.
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح
#مثنوی
ای كوی تو، كعبه ی خلایق
طالع ز رخ تو، صبح صادق
ای پایه منبرت فراتر
از کرسی هفت چرخ اختر
تا نام ز ماه و مهر بوده است
خاک در تو ، سپهر بوده است
گفته است خرد، بس آفرینت
صد ها چو «هشام» ، خوشه چینت
گردش، ز فلك، اشاره از تو
استاد خرد، «زراره» از تو
چون «مومن طاق» از تو آموخت
لب بر لب هر چه مدعی دوخت
اندیشه هر آنچه بود مجمل
بشنید مفصل از «مفضل»
گر طالع «بختری» خجسته است
در حلقه ی درس تو نشسته است
كی مكتب تو، نظیر دارد؟
صدها چو «ابوبصیر» دارد
تا مشعل علم، «جابر» افروخت
بس نكته، خرد كه از وی آموخت
شد شهره به دهر، مذهب تو
«حمران» و «ابان» و مكتب تو
فانی نه، كه جاودانه ای تو
دریایی و بیكرانه ای تو
ای مذهب تو شهید پرور
ای مکتب تو «مفید» پرور
#محمدعلی_مجاهدی
#میلاد_امام_صادق
......................................
.کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#امام_علی_علیه_السلام_شهادت
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
به آنچه در حق من میکند خوشم اما
خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند
کسی که جانب بیگانه را نگه دارد
نمیشود که نگاهی به آشنا نکند
به خانه زادی او کعبه میکند اقرار
دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟
کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد
اگر اشاره به دست گرهگشا نکند
سزد به حضرت او منصب ید اللّهی
که غیر او گره از کار خلق وا نکند
مرا حواله به لعل لب مسیح مده
که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند
خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر
مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند
چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت
که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند
شاعر:استاد #محمدعلی_مجاهدی
#شب_قدر
.........................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#میلاد_امام_کاظم
#امام_کاظم علیهالسلام
#قصیده_واره
🔹خورشید هفتم🔹
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
آن فیض لایزال که مشتق ز نور او
خورشید آسمان رضا، نور هشتم است
آن پرتو جمال خدایی که طور او
آیینهزار حضرت معصومه در قم است
موسای طور قرب که در پیشگاه او
صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است
بگرفت دست عیسی مریم ولای او
کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است
هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی
بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است
دلتنگیاش مباد که در غنچۀ لبش
لطف شکوفهباری باغ تبسم است...
نور خدا در آینۀ آفتاب تو
حیرتفزای دیدۀ افلاک و انجم است
عدل مجسمی تو و هر دادخواه را
در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است
یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی
با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است
آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است
وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است
طاعات منکران تو در روز رستخیز
آتشبیار معرکه مانند هیزم است
در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان
جایی که آب هست چه جای تیمم است؟
با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم
عمریست در بهشت که غرق تنعم است
📝 #محمدعلی_مجاهدی
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
#حضرت_حر_ع
#شب_چهارم
غرقۀ شک! غرق باور شو که چندان دیر نیست
در شط باور شناور شو، که چندان دیر نیست
این کدورتها زلال روشنت را بردهاند
بعد از این آیینهمنظر شو که چندان دیر نیست
میوزد آمین هنوز از خیمههای بیکسی
زیر باران دعا تر شو که چندان دیر نیست
فرصتی تا هست باقی، در فضای خیمهها
بال خود وا کن، کبوتر شو که چندان دیر نیست
آخرین «لبّیک» را باید در این میدان سرود
شعرِ خون را بیت آخر شو که چندان دیر نیست...
برگریزان است و پاییزان، در این فصل عطش
مثل نخلی سایهپرور شو که چندان دیر نیست...
مرد میدان خطر را از خطر کردن چه باک؟
دل به دریا زن، دلاور شو که چندان دیر نیست
جان خود را میدهی و جان عالم میشوی
با همه هستی برابر شو که چندان دیر نیست
میتوان غرّید مثل رعد و تندر آفرید
نعرۀ اللهاکبر شو که چندان دیر نیست...
