eitaa logo
المرسلات
10.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
537 ویدیو
40 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 شروع از مبدء بدیهی در تمام علوم _ سبک پر ارزش علامۀ طباطبایی 🔰نگارنده: حجت الإسلام عباس افروزی 🆔: @A_Afrouzi133 ♻️ در این کوتاه نوشتار سعی بر آن داریم که سبک و شیوۀ علامۀ طباطبایی «ره» در علومی قلم زده را تبیین کنیم، تا به ارزش و اهمیت بسیار زیاد آن پی ببریم 🔆 امتیاز منحصر به فرد مرحوم علامۀ طباطبایی این است که ایشان بدون استثناء در هر علمی قلم زده اند، یک پرثمر و ارزشمند را با دقت تمام و حسّاسبت بالایی مراعات می کردند. 🔸 آن گرانبهاء این است که ایشان در نقطۀ شروع گزاره های علم بدیهی ترین ادراکات و مسائل را مبدء قرار داده و بعد از همراهی وجدان حق طلب متعلّم، دیگر گزاره های آن علم را متسلسل و زنجیره وار بر آن مبدء بدیهی سوار می کنند. 🔸 این قانون پر ثمره و پر ارزش‌، در وجود و هستی مرحوم علامه نهادینه شده بود، چرا که ایشان در هر علمی از علوم قلم زده اند، این قانون را رعایت کرده اند. 🔷 در ادامۀ این نوشتار، چندین عبارت از ایشان را در علوم مخلتف شاهد بر این مدعا می آوریم تا وجود این قانون را در دَیدن و سبک علمی ایشان بالعیان مشاهده کنید. 🔻 : کتاب حاشیه کفایه علامۀ طباطبایی بهترین شاهد صدق بر این مدعا می باشد. به عنوان مثال نقطۀ شروع علامه در بحث وضع، اشاره می کنیم. ایشان در نقطهٔ شروع بحث وضع، بدیهی ترین مسالۀ را در باب الفاظ مبدء قرار می دهند: « ان انفهام المعنى من اللفظ أعني المعنى الخاصّ من اللفظ الخاصّ بحسب أي لغة من اللغات ثم دوام ذلك و استمراره بعدم التخلف و الاختلاف يكشف عن نسبة بينهما و ارتباط لأحدهما بالآخر أو لا، و عن كون هذه النسبة ثابتة غير متغيرة ثانيا....» و در ادامه می گویند: «ثم انا إذا تأملنا في حال الإنسان كثيرا من الأنواع الحيوانية مسألة تفهيم ما في الضمير من التي تمسها الحاجة الأولية من حيث الاجتماع و التقارن الّذي بينهم...» حاشیِة الکفایه، ج1، ص16. 🔻 : ایشان در تفسیر المیزان وقتی می خواهند ملکیت را توضیح دهند،گزاره ای بدیهی -که حسّ غریزی مشترک بین گیاهان و حیوانات و انسان ها است- را مبدء بحث خود قرار می دهند: «كل ما بين أيدينا من الموجودات المكونة، و منها النبات و الحيوان و الإنسان، فإنه يتصرف في الخارج عن دائرة وجوده مما يمكن أن ينتفع به في إبقاء وجوده لحفظ وجوده و بقائه...» المیزان فی تفسیر القرآن، ج2، ص53. مثال های فقهی متعدیی را از ایشان می تواند شاهد آورد اما دریغ کم مجال تفصیل نیست. 😔 و ای کاش تقریرِ آن هشت سال درس خارج اصول و فقه ایشان «کتاب الصوم» - که سید جلال الدین آشتیانی در مقدمه شرح فصول الحکم قیصری می گوید من هشت سال در درس خارج اصول استاد علامهٔ طباطبایی شرکت کردم- موجود می بود و کام تشنه لبان معارف الهی را سیراب می کرد. 🔻 : تفسیر گرانسنگ المیزان، شاهد صدق دیگری بر این مدعا است. علامه طباطبایی «ره» در مقدمۀ تفسیر المیزان کسانی را که در سیر تفسیری خود را از مبدء بدیهی (ظهور عرفی و وجدانی الفاظ قرآن) شروع نکرده اند، توبیخ می کند. 🔹 ایشان بر این باور اند که مفسِّر باید سیر تفسیری خود را از ظاهر عرفی الفاظ قرآن شروع کند. و اگر می خواهد به بواطن و تأویلات آیات را اشاره ای داشته باشد، آن باطن را بر روی همان ظهور عرفی آیات سوار کرده و آن را به ظاهر عرفی الفاظ قرآن برگرداند. 👌 علامه طباطبایی تنها کسی است که قائل است باید بین ظاهر و باطن قرآن، شود. 🔹 متأسفانه شاگردان علامه در این مبنا، از ایشان پیروی نکرده اند یا شاید اساسا این مبنا را از ایشان به ارمغان نبرده باشند. تنها یک نفر از شاگردان علامه ملتفت به بین ظاهر و باطن قرآن بود، آن هم مرحوم است. 