eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
295 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. جز گریه از این دیده بیدار نیاید جز ناله ز نخل جگرم بار نیاید اینجاسخن ازدست وسروتیغ وعمودست ای کاش در این شهر علمدار نیاید گلهای حرم راتو به همراه میاور در کوفه به جز خوار شدن کار نیاید از بی کسی ام هست هویدا،دراین شهر سهمی به من زار به جز دار نیاید ابکاش در این شهر نیفتد گذر تو ایکاش که زینب سر بازار نیاید کاری زمن غمزده و زارحسین جان جز سر بنهادن سر دیوار نیاید از غربت خود با تو بگویم،که دراینجا از کوفه و کوفی به کسی یار نیاید اینجا نبود جای تو برگرد،که کوفه از بهر دل زار تو غمخوار نیاید ........................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. خودم را لحظه آخر به روی دار میبینم زبسکه تشنه ام،این شهر را تارمیبینم نمیدانم چه خواهدشدزبعدخفتنم برخاک ولی سرنیزه داران راکنون بیدارمیبینم تمام شهرغرق خنده وشوروشعف باشد فقط خود رابرای بیکسی ات زار میبینم میان سلسله باحرمله در بین این کوفه گمانم خواهرت رادست بسته زار میبینم یقین دارم ازین وضعی که پیداهست ازکوفه ندیده خواهر غم پرورت بیزار میبینم چسان آگاه گردانم توراازحال این مردم دل این شهر را از کینه ات پربار میبینم مکن عزم سفر اینجا که از داغ علی اصغر ربابت را حزین و خسته وخونبار میبینم میا جان رقیه،خواهرت رازود برگردان که زینب را گمانم بر سر بازار میبینم ........................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. برگرد ای آواره ی صحرا حسین جان برگرد جان مادرت زهرا حسین جان از کوفه رو گردان و رو سویی دگر رو اینجا نباشد جای تو آقا، حسین جان از شرم و عفت نیست اینجا یک نشانه با خود میاور زینب کبرا حسین جان تو طاقت داغ جوانت را نداری با خود میاور اکبر لیلا حسین جان در کاروانت  دخترانی ناز داری آنان ندارند تاب سیلی ها حسین جان نامه نوشتم تا بیایی سوی کوفه شرمنده ام اما میا، حالا حسین جان حیف است اهل خیمه هایت داغ ببینند داغ تو و شش ماهه و سقا حسین جان حیف است غارت از حرم گردد، برگرد رحمی ندارد کوفه بر زن ها حسین جان ای یار هر افتاده از پا، دست شستم از یاری این مردم دنیا حسین جان با آنکه با جمعی ولیکن گر بیایی تنهای تنها میشوی اینجا حسین جان ........................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. مولای ما که اشک نگاهت مداوم است بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است داری برای غربت او گریه می کنی او بی پناه در وسط قوم ظالم است نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون تنها به فکر رأس حسین و غنائم است نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین سمت دیار مردم بد عهد،عازم است حالا به روی بام به وقت شهادتش از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است صدشکر،دخترش سر او را ندیده است ناموس او احاطه میان ِ محارم است انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ رأسش بریده شد ولی انگشت سالم است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) نهم ذی الحجه شهادت علیه السلام ............................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. دیده روشن شده از نور دعای عرفه دل من پر زده در اوج هوای عرفه باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی گوئیا در طلب توست گدای عرفه آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه نوکر روسیه ام بار گناه آوردم تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش بشنوی از لب او سوز صدای عرفه داری از غربت او در دل خود شور ونوا کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا در میان کاروانش هست زینب خواهرش هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش با خودش برداشته گل های باغش را تمام اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش می زند بوسه به دستان جدای حامی اش می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش می رود زینب به روی تل ولی بیند که شمر رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش بی کفن گردد رها در بین‌مقتل جسم او می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . ........................