eitaa logo
المرسلات
9.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
667 ویدیو
46 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
المرسلات
🔉🔉 #بشنوید 🔹معرفت شناسی مقدم بر فلسفه نیست 🔹علم حسی بدیهی است و فلسفه با علم حسی شروع می شود 🔰است
💢التفات به خارج، دلیل مطابقت 🔰شهید مطهری 🔸به عقيده حکماي اسلامي حقيقت علم و آگاهي (نسبت به اشياء خارج) حصول ماهيت شي‌‌‌‌‌ء خارجي در ذهن است؛ يعني آنگاه که به چيزي علم پيدا مي‌‌‌‌‌کنيم ذات و ماهيت آن شي‌‌‌‌‌ء در ذهن ما وجودي ديگر پيدا مي‌‌‌‌‌کند. علت اينکه پس از پيدايش صورت يک شي‌‌‌‌‌ء معين در ذهن، ما التفات به خارج پيدا مي‌‌‌‌‌کنيم و اين صورت مانند آيينه‌‌‌‌‌اي است که خارج را ارائه مي‌‌‌‌‌دهد و خارج را بر ما منکشف مي‌‌‌‌‌کند، اين است که صورت ذهني ما ظهور ماهيت و ذات شي‌‌‌‌‌ء خارجي است. علت اينکه اين صورت، ظهور ماهيت خارجي است اين است که واقعاً همان ماهيت در مرحله ذهن وجود ديگري پيدا کرده است؛ يعني آنگاه که مثلًا انسان يا سنگ يا عدد يا خط و ... را تصور مي‌‌‌‌‌کنيم واقعاً در ذهن ما انسان، سنگ، عدد، خط و ... وجود پيدا مي‌‌‌‌‌کند ولي نحوه وجود انسان ذهني يا سنگ ذهني با نحوه وجود انسان و سنگ خارجي دوتاست. 🔸در اينکه وجود ذهني وجود عليحده و جداگانه‌‌‌‌‌اي است غير از وجود خارجي، شکي نيست، زيرا قطعاً و مسلماً وجود خارجي به ذهن ما منتقل نمي‌‌‌‌‌شود، و اگر همچنانکه وجود خارجي مغاير وجود ذهني است ذات و ماهيت شي‌‌‌‌‌ء خارجي نيز مغاير ذات و ماهيت شي‌‌‌‌‌ء ذهني باشد و ذهن با خارج نه از لحاظ وجود تطابق داشته باشد و نه از لحاظ ذات و ماهيت، پس فرقي ميان علم و جهل مرکب نخواهد بود، همه علمها جهل مرکب خواهد بود و کوچک‌‌‌‌‌ترين ارزشي براي ادراکات نخواهد بود و به عبارت ديگر به هيچ وجه علوم و ادراکات بشري کشف واقعيات نخواهد بود، بلکه هرگز بشر توجه و التفات به خارج پيدا نمي‌‌‌‌‌کرد و صور علمي و ادراکي مانند ساير حالات نفساني بود از قبيل لذّت و درد و غيره. 🔸مثلًا ما در ذهن خود صورتهايي داريم از فضا، مادّه، انرژي، حرکت، تکامل، زمان، مکان، روح، جسم، انسان، حيوان و ... و همين صورتهاست که واقعيت فضا، مادّه، انرژي، حرکت و ... را به ما مي‌‌‌‌‌نماياند و ارائه مي‌‌‌‌‌دهد. اکنون مي‌‌‌‌‌گوييم اگر آنچه ما آن را فضا يا مادّه و يا ... تصور مي‌‌‌‌‌کنيم، به عبارت ديگر اگر آنچه به نام فضا و مادّه و ... در ذهن ما وجود دارد، در خارج وجود نداشته باشد بلکه آنچه در خارج وجود دارد ذات ديگر باشد، پس هيچ نوع انطباقي ميان علم و معلوم نيست و آنچه در خارج است ممکن است چيزي باشد که هرگز به تصور ما نيامده و نخواهد آمد؛ بلکه اگر هيچ نوع انطباقي ميان علم و معلوم نباشد هيچ دليلي در کار نيست که اساساً چيزي در خارج وجود دارد. اگر واقع نمايي را از علم بگيريم تمام انديشه‌‌‌‌‌هاي ما جهل اندر جهل و «ظُلُماتٌ بَعضُها فَوق بَعضٍ» خواهد بود. 🔸پس انکار تطابق ماهوي ميان علم و معلوم، انکار واقع نمايي علم و ادراک است، و انکار واقع نمايي علم و ادراک به معني مساوي بودن علم با جهل مرکب است، و مساوي بودن علم با جهل مرکب مساوي است با نفي و انکار و لااقل ترديد در جهان خارج از ذهن. پس انکار وجود ذهني مساوي است با سوفسطائي‌‌‌‌‌گري و سقوط در درّه ايدئاليسم. 📚شرح منظومه ص۴۹ @fater290
20211028-194650.mp3
زمان: حجم: 5.88M
⁉️| سلام و احترام. وقت حضرتعالی بخیر. در مورد اعتبار علوم حضوری و مبنابودن آن برای باقی علوم حصولی این سؤال و اشکال پیش می‌آد که علوم حضوری با اینکه عین واقعند اما ملاک سنجش و اعتباری در مورد آنها پیدا نمیشه! و از طرفی چون علم حضوری علمی شخصی است نمیتوان آن را مستند علوم حصولی و بنیان تکثیر اطلاعات محسوب کرد. در مورد این سؤال راهنمایی میفرمایید. ✅ حجت الاسلام ستوده را بشنوید @almorsalaat
📝| هستی شناسی و معرفت شناسی در نگاه علامه طباطبایی ◽️مرحوم علامه معتقد اند فلسفه به عنوان « علم برهانی مفید یقین بالمعنی الاخص منطقی متفرع بر اولیات» است. یعنی نقطه اول شروع فلسفه نقطه آغاز تفکر بشری است و‌ صعود عقلانی در این علم بدون هیج اصل موضوعی صورت میگیرد‌‌. ◽️به همین خاطر علامه حتی قبل از اینکه بداهت تصوری واقعیت را بیان کنند، در مدخل بدایه الحکمه تصدیق به هل بسیطه محسوسات را مطرح کرده و نشان میدهند همانطور که حکماء همچون صدرا و بوعلی گفته اند نقطه اغازین فکر بشر علم حسی است که البته سرزمین است امن از خطا و اشتباه‌. ◽️شناخت نقطه آغازین ادراک بشر و حل مساله شناخت شناسی محتاج به به دو بدیهی است و نه استدلال و استفاده از مطالب نظری. بدیهی اول علم حصولی است. علم حصولی یعنی تنها راه و واسطه انسان برای شناخت واقع، صور ذهنیه می باشد و در وعاء علم حصولی انسان هیچ گاه مستقیما و مستقل از صور، حقیقت شیئ خارجی را ادراک نمی کند. ◽️لذا است که تطابق و عدم تطابق یعنی خطا و صحت هم صفت مفاهیم ذهنیه است زیرا در موطن علم حصولی، منطبق علیه ای ورای صور ذهنیه وجود ندارد. پس علم حسی شانیت کذب در مقابل صدق را ندارد. ◽️بدیهی دوم التفات به خارج است. خاصیت ذاتی این صور ذهنیه حکایت از محکی است. انسان قبل از اینکه ملتفت به این صور باشد یا ملتفت به وجود خودش باشد، ملتفت به تکثرات خارجی است. شکاک محض هم وقتی اشکال می کند که جزء عصبی و سلول های مغز هزاران بار در ادراک انسان تصرف می کنند، ناخودآگاه صحت ادراک خود از واقع را پذیرفته است شاهدش این است که ملتفت به سلول های عصبی و تصرف آنها در ادراک و نیز وجود مخاطب خود و ....میباشد. ◽️از این رو انسلاخ صورت ذهنیه از مطابقت با واقع، خودش حکم به مطابقت صورت ذهنیه با واقع است. ◽️مضافا به اینکه بدیهی است که ملتفت الیه ها متعدد و متکثر است و عکس العمل انسان نسبت به هر موجودی با موجود دیگر متفاوت است لذا خارجی قابل انکار نیست.این یعنی که مقابل اش تنها یک چیز است و ان ایده آلیست افراطی است. من هنا یظهر: 1⃣ اگر نقطه آغازین ادراک علم حضوری باشد یعنی قبول شک گرایی و ایده آلیست. زیرا اولا اثبات حقیقت علم حضوری و هل بسیطه آن، یک مساله نظری و متوقف بر تقسیم موجود به مادی و مجرد است ثانیا در این صورت می بایست همچون آیت الله مصباح به جای بحث از محتوا و مطابقت ادراک، به و ذهن شناسی ادراک بپردازیم‌. ◽️به همین خاطر استدلال ایشان برای شناخت موجود مادی در درس بیست سوم ، ناکارامد است زیرا