eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
گر چه از عشق فقط لاف زدن را بلدیم گر چه چندی ست که بی روح تر از هر جسدیم گر چه در خوب ترین حالتِ‌مان نیز بدیم جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم روزگاری ست که ما رعیت این خانه شدیم سجده ی شکر بر آریم که دیوانه شدیم  از همان روز که حُسنش به تجلّی دم زد از همان دم که دمش طعنه به جامِ‌جَم زد از همان لحظه که مهرش به دلم پرچم زد عشق پیدا شد وُ آتش به همه عالم زد بنده ی عشقم و مجنون حسین بن علی در رگم نیست به جز خون حسین بن علی  آسمان با طپش ماه تماشا دارد قطره دریا که شود جلوه ی زیبا دارد روح در جسم که باشد همه جا جا دارد  عشق با نام حسین است که معنا دارد تا خدا هست و جهان هست و زمان هست و زمین شب میلاد حسین است شب عشق، همین او رسیده که به داد دل غافل برسد کشتی گمشده ی عشق به ساحل برسد کاروانی که به ره مانده به منزل برسد نمک سفره ی ما نُقل محافل برسد به همان کس که به میزانِ خدا هست محک هر کجا سفره ی عشق است ،حسین است نمک شب شور است که شیرین و غزل خوان شده ام خیس از بارش احسان فراوان شده ام جان رها کرده و دل بسته ی جانان شده ام مست جام رجب و تشنه ی شعبان شده ام که شب سوم این ماه حبیب آمده است باز از باغ خدا نفحه ی سیب آمده است او همان است که احسانِ قدیمش خوانند در مدینه همه آقای کریمش خوانند صاحب جام بلایای عظیمش خوانند پنجمین دشمن شیطان رجیمش خوانند از ازل تا به ابد خلقِ خدا می دانند ما همه بنده وُ این قوم همه سلطانند غم عشق است که آتش زده بر بنیادم تا که در راه محبت بدهد بر بادم من مَلَک بودم وُ فردوس نه آمد یادم که من از روز ازل ، اهل حسین آبادم منم آن رود که جز جانب دریا نروم بر  دری غیر در خانه ی مولا نروم ما که بر صاحب این عشق ارادت داریم ما که انگیزه ی بر گشت به فطرت داریم یک نفس تا به خدا بُعد مسافت داریم باز هم در سرمان شور زیارت داریم  هرکه دارد سر همراهیِ ما بسم الله هر که دارد هوس کربُ‌بلا بسم الله کربلا گفتم وُ دیدم جگرم می سوزد آسمان دود ، زمین در نظرم می سوزد گوییا معجر بانوی حرم می سوزد دختری گفت که ای عمه سرم می سوزد خیمه در خیمه دل اهل حرم شعله ور است آتش سینه ی زینب زِ همه بیشتر است http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. باز دلشوره ای افتاده به جانم چه کنم تندتر میزند آخر ضربانم چه کنم پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم باز هم بی خبری برده امانم چه کنم آه یا راد یوسف پسرم برگردد نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم همه ترسم از این است صدایم بزند دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم گرگها دور و برِ یوسف من ریخته اند پدری پیرم وافتاده جوانم چه کنم به زمین خورده انار من وصد دانه شده جمع باید کنم او راو ندانم چه کنم جگرسوخته ام را زحرم پوشاندم مانده ام زار که باقد کمانم چه کنم 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای آفتاب آمده ام تا ببینمت از پشت ابر می‌شود آیا ببینمت امروز هم بدون طلوعت گذشت و رفت شاید خدا بخواهد و فردا ببینمت من حاضرم كه چشم مرا در بیاورند اما شبی به عالم رؤیا ببینمت از پشت در چرا به گدا لطف می‌کنی در را کمی دگر بگشا تا ببینمت شاعر: ....____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
یک تکه ابر سوی بیابان بیاورید قحطیِ عشق آمده باران بیاورید بر روح پر تلاطم انسان عصر جهل آرامشی به وسعت طوفان بیاورید یک چشمه از بهشت خدا را از آسمان تا خانه ی پیمبر دوران بیاورید الطاف بی نهایت پروردگار را در قالب سه آیه ی قرآن بیاورید یک سیب سرخ به پیمبر دهید و بس حوریه ای به کسوت انسان بیاورید هر سیب سرخ سیبِ پیمبر نمی شود هر سوره ای که سوره ی کوثر نمی شود زیبا نزول كرده و زیباتر از همه این كه نشسته این همه بالاتر از همه خوابیده است همره لالایی نسیم دریا به روی دامن دریاتر از همه از باغ و باغبان گلش دل ربوده است این غنچه ای كه گشته شكوفاتر از همه او ماهِ خانواده ی خورشید مكه است بی خود كه نیست آمده زهراتر از همه با این همه لطافتش انصاف را بگو انسیه هست این زن حوراتر از همه ما را به مدح مادر آئینه ها چه کار؟ جایی که مدح فاطمه را کرده کردگار روشن به نورِ آمدنش آسمان شده است این زن كه قبل خلقت خود امتحان شده است عطر بهشت آمده همراهِ مقدمش دنیای پیر با نفس او جوان شده است هان ای زنان زنده به گور زمان جهل! هنگام رستخیز حقوق زنان شده است وقت نماز شرعی اگر چه نیامده برخیز ای بلال زمان اذان شده است آخر میان خانه ی آیینه های شهر آیینه ی خدای نما میهمان شده است زهرا نبود زُهره دگر نُه فلك نداشت زهرا نبود سفره ی خلقت نمك نداشت .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
اين بانوان كه دست به زانو گرفته اند از هر چه جز محبت تو رو گرفته اند . ماه شب چهارده اند از نگاه حُسن وقتي حجاب تا سر ابرو گرفته اند . از كور رو گرفتي و زنهاي پارسا درس عفاف از تو چه نيكو گرفته اند . در امتداد راه تو در عصر پهلوي يك عمر جا به گوشه پستو گرفته اند . زخمي شدند با تبر طعنه ها ولي نام تو برده اند كه نيرو گرفته اند . از موج فتنه هاي زمانه گذشته اند در ساحل حجاب تو پهلو گرفته اند . فرموده اي كه چادر من تاج بندگي ست اين تاج را بدون هياهو گرفته اند . اين مادران كه كودكشان كربلايي است از سبك زندگي تو الگو گرفته اند . خرج طلاي گنبد يك بي حرم شود در عمر خويش هرچه النگو گرفته اند .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
قحطی عشق آمده باران بیاورید باران برای اهل بیابان بیاورید یک چشمه از بهشت خدا را از آسمان تا خاک تشنۀ عربستان بیاورید... الطاف بی‌نهایت پروردگار را در قالب سه آیۀ قرآن بیاورید یک سیب سرخ را به پیمبر دهید و بعد حوریه‌ای به کسوت انسان بیاورید هر سیب سرخ، سیب پیمبر نمی‌شود هر سوره‌ای که سورۀ کوثر نمی‌شود دل برده از پیمبر والاتر از همه آنکه نشسته این همه بالاتر از همه... درهای باغ را به روی غصه بسته است این غنچه‌ای که گشته شکوفاتر از همه او ماه خانوادۀ خورشید مکه است او زهره است، زهرۀ زهراتر از همه نامش نزول مائده‌های بهشتی است مریم‌تر از همه‌ست و مسیحاتر از همه با این همه لطافتش انصاف را بگو انسیه است این زن حوراتر از همه؟ ما را به وصف مادر آیینه‌ها چه کار؟ جایی که مدح فاطمه را کرده کردگار روشن به نورِ آمدنش آسمان شده‌ست این زن که قبل خلقت خود امتحان شده‌ست عطر بهشت آمده همراه مقدمش دنیای پیر با نفس او جوان شده‌ست زمزم به گوش کعبه چنین کرده زمزمه در قلب مکه چشمۀ کوثر روان شده‌ست وقت نماز شرعی اگر چه نیامده برخیز ای بلال زمان اذان شده‌ست آخر میان خانۀ آیینه‌های شهر آیینۀ خدای‌نما میهمان شده‌ست باید علی رکاب بگیرد برای او زهرا نگین خاتم پیغمبران شده‌ست زهرا نبود زُهره دگر نُه فلک نداشت زهرا نبود سفرۀ خلقت نمک نداشت... تو چشمۀ زلال حیاتی که گفته‌اند بالاتر از تمام صفاتی که گفته‌اند بعد از پدر به روح بلند تو می‌رسد بانو سلامِ هر صلواتی که گفته‌اند جز با کلیدِ مِهر شما وا نمی‌شود در روز حشر باب نجاتی که گفته‌اند بسیار گفته‌اند و هنوز از مقام تو چیزی نگفته‌اند، رُواتی که گفته‌اند شیرین‌تر است شورِ نم اشک‌هایمان از شهد شاخه‌های نباتی که گفته‌اند بی‌بی بیا و یک شب جمعه ببر مرا همراه خود کنار فراتی که گفته‌اند - - شب‌های جمعه تا به سحر گریه می‌کنی بر داغ کشتۀ عبراتی که گفته‌اند وقتی خداست زائر شب‌های جمعه‌اش اشکم شود مسافر شب‌های جمعه‌اش .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
ای كه روی دوش منه تا به قیامت علمت دست خدا پشت سرِ مدافعان حرمت روبه روی گنبد تو همیشه تعظیم می كنم برا دفاع از حرمت جونمو تقدیم می كنم روزای من با حسرت زیارت تو شب میشه شهادتینم آخرش لبیك یا زینب میشه چیكار كنم كه خاك غم نشینه رو مرقد تو باد مخالف نزنه به پرچم گنبد تو رو خون این همه رفیق مگه میشه پا بزاریم مگه میتونیم حرمو یه لحظه تنها بزاریم اون كه با سنگ تفرقه نورِ چراغ و می زنه پاش برسه با تبرش ریشه ی باغ و می زنه دلم می خواد هر جا میرم عشق تورو جار بزنم تو دهنِ دشمنا با دست علمدار بزنم اونا كه هر دفه میام بهم میگن دیگه نرو یه روز رو سنگ قبرمن می نویسن اسم تورو ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
یک سال می شود که تو هم پر کشیده‌ای من هم به سوگ پر زدن تو نشسته‌ام شاید به جا نیاوری‌ام آشنای من می‌بینی از فراق تو خیلی شکسته‌ام چون آفتاب بر لب بامم که مثل تو مانده به زیر صورت خورشید پیکرم ای تشنه لب به یاد ترک‌های لعل تو لب تشنه مانده‌ام به نفس های آخرم بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت بی تو پری برای پریدن نمانده بود صحرای داغ، پای برهنه، لباس خشک نایی دگر برای دویدن نمانده بود چندی ست رفته قوت دیدن ز دیده‌ام  بنگر به راه رفتن خواهر که دیدنی ست دارم هنوز بر تنم از آن مسافرت یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی ست  دل پاره پاره از همهٴ طعنه‌هایشان پایم هنوز آبله دار از شتاب ها جا خوش نموده بر بدنم جای سلسله ردی ست بر تمام تنم از طناب ها  پیراهنی که خون تو آغشته اش بود هرگز نَشُسته‌ام نرود عطر و بوی تو دارم هنوز با خودم از کوچه‌های شام سنگی که خورد بر سر نیزه به روی تو ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
یک سال می شود که تو هم پر کشیده‌ای من هم به سوگ پر زدن تو نشسته‌ام شاید به جا نیاوری‌ام آشنای من می‌بینی از فراق تو خیلی شکسته‌ام چون آفتاب بر لب بامم که مثل تو مانده به زیر صورت خورشید پیکرم ای تشنه لب به یاد ترک‌های لعل تو لب تشنه مانده‌ام به نفس های آخرم بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت بی تو پری برای پریدن نمانده بود صحرای داغ، پای برهنه، لباس خشک نایی دگر برای دویدن نمانده بود چندی ست رفته قوت دیدن ز دیده‌ام  بنگر به راه رفتن خواهر که دیدنی ست دارم هنوز بر تنم از آن مسافرت یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی ست  دل پاره پاره از همهٴ طعنه‌هایشان پایم هنوز آبله دار از شتاب ها جا خوش نموده بر بدنم جای سلسله ردی ست بر تمام تنم از طناب ها  پیراهنی که خون تو آغشته اش بود هرگز نَشُسته‌ام نرود عطر و بوی تو دارم هنوز با خودم از کوچه‌های شام سنگی که خورد بر سر نیزه به روی تو ...................................................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
آرامشم ده تا که طوفان تو باشم آئینه‌ام کن تا که حیران تو باشم آزاده‌ام امّا گرفتار تو هستم خارم که خواهم در گلستان تو باشم  من سر به زیر و سرشکسته آمدم باز  تا سربلند لطف و احسان تو باشم  دیشب حواسم را که جمع خویش کردم دیدم فقط باید پریشان تو باشم  ایمان چشمانت مرا بیدار کرده باید چه گویم؛ تا مسلمان تو باشم؟   بر گیسوانم گرد پیری هست امّا من آمدم طفل دبستان تو باشم دیروز کمتر از پشیزی بودم؛ امروز باارزشم؛ چون جنس دکان تو باشم  دیروز تحت امر شیطان بودم؛ امروز  از لطف چشمت تحت فرمان تو باشم  دیروز یک گرگِ بیابانگرد و بی عار  امروز می خواهم که اصلان تو باشم  هر چه شما فرمایی؛ امّا دوست دارم  تا در مِنای عشق، قربان تو باشم  شادم نمودی که قبولم کردی آقا  من آمدم تا بیت الاحزان تو باشم  خواهم که خاک پایتان باشم نه اینکه  چون خار در چشمان طفلان تو باشم آقا اگر راضی نگردد زینب از من دیگر چگونه بر سر خوانِ تو باشم؟   ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم دور از تو و با نیت غربت بنویسم سجاده ی شب پهن شده، حیّ علی شعر بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر یا هادی، یا هادیِ امت بنویسم شاید که چنان رود سر راه بیایم بر صفحه ی صحرای جنون خط بنویسم مقصود من از "یا من ارجوه رجب ها" غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟ با ذره ای از مهر تو، ای چشمه ی خورشید از نور تو، تا روز قیامت بنویسم با این همه آلودگی، ای آیۀ تطهیر از سوره ی انفاق و کرامت بنویسم برداشته باد از رخ تو پرده و من نیز بی پرده برای تو روایت بنویسم شیر آمده از پرده برون با نفس تو تا من هم از این رتبۀ خلقت بنویسم تو ضامن شیر و پدرت ضامن آهوست حق دل من نیست که حسرت بنویسم من شاعر چشم توام، المنّة لله پس می شود از روی بصیرت بنویسم هر لحظه بر افروختم از داغ، چو لاله هر آینه از درد به حیرت بنویسم از غفلت ما بوده که شاهین شده کرکس پس با قلم شرم ز غفلت بنویسم از سنگ زدن بر دل آیینه بگویم از سوختن پرده ی حُرمت بنویسم دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز چیزی اگر از حدّ جسارت بنویسم من آمده ام نقطه سر خط بنویسم از جامعه، از شرح زیارت بنویسم اندیشۀ من شاخۀ خشکی ست بیا تا با بارشت از میوۀ علمت بنویسم ای مهبط وحی! ای نفست معدن رحمت بگذار که از چشمه ی حکمت بنویسم حالا که تویی راه رسیدن به خداوند این قافیه را نیز هدایت بنویسم آه! ای دهمین ذکر مجیبّ الدعواتم مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم حالا که نوشتند: "و کُنتم شفعایی" بگذار از اسباب شفاعت بنویسم از خون گلویی که به قنداقه نشسته از دست قلم گشته ی غیرت بنویسم من آمده ام نقطه سر خط بنویسم از مردمِ نامرد شکایت بنویسم از حمله ی بر خانه ات، از بام بگویم از بستنِ دستِ علویت بنویسم از زهر جگر سوز نوشتم، که بسوزم از تشنگی ات وقت شهادت بنویسم از رفتن با پای پیاده پی مرکب از ماندن در هُرم حرارت بنویسم شب بزم شراب، آیه تطهیر، تعارف باید چقدر ذکر مصیبت بنویسم امشب چقدر سامره نزدیک به شام است کوتاه شده است فاصله راحت بنویسم از روی سرِ بر سر نی روضه بخوانم از خط کبودیِ اسارت بنویسم هشتاد زن و بچۀ در سلسله بسته هر سلسله را غرق جراحت بنویسم سخت است سه ساله وسط بزم پیاله سخت است که از چشم حقارت بنویسم یک بار دگر نقطه سر خط بنویسم بر منتقمش نامۀ دعوت بنویسم ✍