِلُ بالوحی)، تکلیف استراتژیهای لازمِ فوقالذکر را مشخص کنیم. در فقه و اجتهاد موجود که به استنباط حکم فعل مکلف بهصورت مصداق فردی یا جمعی میپردازد و توجهی به پدیدهای با نام «فرآیندها» ندارد، این معانیِ استراتژیکِ نهفته در ادله
دیده نمیشوند و در نهایت نیز با استفاده از عنوانِ «فقدان دلیل»، به اصول عملیه تمسک میشود و صحنه میدانی به تجربه های بشری واگذار میشود.»
6️⃣پیشنیاز ششم: #هویت_نیاز و هرم نیازها
«تمدن، شبکهای از نظامهای اجتماعی است که هر کدام دارای سه لایه معرفتی، قانونی و فرهنگی هستند و تمام مراتب و لایههای هرم نیازهای انسان را به صورت کارآمد و مستمر پوشش میدهند،بدین جهت برای دستیابی به تصوری شفاف از متعلّق «اجتهاد تمدنی» (یعنی تصور اینکه قرار است اجتهاد تمدنی چه کارهایی انجام دهد و استنباط برای چه موضوعاتی صورت پذیرد)، بررسی «نیاز و مدل نیازها» ضروری است، مضافا به اینکه «مدل نیازها» از حلقههای اصلی ربط میان مبانی نظری با برنامههای عملیاتی است.» (در صفحه 77 به مدل نیازهای دینی پرداخته شده است.)
7️⃣ پیشنیاز هفتم: #هویت_کارآمدی
«اگر دین بخواهد تمدنسازی کند نیاز به کارآمد کردن آموزههای خود دارد لذا «کارآمدی در آموزهها» از محورهای اصلی در متعلّق اجتهاد تمدنی است که باید دستورات دین برای تحقق آن در زمینههای مختلف نیازها استنباط شود.
اگر دین نتواند کارآمدی خود را بهصورت برتری نسبت به دیگر تفکرات و برنامهها نشان بدهد، بقاء نخواهد داشت و نفوس به سمت و سوی مواردی خواهند رفت که اثرات برتر برای رفع نیازهای آنها دارند .»
#عبدالحمید_واسطی 2
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/9
https://eitaa.com/alimohammadi1389/229
💢سازههای تمدن اسلامی؛ موضوعات اجتهاد تمدنی💢
فصل اول (3)
تقریر #نظریهی_اجتهاد_تمدنی؛
#استاد_عبدالحمید_واسطی
🔹تصور یک تمدن و شبیهسازیِ آن، نیازمند تصور سازههای آن است؛ سازه یا ساختار یک تمدن، نیازهایی هستند که آن تمدن باید پاسخی کارآمد برای آنها ارائه کند. اجتهاد تمدنی، موظف به اکتشاف دیدگاه دین در مورد صحت و سقم این سازه و همچنین اکتشاف پاسخهای دین به چگونگی تحقق این سازه است.
🔹جناب آقای واسطی معقتد است بر اساس نقشه نیازها و سطوح آنها و شواهد میدانی ، حداقل 50 کلان سیستم و نظام اجتماعی باید تشکیل شوند و به
یکدیگر متصل گردند تا تمدن تحقق پیدا کند، یک مجتهد تمدنی، در برابر هر یک از این موارد، سوالِ «نظر اسلام در مورد آن چیست؟» را قرار میدهد به دنبال کشف پاسخ به آن است؛ این کلان سیستمها، گسترشِ عناوین کلیِ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی هستند و عبارتند از:
⬅️ الف - سیستمها و فرآیندهای مربوط به زیرساختهای تشکیل یک جامعه (ما یتعلق بتکوّن المجمتع):
.1سرزمینگزینی، شهرسازی و آمایش سرزمین
.2جمعیتسازی، ملتسازی، ترکیبهای جمعیتی و منابع انسانی
.3منابع غذایی و پوشش
.4انرژی و مواداولیه (فرآیندهای تامینی)
.5مسکن، معماری و شهرسازی
.6زبان، خط و ارتباطات
.7آرمانسازی و آیندهسازی
.8قانونسازی، عدالتورزی، تعیین جرم و مجازاتها، حقوقفردی و جمعی
.9نظمبخشی، مدیریت و حکومتسازی
.10دفاعی و امنیتی
⬅️ ب- سیستمها و فرآیندهای مربوط به فعال شدن و رشد یک جامعه (ما یتعلق برشد المجتمع:)
.1مالکیت
.2کشاورزی
.3محیطزیست
.4خانواده و ازدواج
.5جامعهسازی، سرمایۀ اجتماعی
.6ثبت اسناد واحوال
.7ابزارسازی و صنعت
.8کار، مشاغل، استخدام و دستمزد (فرآیندهای درآمدزایی)
.9ارتباطات، اطلاعرسانی، مطبوعات (فرآیندهای رسانهای)
.10پلیس و نیروی انتظامی و اطلاعاتی
.11ادارات و مراتب اداری
.12انتخابات
.13برنامهریزی، مدیریت منابع و زمان
.14شهرداری و خدمات شهری
.15آموزش و تحقیقات (فرآیندهای دانشی)
.16فرهنگ و اخلاق و شهروندی
.17اقشار آسیبپذیر (فرآیندهای تامین اجتماعی)
.18بیمه و بازنشستگی(فرآیندهای پشتیبانی)
.19الگوی رفاه عمومی
.20دینورزی، مناسک و مکانها و مراسم عبادی
.21تجارت، بازرگانی، بازار، واردات و صادرات
.22بهداشت و درمان (جسمی، روحی، خانوادگی، کاری، شهری)
.23دادگستری
.24پول، بانک، اقتصاد، بازارهای سرمایه و بورس
.25تولید توزیع مصرف
.26مالیات و عوارض
.27سفر، جهانگردی
.28حمل و نقل
.29احزاب
.30سازمانها، تعاونیها (فرآیندهای همکاری و همافزایی)
.31نظارت، بازرسی، سنجش (فرآیندهای کنترلی و ارزیابی)
.32روابط بینالملل
.33استانداردسازی، بهرهوری
.34اقلیتها دینی، اقوام وگروههای اجتماعی خاص
.35ورزش، تفریح، اوقات فراغت و استراحت
.36بیتالمال و بودجه
.37تاریخ و میراث فرهنگی
.38هنر و زیباییشناسی
.39نمادها
.40حقوق و فرهنگ کودک، زن، کهنسال
🔹ایشان در صفحه 94 تطبیقی بین این عناوین 50 گانه با ابواب مختلف فقه صورت داده است.
#عبدالحمید_واسطی 3
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/9
https://eitaa.com/alimohammadi1389/231
💢تفاوت اجتهاد تمدنی و مفاهیم مشابه💢
فصل اول (4)
تقریر #نظریهی_اجتهاد_تمدنی؛
#استاد_عبدالحمید_واسطی
🔹در صفحه 56 تا 60 استاد واسطی به تفصیل به تفاوت اجتهاد تمدنی و مفاهیم مشابه مانند حکم حکومتی، فقه حکومتی و فقه نظام، فقه اجتماعی و فقه تمدنی می پردازد.
خلاصه فرق گذاری ایشان میان اجتهاد تمدنی و موارد مشابه به شرح زیر است:
🔹تفاوت اجتهاد تمدنی با حکم حکومتی
«تمام تقریرها از حکم حکومتی دارای یک هسته مرکزی است که «صدور حکم براساس مصالح در مصادیق» است، لذا براساس هر کدام از این توصیفات، فرق ماهویِ حکم حکومتی با اجتهاد تمدنی این است که اجتهاد تمدنی، بهدنبال استنباط و استخراج نظر شارع و حکم اوّلیِ او در مورد ساختارها و فرآیندهاست؛ اما حکم ثانوی و حکم حکومتی در مقام اجرا و تطبیق است. و البته ممکن است حاکم در شرایط خاصی حکمی را نسبت به ساختار یا فرآیند کلانی صادر کند و حکم حکومتی نسبت به یک نهاد و سیستم ایجاد شود.»
🔹تفاوت اجتهاد تمدنی با فقه نظام
«میتوان گفت که تمایز اجتهاد تمدنی با فقه پویا این است که
1ـ اجتهاد تمدنی، روش استنباطی «نصمحورِ عقلگرا و مبتنی بر سیره عقلائیه» است نه «تجربهمحورِ مبتنی بر عرفِ موجود جهانی» که دین را با وضعیت موجود هماهنگ میکند.
2ـ فقه پویا مکانیزمی برای استنباط در مقیاس کلان و در حیطۀ سیستم و نظامهای کلان ارائه نکرده است.»
🔹تفاوت اجتهاد تمدنی با فقه حکومتی و فقه النظام
«پیشنهاد این قلم در مورد کاربرد اصطلاح «فقه حکومتی» و «فقه النظام» بهجهت افزایش کارآیی این اصطلاح که با رعایت تناسب حداکثری میان «معنای لغوی و تبادر عرفی» و «معنای اصطلاحی» ایجاد میشود این است که: فقه حکومتی بهمعنی فقه سیاسی و استنباط نظریه اسلام در مورد حکومت بهمعنی نظام سیاسی و ساختار و فرآیندهای قدرت بهکار برود و معنای اوسع و اعم آن که تمام ساختارها و فرآیندهای لازم برای تحقق یک جامعه را در بر میگیرد به اصطلاحی مانند «فقه اجتماعی یا فقه تمدنی یا فقه نظامساز» واگذار شود که در این صورت، اجتهاد تمدنی ابزاری برای استنباط برای آن خواهد بود.»
🔹 تقاوت اجتهاد تمدنی با فقه اجتماعی
«بهنظر میرسد که در کاربرد اصطلاح «فقه اجتماعی»، مقصود صرفا بررسی احکام جامعه بما هی جامعه نیست بلکه اجزاء زندگی اجتماعی، نهادها، سازمانها و روابط اجتماعی مورد نظر است و با معنی «فقه نظامساز» مترادف است. در دیدگاه نگارنده، براساس تعریف «تمدن»، متعلّق فقه تمدنی، «شبکه نظامات اجتماعی» هستند و تمایز فقه اجتماعی با فقه تمدنی، در شبکهای دیدن نظامات اجتماعی، در فقه تمدنی است.»
#عبدالحمید_واسطی 4
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/9
https://eitaa.com/alimohammadi1389/232
💢تعریف مختار از اجتهاد تمدنی💢
فصل اول (5)
تقریر #نظریهی_اجتهاد_تمدنی؛
#استاد_عبدالحمید_واسطی
🔹در انتهای فصل اول جناب استاد واسطی، پاسخی به اشکالات آیتالله محمدجواد #فاضل_لنکرانی میدهد که شاید بتوان آن را جامعترین و شفافترین تصویری دانست که ایشان از فقه اجتهادی ارائه داده است:👇
«مدعای قائلین به فقه النظام، این است که از جمله موضوعات جدیدالحدوث، ساختارها و فرآیندهایی هستند که به افعال مکلفین شکل میدهند و امور زندگی آنها در این ساختارها و فرآیندها جاری میشود مانند آموزش، بهداشت، فرهنگ، رسانه، اقتصاد، شهرسازی، حمل ونقل، ادارات، تامین اجتماعی، هنر، گمرک، بانک، و ...؛ در این موارد حکم شارع چیست؟
ساختار و فرآیند صحیح غیرفاسد (یا کاملِ غیرناقص) در موارد فوق چگونه است؟ چه ارکان و مقوماتی دارد؟ غایه الموضوع چیست؟ بدءُ تحقق الموضوع کجاست؟ مراتب و مراحل تحقق الموضوع کدامند؟ شرایط زمانی، مکانی، کمی، کیفی و روابط برای دستیابی به خروجی مطلوب کدامند؟ الخلل فی الموضوع کدامند؟ رفع الخلل چگونه حاصل میشود؟
در این موارد، نیاز به تفریع فروع در مقیاس فرآیندهاست یعنی براساس منابع موجود و با روش اجتهاد جواهری، اقدام به کشف «حکم فرآیندها» شود و سپس مجموعۀ حکمهای استخراج شده در هر یک از موضوعات فوقالذکر، با توجه به ادلۀ آنها، جمع دلالی شوند و بهصورت یک بسته عملیاتی که اجزاء و روابط و نقطه شروع فرآیند، مراحلِ آن، مرکز ثقل آن، نقاط بحران آن، بازخورد آن و شاخصهای خروجیِ آن مشخص شده است، ارائه شود بهطوری که بتوان گفت: نظر اسلام در مورد فرآیند مثلا آموزش مطلوب چنین است؛ مدل ارائه شده توسط اسلام برای مثلا تامین اجتماعی چنین است؛ اسلام برای تحقق مثلا حمل و نقل بهینه، پروتکل زیر را پیشنهاد میکند.
توجه به تفاوت مقیاس خُرد با کلان و دستیابی به اینکه در #مقیاس_کلان، ساختارها و فرآیندها، افعال مکلفین را اداره میکنند، کلید نیاز به فقه النظام است.
مثالی با تحلیل تفصیلی از چگونگی این کار در صفحه 166ذکر شده است. (کارکرد اجتهاد تمدنی در استنباط فرآیند آموزش با اقتباسی از نگرش اسلام).»
🔹در همین قسمت ایشان تعریف مختار خویش از اجتهاد تمدنی را ارائه میدهد: 👇
➖ «تحصیل الحجه علی الاحکام الشرعیه المتعلقه بالتفاعلات و التعاملات فی الهیاکل و المُنظّمات لحصول العدل و التحسینات» ترجمه: «اجتهاد تمدنی، تلاش معرفتی حجیتدار است که برای کشف نظر خداوند در مورد «روابط و فرآیندها» در «ساختارها و سازمانها» به هدف دستیابی به عدالت و رشد در مقیاس کلان انجام میگیرد»؛ و بر همین اساس «فقه تمدنی»، علم به احکام شرعی متعلق به ساختارها و فرآیندهاست.»
➖«#مکلّف در اجتهاد تمدنی، ساختارها و فرآیندها هستند (سیستمها) نه اشخاص و مقصود از «مکلّف بودنِ فرآیندها» این است که طبق نظر شارع، فرآیندها باید چگونه باشند تا هدف شارع حاصل شود؟ مجتهدِ تمدنی به دنبال کشف صحت یا فسادِ ساختار و فرآیند طبق نظر شارع است (دستیابی به اثر مثبت از سیستم) و امتثال حکم نیز، با فعالسازی ساختار و فرآیندِ صحتدار است، لذا اغلب سنخ تکلیف و حکم در فرآیندها، #حکم_وضعی است و گستره و قلمرو اجتهاد تمدنی نیز کلیه ابعاد و جوانب زندگی فردی و جمعی است.»
#عبدالحمید_واسطی 5
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/9
https://eitaa.com/alimohammadi1389/233
هدایت شده از شهید سید محمدباقر صدر
💠 لحظه تجلی و گشایش
🌸 ولادت باسعادت، ختمیمرتبت،حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله، مبارک باد
هیچ انسانی نمیتواند صددرصد محمدی زندگی کند (وگرنه همۀ مردم در شمار شاگردان راستین او بودند)، جز در لحظههایی مشخص که بهاندازۀ همکنشیِ او با رسالت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله کم و زیاد میشود.
بنابراین در آن لحظههایی که بر هریک از ما میگذرد و ما حس میکنیم که دلمان برای حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله گشایش یافته و حس میکنیم که عواطف و احساساتمان سراسر از نور رسالت این پیامبر والا برافروخته شده، در آن لحظهها فرصتی مغتنم است تا انسان ذخیرهسازی کند.
من به این روند ذخیرهسازی ایمان دارم؛ یعنی ایمان دارم که اگر انسان در این لحظه اندیشههایش را متمرکز سازد و بر مضمونی معیّن تأکید ورزد و آن را در خود ذخیره کند، این ذخیره در لحظههای ضعف بر او گشوده خواهد شد. بدینگونه که پس از گذشت این تجلی والا و بازگشت انسان به زندگی روزمرهاش این دریافت بهتدریج ژرفا مییابد؛ بذری را که او در لحظه تجلی در خود نهاده، یعنی در لحظه گشایش مطلق بهسوی ارجمندترین رسالت آسمان، به موقع او را دربر میگیرد و به او میگوید: «بپرهیز از کژروی! بپرهیز از نافرمانی! مبادا که سر سوزنی از راه محمد صلیاللهعلیهوآله به بیراهه روی!»
🔸 امامان اهلبیت علیهمالسلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص۹۴.
🆔 @Shahidsadr
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
⚡️ كسی كه در محيط ولايت دشمنان نبیاكرم(ص) زندگی میکند، او اهل دنيا و اهل لهو و لعب است؛
چه «لهو و لعب قديم» (در جاهلیت اولی) و چه «لهو و لعب جدید» (در جاهلیت مدرن).
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«چه دنيای #جاهليت_اولی و چه #جاهلیت_مدرن، همه لهو و لعب است. لهو آن چيزی است كه انسان را از هدف بزرگتر، يعنی از خداي متعال، بازمیدارد.
اينكه میفرمايد: اي مؤمنين مالتان و فرزندتان، لهو شما نشوند، و شما را از ذكر الله باز ندارند («يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»)، به آن معناست که هرچه ما را مشغول كند لهو است. «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ». انسان اگر در حيات دنيا بود، پير هم كه شود باز كودك است و مشغول بازی و لعب است؛ ولو مشغول مهمترين امور مثل مديريت دنيا در قرن بيست و يكم باشد؛ هم لهو است و هم لعب. (قبلاً تیلهاش کوچک بود، حالا تیلهاش کره زمین است.)
انسان بايد از دار دنيا بيرون برود و به دار آخرت وارد شود؛ «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ». در روايت ذيل آيه سوره أعلي («بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا؛ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى») فرمودهاند: حيات دنيا، ولايت دشمنان ماست و آخرت ولايت ماست.
پس، كسی كه در محيط ولايت دشمنان نبیاكرم(ص) است او اهل دنيا و اهل لهو و لعب قديم و لهو و لعب جدید است؛ فقط بازيچهها عوض میشود و اشتغالات و دلمشغولیها فرق میكند!
انسان تا وارد محيط ولايت نشود، به فضای نور و حيات و بندگی خدای متعال و به دارالحيات نمیرسد؛ كأنّه دار دنيا، دار مردگی است، لذا اهل دنيا به حيات طيبه و به آن چيزی كه آنها را از لهو و لعب نجات میدهد و به خدای متعال میرساند، رو نمیآورند.»
☑️ @mirbaqeri_ir
💢کارکردهای سهگانه و غایت اجتهاد تمدنی💢
فصل دوم
تقریر #نظریهی_اجتهاد_تمدنی؛
#استاد_عبدالحمید_واسطی
⏹ فصل دومِ جزوه #اجتهاد_تمدنی، عنوانش #کارآمدی_اجتهاد_تمدنی است:👇
فرضیه نگارنده در کارکردهای اصلی اجتهاد تمدنی، در قدم اول، تولید «علم دینی» و «علوم انسانی اسلامی»، و سپس استخراج طرح و برنامۀ «آرمانشهر اسلام» است و غایت اجتهاد تمدنی نیز ساختارسازی و فرآیندسازی برای رشد مستمر ادراک عقلی و قلبی در عموم مردم نسبت به جهان بینهایت و «حس حضور خداوند» است.
1️⃣ کارکرد اول: تولید#علم_ دینی 👇
🔹استاد واسطی در این بخش به صراحت مناطِ دینی بودن یک علم را اخذ محمول گزاره های آن، از وحی معرفی میکند.👇
«پیشفرض نگارنده در مورد تعریف علم دینی چنین است: «علم دینی، مجموعه نظاممند از گزارههای وحیانی و لوازم عقلانیِ آنهاست. »
علم دینی، علمی است که محمولات گزارههای آن، از دین گرفته شده است. یعنی در قضیۀ «هر«الف»، «ب» است»، باید محمول که «ب» است از دین گرفته شود. اما قسمت «الف»، که موضوعات و مسائل انسانی است از نقشه موضوعات و مسائل زندگی بشر گرفته میشود، البته به علاوه موضوعاتی که توسط دین اضافه میشوند (یعنی نیازها یا موضوعاتی که بشر به آنها توجه ندارد و دین او را آگاه میکند) .»
🔹سپس ایشان بیان می دارد که گزاره های عقلی محض، علیرغم اینکه مورد تأیید دین است، ولی بنا به معیاری که ایشان ارائه کرده است، علم دینی قلمداد نمی گردد.
2️⃣ کارکرد دوم: تولید #علوم_انسانی_اسلامی
ایشان در این کارکرد، علوم انسانی را مغزافزار تمدنسازی معرفی میکند و به صورت زیر به تعریف آن می پردازد:👇
پیشفرض نگارنده در مورد هویت علوم انسانی چنین است:
«علوم انسانی، علومی هستند که به فهم، توصیف و تبیین عوامل و ساختارهایی میپردازند که مولّد رفتارهای انسان در حیطههای فردی، جمعی، تاریخی، تمدنی و ماورائی است؛ و این پردازش در لایه رفتارهای تفکری، احساسی، گفتاری، و کارکردی گسترده شده و دامنۀ آن از حداقلهای لازم (قوانین) تا حداکثرهای مطلوب (اخلاق و فرهنگ) نوسان دارد، اعم از اینکه روش فهم، توصیف و تبیین در این علوم، مشاهده و تجربه باشد یا استنتاج وبرهان».
🔹سپس ایشان بر اساس تعریف ارائه شده، نمایی از هویت رشته های علوم انسانی اسلامی ارائه می دهد که سه نمونه از آن را می توانید مشاهده کنید:👇
➖بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای فردی احساسی وکارکردی به هدف تولید فکر، احساس و رفتار سالم= روانشناسی
➖ بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای جمعی کارکردی به هدف ایجاد تعادل، انسجام و پایداری اجتماعی= جامعهشناسی
➖ بررسی ساختارها و عوامل مولد رفتارهای فردی و جمعی مالی و اقتصادی به هدف ایجاد توازن بین درآمد و هزینه، عرضه و تقاضا و تولید ثروت = اقتصاد و حسابداری
🔹در نگاه استاد واسطی، ترجمه به زبان ساختارها و فرآیندها، برای ایجاد ارتباط با «اجتهاد تمدنی» است که مبتنی بر کشف ساختارها و فرآیندهاست، و نقطه عزیمت (تعریفکنندۀ مساله پژوهشی) برای حرکت به سمت تولید علوم انسانی اسلامی است.
3️⃣کارکرد سوم: تولید #مدل_آرمانشهر و مدینه فاضله (مهم)
اصلیترین کارکرد اجتهاد تمدنی، تلاش برای اکتشاف آرمانشهر مورد نظر اسلام است و تلاش برای استنباط الگوی پیشرفت به جهت تحقق این آرمانشهر و مدینۀ فاضله. این کارکرد بسیار مهم است و اگر فردی بخواهد تصویر صحیحی از اجتهاد تمدنی و تفاوت آن با اجتهاد متعارف، و ثمرات آن بهدست بیاورد، لمس و حسّ این کارکرد ضروری است.
⏹ غایت اجتهاد تمدنی: تولید ساختارها و فرآیندهای #خدا_افزا
🔹ایشان بیان میدارد که تمام تغییر و تحولات در طول تاریخ این است که بشریت به «عبودیت خالصِ فراگیر» برسد و خدا را در همه کثرات عالم #احساس کند.
🔹ایشان سپس به تعریف هویت عرفان و دین می پردازد و با بیان اینکه #عرفان، اکتشاف قلبیِ علم معادلات خلقت است و هویت دین، تشریعِ منطبق بر تکوین است، به وابستگی طرفینی #عرفان و #فقه می پردازد و عرفان را متولی کشف اسرار و باطن دین و فقه را متولی کشف روابط و فرآیندها قلمداد می نماید و در نهایت نتیجه میگیرد #فقیه_عارف که از او در روایات تعبیر به «العالم بالله و بامرالله» میشود، مجرای ولایت امر در اجتماع میگردد.
#عبدالحمید_واسطی 6
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/13
https://eitaa.com/alimohammadi1389/۲۳۷
هدایت شده از دبیرخانه هم اندیشی فقه حکومتی
#نشست_هم_اندیشی_فقه_حکومتی
🔰دوازدهمین نشست هم اندیشی فقه حکومتی با ارائه نظریه«اجتهاد تمدنی» توسط استاد عبدالحمید واسطی
🔹پنجشنبه پانزدهم آبانماه ۱۳۹۹ ساعت ۹ تا ۱۲
🔹جلسه به صورت وبینار در فضای مجازی برگزار میگردد.
🌐لینک شرکت در نشست:
🆔https://b2n.ir/653613
🌀علاقهمندان جهت اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۱۰۰۹۳۱۰۸۱ (دبیرخانه هم اندیشی فقه حکومتی) تماس حاصل نمایند.
اجتهاد تمدنی استاد واسطی.pdf
1.98M
💢پاورپوینت اجتهاد تمدنی💢
🔹هماندیشی دوازدهم فقه حکومتی در تاریخ 1399/8/15 با ارائه استاد واسطی به انجام رسید.
🔹در این هماندیشی استاد واسطی، نظریه اجتهاد تمدنی را بر اساس پاورپوینتی که به پیوست تقدیم میشود، ارائه دادند.
🔹ارائه بسیار خوبی بود و به نظرم تمام کسانی که علاقهمند هستند که به دیدگاه استاد واسطی مسلط شوند، لازم است که صوت جلسه و این پاورپوینت را بشنوند و ببینند.
🔹فهرست پاورپوینت ارائه شده به شرح زیر است:👇
1️⃣مفاهیم پایه:
➖تعریف علم دینی و تعریف تمدن
➖تعریف اولیه از اجتهاد و فقه تمدنی
2️⃣ پیش فرض ها:
➖پارادایم «شبکهای»
➖امکان طراحی برای تمدنسازی
➖وجود ظرفیت ادله نقلی برای طراحی تمدن نوین اسلامی
3️⃣فرضیه:
➖ضرورت استظهار «فرآیندها از ادله»
4️⃣روش:
➖ گسترش مقیاس تحلیل از خُرد به کلان و ایجاد دیدِ فرآیندی
➖گسترش نظریه وضع الفاظ، به وضع برای «روح معنا»
➖استفاده از منطق سیستمها برای جمع ادله
➖گسترش «حکم فعل مکلف» به «حکم فعل فرآیندها»
5️⃣ نتایج:
➖اکتشاف نظریهها برای شکلگیری علم دینی
➖فعالسازی ابواب فقه تمدنی + توضیحالمسائل تمدنی
#عبدالحمید_واسطی 7
#هماندیشی_فقهحکومتی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ نگارش:1399/8/18
https://eitaa.com/alimohammadi1389/241
💢تحلیل خوبی از دکتر موسی نجفی
در خصوص انتخابات آمریکا💢
دکتر موسی نجفی
🔰درس دیروز برای سیاست امروز
✅چگونه تغییر سران مستکبر می تواند مهم باشد ؟
🔴در زندگی امامان معصوم و دشمن شناسی آنان یک نکته قابل توجه است و آن این است که در زمان امامت یک امام ، گاهی چندین خلیفه در اثر قتل و یا مرگ و یا توطئه جا به جا شده ولی اصل خلافت و جریان باطل سر جایش می ماند۰ نکته اینجاست که هر چند ظلم و فشار با تعویض یک خلیفه همچنان باقی می ماند ، اما نفس این تغییر اشخاص ، خودش می توانست تا مدتی ولو کوتاه فضای مناسبی برای جبهه حق ایجاد نماید و ائمه علیهم السلام و شیعیان در این مواقع می توانستند برخی انسدادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را کم و یا بی اثر نمایند؛ شاهد مثال این سخن مرگ هارون و اختلاف امین و مامون عباسی است که یک دوره کوتاه و موثری برای بسط ید شیعیان ایجاد نمود ۰ نمونه تاریخی دیگر تغییر نظام اموی به دولت عباسی است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از خلاء قدرت و تغییر مردان سیاست، بهره و استفاده زیادی به نفع اسلام و تشیع بردند ۰
🔵 این صورت مسئله در تاریخ معاصر هم دیده می شود ؛ چنانکه در رفتن رضاخان و آمدن پسرش،محمدرضا هر چند اساس پادشاهی فاسد پهلوی تغییر ننمود ولی تا مدتها جریان مذهبی و حتی مخالفین سیاسی پهلوی ها توانستند از این تغییر اشخاص غالبا ناصالح استفاده و به بازسازی خود بپردازند ۰ شاید رمز این فضاسازی و اثر بخشی تغییر اشخاص (ولو کوتاه و موقت) این باشد که گاهی در بزنگاه تغییر سران ، افراد و سلیقه ها ، منافع شان تعارض و تداخل و تلاقی پیدا می کند و این مسئله تا مدتها آنها را به خودشان مشغول نموده و برنامه های فشار و آزار تا مدتی به تاخیر می افتد ۰ این صورت مسئله و قاعده حکومتی می تواند در تغییراتی از جنس تغییر روسای جمهوری در امریکا و هر جای دیگری قابل بررسی باشد و چنانچه برنامه ریزان استرتژیک و اجرایی کشور افرادی مستقل و عمیق و بصیر باشند ، می توانند از این رهگذر ، رخنه ( و نه وابستگی و دلخوش نمودن ) در سیاست های شیطانی دشمن ایجاد نمایند ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔺انالله و انا الیه راجعون
🔹داود فِیرَحی، استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران سحرگاه امروز در اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.
🔹از شنیدن این خبر واقعا شوکه شدم.
🔹هفته گذشته بود که برای مصاحبه ای تصویری در خصوص تفاوت «توسعه مدرن» و «پیشرفت اسلامی ایرانی» با ایشان تماس گرفتم ...😟
🔹با اینکه بنده پروژه فکری ایشان را متعلق به جبهه فکری روشنفکری می دانم که شاهبیت ایدهاش، #لزوم_انطباق_انقلاباسلامی با تمدن غالب مدرن است، ولی به جدّ متعقد بودم که وجود امثال ایشان که #مواجهه_نظری و #چالش_تئوریک با انقلاب اسلامی میکند، برای عرصه عقلانیت و خردورزی انقلابی بسیار مایه برکت است و زمینهی اندیشیدن جبهه فکری انقلاب اسلامی به بنیانهای انقلاب اسلامی را فراهم میسازد و مانع تبدیل شدن آنها به #کلیشه می شود.
✳️ خداوند ایشان را مورد مغفرت خود قرار دهد و به بازماندگان ایشان صبر جمیل عنایت نماید🌺
https://eitaa.com/alimohammadi1389/244
#وارده 14👇
✅ نقد حجتالاسلام و المسلمین علی نعمتی؛
عضو هیئت اندیشهورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی
در گفتگوی اختصاصی با سایت اجتهاد
💢اقتصاد اسلامی شوخی است یا جدی است؟💢
💢از نفی اقتصاد اسلامی تا تقلید از فقه کینز و فریدمن 💢
سخنی راجع به شوخی بودن علم اقتصاد؛
کسانی که ادعا میکنند اقتصاد عقلائی است و دینی و غیردینی ندارد، باید بفرمایند که کدام اقتصاد مرادشان است؟ اقتصاد کینزی، اقتصاد نئوکلاسیک، اقتصاد کلاسیک، اقتصاد کمونیستی، انواع اقتصادهای سوسیالیستی، اقتصاد دولترفاه، اقتصاد نهادگرا، اقتصاد فمینستی، اقتصاد تکاملی یا تطوری، اقتصاد مکتب اتریش، اقتصاد مکتب تاریخی آلمان، یا … ؟ قس علی هذا دیگر علوم انسانی را.
۱- اینکه تصور میشود اقتصاد، علمی تجربی است مانند فیزیک و شیمی و لذا جهانشمول؛ ناشی از بیخبری و این پیشفرض سادهانگارانه است که ما یک دانش اقتصاد واحد و نیز علوم انسانی واحد داریم؛ این نیز به نوبه خود معلول این تصور شایع و اشتباه است که غرب مدرن و دستاوردهای آن، یک کل واحد است. در حالی که ما با مشربها و مکتبهای اقتصادی متعدد و متکثری در غرب مواجهیم که همه ادعای عقلانیت و علمیت داشته و بعضاً در تقابل با یکدیگرند. یکی بهره را عقلانی میداند و دیگری صفر بودن نرخ آن را؛ یکی بانکها را موجب توسعه و پیشرفت میداند و دیگری موجب شکلگیری گرداب پولی و ادوار تجاری و کاهش رشد اقتصادی؛ یکی مالکیت فکری را موجب توسعه اختراعات و ابتکارات میداند و دیگری یک رژیم حمایت انحصاری که مانع گسترش علم و اختراعات است؛ و … . منشأ هیچیک از این تضادها هم تعارض ادله و یا اختلاف در مبانی اصولی و رجالی نیست!!
۲- بگذریم که در همان فیزیک (و به طور مشابه، دیگر علوم تجربی طبیعی) هم، طرح نظریه کوانتوم که به اعتقاد بسیاری، باورهای کلاسیک علیت و واقعگرایی و … را به چالش کشیده و موجب خرسندی ابزارگرایان گشته است، میتواند از منظری دیگر، به معنای عدم توضیحدهندگی «پارادایم» فیزیک نیوتونی در ساحت ذرات بنیادی باشد (پارادایم، در اصطلاح فلسفه علم توماس کوهن). با این وصف کسی نمیتواند امکان ظهور یک پارادایم جدید در علم فیزیک و به عبارت دیگر، «فیزیکی دیگر» را عاقلانه نفی کند.
۳- تصور اشتباه «کل واحد» بودن غرب و دستاوردهای آن که در یک سو موجب نگاههای تفریطی توأم با تسلیم و تأیید مطلق در باب علم دینی شده، سم مهلکی است که در سوی دیگر، نگاههایی افراطی را هم به جان حوزههای علمیه ما انداخته و با طاغوت و غیر الهی دانستن «کل غرب» و دستاوردهای آن، میخواهند علوم انسانی را منحصرا از دل آیات و روایات استخراج کنند! طائفه اول را علم ناقص (و عدم آشنایی با رویکردهای بدیل یا هترودکس دانشها در غرب) به هلاکت کشانده و طائفه دوم را جهل مرکب به علوم غربی.
۴- اینکه برخی با بازکردن چند کتاب اقتصاد اسلامی متعلق به دههها پیش و مشاهده گزارشی که این منابع دست چندم از نزاع سرمایهداری و سوسیالیسم دادهاند تصور میکنند تنها نقطه افتراق این دو نظام مسأله مالکیت خصوصی است، و آن هم با نگاهی صفر و صدی یا به رسمیت شناخته شده (سرمایهداری) و یا نشده (سوسیالیسم!) و لذا گزینه دیگری که بخواهد اقتصاد اسلامی باشد قابل تصور نیست، حاوی خطایی دانشآموزی است: آنچه یک نظم و نظام اقتصادی را میسازد، مواضع اتخاذی و الگوهای پیشنهادی در طیف گستردهای از مسائل است (ماهیت دولت، نظام تأمین اجتماعی، نظام پولی و مالی، نظام ارزی، سیاستهای تجاری، اقتصاد زمین و مسکن، نظام اداری متمرکز یا فدرال، …) که اتفاقا دو نظام مزبور در برخی از آنها اشتراک دارند. تصور نسبت تباین تام میان این دو نظام، ناشی از بی اطلاعی و حاکی از عدم التفات به این نکته است که هر دو، مولود غرب مدرناند و تا پیش از عصر مدرن وجود نداشتهاند. نابخشودنیتر، تصور دو مفهوم بسیطِ در غایت تضاد از این دو نظام است که از برخی بیانات ناآشنایان به امر پیداست. بماند که همان مفهوم سنتی و بسیط مالکیت، امروز تبدیل به مفهوم مرکبی تحت عنوان «بستههای حقوق مالکیت» شده است.
۵- تصور اینکه اقتصاد علمی تجربی و جهانشمول است، از سوی دیگر، مبتنی بر فرض تمایز هستها از بایدها (یا به اصطلاح، گیوتین هیوم) و یا واقعیتها از ارزشهاست؛ که بر اساس آن همه گزارههای ارزشی و هنجاری منطقاً اثباتناشدنی و غیر«علمی» قلمداد شده و ذیل عنوان تحقیرآمیز فلسفه قرار میگیرند. این تمایز پوزیتیویستی – به رغم ایمان راسخ بسیاری از دانشگاهیان ما تا این لحظه به آن (حتی برخی دوستان اقتصاد اسلامیکار) و باور آن توسط گروهی از حوزویان – دهههاست در خود غرب فرو ریخته است (از باب مثال رجوع شود به کتاب فیلسوف آمریکایی هیلاری پاتنم: The Collapse of Fact/Value Dichotomy)؛ علوم انسانی و من جمله اقتصاد سرشار از پیشفرضهای ارزشی و اخلاقی و فلسفیاند. پروفسور فرگوسن، صاحب بهترین بیان مجمل اقتصاد نئوکلاسیک معاصر – نظریه تولید و توزیع نئوکلاسیک – خود به قول پروفسور اِمِری هانت “به ماهیت سست بسیاری از فرضهای این ایدئولوژی که در غایت امر باید مانند ایدئولوژی مذهبی قرون وسطا، تنها بر اساس «اعتقاد» پذیرفته شود، اعتراف کرده است”(۱). فرگوسن در مقدمه این کتاب مشحون از ریاضیات پیشرفته میگوید: «… قبول نظریه اقتصاد نئوکلاسیک امری است «اعتقادی». من شخصاً به آن اعتقاد دارم، لیکن در حال حاضر بهترین کاری که میتوانم برای مجاب کردن دیگران بکنم این است که آنان را به اجتهاد ساموئلسون فرابخوانم …» (۲).
۶- کلیشه شایع دوگان مکتب-علم که در کلاسها و کتابچههای اقتصاد اسلامی مکرر شنیده و دیده میشود نیز مبتنی بر همان فرض قبلی منسوخ در غرب و زنده در اوساط علمی جهان سوم است. هاسمن و مکفرسون در فصول سوم تا پنجم کتاب تحلیل اقتصاد و فلسفه اخلاق (۳) به زیبایی روشن کردهاند که آنچه اقتصاد متعارف به عنوان «عقلانیت» یا رفتار عقلائی تعریف میکند و آن را مبنای نظریهپردازی «علمی» و مدلسازی ریاضی خود قرار میدهد، خود یک «اخلاق» با انبوهی از پیشفرضهای ارزشی است. کاش روزی این کتاب همانطور که در دانشگاههای غربی متن درسی است در دانشکدههای اقتصاد ما هم تدریس شود. گویا سرمنشأ این دوگان در اقتصاد اسلامی، تقسیم مذهب/علم شهید صدر رضوان الله علیه در اقتصادنا باشد؛ لذا برخی محققان اقتصاد اسلامی این ایراد را بر ایشان وارد میدانند؛ اگرچه برخی اساتید فاضل و ارجمند و صاحبنظر در اقتصاد اسلامی با تأویل دوگان شهید صدر به دوگان مقبول حکمت نظری-عملی، ایشان را تبرئه میکنند، اما به نظر میرسد این توجیه وجیه نیست و اقتصاد بتمامه داخل در قلمرو حکمت عملی است، بشرحها فی محله.
۷- از یکسری فرمولها و مدلهای ریاضی اقتصاد که از نیمه قرن بیست به این سو رواج یافته و کمترین تأثیر را در «شکلدهی نهادهای نظام سرمایهداری» داشته است بگذریم، اگر نظری به آثار بزرگان این دانش که در دانشکدههای اقتصاد نوعاً کاری به آنها ندارند بیفکنیم خواهیم دید ایشان در همان مسندی نشسته و به همان مسائلی میپردازند که فقه ما در آن نشسته و به آن میپردازد. وقتی کینز در آخرین فصل شاهکارش نظریه عمومی که فلسفه اجتماعی خویش را تبیین میکند، نابرابری درآمدی حاصل از مالکیت ثروت را رانت خوانده و نامطلوب میداند، اما نابرابری ناشی از ساختار بنگاه اقتصادی (عمدتاً عواید سرمایه) را مطلوب میشمارد (۴)؛ یا وقتی فریدمن قائل به لزوم خارج کردن فاحشهگری و خرید و فروش مواد مخدر و ماریجوانا از ذیل عنوان مکاسب محرمه (یا غیرقانونی) میشود و با تبعیض علیه همجنسبازان مخالفت میکند؛ یا هنگامی که روتبارد از حق زن نسبت به سقط جنین و حق فرزندان به فرار از خانه – به استناد همان ادلهای که فتاوای اقتصادی خود را بر آن چیده است – دفاع میکند و صدها مسئله دیگر، آیا به مسائلی میپردازند که خروج «موضوعی» از دایره فقه دارد یا اینکه با کولیس و ریزسنج و رگرسیون به این نتایج رسیدهاند که بگوییم متد علمی متفاوتی به کار بستهاند؟
۸- علوم اجتماعی غرب که از دامن فلسفه عملی دوران اسکولاستیک متولد شده است، همان فقه تمدن غرب است و کینز و فریدمن و مارکس و ریکاردو و اسمیت و … فقهای آن، که وظایف شهروندان (بخوانید احکام مکلفین) و الگوهای رفتار فردی و جمعی آنان را اجتهاد میکنند. امام راحل ما هم فرمود فقه تئوری اداره انسان از گهواره تا گور است. اگر فقه ما از عرصه اجتماعیات پاپس کشد، عمل مردم و حیات اجتماعی آنان که تعطیل نمیشود؛ بانک و بیمه و مالیات و تأمین اجتماعی که تعطیلبردار نیست؛ لاجرم باید از فقیهان تمدن غرب تبعیت کنند؛ چنانکه برنامههای دو دولت دوره دفاع مقدس بر اساس فتاوای مارکس تنظیم شد و دوره سازندگی با فتاوای کینز و اخلافش؛ و مردم ما به این هوا که همه چیز اسلامی شده است.
۹- آسیبی که فقه ما را به اندرون خانه کشانده (اگر اندرونی هم بماند)، و عرصه اجتماع را به فقهای تمدن غرب واگذار کرده، متوجه رویکردی به فقه است که گاه آن را فقه فردگرا و گاه جزءگرا میخوانند و در مقابل آن به لزوم فقه حکومتی، فقه نظام و تمدنی و … اشاره میکنند. غافل از اینکه تفاوت این دو رویکرد بالفعل و بالقوه، تفاوت در کانون نگاه نیست که فرد باشد یا جامعه و نظام؛ بلکه تفاوت در ابزار و دستمایههای فقاهت است. با ابزارهای فقه سنتی اگر سراغ مسائل نو هم بروند، میشود بانکداری ظاهرا اسلامی و به واقع ربوی اضعافا مضاعفهی کنونی که با تمسک به اطلاقات و عمومات، کمتر مسألهای است که شورای فقهیاش توان تصحیح و شرعی کردن آن را نداشته باشد. مشکل فقه در «ورود به موضوعات» و اقتصاد و علوم اجتماعی است، همه بیرون گود نشستهاند و میخواهند لنگش کنند! آنهم با کلیاتی مانند قاعده عدالت و مصلحت و … که میتواند تیشه به ریشه فقه امامیه بزند. چارهای از این نیست که فقیه ما اقتصاد بخواند تا با استغنای از درآویختن به طناب پوسیده کارشناس، خود مجتهد در موضوع و متجزی در فقه الاقتصاد شود.
۱۰- تصور علمی و عقلائی بودن اقتصاد، از حیث دیگر، ناشی از این فرض قدیمی در فلسفه علم است که علوم بشری ماهیتی انباشتی و تکاملی دارند. توماس کوهن، فیزیکدان و فیلسوف علم آمریکایی در کتابش ساختار انقلابهای علمی اساساً این برداشت سنتی را به نقد کشیده است. این تازه غیر از نکته دقیقتر در شناخت جریانهای مختلف علمی در هر یک از علوم انسانی – بهویژه اقتصاد – است که چگونه در میان آنها یکی تبدیل به «جریان غالب» یا mainstream میشود، اتفاقی که نمیتوان بدون تمسک به تحلیلهای اقتصاد سیاسی مرتبط با «حرفه و صنعت آکادمیا» و منافع «ایدئولوژی سرمایهداری» آن را تبیین کرد. چرا باید در میان این همه جریانهای اقتصادی قدرتمند، اقتصاد نومینالیستی کینزی در کتابهای درسی این رشته و دانشکدههای اقتصاد دنیا عرضه شود؟ بر آشنایان امر پوشیده نیست، که مسئله چیزی غیر از غلبه و قوت علمی است.
۱۱- دیگر اینکه از باب قاعده عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود، کسانی که چیزی را نیافتهاند نمیتوانند داعیهدار نبود آن باشند؛ به خصوص در این مقام، که بسیاری از گویندگان فاقد تخصص در امر و جاهل نسبت به دانش اقتصادند. به نظر میرسد تقوای علمی و شرط عدالت برای احتراز از این دست خطاها کفایت کند.
۱۲- به امید روزی که دانشمندان ما، همچون علمای قرون متقدم اسلامی که با احاطه بر لغات ملل اجنبی – از یونانی و سریانی و عبرانی گرفته تا پهلوی و سانسکریت – حکمت و دانشهای آنان را فراگرفته و با تمیز سره از ناسرهاش در هاضمه قوی فکر اسلامی، آن بنای باشکوه از علم و تمدن را ساختند، با فراگیری زبانهای علمی روز دنیا، با خرد نقاد متکی به آموزههای اهل البیت علیهم السلام [نه با تأیید دربست ناشی از وادادگی و نه با نفی مطلق حاکی از تصلب و تحجر] علوم بهویژه انسانی غربی را پالایش کرده و ساختمان عظیم تمدن نوین اسلامی را برپا کنند.
نویسنده: حجتالاسلام علی نعمتی، دکترای اقتصاد و عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم
———————————————–
پینوشت:
(۱) ای. کی. هانت، تکامل نهادها و ایدئولوژیهای اقتصادی، ص ۳۷۶.
(۲) C. E. Ferguson, (1969). The Neoclassical Theory of Production and Distribution. London: Cambridge University Press, p. xv-xvi.
(۳) D.M. Hausman and M.S. McPherson (1996). Economic analysis and moral philosophy, New York, NY: Cambridge University Press.
(۴) John Maynard Keynes (1936). The General Theory of Employment, Interest and Money. New York: Harcourt, Brace. p. 374.
https://eitaa.com/alimohammadi1389/247
#وارده ۱۵👇
✅ نقد حجتالاسلام و المسلمین امین اسدپور؛
مدرس حوزه علمیه قم
💢اقتصاد اسلامی شوخی است یا جدی است؟💢
هدایت شده از عقل بی آرام (تاملات پراکنده امین اسدپور)
نقد عقلائی دانستن اقتصاد سرمایه سالاری Alfaegh99 001.mp3
12.03M
عقلائی دانستن مطلق #اقتصاد_کاپیتالیستی شوخی است.
فایل صوتی بخش پایانی جلسه اول درس الفائق که به نقد بیانات آیت الله علوی بروجردی پرداخت شد، تقدیم می گردد.
تاریخ ارائه یکشنبه 1399/07/13
https://eitaa.com/amin_asadpour
سامانه سنا (سامانه نشریات ایران)، توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران راهاندازی و در دسترس است که در آن متن کامل نشریات ایران از دوره قاجار تاکنون بطور تمام متن در دسترس کاربران میباشد.
این پروژه بخشی از پروژه کتابخانه ملی با عنوان «حافظه ملی در خانه هر ایرانی» با هدف «توزیع عادلانه» و «دسترسی آزاد به اطلاعات» است. پژوهشگران، دانشجویان و هر ایرانی علاقمند به گذشته و تاریخ این کشور میتواند از متن کامل نشریات اسکن شده در این سامانه استفاده کند.
این سامانه حاوی ۱) نشریات دوره قاجاریه (۱۱۹۳ - ۱۳۰۴ ق.)
۲) نشريات دوره پهلوی اول (۱۳۰۴ - ۱۳۲۰ ش.) ۳) نشريات دوره پهلوی دوم (۱۳۲۰ - ۱۳۵۷ ش.) ۴) نشریات پس از انقلاب (۱۳۵۷ش) و ۵) نشریات لاتین است
https://sana.nlai.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢آتشست این بانگ #نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد 💢
🔹اکنون (غروب روز پنجم آذرماه 99) در حال خواندن آخرین صفحات کتاب #نا هستم؛ با سینهای مالامال از بغض و هیجان و چشمانی مملو از اشک و حسرت!
