eitaa logo
المرسلات
10.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
501 ویدیو
38 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ماجرای توحید قرآنی در نظام تفکر اسلامی 📚گزیده ای از کتاب «» (شرح بدایه الحکمه، اثر استاد علی فرحانی) 🔹جریانی در نظام تفکر اسلامی وجود دارد که رأس المال اصلی تمام اندیشه های اسلامی بوده و آن هم قرآن کریم است. در کنار قرآن، سنت به معنای روایات مستفاد از معصومین نیز منبع جریان ساز اندیشه های اسلامی بودند. نقطة آغاز جریانات فکری همان روزی است که پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) بیاناتی را در موضوعات مختلف فکری مطرح کردند. 🔹در قرآن کریم صریح ترین و مشکل ترین آیات مربوط به مسأله توحید است. در عین صراحت، باطن پیچیده ای دارد. مثلا آیه سوم سوره مبارکه حدید که می فرماید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» ظاهر این آیه تناقض است. چون اول و آخر، ظاهر و باطن به او منتسب شده و مطابق با ظاهر این آیه جایی برای ممکنات باقی نمی ماند. در ادامه نیز می فرماید «و هو بکل شئ علیم» یعنی در پاسخ به سوال مذکور، اثبات ممکنات در عالم نیز می کند. و یا در آیه 24 سوره انفال میفرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» در ادعیه اعمال ماه رجب آمده است که: «وَ تَفَرَّدَ بِالْآلاَءِ وَ اَلْكِبْرِيَاءِ فَلاَ ضِدَّ لَهُ فِي جَبَرُوتِ شَأْنِهِ» از این نمونه آیات و روایات غامض در معارف قرآنی و روایی اسلام بسیار زیاد است. 🔹در این که قرآن کریم همانند انباری پر از باروت، منبع غنی برای انفجار معارف فکری انسان بوده، تردیدی نیست. اگرچه در موقعیت های تاریخی و اجتماعی که جرقه های این انفجار بوده اختلافاتی باشد، ولی اصل آن که در اسلام این منبع جریان ساز تعبیه شده روشن است. 🔹یکی از اصول مسلم که در این منبع عظیم وجود دارد و به زبان های مختلف به آن تصریح شده است، بحث است که در مرور زمان به آن توحید قرآنی گفتند. توحیدی که از روز اول وقتی به دست مادربزرگ ها رسید، داستان های خود را با عبارت «یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود» آغاز کردند. یعنی این مسأله در شمار افکار نهادینه در فطرت انسان ها بوده. از ابتدا هم با عبارت «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» آغاز شد. «انه علی کل شئ قدیر»، «انه علی کل شئ علیم» و از این قبیل آیات که همه چیز را به خداوند نسبت می دهد یا روایت معروف بین شیعه و سنی از حضرت امیر(ع): «یا هو یا من لا هو إلاّ هو» که پیغمبر اکرم (ص) آن را اسم اعظم می خوانند. 🔹همین مجموعة معارف در قرآن، فرهنگی را در بین مسلمین ایجاد کرد که با منابع نقلیِ ما گسترش پیدا کرد. این فضا باعث شد که اصلِ توحید برای متفکرین عالم اسلام، یک دغدغه عمومی شود. آن ها به دنبال حل این مسأله بودند که توحید با این غلظت، چگونه با وجودِ سایر مخلوقات معنا پیدا می کند؟ توحیدی که در قرآن آمده، غیر از خدایی است که در عداد سایر موجودات، مشغول تدبیر عالم است و گرنه این توحید را بت پرستان هم معتقد بودند.... 🔹... اگر بتوانیم توحید قرآنی را اثبات کنیم، مهمترین پرسش تفکر اسلامی را پاسخ داده ایم. شهید مطهری در کتاب مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، جهان بینی توحیدیِ اسلام را خالصترین نظریه در توحید می داند. منظور از خالص ترین این است که؛ بتوانیم هم عالم را اثبات کنیم و هم لایتناهی بودن واجب تعالی بدون هیچ قید و محدودیتی ثابت گردد. اثبات این مطلب امر مشکلی است که قرآن به آن اشاره کرده است: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» 🔹آنچه در درس یازدهم از عبارتِ مرحوم دوانی مطرح کردیم مربوط به همین دغدغه بود. ایشان برای حل این مسأله، نظریه لابن و تامر را مطرح کردند تا به زعم خود، وجودِ ممکنات، منجر به تناهی واجب تعالی نشود. البته همانطور که گفتیم، پاسخ ایشان از نظر استدلالی، قوت چندانی نداشت. ♦️دو قول مشهور 🔹در میان دانشمندان اسلامی، دو گروه کلی وجود دارد، عده ای همانند عرفا و اهل توحید، درباره این پرسش، جانب لایتناهی بودن ذات واجب را گرفته و آن را اصل مسلم می دانند. اگرچه برخی از آن ها، توجیهاتی برای تبیین جایگاه وجودِ ممکنات و کثرت در واقعیت بیان کردند. گروه دوم، متکلمین و بعضی از فلاسفه هستند که جانبِ کثرت را گرفته و با تمسک به بداهت آن، لایتناهی بودن واجب را با لحاظ تکثرات واقعی، تنزل می دهند. هرکدام از این دو گروه با توجه به دغدغه هایِ فکری خود، جانبِ یک طرف را گرفته اند ولی مهم حل تعارض و اجتماع ثمره هر دو اندیشه است. ⬇️⬇️لینک سفارش کتاب "در آستانه حکمت" (شرح بدایه الحکمه) به قلم حجت الاسلام سید مجتبی امین جواهری👇👇👇 https://www.sobhan-ins.com/product/dar_astane_hekmat1/ @almorsalaat
📌از حکمت تا سیر و سلوک تا به حال زیاد شنیده ایم که: ▫️آیا فلسفه در معنویت تأثیر دارد یا خیر؟ ▫️آیا جهان بینی می تواند راه رسیدن به سعادت را برای ما مشخص کند؟ ▫️چگونه از گزاره های حقیقی به مسیر عملی در سلوک برسیم؟ 🔹صوت های استاد علی فرحانی را پیش تر یک دور گوش داده بودم ولی بار دوم بهره دیگری برایم داشت که از مهمترین آن ها، استفاده استاد از براهین فلسفی در تبیین معارف عرفانی و است. صوت زیر نمونه ای از همین موارد است که استاد در 10 دقیقه سرفصل های بسیار مهمی را مطرح می کنند و نتیجه آن را در تبیین حرکت معنوی انسان نشان می دهند. 🔹بحث درباره معیت علت و معلول است. پس از اثبات معیت، معنای عمیقتری از علیت را مطرح می کنند که همان اضافه اشراقی معلول به علت است. در این معنا از علیت، حقیقتِ معلول عین ربط و عین فقر به علت است و هیچ استقلالی ندارد. 🔹استاد فرحانی ابتدا این معنا را از آیات قرآن تبیین می کنند: «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریاتهم اشهدهم علی انفسهم فقال الست بربکم قالوا بلی» تنها در صورتی شهود نفس به تصدیق منجر می شود که حقیقت معلول عین و به علت باشد و هیچ استقلالی نداشته باشد. هر گونه استقلال بینی مانع از وصول به توحید ربوبی است. برهان اضافه اشراقی این حقیقت قرآنی را با زبان فلسفه تبیین می کند تا عقول بشر آن را درک کرده و تصدیق کنند. اضافه اشراقی مدیون متعالیه و حکمت متعالیه مدیون مشاهدات عرفانی و عرفان مدیون قرآن است. 🔹استاد از امام خمینی جمله ای را نقل می کنند که حقیقت مجاهده را به دستور خدا می دانند نه خدمت به خلق و یا انگیزه های دیگر. ایشان می فرمایند مسأله این نیست که انسان فطرتاً خدمت به مستضعفین را دوست دارد بلکه حقیقت مسأله در تعبد و تسلیم فرمان خداست. وسیله ای است برای رسیدن به تعبد. فطرت ممکن است با زنگار طبیعت آغشته شده و مرز آن با القائات شیطان مشخص نشود. 🔹مرحوم وحدت ادیان الهی را با توجه به همین نکته استفاده می کنند. ایشان می فرمایند اساس اسلام وحدت شیعه و سنی نیست بلکه ادیان توحیدی است. «قل تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله» اگر اهل کتاب هم اهل ایمان و تقوا باشند ابواب آسمان بر آن ها گشوده خواهد شد.( وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ) با تقوای اهل کتاب از فاسق مسلمان نزد خدا بالاتر است چون ملاک است اگر کسی در اندیشه توحیدی راسخ شود و به دلیل استضعاف فکری به شریعت دیگر ادیان در بیاید اما تعبدا و خالصا الی الله عمل کند اجرش از آدم مسلمان شیعه که در محضر خدا به راحتی گناه می کند، بیشتر است. آنچه مهم است این است که بنای بر اطاعت الهی دارد و قصد مخالفت نمی کند. 🔹عرفای ما از همین قاعده اضافه اشراقی و فنای معلول در علت، دستور العمل های سیر و سلوکی استفاده می کردند. مرحوم از همین آیه و همین برهان دستور به جمع موهومات و تفکر در عدم می دادند تا جایی که تجلی سلطان معرفت محقق شود. قسمتی از نسخه ایشان به مرحوم در نامه ذیل آمده است که می فرمایند: 📌 «و اما فکر برای مبتدی می فرمودند: در مرگ فکر بکن تا آن وقتی که از حالش می فهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده فی الجمله استعدادی پیدا کرده آن وقت به عالم خیالش ملتفت می کردند تا آنکه خود ملتفت می شد چند روزی همه روز و شب فکر در این می کند که بفهمد که هرچه می کند و می بیند خودش است و از خودش خارج نیست. اگر این را می کرد خودش را در می دید یعنی حقیقت عالم مثالش را می فهمید و این معنی را ملکه می کرد. آن وقت می فرمودند که باید فکر را تغیر داد و همه صورتها و موهومات را محو کرد و فکر در عدم کرد، و اگر انسان این را ملکه نماید لا بد تجلّی خواهد شد. یعنی تجلّی حقیقت خود را به و بی صورت و با کمال بهاء فائز آید، و اگر در حال ببیند بهتر است بعد از آنکه راه ترقیات عوالم عالیه را پیدا کرد هر قدر سیر بکند اثرش را حاضر خواهد یافت. به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم اول ترقی به عالم نماید، بعد به عالم و انوار حقیقیه البته را خودتان احضر هستید. » 🔹اخلاق و زهد و عبادت همگی بدون علم ممکن است ولی از منظر امام خمینی (ره) همیشه همراه با علم و حکمت است. عرفان با تبدیل علم الیقین به از طریق ریاضات، علم را بر قلب حک می کند. این امر بدون علمِ سابق امکان ندارد. یکی از این موارد است تا ما مسیر را به ختم کنیم. رزقنا الله و ایاکم. 🔰حجت الاسلام سید مجتبی جواهری @almorsalaat 📌حتما 👇👇
💢 مطالبه‌ اسلام از مسلمین، تحقّق دین اسلام است. و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ 🔰رهبر معظم انقلاب ۹۳/۱۲/۲۱ ┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄ 🔸آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده میکنیم و درمی‌یابیم، این است که مطالبه‌ اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی به‌نحو است؛ مطالبه‌ اسلام، تحقّق دین اسلام است. این آن چیزی است که انسان در مجموع آن را احساس میکند. و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ 🔸ما در معارف خودمان چیزی به‌عنوان نداریم، بلکه در قرآن کریم در موارد متعدّدی اکتفای به بعضی از تعالیم دینی دون بعضی، مذمّت شده است؛ حتّی برخی از بخشهای دین که خیلی برجسته است - مثل اقامه‌ قسط - هم کافی نیست که انسان دل خود را خوش کند که ما حالا دنبال اقامه‌ قسطیم و اقامه‌ قسط خواهیم کرد، پس اسلام تحقّق پیدا کرد؛ نه، این نیست. بله مسلّماً اقامه‌ قسط در جامعه، یک قلم مهم است. لکن این بدین معنا نیست که شارع مقدّس از ما قبول میکند که ما مثلاً اکتفا کنیم به اقامه‌ قسط و همه‌ همّت خودمان را بگذاریم برای اینکه اقامه‌ قسط بشود، ولو برخی از احکام دیگر اسلام - مثلاً - مورد بی‌توجّهی قرار بگیرد؛ این‌جور نیست که اگر ما به قسط توجّه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامه‌ صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای ، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است. آنکه مورد نظر است، اقامه‌ دین است؛ یعنی را باید اقامه کرد؛ - همه‌ اجزا و همه‌ ارکان دین - مورد توجّه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامه‌ دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکلّه - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ 🔸نظام اسلامی که ما مدّعی آن هستیم و دنبال آن هستیم وقتی این نظام واقعاً اسلامی است که در آن همه‌ اجزای اسلام محفوظ باشد و و اسلام در آن حفظ بشود. صورت اسلام، همین حرفهای ما و اظهارات ما و کارهایی که میکنیم و این ظواهر امر است؛ سیرت اسلام، این است که ما یک هدفی را، یک آرمانی را، یک سرمنزلی را در نظر بگیریم و تعریف کنیم و برای رسیدن به آن سرمنزل، برنامه‌ریزی کامل کنیم، و در این راه عمل کنیم، حرکت کنیم، با همه‌ وجود راه بیفتیم؛ آن‌وقت در آن صورت، سیرت اسلامی هم، هم، محفوظ خواهد ماند، هم رو به کمال خواهد رفت؛ یعنی در یک حد هم متوقّف نمیماند؛ خب، این برنامه‌ای است که ما برای رسیدن به آن اهداف، به آن احتیاج داریم. 🔸آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفته‌ها و نوشته‌ها تعبیر میشود به ؛ یعنی کاستن از آرمانها که به‌معنای نابودی سیرت دین است. این یعنی در واقع دین را حذف کردن. 🔸حالا در چنین وضعیّتی هدف ما این است و خطّ مشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم و هدف‌گذاری ما این باشد که همه‌ اسلام - اسلام به کامله، بتمامه - در جامعه‌ ما تحقّق پیدا کند. 🔸به نظر بنده اگر ما مجموعه‌ روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار میکنند، در همه‌ مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم یعنی تحقّق اسلام بکامله و مقابله‌ی با دشمنی‌ها با این شکل، موفّقیّتهای زیادی خواهیم داشت. @almorsalaat
🔰کمال نهایی انسان 🔰برهان علامه طباطبایی بر اثبات کمال حقیقی انسان 📌علامه طباطبایی در فصل چهارم رساله شریف الولایه، برهانی را بر اثبات اینکه کمال حقیقی انسان، رسیدن به و فنای فی الحق است، بیان می کنند. ایشان در پایان، می فرمایند که این برهان از مواهب الهی مختص به این رساله است. ایشان در ادامه مسیر رسیدن به کمال و کیفیت طی مسیر را نیز بیان می کنند که در پست های آتی بیان خواهد شد. ♨️♨️♨️♨️♨️ 🔅نقول: حيث إنّ نسبة الحقائق إلى ما في هذه النشأة المادية و النفس البدنيّة نسبة الباطن إلى الظاهر، و كلّ خصوصيّة وجوديّة متعلّقة بالظاهر، متعلّقة بباطنه بالحقيقة، و بنفس الظاهر بعرضه و تبعه، فالإدراك الضروري الذي للنفس إلى نفسها متعلّقة بباطنها أوّلا و بالحقيقة و بنفسها بعرضه و تبعه. 🔅فالحقيقة التي في باطن النفس أقدم إدراكا عند النفس من نفسها و أبده، و ما هي في باطن باطنها أقدم منها و أبده، حتّى ينتهي إلى الحقيقة التي إليها تنتهي كلّ حقيقة، فهي أقدم المعلومات، و أبده البديهيّات. 🔅و حيث إنّ الوجود صرف عندها لا يتصوّر له ثان و لا غير، فلا يتصوّر بالنسبة إلى إدراكها دفع دافع، و لا منع مانع، و هذا برهان تامّ غير مدفوع البتّة. 🔅ثمّ نقول: إنّ كلّ حقيقة موجودة، فهي مقتضية لتمام نفسها في ذاتها و عوارضها، و هذه مقدّمة ضروريّة في نفسها، غير أنّها محتاجة إلى تصوّر تامّ، فإذا فرضنا حقيقة مثل «أ» مثلا، ذات عوارض مثل «ب»، «ج»، «د»، فهذه الحقيقة في ذاتها تقتضي أن تكون «أ»، لا ناقصا من «أ»، و الناقص من «أ» ليس هو «أ»، و قد فرضناها «أ». و أيضا هي تقتضي عوارض مثل «ب»، «ج»، «د»، و هي هي، و الناقص‏ من «ب»، «ج»، «د»، ليس هو «ب»، «ج»، «د»، و قد فرضناها «ب»، «ج»، «د»، لا غير، و هو ظاهر. و هذا الذي تقتضيه كلّ حقيقة في ذاتها و عوارضها، هو الذي نسمّيه بالكمال و السعادة. 🔅ثمّ إنّ حقيقة كلّ كمال هي التي تتقيّد في ذاتها بقيد عدمي، و هو النقص، فإنّ كلّ كمال فهو في ذاته واجد لذاته، فلا يفقد من ذاته شيئا إلّا من جهة قيد عدمي معه بالضرورة. فحقيقة «أ» مثلا واجدة لما فرض أنّه «أ»، فانفصال وجود هذا الشخص من «أ» من ذلك الشخص من «أ» ليس إلّا لوجود قيد عدمي عند كلّ واحد من الشخصين، يوجب فقد حقيقة «أ» في كلّ منهما شيئا من ذاتها لا من عوارضها، و هو محال بالانقلاب أو الخلف، بالنظر إلى ذات «أ» المفروض في ذاته، بل الفاقد لخصوصيّة هذا الشخص هو ذلك الشخص من «أ». فلحقيقة «أ» مرتبتان: مرتبة في ذاتها لا تفقد فيها شيئا من ذاتها، و مرتبة عند هذا الشخص و عند ذلك الشخص فيها يصير شي‏ء من كمالها مفقودا. 🔅و ليس ذلك من التشكيك في شي‏ء، فإنّا إذا فرضنا هذا الشخص مرتبة منها، فهو أيضا «أ» و عاد المحال، بل الشخص بحيث إذا فرض معه الحقيقة كان هذا الشخص، و إذا قطع عنها النظر لم يكن شيئا؛ إذ لا يبقى معه إلّا قيد عدمي، فهو هو معها و ليس هو دونها، فليس في مورد الشخص إلّا الحقيقة، و الشخص أمر عدمي و همي اعتباري. و هذا المعنى، هو الذي نصطلح عليه بالظهور، فافهم. 🔅و يظهر من هنا أنّ حقيقة كلّ كمال هو المطلق المرسل الدائم منه، و أنّ قرب كلّ كمال من حقيقته بمقدار ظهور حقيقته فيه، أي اقترانها بالقيود و الحدود. فكلّ ما ازدادت القيود قلّ الظهور، و بالعكس. 🔅و يظهر من هنا أنّ الحقّ سبحانه هو الحقيقة الأخيرة لكلّ كمال، حيث إنّ له صرف كلّ كمال و جمال، و أنّ قرب كلّ موجود منه على قدر قيوده العدميّة و حدوده. 🔅و يظهر من ذلك أنّ وصول كلّ موجود إلى كمال الحقيقي مستلزم لفنائه، حيث إنّه مستلزم لفناء قيوده و حدوده في ذاته أو في عوارضه فقط، و بالعكس فناء كلّ موجود مستلزم لبقاء حقيقته في مورده فقط. قال تعالى: كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ* وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ. 🔅فالكمال الحقيقي لكلّ موجود ممكن هو الذي يفنى عنده، فالكمال الحقيقي للإنسان أيضا هو الذي يصير عند كماله الإنساني مطلقا مرسلا، و يفنى عنده الإنسان لا كمال له غير ذلك البتّة. 🔅و قد مرّ في البرهان السابق أنّ شهود الإنسان لذاته الذي هو عين ذاته، شهود منه لجميع حقائقه و لحقيقته الأخيرة، و حيث أنّه فان عند ذلك، فالإنسان شاهد في عين فنائه. و إن شئت قلت: إنّ حقيقته هي الشاهدة لنفسها، و الإنسان فان. 🔅هذا، فالكمال الحقيقي للإنسان وصوله إلى كماله الحقيقي ذاتا و عوارض؛ أي وصوله إلى كماله الأخير ذاتا و وصفا و فعلا، أي فنائه ذاتا و وصفا و فعلا في الحقّ سبحانه؛ و هو التوحيد الذاتي و الاسمي و الفعلي، و هو تمكّنه من شهود أن لا ذات و لا وصف و لا فعل إلّا اللّه سبحانه على الوجه اللائق بقدس حضرته جلّت عظمته، من غير حلول و اتّحاد- تعالى عن ذلك-. 🔅و هذا البرهان من مواهب اللّه سبحانه المختصّة بهذه الرسالة، و الحمد للّه. 📚الإنسان والعقيدة، ص: 232 @almorsalaat
📌نزول سوره توحید و شش آیه ابتدائی سوره حدید برای آخر الزمان 🔰علامه سید محمد حسین طهرانی ❇️روايت وارده بر آنكه در آخر الزّمان قومٌ‌ متعمقون فأنزل الله سورة التّوحيد و الحديد ◽️شيخ كُلَينى ، از محمّد بن يحيى ، از أحمد بن محمّد، از حسين بن سعيد، از نَضر بن سُوَيْد، از عاصم بن حميد روايت كرده است كه او گفت: ◽️سُئل عَلِىُّ‌ بن الحسين عليهما السّلام عن التَّوحيد. ◽️فقال: إنَّ‌ الله عَزّ وَ جلَّ‌ عَلِمَ‌ أنَّه يَكُونُ‌ فى آخرِ الزَّمانِ‌ أقوامٌ‌ مُتَعَمِّقُونَ‌؛ فَأنزَلَ‌ اللهُ‌ تَعَالَى «قل هو الله أحد» و الآياتِ‌ مِن سُورة الحديد، إلى قوله : «و هو عليم بذات الصدور» فَمَن رَامَ‌ وَرَاءَ ذَلِكَ‌ فَقَدْ هَلَكَ‌. ◽️آخر الزَّمان ، زمان رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم است ؛ و آن حضرت را پيامبر آخر الزمان گويند و سورۀ قُلْ‌ هُوَ اللّهُ‌ أَحَدٌ، اَللّهُ‌ الصَّمَدُ، لَمْ‌ يَلِدْ وَ لَمْ‌ يُولَدْ وَ لَمْ‌ يَكُنْ‌ لَهُ‌ كُفُواً أَحَدٌ ؛ با شش آيۀ اوّل از سورۀ حديد: ◽️سَبَّحَ‌ لِلّهِ‌ ما فِي السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌ * لَهُ‌ مُلْكُ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ يُحْيِي وَ يُمِيتُ‌ وَ هُوَ عَلى‌ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ * هُوَ الْأَوَّلُ‌ وَ الْآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ‌ وَ هُوَ بِكُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌ * هُوَ الَّذِي خَلَقَ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضَ‌ فِي سِتَّةِ‌ أَيّامٍ‌ ثُمَّ‌ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ‌ يَعْلَمُ‌ ما يَلِجُ‌ فِي الْأَرْضِ‌ وَ ما يَخْرُجُ‌ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ‌ مِنَ‌ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ‌ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ‌ أَيْنَ‌ ما كُنْتُمْ‌ وَ اللّهُ‌ بِما تَعْمَلُونَ‌ بَصِيرٌ * لَهُ‌ مُلْكُ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ إِلَى اللّهِ‌ تُرْجَعُ‌ الْأُمُورُ * يُولِجُ‌ اللَّيْلَ‌ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ‌ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ‌ وَ هُوَ عَلِيمٌ‌ بِذاتِ‌ الصُّدُورِ. ◽️آياتى است كه از صريح‌ترين آيات در وحدت أقدس حقّ‌ به وحدت حقّۀ حقيقيّه و صِرفۀ اوست . ◽️و حضرت سجّاد عليه السّلام در اين گفتار خود مى‌رساند كه : امّت‌هاى سالفه تاب و توانِ‌ ادراك اين نوع از توحيد را نداشته‌اند؛ و چون به بركت رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم افرادى متعمّق در سلوك توحيد در آخر الزّمان به وجود مى‌آيند؛ خداوند اين باب را براى آنها مفتوح نمود؛ و اين آيات را فرو فرستاد. 🌀صدر المتألّهين مى‌گويد: وقتى من به اين حديث رسيدم گريه كردم 📚توحید علمی و عینی. ص 335-336 @almorsalaat
♨️ تعهداتی که اعتقاد به بر دوش یک جامعه میگذارد 🔰 رهبر معظم انقلاب 🔺سخن در این است که توحید اگر قرار شد که یك عقیده ای باشد که به دنبال خود تعهدی را و مسئولیتی را و تكلیفی را، برای معتقد به این عقیده به ارمغان می آورد، پس باید فهمید، دانست، که این مسئولیت و این تعهد و این تکلیف ها چیست بالاخره. 🔺آیا این تعهد در همین خلاصه می شود که ما به زبان یا به دل و به فكر، این عقیده را بپذیریم؟ یعنی خود اعتقاد، يك مسئولیتی است؟ یا از منطقه فکر و دل بیرون تر می آید حد و قلمروی این مسئولیت. 🔺اما در اعمال شخصی، مثلا موحد، يك سلسله تکالیفی را به مقتضای توحید بر دوش خود دارد، از جمله اینکه نماز بخواند، از جمله اینکه نام خدا را در آغاز و انجام هر کاری بیاورد، از جمله اینکه مثلا فرض کنید گوسفند را، ذبیحه را جز به نام خدا نکشد و از این قبیل، در همین حد خلاصه می شود؟ یا نه، تعهدی که توحید به فرد موحد یا به جامعه موحد می دهد، از حد فرمانهای شخصی و تکالیف فردی بالاتر است. 🔺تعهدی که توحید به يك جامعه موحد می دهد، شامل مهم ترین، کلی ترین، بزرگ ترین، اولی ترین و اساسی ترین مسائل يك جامعه است، مثل چه؟ مثل حکومت، مثل اقتصاد، مثل روابط بین الملل، مثل روابط افراد با یکدیگر، که اینها مهم ترین حقوق اساسی است برای اداره و زندگی يك جامعه. ما معتقدیم که تعهد توحید و مسئولیتی که بار دوش موحد می شود، مسئولیتی است در حد تكاليف اساسی و حقوق اساسي يك جامعه. ص221 @almorsalaat
📌اصدق کلمه قالتها العرب (صادق ترین و صحیح ترین کلام عرب...) ❇️قَالَ النبی صل الله علیه و آله أَصْدَقُ كَلِمَةٍ قَالَتْهَا اَلْعَرَبُ كَلِمَةُ لَبِيدٍ أَلاَ كُلُّ شَيْءٍ مَا خَلاَ اَللَّهَ بَاطِلٌوَ كُلُّ نَعِيمٍ لاَ مَحَالَةَ زَائِلٌ فَالْزَمْ مَا أَجْمَعَ عَلَيْهِ أَهْلُ اَلصَّفَا وَ اَلْتُّقَى مِنْ أُصُولِ اَلدِّينِ وَ حَقَائِقِ اَلْيَقِينِ وَ اَلرِّضَا وَ اَلتَّسْلِيمِ وَ لاَ تَدْخُلْ فِي اِخْتِلاَفِ اَلْخَلْقِ وَ مَقَالاَتِهِمْ فَتَصْعُبَ عَلَيْكَ وَ قَدِ اِجْتَمَعَتِ اَلْأُمَّةُ اَلْمُخْتَارَةُ بِأَنَّ اَللَّهَ وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ أَنَّهُ عَدْلٌ فِي حُكْمِهِ يَفْعَلُ مٰا يَشٰاءُ وَ يَحْكُمُ مٰا يُرِيدُ وَ لاَ يُقَالُ لَهُ فِي شَيْءٍ مِنْ صُنْعِهِ لِمَ وَ لاَ كَانَ وَ لاَ يَكُونُ شَيْءٌ إِلاَّ بِمَشِيَّتِهِ وَ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَى مَا يَشَاءُ صَادِقٌ فِي وَعْدِهِ وَ وَعِيدِهِ 🌀رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود راست‌ترين جمله و صحيح‌ترين شعرى كه عرب گفته شعر لبيد است كه گويد- ألا كلّ‌ شيء ما خلا اللّٰه باطل-و كلّ‌ نعيم لا محالة زايل. -هر آنچه غير خدا و غير ارتباط‍‌ با خدا است باطل و پوچ است(خدا و آنچه براى خدا است باقى و پايدار است)و هر رقم نعمتى و لذتى كه در دنيا است بالاخره فانى مى‌شود آنچه كه اهل تقوى و پاكان بر او اجماع و اتفاق دارند از اصول دين و حقائق و راه و روش يقين و رضا و تسليم.