هدایت شده از کانون آیین فطرت | تربیتکده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️یکی از حکیمانه ترین تحلیلها، در مورد تمدن غرب، در داستان پینوکیو..!
🎥 استاد #محسن_عباسی_ولدی
📣 حتما ببینید و منتشر کنید.
#تربیتکده_آیین_فطرت
#پیچیدگیهای_تربیت_در_دوران_مدرن
#خانه_و_رسانه
@tarbiatkadeh
هدایت شده از محتوای تربیت دینی 🇵🇸 کودک و نوجوان
292495106_-2041991998.mp3
17.73M
✨نظام تربیتی در نگاه اندیشمندان مسلمان
1⃣ #استاد_علی_صفایی
🔹در اندیشه های مرحوم صفائی، حتی زمانی که از «نظام سیاسی اسلام» گفتگو میکنند ،شروع بحث با تربیت است.
🔹اولین دغدغه مرحوم صفائی، اصالت و استناد طرح به آیات و روایات ست.
🔹تربیت از نگاه مرحوم صفائی، آغازِ همه چیز است.
🔹اولین هدف تربیت اسلامی از نظر مرحوم صفائی،این است که انسانها امکان انتخاب پیدا کنند.
🎙#استاد_غنوی
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از نکات و دغدغه های علمی و فرهنگی
زاویه عکاس هنگام عکس گرفتن، ضریح امام حسین (علیهالسّلام) همانند کشتی و زائرین مانند غرقشدگان در دریا که به دنبال نجات هستند.
🔺انّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النّجاة
هدایت شده از مهدي عاملي [کانال]
.
باشیم اوجالسا جِـدایه، «حسین حسین» دِیَـهجاخ
کولوم سَپیلْسه هَوایه «حسین حسین» دیهجاخ
هدایت شده از اخلاق در حوزهی اجتماع
🔹️از لباس تا تهمانده استکان چای روحانیان
✅ ... در کوچههای روستا قدم میزدم. مرد میانسالی با کمک همسایهاش داشت دیوار ساختمان خانهاش را کاهگل میکند. به رسم روستائیان با صدای بلند "سلام علیکم و خداقوت" گفتم. آن دو هم با صدایی بلندتر جواب دادند. چانهای کاهگل را به دیوار کوبید و پرسید از کجا آمدهاید؟ گفتم از قم. با ته لهجهی خاصی که داشت گفت: "خوش آمدید." کمی خوش و بش کردیم و از هر دری سخن گفتیم. یک جایی از صحبت، به او گفتم "اگر کمک لازم است، بیایم؟" در جواب من گفت "شما میهمان مائید. من هم بچهی روحالله (منظورش امام خمینی بود) هستم و به این زودیها خسته نمیشوم. لبخندی زدم و گفتم "خدا روحالله را رحمت و بچههایش را حفظ کند!" آقای فریدونی که میگفت جانباز جنگ هم هست، حالا که فهمیده بود من در لباس روحانیّت هستم دلش نمیآمد گفتگوی ما به این زودیها تمام شود. پرسید میتوانم یک خاطره برایتان بگویم؟ با اشتیاق گفتم بله حتما! گفت: خانهی ما محل روحانیانی بود که میآمدند اینجا برای تبلیغ. من نوجوان بودم و ذوق میکردم پیش آنها بنشینم و با آنها حرف بزنم. فلانی (اسم یک نفر از معروفها را آورد.) از سال ۱۳۵۴ تا همین چند سال پیش میآمد این روستا برای تبلیغ. پدر و مادرم لباسش را میبوسیدند؛ ولی لیوان آب و فنجان چائیاش را میشستند. من از پدرم پرسیدم، شما که لباسش را میبوسید، چرا لیوان و استکانش را میشورید؟ پدرم جواب داد که لباس اینها از پیامبر است و حرمت دارد ولی تهماندهی لیوان و استکانشان از خودشان است؛ ما به چیزی که پیامبر است تبرّک میجوییم ولی به آنچه از خودشان است کاری نداریم! حالا میخواهم بگویم که به آن دوستانِ حوزویات بگو حواسشان به لباس پیامبر باشد. مردم آنها را به خاطر این لباس احترام میکنند. نمیدانستم چه بگویم. پدرش خیلی دقیق مرز میان دینی و غیردینی را مشخص کرده بود. چند باری گفتم: خدا پدرتان را رحمت کند و از او دور شدم.