🔹«نا» روایتی ظریف و دقیق از زندگی بزرگمردی مجاهد است از خاندان علم و عمل و از سلاله امام موسی کاظم علیه السلام .
🔹استادی که تعهد او به مردم عراق و حساسیت وی به سرنوشت آنها، از او شخصیت بیبدیل و مردمی ساخته است.
🔹استادی که رابطهی احساسی او و شاگردانش را ـ که در نامههای رد و بدل شده آنها موج می زند ـ به سختی می توان باور کرد.
🔹نابغهای که نبوغ و تیزهوشیاش نه هیچگاه مغرورش کرد و نه او را به تافتهای جدا بافته تبدیل نمود.
🔹شاید جز با یک #روایت_زنانه نمیشد زندگی سراسر تعهد و بیم و امید عالمی مجاهد مانند سیدمحمدباقر صدر را به تصویر کشید.
🔹از اکنون هولِ غمباریِ فصلِ محاصره و شهادت مظلومانه و غریبانهی خود و خواهرش بر سینهام سنگینی میکند؛ شهادتی که به فرمایش امام راحل رحمت الله علیه، ارثى است كه امثال اين شخصيتهاى عزيز از مواليان خود برده اند...
#شهید_سیدمحمدباقر_صدر
#عالم_طراز_انقلاب_اسلامی
❇️تاریخ انتشار: 1399/9/5
https://eitaa.com/alimohammadi1389/256
حجت الاسلام محمدی - اجلاس اصحاب اندیشه.mp3
11.73M
💢 مطالبی که قرار بود در برابر
ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایراد شود
و نشد که بشود 💢
✅عدم پایبندی به شعار محوری #نهشرقی_نهغربی
در ساختارسازیها و برنامهریزیها، ریشه ناهنجاریهای کنونی کشور
🔹در اجلاس اصحاب اندیشه که سال گذشته در نیمه آذرماه 98 به همت دوستان عزیزم در بنیاد خاتم الاوصیاء عج برگزار شد، بنا بود که آیت الله رئیسی در جلسه اختتامیه حضور پیدا کنند و بنده در کنار دیگرانی، چند دقیقهای ارائه داشته باشم.
🔹به هر ترتیب ایشان امکان حضور در اختتامیه را نیافتند. با این حال بنده ترجیح دادم مطالبی را که آماده کرده بودم با همان حال و هوای وجود حضرت آیت الله در جلسه، تقدیم دوستان عزیز جهادی و اندیشمندم کنم.
🔹در این ارائه تلاش کردم به این نکته توجه دهم که عدم پایبندی کامل به شعار محوری نه شرقی و نه غربی در ساختارسازیها و برنامهریزیها، در عرصههای مختلف کشور، چه بر سر ما آورده است؛ از جمله:👇
➖عدم توجه به عدالت در توزیع اختیارات و اعطای امتیازات و ساختار بودجهریزی.
➖ عدم توجه به آثار ورود تکنولوژی به لایه مصرفی زندگی مردم.
➖عدم توجه به ماهیت مدرن نظام آموزش و پرورش جدید و غفلت از نسبت نظام آموزشی با روندهای توسعه مدرن.
➖عدم توجه به استراتژی صنعت از منظر انقلاب اسلامی و عدم فهم درست مسئله محوریت تولید.
➖عدم توجه به لوازم مردم سالاری دینی و غلبه یافتن نگاه امنیتی به نگاه ولایی، در مواجهه با اعتراضات و مطالبات مردمی.
➖و ...
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#فسادِ_عقلانیت_مدرن
#مطالبهگری
#قوهقضاییه
#آیتالله_رئیسی
https://eitaa.com/alimohammadi1389/257
عقلنوشتههای انقلابی
💢لزوم تغیییر در استراتژی انتقام💢 👇
💢لزوم تغییر در استراتژی انتقام💢
خدا لعنتشان کند.
داغ شهید سلیمانی هنوز آرام نگرفته، داغ بر داغمان گذاشتند...
🔹بارها عرض کردهام که #استراتژی_انتقامِ از آمران و عاملان ترور سرداران مقاومت و دانشمندان اقتدار انقلاب اسلامی باید تغییر کند.
🔹بر اساس تحلیل جامعهشناسانهی قرآن از جریان باطل، جامعه کفار و منافقین، از وحدت قلوب حقیقی برخوردار نیست و #قلوبهم_شتّی است و اگر در کنار یکدیگر ایستادهاند، به خاطر تأمین منافع بالاتری است که از کنار هم بودن، نصیبشان میشود.
🔹 به تعبیر دیگر اساس جامعهپذیری در جوامع غیرایمانی بر غیرِ آخرتخواهی و اخوت و ایثار مبتنی است و همین موجب شکننده بودن این جوامع در حوادث پیش بینی نشده و اتفاقات هزینهآفرین است.
🔹از اینرو غلطترین استراتژی انتقام، اتخاذ مسیری است که منافع ذاتاٌ گسسته و خودخواهانهی کفار و منافقین را به یکدیگر گره بزند و عملاً به عنوان عاملی بیرونی، موجبات پیوستگی و انسجامِ بیشترِ جریان باطل را فراهم آورد.
🔹بر این اساس، استراتژی انتقام می بایست منافع شخصی ـ و نه منافع جمعی ـ آمران و عاملان ترورهای ناجوانمردانه سرداران و دانشمندان جبهه مقاومت را نشانه رود و جان و مال و آبروی شخصی آنها را هدفگذاری نماید. باید جان و اموال و منافع شخص #ترامپ و #نتانیاهو و #مارک_اسپر و #کنت_فرانک_مکنزی مورد تهدید قرار گیرد؛ نه منافع رییس جمهوری آمریکا و رییس جمهوی رژیم صهیونیستی و یا وزیر دفاع آمریکا و یا فرمانده سنتکام.
🔹در یک جمله باید بگویم، وقت برگشت به استراتژی حضرت امام ره در مواجهه با #سلمان_رشدی است؛ من از پیام حضرت آقا در تسلیت شهادت شهید محسن فخریزاده این برداشت را دارم؛ جایی که فرمودند: 👇
«عاملان و آمران این جنایت را به صورت قطعی مجازات کنید!»
#تمدن_نوین_اسلامی
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
#استراتژی_انتقام
#شهید_سلیمانی
#شهید_فخریزاده
❇️تاریخ انتشار: 1399/9/8
https://eitaa.com/alimohammadi1389/259
عقلنوشتههای انقلابی
💢لزوم تغییر در استراتژی انتقام💢 خدا لعنتشان کند. داغ شهید سلیمانی هنوز آرام نگرفته، داغ بر داغمان
💢نقدی بر نوشته «لزوم تغییر در استراتژی انتقام💢
#نقد_وارده
دوست فاضل و عزیزی لطف کردند و بر مطلب «لزوم تغییر در استراتژی انتقام»، نقدی نوشته اند:👇
باتحیت و درود
درباره یادداشت لزوم تغییر در استراتژی انتقام نکاتی به ذهن قاصرم رسید که عرض کنم:
۱. گرچه مورد، مخصص نیست اما نباید جوری معنا کرد که خود مورد و شأن نزول بیرون افتد! آیه۱۴ حشر مربوط به غزوه بنی نظیر است و وعده منافقان مدینه (عبدالله به ابی و...) به یهود بنی نظیر که در صورت جنگ یاری تان می کنیم و نکردند...
شاهد اینکه به حسب روایات و شأن نزول، "یک یهودی"( کعب بن اشراف) تخلف از عهد با رسول الله درباره یهودیان کرد و قصد مسموم کردن رسول الله داشت . " اما رسول الله کل یهود بنی نظیر را تنبیه کرد. "(ر.ک: تفسیر القمی ج۲ص۳۵۹)
به حسب فرمایش نویسنده محترم باید منافع همان کعب را تهدید میکرد نه کل یهود!
🔹 جالب اینکه خطاب "قلوبهم شتی" بعد از فرمان "قتال با کل" است ؛یعنی تا وقتی همه کیان جمعی شان تهدید نشود این قلوب شتی خود را آشکار نمی کند! که باز برعکس مطلوب نویسنده است.
۲. سیره رسول الله در موارد مشابه شهادت سردار سلیمانی و فخری زاده بعکس ادعای نویسنده است مثلا:
➖در فاصله توافقنامه حدیبیه با مشرکان، تا فتح مکه؛ پیامبر(ص) به کارهای دیگری در راستای رسالت توحیدی خود پرداخت. از جمله آنها دعوت شاهان و اُمرای منطقه به اسلام بود از جمله، فرستادن "حارث بن عمیر ازدی" نزد پادشاه بُصری است. بقیه ماجرا را با مٲموریت سردار سلیمانی و کشتن ایشان و وعده انتقام سخت رهبرعزیزانقلاب مقایسه کنید:
➖حارث بن عمیر حامل پیامی برای امیر بُصری بود. در سرزمین موته فرمانده نصرانیان عرب (شرحبیل بن عمرو غسّانی) او را گرفت وکشت.(الطبقات الکبری ج۲ص۱۲۸)
این نحوه کشتن بر رسول خدا(ص) بسیار گران آمد. سپاهی سه هزار نفری برای اعزام به موته تجهیز کرد. طرف مقابل هم همپیمانان رومی خود را یاری خواستند؛ و رومیان نیز با سپاهی عظیم به یاری شان آمدند؛ اما پیامبر برمقابله راسخ ماند.
یعنی به تعبیر یادداشت: منافع ذاتا گسسته و خودخواهانه کفار ومنافقین به هم گره خورد و موجبات پیوستگی و انسجام بیشتر جریان باطل فراهم شد؛ اما فعل معصومانه نبی مکرم(ص) مانع این نشد و باز هم بر موته اصرار ورزید!
جنگ موته سرآغاز فتوحات اسلامی در جانب مسیحیان و رومیان شد.
چرا پیامبر(ص) در قبال کشتن حامل پیام به امیر یک منطقه، یک جنگ را انتقام قرار می دهد؟!
🔹چرا به فرمایش نویسنده یادداشت، منافع همان امیر را تهدید نمی کند؟!!
۳. منافع ترامپ و نتانیاهو و آن دوتای دیگر در حین شخصیت حقوقی منظور است یا در بازنشستگی و عزل؟!
اگر اولی است چگونه زدن فرمانده سنتکام یا وزیر دفاع (فضلا از رئیس جمهور و نخست وزیر) اعلام جنگ با آمریکا و اسرائیل نیست؟! واگر بعد از این مسئولیتهاست؛ واقعا جفای در حکم است! آنها با زدن شخصیت رسمی( فرمانده قدس/ معاون وزیر دفاع) به شخصیت حقوقی، تجاوز کرده باشند ،وانتقام موکول شود به تجرید آمر از شخصیت حقوقی اش و کشتن یک پیرمرد بازنشسته!
🔹این تقلیل به روش فرقه رجوی در ترور مثل لاجوردی نیست؟!!
۴. برگشت به استراتژی امام در مواجهه با سلمان رشدی هم بنظرم قابل تطبیق بر مورد و معنا کردن سخن حضرت آقا (عاملان و آمران این جنایت را به صورت قطعی مجازات کنید) نیست! در موارد هتک به پیامبر(ص) پس از سلمان رشدی، چندین مورد اتفاق افتاد از یک فیلمساز تا یک روزنامه و...؛ از قضا این حضرت آقا بوده که بجای خطاب آن فرد ،"دولت آمریکا یا دول اروپایی" را مقصر میگیرد! و حتی اصرار می ورزد که کار در حد یک فرد و... دیده نشود ! ( رجوع به سخنان در موارد عدیده اش روشنگر است)
ایشان حتی در موارد داخلی ( از قتل های زنجیره ای تا حوادث آبان ۹۸) "یک حادثه" را به "شخصیت حقوقی صهیونیزم و دولت آمریکا" و مانند آن حواله می دهند!
🔹پس چگونه در این مورد که شواهد اظهر از همه موارد یادشده بالاست، دولت و شخصیت حقوقی اسرائیل و آمریکا را منظور نظر نداشته باشند؟! آمران در این سخن با توجه به بستره یاد شده یعنی نخست وزیر اسرائیل یا رئیس موساد و امثال ذلک با لحاظ انتساب حقوقی اش به هویت اسرائیل نه چنانچه عرض شد مجرد از آن ومثلا در دوره عزل و بازنشستگی و...!
اگر منظور را بد متوجه شده ام عفو بفرمایید
عقلنوشتههای انقلابی
💢نقدی بر نوشته «لزوم تغییر در استراتژی انتقام💢 #نقد_وارده دوست فاضل و عزیزی لطف کردند و بر مطلب «لز
💢ملاحظاتی بر
نقد نوشته تغییر استراتژی انتقام💢 ص ۱ از ۲
سلام و رحمت الله
ممنون از توجهتان و نقد دقیق و عالمانه تان🌺
چند نکته به نظرم می رسد که تقدیم میکنم:
1ـ در خصوص آیه شریفه 14 سوره حشر، بنده از اصل مفاد آیه استفاده کردم که ائتلاف حقیقی قلوب، یک عطیه الهی به مؤمنین است (ر.ک آیه 63 انفال) و کفار و منافقین را بهره ای از آن نیست و اتفاقا خود همین آیه شریفه بیانگر یک قاعده کلی بسیار مهم در مواجهه با مشرکین است و آن این است که لا يُقاتِلُونَكُمْ جَميعاً إِلاَّ في قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَديد؛ یعنی اجتماع بر قتال شما پیدا نمی کنند مگر اینکه احساس کنند، منافع همگی شان در پشت درب شهرها و دیوارها حفظ خواهد شد. مفهوم مخالف این آیه این است که هرگاه منافعشان در خطر قرار گیرند و تضاد منافع پیدا کنند، اجتماع پیدا نمیکنند...
2ـ نکته دوم اینکه به صورت کلی تا کنون به این مبنا گرایش بیشتری یافته ام که در خصوص مباحث حاکمیتی و حتی اجتماعی، نوع دلالت گیری ما از آیات و روایات، باید متفاوت از نوع دلالت گیری و جمع ادله در ابوابی مانند عبادات باشد. به این صورت که در این موارد، مسئله اطلاق و تقیید و عموم و خصوص موضوعیت زیادی نمییابد و به جای آن، قاعده سازی با استفاده از تناسبات حکم و موضوع دارای اهمیت بیشتری می شود. به عبارت دیگر، مثلا از ماجرای حارث بن عمیر ازدی که فرمودید، نمی توان نتیجه گرفت که هرگاه نماینده اسلام توسط یک نفر از قومی به شهادت رسید، می بایست سپاه اسلام برای درگیری با کل قوم قاتل به راه بیفتد!، بلکه باید بتوانیم از این اتفاق #قاعده ای استخراج کنیم و در رتبه بعد نیز آن را در ذیل #سنتهای_کلی_تاریخی_اجتماعیِ حاکم بر جوامع ایمانی و کفر سامان دهیم. از این اتفاق باید به دست آوریم که رسول الله ص این مورد را مصداق کدام قاعده اساسی درگیری حق و باطل و در ذیل کدام سنت تاریخی ـ اجتماعی تشخیص داده که چنین رفتاری را انجام داده است. استخراج قواعد و سنن شامل تاریخی در مناسبات جبهه حق و باطل، به معنای فراروی از #فقه_احکام در تحلیل حوادث تاریخی است که متاسفانه در دهه اخیر مانند گوشت قربانی بین موافقین و مخالفین مذاکره و جنگ و قیام و برجام و تبادل اسراء و ... دست به دست می شود و هریک با تعمیم حکم یک واقعه تاریخی، نسخه ای واحد برای کل تاریخ در همه امصار و اعصار می پیچیند.
هین طور است قضیه یهودیان بنی نظیر که اتفاقا در همین مورد حضرت آقا در کتاب انسان 250 ساله معتقد است کاری که رسول الله ص در قبال یهودیان مدینه انجام داد، در پیش گرفتن سیاست و قاعدهی تبعید و اخراج بوده چرا که این قوم سه ویژگی داشتند و آن عبارت است از «دشمن قدرتمند فرهنگی تشکیلاتی» . بله این میتواند یک قاعده کلی باشد که سیاست اصلی با چنین دشمنی همواره در حکومت دینی می بایست جداسازی و جلوگیری از مخالطه و مراوده باشد که قضیه یهودیان بنی نظیر یکی از مصادیق آن است .
ادامه در 👇