eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
ای کریم بی همتا کن قبولم ای، آقا گره از کارم وا کرد مهر زهرا ای که در کویت عابس داری حر تو گشتم، بهر یاری چون وهب پاییز عمرم را کن بهاری ای حسین جان کن حلالم آقا آمدی در پیش ما اِرفَع رَاسَک عِندَنا دیده ام نامت را در لوح زهرا تو گنه کردی،من بخشیدم چون پشیمانی در تو دیدم دانه دانه اشک چشمت را من خریدم توبه کردی من حلالت کردم
من تشنه محبت تو چشمه حیاتی من غرق در گناه وُ تو کشتی نجاتی ای که دستت همه دنیاست (گرفتی دستم)2 نظر حضرت زهراست (گرفتی دستم)2 یا حسین یا اباعبدالله کی جز حسین زهرا با دشمنش چنین کرد جرم و خطای من را به روی من نیاورد ایهاالناس ببینید (چه آقاست حسین)2 داد امید به نومید (چه آقاست حسین)2 یا حسین یا اباعبدالله (حضرت حبیب) غلام حلقه گوش آل پیمبرم من حبیبم و حبیب عزیز حیدرم من همه فخر من این است (حسینی هستم )2 دین و دنیام همین است (حسینی هستم )2 یا حسین یا اباعبدالله
غرقۀ شک! غرق باور شو که چندان دیر نیست در شط باور شناور شو، که چندان دیر نیست این کدورت‌ها زلال روشنت را برده‌اند بعد از این آیینه‌منظر شو که چندان دیر نیست می‌وزد آمین هنوز از خیمه‌های بی‌کسی زیر باران دعا تر شو که چندان دیر نیست فرصتی تا هست باقی، در فضای خیمه‌ها بال خود وا کن، کبوتر شو که چندان دیر نیست آخرین «لبّیک» را باید در این میدان سرود شعرِ خون را بیت آخر شو که چندان دیر نیست... برگ‌ریزان است و پاییزان، در این فصل عطش مثل نخلی سایه‌پرور شو که چندان دیر نیست... مرد میدان خطر را از خطر کردن چه باک؟ دل به دریا زن، دلاور شو که چندان دیر نیست جان خود را می‌دهی و جان عالم می‌شوی با همه هستی برابر شو که چندان دیر نیست می‌توان غرّید مثل رعد و تندر آفرید نعرۀ الله‌اکبر شو که چندان دیر نیست... می‌زند لبخند بر رویت امام عاشقان کای دلاور! حرِّ دیگر شو که چندان دیر نیست ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
من آن حرم که حریّت عطا کرده است مولایم مخوانیدم دگـر حــرّ یزیـدی، حــر زهرایم   اگر چـه ذره ام، در دامـن پـرمهـر خورشیدم اگرچـه قطـره بودم، وصـلِ دریا کرد دریایم   اگر دامـان مهـرش را نگیـرم، اوفتـد دستم گر از کویش گذارم پای، بیرون، بشکند پایم   اگر عباس گوید دست و سر، سازم به قربانش وگـر اکبــر پسنـدد، کشتـه ی آن قد و بالایم   ز چشمم اشک خجلت بود جاری، بخت را نازم که هم بخشید، هـم اذن شهادت داد مولایم   تمنایم فقط ایـن است از ریحـانه ی زهرا که با خون جبینم آبرو بخشد بـه سیمـایم   صـدای گریـه ی اصغـر ز قحـط آب، آبـم کرد لـب خشکیده ی عبـاس، آتـش زد بـه اعضایم   چه بی رحمید اهل کوفه! من با چشم خود دیدم ترک خورده است از هرم عطش لب های آقایم   تماشایی ست لبخندم اگر بـا چشم خود بینم کـه مولایـم کنـد بـا پیکـر خـونین تماشایم   بسوزانید و خاکستـر کنیـد از پـای تـا فرقم من آن پروانه ای هستم کز آتش نیست پروایم   ز خجلت خواست تا از تن شود روحم برون «میثم!» حسین بـن علـی بـا یـک تبسـم کـرد احیایم   ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
آرامشم ده تا که طوفان تو باشم آئینه‌ام کن تا که حیران تو باشم آزاده‌ام امّا گرفتار تو هستم خارم که خواهم در گلستان تو باشم  من سر به زیر و سرشکسته آمدم باز  تا سربلند لطف و احسان تو باشم  دیشب حواسم را که جمع خویش کردم دیدم فقط باید پریشان تو باشم  ایمان چشمانت مرا بیدار کرده باید چه گویم؛ تا مسلمان تو باشم؟   بر گیسوانم گرد پیری هست امّا من آمدم طفل دبستان تو باشم دیروز کمتر از پشیزی بودم؛ امروز باارزشم؛ چون جنس دکان تو باشم  دیروز تحت امر شیطان بودم؛ امروز  از لطف چشمت تحت فرمان تو باشم  دیروز یک گرگِ بیابانگرد و بی عار  امروز می خواهم که اصلان تو باشم  هر چه شما فرمایی؛ امّا دوست دارم  تا در مِنای عشق، قربان تو باشم  شادم نمودی که قبولم کردی آقا  من آمدم تا بیت الاحزان تو باشم  خواهم که خاک پایتان باشم نه اینکه  چون خار در چشمان طفلان تو باشم آقا اگر راضی نگردد زینب از من دیگر چگونه بر سر خوانِ تو باشم؟   ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم سراپا حیرتم! از خویش می‌پرسم چرا بستم؟ عزیز فاطمه! دیر آمدم اما قبولم کن خدا داند که از این پس به عهد عشق پابستم.. خدا می‌خواست از ظلمت به سوی نور پر گیرم سر شب تا سحر دل را به بال التجا بستم جدال عقل بود و عشق، پشت خیمۀ تقدیر که دست نفس را از پشت با لطف خدا بستم فرات اشک می‌جوشد ز چشم سر به زیر من که بر کام عطشناک تو راه آب را بستم اگر فرمان دهی، حُرّ پیش‌مرگ اصغرت گردد کمر بهر دفاع از عترت آل عبا بستم دعا کن تا شهادت وا کند آغوش جان بر من که چشم آرزو بر هرچه جز این مدعا بستم ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
  قسمت این بود دلت از همه جا پر باشد قلبت آماده ی یک چند تلنگر باشد همه دیدیم کسی سمت حرم می آید تا مگر در دل دریای جنون، در باشد   «پیرهن چاک و غزلخوان و صُراحی در دست» باید این بغض پریشان زمان، حر باشد بعد از آن توبه از شرم پریشان، باید کاخها در نظرت پاره ای آجر باشد شام دشنام شود؛ باک نداری ای مرد سهم چشمان تو از کوفه تمسخر باشد شادمان باش؛ حسین از تو رضایت دارد حق ندارد کسی از دست تو دلخور باشد آمدی سوی حرم ـ آه ـ برایت ای حرّ بیتی آنگونه نداریم که در خور باشد ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
اگر بر آستان خوانی مرا؛ خاک دَرَت گردم و گر از در برانی؛ خاک پای لشکرت کردم به درگاهت غبارآسا نشستم؛ بر نمی خیزم و گر بفشانی ام چون گَرد بر گِرد سرت گردم علی شیر خدا، باب تو، شیر خود به قاتل داد تو ای دلبندِ او مپسند نومید از درت گردم دل و جانم ز تاب شرم همچون شمع می سوزد بده پروانه تا پروانه وش؛ خاکسترت گردم ببین از کرده ی خود سر به زیرم؛ سربلندم کن مرا رخصت بده تا پیشمرگِ اکبرت گردم اگر باشد به دستم اختیاری بعد سر دادن  سرم گیرم به دست و باز بر گِرد سرت گردم به صد تعظیم نام فاطمه آرم به لب یعنی که خواهم رستگار از فیض نام مادرت گردم ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
حُرمت گذاشت هر که به زهرا(س) بزرگ شد اندازهء تمام دو دنیا بزرگ شد در وادی حسین(ع) هرآنکه قدم گذاشت قطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماند مجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاست سَر خَم نمود حضرت حُر تا بزرگ شد او سجده کرد و قبلهء خود را عوض نمود تیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد آغوش وا نمود و پذیرفت توبه را در پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شد حُرّ پیر وادی همهء اهل توبه است بر اهل توبه مُرشد و بابا بزرگ شد آزاده بود و رفت و به آزاده ها رسید با یک نگاهِ بهتر از امضا بزرگ شد ترسید اگر چه اهل حرم از اُبُهتش کوچک شد و به اذن مسیحا بزرگ شد امّا نبود تا که ببیند که کربلا داغش برای زینب کبری بزرگ شد گر چه سرش شکست ولی سر جُدا نشد نیزه فرو که رفت گلوها بزرگ شد در بین آن همه سرِ بر نیزه روضهء نیزه به گوش رفتن سقّا بزرگ شد مجتبی صمدی شهاب ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر من به امید نگاه رحمت تو آمدم قطره ی ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر چکمه های خویش را برگردنم آویختم کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین برنمی دارم سراز این جا تو دستم را بگیر گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر دستگیری اززپا افتادگان کارشماست من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر گرنگیری دست این افتاده را ای وای من هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر من امیری را رها کردم که گردم بنده ات بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر محرم این کعبه ی ایمان وعزّت گشته ام شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر عبد تو شدحُر ،«وفایی» تاکه عبد حُر شود جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر