المرسلات
💢تقریر نویسی، روش و ثمرات @fater290 👇👇👇
#یادداشت
💢تقریر نویسی، روش و ثمرات
🔰 حجت الاسلام عباس افروزی @A_Afrouzi133
💠 در تقریر نویسی لازم است دو نکتۀ بسیار مهم مورد توجّه قرار بگیرد: یکی روش صحیح تقریر نویسی، و دیگری زمان تقریر نویسی. برای فهم این دو مهم، باید به عقب برگشته و ببینیم اساساً فلسفۀ تقریر نویسی چه بوده است.
💠 ساختمان ذهنی انسان بسان حافظه کامپیوتر، یک حافظه اصلی و طولانی مدت دارد و یک حافظه فرعی و کوتاه مدت.
این خصوصیت به خاطر عدم مدیریت و تربیت و تقویت ذهن، برای متعلمین علوم مختلف - بخصوص در علم فلسفه که عمدۀ کار، تصوّر صحیح موضوعات و محمولات است- موجب بروز اختلال در سیستم آموزشی یادگیری شان شده است.
💠 متعلّم به خاطر انس با الفاظ، تعابیر و اصطلاحات مساله را در حافظه کوتاه مدت خود ذخیره کرده و به خاطر اینکه در ذهن خود به نحوۀ چیدن آن الفاظ آرایشی داده است، گمان به یاد گیری آن مساله می برد. غافل از اینکه معنای پشت پردۀ این الفاظ که مراد و مقصود اصلی بوده است را تعقّل و تصور نکرده است. (#جهل_مرکب)
💠 و به همین خاطر - بر خلاف کسی که از حجاب الفاظ رهیده و به معانی مقصوده نائل گشته- نمی تواند آن مساله را به عنوان مقدمۀ قیاس قرار داده و در مسائل و شبهات و مجهولات گوناگون، پاسخ متناسب اصطیاد کند. به عنوان نمونه مرحوم شهید مطهری به خاطر فهم معانی و مقاصد پشت پردۀ الفاظ، در محیط های مختلف اجتماعی و در مقابله با مکاتب مختلف جهان روز، از اطلاعات فلسفی شان استفاده کرده و از آن دریا جواب های محکم و متقنی صید می کردند.
💠 از این رو بر متعلّم لازمست که خود را از پردۀ الفاظ رهایی بخشیده و راهی به سوی معانی و مقاصد پشت پرده الفاظ، پیدا کند. راه رسیدن به پشت پرده الفاظ، پرینت گرفتن از اطلاعات ذهن است البته از مسیر هارد و حافظه طولانی مدت.
💠 برای این کار لازم است که متعلم از تعابیر و الفاظ خاصی که از کتب و اساتید یاد گرفته دوری گزیده و سعی در به کار بردن الفاظ و تعابیر جدیدی که معانی مقصوده را می رساند، داشته باشد. به عبارت دیگر در تقریر نویسی صحیح نباید الفاظی که در حافظۀ کوتاه مدت ذهن ذخیره شده، مورد استفاده قرار بگیرد. بلکه متعلّم باید در زمان تحریر و پرینت ذهن خود بر روی کاغذ، از الفاظ جدید، و حتی در صورت امکان از زبان دیگر، استفاده کند تا از بازی با الفاظ خارج شده و به جهل خود نسبت به معانی پی ببرد. (#جهل_بسیط)
💠 برای خروج از حافظه کوتاه مدت ذهن و ورود در هارد و حافظه اصلی، لازم است که بین زمان مطالعه و کلاس و تحقیق و پژوهش و زمان پیاده سازی ذهن (تقریر نویسی)، فاصله معتنابهی گذاشته شود. به این صورت که بعد از کلاس رفتن و رجوع به رفرنس ها و مطالعه و تفکر و جواب دادن به سؤالات ایجاد شدۀ جدید، با اشتغال به کارهای علمی دیگر و مسائل روزمره حد فاصلی درست کند. در وهلۀ بعد نوبت به تقریر نویسی می رسد. در این زمان متعلّم باید بدون رجوع به کتب و نوشته های سابق، با الفاظ و تعابیر جدید اطلاعات ذهن خود را بر روی کاغذ پیاده کند.
💠 اگر قواعد و زمان تقریر نویسی درست مراعات شود، حین پیاده کردن اطلاعات ذهن، حلقه و زنجیره هایی که سابقا بین تک مساله ها به خاطر عدم توجه و التفات وجود داشته و به آسانی آن ها را متصل می کرده، مفقود می شود. و چگونگی اتصال تک تک زنجیره ها مورد سؤال ذهن قرار می گیرد. که در این حالت مطالب در ذهن جدا جدا و به صورت جزیره جزیره در می آیند.
💠 اینجاست که جای خالی حدوسط هایی که قرار بوده مانند شمع ذوب شوند و خود را فدای پیوند و اتصال بین آن زنجیره ها کنند، احساس می شود. و متعلم به جهل و نادانی خود پی می برد. (#جهل_بسیط)
💠 با این روش متعلم می تواند در زمان پایان عملیات تقریر نویسی خود را بالانس کرده با دیدی واقع بینانه سطح و میزان یادگیری اش را اندازه گیری کند.
💠 اگرچه مراعات کردن این روش در ابتدا سخت بوده و منفور نفس قرار می گیرد، لکن اگر تحمل سختی نموده و چندی بدین روش سیر کند، قوت ذهنش به جایی می رسد که در همان گام اول مطالعه و شرکت در کلاس ملتفت زنجیره های مفقوده و مجهولات خود می شود، و با سرعتی بسیار بالا به مقصود نهائی که فهم عمیق و صحیح مطالب است، نائل می گردد.
#مهارت_های_تحصیل_علم
@fater290
#یادداشت
💢تقریرنویسی، روش و ثمرات
🔰 حجت الاسلام عباس افروزی
💠 در تقریر نویسی لازم است دو نکتۀ بسیار مهم مورد توجّه قرار بگیرد: یکی روش صحیح تقریر نویسی، و دیگری زمان تقریر نویسی. برای فهم این دو مهم، باید به عقب برگشته و ببینیم اساساً فلسفۀ تقریر نویسی چه بوده است.
💠 ساختمان ذهنی انسان بسان حافظه کامپیوتر، یک حافظه اصلی و طولانی مدت دارد و یک حافظه فرعی و کوتاه مدت.
این خصوصیت به خاطر عدم مدیریت و تربیت و تقویت ذهن، برای متعلمین علوم مختلف - بخصوص در علم فلسفه که عمدۀ کار، تصوّر صحیح موضوعات و محمولات است- موجب بروز اختلال در سیستم آموزشی یادگیری شان شده است.
💠 متعلّم به خاطر انس با الفاظ، تعابیر و اصطلاحات مساله را در حافظه کوتاه مدت خود ذخیره کرده و به خاطر اینکه در ذهن خود به نحوۀ چیدن آن الفاظ آرایشی داده است، گمان به یاد گیری آن مساله می برد. غافل از اینکه معنای پشت پردۀ این الفاظ که مراد و مقصود اصلی بوده است را تعقّل و تصور نکرده است. (#جهل_مرکب)
💠 و به همین خاطر - بر خلاف کسی که از حجاب الفاظ رهیده و به معانی مقصوده نائل گشته- نمی تواند آن مساله را به عنوان مقدمۀ قیاس قرار داده و در مسائل و شبهات و مجهولات گوناگون، پاسخ متناسب اصطیاد کند. به عنوان نمونه مرحوم شهید مطهری به خاطر فهم معانی و مقاصد پشت پردۀ الفاظ، در محیط های مختلف اجتماعی و در مقابله با مکاتب مختلف جهان روز، از اطلاعات فلسفی شان استفاده کرده و از آن دریا جواب های محکم و متقنی صید می کردند.
💠 از این رو بر متعلّم لازمست که خود را از پردۀ الفاظ رهایی بخشیده و راهی به سوی معانی و مقاصد پشت پرده الفاظ، پیدا کند. راه رسیدن به پشت پرده الفاظ، پرینت گرفتن از اطلاعات ذهن است البته از مسیر هارد و حافظه طولانی مدت.
💠 برای این کار لازم است که متعلم از تعابیر و الفاظ خاصی که از کتب و اساتید یاد گرفته دوری گزیده و سعی در به کار بردن الفاظ و تعابیر جدیدی که معانی مقصوده را می رساند، داشته باشد. به عبارت دیگر در تقریر نویسی صحیح نباید الفاظی که در حافظۀ کوتاه مدت ذهن ذخیره شده، مورد استفاده قرار بگیرد. بلکه متعلّم باید در زمان تحریر و پرینت ذهن خود بر روی کاغذ، از الفاظ جدید، و حتی در صورت امکان از زبان دیگر، استفاده کند تا از بازی با الفاظ خارج شده و به جهل خود نسبت به معانی پی ببرد. (#جهل_بسیط)
💠 برای خروج از حافظه کوتاه مدت ذهن و ورود در هارد و حافظه اصلی، لازم است که بین زمان مطالعه و کلاس و تحقیق و پژوهش و زمان پیاده سازی ذهن (تقریر نویسی)، فاصله معتنابهی گذاشته شود. به این صورت که بعد از کلاس رفتن و رجوع به رفرنس ها و مطالعه و تفکر و جواب دادن به سؤالات ایجاد شدۀ جدید، با اشتغال به کارهای علمی دیگر و مسائل روزمره حد فاصلی درست کند. در وهلۀ بعد نوبت به تقریر نویسی می رسد. در این زمان متعلّم باید بدون رجوع به کتب و نوشته های سابق، با الفاظ و تعابیر جدید اطلاعات ذهن خود را بر روی کاغذ پیاده کند.
💠 اگر قواعد و زمان تقریر نویسی درست مراعات شود، حین پیاده کردن اطلاعات ذهن، حلقه و زنجیره هایی که سابقا بین تک مساله ها به خاطر عدم توجه و التفات وجود داشته و به آسانی آن ها را متصل می کرده، مفقود می شود. و چگونگی اتصال تک تک زنجیره ها مورد سؤال ذهن قرار می گیرد. که در این حالت مطالب در ذهن جدا جدا و به صورت جزیره جزیره در می آیند.
💠 اینجاست که جای خالی حدوسط هایی که قرار بوده مانند شمع ذوب شوند و خود را فدای پیوند و اتصال بین آن زنجیره ها کنند، احساس می شود. و متعلم به جهل و نادانی خود پی می برد. (#جهل_بسیط)
💠 با این روش متعلم می تواند در زمان پایان عملیات تقریر نویسی خود را بالانس کرده با دیدی واقع بینانه سطح و میزان یادگیری اش را اندازه گیری کند.
💠 اگرچه مراعات کردن این روش در ابتدا سخت بوده و منفور نفس قرار می گیرد، لکن اگر تحمل سختی نموده و چندی بدین روش سیر کند، قوت ذهنش به جایی می رسد که در همان گام اول مطالعه و شرکت در کلاس ملتفت زنجیره های مفقوده و مجهولات خود می شود، و با سرعتی بسیار بالا به مقصود نهائی که فهم عمیق و صحیح مطالب است، نائل می گردد.
#یادداشت #مشاوره_مجازی
#هدایت_تحصیلی #واحد_مشاوران_المرسلات
@almorsalaat
#مشاوره_مجازی
🌐حجیت ذاتی قطع
📌سوالات زیر در گروه مشاوره #الموجز مطرح شد و استاد مقدسی @m_mahdi1384 پاسخ آن را بیان کردند. #بخوانید👇👇
🔰🔰🔰🔰🔰
⁉️ #سوال: سلام. اینکه در ابتدای مبحث قطع میگیم ، قطع سنگ بنای شناخته یعنی چی؟ و منظور از بداهت قطع چیه؟
در قطع موضوعی میگیم قطع تعلق به اون چیزی که شارع گفته تعلق گرفته اما در قطع طریقی به خود واقع تعلق گرفته. فرق این دو تا چیه؟ یعنی در قطع موضوعی قطع به واقع تعلق نگرفته؟
✅ #پاسخ: حجیت ذاتی قطع: در صورتی که مکلف نسبت به حکم شرعی قاطع باشد، حجیت آن ذاتی است و مطابق قطع خود عمل میکند. اینکه «حجیت قطع ذاتی است» یعنی حجیت قابل جعل یا سلب نیست و از قطع قابل انفکاک نیست.
🔸توضیح وجدانی ذاتی بودن حجیت قطع: در قطع احتمال خلاف وجود ندارد؛ لذا کسی که قطع میکند، برای خودش مجالی برای شنیدن سخن دیگری باقی نمیگذارد و آن قطع، او را به متن واقع میبرد. مثلاً کسی که قطع دارد الآن روز است، تأمّل نمیکند که «آیا به واقع رسیدهام یا خیر؟». قطع وسیلۀ ارتباط با واقع است و اگر حجت نباشد هیچ راهی برای ادراک واقع وجود ندارد. قطع مقدم بر همۀ ادراکات بشر و همان «علم بدیهی» است که در منطق بیان گردید.
🔸با توجه به این نکته، اگر شارع بخواهد قطع را حجت بکند، ابتدا باید به وجود شارع و کلام شارع قطع پیدا کنیم و همچنین باید قطع داشته باشیم که منظور شارع، جعل حجیت برای قطع است؛ پس حداقل سه قطع بر جعل حجیت قطع مقدم است؛ لذا جعل حجیت برای قطع «تحصیل حاصل» است. در صورت سلب حجیت از قطع نیز حداقل همان سه قطع (وجود شارع، وجود کلام شارع و دلالت کلام بر سلب حجیت) بر آن مقدم است و به وسیلۀ قطع عدم حجیت قطع ثابت شده است که این «تناقضگویی» است.
⁉️ #سوال: با تشکر از توضیحاتتون. مرحوم مظفر (ره) در «المنطق؛ باب سادس؛ یقینیات» آورده اند که: «اليقين بالمعنى الأعم وهو #مطلق_الاعتقاد_الجازم واليقين بالمعنى الأخص وهو الاعتقاد المطابق للواقع الذي لا يحتمل النقيض لا عن تقليد» و حضرت آیت الله سبحانی در «الموجز؛حجج و امارات؛ حجیت قطع» پس از استدلال بر ذاتی بودن حجیت قطع، می فرمایند : « فتبيّن أنّ للقطع خصائص ثلاث:1-كاشفيته عن الواقع و لو #عند_القاطع.»
🔹اولا ضمن تطبیق این دو عبارت، اینگونه به نظر می رسد که مقصود از قطع در اصول، همان «یقین بالمعنی الأعم» منطقی است؛ نه «یقین بالمعنی الأخص» که همان #بدیهی نامیده میشد.
🔹و ثانیا این سوال پیش می آید که چگونه وجود احتمال خلاف و عدم اصابت قطع (یقین بالمعنی الأعم) به واقع #ثبوتا (نه عند القاطع) و به بیان دیگر، احتمال تحقق #جهل_مرکب ، خلل و خدشه ای به حجیت ذاتی قطع وارد نمی کند؟
✅ #پاسخ: سلام علیکم. فرمایش شما درست است یعنی قطعی که در اصول بیان می شود همان یقین بالمعنی الاعم منطقی است. ولی مسئله «بدیهی» بودن تلازمی با یقین بالمعنی الاخص بودن ندارد. بدیهی بودن صفت علم است. علمی که «لایحتاج الی کسب و نظر» هست بدیهی است.
🔸احتمال وجود خطا در قطع ضربه ای به حجیت ذاتی نمی زند. چون حجیت یعنی «یصح الاحتجاج عند العقلاء» و مسئله حجیت در ظرف عقلا شکل می گیرد. لذا اصلا حیث تطابق با واقع هیچ دخالتی در آن ندارد. در ظرف عقلا قطع حجیت آن ذاتی است یعنی کسی که به چیزی قطع دارد خود را در متن واقع می بیند و هیچ احتمال خلافی نمی دهد. لذا تا زمانی که قطع او برقرار است هیچ احتمال خلافی را نمی پذیرد. مثل اینکه در روز، انسان خورشید را می بیند و به وجود آن قطع دارد و اگر کسی به او بگوید: الان روز نیست و شب است تا زمانی که قطع او پابرجاست به این حرف هیچ ترتیب اثری نمی دهد.
🔸اینکه می گوییم قاطع خود را در متن واقع می بیند یعنی اصلا بین خود و واقع فاصله ای نمی بیند لذا از قطعش تبعیت می کند. مثل اینکه شیر به کسی حمله کند اینگونه نیست که اول فکر کند که آیا قطع من مطابق واقع هست یا نیست. به صرف اینکه آن را می بیند پا به فرار می گذارد. این می شود واقع نمایی و کاشفیت قطع که در ظرف عقلاء یصح الاحتجاج است. لذا دخالت دادن مسئله یقین بالمعنی الاخص و مطابقت با واقع در ظرف عقلا صحیح نیست.
👈شما هم می توانید سوالات خود را در مورد کتاب #الموجز در این گروه به اشتراک بگذارید
http://eitaa.com/joinchat/2613772354C2971bf190a
#اصول
@almorsalaat