میزند لبخند بر رویت امام عاشقان
کای دلاور! حرِّ دیگر شو که چندان دیر نیست
#محمدعلی_مجاهدی
#شب_چهارم_محرم
.............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
#شب_نهم_تاسوعا_حضرت_عباس_ع
دیدهام در کربلای دست تو
عالمی را مبتلای دست تو
کربلا اینقدر شیدایی نداشت
بیتو و بیماجرای دست تو
میکُشد این حسرتم آخر که کاش
بود دست من به جای دست تو...
چشم من با گریه میبندد دخیل
بر ضریح با صفای دست تو
هر که با دست تو دارد عالمی
من که میمیرم برای دست تو
تا همیشه دست تو مشکلگشاست
ای خدا مشکلگشای دست تو
اوفتاد از پا امام عاشقان
تا که خالی دید جای دست تو
خم شد و برداشت و با احترام
بوسه زد بر پارههای دست تو
سایه هم، همسایۀ نامحرمیست
گر چه میافتد به پای دست تو
ای به سودای تو اسماعیلها
سر نهاده در منای دست تو
کعبه در سوگ تو میپوشد سیاه
تا نشیند در عزای دست تو
آب پاکی روی دست آب ریخت
ای به قربان صفای دست تو
#محمدعلی_مجاهدی
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
میوزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه
میکند انگار خورشیدی ظهور از قتلگاه
برگریزان است و پاییزان، در این طوفان رنگ
کاروانی میکند گویا عبور از قتلگاه!...
بال در بال کبوترها کدامین آفتاب
میکند پرواز تا آفاق نور از قتلگاه؟
باز عیسی میرود تا سیر خورشیدی کند
یا کلیم آورده خورشیدی به طور از قتلگاه؟
تا چه آمد بر سر قرآن؟ که میآید به گوش
نالۀ انجیل و تورات و زبور از قتلگاه
پیکر سی پارۀ قرآن به روی نیزههاست
یا سرِ خورشید افتادهست دور از قتلگاه؟...
رود رود زمزم اینجا شور و حال زمزمهست
تا چه سهمی میبَرد با این مرور از قتلگاه
شط در اینجا بر سر و بر سینه میکوبد که حیف
میبَرم با خود فقط چشمی نمور از قتلگاه
این که میجوشد ز طبع نینوایی شعر نیست
تا ابد این چشمه میگیرد شعور از قتلگاه
شعر ما هم چون دل ما کربلایی میشود
گر بیفتد در دل دیوانه شور از قتلگاه
درک سرخ ما ز عاشورا تو را کم داشتهست
لحظهای سر بر کن ای عشق غیور از قتلگاه
#روز_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#محمدعلی_مجاهدی
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح
#مثنوی
ای كوی تو، كعبه ی خلایق
طالع ز رخ تو، صبح صادق
ای پایه منبرت فراتر
از کرسی هفت چرخ اختر
تا نام ز ماه و مهر بوده است
خاک در تو ، سپهر بوده است
گفته است خرد، بس آفرینت
صد ها چو «هشام» ، خوشه چینت
گردش، ز فلك، اشاره از تو
استاد خرد، «زراره» از تو
چون «مومن طاق» از تو آموخت
لب بر لب هر چه مدعی دوخت
اندیشه هر آنچه بود مجمل
بشنید مفصل از «مفضل»
گر طالع «بختری» خجسته است
در حلقه ی درس تو نشسته است
كی مكتب تو، نظیر دارد؟
صدها چو «ابوبصیر» دارد
تا مشعل علم، «جابر» افروخت
بس نكته، خرد كه از وی آموخت
شد شهره به دهر، مذهب تو
«حمران» و «ابان» و مكتب تو
فانی نه، كه جاودانه ای تو
دریایی و بیكرانه ای تو
ای مذهب تو شهید پرور
ای مکتب تو «مفید» پرور
#محمدعلی_مجاهدی
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآلهوسلم
#میلاد_رسول_الله #هفده_ربیع
........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
#حضرت_رسول_اعظم_صلی_الله_علیه_و_آله
#ولادت
#قصیده
اى به ذكر روى تو، تسبیح گردان ماه و مهر
وى به روز و شب جمالت را ثناخوان ماه و مهر
با خیالت رو به ذكر یاجمیل آورده اند