🔻 : در کتب فلسفی مرحوم علامه، شواهد بسیار زیادی بر رعایت این ارزشمند وجود دارد. نحوۀ ورود ایشان در کتب بدایه و نهایه و اصول فلسفه و حتی حواشی ایشان بر اسفار، دلالت صریح بر وجود چنین قانونی در مشی و دَیدن علمی ایشان دارد. از این دیدگاه، کلید واژۀ «» در متون علامه، از امتیاز زیادی برخوردار است. 🔹 ایشان سلسله ادراکات علم فلسفه را در کتاب بدایة الحکمة اینگونه شروع می کنند: «أن الانسان يجد من نفسه أن لنفسه حقيقة و واقعية، و أن هناك حقيقة و واقعية وراء نفسه، وأن له أن يصيبها، فلا يطلب شيئا من الأشياء ولا يقصده إلا من جهة أنه هو ذلك الشئ في الواقع ، ولا يهرب من شئ ولا يندفع عنه إلا لكونه هو ذلك الشئ في الحقيقة، الذي يطلب الضرع - مثلا - إنما يطلب ما هو بحسب الواقع لبن ، لا ما هو بحسب التوهم والحسبان کذلک...» 🔻 : اگر با چنین نگرشی آثار عرفانی مرحوم علامه خوانده شود، پی خواهیم برد که ایشان حتی در متون عرفانی، چنین قانونی را را دقت و حسّاسیت بالایی رعایت کرده اند. 🔸 به عنوان مثال ایشان در رسالۀ عرفانی الولایة چنین شروع می کنند:«إنّ الموجودات تنقسم باعتبار إلى قسمين، فإنّ كلّ معنى عقلناه، إمّا أن يكون له مطابق في الخارج موجود في نفسه، سواء كان هناك عاقل أو لم يكن، كالجواهر الخارجيّة من الجماد و النبات و الحيوان و أمثالها، و إمّا أن يكون مطابقه موجودا في الخارج بحسب ما نعقله، غير موجود لو لا التعقّل، كالملك...». 🔹 البته باید توجه داشت که مبدا بدیهی در هر علمی متناسب با آن علم است. نباید توقع داشت مبدا بديهي علم فقه، بسان مبدا بدیهی علم تفسیر باشد. 🔶 رعایت این پر برکت 🔅 این سبک و دَیدن علمی علامۀ طباطبایی «ره» و برکات بسیار زیادی دارد که به صورت اجمالی به چندین این پرارزش اشاره می کنیم 🌀 : این سبک و مشی علمی از انحراف فکری افرادی که توانایی صعود تا قلّۀ های علم را ندارند، جلوگیری می کند. خیلی از افراد در علوم مختلف، به کج فهمی ها و انحرافات فکری دچار می شوند. و از آنجا که توانایی پیشرفت و صعود تا قلۀ آن علم را ندارند، در آن انحراف فکری باقی مانده و موجب فساد فکری خود و دیگران می شوند. 🔸 اما اگر سلسله گزاره های علم از خواستگاه و مبدا بدیهی شروع شود، چنین افرادی را که توانایی صعود و پیشرفت در علم را ندارند، در مسیر صحیح علم قرار داده و از آن انحرافات جلوگیری می کند. مثال بارز این ، جوانانی است که اول انقلاب دچار کج فهمی ها و فساد فکری مارکسیستی شده بودند، و چون مرحوم علامه نقطه شروع علم فلسفه را در کتاب اصول فلسفه مبدء بدیهی قرار داده بود، از آن جوانان دستگیری می کرد و آنان را از هبوط در درّۀ آن تفکرات فاسد نجات می داد. 🌀 : اگر علم از مبدا بدیهی شروع شود، شعاع مخاطبین آن علم گسترده تر شده و انسان های بیشتری در دایرۀ انتفاع از آن علم قرار می گیرند. چرا که آن نقطۀ شروع و مبدء بدیهی را اکثر افراد انسانی، به خوبی می فهمند. 🔸 این مسالۀ تأثیر بسزایی در هم زبانی و مفاهمۀ آسان در کمپین ها و کنفرانس های علمی بین اللملی خواهد داشت. فأغتنموا 🌀 : شروع کردن علم از مبدا بدیهی -که بَیس و زیرساخت مابقی ادراکات و مسائل آن علم است- موجب می شود، متعلّم شاهراه و مسیری که در علم قرار است پیموده شود را درک کند. با این درک، می تواند نظریاتی را که اساسا از مسیر علم خارج اند، تشخیص داده و کنار بگذارد. 