eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
256 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم عجل لولیک الفرج: بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این دل آلوده‌ام دلبر نمی‌خواهد مگر؟! حضرت صاحب زمان نوکر نمی‌خواهد مگر؟! بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمی‌خواهد مگر؟! غفلت از تو اوج بدبختیِ ما شد ای دریغ چاره‌ای این دردِ زجرآور نمی‌خواهد مگر؟! راه گم کردم بیا یابن‌الحسن دستم بگیر ظلمتِ این سینه پیغمبر نمی‌خواهد مگر؟! چند وقتی می‌شود از زندگی سیرم دگر نوکرت چیزی ز تو دیگر نمی‌خواهد، مگر_ _روزیِ یک‌بار روضه در شبِ جمعه حرم من یقین دارم‌‌‌... دعا باور نمی‌خواهد مگر؟! " إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ..." یعنی دل آلوده‌ام... ...شعله‌ای در زیر خاکستر نمی‌خواهد مگر؟! خواستم گریه کنم فرمود: "...فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ ..." گریه بر ارباب، چشمِ تر نمی‌خواهد مگر؟! مادری از عرش آمد سمت خاک کربلا گفت: این پیکر، کفن آخر نمی‌خواهد مگر؟! دست بردار از سرش ای ساربانِ بی وفا یک سؤال... ارباب انگشتر نمی‌خواهد مگر؟! گوشوار دخترش بردید؟! باشد... بس کنید دخترِ سبط‌النبی معجر نمی‌خواهد مگر؟!
اللهم عجل لولیک الفرج: بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ امین حضرت یکتا چرا نمی‌آیی چراغ دیده‌ی زهرا چرا نمی‌آیی پیمبر است که با گریه‌ی هر سحر گوید اَلا سُلاله‌ی طاها چرا نمی‌آیی علی به ناله صدا می‌زند بیا مهدی صفای خانه‌ی مولا چرا نمی‌آیی حسن هنوز هم از کوچه‌ای تو را خواند غریب کوچه‌ی غم‌ها چرا نمی‌آیی حسین منتظرِ منتقم به گودال است امید زینب کبری چرا نمی‌آیی تو ریسمانِ اسارت ز دست عمه بگیر امیر قافله! جانا! چرا نمی‌آیی هنوز پاسخ این درد را نمی‌دانیم که اهل بیت و تماشا! چرا نمی‌آیی بیا که آه یتیمان کربلا گویند: جواب خون دل ما چرا نمی‌آیی به آن یتیم که اشکش ز ترس بند آمد پناه هر دل تنها چرا نمی‌آیی به خونِ دیده‌ی عطشان کربلا برگرد دوای غصه‌ی سقّا چرا نمی‌آیی به استخوان شکسته، به سینه‌ی خسته که با لگد شده امضا چرا نمی‌آیی قسم به خون به ناحق چکیده از نیزه امید سیّد بطحا چرا نمی‌آیی چه قرن‌ها که به غربت گذشته در غربت مقیم خیمه‌ی صحرا چرا نمی‌آیی تویی که صاحب عزای عزیز زهرایی سفیر ماتم عُظما چرا نمی‌آیی هنوز منتظرت مانده سیزده معصوم هنوز منتظرت خونِ دیده‌ی مظلوم
اللهم عجل لولیک الفرج: بسم‌الله الرحمن الرحیم ، امشب بنشین لحظه‌ی آتش زدنم را بنشین و ببین بارِ دگر سوختنم را یکسال برای غمتان لحظه شمردیم یک آه بکش چاک زنم پیرهنم را این شالِ عزا را چه کسی گردنم انداخت ممنون توام حالِ پریشان شدنم را پیراهنِ مشکیِ مرا مادرت آورد جانی بده بر تَن کنم امشب کفنم را بر قلبِ من آوار شده وای ربابت یک داغ خراشیده عقیق یمنم را ما سجده نمودیم و خدا کرببلا داد ای اشک ببین برکت خاک وطنم را من آمده بودم به حسین تو بگریم زهرا به لبم داد حسن واحسنم را ** می‌گفت : میا منتظر آمدن توست این سنگ که اینگونه شکسته دهنم را
اللهم عجل لولیک الفرج: بسم‌الله الرحمن الرحیم دستی بده تا که بگیرم دست هایت چشمی بده تا که کنم گریه برایت دست توسّل دارم و چشم تمنّا_ _ می دوزم امشب بر بلندای عطایت مثل همیشه دست خالی و غریبم یعنی نگاهی تازه کن سوی گدایت خاموشی امروز من از بی غمی نیست دیشب گریبان پاره کردم... در هوایت شب های بسیاری غریبانه نمودم در گوشه ی تنهایی ام آقا صدایت ای بی پناهی که پناه عالمینی جا ده دل آواره را زیر عبایت این گوشه ی دنیا کسی فکر نجات است با یک نظر دل را ببر تا بی نهایت اینجا به صبح روشنت ایمان ندارند کی می نمایی قصد اِعمال ولایت؟ قربان اشک صفحه ی قرآن چشمت وقت تلاوت کردن تبّت یدایت ای وارث خون گلوی سر بریده کی می چکد خون گلویم زیر پایت؟ شور شهادت دارم و شوق وصالت یابن الشّموس الطّالعه خونم حلالت
اللهم عجل لولیک الفرج: بسم‌الله الرحمن الرحیم نماز، پشت سرِ تو چه عالمی دارد نظر به چشم تر تو چه عالمی دارد ز خواب ناز گذر کردن و تماشایِ- -نیایش سحرِ تو چه عالمی دارد نشسته ام به هوای نگاه مرحمتت که بر دلم نظر تو چه عالمی دارد چه می شود سفری من ملازمت باشم؟ به کربلا سفر تو چه عالمی دارد میان روضه ی ارباب بی کفن، شور- -دم پُر از شرر تو چه عالمی دارد بیا که زینب کبری تو را صدا میزد سر بریده ی آقا تو را صدا میزد تو و غریبی و زاری! خدا مرا بکشد به آن غمی که تو داری خدا مرا بکشد چرا به گوشه ی صحرا نموده ای منزل؟ مگر که خانه نداری؟ خدا مرا بکشد برای معصیت بی شمار من... آقا همیشه اشک تو جاری، خدا مرا بکشد میان روضه می آیی ولی منِ غافل ز دیدن تو فراری... خدا مرا بکشد شنیده ام که کسی با سر برادر گفت: چرا به نیزه سواری؟ خدا مرا بکشد کسی ندیده به بزم شراب و تشت طلا سر بریده ی قاری، خدا مرا بکشد هنوز سوز صدایی غریب میآید صدای قاری شیب الخضیب میآید
اللهم عجل لولیک الفرج: بد جور دلشکسته ای و گریه می‌کنی از اشک چهره شسته ای و گریه می‌کنی بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم بر خاکها نشسته ای و گریه می‌کنی امشب به صبح امر بفرما طلوع مکن امشب عجیب خسته‌ای و گریه می‌کنی خونِ جگر برای شما قوت شب شده با ناله عهد بسته‌ای و گریه می‌کنی زنجیرها که پشتِ تو را زخم کرده‌اند هر روز بینِ دسته‌ای و گریه می‌کنی هیات تمام شد همه رفتند و تو هنوز یک گوشه نشسته‌ای و گریه می‌کنی آبی بزن به صورتِ مادر،زِ دست رفت چون مادرت شکسته‌ای و گریه می‌کنی
. همه محوند، محو عزت ما از گِلِ اولیاست طینت ما کنج عُزلَت برای ما گنج است وه چه سرمایه ای ست عُزلَت ما نگران نیستیم از مردن مرگ ما هست استراحت ما ثروت ما محبت زهراست نرسد ثروتی به ثروت ما نامه هامان نخوانده امضا شد باز راضی نشد به خجلت ما گریه کردیم راهمان دادند بی نتیجه نماند زحمت ما هر کسی پنج روز نوبت اوست با بزرگان گذشت نوبت ما فرصت گریه را به ما دادند بهترین فرصت است فرصت ما همه جا رفت و از تو صحبت کرد هر که بنشست پای صحبت ما تا که در خدمت شما هستیم دیگران میکنند خدمت ما خواستند از دیار تو برویم نه ، اجازه نداد غیرت ما ما اویسیم و آمدیم ، ولی دیدن تو نبود قسمت ما آس و پاست شدیم و با این حال درهمی کم نشد ز قیمت ما شبی از خاک ما گذر کردی مرده را زنده کرد تربت ما حاجت دل شکسته ها گریه است جان زینب برس به حاجت ما روضه داریم روضه‌ی زینب یک سری هم بیا به هیئت ما کربلا ، شام ، هر کجا رفتی یک سلامی بده به نیت ما . . . ما که از هجر ، بال بال زدیم و نیامد کسی عیادت ما شاعر: .................... افتاده ام به بستر بی سایبان حسین از خواهر تو گریه گرفته امان حسین در زیرآفتاب، سرت را بریده اند در زیر آفتاب، به رویت دویده اند دارم حساب می کشم از قطره های آب تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین.... من سختم است پیش تو این روز آخری از این همه گلایهء خواهر برادری یاد تو هست مادرمان بستری که شد... رخسار او کبودی و نیلوفری که شد... دارم شبیه او پی تابوت می روم با این پر شکسته به لاهوت می روم این روزها که سینهء من تنگ میشود خیلی دلم برای حسن تنگ می شود ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟ داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟ من را ببخش وقت زیارت نمی شود دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود میخواستم ضریح تنت را بغل کنم یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید این پاره های پیرهنت هم به من رسید از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی بین تنور رفتی و خاکستری شدی ای وای از رباب، که جانش به لب رسید هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت دیگر رقیه از سفر شام برنگشت حالا شده خرابه دمشق رقیه ات برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن موی مرا بلندتر از این خیال کن این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده جایی برای بوسه به پیشانی ات بده .............................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی خاک "دلم" تسخیرِ بیگانه نخواهد شد ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی شب..،نور تو در کوچه های شهر جاری شد تا مثل فانوسی برای اهل ِ دین باشی دست خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار تا دست فتنه رو شود،در آستین باشی خیلی به چشمان علی‌وار تو می آید در مسجد سهله امیرالمومنین باشی دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی زهرا برای غربتت بارید از آن دم که فهمید تو باید غریبِ‌آخرین باشی ای کاش ما هم مهزیارت می شدیم آقا وقتی میان شیعه گرمِ دست‌چین باشی با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم!؟ تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی!؟ خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین..،باشی اشکِ منِ بی معرفت خشکیده..،باید هم تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین... باشی بار گناهان منِ نامرد باعث شد تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی پای برهنه..،کربلا..،با تو..،چه می چسبد خیلی دلم میخواست با من اربعین،باشی برگرد..،روضه،روضه ی سقاست..،پس برگرد... تا روضه‌گردانِ یلِ ام البنین باشی ▪️ ▪️ با آن عمود سهمگینی که به فرق‌ات خورد باید علمدار! این چنین نقش زمین باشی زینب صدا زد:پاشو خوش‌غیرت!..،سنان آمد... تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی شاعر: .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
ای خسته دلان زسوزجان گریه کنید! چون شمع از این داغ گران گریه کنید! در ماه محرم حسین بن علی با مهدی صاحب الزمان گریه کنید!