eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
  اختیارات شاعری همواره یکی از الحاقات شعر کلاسیک پارسی بوده و مقالات و جزوه‌های زیادی از آن در دسترس است.  گاهی مشاهده می‌شود که عده‌ای از دوستان برداشت‌هایی نادرست از اختیارات داشته و گاه به دلیل عدم آگاهی از آنها ، هر خطای فنی را جزو اختیارات قلمداد می‌نمایند. در این مقال به دنبال تعریف جدیدی از آن نبوده و سعی بر آن دارم تا با باز کردن و تفسیر این اختیارات موضوع را برای شاعرانی که آشنایی چندانی با اختیارات مورد بحث ندارند سهل نمایم و در پایان بحثی را تحت عنوان "اضطرارات" به میان خواهم کشید که در سال‌های اخیر عزیزانی به آن پرداخته‌اند! اختیارات شاعری به دو گروه و تقسیم می‌شود که در زیر همراه با مثال به تک تک آن ها خواهیم پرداخت: : این نوع اختیارات تنها به نوع تلفظ کلمات بر می‌گردد یعنی شاعر اختیار دارد با توجه به حالات و اقتضای وزن هر کدام از حالات را انتخاب نماید.   امکان حذف همزه: اگر قبل از همزه آغاز هجا، حرف صامتی بیاید، همزه را می‌توان حذف کرد. مثلا «در آن» تبدیل می‌شود به «دران». (اختیارات شاعری، کامیار)    باید توجه شود این از اختیارات است یعنی شاعر می‌تواند همزه را حذف کند یا خیر! که با توجه به وزن شعر به صورت "در-آن" یا " دَ-ران" تلفظ خواهد شد. :  آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب  وزن این شعر "فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات" است با الگوی هجایی: - ن - -/ - ن - -/ - ن - -/ - ن - ن/ هجای بلند یا همان علامت (-) هجای کوتاه یا همان علامت (ن) هجای کشیده یا همان (- ن)  اگر مصراع فوق را تقطیع کنیم خواهیم دید که رکن آخر یعنی "شد در آب" به صورت زیر خواهد بود:  شد/ دَ /راب  - / ن / - ن و این با الگوی هجایی وزن فوق که در رکن آخر باید : - /ن /- ن باشد فرق دارد بنابراین شاعر اینجا از اختیار استفاده کرده و همزه را در "آب" حذف می‌نماید و رکن آخر به صورت " دَ/ راب" تلفظ می‌شود. اما گاهی بنا به ضروریات وزن، همزه را نباید حذف نمود مانند مصرع زیر: اگر این است آزادی مرا بی‌بال و پر گردان که باید به صورت "اَ / گر/ ای/ نس/ت/ آ/ زا/ دی..." همانطور که ملاحظه می‌شود همزه در "است" حذف شد اما در "این و آزادی" بنابه ضروریات وزن نباید حذف گردد. : (بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه:) مصوت كوتاه پایان كلمه را به ضرورت وزن می‌توان كشیده تلفظ كرد که به هجای بلند تبدیل شود که به آن قاعده‌ی نیز می‌گویند. این اختیار به وفور در اشعار به چشم می‌خورد.  توجه شود که تنها مصوت کوتاه " پایان کلمه" بلند تلفظ می‌شود. یعنی نمی‌توانیم هجای کوتاهی را در میان یا ابتدای کلمه بلند تلفظ نماییم.   : خانه= "نه" در پایان کلمه "خانه" بعضاً می‌تواند بلند تلفظ شود اما در "سماور" نمی‌توانیم "سَ" را که در ابتدای کلمه قرار دارد بلند تلفظ کنیم و همین‌طور "بِ" در "آبرو" : می‌کند روز سیه ، بیگانه یاران را ز هم خضر در ظلمات می‌گردد ز اسکندر جدا "صائب" وزن بیت: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات در تقطیع "ز" در "روز" یک هجای کوتاه است اما با توجه به وزن شعر می‌دانیم که در این مکان باید یک هجای بلند داشته باشیم بنابراین متوجه می‌شویم که در اینجا "زِ" به صورت بلند تلفظ می‌گردد و به اصطلاح می‌شود. کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند: معمولا زمانی رخ می‌دهد که بعد از مصوت های بلند "و " یا  "ی" مصوت دیگری بیاید. آنگاه می‌توان مصوت‌های "و" یا "ی" را کوتاه تلفظ نمود. سوی چاره گشتم ز بيچارگی ندادم بدو سر ، به یكبارگی ( فردوسی) مشاهده می‌شود که هجای بلند "سو" به صورت "سُ" تلفظ می‌شود.   آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
: اختیارات وزنی بر خلاف اختیارات زبانی که تنها به نوع تلفظ بستگی داشت، باعث تغییرات کوچکی در وزن می‌گردد که به صورت زیر است: هجای کوتاه در آخر مصراع، بلند محسوب می‌شود. (قواعد تقطیع- شمیسا و اختیارات شاعری- کامیار) در واقع هجای پایانی هر مصراعی همواره بلند است، یعنی چنانچه مصرعی به هجای کوتاه یا کشیده ختم شود آن را بلند در نظر می‌گیریم. : دلگیر نیست از تن ، جان‌های زنگ بسته (ته) هرکه پیراهن به بدنامی درید آسوده شد (شد) درین بساط ، بجز شربت شهادت نیست (نیست) ✅ شاعر مختار است به جای در رکن اول هر مصراع، بیاورد. یعنی اگر شعری با شروع شود مانند: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن و یا: فعلاتن مفاعلن فعلن می‌توان تنها در رکن اول بجای از استفاده کرد یعنی در رکن اول، بجای هجای کوتاهِ اول، از هجای بلند استفاده کرد اما عکس این قضیه درست نیست.   این اختیار وزنی بسیار رایج است، حتی ممكن است در تمام مصراع‌های اول شعر نیز صورت بگیرد ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) مشاهده می‌شود در رکن اول به‌جای از استفاده شده است.  شاعر مختار است به جای دو هجای کوتاه (ن ن) یک هجای بلند (-) بیاورد. عکس این مورد صحیح نمی‌باشد؛ این اختیار که در اصطلاح به آن می‌گویند، جز در آغاز مصراع (مگر به ندرت) در همه جا قابل اعمال است. ای بی‌خبر بکوش که صاحب هنر شوی تا راهبر نباشی، کی راهبر شوی؟! ای/بی/خ/ = مفعول بر/ب/کو/ش/ = فاعلات کِ/صا/حب/ه/ = مفاعیل نر/ ش/وی/ = فاعلن تا/را/ه/ = مفعول بر/ن/با/شی*/ = فاعلاتن کی/را/ه/ = مفعول بر/ش/وی/ = فاعلن * در مصراع دوم شعر حافظ دو هجای کوتاه تبدیل به یک هجای بلند (فاعلاتُ مفاعیلُ) ـ (فاعلاتن مفعولُ) شده است. اختیار شاعری در دو هجای ماقبل آخر بسيار رايج است و در آن (ن ن -) به (- -) تبديل می‌شود و حتّی در تمام مصراع‌های یک شعر ممکن است استفاده شود؛ همچنین به‌جای ارکانی مانند (ن ن - -)، (- ن ن -) و (- - ن ن)، شاعر می‌تواند بنا به ضرورت (- - -)  بياورد؛ امّا كاربرد اين موارد كم است. مثال برای ابدال (ن ن -) به (- -): هر چه داری اگر به عشق دهی کافرم گر جوی زیان بینی مثال برای ابدال (ن ن - -) به (- - -): خارکش پیری با دلق درشت پشته‌ی خار همی ‌برد به پشت مثال برای ابدال (- ن ن -) به (- - -): گل به سلام چمن آمد بهار گه به سپاس آمد گل پیش خار مثال برای ابدال در رکن اول مصراع دوم : (- - ن ن) به (- - -) می‌کوش به هر ورق که خوانی مستفعل فاعلن فعولن می/‌کو/ش/ب/ = مستفعل هر/و/رق/ = فاعلن کِ/ خا/نی/ = فعولن   کان دانش را تمام دانی فاعلن فعولن کان/دا/نش/ = را/ ت/ما/ = فاعلن م/ دا/نی/ = فعولن  شاعر مختار است در برخی اوزان به‌جای (- ن) ، (ن -) بیاورد، و یا بالعکس عمل کند. این عمل را در اصطلاح گویند. قلب در تبدیل به و بالعکس دیده می‌شود. (اختیارات شاعری- شمیسا) یعنی این‌که گاهی در شعر جای یک هجای کوتاه، با هجای بلند کنار آن عوض خواهد شد. البته این اختیار بسیار کم کاربرد است و به وفور قاعده تسکین نیست و همانطور که عرض شد معمولا تنها بین "مفتعلن و مفاعلن" اتفاق می افتد. (قلب) ، یعنی : (جا به جایی هجا) که بوَد مخصوص بعضی (رکن ‌ها) که شود : (مُفتعلن) ، (مفاعلن) یا شود : (مفاعلن) ، (مفتعَلن) مثال برای قلب (- ن ن -) به (ن - ن -): کیست که پیغام من به شهر شروان بَرَد کی/ست/ کِ/ پی/ = مفتعلن (- ن ن -) غا/م/ من/ = فاعلن (- ن -) بِ/ شه/ر /شِر/ = مفاعلن * (ن - ن -) وان/ب/رَد/ = فاعلن (- ن -) یک سخن از من بدان مرد سخندان بَرَد یک/س/خ/نز/ = مفتعلن من/ب/دان/ = فاعلن مـر/دِ/ سُ/خن/= مفتعلن دان/بَ/رَد/ = فاعلن   در درس بعد به (اضطرارات شاعری) خواهیم پرداخت. آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
سلام عزیزان علاقه‌مند به سلسله مباحث درس طاعات و عبادات‌تون مقبول درگاه الهی بنا به درخواست یکی از اعضای محترم، ابیات ذیل را تقطیع نموده و تقدیم می‌دارم. حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت : فعلاتن* فعلاتن فعلاتن فعلن : (رمل مخبون محذوف) حا/ف/ظز/ دس/ت/ م/دِ/ دَو/ل/ت/ این/ کش/تِ/یِ/ نوح/ (ـ ن- -/ن ن - -/ن ن - -/ن ن -) ور/نَ/ طو/فا/ن/ ح/وا/دث/ب/ب/رد بن/یا/دت ✅ * اگر شعری با فعلاتن شروع شود مانند: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن و یا: فعلاتن مفاعلن فعلن می‌توان تنها در رکن اول بجای از استفاده کرد یعنی در رکن اول، بجای هجای کوتاهِ اول، از هجای بلند استفاده کرد اما عکس این قضیه درست نیست.   این اختیار وزنی بسیار رایج است، حتی ممكن است در تمام مصراع‌های اول شعر نیز صورت بگیرد ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) یا : آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه که درین مزرعه جز دانه‌ی خیرات نکشت ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت مشاهده می‌شود گاه در رکن اول بجای از استفاده شده است. آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
✅ پاسخ تقطیع ابیات فوق👇 گر وصل تو ای ترک نه بختی است مکرم مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) گر/ وص/ل/ = مفعول ت / ای/ تر/ ک/ = مفاعیل نَ / بخ/ تی/ ‌ست۱/ = مفاعیل م/ کر/ رم / = فعولن ور روی تو ای دوست نه فتحی است مُهنا ور/ رو/ ی/ = مفعول تُ/ ای/ دو/ست۱/ = مفاعیل نَ/ فت/ حی/ ست۱/ = مفاعیل م/ هن/ نا / = فعولن ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا نظر برداشت شبنم در هوای آفتاب از گل مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) ن/ظر/ بر/دا/ = مفاعیلن شت۱/ شب/نم/ در/ = مفاعیلن ه/وا/ی۲/ آ/ = مفاعیلن ف/تا/بَز/ گل/ = مفاعیلن به امّید که من از عارض او چشم بردارم ب/ اُم/می/د۲/ = مفاعیلن ک/ من/ از /عا/ = مفاعیلن ر/ض۲/ او/ چش/ = مفاعیلن م/بر/دا/رم/ = مفاعیلن ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا خروشیدن ِ پهلوانان به درد فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه) خ/رو/شی/ = فعولن د/نِ۲/پَه/ = فعولن ل/وا/نان۳/ = فعولن بِ/درد۴/ = فعل کنان گوشت تن را بر آن رادمرد کُ/نان۳/گو/ = فعولن شت۱/تن /را/ = فعولن ب/رآن۴/ را/ = فعولن د/مرد۴/ = فعل ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا وین روز مفارقت به شب می آمد مفعول مفاعلن مفاعیلن فع (وزن دوم رباعی) وین/رو/ز/ = مفعول م/فا/ر/قت/ = مفاعلن ب/شب/می/آ/ = مفاعیلن مد/ = فع آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست مفعول مفاعلن مفاعیلُ فعل (وزن سوم رباعی) آن/لب/ک/ = مفعول چ/جا/ن/ما/ = مفاعلن ست۱/دو/رز/ل/ = مفاعیل ب/ماست۱و۴/ = فعل ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا در آن زمان که جهان را به جان وداع کند مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) د/رآن۳/ز/مان۳/ = مفاعلن ک/ج/هان۳/را/ = فعلاتن ب/جان۳/و/دا/ = مفاعلن ع/ک/ند/ = فعلن به مال و دولت او سفله‌ای گمارد چرخ ب/ما/لُ/دو/ = مفاعلن ل/ت/او/سف/ = فعلاتن لِ/ای/گ/ما/ = مفاعلن رد/چرخ/ = فع لن ۵ ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا خروشان همه گوشت بازو بکند فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه) خُ/رو/شان۳/ = فعولن ه/مِ۲/ گو/ = فعولن شت۱/با/زو/ = فعولن ب/کند۴/ = فعل نشست از برش سوگوار و نژند ن/شس/تز/ = فعولن ب/رش/سو/ = فعولن گ/وا/رُ۲/ = فعولن ن/ژند۴/ = فعل ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (بحر هزج مثمن اخرب) "وزن دوری" وق/تی/د/ = مفعول ل/سو/دا/یی/ = مفاعیلن می‌/رف/ت/ = مفعول ب/ بس/تان۳/‌ها/ = مفاعیلن بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها بی/خی/ش/ = مفعول ت/نم/کر/دی/ = مفاعیلن بو/ی۲/گ/ = مفعول ل/ری/حان۳/‌ها/ = مفاعیلن ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا بیست سال است بهار از سرِ ما رفته ولی فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) بی/ست۱/سا/لس/ = فاعلاتن ت/ب/ها/رز/ = فعلاتن س/رِ/ما/رف/ = فعلاتن ت/و/لی/ = فعلن من همان ماتمی‌ام در غم استاد هنوز من/ه/مان۳/ما/ = فاعلاتن ت/مِ/‌یم/در/ = فعلاتن غ/م/اس/تا/ = فعلاتن د/ه/نوز۴/ = فعلن ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا پرواز بلندی به ته بال مگس سوخت مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولُن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) پر/وا/ز/ = مفعول ب/لن/دی/ب/ = مفاعیل ت/ه۲/با/ل/ = مفاعیل م/گس/سوخت۱و۴/ = فعولن گر خواب عدم بر دو جهان شام گمارد گر/خا/ب/ = مفعول ع/دم/بر/د/ = مفاعیل ج/هان۳/شا/م/ = مفاعیل گ/ما/رد/ = فعولن ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا چو از سال کوچی پژوهش نمود فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه) چ/از/سا/ = فعولن ل/کو/چی/ = فعولن پ/ژو/هش/ = فعولن ن/مود۴/ = فعل هزار و سه صد با یک و بیست بود ه/زا/رُ۲/ = فعولن س/صد/با/ = فعولن ی/کُ۲/بی/ = فعولن ست۱/بود۴/ = فعل ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا از بس که در نظرم خوب آمدی صنما مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن (بسیط مخبون) از/بس/ک/در/ = مستفعلن ن/ظ/رم/ = فعلن خو/با/م/دی/ = مستفعلن ص/ن/ما/ = فعلن هر جا که می‌نگرم گویی که در نظری هر/جا/ک/می‌/ = مستفعلن ن/گ/رم/ = فعلن گو/یی/ک/در/ = مستفعلن ن/ظ/ری/ = فعلن ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا آن که با سوز درون دل ما ، بیگانه است فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) آن/ک/با/سو/ = فاعلاتن ز/د/رو/ن۲/ = فعلاتن د/ل/ما/بی/ = فعلاتن گا/نست۴/ = فع/لن ۵ درد بی‌خانه نمی‌داند و صاحبخانه است در/د/بی‌/خا/ = فاعلاتن ن/ن/می/‌دا/ = فعلاتن ن/د/صا/حب/ = فعلاتن خا/نست۴/ = فع/لن ۵ ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا سید محمدرضا شمس (ساقی) جمعه 1401/12/05 https://eitaa.com/arozghafie ۱ ـ ۲ً قاعده‌ی ۳ ـ قاعده‌ی ۴ ـ قاعده‌ی ۵ ـ قاعده‌ی 📌در صورت نشر مطالب ڪانال در دیگر ڪانال‌ها و گروه‌های مرتبط، حذف منبع شرعاً جایز نمی‌باشد و غیر اخلاقی است.