eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
872 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
629 ویدیو
65 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
#آقای_طرح طرح آنتن برای دریافت رادیو #شهید_محمد_خاکفیروز #شهید_حسین_آزمایش #موقعیت_الصابرین خردادماه 1364 @alvaresinchannel
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 شهادت ✍✍✍✍ آدم دقیق و نکته سنجی بود. همیشه خودکار و قلم همراهش بود . نکات آموزشی رو به دقت و با همه ی جزئیاتش یاداشت میکرد. مخصوصا در کلاس های انتقال تجربیات که توسط فرمانده گردان تخریب اداره میشد خیلی سووال میکرد تا حدی که بعضی از بچه ها بهش اعتراض مبکردند. بعضی وقت ها هم که فرمانده از سووال هاش به تنگ میومد میگفت اینکه دلت میخواد. این نکته سنجی و دقت ایشون موجب شده بود که در و مورد توجه فرماندهان گردان باشه توی قبل از مشغول آموزش غواصی بودیم . اونجا هم ول کن نبود وسط آب مدام سووال و جواب میکرد. من هم برای اینکه همه از شر سووالهاش خلاص شوند دستش رو فشار میدادم که سرش زیر اب بره. اون هم عصبانی میشد. خیلی بود. در شناسایی در توسط بعثی ها اسیر شد. چند روز بعد خبرش به ما رسید. من تا شنیدم که خاکفیروز رو گرفتند به شوخی گفتم حتما داشته از سووال و جواب میکرده که گرفتار شده. رو بعد از اسارت زیر شکنجه به شهادت رسوندند و پیکر مطهرش بعد از 10 سال به میهن اسلامی بازگشت 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧 💦 ❇️ در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود. چرا که آنان در ماموریت های و و هنگام زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند. ماهیت کار در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت بایستی با حداقل نفرات انجام میشد در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد. بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند. با اندکی تحقیق در واحدهای تخریب یگانهای عملیاتی و تعداد اندک اسرا ی این واحدها نسبت به شهداء به صدق گفتار امام عزیز میتوان پی برد. به عنوان نمونه گردان سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است. یک نفر در (عباس باقری) ، یک نفر در ۲ (مجیدمطیعیان)، دو نفر در (جعفرحیدریان-مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی عملیات در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند. و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است. و شنیدنی ترین خاطرات دشمن را از زبان شنیده بودیم. شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شود و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد.. غلام تعریف میکرد در حین فرار سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم. غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم و دوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم...اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد. اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ،اونها رو قال گذاشتم این خاطره ذره ای از جسارت بچه های تخریبچی در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد. از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است . و بودند رزمنده هایی مثل که در شناسایی عملیات کربلای 2 در داخل میدان مین و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت. جامانده از شهدا جعفرطهماسبی ☘️ ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ @alvaresinchannel