مهراب صادقنیا
۱۴۰۲/۶/۱۲
@sadeghniamehrab
https://t.me/sadeghniamehrab
مدیریت یا وقف؟
اخیرا مدیر محترم کانال گنجینه مشاهیر نجفآباد (جناب آقای فاضل -حفظه الله-)، به بنده (که عضوی بیمقدار و ناشناس در آن کانالم) فرمودند نظرم را درباره «وقف یک زمین برای امور دینی» بنویسم.
اصل پرسش و پاسخ را میتوانید در لینک زیر ببینید:
https://eitaa.com/MashahirNajafabad/7937
با توجه به اینکه مسائل مرتبط با آن پیام (از قبیل موقوفات و مساجد و وضعیت منازل مسکونی و ازدواج جوانان و فعالیتهای فرهنگی و ...) دغدغهی چندینسالهام است، توضیحات زیر را خدمتشان تقدیم کردم:
1️⃣ کاملا با این موافقم که مالک، زمین را وقف مصطلح نکند؛ زیرا متاسفانه بلائی که گاهی (نهچندانکم) بر سر موقوفات میآید، تقریبا یا تحقیقا قابل جبران نیست، از تعیین متولی وقف تا مصرف موقوفات. سازمان اوقاف هم اگر بتواند مسائل خودش را درست مدیریت کند مرد بزرگی است.
2️⃣ قطعا اولویت اصلی امروز ما، #مسکن برای #نیازمندان است؛ خصوصا مسکنی که نسبتا وسیع و دارای امکانات متعارف امروزی باشد و ترجیحا غیر آپارتمان، مثل خانههای دوطبقه با ورودیهای مجزا.
مردم در خانه خودشان هم میتوانند به اقامهی نماز و کلاس قرآن و مراسم عزاداری و علمآموزی و ... بپردازند (البته تبصرهای بر این مطلب دارم که در شماره 6 عرض خواهم کرد).
3️⃣ تلاش برای تسهیل ازدواج جوانان هم قطعا از اصلیترین اولویتها است، و مهمتر از آن، تلاش برای بقای خانوادهها و متلاشی نشدن زندگیها است. بنابراین هرچند جوان بودن افراد، اولویت #نسبی دارد، خصوصا که معمولا جوانها هنوز به درآمد زیادی نرسیدهاند، اما حتما در مواردی افراد مسنتر هم اولویت مییابند.
4️⃣ حتما تا جایی که برای ساکنان آن منازل مشقت غیر متعارف نداشته باشد، کرایهمنزل یا اقساط خرید منزل دریافت شود، تا در مسیر ارتقای کمّی و کیفیِ این کارِ خیر، هزینه شود.
البته قطعا این سخن، بهمعنای نادیدهگرفتن وسع و توانِ نیازمندان نیست؛ بلکه سخن در این است که حتیالامکان، مدت خدمترسانیِ معقول، بیشتر باشد. حتی میتوان اینطور عمل کرد که اگر مثلا زمین، گنجایش ۲۰۰ واحد مسکونی دارد، اول، مثلا ۱۰ واحد (بهاندازهی وسعِ بانی) ساخته و تحویل شود، و بعدا با درآمدش به تدریج واحدهای جدید بنا گردد، یا مثلا با درآمد ۲۰۰ واحد، زمینهای دیگری را بخرند و بسازند.
5️⃣ حتما پیوست امکانات و زیرساختهای شهری (مثل برق و آب و فاضلاب و مسیر و وسایل عبور و مرور و ...) در چنین اقداماتی لحاظ شود.
مسئلهی مسیرها و وسایل عبور و مرور خیلی مهم است؛ خصوصا اگر زمین، در مناطق حاشیهایِ شهرها باشد.
6️⃣ حتما ملاحظات فرهنگی (عرفی و دینی) در ساختوسازها و تحویل منازل به افراد و ... لحاظ شود.
شخصا معتقدم باید حدود یکدرصد از واحدهای مسکونی، مسجدِ با حسینیه شود تا امکان فعالیتهای فرهنگی و دینی فراهم باشد. یعنی مثلا اگر ۱۰۰ واحد ساختهشود، یکی از آنها (بدون تجملات رایج) مخصوص فعالیتهای عامّالمنفعهی فرهنگی شود. مساجد کوچک و متعددِ محلههای قدیم مشهد و قم و ... نمونههای تاریخیِ نسبتا موفقی از این پیشنهادند.
البته، باید برای این امکانِ نسبی تدبیر شود که اگر لازم شد، همین یکدرصدها هم تغییر کاربریِ مناسبی بیابند که هیچوقت، بدون استفادهی مطلوب نمانند.
7️⃣ حتما بهشکلی آیندهنگرانه، شرایط تولیت و متولیان ادارهی چنین مجموعههایی لحاظ شود، که در آینده کسانی متصدی کار نشوند که منافع شخصی خود را بر نیاز ساکنان آن منازل ترجیح میدهند، یا متصدیانِ مستبدّ، جایگزین اهل مشورت از تخصصها و مخاطبان نشوند.
اگر سازوکاری تدبیر شود که کارها بهفراخورِ پیشرفت، به خود افراد ساکن تحویل شود و عملا بهتدریج مالک شوند خیلی بهتر است، تا هم برایشان پشتوانه مالی باشد و هم سازمان مدیریت این مجموعه، بیشازحد بزرگ و چاق و هزینهبر نشود.
🌷
https://eitaa.com/anbaz60/1297
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۱)
۱- و عَيبُ مَن أَحبَبتَ مَستورُ
عیبِ معشوق بر تو پوشیدهست.
۲- الأسَدُ لا یَأکُلُ إلّا مِن فَریسَتِه:
شیر تنها از شکار خود خورَد.
۳- اِسعَ بِجَدٍّ أَو دَعْ:
یا سخت بکوش یا رها کن.
۴- كَالكِلابِ تَتبَعُ خُبزاً:
چون سگان در پیِ نانی اُفتی.
۵- أَحبِبْ حَبیبَکَ هَوْناً:
دوستت را نرمنرمک دوست دار.
۶- كُلُّ امرِئٍ في بَيتِهِ صَبِيٌّ:
هرکسی در خانۀ خود کودک است.
۷- أَفِق قَبلَ أن يُحفَرَ ثَراكَ:
پیش از آنکه کَنده گردد گورِ تو بیدار شو.
۸- مَن لَم يَتَأدَّبْ في صِغَرِه لَم يَتَرَأَّس في كِبَرِه:
هرکه در کودکی ادب نشود
گاهِ پیری به سروری نرسد.
۹- و کُلُّ ما یَفعَلُ المَحبوبُ مَحبوبُ:
هرچه معشوق کند، محبوب است.
۱۰- قَد یَنبَحُ القَمَرَ الکَلبُ:
گاه سگ بر ماه عوعو میکُنَد.
۱۱- إنّ المُحِبَّ لِمَن یُحِبُّ مُطیعُ:
عاشق از معشوق فرمان میبرد.
۱۲- هُوَ أَوحَشُ مِنَ القَبرِ:
وحشتانگیزتر از گور بوَد
۱۳- لا تُؤَخِّرْ عَمَلَ الیَومِ لِغَدٍ:
کار امروز به فردا مسپار
۱۴- إنَّمَا الجودُ أن تَجودَ عَلیٰ مَن
هو لِلجودِ مِنکَ و البَذلِ أَهلُ:
جود آن است که بخشی به کسی
که بوَد درخورِ بخشش آن کس.
۱۵- لا تَسقُطُ مِن کَفِّهِ خَردَلةٌ:
نمیافتد از دست او خردلی.
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۲)
۱۶- شَرُّ أَخلاقِ الرِّجالِ البُخلُ و الجُبنُ:
بدترین اخلاق مردان بخل و ترس است.
۱۷- دِعامَةُ العَقلِ الحِلمُ:
ستونِ خرد بردباری بوَد.
۱۸- و المَرءُ لا تُرتَجَی النَّجاةُ لَهُ
یَوماً إذا کانَ خَصمُهُ القاضي:
امّید رهایی نیست، چون دشمنِ کس قاضیست.
۱۹- النّاسُ عَلیٰ دینِ مُلوکِهِم:
مردمان بر دینِ شاهان خودند.
۲۰- مَورِدُ الجَهلِ وَبیُّ المَنهَلِ:
سرچشمهٔ جهل ناگوارست.
۲۱- رُبَّ فَرحَةٍ تَعودُ تَرحَةً:
چهبسا شادیای که غم گردد.
۲۲- أُریقَ ماءُ شَبابِه:
آبِ جوانیش فروریختهست. (پیر شده است)
۲۳- کَأنَّهُ خلیفةُ آدَمَ:
گوییا او جانشین آدم است. (کهنسال است)
۲۴- تَصامَمَ الحُرُّ :
آزاده از شنیدنِ دشنام کر بوَد
۲۵- أوّلُ الحَزمِ المَشورَةٌ:
مشورتْ آغازِ دوراندیشی است.
۲۶- کَلبٌ جَوّالٌ خَیرٌ مِن أَسَدٍ رابِضٍ:
سگِ چالاک به از شیرِ زمینگیر بوَد
۲۷- الطّامِعُ فی وِثاقِ الذُّل:
طمعکار در بندِ خواری بوَد.
۲۸- فِی الطَّمَعِ المَذَلَّةُ لِلرِّقاب:
طمع موجب خواریِ آدمیست.
۲۹- أَعذَرَ مَن أنذَرَ:
آنکه هشدار داد معذور است.
۳۰- بَعدَ کُلِّ خُسرٍ کَیسٌ:
پسِ هر زیانی بوَد هوشیاری.
۳۱- حَیاةُ المَرءِ ثَوبٌ مُستَعارٌ:
زندگانی لباسِ عاریتیست.
۳۲- رُبَّ رَأسٍ حَصیدُ لِسانٍ:
بسا سر کان دِرُوگشتهیْ زبان است.
۳۳- زُمَّ لِسانَکَ تَسلَم جَوارِحُک:
زبان درکَش که تا سالم بمانی.
۳۴- فُلانٌ أَسخیٰ مِنَ الرّیحِ الهابَّةِ:
بخشندهتر از بادِ وزان است فلانی.
۳۵- فُلانٌ نائمٌ و رِجلاهُ فِی الماء:
فلانی خفته و پایش در آب است.
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۳)
۳۶- قَد یَخسَرُ الإنسانُ فی طَلَبِ الرِّبحِ:
گاهی انسان ز پیِ سود زیان میبیند.
۳۷- کَأنَّهُ عَینُ الحَیاتِ:
تو گویی چشمهٔ آب حیات است.
۳۸- لا تَفتَح باباً یَعییکَ سَدُّه:
دری مگشا که نتوانیش بستن.
۳۹- مَن أَبغضَکَ أَغراکَ:
برمیانگیزاندت آنکس که با تو دشمن است.
۴۰- مَن قَلَّ صِدقُهُ قَلَّ صَدیقُه:
هرکه کمتر راست گوید دوستانش کم شود.
۴۱- و لا یَومٌ یَمُرُّ بِمُستَعادٍ:
روزی که گذشت برنگردد.
۴۲- خُذِ الکِتابَ مِن عِنوانِهِ:
بشناس کتاب را ز عنوان
۴۳- الصَّبرُ حیلَةُ مَن لا حیلَةَ لَه:
چارهٔ بیچاره شکیبایی است.
۴۴- غَضَبُ العُشّاقِ کَمَطَرِ الرَّبیعِ:
خشمِ عشّاق چو بارانِ بهاری باشد.
۴۵- لَیسَ المُقِلُّ عَنِ الزَّمانِ بِراضٍ:
تنگدست از زمانه ناراضیست.
۴۶- لا أُعَلِّقُ الجُلجُلَ مِن عُنُقی:
زنگوله به گردنم نمیآویزم.
۴۷- لا یَجتَمِعُ السَّیفانِ فی غِمدٍ:
نگنجد دو شمشیر در یک نیام.
۴۸- لَیسَ التَّکَحُّلُ فِی العَینَینِ کَالکَحَلِ:
سرمه در دیده کشیدن چو سیهچشمی نیست.
۴۹- مَن أَجمَلَ قیلاً سَمِعَ جَمیلاً:
نیکو شنود هرآنکه نیکو گفت.
۵۰- مَن خَصمُهُ القاضي إلیٰ مَن یَشتَکي؟
آنکه قاضی بوَد ورا دشمن
او شکایت به پیش کی ببَرَد؟!
۵۱- نِعمَ المُحَدِّثُ الدَّفتَرُ:
چه سخنگوی نکوییست کتاب!
۵۲- لا غِنیٰ کَصِحَّةِ الجِسمِ:
ثروتی همچو تندرستی نیست.
۵۳- قُرِنَ الحَیاءُ بِالحِرمانِ:
شرم و ناکامی به هم وابستهاند.
۵۴- إذَا احتَرَقَ الفُؤادُ ذَهَبَ الرُّقادُ:
چون بسوزد دل رود خواب از میان.
۵۵- حُسنُ الخُلقِ خَیرُ قَرینٍ:
بهترین همنشین خوشاخلاقیست.
۵۶- جَریٰ مِنّی مَجریٰ دَمی فی عُروقی:
همچو خون اندر رگانم جاری است.
۵۷- و لا یَومٌ یَمُرُّ بِمُستَعادٍ:
روزی که گذشت برنگردد.
۵۸- مَن لَم یُؤَدِّبهُ الابوانِ
أَدَّبَهُ الزمانُ:
هرکه را باب و مام ادب نکنند
روزگارش ادب بخواهد کرد.
۵۹- سَمِنَ حَتّیٰ صارَ کَأَنَّهُ الخَرسُ:
آن مایه «چاق» گشت که خمّی بزرگ شد.
۶۰- السَّفَرُ قِطعَةٌ مِنَ السَّقَرِ:
پارهای از جهنّم است سفر.
۶۱- وَلِّ المالَ ربَّه:
مال را با صاحبِ آن واگذار.
۶۲- اِشتَدّی زِیَمٌ:
اسبِ خود را به تک درآر و بتاز.
۶۳- أَعطِ القَوسَ باریَها:
کمان را به سازندهٔ آن بده.
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
May 11
هدایت شده از عالَم سیاست || داود مدرسی یان
دلار ۳۷۵۰۰ جایگزین #دلار ۲۸۵۰۰/ نرخ فروش حواله دلار مرکز مبادله ارز، مبنای نرخ تسعیر قیمت خوراک و پایه محصولات پتروشیمی شد!
چرخه باطل گرانی و تورم، ادامه دارد...
مناجات با امام رضا علیه السلام
✍️ شاعر: قیصر امین پور
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را میشناسند
اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان تو را میشناسند
🥀
هدایت شده از شعر هیأت
تا صبح علی بود و مناجات شَبش
در اوج دعا روح حقیقتطلبش
لبیکزنان به جای پیغمبر خفت
ذکر «بِاَبی اَنتَ و اُمّی» به لبش
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#امام_علی علیهالسلام
#لیلة_المبیت
فرازی از یک #مثنوی
🔹مبدأ دوران🔹
شب همان شب که سفر مبدأ دوران میشد
خط به خط باور تقویم، مسلمان میشد
شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر
بیزره آمده در معرکه یکبار دگر
تا خودِ صبح، خطر دور و برش میچرخید
تیغِ عریان شده بالای سرش میچرخید
مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده
باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی
و محمد خود او بود و نفهمید کسی
در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند
جان پیغمبر خود را سپر خود کردند
بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد
آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد
بگذارید بگویم خطر عشق مکن
«جگر شیر نداری سفر عشق مکن»...
باز هم یک نفر از درد به من میگوید
من زبان بستهام و خواجه سخن میگوید:
«من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم»
طاقت آوردن این درد نهان آسان نیست
شِقشقیّهست و سخن گفتن از آن آسان نیست...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/4291
✅ @ShereHeyat
✍ حجت الاسلام رسول جعفریان:
فخر الاسلام، کشفیات علمی جدید و قوانین حقوقی غربی در قرآن
فخر الاسلام ارومیهای، تباری آشوری داشت و از ارومیه بود. او به اسلام گروید و از طرف شاه قاجار لقب فخر الاسلام یافت. فخر الاسلام، چندین اثر در نقد مسیحیت نوشت که معروفترین آنها انیس الاعلام و بیان الحق است. در بیان الحق، فصولی درباره تطبیق کشفیات علمی جدید با مسائل قرآنی دارد. بخش دیگری از این کتاب در این باره است که قوانین حقوقی غربی در قرآن و اسلام وجود دارد.
