eitaa logo
الو سلام حاج آقا
190 دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
0 فایل
الو سلام حاج آقا، گفت و شنودی در موضوعات مختلف است و حاج آقا روحانیت عالم و عاملی را نمایندگی می‌کند که از سرچشمه اسلام سیراب شده و عقل را با نقل و علم را با تقوا و فضیلت‌های اخلاقی درآمیخته و اقتضائات زمانه خود را می‌شناسد. او به همین دلیل نامیراست.
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️فهرست الو سلام حاج آقا▪️ ۱. ترس از خدا ۲. هدف و وسیله ۳. احیای تفکر اسلامی ۴. خواستگاری ۵. شک مقدس ۶. خوارج ۷. تقلید ۸. نحس ۹. امتحان الهی ۱۰. تهمت ۱۱. تفکر ۱۲. علم ناقص ۱۳. شتاب‌زدگی در قضاوت ۱۴. تمدن اسلامی ۱۵. آفت انقلاب ۱۶. کمیل بن زیاد نخعی ۱۷. علم و ایمان ۱۸. گریه بر امام حسین (ع) ۱۹. غدیر خم ۲۰. توحید مفضّل ۲۱. اخلاص در عمل ۲۲. حسد ۲۳. روحانیت ۲۴. شب‌های پیشاور ۲۵. شیطان ۲۶. حروف مقطعه ۲۷. روحیه خوارج ۲۸. اصرار بر گناه ۲۹. خطبه متقین ۳۰. وحدت اسلامی ۳۱. الاحتجاج ۳۲. حدیث منزلت ۳۳. حکمت، موعظه، مجادله ۳۴. احسن تقویم ۳۵. محمد بن ابوبکر ۳۶. حجاب ۳۷. غیبت ۳۸. ورود اسلام به ایران ۳۹. شیخ صدوق ۴۰. عذاب مسلمان ۴۱. تغییر قبله ۴۲. کلیسا ۴۳. بَحیرای راهب ۴۴. نبی و رسول ۴۵. نظام احسن ۴۶. نامه به عثمان بن حنيف انصاری ۴۷. پیمان عقبه ۴۸. آیه ليلة المبیت ۴۹. اسرائيليات ۵۰. برادر دینی ۵۱. شهید ۵۲. درب خیبر ۵۳. علم کلام ۵۴. مزار امام علی (ع) ۵۵. سجده بر زمین ۵۶. علم منطق ۵۷. فدک ۵۸. شهدای فضیلت ۵۹. شجره معلونه ۶۰. اذان شیعه ۶۱. لقمان حکیم ۶۲. لعن ۶۳. نقد وهابیّت ۶۴. اویس قرنی
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۵۸ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «شُهَداءُ الفَضیلَة» چه کتابی است؟ 🔸 شهَداءُ الفَضیلَة تالیف «علامه عبدالحسین امینی» است. در این کتاب به شرح حال مختصر صد و سی نفر از علما و فقهای بزرگ شیعه که در راه نشر حقایق اسلامی به شهادت رسیده‌اند، پرداخته شده است. شهَداءُ الفَضیلَة با مقدمه «استاد شیخ محمد خلیل الزین عاملی» و تقریط «آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی»، «آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی»، «آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی» و «علامه محقق شیخ آقا بزرگ تهرانی» به عربی منتشر شده و با عنوان «شهیدان راه فضیلت» توسط «استاد جلال الدین فارسی» به فارسی ترجمه شده است. 🔹 این تعداد همه علمای شهید را شامل می‌شود؟ 🔸 نه. صرفا اعاظم شهدای روحانیت شیعه و شخصیت‌های برجسته آنها را از قرن چهارم تا اوایل قرن چهاردهم در بر می‌گیرد. علامه به این دلیل که شرح حال شهدای قرون اول تا سوم توسط دیگران تالیف شده است، از پرداختن به آنها خودداری کرده است. در این کتاب تتمه‌ای هم برای برخی اعصار نوشته شده و در آن به شرح حال برخی معارف و اعیان شهدای روحانیت شیعه که فاقد شهرت علمی بودند، پرداخته است. 🔹 یعنی حتی به همه اعاظم شهدای روحانیت شیعه نیز نپرداخته است؟ 🔸نه. علمایی که در جنگ‌ها، قتل عام‌ها و حوادث عمومی به شهادت رسیده‌اند، یا در جریان کشتارهای «حسن صباح» و حاکم تبهکار عثمانی در جبل عامل، فجایع وهابی‌ها، واقعه احمد پاشایی جزار در عامله یا حوادث خونین مشهد مقدس، کربلای معلی، جزیره بحرین، مسجد زکریای شهر حلب و ... به خون خود غلتیدند یا شهدای گمنامی که هیچ ردی از آنها در کتاب تاریخ ثبت نشده است، همه و همه جزو غایبان کتاب شهدای فضیلت هستند. 🔹 سبک نگارش کتاب چگونه است؟ 🔸 مؤلف در ابتدا شرح حال و نسب هر یک از شهیدان را بیان کرده، سپس سایر حالاتشان را نگاشته است. آنگاه به ذکر خصوصیات مناسب و مفید شهید پرداخته و از جمله استادان، شاگردان، افکار علمى و اجتماعى‌شان را به اختصار بیان کرده است. نقل مشایخ روایت، اجازات اهل حدیث، فرزندان، نسل دانشمند آنها و تألیفات‌شان بر اهمیت این کتاب افزوده است. گروهى را نیز در پاورقی به مناسبت‌های مختلف معرفى کرده و این اثر را از فواید ارزشمند رجالى، تاریخى و ادبى برخوردار کرده است. 🔹 این کتاب چه ویژگی‌های برجسته‌ای دارد؟ 🔸 مؤلف براى تدوین این اثر، نسخه‌های کمیاب کتابخانه‌هاى ایران و عراق را به دقت مورد بررسى قرار داده و سال‌هایى از عمر خود صرف آن کرده است تا اینکه توانسته اثری چنین بدیع، دارای سبک زیبا، با بیان لطیف و تعبیرات نیکو تالیف نماید. آثار ادبى منظومى نیز در کتاب آورده شده است. مدارک کتاب، نوعاً کتب تاریخ، رجال معتبر و معتمد فریقین است و چون شرح حال علماى شیعه در نظر رجالیون و مورخان شیعه بهتر آمده، به کتب آنان بیشتر استناد شده است. 🔹 چرا علامه به نوشتن این کتاب اقدام کرد؟ 