نقطه آغاز ادراک را علم حضوری دانستند و علیت را به عنوان یکی از شئون نفس اثبات کردند بدون اینکه بتوانند اثبات کنند که در خارج هم چیزی به نام علیت هست. 2⃣ علامه اگرچه در علم و عالم و معلوم، ذیل فصل سیزدهم(نهایه الحکمة؛ ص 262) برهانی بر اثبات موجودات خارجی مطرح میکنند اما به خلاف آیت الله مصباح آن برهان را در ابتدای فلسفه ذکر نکرده و آن را حلال مشکل شناخت شناسی نمی داند. ◽️زیرا نتیجه ذکر این برهان در ابتدای فلسفه، اثبات فی الجمله علت ای برای صورت ذهنیه است و احتمال اینکه این صورت افاضه واجب تعالی یا عقل مجرد باشد و ربطی به موجود مادی خارجی نداشته باشد را نفی نمی کند. لذا اساسا انتاج این برهان بعد از حل مساله شناخت و متفرع بر مباحث متعدد فلسفی است. 3⃣ باب وجود ذهنی متکفل حل مساله شناخت شناسی نبوده است تا به گمان اینکه حل مشکل نمی کند یا به گمان اینکه مبتنی بر اصالت الوجود نیست از فلسفه حذف شود! ❇️ فتحصل تقدم منطقی بر فلسفه نه تنها چیزی را حل نمی کند بلکه ما را به دره شک و ایده آلیست می برد فلذا معرفت شناسی به عنوان یک سوال، در مدخل فلسفه پاسخ اش را به صورت کامل دریافت می کند. 📚 برای بررسی بیشتر این مطلب، به تدریس این بخش از بدایه الحکمه استاد، حتما مراجعه کنید👇👇👇 http://eitaa.com/almorsalaat/4330 ✍️احسان چینی پرداز @almorsalaat
📌التفات به خارج، دلیل مطابقت ادراک 🔰استاد شهید مطهری 🌀به عقيده حکماي اسلامي حقيقت علم و آگاهي (نسبت به اشياء خارج) حصول ماهيت شي‌‌‌‌‌ء خارجي در ذهن است؛ يعني آنگاه که به چيزي علم پيدا مي‌‌‌‌‌کنيم ذات و ماهيت آن شي‌‌‌‌‌ء در ذهن ما وجودي ديگر پيدا مي‌‌‌‌‌کند. علت اينکه پس از پيدايش صورت يک شي‌‌‌‌‌ء معين در ذهن، ما التفات به خارج پيدا مي‌‌‌‌‌کنيم و اين صورت مانند آيينه‌‌‌‌‌اي است که خارج را ارائه مي‌‌‌‌‌دهد و خارج را بر ما منکشف مي‌‌‌‌‌کند، اين است که صورت ذهني ما ظهور ماهيت و ذات شي‌‌‌‌‌ء خارجي است. علت اينکه اين صورت، ظهور ماهيت خارجي است اين است که واقعاً همان ماهيت در مرحله ذهن وجود ديگري پيدا کرده است؛ يعني آنگاه که مثلًا انسان يا سنگ يا عدد يا خط و ... را تصور مي‌‌‌‌‌کنيم واقعاً در ذهن ما انسان، سنگ، عدد، خط و ... وجود پيدا مي‌‌‌‌‌کند ولي نحوه وجود انسان ذهني يا سنگ ذهني با نحوه وجود انسان و سنگ خارجي دوتاست. 🌀در اينکه وجود ذهني وجود عليحده و جداگانه‌‌‌‌‌اي است غير از وجود خارجي، شکي نيست، زيرا قطعاً و مسلماً وجود خارجي به ذهن ما منتقل نمي‌‌‌‌‌شود، و اگر همچنانکه وجود خارجي مغاير وجود ذهني است ذات و ماهيت شي‌‌‌‌‌ء خارجي نيز مغاير ذات و ماهيت شي‌‌‌‌‌ء ذهني باشد و ذهن با خارج نه از لحاظ وجود تطابق داشته باشد و نه از لحاظ ذات و ماهيت، پس فرقي ميان علم و جهل مرکب نخواهد بود، همه علمها جهل مرکب خواهد بود و کوچک‌‌‌‌‌ترين ارزشي براي ادراکات نخواهد بود و به عبارت ديگر به هيچ وجه علوم و ادراکات بشري کشف واقعيات نخواهد بود، بلکه هرگز بشر توجه و التفات به خارج پيدا نمي‌‌‌‌‌کرد و صور علمي و ادراکي مانند ساير حالات نفساني بود از قبيل لذّت و درد و غيره. 