این مقاله مروری بر زندگی نامه، آثارش و نیز شرحی از این ادعاهای اوست. این مقاله در مقالات و رسالات تاریخی دفتر یازدهم منتشر شده است.
https://historylib.com/articles/1994/
هدایت شده از مباحث طلبگی
💡درس خارج فقه معاصر استاد سید طاهر غفاری
📌موضوع: فقه اخلاق / عُجب
🔹استاد: سید طاهر غفاری «دام ظله»
⏰ زمان: پنجشنبهها / ۱۰ - ۱۱
🕌 مکان: خیابان چهارمردان، کوچه ۳۹، فرعی ۲، پلاک ۳، زنگ وسط. منزل استاد
انباز
سلام علیکم صوتهای #مباحث_تفسیری سال گذشته، در کانال مدرسه فقهی حضرت قائم (عج) در پیامرسان «بله» نیز
به لطف و مدد الهی مجددا جلسات ترجمه و تفسیر قرآن کریم شروع شده است و در هر جلسه، بخشی از یک صفحۀ مصحف شریف را بحث، و به مناسبت، به برخی از مباحث روشیِ تفسیر و ترجمه قرآن کریم اشاره میکنم.
صوت عرایض ناقابل بنده در کانال قرآن مدرسه عالی فقه و اصول حضرت قائم (عج) در پیامرسان #بله و در کنار مباحث ارزشمند اساتید محترم تفسیر بارگذاری میشود.
خداوند همۀ ما را عالم و عامل به معارف حقیقی قرآن حکیم قرار دهد.
https://ble.ir/qoran1399
https://eitaa.com/anbaz60/1314
🟣
هیچ هَمدَردی نمییابَم سَزایِ خویشتن
مینهم چون بیدِ مجنون سَر به پایِ خویشتن
#صائب
#سور_سخن
https://t.me/talar_ayne/1318
یکی از چالشهای مهم تربیتی، مواجهه با متربیانی است که بهشدت در مشکلات خود غوطهورند و هیچ پناه و کمکی در زندگی خود نمییابند. اینجا مهمترین کار مربی، همراهی مستمر با اوست، اما اگر همین هم فراهم نشود، نیازمندی اصلی آن فرد گرفتار مهارت استقلال در تشخیص و تصمیم و اقدام است:
هیچ هَمدَردی نمییابَم سَزایِ خویشتن
مینهم چون بیدِ مجنون سَر به پایِ خویشتن
🌺
🌷🌱
یکی را زشتخویی داد دشنام
تحمل کرد و گفت: «ای خوبفرجام!
بتر زانم که خواهی گفتن "آنی"
که دانم عیب من چون من ندانی»
#گلستان_سعدی
باب اول: در سیرت پادشاهان
حکایت 34
گلستان سعدی با تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی
#آداب_معاشرت
این کیست که با این همه غم میخندد؟
زخمی شده باز دمبهدم میخندد
در مرگ چه رازی است که این کهنه درخت
با هر تبری که میزنم میخندد؟
#میلاد_عرفانپور
زِ بیدَردان* عِلاجِ دَردِ خود جُستَن، به آن مانَد
که خار از پا برون آرَد کَسی با نیشِ عَقرَبها!
#صائب
#سور_سخن
* در بعضِ نَقلها: نامَردان.
https://t.me/talar_ayne/1319
انباز
🟣 هیچ هَمدَردی نمییابَم سَزایِ خویشتن مینهم چون بیدِ مجنون سَر به پایِ خویشتن #صائب #سور_سخن https
🍃🍂
عقلپرسید: که دُشوارتَر از مردن چیست
عشق فرمود: فراق از همه دُشوارتر است
ُ#فروغی_بسطامی
____
تفاوت عقل و عشق در کارکردشان است، نه در قلمرو موضوعشان.
سخن بسطامی هم با لحاظ #شعر بودنش درست است.
نکتهای که از منظر معرفتشناختی در این شعر به نظرم آمد این است که حتی ساحات مختلف وجودِ یک نفر، ممکن است دریافتهای متفاوتی از حقائق داشته باشند
یا به تعبیر دقیقتر، یک نفر ممکن است از زاویههای مختلف، به فهمهای متفاوت از یک واقعیت برسد؛
پس چگونه انتظار داریم دیگران همه مسائل را دقیقا مثل ما بفهمند؟!
این تفاوت فهم، خصوصا درباره امور اخلاقی و ارزشها و ضدارزشهای رفتاری اهمیت بیشتری مییابد.
نباید بهراحتی کار دیگران را ارزشمند یا ضداخلاقی به شمار آورد؛
چرا که غالبا نمیدانیم بینش و گرایش طرف مقابل، بر چه سابقه و پایههایی استوار است.
#تأملات
#اخلاق
#تربیت