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. علیه‌السلام 🔹أشکُو إلیکَ غُربتی🔹 چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت باید که از چشمان او با هر زبان گفت باید به قول عرشیان، چشمان او را آیینه‌های روشن هفت‌آسمان گفت چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک از گفته‌های چشم او با دیگران گفت آمد به میدان باسلاح چشم‌هایش با اشک‌هایش گریه گریه ناگهان گفت: ای لطف بسیار تو برمن بی‌کرانه تنها دلیل ندبه‌های عاشقانه عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد مولای من این عبد با تو حرف دارد ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی شوق مرا زیباترین آغوش هستی آرامش آغوش تو مانند دریاست «آنجا که باید دل به دریا زد همین‌جاست» فانوس اشکی دارم و فانوس آهی می‌جویمت با اشک و آهم یا الهی از مادرم آموختم پروانه باشم از کودکی عبد در این خانه باشم از مادر من مهربان‌تر کیست جز تو؟ از مادر من مهربان‌تر نیست جز تو تو صاحب تورات و انجیل و زبوری روشن‌ترین تصویر از آیات نوری «یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم! «یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بی‌تکیه‌گاهم از خود نکردی لحظه‌ای هم ناامیدم تنها مرا مگذار ای تنها امیدم! هرگز مگیر از چشم‌هایم خنده‌ات را در آتش خشمت مسوزان بنده‌ات را رحمی به اشک و التماسم کن الهی از آتش دوزخ خلاصم کن الهی با هر فرازی تشنه‌تر می‌شد گلویش بغضی امانش را برید و بی‌امان گفت شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت «رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش با اشک از پیراهن آرام جان گفت او گفت از دندان و لب‌هایش در آن روز تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت «أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری» این جمله را سمت مزاری بی‌نشان گفت اشک از دو چشمش چون دو مشک باز می‌ریخت اشکی که با عباس از آب روان گفت بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت عید آمد و ماه بنی‌هاشم اذان گفت 📝 . ........................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم با ناله های خویش دلت را رضا کنم احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان دل را چگونه با عرفه آشنا کنم ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم تَرویه چیست روز گرفتاری شماست کاش ای غریب درد شما را دوا کنم یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم روزی رسد که حاجتتان را روا کنم آخر گدای سامره مَرد خدا شود یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم آقا منم غلام سیاه سپاه تو ناقابل است جان من ، اما فدا کنم آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم با روضه های قافله دل های خسته را ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم ........................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
بسم الله الرحمن الرحيم تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا" كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت ........................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. با روز عرفه تو بیا تا گِرِه از کار جهان باز شود با گُل روی تو هر روز من آغاز شود تو بیا تا که شوم عبد و غلام کویت تو شوی شاه و دلم بنده ی ممتاز شود عرفه آمده آقا ، تو بیا یادم کن با دعای تو فقط زندگیَم ساز شود دست خالی تو رهایم نکن آقای کریم با نگاه تو برای همه اعجاز شود کرمی کن که گناهم همه بخشیده شود تا دلم سوی خدا ، راهیِ پرواز شود راه شش گوشه ی جدِّ تو که بسته است هنوز حاجت کرببلا پیش تو ابراز شود ........................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بر غریبی تو و اهل حرم میگریم بادل خون شده ازغصه وغم میگریم کاش میشد که نیفتد گذرت در کوفه کزغمت ناله کنان میگذرم،میگریم به هواداری آوارگیت دشت به دشت من به یادت همه جا دربه درم میگریم حاضرم جان بدهم،کوفه نیایی آقا بر سر دار بلا هست سرم میگریم اشک هم تاب نیاورده ز حال مسلم خون روانست ز چشمان ترم میگریم میزند شعله تنهایی و آوارگی ات شعله هم بر دل هم بر جگرم میگریم من همانم که زشرمندگی وخجلت خویش اشک افشان همه شب تاسحرم میگریم همچومرغی که اسیر قفس تنهایی ست بال و پرسوخته بی بال و پرم میگریم دارم امید ببینم رخ جان پرور تو بر سر دار بلا منتظرم میگریم ......................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.. و مگر که کوفی ظالم ز من گناهی دید که بین کوفه سفیرت چه بی پناهی دید میا، به جان رقیه اگر بیائی تو زبان گشودن شش ماهه رانخواهی دید شرمندگی گرفته نفس را به سینه ام من روضه خوان کوچه تنگ مدینه ام کوفه میا تو را به رقیه قسم ،حسین آخر به یاد روی کبود سکینه ام از غربت تو سینۀ زارم شده دلتنگ بگذر از این شهر پر از حیله ونیرنگ هرجاسخن ازغارت وجنگ است حسین جان ترسم که خورد بر زینب ز جفا سنگ من رفتم و از من به تو ای شاه سلامی بالای سر دارم و اینست پیامی شمشیر مهیا شده بر کشتنت آقا اینجا تو میا نیست دراین شهر مرامی حیف است که بر پیکر تو تیر ببارد بر پیکر نو ضربۀ شمشیر ببارد سرنیزه شده تشنۀ خون بدن تو حیف است که بر پیکر تو سیر ببارد خنجر شده لب تشنۀ خشکیده گلویت سرنیزه و شمشیر مهیاست به سویت صد حیف نشد تا که ببوسم رخ نازت صد حیف که سرزنیزه زند بوسه به رویت اینجا سخن از عشق و وفانیست برگرد درکوفه نشانی ز صفا نیست برگرد هرجا سخن از خنجر تیز است آقا حرفی به جز از رأس جدا نیست برگرد کوفه هدفی جز تن صدپاره ندارد امّید در این شهر ره چاره ندارد اینجا سخن از بستن آب است،برگرد توتاب عطش داری و شیرخواره ندارد از ساغر گردون می اندوه چشیدم خیری من از این شهر جفاپیشه ندیدم اینجا تو میا نیزه و شمشیر مهیاست از ضربت آنان به تن خویش،کشیدم ازکوفه و کوفی صفتان خسته و زارم جز ناله در این شهر طرفدار ندارم کاری زمَن ایدوست نیاید، به جزاینکه از بیکسی و غربت تو اشک ببارم جا شد به تنم نیزه و شمشیر حسین جان پر شد همۀ پیکرم از تیر حسین جان از بام زدند بر سر سودازده ام سنگ ازضعف شدم زار و زمینگیر حسین جان لب،تشنه ودل،خسته ودندان شکسته اینها همه فخر است که جانباز تو هستم شادم که زعشق تو سرم بر سر دار است این دار گواه است که سرباز تو هستم اینجا کمر بر قتل تو بستند مردم بازار شمشیر و سنان غوغاست آقا جمعی همه خنجر به دست در انتظارند مقصودشان رأس تو و سقاست آقا کوفه میا که قامتت از غم کمان شود از بهر داغ قاسم و عباس و اکبرت با خود سه ساله را تو میاور به همرهت ترسم که تازیانه شود سهم دخترت در حیرتم که این همه لشگر کجا روند دارند همه به همرهشان خنجر و سنان تیر سه شعبه دیدم و از بغض حرمله ترسم که اصغرت نگشاید دگر زبان آیی اگر به کوفه میاور رقیه را اینجا سخن زکعب نی و تازیانه هاست با نیزه ها و خنجر و شمشیرها حسین جسم تو و تن اکبر نشانه هاست رحمی به حال خواهر غم پرورت نما رحمی به حال نجمه و حال سکینه کن این کوفه چون مدینۀ زهرا کش است وای یادی زآتش در و مسمار و سینه کن از بهر غربتی که تو داری حسین من در هر گذر به یاد تو چشمم پر آب شد تیرسه شعبه ای که بدیدم به چشم خویش جانم پر از شراره به حال رباب شد ای شه میا به کوفه که این قوم کینه جو طرحی برای کشتن اکبر کشیده اند نفرین به چشمهای حریص و پلیدشان گویا که گوشواره و معجر ندیده اند اینجا کمر به قتل تو بستند حسین جان حرفی ز وفا و ز حیا نیست در اینجا تو جای خودت ،اکبرو عباس همینطور حتی نکنند رحم به شیرخواره ات آقا سوگند به زهرا که همین است دعایم ایکاش در این شهر نیفتد گذر تو ترسم که بیائی،غم عباس ببینی ترسم که ز داغش بشود خم کمر تو ...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ جان عاشق شده امروز گدای عرفه بر سر سفره ی پر فیض دعای عرفه میشود محرم اسرار محرم آن کس که شود بهره ور از لطف و صفای عرفه هرکه از اشک وضو گیرد و تطهیر کند دل او میشود آماده برای عرفه بهتر از این نفسی خرج مناجات شده است ? چه بخوانیم بگویید به جای عرفه لحظه ی ناب مناجات حسین زهرا دیدنی بود در آن حال و هوای عرفه عرفات است و منا شاهد این شیدایی خورده امضای ابالفضل به پای عرفه جبل الرحمه گواه است که در استغفار به یقین توبه پذیر است خدای عرفه جان به قربان غریبی که در آن شهر فریب پیکرش غرقه ی خون شد به منای عرفه ................... چون خدا طالب گدا شد باز در رحمت به روی ما شد باز بنده، شرمنده ی خدا شد باز او خریدار اشک ما شد باز خبر آمد گناه می بخشم کوه عصیان به کاه می بخشم روز الطاف کبریا عرفه مژده بخشش و عطا عرفه روز مهمانی خدا عرفه السلام علیک یا عرفه من از ماه تو به جا ماندم بنده ای دور از خدا ماندم به سرم آمده بلا چه کنم گشته ام سخت مبتلا چه کنم به خودم کرده ام جفا چه کنم نپذیری اگر مرا چه کنم هیچ کس همچو من نمی خواهد عبد توبه شکن نمی خواهد من زمین خورده ام مرا نزنید عبد افسرده ام مرا نزنید در گنه مرده ام مرا نزنید پی به خود برده ام مرا نزنید تو ببین عذر اشتباه مرا به رویم نزن گناه مرا  نشود تا که بنده ات رسوا خوب و بد را ز هم مساز جدا درهم اینبار هم بخر ما را تو و رد کردن گدا هیهات ورنه من از خجالت آب شوم مپسند پیش کس خراب شوم گر ندارم بها، نگهدارم گوشه این سرا نگهدارم تو بیا از خطا نگهدارم تا رَوَم کربلا نگهدارم جبل الرحمة کوه عشق و صفا عرفات از حضور تو زیبا  کاروانی که لاله ها دارد ای خدا عزم کربلا دارد کوفه در سر چه نقشه ها دارد شهر مکر است و ماجرا دارد… ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab