🔷#برشی_از_کتاب | شهید آوینی: «چرا ملل جهان را به توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم میکنند؟ آن آرمان اعتقادی که در پشت این تقسیمبندی نهفته است چیست و چرا معیارهای دیگری برای تقسیمبندی انتخاب نکردهاند؟ این تقسیمبندی نشان میدهد که در فرا راه اندیشه و خواستههای انسان امروز، آرمان توسعهیافتگی قرار گرفته است که به مثابه سرزمین افسانهای و پر راز و رمز و پر جاذبهای انسانها را به جانب خویش میکشد و معیار این توسعه یافتگی، آنچنان که خواهیم دید، درآمد سرانه و مصرف است.
🔹با معیار توسعه، انسانها دو دسته بیشتر نیستند: فقیر و ثروتمند؛ و میزان فقر و غنا نیز «#مصرف» است. البته فقر آنچنان که خواهد آمد، در اسلام مذموم است و مسلماً جامعه آرمانی مسلمانان، جامعهی فقیری نیست. اما این نه بدان معناست که ما ضرورتاً ناچار باشیم آرمان توسعهیافتگی را بپذیریم، چرا که با پذیرفتن این آرمان، جست و جوی ثروت و تکاثر برای ما اصالت خواهد یافت و ابعاد روحانی و معنوی وجود آدمی تحتالشعاع این آرمان به فساد و تباهی خواهد گرایید.»
📙کتاب: توسعه و مبانی تمدن غرب، سید مرتضی آوینی
#توسعه
#پیشرفت
از کانال روایت فتح
اندیشگان؛ رسانه علوم انسانی-اسلامی ⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
📕 #برشی_از_کتاب | ارشمیدس در حمام
↙️ معروف است که یکی از بزرگترین کشفیات ارشمیدس در حمام صورت گرفت و وی شوقزده، لخت مادرزاد از حمام بیرون زد و فریاد کشید «یافتم، یافتم».
روزی که ارشمیدس به حمام رفت، لابد چرک بود. اما به جای اینکه کیسه بکشد شروع به بازی و غوطهخوردن در آب کرد. پایین میرفت و بالا میآمد، باز پایین میرفت و بالا میآمد، خیلی آرام، یک بار دیگر که پایین رفت یکهو از آب بیرون جست. فریاد کشید: یافتم، یافتم...
کسانی که حمام نرفتهاند نمیدانند که فریاد در حمام چه انعکاس پرابهت و چندبارهای دارد. پژواک صدا در خود صدا میپیچد و باز ارشمیدس انگار که «مویش» را میکشند از ته دل فریاد میزد: یافتم، یافتم...
اولین گمان این بود که ارشمیدس سنگ پا پیدا کرده است، اما تا آن روز کسی برای سنگ پا اینطور نعره نکشیده بود. آنهایی که به ارشمیدس نزدیکتر بودند بیاختیار ذهنشان به ثروت و جواهری رفت که ارشمیدس از روی خوششانسی و اتفاق آن را پیدا کرده است که فریاد در فریاد ارشمیدس انداختند: مال ماست، مال ماست...
اما ارشمیدس بیاعتنا به همهچیز و همهکس و حتی لباسهایش، از سر شوق، لخت مادرزاد از حمام بیرون زد.
صاحب حمام فقط یک فریاد کوتاه داشت: پس پول حمام چی؟
بعد یکهو مثل تیر از ذهنش گذشت که ارشمیدس چیز باارزشی یافته و فریادزنان به دنبالش افتاد: مال من است، مال من است!
حمامی پس از اینکه دویست، سیصد متر به دنبال ارشمیدس دوید، دیگر کاملاً باورش شد که ارشمیدس چیز باارزشی پیدا کرده و حالا فریاد میزد: دزد، دزد، بگیریدش...
وقتی ارشمیدس از کنار بازار شهر گذشت جمعیتی که از پیاش میدوید به هجده نفر رسید، در حالی که ارشمیدس همچنان فریاد میزد: یافتم، یافتم...
شمعفروشان و نعلبندان و خلاصه کاسبکارها از کسانی که به دنبال ارشمیدس بودند میپرسیدند: «مگر چه شده است؟» و آنها جواب میدادند: «یافتش، یافتش» و همینطور از پی ارشمیدس میدویدند.
پیرزنی گفت: چه بیحیاست این مرد!
لاتی به محض اینکه ارشمیدس را آنطور لخت مادرزاد دید گفت: این چیچی پیدا کرده که باید حتماً لخت باشه تا نشون بده؟!
در سرکوی سگبازها، آنجا که «کلبی»ها جمع میشدند، بالاخره جلوی ارشمیدس را گرفتند. لنگی به دور تنش پیچیدند، پیرمردی نفسنفسزنان از راه رسید: من هفته قبل در حمام انگشتر طلایم را گم کردم، زنم شاهد است!
حمامی هم رسید: منطقاً آنچه در حمام است، مال حمامی است.
یکی از سوفسطائیان خواست با این نظر مخالفت کند که مأمور دولت آمد: حرف بیحرف! این چیزها مال دولت است.
مرد میانسالی از جمعیت گفت: قربان هنوز معلوم نیست چیچی هست.
مأمور خود را از تک و تا نینداخت: پس زودتر معلوم کنید تا بفهمیم صاحب چه چیزی هستیم!
اما ارشمیدس که غافل از دور و برش بود همینطور داد و فریاد میکرد: یافتم، یافتم، یافتم...
جمعیت که هر دم بیشتر میشد و کلافه بود دستهجمعی فریاد زدند: آخه بگو چی یافتی؟
ارشمیدس با همان شور و حرارت فریاد کرد: هر جسمی که در آب فرورود به اندازه وزن مایع همحجمش سبک میشود.
مردم گفتند: چی، چی گفتی؟
ارشمیدس که از دقت و توجه مردم نسبت به مسائل علمی شوقزده شده بود شمرده گفت: دقت کنید، هر جسمی که در آب فرورود به اندازه وزن مایع همحجمش سبک میشود.
همگی با هم گفتند: «این مردک خر چه میگوید، دیوانه است» و از دورش پراکنده شدند و ارشمیدس از دور صدای مردی را شنید که میگفت «هر جسمی که در آب فرورود به اندازه ارشمیدس دیوانه نمیشود» و صدای خنده مردم بلند شد.
فردای آن روز به سردر حمام یک تابلوی کوچک نصب شد که روی آن با خط خوش یونانی نوشته شده بود: برای حفظ شئونات اخلاقی از پذیرش دانشمندان و فلاسفه معذوریم! 😳
📚 از کتاب «مو، لای درز فلسفه»/اردلان عطارپور/انتشارات آن
#فلسفه
🌀 اندیشگان؛ رسانه علوم انسانی-اسلامی
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
📕 #برشی_از_کتاب | شک مقدس و شک خطرناک
♾ پیدایش شکوک و شبهات آنگاه که بشر میخواهد مسائل را حل کند، یک امر طبیعی و عادی است و همین شکوک است که محرّک بشر به سوی تحقیق بیشتر است. و لهذا ما این نوع شکوک را که منجر به تحقیق بیشتر میشود، مقدّس میشماریم، زیرا مقدّمه وصول به یقین و ایمان و اطمینان است. شک آنگاه بد است که به صورت وسواس درآید و آدمی را به خود سرگرم کند، آنچنانکه میبینیم بعضی افراد از اینکه میتوانند در مسائل تردید کنند لذّت میبرند و آخرین منزل سیر فکری خود را تردید و دودلی میدانند. این حالت، حالت بسیار خطرناکی است، برخلاف حالت اوّل که مقدّمه کمال است. لهذا مکرّر گفتهایم که شک، گذرگاه خوب و لازمی است امّا توقّفگاه و سرمنزل بدی.
📚علل گرایش به مادیگری؛ شهیدمطهری؛ ص۴۸
┈┈┈┈•✿•┈┈┈┈
📨 به اندیشگان؛ رسانه علوم انسانی-اسلامی بپیوندید.
#برشی_از_کتاب | شهید مطهری: اختلاف فلسفه الهی و مادی در دایره وجود و واقعیت است.
🧩 برای من که با شور و شوق و علاقه زائد الوصفی فلسفه الهی و فلسفه مادّی را تعقیب و مطالعه و بررسی میکردم، در همان سالها که هنوز در قم بودم مسلّم و قطعی شد که فلسفه مادّی واقعاً فلسفه نیست و هر فردی که عمیقاً فلسفه الهی را درک کند و بفهمد، تمام تفکرات و اندیشههای مادّی را نقش بر آب میبیند و تا امروز که بیست و شش سال از آن تاریخ میگذرد و در همه این مدّت از مطالعه این دو فلسفه فارغ نبودهام، روز به روز آن عقیدهام تأیید شده که فلسفه مادّی فلسفه کسی است که فلسفه نمیداند.
از همان اوایل که به مطالعه این دو فلسفه پرداختم، سعیام این بود که وجوه اختلاف این دو فلسفه را دقیقاً و عمیقاً درک کنم. میخواستم بدانم راه این دو فلسفه در کجا از هم جدا میشود و نقطه اصلی اختلاف نظر کجاست؟ آنچه خودم در این جهت میفهمیدم این بود که نقطه اصلی اختلاف نظر، دایره «وجود» و «واقعیت» است.
مادّی، واقعیت و وجود را در انحصار آنچه مادّی است- یعنی در انحصار آنچه جسم و
جسمانی است، آنچه به نحوی دارای ابعاد مکانی و زمانی است، آنچه دستخوش تغییر و تحوّل است، آنچه قابل اشاره حسّیه است، آنچه محدود و نسبی است- میداند و به واقعیتی و رای این واقعیتها قائل نیست. امّا الهی، واقعیت و وجود را در انحصار این امور نمیداند؛ این امور را بخشی از واقعیت میشمارد نه تمام واقعیت.
الهی برخلاف مادّی به واقعیات غیر مادّی و نامحسوس و مجرّد از زمان و مکان و حرکت، به واقعیت ثابت و جاودانه، ایمان دارد. پس مکتب مادّی مکتب انحصار است و مکتب الهی مکتب ضدّ انحصار.
📌 ولی وقتی که به کتب مادّیین مراجعه میکردم میدیدم مطلب به شکل دیگر طرح میشود. مثلاً به این شکل طرح میشود که مسئله اساسی فلسفه- که فلاسفه را به دو اردوی کاملاً مختلف تقسیم میکند- این است که آیا مادّه مقدّم است یا شعور؟ آیا عین مقدّم است یا ذهن؟ آنان که مادّه را مقدّم بر شعور و عین را مقدّم بر ذهن میدانند، یعنی مادّه را خالق شعور و عینیت را منشأ ذهنیت میشمارند، گروه ماتریالیستها هستند و آنان که شعور را خالق مادّه و ذهن را آفریننده عین میدانند، گروه ایده آلیستها و متافیزیسینها و مذهبیها هستند. و یا آنجا که منطق دیالکتیک را شرح میدهند میگویند: دیالکتیک برخلاف متافیزیک، طبیعت را مجموعه تصادفات اشیاء و پدیدههایی که از یکدیگر مجزّا و منفرد بوده و به یکدیگر وابستگی ندارند، نمیداند؛ دیالکتیک برخلاف متافیزیک که برای طبیعت یک حالت آرامش و رکود و سکون تغییر ناپذیر قائل است، آن را متحرّک و در حال تحوّلات پیدرپی میداند؛ دیالکتیک برخلاف متافیزیک...
📍 وقتی که طرح این مسائل را در کتب مادّیین به این شکل و به این صورت میدیدم، در اندیشه فرو میرفتم که چرا مسائل به این صورت طرح میشود؟ ذهنم را به کتب و اندیشههای الهیون که با آنها آشنا بودم معطوف میکردم، میدیدم چنین مسائلی برای الهیون مطرح نیست و نمیتواند مطرح باشد. ذهن مقدّم بر عین و خالق عین است یعنی چه؟ کجا گفتهاند جهان یک سلسله اجزای منفرد و بیرابطه با یکدیگر است؟ کدام فلسفه الهی میگوید جهان ثابت و راکد است؟ عمیقترین نظریهها درباره اینکه جهان یک «واحد حرکت» است، از طرف الهیون عنوان و اثبات شده است.
🖍 طولی نکشید که راز و رمز این گونه طرح کردنها از طرف مادّیین بر من روشن
شد. آن راز چه بود؟ یک چیز بسیار ساده...
ادامه در پست بعدی ⬅️
🌀 اندیشگان؛ تکاپوی اندیشه
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
📙 #برشی_از_کتاب | کالبدشناسی نفس از دیدگاه سقراط(افلاطون)
📖کالبدشناسی نفس در جمهوری با متانت بیشتری توصیف شده است. در کتاب چهارم جمهوری سقراط میگوید که نفس شامل سه عنصر است، همان طور که حالت خیال آن شامل سه طبقه است او میپرسد آیا ما چیزها را با یک عضو نفس می آموزیم و با عضو دیگر احساس خشم میکنیم و با عضو سومی به لذات خوردن و همخوابگی و امثال آنها میل میکنیم؟ یا وقتی دچار چنین تکانه هایی میشویم با تمام نفس خود عمل میکنیم؟ او با توجه به پدیدۀ تضاد روانی به پاسخ این سوال میرسد. ممکن است یک نفر تشنه باشد و با این حال نخواهد آب بنوشد (شاید به سفارش پزشک): این نشان میدهد که عضوی در نفس وجود دارد که تأمل میکند و عضو دیگری هست که امیال جسمانی را احساس میکند. اولی را میتوان عقل (to logistikon) و دومی را اشتها (to epithymetikon) نامید. خشم را نمیتوان به هیچ یک از این اعضا نسبت داد: نه به اشتها، چون ما از امیال منحرف خود بیزاریم؛ نه به عقل چون بچهها قبل از اینکه به سن کمال برسند، بدخلقی می کنند. از آنجا که خشم میتواند با عقل و اشتها تضاد داشته باشد باید این امر را به عنصر سومی در نفس نسبت دهیم که میتوان آن را طبع (to thymoides) نامید. عدالت در نفس عبارت از هماهنگی بین این سه عنصر است.
🖍پ.ن: ۱.روش استدلال سقراط مورد توجه است۲.اینکه در عنوان نام سقراط و افلاطون را آوردیم،بدلیل اختلافی است که بین تاریخ فلسفه نویسان وجود دارد آیا عبارات مکالماتی که افلاطون نوشته است نقل قول ازخود سقراط است یاصرفادیدگاه خودرا اززبان سقراط آورده است.
📚تاریخ فلسفه غرب، آنتونی کنی، ج۱
🌀اندیشگان؛ تکاپوی اندیشه
📚 #برشی_از_کتاب | دَه باور بی اساس علم مدرن
در سرتاسر دنیا دانشمندان میدانند که برنامه های ماتریالیسم در واقع قواعد بازی در ساعات کاری هستند.
کمتر دانشمند حرفهای آنها را – دست کم قبل از بازنشستگی یا دریافت جایزه نوبل – علناً به چالش میکشد. و اکثر افراد تحصیل کرده هم در دفاع از شأن علم حاضرند، صرف نظر از نظرات شخصی شان در انظار با کیش مرسوم علم همراه شوند.
پ.ن: این کتاب که به وسیله روپرت شلدریک، زیست شناس غربی نگاشته شده، علمزدگی (علم معادل science) مجامع علمی غرب را به چالش می کشد.
خواندن این کتاب از سوی استاد عبودیت برای محققین #فلسفه به خصوص #فلسفه_علم توصیه شده است.
لینک عضویت در کانال نخبگانی اندیشگان↙️
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
🧩 #برشی_از_کتاب | #ویلیام_جیمز در کتاب گفت و گویی با آموزگاران درباره روانشناسی یه مثال میزنه برای یادگیری طوطی وار در مدارس که نشون میده این نوع یادگیری اغلب اوقات هیچ فایدهای نداره:
🧲 «از یک دوست من که از مدرسه ای دیدن میکرد، خواستند دانش آموزان را در درس جغرافیا امتحان کند. او نگاهی به کتاب انداخت و گفت: فرض کنید باید سوراخی در زمین حفر کنید به عمق چند صد فوت؛ در ته آن چه مییابید؟ گرمتر یا سردتر از بالا؟ هیچ یک از دانش آموزان جواب ندادند. آموزگار گفت: من اطمینان دارم که آنها میدانند ولی فکر میکنم شما این سؤال را درست نپرسیدید. اجازه دهید من امتحان کنم، بنابراین او کتاب را برداشت و پرسید داخل کره زمین در چه وضعیتی است؟ و یک دفعه نیمی از دانش آموزان فوراً جواب دادند: داخل کرۀ زمین در وضعیت گداخت آتشفشانی است.»
〽️ بعضی از دانشمندان روانشناسی تربیتی، به این اطلاعاتی که دانش آموزان دارن میگن: دانش بی خاصیت
📚 (نقل از کتاب روانشناسی تربیتی، رابرت اسلاوین، ترجمه یحیی سید محمدی، نشر روان)
#علوم_تربیتی
#آموزش_و_پرورش
لینک عضویت در کانال نخبگانی اندیشگان⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
📙 #برشی_از_کتاب | معرفت شناسی (جلد ۴ از مجموعه آثار علامه محمدتقی جعفری)
🧩 اگر واقعیتهای جهان هستی با آن همه پدیده ها و روابط خود در ذهن انسانها مانند آیینه منعکس میشد حتی دو نفر هم پیدا نمیشد که با یکدیگر اختلاف در شناخت و جهان بینی داشته باشند؛ در نتیجه مسئلۀ شناخت بی اهمیت بود؛ … در صورتی که از آغاز تاریخ جهان بینیها، تاکنون دو فیلسوف و جهان بین را نمیتوان یافت که درباره معرفی فلسفه و شناخت و کاربرد و ارزیابی آنها از همه جهات اتفاق نظر داشته باشند؛ زیرا فلسفه یعنی برداشت یک ذهن از جهان عینی به وسیلهٔ شناخت بنابراین ارزیابی فلسفه و تمییز مبانی اساسی آن به تشخیص این حقیقت احتیاج دارد که آن فلسفه هویت و ارزیابی شناخت را چگونه مطرح کرده است با توجه به دلیل مزبور و دخالت اساسی پدیده شناخت در تعریفهای گوناگون فلسفه اهمیت بسیار ضروری شناخت به خوبی اثبات میشود.
🩸پ.ن: این کتاب مجموعه آثار نوشتاری و گفتاری که از علامه جعفری در موضوع معرفت شناسی مطرح شده اند را با تدوین و تنظیم جدید و بسیار خوب ارائه کرده است.
برخی از مباحثی که در این کتاب از آنها بهره مند می شوید:
۱. مباحث کلی شناخت (امکان شناخت، ابزار شناخت و ...)
۲. ذهن شناسی (فعالیت های ذهن و ...)
۳. ارکان شناخت
۴. اقسام و انواع شناخت
۵. رابطه شناخت «هست»ها با «باید»ها
و بسیاری مباحث دیگر مانند قرآن و مساله شناخت، مباحثی در حوزهی فلسفهی علم و ...
#معرفت_شناسی
#علامه_جعفری
#کتاب
↩️ اندیشگان، تکاپوی اندیشه
https://eitaa.com/andishgan
📗 #برشی_از_کتاب | ابن سینا چگونه با فلسفه آشنا شد؟
📖 ابن سینا (۱۰۳۷-۹۸۰) ، بزرگترین فیلسوف مسلمان است که در غرب او را با نام Avicenna میشناسند. او ایرانی بود و حوالی بخارا (ازبکستان امروزی) به دنیا آمد. به زبان عربی تعلیم دید و بیشتر آثارش را به عربی نوشت. او در نوجوانی در تسلط بر منطق ،ریاضی فیزیک و پزشکی شهره بود .وقتی ۱۶ ساله بود به عنوان طبیب به مداوا می پرداخت. او در زندگینامه خود نوشتی که شاگردش جوزجانی تصحیح کرده است، توضیح میدهد که چگونه به فلسفه علاقهمند شد:
یک سال و نیم خود را وقف مطالعه کردم. مطالعۀ منطق و تمام بخشهای فلسفه را از سر گرفتم در این مدت تمام شب بیدار بودم و روزها هم جز مطالعه کاری نمی کردم وقتی به مسئله ای بر میخوردم... به مسجد میرفتم و نماز میخواندم و از آفریدگار میخواستم که آنچه را نمیدانم بر من آشکار و آنچه برایم مشکل است، آسان گرداند. آنگاه شب که به خانه باز میگشتم چراغی پیش روی خود می نهادم و به نوشتن و خواندن مشغول می شدم.
به این ترتیب، آنطور که میگویند در سن ۱۸ سالگی برتمامی علوم مسلط بوده است. در سن ۲۰ سالگی یک دانشنامه منتشر کرد... .
🆙 تاریخ فلسفه غرب، آنتونی کنی، ج۲، ص۶۹
#ابن_سینا
#فلسفه_اسلامی
🌀 اندیشگان، تکاپوی اندیشه
https://eitaa.com/andishgan
🏷 #برشی_از_کتاب | آموزش و پرورش سقراطی
آموزش و پرورش #سقراطی بر محور شاگردی [تلمّذ] استوار بود، یعنی آن رابطه شخصی نزدیک بین معلم و شاگرد که با این هدف طراحی شده باشد که در شاگرد تمایلی اخلاقی برای کشف و کاربرد حقیقت به منظور سامان بخشیدن و اداره کردن زندگانی خویش به وجود آورد. در گذشته نزدیک به اینگونه پرورش اخلاقی، پرورش منش» اطلاق می شد. امروزه از آن تحت عنوان الگوسازی نام برده می شود، به این معنی که معلم به عنوان مظهری از خصیصه های شخصیتی و گرایشهای مطلوب در می آید که شایسته تقلید شاگردان باشد.
📗 منبع: مکاتب فلسفی و آرای تربیتی؛ جرالد ال. گوتک
#آموزش_و_پرورش
#فلسفه_تعلیم_و_تربیت
▫️اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
📃 #برشی_از_کتاب | شهید بهشتی از بهترین راه تبلیغ یک دین میگویند
📘 کتاب باید ها و نباید ها، انتشارات روزنه، ۲۰۸ ص
این اثر، دربارهٔ امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن است؛ یک بررسی ارزشی و اخلاقی.
#شهیدبهشتی
▫️اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191
#برشی_از_کتاب | رابطه تولیدی و منطقی بین است و باید
✓ سه گونه رابطه بین است و باید
📕 کتاب دین در ترازوی اخلاق، ابوالقاسم فنائی
#فلسفه
#فلسفه_اخلاق
#فلسفه_دین
▫️اندیشگان
https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191