eitaa logo
انباز
273 دنبال‌کننده
414 عکس
82 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
تماميت مردانگى.. مرحوم صفایی نقل میکنه: ‏ يكى از دوستان بزرگوار كه از جمع بنى هندل درخشيده بودند و مردانگى را آبرودار بودند، هميشه براى من آموزنده بوده است. او پس از مرگ تصادفى دوستش، مى‏خواست كه زندگى آن‏ها را بچرخاند و می خواست كه با عزت آن‏ها را حمايت نمايد. پس از مراسم با شكستگى و شرمندگى به خانواده‏ى مصيبت زده‏ى دوستش ابراز داشت كه مى‏خواهم به شما چيزى بگويم و ناچارم از شما چيزى بخواهم. فلانى مبالغ زيادى به من وام داده بود و حتى از من سند و شاهدى هم نگرفته بود و حالا كه رفته بار من سنگين شده و در برابر وارث او وامدارم. خواهش می کنم كه مرا مراعات كنيد و به اقساط ماهيانه از من بگيريد؛ چون گرفتارم و توان پرداخت يك‏جا را ندارم. آن خانواده با عزت و حتى غرور، اين ماهيانه را به خيال مطالبه دريافت كرد و تا آخر از راز كار واقف نشد. اين‏گونه نوشيدن رنج‏ها و تلخى‏ها است كه تماميت مردانگى را به فتوت و جوان‏مردى پيوند میزند.
هدایت شده از حکمت بالغه
الهیات سایبر؛ 🔻بیست و یکمین قسمت برنامه تلویزیونی سوره به موضوع «الهیات سایبر» اختصاص دارد. علیرضا قائمی نیا متولد ۱۳۴۳، پژوهشگر علوم دینی و فلسفه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. الهیات سایبر و نگرش‌های نوین در فلسفه، بیولوژی نص: نشانه‌شناسی و تفسیر قرآن از جمله کتاب‌های قائمی‌نیا است. بخشی از سرمقاله: در روزگار معاصر، پیشوند سایبر بیش از آنکه صرفا مقوله‌ای تکنولوژیک محسوب شود، حامل اشاراتی به شکل‌گیری جهان و انسانی جدید است. در فضای مسیحی در رویکرد افرادی همچون آنتونیو اسپادارو فضای مجازی بستر جدیدی برای الهیات بود، خدای مسیحی در فضای سایبر سکونت داشت، و ارتباطات در هم تنیده‌ی انسانی « خانواده‌ی خدا» را محقق می‌کرد. در کنار این مواجه‌ی خوش‌بینانه و امیدوارانه ار تلاقی ایمان و سایبر اما نقدها و دغدغه‌ها، نگرانی‌های جدی نسبت به این رویکرد الهیاتی به فضای سایبر ابراز شده است. 🗓 پخش: امشب، سه‌شنبه، ۲۸ دی ساعت ۲۲، شبکه چهار سیما‌‌‌ | بازپخش: شنبه‌ها ساعت ۱۴ @Sooreh_tv4
۱. تا زمانی که نکرده باشیم، چیزی جز لقلقه زبان و اظهار تنبلی ما نخواهد بود. کسی که تلاش می‌کند، لاجرم می‌یابد که خودش برای رسیدن به اهداف بلند، کافی نیست و محتاج امداد دستی بلند و نیرومند است. ۲. اینکه اینهمه ما را به دعا توصیه کرده‌اند، برای بیدار کردن ماست که اینهمه اهل تلاش باشیم و برای تلاشگر بودن، بیشتر بکوشیم.
هدایت شده از چشمه جاری
✅👈 جنگجویان کوهستان 🔶 جنگجویان کوهستان، نام سریال ژاپنی بود که آن زمان از تلویزیون پخش می شد. شخصیت های جذابی داشت. «لین چان» قهرمان داستان بود. در همان شب ها برنامه ای هم در منزل یکی از دوستان برگزار شد که بنا بود استاد صفایی رحمة الله علیه سخنرانی کنند. 🔶 برخی از دوستان بچه هایشان را همراه خود به جلسه آورده بودند. تا پیش از شروع جلسه، بچه ها با شور و شوق تلویزیون را روشن کردند و مشغول دیدن سریال شدند. کم کم دوستان جمع شدند و زمان آن رسید که تلویزیون خاموش شود و حاج شیخ صحبت خود را شروع کنند. 🔶 یکی از رفقا بلند شد تا تلویزیون را خاموش کند. استاد خیلی سریع گفت: تلویزیون را خاموش نکن، بگذار بچه ها فیلم را نگاه کنند. شاگردان و رفقا که بعضی از راه دور آمده بودند تا پای صحبت های حاج شیخ بنشینند، نسبت به این تصمیم اعتراض کردند. 🔶 حاج شیخ با آرامش گفت: شما که می دانستید امشب فیلمی دارد که مورد علاقه بچه هایتان هست، نباید آنها را می آوردید، حالا که هم آوردید، نباید تلویزیون را روشن می کردید، حالا هم که روشن کردید، دیگر نباید آنها را از دیدن فیلم مورد علاقه شان محروم کنید، نهایت این است که ما صبر می کنیم تا فیلم تمام بشود، یا گفتگو را به وقت دیگری موکول می کنیم. 📚 رد پای نور، ج 3 ص 30 🆔 کانال👈 چشمه جاری
هدایت شده از محسن قنبریان
قنبریان.mp3
27.96M
رابطه دوسویه علوم انسانی با ادبیات و هنر • مقایسه این رابطه در گذشته تمدنی ما و الان! - فیلمساز از علوم انسانی اسلامی ارتزاق نمی کند و آن اندیشه چیزی برای فیلمساز نیاورده؛این گسست اصلا خوب نیست. - روایت های کانال کمیل و هویزه و... در علوم انسانی ضریب اباء از ضیم تعریف نکرد! - پشت برخی از مستندهای عمار باید پیوست نگاری نظری عدالت می شد. - از پیوست عدالت تا نظریه عدالت. • اگر این گسست پر نشود باید منتظر شورش پوپولیستی باشیم! - علمِ پولی و نگرفتن مساله از میدان عمومی موجب استبداد شایستگی می شود - عدم توازن در حقوق خصوصی؛ حق مالکیت معنوی با حق مسکین در مطالبه زکات شهرش را مقایسه کنید! - در فقه معاصر هم فقه بورس و پول بیشتر از کار و دستمزد و تعاون پرداخته می شود! - در این فضا حرفهای غیر دانشی از مساله های میدان شکل می گیرد و پوپولیست می زاید! * گوش دادن این ارائه کوتاه را به اهالی علوم انسانی و ادبیات و هنر توصیه می کنیم ☑️ @m_ghanbarian
: آیت الله سید موسی شبیری زنجانی: 💠 قدرت مدیریت مرحوم حاج آقا جمال مجد (عموی خانواده ما) ساکن دماوند بود. وی ابتدا مقیم قم بود. آقای بروجردی او را به دماوند فرستاد. ایشان در دماوند فوق العاده محبوب بود و در آنجا تحولی ایجاد کرد و مساجد بسیاری در آن منطقه ساخت و اختلافات و دو دستگی‌های روستاهای بالا و پایین را فیصله داد و مردم را یک دل کرد. برادر ما، مرحوم حاج آقا ابراهیم ، نقـل می‌کرد: آقای خمینی فرمـوده بـود: ما از عـلـم و تقـوای ایـن آقـا اطلاع داشتیم، ولی نمی‌دانستیم این قدر مدیر هم هستند! 📚 جرعه‌ای از دریا؛ ج ۴ ص ۶۴۳ https://t.me/Adropfromthesea/2174
این کورت گودل، ریاضی‌دان، منطق‌دان و فیلسوف اهل اتریشه. دوران بچگیش توی خونه به خاطر کنجکاوی سیری‌ناپذیرش، «آقای چرا» صداش می‌کردن. توی ۲۴ سالگی دکترای ریاضیش رو می‌گیره. غولی بوده واسه خودش. اواخر عمرش دچار ترس شدید از اینکه بهش سم خورونده بشه، می‌شه. واسه همین فقط غذاهای دست زنش، ادل رو می‌خورده؛ اون هم به این شرط که اول ادل غذا رو امتحان کنه. سال ۱۹۷۷ ادل به خاطر یه بیماری یه مدت توی بیمارستان بستری می‌شه و در نبودش کورت به خاطر ترسش دیگه غذا نمی‌خوره تا جایی که وزنش به ۲۹ کیلو می‌رسه و از سوءتغذیه می‌میره! روان انسان واقعاً چیز پیچیده‌ایه. https://t.me/panevis_ir/798
در کانال تلگرامی زیر مباحث مربوط به «امر به معروف و نهی از منکر در سیر نزول قرآن کریم» را بارگذاری می‌کنم: https://t.me/maaroof_monkar1400/2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 صفت‌های داشی رضاخان 🔹 رضاخان با همه جنايات و ظلم‌ها و فسق و فجورش بعضی از صفت‌های داشی نیز داشت؛ مثلا از افراد دین‌دار و باشهامت خوشش می‌آمد و از افراد دنیاطلب بدش می‌آمد. 🔸 شنیدم عالمی اهل اراک كه مالک و ثروتمند درجه اول بود، در حالی که معمم بود، وكيل اراک در مجلس شد. وقتی رضاخان دستور داد لباس‌ها متحدالشکل شود و عمامه‌ها را بردارند (به‌ویژه کسانی که در ادارات مشغول کار بودند و سمت دولتی داشتند)، آن آقا عمامه‌اش را برداشت و ریشش را هم تراشید. رضاخان از این کار او بدش آمد و گفت: این را دیگر من نگفته بودم! آن آقا وقتی فهمید رضاخان از این کار او بدش آمده، از غصه دق کرد و مرد! 🔹 وقتی رضاخان دستور کشف حجاب داد، می‌خواست زن‌ها چادر نپوشند، لذا اگر زنی چادر نداشت ولی غیر از وجه و كفين‌اش مستور بود، رضاخان منع نمی‌کرد و لازم نبود حتماً روسری نداشته باشند و موباز باشد. 🔸 در جلسه‌ای منزل حاج آقای والد بحث درباره این بود که آیا رضاخان مسلمان است یا نه؟ آشیخ نصرالله خلخالی می‌گفت: رضاخان مسلمان نیست. آقای خمینی و حاج آقای والد هر دو می‌گفتند: نه، رضاخان مسلمان است، منتهی مثل دزد سر گردنه است که آدم می‌کشد و فسق و فجور می‌کند؛ این جور نیست که خدا و پیغمبر را منکر باشد. 🔹 در آن زمان که برخی روشنفکرنماها قانون قصاص را غیر انسانی معرفی کردند، آقای خمینی خیلی ناراحت و عصبانی شد و سخنرانی کرد و گفت: «در تمام طول سلطنت رضاخان و محمدرضا یک همچو جسارتی به قرآن کریم نشد!» آقای خمینی در هيچ يک از قضایای رضاخان و پسرش آنها را تکفیر نکرد ولی درباره برخی از روشنفکرنماها تعبیر «مسلمان نیست» در کلمات آقای خمینی دیده می‌شد. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۳ ص ۶۶۳ https://t.me/Adropfromthesea/2182
🌅 این شب‌ها نکته‌ای دیگر در رابطه با مرگ ذهنم را سخت مشغول خود کرده که به طور خیلی کوتاه و خلاصه با شما هم در میان می‌گذارم: چند سال پیش به دلیل مشکلاتی که برایم پیش آمده بود به پزشک رجوع کردم و بعد از کلی معاینه و دارو و آزمایش و... تشخیص سرطان دادند. در آن دوران که احساس می‌کردم لحظات آخر زندگیِ کوتاهم را پشت سر می‌گذرانم، هر چه سعی می‌کردم بر این وحشت و ترس از مرگ غلبه کنم نمی‌توانستم... گویی تلاش مضاعف من نتیجه‌ای کاملا عکس می‌داد و هراس و بی‌قراری‌ام را صد چندان می‌کرد... این روال ادامه داشت تا اینکه شبی از همان شب‌ها که دچار حالت سرگیجه و تهوع و خفگی و... میشدم... دقیقا در همان آن و لحظه‌ی خاص، با خود اندیشیدم که همین جا بمون جلوتر نرو... این تجربه ی نزدیک به مرگ است حتی اگر جان سالم به در بری و نمیری! اینجا را نقطه‌ی پایان بگیر... بسیار خب زندگی همین بود و تمام شد. خب تو مردی... که چه؟ از چه می‌ترسی؟ چه حسرتی داری؟ چه حرف نگفته‌ای؟ چه کار نیمه‌تمامی؟ چه سودا و تمنایی است که خیال می‌کنی باید تمامش می‌کردی و نکردی و اگر با این حال بمیری، تباه خواهی شد؟ کمی با خود اندیشیدم و دیدم که حتی اگر تمامی حرف‌ها را زده بودم و تمامی کارهای نیمه‌تمام را نوشته و تمام کرده بودم نیز باز حرفی برای گفتن و کاری برای انجام دادن باقی ... چرا که این ، ذاتیِ انسان است. انسان یک پرونده‌ی نامختوم است. حتی پیرمردان و پیرزنان صد ساله نیز اغلب کار نکرده و حرف نزده و بالاخره سودا و تمنایی دارند ولو اینکه تظاهر به شجاعت و شهامت و نترسی کنند... حق با بود: ، اساسا است... به هر حال در همان زمان به خصوص بود که در برابر تلاش‌های مذبوحانه‌ی خود برای رفع و دفع ترس از مرگ ایستادم و با خود گفتم: بگذار بشود هر آنچه خواهد شد! در حال خفه شدنی؟ جانت به لبت رسیده؟ زندگی‌ات به پایان خود نزدیک شده؟ بسیار خب بگذار بشود بگذار تمام شود... قرار نیست برای این پایان تمام لحظات زندگی‌ات را در وحشت و اضطراب بگذرانی... بله می‌توانی چنین کنی اما چنین زیستنی، پشیزی نمی‌ارزد... پس رندی و عصیان‌ات چه می‌شود؟ آیا حقیقتا نباید برای یک بار هم که شده چشم در چشمان چنین تجربه‌ای (تجربه‌ی نزدیک شدن به مرگ و نه خودِ مرگ) بایستی و مستقیما با خیالِ مرگ مواجه شوی؟ از چه می‌هراسی؟ شکست؟ پایان؟ حسرت و اندوه؟ از دست دادن؟ بگذار بشود! بگذار تمام شود! بگذار شکست و حسرت و اندوه هم بر تو آوار شود... قرار نیست که مرگ خفگیِ ابدی باشد... بله خفگی هم دارد، اما نه برای ابدیت... به قول مادرم بعد از مردن دیگر خفه‌ات نمی‌کنند دیگر نگران این یکی نباش! ترس و هراست را بپذیر و رندانه خفه شو... این آخرین تجربه ی دردِ تو خواهد بود... در ضمن دلمشغول آه و ناله و غم و مصیبت نزدیکانت هم نباش... اولا که تو از یک چنین مصیبتی معافی و هرگز شاهد غم و غصه‌ی آنان نخواهی بود تا مجدد جانت گزیده شود ثانیا آنان نیز به زودی به تو یعنی عدم و ابدیت ملحق خواهند شد... به‌زودیِ زود... آنقدر زود که حتی خود نیز کمترین التفاتی بدان نخواهند داشت... البته چنانکه می‌دانید این همه، در یک آن، از ذهن و ضمیرم می‌گذشت... این طور نبود که بتوانم قلم به دست بگیرم و کنار بخاری بنشینم و یک به یک با حوصله بنویسم... من از در آویزان بودم و چندین نفر هم در اطرافم و یک جور سر و صدای نامفهوم و مهمل در گوشم... بالاخره کوتاه نیامدم با خود گفتم باید همینجا چشم در چشم این مرگ بدوزم و بگویم که من آمده‌ام و آماده‌ام... اینجا پایان کار است؟ بسیار خب باشد... من هم همین را می‌خواهم... و عجب آن که تا به یک چنین وضعیتی رسیدم که یک موقعیت خاص هرمنوتیکی بود، دیگر خبری از آن هول و هراس سابق نبود... و در آزمایش‌های دیگر هم ثابت شد که پزشک سابق سخت در اشتباه بوده و اساسا خبری از سرطان نیست و آن همه درد و حالِ بد و سرگیجه و احساس خفگی و خستگی و... تلقینی بیش نبوده است! https://t.me/anbaz60/841
هدایت شده از مجتبی وافی
درس اخلاق استاد هادی زاده به مناسبت ماه رجب_x264 00_06_48-.mp3
8.97M
🔰 ماه رجب فرصتی برای نزدیک کردن راههای طولانی! 🔹ماه رجب؛ فرصتی برای پاک شدن فرصتی برای جبران کردن فرصتی برای بازنگری عمر رفته ❇️درک فرصت ماه رجب برای کسانی است که اهل آخرتند. ⁉️چگونه اهل آخرت شویم؟باید دنیا را آزمود. ⁉️دنیاآزموده چه کسی است؟ 🔸کسی که خود را در این دنیا مسافر میداند. 🔸کسی که دنیا را منزلی خشک میداند و قصد منزلی پرنعمت کرده است. 🔸کسی که سختی راه را تحمل میکند برای رسیدن به منزلی وسیع و منزلی که قرارش باشد. ✅ این راه توشه زیاد میخواهد توشه جمع کردن سخت نیست باید..‌‌. ♦️متن وصيت به امام حسن (ع): 🔸انما مثل من خبر الدنيا كمثل قوم سفر نبا بهم منزل جديب فاموا منزلا خصيبا و جنابا مريعا فاحتملوا و عثاء الطريق و فراق الصديق و خشونه السفر و جشوبه المطعم ليأتوا سعة دارهم و منزل قرارهم فليس يجدون لشىء من ذلك ألما و لايرون نفقه فيه مغرما و لا شىء أحب اليهم مما قربهم من منزلهم و أدناهم من محلهم. 🔸 داستان آنان كه دنيا را آزمودند و شناختند همچون گروهى مسافرند كه به جايى منزل كنند ، ناسازوار و از آب و آبادانى به كنار و آهنگ جايى كنند پرنعمت و دلخواه و گوشه‌اى پرآب و گياه. پس رنج راه را بر خود هموار كنند و بر جدايى از دوست و سختى سفر و ناگوارى خوراك، دل بنهند كه به خانه‌ى فراخ خود برسند و در منزل آسايش خويش بيآرمند. پس رنجى را كه در اين راه بر خود هموار كردند، آزار نشمارند و هزينه‌اى را كه پذيرفتند تاوان به حساب نيارند و هيچ چيز نزدشان خوشايندتر از آن نيست كه به خانه‌شان نزديك كند و به منزلشان درآورد. (نهج البلاغه/نامه۳۱) ⭕️ سخنرانی استاد هادی‌زاده - ۱۳بهمن۱۴۰۰ 🆔 @m_vafi