⚡️✨✨✅ نکته: خوشحال باشیم یا متاسف در دوستان مقید به تقسیم جزء قرآ« و ختم آن هستند شکی نیست که کار خوب و پسندیده ای هست اما ایکاش کسی بانی میشد و به یاد و یا مناسبت سماجت میکرد تا به جاماندگان از شهدا مطالب خود را بنویسند و یا بازگو کنند شهدا عمل به وظیفه میکردند امروز این تکلیف و وظیفه ی ماست که نگذاریم خاطرات شفاهی در سینه ها محو شود گذشت در پیش است شهدای تخریبچی عملیات
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 عملیات کربلای 2 در ساعت 1 بامداد روز 10 شهریور ماه در توسط رزمندگان اسلام انجام شد. ✅ در این عملیات حضور داشت. ✅ در این عملیات با اسارت در ماموریت شناسایی عملیات و شهید و در حین عملیات سهمی در این عملیات داشت. این عملیات یک هفته قبل از سال 65 آغاز شد و رزمندگان اسلام با (ع) به دشمن یورش بردند. یاد و خاطره شهدای این عملیات گرامیباد. @alvaresinchannel
💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧💦💦💧 💦 ❇️ در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود. چرا که آنان در ماموریت های و و هنگام زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند. ماهیت کار در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت بایستی با حداقل نفرات انجام میشد در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد. بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند. با اندکی تحقیق در واحدهای تخریب یگانهای عملیاتی و تعداد اندک اسرا ی این واحدها نسبت به شهداء به صدق گفتار امام عزیز میتوان پی برد. به عنوان نمونه گردان سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است. یک نفر در (عباس باقری) ، یک نفر در ۲ (مجیدمطیعیان)، دو نفر در (جعفرحیدریان-مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی عملیات در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند. و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است. و شنیدنی ترین خاطرات دشمن را از زبان شنیده بودیم. شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شود و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد.. غلام تعریف میکرد در حین فرار سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم. غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم و دوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم...اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد. اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ،اونها رو قال گذاشتم این خاطره ذره ای از جسارت بچه های تخریبچی در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد. از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است . و بودند رزمنده هایی مثل که در شناسایی عملیات کربلای 2 در داخل میدان مین و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت. جامانده از شهدا جعفرطهماسبی ☘️ ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ @alvaresinchannel
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸 تیم شناسایی عملیات ✍️✍️✍️ راوی : قرار شد چند نفر بریم برای ماموریت جدید پشت تویوتا کالسکه ها سوار شدیم و اومدیم سمت چند تا از بچه های لشگر هم بودند از جمله . بعد یکی دو روز همراه و رفتیم در نزدیک ارتفاعاتی که به نام و ارتفاعات 2519 مشهور بودند ،مستقر شدیم. مراحل شناسایی موانع دشمن برای عملیاتی بود که بعدا به معروف شد، روز ها و شبهای زیادی رو در اونجا موندیم ، روزها از دیدگاه با دوربین منطقه رو میدیدیم و غروب راه می افتادیم و از ارتفاع پایین میرفتیم تا ضمن شناسایی میدان مین و میدان موانع دشمن ، راهکار مناسبی پیدا کنیم برای پایین اوردن رزمنده ها از ارتفاعات تا پای میدان. تا نزدیکیهای صبح گشت میزدیم و سپیده راه می افتادیم به سمت بالای ارتفاع تا به مقر برسیم. ✅ هم با یکی از بچه های اطلاعات لشگر از یک راهکار دیگه کار رو انجام میدادند ، تا اینکه یک شب که رفتیم گشت شناسایی موانع دشمن وقت برگشتن تا نزدیک صبح منتظر اومدن خاکفیروز شدیم اما برنگشتند.مجبور شدیم بدون ایشون منطقه رو ترک کنیم و در شناسایی عملیات کربلای 2 مفقود شد. نیومدن شهید خاکفیروز ترس و دلهره ای رو بجونمون انداخته بود که احتمال میدادیم ، ایشون اسیر شده باشه و دشمن از قرار و برنامه عملیات خبردار شده باشه ، چند شبی کار رو تعطیل کردیم تا اینکه با مشورتهای فرماندهان ، قرارشد کار رو ادامه بدیم ، مراحل شناسایی میدان مین انجام شد و تقریبا از سنگر های کمین دشمن و موانع کاشته شده دشمن براورد خوبی پیدا کرده بودیم. کارها شناسایی تکمیل شد و آماده ساعت عملیات شدیم. 🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 عملیات کربلای 2 در ساعت 1 بامداد روز 10 شهریور ماه در توسط رزمندگان اسلام انجام شد. ✅ در این عملیات حضور داشت. ✅ در این عملیات با اسارت در ماموریت شناسایی عملیات و شهید و در حین عملیات سهمی در این عملیات داشت. این عملیات یک هفته قبل از سال 65 آغاز شد و رزمندگان اسلام با (ع) به دشمن یورش بردند. یاد و خاطره شهدای این عملیات گرامیباد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 برای اولین بار بعد از 35 سال در میخوانید نقش در و ماموریت شناسایی تیمی که به عمق دشمن برای شناسایی نفوذ کرد و هرگز برنگشت. ✅ به روایت فرمانده اطلاعات عملیات لشگر 10 🔶 هجدهم مرداد ماه سال 65 بود که به ما ماموریت شناسایی در منطقه پیرانشهرابلاغ شد . رزمندگان لشگربعد از یک ماه درگیری و ماموریت های سخت در عملیات کربلای یک اجازه مرخصی پیدا کرده بودند و در تهران روزگار میگذروند. بعد از ابلاغ ماموریت مجبور بودیم چند روزی صبر کنیم تابچه ها از مرخصی برگردند. بعد از اومدن بچه ها به منطقه اولین اقدامی که کردیم سنگر دیدبانی در منطقه مورد شناسایی مشخص کرده و تعدادی از بچه های اطلاعات را برای دیدگاه و نظارت بر تحرکات دشمن به کارگرفتیم و بلافاصله پس از كار ديدگاه بچه‌ ها را برای شناسایی مواضع و موانع دشمن اعزام شدند اواسط ماه ذي‌الحجه بود و به دليل کامل بودن نور ماه در آسمان تا حدودي كار بچه های شناسایی رو سخت میکرد البته تا حوالي مواضع دشمن مشکلی نبود ولي چون از آنجا به بعد بچه های شناسایی برای دیده نشدن توسط دشمن نیاز به تاريكي محض داشتند نگرانی بوجود می آمد ما چهار تيم سه يا چهار نفره را از چهار نقطه براي منطقه دشمن رها میكرديم كه دو تا از آنها منطقه را شناسايي كردند و دو تيم ديگر هم مسيري را به عنوان راه‌ كار انتخاب کنند الحمدلله تا حد زيادي موفق بوديم چون در شبهايي كه نور ماه مناسب شد. نيروهاي گشتي ظرف يك يا دو شب مواضع و موانع دشمن را كور كرده و به عمق دشمن و جاده‌هاي مواصلاتي برای شناسایی رسیدند چون بعضي جاهاي منطقه صعب‌العبور و كوهستاني بود با نيروهاي اطلاعات عمليات قرارگاه هماهنگ میشدیم و انها به جهت تسلطی که بر منطقه داشتند عكس ، نقشه و یا بلدچي در اختیار ما میگذاشتند که کار به مشکل برخورد نکند بچه‌ها شناسایی به سرعت كار شناسایی خود را با وجود سختی های کار در کوهستان طي هفت يا هشت روز انجام دادند . دو یا سه شب قبل از عمليات از طريق فرماندهي به ما اعلام شد که برای شناسایی پل دشمن در بچه ها اعزام شوند و اطلاعاتی بیاورند. مسیر طولانی بود و بچه ها باید مسیر 4 کلیومتری را به عمق دشمن نفوذ میکردند . جمع بندی تخصصی ما این بود که رفتن به آن سمت با توجه به حساسيتي كه دشمن دارد و فعاليت نيروهاي خود را زياد كرده درست نباشد ولي چون فرماندهي گفته بود ما یک تیم دونفره از بچه های اطلاعات و تخریب رو برای این ماموریت اعزام کردیم برادر اسماعیلی از اطلاعات عملیات و خاکفیروز از تخریب برای نفوذ در عمق دشمن آماده شدند و این برادران با توجه به تجربیاتی که داشتند برای نفوذ در عمق به علت طولانی بودن مسافت و کوهستانی بودن بیش از یک شب فرصت میخواستند که با مشورت با فرماندهی به آنها اجازه شد که اگر نیاز دیدند در منطقه بمانند. پل در عقبه دشمن و درعمق چهار كيلومتري خط مقابل دشمن بود و بچه ها اعزام شدند و بعد از آن ما نتوانستیم هیچ خبری از آنها پیدا کنیم.حتی یکی دو تیم از بچه های اطلاعات رو هم برای کسب خبر و وارسی منطقه ای که اعزام شده بودند فرستادیم اما هیچ خبری مبنی بر اسارت و شواهدی از شهادت این دو عزیز پیدا نکردیم خبر این اتفاق رو به فرماندهی اعلام کردیم . چون روزي كه بچه‌ها مي‌خواستند از نقطه رهايي رها شوند قرار گذاشتيم فقط يك شب در منطقه بمانند لذا وقتي يك شب گذشت و نيامدند به فرماندهي اطلاع دادیم. و درتاریخ 7 شهریورماه سال 65 در حین ماموریت شناسایی بر اثر انفجار مین به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان توسط گزوه تفحص کشف گردید و به میهن عزیزمان برای خاکسپاری انتقال پیدا کرد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 عملیات کربلای 2 در ساعت 1 بامداد روز 10 شهریور ماه در توسط رزمندگان اسلام انجام شد. ✅ در این عملیات حضور داشت. ✅ در این عملیات با اسارت در ماموریت شناسایی عملیات و شهید و در حین عملیات سهمی در این عملیات داشت. این عملیات یک هفته قبل از سال 65 آغاز شد و رزمندگان اسلام با (ع) به دشمن یورش بردند. یاد و خاطره شهدای این عملیات گرامیباد. @alvaresinchannel
دویاسه شب قبل ازعمليات کربلای2 ازطريق فرماندهي به مااعلام شدکه برای شناسایی پل دشمن در بچه ها اعزام شوندواطلاعاتی بیاورند. مسیرطولانی بودوبچه هابایدمسیر4 کلیومتری رابه عمق دشمن نفوذمیکردند . جمع بندی تخصصی مااین بودکه رفتن به آن سمت باتوجه به حساسيتي كه دشمن داردو فعاليت نيروهاي خودرا زيادكرده درست نباشد ولي چون فرماندهي گفته بودما یک تیم دونفره ازبچه های اطلاعات و تخریب روبرای این ماموریت اعزام کردیم برادراسماعیلی ازاطلاعات وخاکفیروزاز تخریب برای نفوذدرعمق دشمن آماده شدندو این برادران با توجه به تجربیاتی که داشتندبرای نفوذ در عمق به علت طولانی بودن مسافت وکوهستانی بودن بیش ازیک شب فرصت میخواستندکه بامشورت بافرماندهی به آنهااجازه شدکه اگرنیازدیدند درمنطقه بمانند. پل درعقبه دشمن ودرعمق چهار كيلومتري خط مقابل دشمن بودوبچه هااعزام شدند وبعداز آن ما نتوانستیم هیچ خبری از آنها پیدا کنیم.حتی یکی دو تیم ازبچه های اطلاعات روهم برای کسب خبر و وارسی منطقه ای که اعزام شده بودند فرستادیم اما هیچ خبری مبنی بر اسارت و شواهدی از شهادت این دو عزیز پیدا نکردیم.چون روزي كه بچه‌ها مي‌خواستند از نقطه رهايي رها شوند قرار گذاشتيم فقط يك شب درمنطقه بمانندلذا وقتي يك شب گذشت و نيامدند به فرماندهي اطلاع دادیم.(راوی:شهیدحاج احمدعراقی فرمانده اطلاعات عملیات لشگر10) و درتاریخ 7 شهریورماه سال 65 در حین ماموریت شناسایی بر اثر انفجار مین به شهادت رسیدند و پیکرمطهرشان توسط گروه تفحص کشف گردید و به میهن عزیزمان برای خاکسپاری انتقال پیداکرد. @alvaresinchannel
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 شهادت ✍️✍️✍️✍️ آدم دقیق و نکته سنجی بود. همیشه خودکار و قلم همراهش بود . نکات آموزشی رو به دقت و با همه ی جزئیاتش یاداشت میکرد. مخصوصا در کلاس های انتقال تجربیات که توسط فرمانده گردان تخریب اداره میشد خیلی سووال میکرد تا حدی که بعضی از بچه ها بهش اعتراض مبکردند. بعضی وقت ها هم که فرمانده از سووال هاش به تنگ میومد میگفت مثل اینکه دلت میخواد. این نکته سنجی و دقت ایشون موجب شده بود که در و مورد توجه فرماندهان گردان باشه توی قبل از مشغول آموزش غواصی بودیم . اونجا هم ول کن نبود وسط آب مدام سووال و جواب میکرد. من هم برای اینکه همه از شر سووالهاش خلاص شوند دستش رو فشار میدادم که سرش زیر اب بره. اون هم عصبانی میشد. خیلی بود. در شناسایی در توسط بعثی ها اسیر شد. چند روز بعد خبرش به ما رسید. من تا شنیدم که خاکفیروز رو گرفتند به شوخی گفتم حتما داشته از سووال و جواب میکرده که گرفتار شده. رو بعد از اسارت زیر شکنجه به شهادت رسوندند و پیکر مطهرش بعد از 10 سال به میهن اسلامی بازگشت 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 عملیات کربلای 2 در ساعت 1 بامداد روز 10 شهریور ماه در توسط رزمندگان اسلام انجام شد. ✅ در این عملیات حضور داشت. ✅ در این عملیات با اسارت در ماموریت شناسایی عملیات و شهید و در حین عملیات سهمی در این عملیات داشت. این عملیات یک هفته قبل از سال 65 آغاز شد و رزمندگان اسلام با (ع) به دشمن یورش بردند. یاد و خاطره شهدای این عملیات گرامیباد. @alvaresinchannel
🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁 🍁 یاد و خاطره دلاور مردی این شیران در بند را گرامی میداریم. ☑️ در زمره کسانی بودند که احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود. چرا که آنان در ماموریت های شناسایی و مین گذاری و هنگام معبر زدن کاملا خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها یک سیم چین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند فقط در شرایط خاصی میتوانستند از آن استفاده کنند. ماهیت کار تخریبچیان در جبهه انفرادی بود یعنی ماموریت با حداقل نفرات انجام میشد در خاطرات رزمنده های تخریبچی که غالبا هم بیان نشده و فقط در گعده های خودشان قابل شنیدن است موارد زیادی از احتمال اسارت صددرصد آنها میتوان پیدا کرد. بارها شنیده شد که تک وتنها از موانع گذشته اند و پا در میدان مین گذاشته اند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته مواجه شده اند . و در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفته اند. لشگرده سیدالشهدا علیه السلام در طول 6 سال حیات خود در دفاع مقدس بیش از 140 شهید تقدیم نمود ولی تعداد آزاده های این واحد در ماموریت های محوله فقط 5 نفر است. یک نفر در (عباس باقری) ، یک نفر در (مجیدمطیعیان)، دو نفر در (جعفرحیدریان- مجیدمهرورز)و یک نفر هم در شناسایی در جزیره ام الرصاص(عبدالله سمنانی) به اسارت دشمن در آمدند. و خاطرات فرار از چنگال دشمن آنها از زبان خودشان