eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.5هزار دنبال‌کننده
232 عکس
135 ویدیو
32 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
شب و روزم همه با از تو شنیدن سِپری شد عُمرم ای دوست به روی تو ندیدن سپری شد همه گفتند زِ بازار گذر کردی و رفتی دیده ام کور شد و وقتِ خریدن سپری شد همه جا بودی و یک ثانیه هم با تو نبودم گرچه ایّام برایم به دَویدن سپری شد نِشتَری هست نیازم که وَرَم کرده رَگِ غم با خبر باش، وِصالم به بُریدن سپری شد! دست بَر دامنِ هرکس که رسیدم زدم امّا راه ها بی تو، به مَقصد نَرسیدن سپری شد! اوّلِ عاشقی ام را دَمی از یاد نبردم سَحَری را که به از خواب پَریدن سپری شد ✍ http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مَردِ مُشکل گُشا اَبَاالفضل است دَردها را دَوا اَبَاالفضل است . ذِکرِ تَسبیحِ عارفان، اَلله ذِکرِ تَسبیحِ ما اَبَاالفضل است . شُهداء غِبطه میخورَند به او مَلکِ کِبریا اَبَاالفضل است . آنکه بابُ الحُسِین هَست و مَرا می بَرَد کَربَلا اَبَاالفضل است . تشنه لَب دَر کنارِ عَلقمه با دَستهای جُدا اَبَاالفضل است . شَرمگین از سَکینه و اَصغر تا به روزِ جَزا اَبَاالفضل است . دستگیر اَست، گَرچه بی دَست است پِسَرِ مُرتضی اَبَاالفضل است شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. اینجا کریمی هست که بسیار می بخشد لب وا نکردی تا کنی اِقرار می بخشد تاثیرِ استغفار اوجِ باورِ عبد است قبل از گُنه کردن تو را غفّار می بخشد! وقت گناه او پَرده روی ما می اندازد مشغولِ عُصیانیم که ستّار می بخشد! هر قدر هم دوری کنیم او در پیِ ما هست گاهی به خلوت، گاه در اَنظار می بخشد این صبر که دارد خدا، شرمندگی دارد... هر چه گُنه را می کنی تکرار، می بخشد... ظرفِ تَرَک خورده در اینجا بند خواهد خورد رفتی و برگشتی اگر صدبار، می بخشد پیچیدگیِ زندگی تمرینِ رُشدِ ماست اینها مقاماتی ست که دلدار می بخشد مؤمن در امواجِ بلاها دَم نخواهد زد زیرا بلاها نخلِ او را بار می بخشد در میهمانی، هوشیاری جُزوِ اَرکان است این صاحبِ خانه به ما اَسرار می بخشد حُبِّ علی در سینه باشد کارِ ما جور است ما را به مِهرِ حیدرِ کَرّار می بخشد آبِ حیاتی که خدا فرموده؛ این اشک است این هدیه را بر دیده ی بیدار می بخشد فرموده است شیخُ الاَئِمّه: "حَق، کسی را که اشکی بریزد در عزای یار، می بخشد" ذکرِ "حسین" در تشنگی تسبیحِ ما باشد جان را صفا این ذکرِ گوهربار می بخشد امشب خدا ما را به حَقِّ آن یتیمی که اُفتاد از ناقه در آن بازار، می بخشد امشب خدا ما را به حَقِّ چشم هایی که گردیده بود از ضربِ سیلی تار، می بخشد .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. زینَت گرفته هَر سُخَنم، با دَمِ حسین چون عَطردان شده دَهَنم، با دَمِ حسین از کودکی برای غمش گریه کرده ام تا روزِ مَرگ سینه زَنم، با دَمِ حسین بر من دُعای حَضرتِ صِدّیقه می رسد تا مِشکی است پیرُهَنم، با دَمِ حسین عیسی نَفَس گرفته اگر با دَمِ علی من کوهِ نَفس می شِکَنم با دَمِ حسین من کربلایی از کَرمِ مُجتبی شدم من عاشقِ دَمِ حَسَنم با دَمِ حسین هنگامِ غُسلِ من بنِویسید: "کَربَلاء با تُربتی روی کَفَنم" با دَمِ حسین یک روضه ی رُقَیّه بخوانید دوستان... دَر لحظه ی کَفَن شُدَنم... با دَمِ حسین... ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
گرفته نورِ وجودِ تو آسمانها را اِحاطه کرده زمین را و هم زمانها را شُکوه داده ظُهورت به عالمِ هستی وقار داده حُضورِ تو کهکشانها را به بوی عطرِ تنت، یاس گیج شد، اُفتاد خراب و مَست نِمودی تو باغبانها را تویی که روح گرفته، صَلات از نَفَسَت عُروج می دهی هردَم نمازخوانها را تو خواستی که توجُّه به قامتت نشود کنارِ خویش نشاندی اگر جوانها را به خُلق و خو و خوش اخلاقیِ تو جَذب شدند کشیده ای پیِ خود خِیلِ کاروانها را میانِ مُشتِ تو سنگی خُداخُدا می گفت نخوانده درس، تو از بَر شدی زبانها را مرا که نیست زَبانی، بیان کنم مَدحَت که گفته حق به کتابش یکایک آنها را علی عِدالتِ مَحض و، تو رَحمتِ مَحضی به این صفات گرفتید، روح و جانها را چه ارتباطِ عجیبی ست در میانِ شما که مات کرده تمامیِ نکته دانها را علی کنارِ تو، یعنی: تو در کنار خدا کشانده اید به دیوانگی روانها را قیامت است به دستانِ دخترت زهرا شفیعه ای که پناه است بی اَمانها را ...همان که خَلق شد از نورِ او همه عالم ...همان که داده خُدا دستِ او کرانها را ...همان که بر حَسَنش سَجده می کند یوسف که وا گذاشته حُسنَش همه دهانها را ...همان که خونِ حُسینش بقای دینِ تو شد که قَبضه کرده به نامَش همه زمانها را ...همان که زینبِ او داده با عَمَل تعلیم شجاعتی که خودش داشت، خطبه خوانها را مرا دوباره به آیینِ خویش دعوت کن بگیر دستِ ضعیفان و ناتوانها را نفس بزن، که مُسلمان شَویم بارِ دگر نگاه کن، که بهاران کنی خَزانها را ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. دوباره شَب شُد و چَشمانِ ماه بیدار است دوباره شَب شُد و دل، تَنگِ دیدنِ یار است سَرِ مَزارِ تو می آیم و زِ طِفلانَم نَهان نِمودنِ این راز، سَخت و دُشوار است زِ جای خیز، که حیدر رِسیده زَهرا جان زِ جای خیز، که اَکنون زَمانِ دیدار است زِ زیرِ خاک، بِتاب اِی هَمیشه مَهتابم بِبین که دیده ی مَن، بی حُضورِ تو تار است حَسَن هنوز اَز آن روزِ تَلخ بَدخواب اَست به این قَبیل مُصیبات، عَلی گِرِفتار است هَنوز بوی تو از خِشت های خانه رِسَد هنوز رنگِ هَمان فاجِعه به دیوار است برای مَرگِ علی گِریه ی تو کافی بود وَلی هَنوز مَدینه به فکرِ آزار است تو را زَدند و به مَن نیز تَسلیَت گُفتند! بِبین چِگونه عَلی را، فَلَک هَوادار است به روی دوش گُذارم، غَمِ تو را زَهرا میانِ شَهر، که این داغ را خَریدار است؟ تو زیرِ خاکی و حِیدَر غَریب تر اَز پیش کِنارِ قَبرِ تو چَشمَش، چو اَبرِ پُر بار است دوباره شَب شُده زَهرا، بِخواب آسوده سه ماه می شَوَد این چَشمِ خَسته بیدار است ✍ ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
قوّتِ بازوی من بود كه افتاده به خاک همه ی نيروی من بود كه افتاده به خاک . اين همان است كه ياریِ ولايت می كرد مثلِ يک شير زِ اسلام حمايت می كرد . در اُحُد هر كه به خونِ جگرش می گِريَد هر پسر بر سرِ نَعشِ پدرش می گِريَد . ای عمو جان به سرِ پيكرِ تو گريه كنم من به جای پدر و مادرِ تو گريه كنم . مثلِ تو هيچ كسی كُشته در اين صحرا نیست به خدا هيچ كسی چون تو شهيد، اینجا نيست . چه سرش آمده هر عضوِ تَنَش مُثله شده گوش و بينی و دو دست و دهَنَش مُثله شده . فكری امروز به حالِ بَدَنَش بايد كرد شُده با خار و گیاهی كَفَنَش بايد كرد . صورتش زود بپوشان كه زِ رَه خواهَرِ او تا رِسد خاک به سَر ريزد بالا سَرِ او . خواهرش گر برسد موی پريشان بِكُند دشت را گريه ی او شامِ غريبان بِكُند . در غم دلبر خود پاره گريبان بكند خواهرانه دل ما را همه سوزان بكند . مَگُذاريد صَفيّه برسد تا اينجا مَگُذاريد ببينَد رُخِ خونينَش را . لحظه ای سخت تر از ماندنِ من اينجا نيست بدنت هست، ولی بَر تنِ تو اَعضا نيست ؟ . زِرِهَت پاره، كمان و سِپَرَت باقی هست جگرت نيست ولی شُكر، سَرَت باقی هست . باز هم شُكر عمو راسِ تو بَر نيزه نرفت باز هم شُكر كه در حَلقِ تو سَرنيزه نرفت . نزده بوسه به پاره گلويت خواهرِ تو با صَفيّه كه نزد حرف زِ نيزه سرِ تو . ای عمو راسِ تو در بزمِ شرابی كه نرفت به تماشا سوی هر شهرِ خرابی كه نرفت . باز هم شُكر سَرِ پاكَت عَمو چوب نَخورد گاه دندان و گَهی پاره گَلو چوب نَخورد . اَلاَمان وای حُسين... وای سَرِ شاهِ شَهيد... تا نَفس هَست مَرا، گويم: "مالي لِيَزيد" .
دیگر رها ز غصه و مِحنَت شدم حسین از خاطرات خویش چه راحت شدم حسین با کس نگفته ام ز چهل سال پیش من از کوچه ی مدینه که غارت شدم حسین از کوچه ی مدینه که مادر به خاک خورد از کوچه ای که غرق خجالت شدم حسین قدم نمی رسید که او را کمک دهم خیلی در آن میانه اذیت شدم حسین خیلی عزیز بودم و در بین طائفه ! محکوم به شنیدن تهمت شدم حسین دیدی برادرم جگرم تکه پاره شد کشته میان خانه به غربت شدم حسین گفتی که دیگر عطر به مویت نمی زنی گفتی : ” حسن ز داغ تو غارت شدم” حسین اما بدان چو روز تو روزی حسین نیست من گریه کن برای گلویت شدم حسین
. شروعِ عشق، به نامِ خدا، به نامِ شما من آفریده شُدم تا شَوم غلامِ شما هزار شکر نبوده هنوز روی سرم به غیرِ سایه ی لطفِ عَلَی الدَّوامِ شما کبوترِ دلِ من که نمی پَرَد همه جا از آن زمان که گرفتار شد به دامِ شما به پاسبانیِ صحنِ تو صد چو جبرائیل نشسته اند شب و روز، روی بامِ شما خوشا به حالِ کسی که شده در این دنیا مسیرِ زندگی اش روشن از کلامِ شما شما تمامیِ دار و ندارِ ما هستید همیشه آبرو و اعتبارِ ما هستید جهان به زیر قُدوم تو خار می گردد نفس بزن که دو عالم بهار می گردد برای عرضِ ارادت به محضرت، خورشید به سمتِ گنبدِ تو رهسپار می گردد یکی دو شب که نَه، هرشب به سامرا، مهتاب دَمِ رواقِ تو مثلِ غبار می گردد اگر که تیغ دو ابروت می کُشد، جانم هزار بار به پایت نثار می گردد اگر به عشقِ تو مُردم، شما مَخور غصّه یک عاشقت کم از این صدهزار می گردد به عشق، زنده بُوَد هرکَسی فدای تو شد وَ خوش به حالَش اگر خاکِ سامرای تو شد دلم بهانه گرفته، بهانه ات هادی نشسته سائلِ تو پُشتِ خانه ات هادی اگر به نیمه ی ذِی الحَجِّه اعتکاف کنم شَوم مقیمِ‌ درِ آستانه ات هادی بخوان تو جامعه ای که دوباره دلتنگم برای زمزمه ی عاشقانه ات هادی به عرش، نُقلِ محافل، بیانِ مدحِ شماست بیان منقبتِ بی کرانه ات هادی تو آمدی که گرفتاری ام شروع شَوَد شَوَم اسیرِ تو و آب و دانه ات هادی تو آمدی و جَمالِ خُدا مُجَسَّم شد شُکوهِ عرش برای همه فَراهم شد بخوان حدیث محبّت، دل مرا بِبَری بگیر دستِ مرا تا به سامِرا بِبَری ببین که دور و برِ من غریبه بسیار است بگیر دستِ مرا، یارِ آشنا ببری تو رهنمای مَنی، تا نیامده شیطان بگیر دستِ مرا که سوی خدا ببری همه یقین من این است، راهِ حق آنجاست به هرکجا که دلت خواسته مرا ببری به آن ضریحِ طلایی ت می دَهم سوگند مرا تو یک شبِ جمعه به کربلا ببری... ...که روضه خوان بِشَوَم در حریمِ خونِ خدا: `میانِ آن همه لشکر...حسین... واویلا...” .