بیش ازین در آتش حسرت مسوزان ماه و مهر
آسمان با صدهزاران دیده مى جوید تو را
رونما، تا رونما آرد به دامان ماه و مهر
در حجاب نور مستورى، ولى با این همه
با نگاهى دل ز كف دادند آسان ماه و مهر
از فروغ روى تو هفت آسمان روشن شده ست
اى رخت را روز و شب آیینه گردان ماه و مهر
چشمشان در خواب هم هرگز نبیند خواب را
در رخ تو مات و حیرانند اینسان ماه و مهر
مدّعا را با دو شاهد آسمان اثبات كرد:
از سحرخیزان و از شب زنده داران، ماه و مهر
در گذرگاه تجلّى اى فروغ لایزال
با دو جلوه از تو شد اینسان فروزان ماه و مهر
با تو رونق نیست بازار مه و خورشید را
بِهْ كه تا نگشوده بربندند دكّان ماه و مهر
رزقِ نور كهكشان ها در فروغ حسن تست
اى دو قرصِ نان تو را بر خوانِ احسان، ماه و مهر
دورباش چشم بد را نیست حاجت، تا كه هست
مجمره گردان فلك، اسپندریزان ماه و مهر
كهكشان در كهكشان گسترده طیف نور او
ذرّه اویند در گردون فراوان ماه و مهر
چون رُخش را گاه مه خوانند و، گاهى آفتاب
زین شرف ساید سر خود را به كیوان ماه و مهر
چشم من ماتِ جمال مصطفى بادا، كه هست
اندرین آیینه سرگردان و حیران، ماه و مهر
اى شبستان تجلّى از تو روشن همچو روز
وى به یمن جلوه ات این گونه رخشان ماه و مهر
كرده میلاد تو را با حضرت صادق قرین
تا خدا امشب كند با هم نمایان ماه و مهر
شایگان آورده، گنج شایگانم آرزوست
اى به چرخِ جود تو رخشان هزاران ماه و مهر
اى به درگاه جلالت چار اركان خاكبوس
هفت اختر مشعل افروز و، دو دربان: ماه و مهر
از سر «پروانه» خود سایه رحمت مگیر
هست تا در سایه مهرت خرامان ماه و مهر
#محمدعلی_مجاهدی
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآلهوسلم
#میلاد_رسول_الله #هفده_ربیع
........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
احمد ازو، پیام جهان آفرین گرفت
یعنی: برای فاطمه، یک اربعین گرفت
شکر خدا، که گلبن احمد به گُل نشست
ز انفاس دوست، باغ محمد به گُل نشست
روزی که مکه، عطر پر جبرئیل داشت
در سر، اَمین وحی، هوای خلیل داشت
بهر خدیجه، مژده رب جلیل داشت
صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت
بر خاتم رسل، سخن از سلسبیل گفت
بس تهنیت ز جانب حق، جبرئیل گفت
گفتا که حق، دعای تو را مستجاب کرد
شام تو را ، جبینهکش آفتاب کرد
نامی برای دختر تو انتخاب کرد
و آن را ز لطف، زیور و زیب کتاب کرد
ز آن در نُبی خدای تو نامید کوثرش
تا بی وضو کسی نبَرد نام اطهرش
ای گلبُنی که یاس تو، عطر بهشت داشت
سر بر خطَت مُدام، خط سرنوشت داشت
مریم، کمی ز مِهر تو را در سرشت داشت
کآن قدر اعتبار به دیر و کنشت داشت
تو عصمت خدا و بهشت محمدی
تو مفتخر به امابیهای احمدی
ای اسوه محبت و، ای مظهر عفاف!
ای روز و شب فرشته به کوی تو در طواف
ای بوده با صفات خدایی در اتّصاف
نامی اگر بهجاست ز سیمرغ و کوه قاف،
درک مقام توست که امکانپذیر نیست
ورنه تو را به عالم امکان، نظیر نیست
شادابی حیات، ز انفاس فاطمهست
دور فلَک، ز گردش دستاس فاطمهست
فضه، خجل ز دست پر آماس فاطمهست
از گل لطیفتر دل حساس فاطمهست
قلب رسول، شیفته زندگانی اش
جان علی، فریفته مهربانی اش
گفتی از او مدینه مُنوّر شود که شد
از عطر ناب یاس، معطر شود که شد
جاری به دهر، چشمه کوثر شود که شد
میخواست حق که خصم تو اَبتر شود که شد
دنیا پر از ذَراری زهرای اطهر است
والله، جای گفتن الله اکبر است!
