eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
295 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. دل شب خالق خود را صدا کن به یارب یاربی هر دم صفا کن به دامانش بزن دست توسل ز صدق دل به درگاهش دعا کن ######## ز جا برخیز تو یاد خدا کن ز غفلت جسم و جانت را رها کن به ذکر و یاد رب قلبت جلا ده به سوی درگه لطفش دعا کن ✍ ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. دست های کرامت خیز --------- ای که می خواهی کرامت های ایزد داده را لطف و احسان کن گرفتار ز پا افتاده را دست محتاجی بگیر اوّل که برخیزد ز جا پهن کن آنگه به زیر پای خود سجّاده را رحمت آور مردم بیچاره را با لطف خویش بعد ازآن ، از حق طلب کن رحمت بنهاده را بال پروازت دهد ای دوست بی منّت خدا پس بیا ایثار کن بی منّت خود باده را در مسیر زندگی غافل مباش از دیگران گر که خواهی بی خطر رفتن مسیر جاده را سرو آزادی اگر داری طلب در باغ عمر سايه ی سر بنگر ای دل مردم آزاده را خاکساری پیشه کن از کبر و نخوت دور باش زینت خود ساز دائم این لباس ساده را گر که می خواهی بگیرد دست تو مولا علی از کرامت دستگیری کن ز پا افتاده را از ولایت تا توانی دست هرگز بر مدار تا به دست آری دل مولا و مولا زاده را گر کنی احسان به مردم می شوی مهمان حق «یاسرا» از کف مده این سفره ی آماده را ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. السلام علیک یا ام المومنین یا خدیجه الکبری دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم "ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها" باور من نمی شود، همنفس خدا شدم سفرهء دل برای من باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم سیدحمیدرضا‌برقعی✍ .
. و أین مثل الخدیجه 🌴 مانند قرآن مادرم بی مثل و مانند است او صاحب محکم ترین آیات و پیوند است انسان و قدر و کوثر و ....شکر خدای نور دشت کلام الله ما لبریز فرزند است شان نزول لن تنالوا سوره ی قدرش... ذات خدا از این فضیلت شاد و خرسند است او کیست؟ سی جزءِ پر از افکار سرسبز و... او در نیستان جهالت....حامل قند است در بین کل انبیاء....آن بهترین سردار سرتا به پا از عشق او دریای لبخند است او عام العشق بهترین تقدیر دنیا بود مانند قرآن مادرم بی مثل و مانند است ✍ ‌.
. السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ نهاده گل سر تعظیم را به اجلالش فرشته دست به دامن فتاده دنبالش کنار همّت خیر الانام، دین مبین گرفت این همه رونق به برکت مالش فقط نه بخشش مال و تلاش بی حد او که صرف دین خدا شد تمام اعمالش سعادتی‌ست برای زن بزرگ قریش که شد پیمبر اسلام امین اموالش محبتش به محمد(ص) چه قدر بی‌حد بود محبتی که زمان داد هی پر و بالش محبتی که در آورد بعد از عشق خدا دل رسول خداوند را به اِشغالش علاوه بر غم تنهایی رسول الله درون سینه‌ی او بود، داغ اطفالش برای فاطمه(س) راهی نماند غیر دعا برای مادر خوبِ مریض احوالش خدیجه رفت، پس از رحلت ابوطالب فرا رسید پیمبر حزین‌ترین سالش همین که یار نبی شد، چه زود ترکش کرد چه قدر بد شده بود آخرین نفس حالش پس از گذشت زمانی خدیجه ای دیگر میان ظلمت کوچه شکسته شد بالش ✍ .
. شرمندگی بس است، شب بی دعا بس است این ناامیدی از درِ لطفِ خدا بس است من قفل معصیت که زده ام بر دعای خود این قدر بی حیایی و جرم و خطا بس است با من غریبه اند همه، آشنا تویی "با یار آشنا سخن آشنا" بس است تنها نگاه لطف تو کافی‌ست یا رئوف حُسن توجه تو برای گدا بس است ظرفیت وجود مرا هم ببین که باز جان بر لبم رسیده، گناه و بلا بس است من بعد هر گناه به خود طعنه میزنم: بی چشم و رو! گناه نکن! بی حیا! بس است □ وقتی که از زمین و زمان دل گرفته ام ایوان طلا و صحن امام رضا بس است امشب برات کرب و بلای مرا بده داغ فراق و دوری کرب و بلا بس است با روضه ی حسین دلم پاک می شود آیا برای توبه همین اشک ها بس است؟ □ وقتی که کهنه پیرهنت هم نمانده است جای کفن برای تو یک بوریا بس است .
. تقدیم به حضرت امّ المومنین، خدیجه کبری(س) اگرچه دشمن بسیار ختم المرسلین دارد دلش گرم است چون در خانه اش حصن حصین دارد کنارش تا علی هست و خدیجه غم ندارد، چون میان دشمنان خود حصاری آهنین دارد همیشه خاطرش جمع است تا وقتی که در مکه پیمبر دور خود سربازهایی اینچنین دارد علی یک سو خدیجه سوی دیگر، بتکده فهمید دو تا لشکر محمد در یسار و در یمین دارد کنار مصطفی خندان، ولی از داغ این امت خدیجه روزگاری خسته و اندوهگین دارد خدیجه مثل گلبانگ "اشّداء علی الکفار" همیشه در مصاف کفر، پیشانیش چین دارد تمام ثروتش را داد تا دنیا بفهمد که خدیجه پای احمد اعتقادی راستین دارد نه تنها ثروتش، بلکه تمام آبرویش را... که الحق اینهمه ایثار و غیرت آفرین دارد چه غم از طعنه ی مردم که او در زندگی تنها توجه بر رضای ذات رب العالمین دارد جهاد او همین بوده: کنار مصطفی ماندن؛ و گرنه ذوالفقاری آتشین در آستین دارد خدیجه مثل انگشتر در انگشت محمد بود همان انگشتری که نام زهرا بر نگین دارد نوشتم نام زهرا، باز یاد حیدر افتادم همانکه از نبی، وصف امیرالمومنین دارد خدیجه مثل حیدر از همان آغاز تا حالا همیشه دشمنانی کافر و پست و لعین دارد خدیجه خاطرش جمع است از آینده ی زهرا که زهرا مرتضی را در کنار خود قرین دارد خدیجه بنده هست و با تمام این مناقب هم همیشه واهمه از لحظه های واپسین دارد دعایی کرد پیغمبر، همانجا استجابت شد خدیجه یک کفن از جانب روح الامین دارد نوشتم از کفن، یاد شهید کربلا کردم که یک تاریخ از نام بلند او طنین دارد "چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان؟"۱ دلش گرم است شیعه تا که ام المومنین دارد ۱: مصرع از سعدی .
. بی تو دلهای ما بی قرار خسته ایم از تب انتظار العجل وعده ی کردگار حال و روز زمین گشته تار درد ها مهلک و بی شمار از پس پرده بیرون بیا با قدومت بیاور بهار بی حجابی شده افتخار رفته از مردها اختیار چشم و دلها به فحشا دچار نهی منکر گرفتار عار کیست دیگر به فکر وقار؟ حق علی گفت و شد یادگار «لعن اللهُ مَن لا یُغار» گرچه این نیست پایان کار سبز خواهد شد این شوره زار یک شب از قلب گرد و غبار بر کمر بسته ای ذوالفقار از خم جاده، ای تک سوار می رسی و عدالت شود در جهان با شما برقرار ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. آتش زدند لانه مرغ پریده را نیلی نموده اند رخ محنت کشیده را غارت ز دختران حرم هم،نگفتنی ست شکوه کجا برند،غم گوش دریده را از هر چه بود و هست بریدند دل را دیدند به روی نیزه چو راس بریده را چشمی که تا به حال قساوت ندیده بود کاری فلک نمود که خون کرد دیده را زینب کجا و اینهمه اندوه جانگداز پرخون نموده اند دل قامت خمیده را شلاق و کعب نی به همه آفتش رسید گلچین ز ریشه کند،همه گلهای چیده را کردند به تیغ و نیزه و سم ستورها پاشیده بر زمین،تن در خون تپیده را ✍ ..................... . (( شام غریبان)) غروب بود که آتش به خیمه ها افتاد شراره از همه سو بین کربلا افتاد غروب بود که دشمن برای غارت خویش به جان خیمه طفلان بینوا افتاد در آن کشاکش تاراج لشگر کوفه نشان ضربه سیلی به روی ما افتاد به خیمه ای که حریمش تمام قدسی بود ز راه فتنه و بیداد دهر،پا افتاد نگاه لشگر نامحرمان در آن آشوب به سوی چهره ناموس کبریا افتاد چه تازیانه که بر کودکان عدو میزد چه حیف شد که علمدار،زماجداافتاد برای بردن خلخال و معجر زنها قیامتی به خدا بین نینوا افتاد ز بعد کشتنت ای تشنه لب به یکباره بلا به قلب جراحت دیده پربلا افتاد تنی نماندازتو لحظه ای که میدیدم تنت به ورطه شمشیر و نیزه ها افتاد ✍ . ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. شکر خدا با اینکه غرقِ در گناهم ده شب در این میخانه آقا داد راهم آغوش خود وا کرد من را هم بغل کرد اصلا نپرسید از خطا و اشتباهم با اینکه آلوده ترین مهمان اویم حرفی نزد از زشتی و روی سیاهم یک عمر غفلت کردم و یک عمر بخشید یک عمر در وقت گنه کرده نگاهم ای کاش از عصیان جدا گردم ببینم در سایه‌ی رحمت خدا داده پناهم بال و پرم زخمی شده نایی ندارم از اینکه بی بال و پر هستم عذرخواهم دیگر دعاهایم خدایا کارگر نیست زیرا صفایی نیست در این سوز و آهم باید یکی دست مرا گیرد، و گرنه تا در گنه افتاده‌ام در قعر چاهم ذکر حسین این روزها باب نجات است تا با حسین هستم همیشه سر به راهم امشب دلم یاد غم عصر دهم کرد یاد امام بی کفن در قتله‌گاهم عصر دهم آقای ما را سر بریدند جسم عزیزش را به خاک و خون کشیدند ✍ ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. گریز به روضه سلام الله علیها دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم به صد امید به سوی تو روی آوردم به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم شدم ذلیل گناهم، خودم پشیمانم ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم گرفت دست مرا دست مهربانی تو به دستگیری تو یا مجیر برگشتم ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم پر از گناه صغیر و کبیر برگشتم گناه بال و پرم را شکسته مولا جان شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم اگرچه پیش تو احساس فقر بی معناست ولی دوباره به سویت فقیر برگشتم عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده به حرمت لب مثل کویر... برگشتم به یاد خواهر غمدیده ای که می فرمود ببین برادر زینب که پیر برگشتم به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین به لطف حرمله ها من اسیر برگشتم ولی برادر زینب همینکه فهمیدم کفن شده است تنت با حصیر... برگشتم .
. [خوشا مصالحه ] ز شرمساری از تو چشمه گِل شده است، رود هم کَرَم چقدر نزد تو خجل شده است، جود هم عدم چه ذوق می‌کند ز بودنت، وجود هم قیام بوسه می‌زند به سجده‌ات، قعود هم "فلک چه خاک بر سر است اگر حضور تو نبود مَلک چقدر احقر است اگر که نور تو نبود" اگر که سرنوشت ما تویی، خوش است سرنوشت اگر بهشت وعده‌ی خداست، پس تویی بهشت بهشت، خانه‌ی تو در مدینه بود، خشت خشت چه خوب شد چه خوب شد ، خدا تو را حسن نوشت "حسن شدی حسن شدی، حسن تمامِ خوبی است خوشا خوشا چنین امام! حسن امامِ خوبی است" اگر حسن به صلح می‌رود، خوشا مصالحه! خوشا که با عدوی خود نداشته مسامحه چقدر ظلم‌ها شده به او در این مواجهه بخوان به دین بی‌جهاد تا همیشه فاتحه "شکوه صلح مجتبی کم از قیام کربلا نبوده و نبوده این دو لحظه‌ای ز هم جدا " نبوده است لحظه‌ای جدا حسین از حسن گرفته است درس کربلا حسین از حسن ببین که می‌برد چه فیض‌ها حسین از حسن خوشا دو پهلوان مرتضی؛ حسین از حسن- "حسن‌تر است بی‌گمان، حسن حسین‌تر از او یکی جهاد او به تیغ و دیگری به گفت‌وگو" برادرش که بوده جز حسین؟ جان ما حسین امام تشنه‌لب امام مهربان ما حسین همان‌که نام او خوش است بر زبان ما: حسین جوانی و جنون ما همه جهان ما حسین "اگر حسین را در این جهان مقام سروری است حساب کن برادر بزرگ او چه محشری است!" دعا بخوان دعا! که ربنا حریص می‌شود "کرامت" آه می‌کشد، "عطا" حریص می‌شود به ببخشش‌ت غریب و آشنا حریص می‌شود میان کوچه‌ می‌روی، گدا حریص می‌شود "گدا کشیده روی دیده خاکِ مقدمِ تو را کریمی و کسی ندیده در جهان کمِ تو را" زیاد باید از تو خواست؛ کم به تو نیامده تو لطف مطلقی! به جز کرم به تو نیامده ببخش اگر که مرقد و حرم به تو نیامده قسم به تو قسم به باورم به تو! نیامده- "کسی شبیه تو! که مجتبی فقط فقط یکی است چنان که ذات اقدسِ خدا فقط فقط یکی است" نوشته‌اند مجتبی غریب و بی‌پناه بود نوشته‌اند شاه ما همیشه بی‌سپاه بود خلافت تو در زمین حدود هشت ماه بود که چند ماه اشک بود و چند ماه آه بود "ولی امامت تو در زمان ندارد انتها تویی تو رود بی‌کران، تویی تو چشمه‌ی بقا" تویی تو جان ما حسن، تویی جهان ما حسن تویی تو مصطفی حسن، تویی تو مرتضی حسن چقدر تو مدینه‌ای، چقدر کربلا حسن چه خوب شد که در جهان شدی امام ما حسن "تپش تپش پر از تو شد تمام قلب من حسن حسن حسن حسن حسن حسن حسن حسن حسن" .