🔸 زمانی که استعمارگران با ترتیب‌ دادن جنگ‌های جهانی در صدد برآمدند تا ملل اسلامی را مورد تجاوز قرار داده و جزو مستعمرات خود کنند. علامه با تالیف کتاب شریف شهداء الفضیلة، اسوه‌های بزرگ شجاعت و ایثار را در مقابل دیدگان مردم نهاد و آنان را به پایداری و استقامت فراخواند و روح هیجان دینی و از خود گذشتگی در راه حقایق آسمانی را در کالبد آنها دمید. فرهنگ شهادت جزو امتیازات بزرگ شیعه است و علمای اسلام هماره پرچمدار آن بوده و صفحات تاریخ را با خون خویش رنگین کرده‌اند. پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: «فَوقُ كُلِّ ذِی‌بِرّ‍ٍ بِرٌّ حتّی یُقتلَ الرّجُلُ شهیداً فی سبیلِ الله» یعنی هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد، مگر شهادت در راه خدا که نیکوتر از آن عملی وجود ندارد. همچنین آن حضرت می‌فرماید: «يوزَنُ مِدادُ العُلَماءِ و دَمُ الشُّهَداءِ، يَرجَحُ مِدادُ العُلَماءِ عَلى دَمِ الشُّهَداءِ» یعنی مركّب علما و خون شهدا با هم وزن مى‌شود و كفه مركّب علما بر خون شهدا سنگينى مى‌كند. شهادت و علما هر کدام به تنهایی دارای جایگاه رفیع الهی هستند و وقتی این دو با هم جمع شوند، پهلو به آسمان می‌زنند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: شهیدان راه فضیلت، تالیف: علامه عبدالحسین امینی (ره)، ترجمه: استاد جلال الدین فارسی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۵۹ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا منظور از «شجره ملعونه» چیست؟ 🔸 شجره ملعونه به معنای درخت لعنت شده از واژگان قرآنی است که فقط یک بار در قرآن آمده است. خداوند متعال در آیه ۶۰ سوره اسراء می‌فرماید: «ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتِی أَرَیناک إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ» یعنی آن رؤیایی را که نشانت دادیم و آن درخت نفرین‌ شده در قرآن را، جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم. 🔹 منظور آیه از رویا چیست؟ 🔸 منظور از رویا، خوابی است که رسول خدا (ص) دید. آن حضرت در خواب دید «بنی‌امیّه» به شکل بوزینگانی در آمده و بر بالای منبرش جست و خیز می‌کنند. این خواب، پیامبر (ص) را در اندوه عميقى فرو برد تا اينکه این آيه نازل شد. در واقع بنی‌امیّه همان مراد قرآن کریم از شجره ملعونه است. 🔹 بنی‌امیّه چگونه به حکومت رسیدند؟ 🔸 بنى‌اميّه از قبيله‌های بزرگ و قدرتمند قريش در مكه بودند که تا قبل از فتح مكه از سردمداران دشمنى با اسلام محسوب می‌شدند و پس از فتح مكه به اسلام گرویدند. بنی‌امیّه در عصر اسلام اميدى به كسب مقام حکومتی نداشتتند تا اینكه «عمر بن خطاب» خليفه دوم، «يزيد بن ابوسفيان» برادر «معاويه» را به حكمرانى دمشق گماشت. يزيد در سال هفدهم هجرت بر اثر طاعون درگذشت و خلیفه دوم معاویه را به جای او نشاند. پس از خلیفه دوم، «عثمان بن عفان» که از طایفه بنی‌امیّه بود از طريق شوراى شش‌ نفرى به خلافت رسيد و بدین وسیله درهاى حکومت مسلمین به روى بنى‌اميّه گشوده شد. عثمان حكومت شهرهاى مهم بلاد اسلامى را به نزديكان خود از بنى‌اميّه سپرد و جایگاه آنها را در حکومت تثبیت کرد. در این دوران روزی ابوسفیان از کنار شهدای جنگ احُد مى‌گذشت که لگدی به قبر «حمزه سيدالشهدا» زد و گفت: چيزى كه ديروز بر سر آن با شمشير با شما مى‌جنگيديم، امروز به دست كودكان ما افتاده است و با آن بازى مى‌كنند. 🔹 خلفای بنی‌امیّه چند نفر بودند؟ 🔸 خلفای اموی چهارده نفر بودند که نود و یک سال حکومت کردند. آنها به دو دسته سفیانی و مروانی تقسیم می‌شوند. نسب سفیانیان به ابوسفیان می‌رسد و به ترتیب «معاویه بن ابوسفیان» بنیانگذار حکومت اموی، «یزید بن معاویه» و «معاویه بن یزید» را شامل می‌شود که مجموعا بیست و سه سال حکومت کردند. نسب مروانیان به «حکم بن ابی‌العاص بن امیّه» می‌رسد و به ترتیب «مروان بن حکم»، «عبدالملک بن مروان»، «ولید بن عبدالملک»، «سلیمان بن عبدالملک»، «عمر بن عبدالعزیز»، «یزید بن عبدالملک»، «هِشام بن عبدالملک»، «ولید بن یزید بن عبدالملک»، «یزید بن ولید بن عبدالملک»، «ابراهیم بن ولید بن عبدالملک» و «مروان بن محمد بن مروان» را شامل می‌شود که مجموعا شصت و هشت سال حکومت کردند. 🔹 حکومت امویان چه پیامدهایی داشت؟ 🔸 بنى‌اميّه به فتنه‌هاى بزرگى در جهان اسلام دامن زدند. آنها اسلام را به اسلام بدلى و مُثله شده تبدیل کردند که چیزی جز يك سلسله ظواهر بى‌محتوا نبود. حکومت امویان نظام خلافت را به نظام استبدادی موروثی تبدیل کردند و با برخوردهای تبعیض‌آمیز موجب گسترش ظلم و بی‌عدالتی شدند. آنها با تقویت و ترویج جبرگرایی و حمایت از «مرجئه» به خلیفه و دستگاه خلافت قداست بخشیده و مکه و مدینه را به مرکز لهو و لعب و میدان رقابت رقاصان و کنیزکان آوازه‌خوان تبدیل کردند. 🔹 یعنی اسلام چون پوستین گوسفند وارونه شد؟ 🔸 بله. امام علی (ع) درباره پيامدهای شوم تسلط بنى‌اميّه بر جامعه اسلامى فرمودند: «ترسناك‌ترين فتنه‌هايى كه بر شما وارد مى‌شود، فتنه بنى‌اميّه است كه فتنه‌اى است كور و ظلمانى. سيطره‌اش همه‌جا را فرا مى‌گيرد و بلاى آن، دامن‌گير افراد صاحب بصيرت مى‌شود؛ اما كسانى كه فاقد بصيرت بوده و كوركورانه زندگى مى‌كنند، از آن در امان خواهند ماند. به خدا سوگند، بعد از من خواهيد ديد كه بنى‌اميّه براى شما زمامداران بدى خواهند بود. همان شتر سركشى كه با دهان، گاز گرفته، دست بر زمين مى‌كوبد و با لگد زدن مانع از دوشيدن شيرش مى‌شود. آنان هم‌چنان بر شما حكومت مى‌كنند تا كسى از شما را باقى نگذارند جز آن كسى كه براى آنان سودمند باشد يا حداقل ضررى به آنها نرساند. فتنه و بلاى آنان هم‌چنان دامن‌گير شما خواهد بود تا جايى كه انتقام‌گيرى يكى از شما از آنان، هم‌چون انتقام‌گيرى برده از ارباب يا انتقام‌گيرى انسان از همراهش خواهد بود (كه به آسانى مقدور نيست.) فتنه آنها همانند فتنه‌هاى زشت و ترسناك جاهليت بر شما وارد مى‌شود، به گونه‌اى كه نه نور هدايتگرى در آن به چشم مى‌خورد و نه نشانه و علامت نجاتى.» 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: مجموعه مقالات تاريخى، (نیم نگاهی به ظهور و سقوط بنی‌امیّه)، تالیف: استاد مهدى پيشوائى ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۰ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «اذان» به چه معناست و چگونه در اسلام تشریع شد؟ 🔸 اذان در لغت به معناى اعلام است و در دين به معناى اعلام وقت نماز با الفاظ خاص می‌باشد. در سال دوم هجرى رسول خدا (ص) اذان را در مدینه تشريع کردند. 🔹 اذان از ناحیه خداست یا ابداع پیامبر (ص) است؟ 🔸 شيعه اماميه طبق روايات فراوان ائمه اهلبيت (ع) اتفاق نظر دارند كه اذان از متن دين و شعائر آن و طرح اصول اعتقادات است و خداى متعال آن را بواسطه حضرت جبرائیل امین بر پيامبر (ص) نازل کرده است. در همه فصول اذان نشانه اخلاص، روحانیت، والايى معنى و فخامت محتوا ديده مى‌شود و انسان را به سوى مفاهيم برتر از آنچه در انديشه بشرى است سوق مى‌دهد. اگر دست تشريع بشرى بخواهد بخشى به آن بيفزايد يا جمله‌اى را با جمله ديگر تركيب كند، همچون ريگی در ميان دُرّ و گوهر شناخته مى‌شود. امام باقر (ع) می‌فرماید: «چون رسول خدا (ص) را در «شب معراج» به آسمان بردند و به «بيت المعمور» رسيد و وقت نماز شد، جبرئيل اذان و اقامه گفت. پيامبر خدا (ص) جلو ايستاد و فرشتگان و پيامبران پشت حضرت صف بستند.» 🔹 اذان شیعه چگونه است؟ 🔸 اذان نزد شیعه عبارت است از: «اَللّٰهُ اكْبَر» چهار مرتبه «اَشْهَدُ انْ لاٰ الٰهَ الاّٰ اللّٰه» دو مرتبه «اَشْهَدُ انَّ مُحمَّداً رَسوُلُ اللّٰه» دو مرتبه «حَىَّ عَلىَ الصَّلاٰةِ‌» دو مرتبه «حَىَّ عَلىَ الفَلاٰحِ‌» دو مرتبه «حَىَّ عَلىٰ خَيْرِالْعَمَلِ‌» دو مرتبه «اَللّٰهُ اكْبَر» دو مرتبه «لاٰ الٰهَ الاّٰ اللّٰه» دو مرتبه 🔹 «اشهد انّ علی ولی الله» جزو اذان نیست؟ 🔸 نه. تمام فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که شهادت بر ولایت امام علی (ع) جزو اذان نیست و اگر کسی آن را به عنوان جزئی از اذان بگوید، کار حرامی مرتکب شده و گناه کرده است. اما شهادت بر ولایت امام علی (ع) بدون قصد جزئیت اذان جایز و مستحب است. 🔹 چرا شهادت بر ولایت امام علی (ع) مستحب است؟ 🔸 چون امام علی (ع) به حکم قرآن کریم و فرمایش پیامبر اسلام (ص) ولی خداست و برخی آیات الهی و احادیث متواتر رسول خدا (ع) بر آن گواهی می‌دهند. ضمن اینکه امام صادق (ع) می‌فرماید: «هرگاه كسى از شما به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر (ص) گواهى داد، براى تكميل شهادت به ولايت على (ع) نيز گواهى دهد.» 🔹 چرا شیعیان «حی علی خیرالعمل» می‌گویند؟ 🔸 شیعه در اذان بر اساس سنت پيامبر (ص) پس از حى على الفلاح دو بار حى على خيرالعمل مى‌گوید. در روايات ائمه اهلبيت (ع) اين جمله جزء اذان معرفى شده است. بررسى تاريخ اذان و اقامه به روشنى ثابت مى‌كند كه جمله حى على خير العمل از فصول قطعى اذان بوده است و مؤذنان در عصر پيامبر (ص) و مدتى پس از آن حضرت، اين جمله را ضمن فصول ديگر مى‌گفتند تا اینکه در عصر خلافت «عمر بن خطاب» که مصلحت‌انديشى از رواج بيشترى برخوردار شد، این جمله از اذان حذف گردید. خلیفه دوم دستور داد: «گفتن حىّ على خيرالعمل را ترك كنيد تا مردم به بهانه اين كه نماز بهترين عمل است، جهاد را ترك نكنند». حىّ على خيرالعمل نخستين بار توسط خلیفه دوم و در عصر خلافت او از اذان حذف شد. والا پیش از آن همیشه جزو اذان بوده است. در اذان كنونى برادران اهل سنت نیز جمله حىّ على خيرالعمل وجود ندارد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب‌های: سیمای عقاید شیعه، (اذان و اقامه) و راهنمای حقیقت، «پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه»، (شهادت به ولايت علی علیه السلام)، تالیف: آیت الله العظمی جعفر سبحانی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۱ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «لقمان حکیم» که بود؟ 🔸 لقمان برده سیاه حبشى بود که علیرغم نداشتن نسب‌ معروف و زیبایی ظاهری، يكى از بزرگترين حكماى الهی محسوب می‌شد. لقمان بسیار سفر می کرد، با علما حشر و نشر داشت و به حضور چهارصد پیامبر رسیده بود. قرآن كريم در سوره‌ای که به نام لقمان مزین شده است، می‌فرماید: «وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ» یعنی به راستی ما به لقمان حکمت عطا کردیم که نسبت به خدا سپاسگزار و شاکر باش و هر که سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس می‌گزارد و هر که ناسپاسی کند (به خدا زیان نمی‌زند، زیرا) خدا بی‌نیاز و ستوده است. 🔹 لقمان در کدام عصر و دوره‌ای می‌زیست؟ 🔸 عده‌ای معتقدند لقمان در سال دهم سلطنت حضرت داوود (ع) متولّد شد و تا زمان حضرت يونس (ع) زنده بود. برخی می‌گویند لقمان در زمان حضرت داوود (ع) پيرى سال خورده شده بود و شماری بر اين باورند كه وى در فاصله ميان بعثت عيسى (ع) و پيامبر خاتم (ص) زندگى مى‌كرد. پاره‌ای نیز اوج شهرت لقمان را با سلطنت كيقُباد، سرسلسله كيانيان در ايران مقارن می‌دانند. درباره موطن و محل زندگی لقمان نیز مورخان اختلاف نظر دارند و از بلاد شام، آسیای صغیر، شهرهای ايْله، موصل و رَمله نام برده‌اند. 🔹 لقمان چه پیشه‌ای داشت و چقدر زندگی کرد؟ 🔸 خيّاطى، نجّارى، چوپانى و هيزم‌كشى از جمله پيشه‌هايى است كه به لقمان نسبت داده‌اند. عده‌ای معتقدند لقمان، علاوه بر حكمت، داراى دانش پزشكى، فنّ بيمارى‌شناسى و معالجه بيماران نيز بوده است. درباره طول عمر لقمان نيز گزارش‌هاى مختلفی داده شده است. عمر لقمان را دويست سال، هزار سال و سه هزار سال گفته‌اند. نقل است چون عمر لقمان به آخر رسيد و ملك الموت به سراغش آمد. او را ديد که در ميان نيستان نشسته، زنبيل مى‌بافت. گفت: اى لقمان! سه هزار سال عمر يافتى. چرا خانه‌اى نساختى‌؟ گفت: ابله كسى كه او را چون تويى در پى بُوَد و او را پرواى خانه ساختن باشد! در منابع تاريخى از ایله اردون، رَمله، اسکنریه مصر، یمن و فلسطین به عنوان مدفن لقمان ياد شده است. 🔹 لقمان چگونه به حکمت دست یافت؟ 🔸 لقمان پیامبر و دارای مقام نبوت نبود.، اما از حکمت الهی برخوردار بود. طبق سنت الهی مهمترین رموز دستيابى به حكمت، برخورداری از ايمان، اخلاص، عمل صالح، زهد، غذاى حلال و ... است. نقل است که روزی مردى در برابر لقمان حكيم ايستاد و به او گفت: تو لقمانى‌؟ تو برده بنى نحاسى‌؟ لقمان جواب داد: آرى! گفت: پس تو همان چوپان سياهى‌؟ لقمان گفت: سياهى‌ام كه واضح است! چه چيزى باعث شگفتى تو درباره من شده است‌؟ آن مرد گفت: ازدحام مردم در خانه تو و جمع شدنشان بر درِ خانه تو و قبول كردن گفته‌هاى تو. لقمان گفت: برادرزاده! اگر كارهايى كه به تو مى‌گويم، انجام بدهى، تو هم همين‌گونه مى‌شوى. گفت: چه كارى‌؟ لقمان گفت: فرو بستن چشم، نگهدارى زبان، پاكى خوراك، پاك‌دامنى، وفا كردن به وعده، پايبندى‌ به پيمان، مهمان‌نوازى‌، پاسداشت همسايه‌ و رها كردن كارهاى نامربوط. اين، آن چيزى است كه مرا چنين كرده كه تو مى‌بينى. 🔹 در میان اصحاب پيامبر(ص) و ائمه هدی (ع) کسی هم‌سطح لقمان بود؟ 🔸 بله. رسول خدا (ص) «سلمان فارسی» و امام رضا (ع) «ابو حمزه ثابت بن دينار ثُمالى» و «يونس بن عبدالرحمن» را به لقمان تشبیه کرده‌اند. 🔹 داستان پندهای لقمان به فرزندش چیست؟ 🔸 لقمان داراى فرزندان بسیاری بود, آنها را به گرد خود جمع کرده و نصیحت‌شان مى‌نمود. گرچه با گفتن «یا بُنَیَّ» یعنی اى پسرک من، تنها پسر بزرگش «باران» را مورد خطاب خود قرار مى‌داد، اما خطاب او در حقیقت به همه پسران و فرزندانش, بلکه به همه انسان‌ها بود و با این تعبیر مهرانگیز مى‌خواست عواطف آنها را جلب کرده و به آنها بفهماند که من پدری دلسوز براى شما هستم و نصایح دل‌سوزانه مرا که از روى خیرخواهى است بپذیرید. این شیوه که از روش‌های آموزش مفاهیم اخلاقی و تربیتی است، در نصایح امام على (ع) به دو فرزندش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نیز دیده مى‌شود. قرآن کریم ده اندرز لقمان به فرزندش را درباره توحید، معاد، نماز، امر به معروف، نهى از منکر، صبر و استقامت، تواضع، دورى از خود خواهى، اعتدال در راه رفتن، اعتدال در صدا و سخن گفتن بیان کرده است. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: حکمت‌نامه لقمان، (زندگی‌نامه لقمان)، تالیف: آیت‌الله محمدمحمدی ری‌شهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۲ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا منظور از «دشنام» چیست؟ 🔸 دشنام و ناسزاگويى كه در لغت عرب به آن «سبّ‌» مى‌گويند، يكى از محرمات الهى است كه پيامبر گرامى (ص) به شدّت از آن نهى كرده است. دشنام دادن مطلقاً در اسلام حرام است و هيچ فرد عاقل و دانايى دشنام نمى‌دهد. وقتى به امام علی (ع) گزارش دادند كه برخى از ياران وى شاميان را ناسزا مى‌گويند، آنان را فرا خواند و فرمود: «دوست ندارم دشنام دهنده باشيد، اما اگر كردار آنان را بازگو كنيد و روش آنان را تشريح نمایيد، به حقيقت نزديك‌تر و عذرى رساتر براى شما خواهد بود.» 🔹 مگر «لعن» همان دشنام نیست؟ 🔸 نه. لغت‌شناسان در تفسیر معناى لعن می‌گویند لعن به معنى بيزارى و طرد است. چنان که در قرآن كريم آمده است: «بَلْ لَعَنَهُمُ اللّٰهُ بِكُفْرِهِمْ‌» یعنی خدا آنان را به خاطر كفرشان از رحمت خويش دور ساخت. لعن یعنى بيزارى از اعمال زشت فرد یا افراد، خواه از صحابه باشند يا از تابعان يا از گروه‌هاى ديگر. اظهار بيزارى و تنفر از اعمال زشت، شاخه‌اى از فریضه امر به معروف و نهى از منكر و از شئون انسان‌هاى وارسته است. لعن لازمه ايمان به دين و احكام آن است، خداوند متعال نيز در قرآن کریم گروهى را لعن كرده است. 🔹 یعنی سبّ و لعن با هم متفاوتند؟ 🔸 بله. سبّ یعنی دشنام و ناسزاگویی که كار اراذل و اوباش است، در حالى كه لعن لازمه ايمان به دين و احكام آن است. آنچه مايه اشتباه شده اين است كه سب و لعن با هم مترادف و به يك معنى هستند، در حالى كه دارای دو مفهوم متغاير می‌باشند، هرگز از خدای متعال سبّ و دشنامى سر نزده و رسول خدا (ص) و ائمه الهدی(ع) نیز از اين رفتار ناهنجار پيراسته بوده‌اند، ولى در عين حال همان خداى حكيم و رسول داناى او و جانشین‌نان بر حقش از اظهار انزجار نسبت به گروه‌ها يا افراد ظالم و... خوددارى نكرده و از آنها بيزارى جسته‌اند. 🔹 چگونه خدا و پيامبر (ص) لعن کرده‌اند؟ 🔸 قرآن کریم شيطان، يهود، تهمت زنندگان به بانوان پاكدامن، منكران حق، ظالمان، مفسدان، آزار دهندگان پيامبر و کافران را لعن کرده است، چنان كه مى‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا» یعنی خدا كافران را لعنت كرده و برايشان آتشى سوزان مهيا كرده است. رسول خدا (ص) نیز طوايفى مانند دزد، جوانى كه خود را به شكل زن درآورد، كسى كه حيوانى را به غير نام خدا ذبح كند، كسى كه والدين خود را دشنام دهد، کسی که رشوه بگيرد، زناکار و واسطه زنا و ... را به طور کلی لعن کرده است. گاهى هم آن حضرت افراد مشخص و معينى را لعن نموده است. ائمه اطهار (ع) نیز گروه‌ها و افرادی را لعن کرده‌اند. 🔹 چرا صحابه‌های پیامبر (ص) را لعن می‌کنند؟ 🔸 رسول خدا (ص) پانزده هزار صحابى شناخته شده و هشتاد و پنج هزار صحابى ناشناخته داشته است. صحابه بويژه آنان كه در مكه معظمه تحت فشار بوده و اسلام خود را حفظ كرده و دعوت حق را لبيك گفتند، يا آنان كه پس از هجرت به مدينه با ريختن خون خود، درخت اسلام را در جنگ‌هاى بدر، احد و حنين آبيارى كرده‌اند، يا آنها كه پس از درگذشت پيامبر گرامى (ص) خانه و كاشانه خود را ترك گفته و به جهاد پرداخته‌اند. همه اين گروه‌ها مورد تكريم و تعظيم هستند، زيرا آنان به سان شمع، سوخته و اطراف خود را روشن کرده‌اند و نعوذ باللّه احدى درباره آنها سخنى به طعنه نگفته و جسارتی نکرده است. 🔹 پس چه نوع صحابه‌ای لعن شده است؟ 🔸 هرگاه فردى از صحابه پيامبر (ص) به حكم اين كه معصوم نيست، گناهى را مرتكب شود و ملاك لعن در حق او تحقق يابد، ابراز انزجار از او با ديگران تفاوتى نمی‌کند. وقتی صحابه از مقام و موقعيت خود غافل شده و با وجود درك مصاحبت پيامبر (ص)، بر خلاف دستور او عمل و رفتار كند، اسباب بيزارى از خود را فراهم کرده است. قرآن کریم مى‌فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّٰهُ فِي الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذٰاباً مُهِيناً» یعنی آنان كه خدا و رسول او را آزار مى‌دهند، خدا از آنان در دو جهان بيزار بوده و براى آنان عذاب خوار كننده‌اى آماده ساخته است. حال اگر فردى از صحابه موجبات آزار پيامبر (ص) را فراهم کرده باشد، به طور طبیعی محكوم به حكم اين آيه می‌شود. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: راهنمای حقیقت، «پرسش و پاسخ پیرامون عقاید شیعه»، (دشنام و ناسزاگویی)، تالیف: آیت الله العظمی جعفر سبحانی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۳ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا علمای اهل سنت نیز «وهابیّت» را نقد کرده‌اند؟ 🔸 بله. مثلا استاد «سید محمد بن علوی المالکی الحسنی» که پيرو مذهب «مالكى» و از ذرّیه حضرت فاطمه (ع) و ملقب به «الحسنى» است و خود را «خادم العلم الشريف بالبلد الحرام» مى‌خواند، کتابی تحت عنوان «مفاهيم يجب أن تصحّح» به معنای «مفاهيمى كه بايد اصلاح گردد.» را در نقد افكار و عقايد وهابیّت تندرو نگاشته است. این کتاب در ایران با عنوان «وهابیّت و بازنگری از درون» توسط «دکتر انیسه خزعلی» ترجمه و منتشر شده است. 🔹 استاد علوی المالکی کیست؟ 🔸 علوی المالکی در کشور عربستان و شهر مکّه معظمه به دنیا آمد و زندگی کرد. او تحصیلات عالی خود را در «دانشگاه الازهر» مصر با اخذ مدرک دکترا به پایان رساند و برای تحقیق در علوم اسلامی به کشورهای سوریه، هند، پاکستان، یمن، اندونزی و مغرب سفر کرد. علوی المالکی سپس به عنوان استاد و مدرس رسمی «دانشکده شریعت» عربستان انتخاب شد و مدتی نیز ریاست کمسیون داوری مسابقات بین‌المللی قرآن کریم مکّه معظمه را بر عهده گرفت. او عالمی شجاع و دارای حلقه درسی متراکم و پر شور بود. علما و بزرگان مكّه و رجال سياسى كشور سعودى احترام فوق‌العاده‌اى براى او قائل بودند. 🔹 ایشان در این کتاب چه می‌گوید؟ 🔸 ایشان در این کتاب با لحنى مؤدّبانه و عالمانه به نقد مهم‌ترين پايه‌هاى فكرى وهابیّت تندرو می‌پردازد و در همه جا به آيات قرآن کریم و احاديث پيغمبر اكرم (ص) استناد می‌کند و به كتاب‌ها و منابع معتبر اهل سنّت ارجاع می‌دهد كه وهّابىون قادر به انكار آن نیستند. نویسنده معتقد است كه يك سلسله مفاهيم در باور وهابیون شکل گرفته است كه سبب تكفير بسيارى از مسلمانان و اباحه نفوس و اموال آنها شده و رشته وحدت اسلامی را از هم گسسته است، از این رو در صدد اصلاح این نوع از مفاهیم دینی برآمده است. 🔹 کتاب شامل چه ابوابی است؟ 🔸 كتاب به ترتیب در سه باب مباحث عقیدتی، مباحث نبوی و مباحث متفرقه سامان یافته است. باب اول شامل ۳۷ موضوع است و در آن به مسائل مربوط به كفر و ايمان پرداخته و می‌نویسد سلفی‌ها در فهم حقيقت امورى كه انسان را از دايره اسلام خارج مى‌كند، به خطا رفته‌اند تا آنجا كه هر كس را که با آنها مخالفت کند را تكفير مى‌كنند، به حدّى كه تمام مسلمانان روى زمين را - جز عدّه كمى - كافر مى‌شمرند. باب دوم شامل ۱۸ موضوع است و در آن به خصائص و حقیقت انسانی پیامبر (ص) پرداخته و مقام والاى رسول خدا (ص) را طبق آيات و روايات اسلامى روشن می‌کند، سپس مفهوم تبرّك جستن به آثار پیامبر خدا (ص) و اين كه هيچ ارتباطى به مسأله شرك ندارد را بیان می‌کند. آنگاه موارد زيادى از روايات و اقوال علما در جواز تبرّك بوسيدن دست پيامبر (ص)، تبرّك به ظرفى كه از آن آب مى‌نوشيد، تبرّك به خانه آن حضرت، تبرّك به منبر و قبر شريف آن بزرگوار و تبرّك به آثار صالحين و انبياى پيشين را شمرده و به قدری از منابع كتب معروف اهل سنّت مى‌آورد كه جايى براى ترديد باقى نمى‌گذارد. همچنین اسامى گروه زيادى از صحابه را نام مى‌برد كه به آثار رسول اللّٰه (ص) تبرّك مى‌جستند. باب سوم شامل ۲۰ موضوع است و در آن به زیارت پیامبر (ص) پرداخته و به استحباب زيارت قبر رسول خدا (ص) و دعا كردن در كنار آن و تبرّك به آثار آن حضرت مى‌پردازد و در اين رابطه كلمات زيادى از علماى بزرگ پيشين نقل مى‌كند. در پايان نیز به بزرگداشت ميلاد پيامبر (ص)، روز هجرت آن حضرت، زمان بعثت، نزول قرآن، پيروزى مسلمين در غزوه بدر و شب نيمه شعبان می‌پردازد. 🔹 این کتاب چه تاثیراتی در جوامع اسلامی داشته است؟ 🔸 اين كتاب در «دبى» چاپ شده و در اكثر كشورهاى اسلامى با استقبال روبرو شده است. در عربستان نیز علیرغم سانسور شديدى كه سلفى‌هاى متعصّب بر بازار كتاب آن دارند، توزیع شده است. گروه زيادى از علماى بزرگ اهل سنّت مصر، مراكش، سودان، بحرين، پاكستان و امارات و غير آن بر اين كتاب تقريظ نوشته و نظرات علوی المالکی و شجاعت او را ستوده‌اند كه ۲۳ نمونه از آن در آغاز كتاب ثبت شده و حكايت از نوعى اجماع درباره آن دارد. 🔹 چگونه وهابیون المالکی را تحمل کردند؟ 🔸 علمای وهابی و حنبلی نسبت به این کتاب عکس‌العمل شدیدی از خود نشان دادند. آنها نویسنده را طرد و تکفیر کرده و مدت‌ها او را در محاصره و تحت نظر قرار دادند و انتشار کتابش را ممنوع کردند، ولی این امر مانع از انتشار، نفوذ و تاثیرگذاری آن بر نفوس مسلمين نشد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: وهابیّت بر سر دو راهی، (السيد محمد بن علوى و نقد شجاعانه‌اش)، تالیف: آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۴ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا «اويس قَرَنى» که بود؟ 🔸 «اویس بن عامر تمیمی» معروف به اویس قرنی از قبيله «بنى مراد» و از تيره «قرن» یمن بود. او که از راه شتربانی زندگی می‌کرد، بدون اینكه رسول خدا (ص) را ببيند، مسلمان شد و در زمره «تابعين» قرار گرفت. پيامبر (ص) فرمود: «اويس بهترين و نيكوكارترين تابعين است.» 🔹 چرا اویس پيامبر (ص) را ندید؟ 🔸 اویس مادرى پیر و نابینا داشت که از او پرستاری می‌کرد. روزی از مادرش اجازه گرفت تا به دیدار محبوبش رفته و زود باز گردد، ولی وقتی وارد مدینه شد، پیامبر (ص) در خانه نبود. او ناچار به دیارش بازگشت تا از فرمان مادرش سرپیچی نکرده باشد. پیامبر (ص) وقتی به خانه رسید، فرمود: «این نور کیست که در خانه می‏‌بینم؟.» گفتند: «شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و زود رفت.» فرمود: «این نور را در خانه ما هدیه گذاشت و رفت.» 🔹 اویس چگونه شخصیتی بود؟ 🔸 او به زهد و پارسایی شهرت داشت و از جمله زاهدان معروف تابعین بود. در معرفت و شناسايى حق، مراحل بلندى پيموده و به درجات عالى رسيده‌ بود، اما كسى از عظمت روحى و مراتب معنوىش آگاه نبود. پيامبر (ص) پرده از راز او برداشت و اویس را به مسلمانان معرفى کرد. رسول خدا (ص) بارها به ديدار اويس قرنى اظهار اشتياق کرده و می‌فرمود: «هر كس او را ببيند، سلام مرا به او برساند.» گفتند: «يا رسول‌اللّه! اويس قرنى كيست كه اين مقدار به ياد او هستى و شوق ديدار او را در دل دارى و ياران خود را سفارش مى‌كنى كه سلام شما را به او برسانند؟» فرمود: «او با وجود عظمت و شخصيتى كه دارد، در نظر شما يك فرد عادى است، اگر از ميان شما غائب گردد، هرگز سراغ او را نمى‌گيريد و اگر در انجمن شما حاضر شود، به او اهميت نمى‌دهيد، او در پيشگاه الهى مقام بزرگى دارد، به طورى كه در روز رستاخيز در سايه شفاعت او قبايلى مانند «ربيعه» و «مضر» وارد بهشت مى‌شوند.» همچنین از رسول خدا (ص) نقل شده است که‌ فرمود: «بوی بهشت از جانب قرن می‏‌وزد، ای اویس قَرَن؛ چقدر به تو علاقه دارم، هر که او را ملاقات کرد، از جانب من به او سلام برساند.» گفت بوی بوالعجب آمد به من ... هم‌چنانک مر نبی را از یمن ... که محمد گفت بر دست صبا ... از یمن می‌آیدم بوی خدا ... بوی رامین می‌رسد از جان ویس ... بوی یزدان می‌رسد هم از اویس ... از اویس و از قرن بوی عجب ... مر نبی را مست کرد و پر طرب ... چون اویس از خویش فانی گشته بود ... آن زمینی آسمانی گشته بود. 🔹 اویس چگونه به امام علی (ع) پیوست؟ 🔸 امام در مسير حرکت خود به سوى «صفين» در نقطه‌اى به نام «ذى‌قار» در نزديكى «بصره» توقف کرد و فرمود: «هزار نفر از طريق كوفه خواهند رسيد و همگى با من پيمان مرگ بسته، آمادگى خود را براى كشتن و كشته شدن در ركاب من اعلام خواهند كرد.» طولى نكشيد که ۹۹۹ نفر از راه رسيده و با امام بيعت کردند. «ابن‌عباس» مى‌گويد: «من سخت در تعجب فرو رفتم و دست‌خوشِ اضطراب شدم كه چرا شماره آنها به هزار نفر نرسيد، زيرا بيم آن داشتم كه اگر اين پيش‌گويى تحقق نيابد، ممكن است مخالفان، آن را دستاويز خُرده‌گیری‌های خود قرار دهند که ناگهان مردی مسلح و پشمينه‌پوش از راه رسيد و به حضور امام علی (ع) شرفياب شد و گفت: دستت را بده تا با تو بيعت كنم. امام فرمود: بر چه اساسى بيعت مى‌كنى‌؟ گفت: بر اساس پيروى از فرمان تو، مبارزه و فداكارى در ركاب تو، تا هنگامى كه جان بسپارم يا اين‌كه پيروزى نصيب شما گردد. امام پرسید: اسم تو چيست‌؟ گفت: اويس، اويس قرنى‌؟! امام فرمود: پيامبر خدا (ص) به من خبر داد كه من شخصى از امت او را ملاقات مى‌كنم كه نامش اويس قرنى است، او از اعضاى حزب خدا و پيامبر (ص) است، در راه خدا به شهادت خواهد رسيد و روز رستاخيز در سايه شفاعت او قبايلى مانند ربيعه و مضر وارد بهشت مى‌شوند. 🔹 بيعت اویس چه تاثیری در جنگ داشت؟ 🔸 بيعت شخصیتى مانند اويس، شركت در جنگ و شهادت او، سند ديگرى بر حقانيت امام علی (ع) و جرقه‌ای در قلب‌های تاریک بود. چنان‌که روزى در جنگ صفين، شخصى از ميان سپاه شام بيرون آمد و با صدای بلند از سپاه عراق پرسید: آيا اويس در ميان شماست‌؟ گفتند: بله، منظورت چيست‌؟ گفت: از پيامبر (ص) شنيدم كه فرمود: اويس بهترين و نيكوكارترين تابعين است. او سپس به سپاه عراق پيوست. 🔹 اویس چگونه به شهادت رسید؟ 🔸 اويس در جنگ صفين، جزء نيروهاى پياده‌ نظام بود. او با كمال رشادت و دلاورى جنگید و در رکاب امام به شهادت رسید. مزار منسوب به او در شهر «رقه» سوریه در کنار مقبره «عمار یاسر» قرار دارد که در حمله گروه تکفیری به سوریه توسط داعش تخریب شد. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: شخصیت‌های شیعه در صدر اسلام، (اويس قرنى)، بحث‌های آیت‌الله العظمی جعفر سبحانی، نگارش و پژوهش: استاد مهدی پیشوائی ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa
‌♦️ الو سلام حاج آقا / ۶۵ 🔸 سلام بفرمایید. 🔹 حاج آقا منظور از «منافق» چیست؟ 🔸 نفاق یعنی کفرِ در پشت پرده و منافق کافری است که کفر خودش را مخفی می‌کند. بدین صورت که فکر و اندیشه‌‏اش یک جور است و زبانش جور دیگر یا درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در یک جهت است و ظواهرش در جهت دیگر. در دل خدا را قبول ندارد، اما متظاهر به خداپرستی است. در دل ضد انقلاب است و در ظاهر فدایی آن. 🔹 علت حساسیت قرآن نسبت به منافقین چیست؟ 🔸 قرآن کریم بیش از کفار و مؤمنین به منافقین پرداخته و در مواردی آیات مربوط به منافقین را با کلمه‏ «اَلا» یعنی آگاه باشید! آغاز می‌کند. علتش این است که خطر منافقین را برای اسلام بیش از کفار می‌داند. کفار خدا و پیغمبرش را قبول نداشته و آن را علناً اظهار می‌کنند، در نتیجه تکلیف مسلمانان با آنها روشن است. اما منافقین کفر خود را پنهان کرده و ادعای ایمان می‌کنند و در نتیجه مسلمانان را فریب داده و از درون به آنها ضربه می‌زنند. 🔹 منافقین چه خصائصی دارند؟ 🔸 قرآن از منافقین با صفات و ویژگی‌هایی خاصی یاد می‌کند. از جمله می‌فرماید: منافقین مردمانی متظاهر هستند و بیش از مؤمنان اظهار ایمان می‌کنند. منافقین نیرنگ‌‏باز، حقّه‏‌باز و فریبکارند. منافقین به بیماری روانی و روحی مبتلا هستند. امر بر منافقین مشتبه شده و خود را در مسیر اصلاح جامعه می‌دانند. بر تباهکاری خود لباس اصلاح پوشانده‌‏ و خودشان هم آن را باور می‌کنند. منافقین مردمانی سفیه و احمقند که دیگران را سفیه می‏‌پندارند. منافقین دو چهره دارند، ظاهر و باطن‌شان با هم متفاوت است. 🔹 خطر منافقین به صدر اسلام محدود نمی‌شود؟ 🔸 نه. خطر نفاق همیشه اسلام را تهدید کرده و می‌کند، اما این خطر همیشه به یک شکل نبوده و حسب شرایط و اقتضائات زمان تغییر می‌کند. هر چقدر انسان از نظر تمدن پیشرفت می‌کند، قدرت نفاق آن نیز بیشتر می‌شود. انسان هزار سال قبل یک صدم نفاق انسان امروز را نداشته است. به صورتی که حتی بسیاری از الفاظی که امروز رایج است، الفاظ منافقانه است؟! 🔹 چه الفاظی منافقانه است؟ 🔸 مثلا کلمه «استعمار» در لغت به معنای عمران و آبادی است و خداوند می‌فرماید: «هُوَ انْشَأَکمْ مِنَ الْارْضِ وَ اسْتَعْمَرَکمْ فیها» یعنی خدا شما را از زمین به وجود آورد و شما را در زمین استعمار کرد. یعنی از شما طلب کرد و شما را مکلف کرد به عمران و آبادانی زمین. استعمار یعنی به دنبال آبادانی رفتن. کشورهای استعمارگر هم هرجا می‌روند، نمی‌گویند ما آمده‌ایم منافع شما را غارت کنیم، بلکه می‌گویند ما آمده‌ایم سرزمین شما را آباد کنیم و به ظاهر همین کار را می‌کنند و خدماتی به مستعمرات خود ارائه می‌دهند، اما هزار برابر خدمات‌ ارائه شده، از منابع آنها چپاول می‌کنند. پس واژه استعمار امروز یک لغت منافقانه است، یعنی ظاهرش چیزی است و باطنش چیز دیگر. واژگان دیگری مانند حقوق بشر، آزادی زن، دموکراسی و ... نیز از این قبیل‌اند. 🔹 قرآن حساسیت ویژه‌ای نسبت به منافقین دارد؟ 🔸 بله. خداوند متعال در مورد منافقین آیات زیادی را نازل کرده است، در حقیقت تاکیدات قرآن هشداری است به مسلمانان که همواره بایستی مواظب منافقین باشند و فریب آنها را نخورند، زیرا منافقین اختصاص به صدر اسلام ندارند، آنها در هر زمانی وجود دارند تا در میان صفوف مسلمانان رخنه کنند، تظاهر به اسلام نمایند، از پشت خنجر بزنند و کار «ستون پنجم» را بکنند. گویا در جنگ بین‏‌الملل اول یکی از ارتش‌ها چهار دسته داشت که با تجهیزات نظامی مستقیما با دشمن می‌جنگیدند و گروهی نیز به داخل ارتش دشمن رسوخ کرده و آنان را اغفال می‌نمودند. نام این دسته مخفيانه که بیش از چهار دسته علنی موثر بودند را ستون پنجم گذاشته‌‏ بودند. آنها داخل صفوف دشمن نفوذ کرده و از درون ضربه‌های هولناک خود را وارد می‌کردند. قرآن می‌گوید همیشه خطر ستون پنجم، جامعه مسلمانان را تهدید می‌کند، کسانی که می‌گویند: «امَنّا بِاللهِ وَ بِالْیوْمِ الْاخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ‏» یعنی به خدا و روز قيامت ايمان آورده‌ايم و حال آنكه آنان مؤمن نيستند. سپس می‌فرماید: «يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ» آنها با خدا و بندگان خدا هم خدعه می‌کنند. می‌گویند ما طرفدار اسلام و انقلابیم، اما در بزنگاه‌های تاریخی دقیقا به نقطه‌ کانونی اسلام و انقلاب حمله کرده و ضربه می‌زنند. 🔹 ممنون حاج آقا ✍️ اکبر مظفری 📚 برداشتی از کتاب: آشنایی با قرآن، جلد دوم، (خطر منافق)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) ▪️به ما بپیوندید: https://eitaa.com/alosalamhajaqa