روزی که یاس فاطمه تکثیر میشود
اسلام در زمانه فراگیر میشود
عالم پر از شمامه تکبیر میشود
دنیایی از مکاشفه تصویر میشود
آید ندا که کعبه مقصود میرسد
از گرد راه، مهدی موعود میرسد
#محمدعلی_مجاهدی #پروانه
#ولادت_حضرت_زهرا
..________________________
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
صفای اشک به دلهای بیشرر ندهند
به شمع تا نکشد شعله، چشم تر ندهند
امیر قافلهی اشک چشم بیدار است
به دست هر صدفی رشتهی گهر ندهند
هوای چشم تو ای گل! هنوز بارانیست
چرا به مرغ گرفتار این خبر ندهند؟
مباد خون تو ای گل! نصیب خار مباد
به دست هر مژهای پارهی جگر ندهند
ز شرم روی تو گلها ز شاخه میریزند
بگو که قافله را از چمن گذر ندهند
به دست سرو اماننامهی تهیدستیست
که گفته است که آزادگان ثمر ندهند؟
مراد اهل نظر گنج بینیازیهاست
به عالمی نظر کیمیا اثر ندهند
مرید اهل نظر شو که از بلندی طبع
بهای جام سفالین به جام زر ندهند
چه جای ناله که در بارگاه استغنا
مجال آه به دلهای شعلهور ندهند
چو شمع ، رشتهی باریک عمر میسوزد
چرا مجال، به (پروانه) تا سحر ندهند؟
#محمدعلی_مجاهدی (پروانه)
.
#حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
#چارپاره
صبح صادق که میدمد دل من
سر خوش از بادۀ حضور شود
از تماشای جلوهزار پگاه
مثل آیینه غرق نور شود
نغمۀ آسمانی توحید
میشود در فضا طنینانداز
میپرد باز پلک دل که: خدا
کرده درهای آسمان را باز
میوزد از مناره عطر اذان
سمتِ این بارگاه نورانی
دل من با فرشتگان خدا
میپرد در فضای روحانی
به نماز ایستاده مُلک و مَلَک
اقتدا میکنم به حضرت او
جانم از شوق دوست سرشار است
دلم از گرمی محبّت او
آسمان و زمین به گاه قنوت
با من «أمّن یجیب» میخواند
فارغ از خویش و فارغ از عالم
دل من از حبیب میخواند
بیشتر از همیشه صحن و رواق
از شمیم حبیب سرشار است
حرمش بوی کربلا دارد
بسکه از عطر سیب سرشار است
رنگ و بوی حسین را دارد
فطرت پاک او اگر حسنیست
از فروزنده گوهرش پیداست
که تبار عقیق او یمنیست...
در مدارش به گردش آوردهست
آفتاب وِلا سه اختر را
قدر او، حُرمت دگر بخشید
«حمزه» و «طاهر» و «مطهّر» را
از سه خورشید، نور میگیرد
حرم با شکوه این وادی
حجّت هشتم و امام نهم
وز عنایات حضرت هادی
طائر پر شکستۀ دل من
شده عمری کبوتر حرمش
مهرش از جان ما مبادا دور
وز دل ما جدا مباد غمش
#محمدعلی_مجاهدی
.
#امام_خمینی ره
مگر که مهر تو سرگرم کیمیاکاری است
که دست یافته بر خرمن طلاست خورشید
به بوی آنکه جمال تو بیند آورده است
هزارها طبق نور رونما خورشید
هنوز چشم به راه تو اند ای همه نور
جدا سپهر و جدا اختر و جدا خورشید
شناخت خورشید عروج کرده به گردون
نماز نور بخوان که رو میکند به تو امروز خورشید
عروج کردی و فریاد هر چه اهل دل است
بلند گشته به گردون که ای خدا خورشید
امام نور حریر فروغ خود برچید
دریغ و درد که رفت از میان ما خورشید
در آن غروب غمافزا چه لابهها کردیم
که شب نیامده از ره بیا بیا خورشید
هزار شکر که سر زد دوباره از مشرق
به رغم کوردلان گرم و جان فزا خورشید
چنان فروغ وی آفاق را منور کرد
که لب گشود به تفسیر آن خورشید
رسیدهایم به محضر به زادروز امام
همان که اوست سپهر کمال را خورشید
جدا نبوده امام از تو و نخواهد بود
کجا به جلوه نشسته است به نظاره خورشید
قسم به نور، به کوثر به مادرت زهرا
که با توایم همانند ذره با خورشید
#محمدعلی_مجاهدی✍
.
