#علم_معانی_بیان
#علم_نحو
💥یکی از نقاط متفاوت در دیدگاه یه عالم بیانی با یک عالم نحوی در ترکیبات کلام عرب، نظر داشتن به معنا در نظر عالم بیانی و نظر داشتن به لفظ در دیدگاه عالم نحوی است.
⚡️برای روشن شدن این مطلب به تحلیل ذیل توجه کنید:
🔆و ما أنا بظلّام للعبید
❌نحوی میگوید اکثر استعمالات صیغه فعّال برای مبالغه می باشد اما در ایه فوق چون صدور ظلم از خدا محال است،ظلّام به معنای ظالم می باشد.
✅اما عالم بیانی چون نگاه به معانی ثانوی کلام و اغراض نهفته در نوع استعمالات را دارد، می گوید صیغه ظلّام در ایه به همان معنای مبالغه است و غرض از استعمال این صیغه در حق خدا بدان خاطر است که #کوچکترین ظلم از جانب خدا خیلی خیلی بزرگ است(زیرا محال است در حق ایشان)از صیغه مبالغه در آیه استفاده شده است.
اقتباس شده از بیانات استاد سلیمانیان
@alnokat
#مقام_ثبوت_مقام_اثبات
اصطلاحی طلاب علوم دینیه دارند، می گویند: مقام ثبوت و مقام اثبات. مقام ثبوت یعنی مقام واقع. در مقام واقع و نفس الامر، هر چیزی در یک حد و درجه ای است. به قول فلاسفه جدید، شی ء فی نفسه و شی ء برای ما. مقام ثبوت، مقام شی ء فی نفسه است و مقام اثبات، مقام شی ء برای ماست.
توضیح مطلب این است: فرض کنید یک عده پزشک قلب در یک شهر وجود دارند. در مقام واقع و نفس الامر ممکن است همه اینها در یک درجه باشند و ممکن است آقای «الف» درجه اش در حد اعلا باشد یعنی بهترین و متخصص ترین و عالمترین طبیب قلب باشد، آقای «ب» درجه دوم، آقای «ج» درجه سوم و آقای «د» درجه چهارم باشد. اما مردم چگونه می شناسند؟ آنها در نزد مردم چه ارزش و اعتباری دارند؟ آیا ارزش و اعتباری که اجتماع برای آنها قائل است، با ارزش و اعتباری که در واقع و نفس الامر دارند یکی است؟ آقای «الف» که پزشک درجه اول قلب است، جامعه هم او را به عنوان پزشک درجه اول می شناسد؟ آقای «ب» که پزشک درجه دوم این شهر است، جامعه هم او را پزشک درجه دوم می شناسد؟ گاهی همین طور است. ولی ممکن است عکس مطلب باشد، یعنی اجتماع در اثر عواملی، تبلیغاتی، اشتباهاتی، جریاناتی، در مقام اثبات و در مقام شی ء برای ما، درست بر خلاف واقع قضاوت کند: پزشک درجه چهارم را اول بداند، سوم را درجه دوم و دوم را درجه سوم بداند و آن را که در واقع درجه اول است، درجه چهارم به شمار آورد. پس در اینجا مقام اثبات با مقام ثبوت فرق می کند، شی ء برای ما با شی ء فی نفسه فرق می کند.
کتاب مجموعه آثار شهید مطهری جلد 17
@matalebelmi96
شرح ملاجامی_۹۱.mp3
14.69M
#ویجوز_فیه_أی_فی_المستثنی
۹۸/۲/۱۲،ص۱۹۹
@alnokat
شرح ملاجامی_۹۳.mp3
11.09M
#بخلاف_زید_لیس_شیئا
۹۸/۲/۲۴،ص۲۰۵
@alnokat
شرح ملاجامی_۹۴.mp3
14.41M
#غیر_محصور
۹۸/۲/۲۵،ص۲۰۷
اخرین بحث باب استثناء.
@alnokat
#مطایبه؛
نظامی گنجوی در شعری گفت:
چو بر دریا زند تیغ بلا لک (به فتح لام)
به ماهی گاو گوید کیف حالک (به فتح لام)
شخصی بر او اعتراض کرد که بر حسب قاعده نحوی، بعد از کیف باید حالک به ضم لام باشد و در این صورت وزن دو مصراع به هم می خورد!
نظامی جواب داد:گاو نحو نمی داند.
ارمغان رشید، ص۳۵۳.
@alafzal1400
#الفروق_اللغویه
💥بدیهی است که زبانی قوی تر از زبان های دیگر است و اهل زبانی افصح از سایر اهل زبان ها هستن که برای هر معنای مقصودی یک لفظ وضع کرده باشند که ان لفظ بلا قرینه مؤدّی آن معنا باشد، به گونه ای که اگر معنای واحدی موجود بود اما چندین حالت که باهم مختلف هستند با ان معنا لحاظ میشد،به ازای تمامی حالات،لفظ وضع شود،نه آنکه از قرائن، ظرائف و فروق معنایی دانسته شود.
المستغیث: هو المسلوب القدره (کسی که قدرت از ان سلب شده)
المستعین: الضعیف القدره (کسی که قدرت ضعیفی دارد).
المستجیر :طالب الخلاص (کسی که طاب خلاصی از چیزی است)
مستنصر :طالب الظفر (کسی که طالب یاری و پیروزی است)(۱)
تدریج الادانی،ص ۱۲۴
@alnokat
شرح ملاجامی_۹۵.mp3
14.43M
#خبر_کان_وأخواتها
۹۸/۲/۲۹،ص۲۱۰
@alnokar
شرح ملاجامی_۹۶.mp3
13.85M
#المنصوب_بلاالتی_لنفی_الجنس
۹۸/۲/۳۰،ص۲۱۴
@alnokat
شرح ملاجامی_۹۷.mp3
15.56M
#وان_کان_ای_المسندالیه
۹۸/۲/۳۱،ص۲۱۶
@alnokat
اختصاصی کانال النکات:
#اصطلاح_شناسی_صرفی
تغییراتی که در کلمات رخ می دهد،اصطلاحا به چهار دسته تقسیم می شوند؛
#قلب_انقلاب:تغییری که اختصاص به حروف عله دارد.
#ابدال:جعل حرف موضع حرف آخر(قرار گرفتن حرفی موضع حرف دیگر).این جعل اختصاص به حروف ابدال دارد(أنصت یوم جد طاه زال)
#عوض_معوض:حرفی حذف شود و عوض از همان حرف،حرف دیگری بیاید
اما در جای حرف محذوف نباشد،مثل عوض آمدن همزه به جای واو در إبن(حرف محذوف آخر کلمه است اما عوض در ابتدا).
#ردّ:کلماتی در کلام عرب ،حرفی از انها حذف شده و گاهی به خاطر عارض شدن اموری،رد و عودت پیدا می کنند مثلا أب،أخ و... در حال نسب واو انها برمی گردد ابوی و اخوی ،به این عود ردّ می گویند.
تدریج الادانی،ص۱۲۷
@alnokat