شنیدنی است. و شنیدنی ترین خاطرات فرار از اسارت دشمن را از زبان شنیده بودیم. شناسایی او در جزیره مجنون درنقل خاطراتش شنیدنی بود و عجیب تر شناسایی مواضع دشمن در حین عملیات خیبر که منجرشد که با کمین دشمن روبرو شد و سرباز دشمن با آرپی جی برای اسیر کردن او اقدام میکند و این شیر مرد از چنگ او میگریزد.. تعریف میکرد در حین فرار، سرباز دشمن با آرپی جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد به طوری که باد پره آرپی جی رو حس کردم... غلام گفت :باز من ول کن نبودم وچند لحظه استراحت کردم ودوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم رو پنهان کردم. اما یک لحظه بخودم آمدم که دیدم روی نشسته ام وتعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چاله ای قرار دارد...اما شناسایی ام را انجام دادم ودر وقت برگشت تک وتنها بودم وبا نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبروشدم واونها فهمیدند تنها هستم وخواستند مرا اسیر کنند که با توکل به خدا ، اونها رو قال گذاشتم این خاطره ذره ای از جسارت در مواجه با دشمن بود که برای اسیر نمودن اونها اقدام میکرد. از این دست خاطرات الی ماشاءالله زیاد است . و بودند رزمنده هایی مثل که در شناسایی 2 در داخل و در نیمه شب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت. 🔶 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 @alvaresinchannel
تیمی که به عمق دشمن برای نفوذ کرد و هرگز برنگشت. ✅ به روایت فرمانده اطلاعات عملیات لشگر 10 🔶 هجدهم مرداد ماه سال 65 بود که به ما ماموریت شناسایی در منطقه پیرانشهرابلاغ شد . رزمندگان لشگربعد از یک ماه درگیری و ماموریت های سخت در عملیات کربلای یک اجازه مرخصی پیدا کرده بودند و در تهران روزگار میگذروند. بعد از ابلاغ ماموریت مجبور بودیم چند روزی صبر کنیم تابچه ها از مرخصی برگردند. بعد از اومدن بچه ها به منطقه اولین اقدامی که کردیم سنگر دیدبانی در منطقه مورد شناسایی مشخص کرده و تعدادی از بچه های اطلاعات را برای دیدگاه و نظارت بر تحرکات دشمن به کارگرفتیم و بلافاصله پس از كار ديدگاه بچه‌ ها را برای شناسایی مواضع و موانع دشمن اعزام شدند اواسط ماه ذي‌الحجه بود و به دليل کامل بودن نور ماه در آسمان تا حدودي كار بچه های شناسایی رو سخت میکرد البته تا حوالي مواضع دشمن مشکلی نبود ولي چون از آنجا به بعد بچه های شناسایی برای دیده نشدن توسط دشمن نیاز به تاريكي محض داشتند نگرانی بوجود می آمد ما چهار تيم سه يا چهار نفره را از چهار نقطه براي منطقه دشمن رها میكرديم كه دو تا از آنها منطقه را شناسايي كردند و دو تيم ديگر هم مسيري را به عنوان راه‌ كار انتخاب کنند الحمدلله تا حد زيادي موفق بوديم چون در شبهايي كه نور ماه مناسب شد. نيروهاي گشتي ظرف يك يا دو شب مواضع و موانع دشمن را كور كرده و به عمق دشمن و جاده‌هاي مواصلاتي برای شناسایی رسیدند چون بعضي جاهاي منطقه صعب‌العبور و كوهستاني بود با نيروهاي اطلاعات عمليات قرارگاه هماهنگ میشدیم و انها به جهت تسلطی که بر منطقه داشتند عكس ، نقشه و یا بلدچي در اختیار ما میگذاشتند که کار به مشکل برخورد نکند بچه‌ها شناسایی به سرعت كار شناسایی خود را با وجود سختی های کار در کوهستان طي هفت يا هشت روز انجام دادند . دو یا سه شب قبل از عمليات از طريق فرماندهي به ما اعلام شد که برای شناسایی پل دشمن در بچه ها اعزام شوند و اطلاعاتی بیاورند. مسیر طولانی بود و بچه ها باید مسیر 4 کلیومتری را به عمق دشمن نفوذ میکردند . جمع بندی تخصصی ما این بود که رفتن به آن سمت با توجه به حساسيتي كه دشمن دارد و فعاليت نيروهاي خود را زياد كرده درست نباشد ولي چون فرماندهي گفته بود ما یک تیم دونفره از بچه های اطلاعات و تخریب رو برای این ماموریت اعزام کردیم برادر اسماعیلی از اطلاعات عملیات و خاکفیروز از تخریب برای نفوذ در عمق دشمن آماده شدند و این برادران با توجه به تجربیاتی که داشتند برای نفوذ در عمق به علت طولانی بودن مسافت و کوهستانی بودن بیش از یک شب فرصت میخواستند که با مشورت با فرماندهی به آنها اجازه شد که اگر نیاز دیدند در منطقه بمانند. پل در عقبه دشمن و درعمق چهار كيلومتري خط مقابل دشمن بود و بچه ها اعزام شدند و بعد از آن ما نتوانستیم هیچ خبری از آنها پیدا کنیم.حتی یکی دو تیم از بچه های اطلاعات رو هم برای کسب خبر و وارسی منطقه ای که اعزام شده بودند فرستادیم اما هیچ خبری مبنی بر اسارت و شواهدی از شهادت این دو عزیز پیدا نکردیم خبر این اتفاق رو به فرماندهی اعلام کردیم . چون روزي كه بچه‌ها مي‌خواستند از نقطه رهايي رها شوند قرار گذاشتيم فقط يك شب در منطقه بمانند لذا وقتي يك شب گذشت و نيامدند به فرماندهي اطلاع دادیم. و درتاریخ 7 شهریورماه سال 65 در حین ماموریت شناسایی بر اثر انفجار مین به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان توسط گروه تفحص کشف گردید و به میهن عزیزمان برای خاکسپاری انتقال پیدا کرد. @alvaresinchannel
تیم شناسایی عملیات ✍️✍️✍️ راوی : قرار شد چند نفر بریم برای ماموریت جدید پشت تویوتا کالسکه ها سوار شدیم و اومدیم سمت چند تا از بچه های لشگر هم بودند از جمله . بعد یکی دو روز همراه و رفتیم در نزدیک ارتفاعاتی که به نام و ارتفاعات 2519 مشهور بودند ،مستقر شدیم. مراحل شناسایی موانع دشمن برای عملیاتی بود که بعدا به معروف شد، روز ها و شبهای زیادی رو در اونجا موندیم ، روزها از دیدگاه با دوربین منطقه رو میدیدیم و غروب راه می افتادیم و از ارتفاع پایین میرفتیم تا ضمن شناسایی میدان مین و میدان موانع دشمن ، راهکار مناسبی پیدا کنیم برای پایین اوردن رزمنده ها از ارتفاعات تا پای میدان. تا نزدیکیهای صبح گشت میزدیم و سپیده راه می افتادیم به سمت بالای ارتفاع تا به مقر برسیم. 🟢 هم با یکی از بچه های اطلاعات لشگر از یک راهکار دیگه کار رو انجام میدادند ، تا اینکه یک شب که رفتیم گشت شناسایی موانع دشمن وقت برگشتن تا نزدیک صبح منتظر اومدن خاکفیروز شدیم اما برنگشتند.مجبور شدیم بدون ایشون منطقه رو ترک کنیم و در شناسایی عملیات کربلای 2 مفقود شد. نیومدن شهید خاکفیروز ترس و دلهره ای رو بجونمون انداخته بود که احتمال میدادیم ، ایشون اسیر شده باشه و دشمن از قرار و برنامه عملیات خبردار شده باشه ، چند شبی کار رو تعطیل کردیم تا اینکه با مشورتهای فرماندهان ، قرارشد کار رو ادامه بدیم ، مراحل شناسایی میدان مین انجام شد و تقریبا از سنگر های کمین دشمن و موانع کاشته شده دشمن براورد خوبی پیدا کرده بودیم. کارها شناسایی تکمیل شد و آماده ساعت عملیات شدیم. 🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 عملیات کربلای 2 در ساعت 1 بامداد روز 10 شهریور ماه در توسط رزمندگان اسلام انجام شد. ✅ در این عملیات حضور داشت. ✅ در این عملیات با اسارت در ماموریت شناسایی عملیات و شهید و در حین عملیات سهمی در این عملیات داشت. این عملیات یک هفته قبل از سال 65 آغاز شد و رزمندگان اسلام با (ع) به دشمن یورش بردند. یاد و خاطره شهدای این عملیات گرامیباد. @alvaresinchannel