.
#میلاد_امام_کاظم
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
آن فیض لایزال که مشتق ز نور او
خورشید آسمان رضا، نور هشتم است
آن پرتو جمال خدایی که طور او
آیینهزار حضرت معصومه در قم است
موسای طور قرب که در پیشگاه او
صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است
بگرفت دست عیسی مریم ولای او
کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است
هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی
بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است
دلتنگیاش مباد که در غنچۀ لبش
لطف شکوفهباری باغ تبسم است...
نور خدا در آینۀ آفتاب تو
حیرتفزای دیدۀ افلاک و انجم است
عدل مجسمی تو و هر دادخواه را
در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است
یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی
با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است
آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است
وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است
طاعات منکران تو در روز رستخیز
آتشبیار معرکه مانند هیزم است
در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان
جایی که آب هست چه جای تیمم است؟
با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم
عمریست در بهشت که غرق تنعم است
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#مدح_امام_کاظم
#محمدعلی_مجاهدی✍
.
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
دیدهام در کربلای دست تو
عالمی را مبتلای دست تو
کربلا اینقدر شیدایی نداشت
بیتو و بیماجرای دست تو
میکُشد این حسرتم آخر که کاش
بود دست من به جای دست تو...
چشم من با گریه میبندد دخیل
بر ضریح با صفای دست تو
هر که با دست تو دارد عالمی
من که میمیرم برای دست تو
تا همیشه دست تو مشکلگشاست
ای خدا مشکلگشای دست تو
اوفتاد از پا امام عاشقان
تا که خالی دید جای دست تو
خم شد و برداشت و با احترام
بوسه زد بر پارههای دست تو
سایه هم، همسایۀ نامحرمیست
گر چه میافتد به پای دست تو
ای به سودای تو اسماعیلها
سر نهاده در منای دست تو
کعبه در سوگ تو میپوشد سیاه
تا نشیند در عزای دست تو..
📝 #محمدعلی_مجاهدی
.
.
#کاروان_اسرا
#غزل #اسارت
کربلا را مىسرود اين بار روى نیزهها
با دو صد ايهام معنىدار، روى نیزهها
نينوايىْ شعر او از ناى هفتاد و دو نى
مثل يک ترجيع شد تکرار روى نیزهها
چوب خشک نى به هفتاد و دو گل آذين شدهست
لالهها را سر به سر بشمار روى نیزهها
زخمىِ داغاند اين گلهاى پرپر، اى نسيم!
پاى خود آرامتر بگذار روى نیزهها
يا بر اين نيزار خون امشب متاب، اى ماهتاب!
يا قدم آهستهتر بردار روى نیزهها..
صوت قرآن است اين؟ يا با خدا در گفتگوست
رو به رو، بىپرده، در انظار روى نیزهها
ياد دارى آسمان! با اختران، خورشيد گفت:
وعدۀ ديدارمان اينبار روى نیزهها
با برادر گفت زينب: راه دين هموار شد
گرچه راه توست ناهموار روى نیزهها
اى دليل کاروان! لختى بران از کوچهها
بلکه افتد سايۀ ديوار روى نیزهها
صحنۀ اوج و عروج است و طلوع روشنى
سير کن، سير تجلّىزار روى نیزهها
چشم ما آيينهآسا غرق حيرت شد چو ديد
آن همه خورشيدِ اختربار روى نیزهها
📝 #محمدعلی_مجاهدی
.
.
#امام_زمان
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
اگر از دولت وصل تو مرا نیست نصیب
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب...
دل ما را به شب هجر فروغی بفرست
شبروِ وادی اندوه و بلا را دریاب...
به وفاداری تو شهرۀ شهرم ای دوست
ز وفا معتکف کوی وفا را دریاب
کاروان رفت من از همسفران دورم دور
منِ از قافلۀ شوق جدا را دریاب
راه باریک و بسی پرخطر و تاریک است
سببی ساز و درین مهلکه ما را دریاب...
تا فغان دل غمدیدۀ ما را شنوی
نازنینا سحری باد صبا را دریاب...
سوی «پروانه» نظر کن که دعاگوی تو باد
گنهآلودۀ خود را به مدارا دریاب
استاد #محمدعلی_مجاهدی (پروانه)
.
.
#غدیریه
#عید_غدیر
#محمدعلی_مجاهدی ✍
چشمههاجوشید و جاریگشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن
خنده، گل میکرد بر لبهای صحرا در غدیر
بود پیدا در زلال جاری تکبیرها
نقطۀ پایان عمر تشنگیها در غدیر
جبرئیل آمد که:بلِّغ یا محمّد! زانکه نیست
این تجلّی را مجال جلوه إلاّ در غدیر
رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند
خطبهای شورآفرین و شورافزا در غدیر
تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ
کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر
عرشیان،در اشتیاق خاکیان میسوختند
تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر
«گفت:هرکس را منممولا،علیمولایاوست»
کرد گل، گلنغمۀ احمد چه زیبا در غدیر
دستِ رد بر سینه اغیار میزد آشکار
«عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر
گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنهها
خیمه میزد در کنار آرزوها در غدیر
خشمهای شعلهور، پژواک کینِ جاهلی
خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر
یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا علی
از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟!
کهکشان در کهکشان،اشراقبود و روشنی
از طلوع آفتابِ عالمآرا، در غدیر
طور بود و نور بود و کشف و اشراقوشهود
شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر
لَنْ تَرانی گو، ترانی گوی شد تا جلوه کرد
با تماشاییترین تصویر، مولا در غدیر
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
📚 در سایهسار خورشید
.
#عید_غدیر
#قصیده
🔹دریا در غدیر🔹
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن
خنده، گل میکرد بر لبهای صحرا در غدیر
بود پیدا در زلال جاری تکبیرها
نقطۀ پایان عمر تشنگیها در غدیر
جبرئیل آمد که: بلِّغ یا محمّد! زانکه نیست
این تجلّی را مجال جلوه إلاّ در غدیر
رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند
خطبهای شورآفرین و شورافزا در غدیر
تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ
کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر
عرشیان، در اشتیاق خاکیان میسوختند
تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر
«گفت: هرکس را منم مولا، علی مولای اوست»
کرد گل، گلنغمۀ احمد چه زیبا در غدیر...
دستِ رد بر سینه اغیار میزد آشکار
«عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر
گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنهها
خیمه میزد در کنار آرزوها در غدیر
خشمهای شعلهور، پژواک کینِ جاهلی
خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر...
یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا علی
از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟!
کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی
از طلوع آفتابِ عالمآرا، در غدیر
طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود
شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر
لَنْ تَرانی گو، ترانی گوی شد تا جلوه کرد
با تماشاییترین تصویر، مولا در غدیر...
📝 #محمدعلی_مجاهدی
.
.
#مناجات_با_امام_زمان
#غزل
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
اگر از دولت وصل تو مرا نیست نصیب
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب...
دل ما را به شب هجر فروغی بفرست
شبروِ وادی اندوه و بلا را دریاب...
به وفاداری تو شهرۀ شهرم ای دوست
ز وفا معتکف کوی وفا را دریاب
کاروان رفت من از همسفران دورم دور
منِ از قافلۀ شوق جدا را دریاب
راه باریک و بسی پر خطر و تاریک است
سببی ساز و درین مهلکه ما را دریاب...
تا فغان دل غمدیدۀ ما را شنوی
نازنینا سحری باد صبا را دریاب...
سوی «پروانه» نظر کن که دعاگوی تو باد
گنهآلودۀ خود را به مدارا دریاب
#محمدعلی_مجاهدی
#امام_زمان
.
.
#شعر_پایداری
#غزل
چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟
و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟
به گلشنی که شقایق اسیر دلتنگیست
به روی دست، سر خود نهاده، باید مرد
قسم به خون شهیدان که در سراچۀ رنگ
به رنگِ لالۀ با داغ زاده، باید مرد
چو عاشقانِ ز جان دست شسته، باید رفت
چو بیدلانِ دل از دست داده، باید مرد
اگر که راه به پایان جاده خواهی برد
هلا ز خویش در آغاز جاده باید مرد
در این قبیله کسی عاشق شهادت بود
که گفت: بیشتر از این، زیاده، باید مرد
به پایمردی سقّای کربلا سوگند
که: با دو دست پر و بال داده، باید مرد...
پیام سرخ شهیدان کربلا این است
که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!
#محمدعلی_مجاهدی ✍
.