🌀مثلًا ما در ذهن خود صورتهايي داريم از فضا، مادّه، انرژي، حرکت، تکامل، زمان، مکان، روح، جسم، انسان، حيوان و ... و همين صورتهاست که واقعيت فضا، مادّه، انرژي، حرکت و ... را به ما مي‌‌‌‌‌نماياند و ارائه مي‌‌‌‌‌دهد. اکنون مي‌‌‌‌‌گوييم اگر آنچه ما آن را فضا يا مادّه و يا ... تصور مي‌‌‌‌‌کنيم، به عبارت ديگر اگر آنچه به نام فضا و مادّه و ... در ذهن ما وجود دارد، در خارج وجود نداشته باشد بلکه آنچه در خارج وجود دارد ذات ديگر باشد، پس هيچ نوع انطباقي ميان علم و معلوم نيست و آنچه در خارج است ممکن است چيزي باشد که هرگز به تصور ما نيامده و نخواهد آمد؛ بلکه اگر هيچ نوع انطباقي ميان علم و معلوم نباشد هيچ دليلي در کار نيست که اساساً چيزي در خارج وجود دارد. اگر واقع نمايي را از علم بگيريم تمام انديشه‌‌‌‌‌هاي ما جهل اندر جهل و «ظُلُماتٌ بَعضُها فَوق بَعضٍ» خواهد بود. 🌀پس انکار تطابق ماهوي ميان علم و معلوم، انکار واقع نمايي علم و ادراک است، و انکار واقع نمايي علم و ادراک به معني مساوي بودن علم با جهل مرکب است، و مساوي بودن علم با جهل مرکب مساوي است با نفي و انکار و لااقل ترديد در جهان خارج از ذهن. پس انکار وجود ذهني مساوي است با سوفسطائي‌‌‌‌‌گري و سقوط در درّه ايدئاليسم. 📚شرح منظومه ص۴۹ @almorsalaat
16. معرفت شناسی. تاریخ و چیستی شک گرایی و نسبی گرایی.m4a
زمان: حجم: 12.34M
❇️جلسه اول شک گرایی و نسبی گرایی ✅بررسی تاریخ شک گرایی ✅علل ایجاد شک گرایی در مغرب زمین 🎙استاد قیلاوی (@GHILAVI) 📌شک گرایی در اندیشه مسلمین و اشکالات وارد بر فلاسفه 📌آسیب شناسی فقدان یقین در حوزه های علمیه 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
✍️رد پای فهم ناقص از اصالت وجود در خوانش نادرست از منطق؛ سجاد انتظار 🔶مساله را می توان اصلی ترین رکن حکمت متعالیه دانست که تاثیرات اساسی بر روی سایر مسائل فلسفی می گذارد و عمق و سعه این مساله از نظر ثمربخشی، در حد و اندازه ای است که به تعبیر استاد مطهری (ره) برخی از نتایج آن از منظر قهرمان این عرصه یعنی صدرالمتالهین نیز مخفی مانده است(1). 🔶به جهت عمقی که مساله اصالت وجود دارد، همواره چالش هایی در تقریر مساله و هم چنین بیان ثمرات آن وجود دارد. اینکه آیا همانند دیدگاه مرحوم مظفر(2) این مساله یک امر بدیهی است که گرفتار اشتراک لفظی شده است یا آنکه یک مساله نظری و نیازمند برهان است؟ اینکه تقریر محل نزاع این مساله برای بیان احتمالات مربوطه (اصالت یا اعتباریت هر دو یا هیچ کدام، اصالت یکی و اعتباریت دیگری) نیازمند برهان است یا خیر؟ اینکه نتیجه این مساله بالعرض بودن ماهیت است یا بالتبع بودن آن؟ و موارد دیگری از این دست، همگی از جمله موارد ابهامات حاکم بر این مساله است(3). 🔶یکی از ابعاد مساله اصالت وجود، نسبت میان این مساله با دانش منطق است. عده ای از مروجین اصالت وجود این ایده را مطرح کرده اند که دانش منطق به شکل کنونی آن، میراث دار فلسفه مشاء و اشراق است و به همین جهت بر اساس مفاهیم ماهوی و اصالت ماهیت شکل گرفته است در حالی که با تکیه بر حکمت متعالیه باید منطق دیگری با محوریت مفهوم وجود و اصالت آن نگاشت اما این ایده تا چه اندازه معتبر است؟ و اساسا خود مساله اصالت وجود چه اقتضائی نسبت به این ایده دارد؟! 🔶حقیقت آن است که این ایده از فهم نادرست مساله اصالت وجود نشات می گیرد و خطاهای پی در پی موجب شکل گیری چنین ایده ای با ظاهر جذاب و عمیق اما باطنی نادرست گشته است. با دقت در ریشه های شکل گیری این نظریه، شاهد چند خطا هستیم؛ آبشخوراصلی این ایده در ابتدا تقریر نادرست از خود مساله اصالت وجود است، سپس تاثیر این مساله در انواع تخصص وجود و احکام ماهیت است و در مرتبه سوم تاثیر دانش فلسفه در منطق است و هر سه مورد از این موارد نادرست هستند که در نهایت منجر به شکل گیری یک ایده نادرست شده اند. 🔶اشکال نخست این ایده، تاثیر گذاری دانش فلسفه بر منطق است. دانش منطق از آن جا که ابزاری برای پیشگیری از خطا در ذهن است دانشی پایه و عام می باشد بنابراین خود این دانش نباید متوقف بر دانشی دیگر باشد چرا که منجر به دور در حجیت آن و بی اعتباری آن می شود و این امر همان اشکالی است که توسط ملاامین استرآبادی مطرح گردیده است. دانش منطق دانشی است که کلیات آن بر بدیهیات عقلی استوار است و نباید علم دیگری را در شکل دهی به مسائل آن دخالت داد. این نکته در نسبت میان منطق و نیز حاکم است. 🔶اما اشکال دوم و سوم ایده مذکور، به تبیین نادرست مساله اصالت وجود و سپس ثمرات آن باز می گردد. تقریر مشهوری که توسط معاصرین ما از مساله اصالت وجود ارائه می دهند دو مشخصه اصلی دارد. از سویی نتیجه این تقریر باقی ماندن جوهره ماهیت در واقعیت خارجی و قلع نشدن ماهیت از عینیت خارجی است. مطابق این تقریر، موجودیت ماهیت به صورت «بالعرض و المجاز» نیست بلکه ماهیت «بالتبع» موجود است و حظی از وجود دارد. از سوی دیگر وجود از رشحات اصالت ماهیت دانسته شده و باقی ماندن احکام ماهیت و مقولات عشر در فصول فلسفه مبتنی بر دیدگاه های حکمت متعالیه، پارادوکسیکال تلقی می گردد.(4) 🔶همانطور که در محل خود تببیین شده و اکنون نمی خواهیم به آن بپردازیم، مطابق براهینی که صدرالمتالهین در مساله اصالت وجود اقامه کرده است، اولا ماهیت هیچ گونه اصالت عینی نداشته و تحقق آن به معنای دقیق کلمه «بالعرض و المجاز» است ثانیا در عین اینکه ماهیت بالعرض و المجاز موجود است، تخصص نوع ثالث، از اقسام و انواع است که به درستی طرح شده و مطرح نساختن آن موجب از دست رفتن نیمی از معقولات و ادراکات ذهنی بشر است و بر همین اساس، فصل های مرتبط با احکام ماهیت و هم چنین مقولات عشر نیز به درستی در حکمت متعالیه محفوظ مانده و حذف نگشته است(5). 🔶به بیان استاد معظم، ماهیت و احکام آن به شکلی که شیخ الرئیس مطرح کرده است صحیح وغیر قابل نقض است و تنها اشکالی که بر حکمای پیش از صدرالمتالهین وارد است، اصالت نداشتن ماهیت است. مساله اصالت وجود، نظم و قواعد حاکم بر مفاهیم ذهنی بشر را از بین نمی برد همچنانکه مخل ضوابط انطباق آن ها با واقع نیز نیست و تنها بر هستی شناسی بر اساس احکام هستی و نفی موضوع ماهیت از واقعیت عینی تاکید دارد. 🔷نتیجه آنکه مسائل علم منطق نیز همانند احکام ماهیت و مقولات عشر در حکمت متعالیه، ذیل تخصص نوع ثالث مندرج اند و استحکام آن ها قابل خدشه نیز نیست و ایده منطق بر پایه اصالت وجود به شکلی که در دوران معاصر مطرح است نمی تواند مورد قبول قرار گیرد.