🔸 از این رو می تواند با حفظ آموزش دقیق و عمیق آن علم (بدون عجله و رد کردن مسائل مهم) عمر تحصیلی خود را کوتاه کرده و قدم راسخ بر گزاره های مرزی آن علم بگذارد 🌀 : رعایت قانون شروع از مبدئ بدیهی، متعلم را از تشویش و اضطراب خاطر و سر درگمی در مباحث باز می دارد. چرا که وقتی علم از مبدء بدیهی آغاز شود، متعلم رابطه زنجیره ای و ترتّب مسائل بر یکدیگر را درک کرده و در دام أقوال مختلف و متشتّت آن علم، گرفتار نمی شود. 😔 چه بسیار استعدادهای قوی و جوانی که در ابتدا با انژری زیاد و شوق فراوان قدم در راه تحصیل علم نهادند اما به خاطر عدم مراعات این قانون پرثمر و تأثیرگذار از طرف اساتید و کتب آموزشی به تدریج رو به کم سویی و خاموشی و ناامیدی می نهند و صحیفۀ وجودی خود را از نور آن علم محروم می دارند. بدیهی است که این اشکال به تمامی مراکز آموزشی وارد است اعم از حوزه و دانشگاه 🌀 : یکی از مشکلات حادّ آموزشی این است که متعلّم، اعتماد به نفس کافی برای "أقول" گفتن و ردّ نظریات مطروحه در آن علم را ندارد. از این رو متعلّم ذهن خود را فقط محیلی برای پمپاژ و بایگانی اطلاعات آن علم قرار می دهد بدون هیچ قضاوت و داوری درمورد آن ها. 👌 اما اگر علم از مبدء و مقدمۀ بدیهی شروع شود، متعلّم با وجدان و فهم آن مبدء بدیهی و پی بردن به ارتباط زنجیره ای میان گزاره ها، مناط صحیح و غلط بودن اقوال را به دست آورده و جرأت و توانایی بر «رد کردن نظرات» و «انتخاب نظریه صحیح بین نظرات مختلف» و حتی «نظر جدید دادن» را به دست می آورد. 🌀 : یکی از بحران های عرصهٔ آموزش در عصر حاضر، شوق نداشتن و دلسردی متعلّمین نسبت به فراگیری علم است. به گونه ای که هیچ کدام علم را برای ارزش خود علم نمی خوانند و آن را تنها ابزاری برای درآمد مادی قرار می دهند. منشأ این دلسردی و اشتیاق نداشتن ها این است که متعلّم ، خود را از آن علم بیگانه دانسته و آن را جزئی از زندگی خود قرار نداده است. 🔸 اگر علم از مبدء بدیهی شروع شود، از آنجا که متعلّم وجداناً به آن مبدء بدیهی علم داشته و خود را همگام و همراه با آن گزاره بدیهی می پندارد، از همان ابتدا احساس بیگانگی را در صفحۀ وجودی خود خاموش می کند. و از آنجا که گزاره های دیگر علم می خواهند بر همین مبدء بدیهی وجدانی سوار شوند، هر اندازه که سلسلۀ گزاره های علم پیش روند، شوق و اشتیاق به فراگیری در ایشان فزونی یافته و آن علم را جزئی از زندگی خود بر می شمارد. 🌀 : در عصر حاضر، ایستایی و توقف همگانی در سرحدات مرزی علوم و ناکامی در توسعه و پیشرفت گزاره های مرزی و در نهایت عدم تولید علم، ننگ و عاری است که بر چهرۀ مدعیّان بازار علم و دانش نشسته است. در این عصر، اندیشمندانی که تمامی مراحل آموزشی و پژوهشیِ علم را پشت سر گذاشته و صدها پایان نامۀ علمی پژوهشی به رشتۀ تحریر درآورده اند، در مرحلۀ آخر علم که مرحلۀ تولید و پیش بردن علم است، دچار پوچی و ناکامی می شوند. این ناکامی و عدم حصول نتیجه، تنها یک دلیل دارد، و آن این است که متعلّم در دروۀ آموزش آن علم، به صورت مسائل علم را و نشده و تنها با رژیم آموزشی -که الزاما متعلم را به دارایی واقعی نمی رساند- مراحل علم اندوزی را پشت سر گذاشته است. 🔅 اما اگر شروع از مبدء بدیهی در علوم رعایت شود، متعلّم در مسیر واقعی علم آموزی قرار گرفته و مسائل علم را حقیقتا واجد و دارا می شود. چرا که متعلّم با شروع سیر آموزشی خود از مبدء بدیهی، در مسیر واجدن و دارایی علم قرار گرفته و با دل و جان، مابقی ادراکات زنجیره ای علم را فرا می گیرد. در نتیجه تصاعد و افزایش واقعی را در روح خود احساس می کند. 👌 اگر متعلم، با چنین روشی علم را فرا گیرد، با رسیدن به مرحلۀ نهایی علم، گزاره های آن علم، دارایی واقعی نفس او شده و به صورت یک ملکه نفسانی در وجودش متبلور می شوند. و با تحصیل ملکۀ علم، مشکل ناکامی در تولید از اساس منتفی می شود. 🌐 @almorsalaat