اين گونه مطالب را بگير و عمل كن و معتقد باش و در مسائل جنجالى و اقوال مختلف و گوناگون داخل نشو كه مشكلات اعتقادى و دينى و وسوسه‌هاى درونى رخ ميدهد و البته امت اسلامى اتفاق دارند بر اينكه خدا يگانه و واحد است مثل و نظيرى ندارد و در فرمان و حكمش عادل آنچه بخواهد ميكند و مطابق اراده حكيمانه‌اش حكم مينمايد و بر هر چه اراده نمايد توانا است و در وعد و وعيدش صادق است ❇️وَ أَنَّ اَلْقُرْآنَ كَلاَمُهُ وَ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّهُ كَانَ قَبْلَ اَلْكَوْنِ وَ اَلْمَكَانِ وَ اَلزَّمَانِ وَ أَنَّ إِحْدَاثَ اَلْكَوْنِ وَ اَلْفَنَاءِ عِنْدَهُ سَوَاءٌ مَا اِزْدَادَ بِإِحْدَاثِهِ عِلْماً وَ لاَ يَنْقُصُ بِفِنَائِهِ مُلْكُهُ عَزَّ سُلْطَانُهُ وَ جَلَّ سُبْحَانُهُ فَمَنْ أَوْرَدَ عَلَيْكَ مَا يَنْقُضُ هَذَا اَلْأَصْلَ فَلاَ تَقْبَلْهُ وَ جَرِّدْ بَاطِنَكَ لِذَلِكَ تَرَى بَرَكَاتِهِ عَنْ قَرِيبٍ وَ تَفُوزُ مَعَ اَلْفَائِزِينَ 🌀و قرآن سخن او و او اين سخنان را آفريده و خلق كرده و پيش از آفرينش و قبل از مكان و زمان بوده و آفريدن و نابود كردن نزد او يكسان و با خلقت و آفريدن اشياء چيزى بر علمش افزوده نميشود و با اعدام و نيست كردن آنها از قدرت و ملكش كم و كاست نميشود سلطنتش با عزت و عظمت و تقدس و پاكى او از نواقص امكان برتر از تصور و خيال است.بنا بر اين اگر كسى بخواهد تو را در اين عقائد متزلزل نموده و از اين اصول بكاهد نپذير و باطن و اعماق دل خود را پاك و پاكيزه بدار تا در نتيجه الطاف و بركات زودرس او را احساس نمائى و در زمره رستگاران رستگار شوى 📚مصباح الشریعه @almorsalaat
📌خلقت همه موجودات یک خلقت سه ضلعی و مثلث گونه است/ دنیای کنونی این سه ضلع را مثله کرده است و با یک مرده سردخانه ای کار میکند 🔰 آیت الله العظمی جوادی آملی 🌀​​​​​​​آیت الله العظمی جوادی آملی در دیدار اخیر خود با پروفسور کارتانگارا با بیان اینکه ارزش علم به معلوم است، اظهار داشتند: 🌀تمام ارزش علم به معلوم است، اگر کسی معلوم را خوب بشناسد، علمش ارزشمند است و اگر معلوم را درست نشناسد، در علم کامیاب نیست. 🌀ایشان بیان داشتند: معلوم چه در آسمان باشد چه در زمین، چه انسان باشد چه غیر انسان، مخلوق خداست و خدا معلوم را معرفی کرده است، چون خدا معلوم را آفریده پس از حقیقت معلوم هم با خبر است. 🌀معظم له ادامه دادند: تمام معلومات چه آسمانی باشد چه زمینی، چه مربوط به انسان باشد یا مربوط به جهان و چه ارتباط بین این دو، در یک حقیقت مشترکند، هرمعلومی در سه عنصر شریک اند آن عنصرهای سه گانه عبارت از این است: قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ؛ وقتی فرعون به موسی گفت شما از طرف خدا آمدید و این خدا کیست، موسی چنین فرمود: خدای من کسی است که هر چیزی را که آفرید مثلث است، یعنی آسمان و آنچه در آسمان است، و زمین و آنچه در زمین است، موجودی است ؛ خدا همه چیز را آفرید، منظم و با حفظ همه عناصر داخلی و هدفمند خلق کرد. 🌀ایشان در توضیح این مطلب اظهار داشتند: انسان یک ضلعش است که آفریدگار اوست، این ضلع اول؛ یک است که آن را عالمانه و محققانه آفرید این ضلع دوم؛ و یک است که هدفمند آفرید، یاوه و بیهوده نیست، این ضلع سوم؛ یعنی ضلع اولش «توحید» است خدا آفرید، ضلع دومش «علم» است عالمانه آفرید، ضلع سومش «هدفمند» است، حکیمانه آفرید. 🌀آیت الله العظمی جوادی آملی با بیان اینکه هیچ موجودی نیست مگر اینکه دارای این سه ضلع است، اظهار داشتند: 🌀بشر امروز این مثلث را مثله کرده است؛ یعنی ضلع نظام فاعلی را از آن گرفت، ضلع نظام غایی که ضلع سوم است را از آن گرفت، لذا زمین را «چه کسی آفرید؟» سوال بی جوابی است، «برای چه آفرید؟» سوال بی جوابی است این مثلث مثله شده را درباره انسان هم پیاده کرد، «انسان را که آفرید؟» نه سوال می کند و نه جواب می دهد، «انسان برای چه خلق شد؟»، نه سوال می کند و نه جواب می دهد، این مثلث مثله شده ، یک مُرده ی سردخانه ای است و یک مُرده سردخانه ای، مشکل خودش را نمی تواند حل کند چه برسد به مشکل دیگران. 🌀ایشان بیان داشتند: دنیای کنونی با جهان، اینچنین برخورد می کند؛ خیلی چیزها را می فهمند اما مُرده شوی هستند، زمین مُرده را می فهمند، آسمان مُرده را می فهمند از زمین به آسمان سفر مُرده می کنند، اما نمی فهمد با دیگران چه باید کرد؟! 📚 دیدار معظم له با پروفسور کارتانگارا (استاد فلسفه اسلامی دانشگاه اسلامی جاکارتا از کشور اندونزی) 6/9/1401 @almorsalaat
💢 مطالبه‌ اسلام از مسلمین، تحقّق دین اسلام است. و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ 🔰رهبر معظم انقلاب ۹۳/۱۲/۲۱ ┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄ 🔸آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده میکنیم و درمی‌یابیم، این است که مطالبه‌ اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی به‌نحو است؛ مطالبه‌ اسلام، تحقّق دین اسلام است. این آن چیزی است که انسان در مجموع آن را احساس میکند. و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ 🔸ما در معارف خودمان چیزی به‌عنوان نداریم، بلکه در قرآن کریم در موارد متعدّدی اکتفای به بعضی از تعالیم دینی دون بعضی، مذمّت شده است؛ حتّی برخی از بخشهای دین که خیلی برجسته است - مثل اقامه‌ قسط - هم کافی نیست که انسان دل خود را خوش کند که ما حالا دنبال اقامه‌ قسطیم و اقامه‌ قسط خواهیم کرد، پس اسلام تحقّق پیدا کرد؛ نه، این نیست. بله مسلّماً اقامه‌ قسط در جامعه، یک قلم مهم است. لکن این بدین معنا نیست که شارع مقدّس از ما قبول میکند که ما مثلاً اکتفا کنیم به اقامه‌ قسط و همه‌ همّت خودمان را بگذاریم برای اینکه اقامه‌ قسط بشود، ولو برخی از احکام دیگر اسلام - مثلاً - مورد بی‌توجّهی قرار بگیرد؛ این‌جور نیست که اگر ما به قسط توجّه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامه‌ صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای ، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است. آنکه مورد نظر است، اقامه‌ دین است؛ یعنی را باید اقامه کرد؛ 🔸 - همه‌ اجزا و همه‌ ارکان دین - مورد توجّه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامه‌ دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکلّه - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ 🔸نظام اسلامی که ما مدّعی آن هستیم و دنبال آن هستیم وقتی این نظام واقعاً اسلامی است که در آن همه‌ اجزای اسلام محفوظ باشد و و اسلام در آن حفظ بشود. صورت اسلام، همین حرفهای ما و اظهارات ما و کارهایی که میکنیم و این ظواهر امر است؛ سیرت اسلام، این است که ما یک هدفی را، یک آرمانی را، یک سرمنزلی را در نظر بگیریم و تعریف کنیم و برای رسیدن به آن سرمنزل، برنامه‌ریزی کامل کنیم، و در این راه عمل کنیم، حرکت کنیم، با همه‌ وجود راه بیفتیم؛ آن‌وقت در آن صورت، سیرت اسلامی هم، هم، محفوظ خواهد ماند، هم رو به کمال خواهد رفت؛ یعنی در یک حد هم متوقّف نمیماند؛ خب، این برنامه‌ای است که ما برای رسیدن به آن اهداف، به آن احتیاج داریم. 🔸آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفته‌ها و نوشته‌ها تعبیر میشود به ؛ یعنی کاستن از آرمانها که به‌معنای نابودی سیرت دین است. این یعنی در واقع دین را حذف کردن. 🔸حالا در چنین وضعیّتی هدف ما این است و خطّ مشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم و هدف‌گذاری ما این باشد که همه‌ اسلام - اسلام به کامله، بتمامه - در جامعه‌ ما تحقّق پیدا کند. 🔸به نظر بنده اگر ما مجموعه‌ روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار میکنند، در همه‌ مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم یعنی تحقّق اسلام بکامله و مقابله‌ی با دشمنی‌ها با این شکل، موفّقیّتهای زیادی خواهیم داشت. 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
💢 مطالبه‌ اسلام از مسلمین، تحقّق دین اسلام است. و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ 🔰رهبر معظم انقلاب ۹۳/۱۲/۲۱ ┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄ 🔸آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده میکنیم و درمی‌یابیم، این است که مطالبه‌ اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی به‌نحو است؛ مطالبه‌ اسلام، تحقّق دین اسلام است. این آن چیزی است که انسان در مجموع آن را احساس میکند. و اکتفای به حدّاقل‌ها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ 🔸ما در معارف خودمان چیزی به‌عنوان نداریم، بلکه در قرآن کریم در موارد متعدّدی اکتفای به بعضی از تعالیم دینی دون بعضی، مذمّت شده است؛ حتّی برخی از بخشهای دین که خیلی برجسته است - مثل اقامه‌ قسط - هم کافی نیست که انسان دل خود را خوش کند که ما حالا دنبال اقامه‌ قسطیم و اقامه‌ قسط خواهیم کرد، پس اسلام تحقّق پیدا کرد؛ نه، این نیست. بله مسلّماً اقامه‌ قسط در جامعه، یک قلم مهم است. لکن این بدین معنا نیست که شارع مقدّس از ما قبول میکند که ما مثلاً اکتفا کنیم به اقامه‌ قسط و همه‌ همّت خودمان را بگذاریم برای اینکه اقامه‌ قسط بشود، ولو برخی از احکام دیگر اسلام - مثلاً - مورد بی‌توجّهی قرار بگیرد؛ این‌جور نیست که اگر ما به قسط توجّه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامه‌ صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای ، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است. آنکه مورد نظر است، اقامه‌ دین است؛ یعنی را باید اقامه کرد؛ 🔸 - همه‌ اجزا و همه‌ ارکان دین - مورد توجّه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامه‌ دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکلّه - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ 🔸نظام اسلامی که ما مدّعی آن هستیم و دنبال آن هستیم وقتی این نظام واقعاً اسلامی است که در آن همه‌ اجزای اسلام محفوظ باشد و و اسلام در آن حفظ بشود. صورت اسلام، همین حرفهای ما و اظهارات ما و کارهایی که میکنیم و این ظواهر امر است؛ سیرت اسلام، این است که ما یک هدفی را، یک آرمانی را، یک سرمنزلی را در نظر بگیریم و تعریف کنیم و برای رسیدن به آن سرمنزل، برنامه‌ریزی کامل کنیم، و در این راه عمل کنیم، حرکت کنیم، با همه‌ وجود راه بیفتیم؛ آن‌وقت در آن صورت، سیرت اسلامی هم، هم، محفوظ خواهد ماند، هم رو به کمال خواهد رفت؛ یعنی در یک حد هم متوقّف نمیماند؛ خب، این برنامه‌ای است که ما برای رسیدن به آن اهداف، به آن احتیاج داریم. 🔸آنچه ما امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی که با «تغییر رفتار» از آن یاد میکنند یعنی تغییر آن سیرت اسلامی؛ تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفته‌ها و نوشته‌ها تعبیر میشود به ؛ یعنی کاستن از آرمانها که به‌معنای نابودی سیرت دین است. این یعنی در واقع دین را حذف کردن. 🔸حالا در چنین وضعیّتی هدف ما این است و خطّ مشی قطعی ما باید این باشد که دنبال اسلامِ تمام و کامل باشیم؛ یعنی دنبال این باشیم که واقعاً تا آنجایی که در قدرت ما است تلاش کنیم و هدف‌گذاری ما این باشد که همه‌ اسلام - اسلام به کامله، بتمامه - در جامعه‌ ما تحقّق پیدا کند. 🔸به نظر بنده اگر ما مجموعه‌ روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار میکنند، در همه‌ مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم یعنی تحقّق اسلام بکامله و مقابله‌ی با دشمنی‌ها با این شکل، موفّقیّتهای زیادی خواهیم داشت. 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
📌اصدق کلمه قالتها العرب (صادق ترین و صحیح ترین کلام عرب...) ❇️قَالَ النبی صل الله علیه و آله أَصْدَقُ كَلِمَةٍ قَالَتْهَا اَلْعَرَبُ كَلِمَةُ لَبِيدٍ أَلاَ كُلُّ شَيْءٍ مَا خَلاَ اَللَّهَ بَاطِلٌوَ كُلُّ نَعِيمٍ لاَ مَحَالَةَ زَائِلٌ فَالْزَمْ مَا أَجْمَعَ عَلَيْهِ أَهْلُ اَلصَّفَا وَ اَلْتُّقَى مِنْ أُصُولِ اَلدِّينِ وَ حَقَائِقِ اَلْيَقِينِ وَ اَلرِّضَا وَ اَلتَّسْلِيمِ وَ لاَ تَدْخُلْ فِي اِخْتِلاَفِ اَلْخَلْقِ وَ مَقَالاَتِهِمْ فَتَصْعُبَ عَلَيْكَ وَ قَدِ اِجْتَمَعَتِ اَلْأُمَّةُ اَلْمُخْتَارَةُ بِأَنَّ اَللَّهَ وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ أَنَّهُ عَدْلٌ فِي حُكْمِهِ يَفْعَلُ مٰا يَشٰاءُ وَ يَحْكُمُ مٰا يُرِيدُ وَ لاَ يُقَالُ لَهُ فِي شَيْءٍ مِنْ صُنْعِهِ لِمَ وَ لاَ كَانَ وَ لاَ يَكُونُ شَيْءٌ إِلاَّ بِمَشِيَّتِهِ وَ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَى مَا يَشَاءُ صَادِقٌ فِي وَعْدِهِ وَ وَعِيدِهِ 🌀رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود راست‌ترين جمله و صحيح‌ترين شعرى كه عرب گفته شعر لبيد است كه گويد- ألا كلّ‌ شيء ما خلا اللّٰه باطل-و كلّ‌ نعيم لا محالة زايل. -هر آنچه غير خدا و غير ارتباط‍‌ با خدا است باطل و پوچ است(خدا و آنچه براى خدا است باقى و پايدار است)و هر رقم نعمتى و لذتى كه در دنيا است بالاخره فانى مى‌شود آنچه كه اهل تقوى و پاكان بر او اجماع و اتفاق دارند از اصول دين و حقائق و راه و روش يقين و رضا و تسليم.اين گونه مطالب را بگير و عمل كن و معتقد باش و در مسائل جنجالى و اقوال مختلف و گوناگون داخل نشو كه مشكلات اعتقادى و دينى و وسوسه‌هاى درونى رخ ميدهد و البته امت اسلامى اتفاق دارند بر اينكه خدا يگانه و واحد است مثل و نظيرى ندارد و در فرمان و حكمش عادل آنچه بخواهد ميكند و مطابق اراده حكيمانه‌اش حكم مينمايد و بر هر چه اراده نمايد توانا است و در وعد و وعيدش صادق است ❇️وَ أَنَّ اَلْقُرْآنَ كَلاَمُهُ وَ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّهُ كَانَ قَبْلَ اَلْكَوْنِ وَ اَلْمَكَانِ وَ اَلزَّمَانِ وَ أَنَّ إِحْدَاثَ اَلْكَوْنِ وَ اَلْفَنَاءِ عِنْدَهُ سَوَاءٌ مَا اِزْدَادَ بِإِحْدَاثِهِ عِلْماً وَ لاَ يَنْقُصُ بِفِنَائِهِ مُلْكُهُ عَزَّ سُلْطَانُهُ وَ جَلَّ سُبْحَانُهُ فَمَنْ أَوْرَدَ عَلَيْكَ مَا يَنْقُضُ هَذَا اَلْأَصْلَ فَلاَ تَقْبَلْهُ وَ جَرِّدْ بَاطِنَكَ لِذَلِكَ تَرَى بَرَكَاتِهِ عَنْ قَرِيبٍ وَ تَفُوزُ مَعَ اَلْفَائِزِينَ 🌀و قرآن سخن او و او اين سخنان را آفريده و خلق كرده و پيش از آفرينش و قبل از مكان و زمان بوده و آفريدن و نابود كردن نزد او يكسان و با خلقت و آفريدن اشياء چيزى بر علمش افزوده نميشود و با اعدام و نيست كردن آنها از قدرت و ملكش كم و كاست نميشود سلطنتش با عزت و عظمت و تقدس و پاكى او از نواقص امكان برتر از تصور و خيال است.بنا بر اين اگر كسى بخواهد تو را در اين عقائد متزلزل نموده و از اين اصول بكاهد نپذير و باطن و اعماق دل خود را پاك و پاكيزه بدار تا در نتيجه الطاف و بركات زودرس او را احساس نمائى و در زمره رستگاران رستگار شوى 📚مصباح الشریعه 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b