eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.8هزار دنبال‌کننده
259 عکس
163 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
در دل حبسم و حبس است به دل فریادم فرصتی نیست که از سینه برآید دادم سال‌ها می‌گذرد رفته‌ام از یاد همه کاش می‌کرد اجل گوشۀ زندان، یادم طایر عرش کجا، قعر سیه‌چال کجا؟ من کجا بودم و یا رب به کجا افتادم همه شب خُرم از آنم که در این گوشۀ حبس «هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم» زهر یکبار مرا کشت، خدا می‌داند بارها سوختم و ساختم و جان دادم به امیدی که رضا لحظه‌ای آید به برم سال‌ها حلقه‌صفت چشم به در بنْهادم بال پرواز، شکسته است و پرم ریخته است چه نیاز است که صیاد کند آزادم دل صیاد بوَد سنگ و ندارد اثری گیرم از سینه برآید به فلک فریادم منم آن لالۀ پرپر شدۀ دور از باغ که چو گلبرگ خزان داد فلک بر بادم مرهم زخم تن خستۀ من گریه بوَد چشم «میثم» مگر از اشک کند دلشادم
خانۀ شیر خدا امشب پر از نور خداست  الـبشاره لیلۀ میلاد مصباح الهـداست  بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر  پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست  فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال  هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست  چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین  کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست  این همان مصباح نور غیب رب العالمین  این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست   چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه  پای تا سر غرق در گلبوسه‌های مرتضاست   با وجود آنکه باشد رحمت حق بی حدود  این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست  سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه  جان قرآن، رکن ایمان، قلب دین، روح دعاست  قطره‌ای از بحر لطفش چشمۀ آب حیات  ذره‌ای از خاک کویش درد عالم را دواست   وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد  مدح او باید کسی خواند که او را خونبهاست  هر چه می‌بینم جمالش را، نبی پا تا به سر  هرچه می‌خوانم ثنایش را، علی سر تا به پاست  هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او  هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست  هر چه از او خواست ذات کبریا تقدیم کرد  درعوض او از خدای خویش بگرفت آنچه خواست   خواهـر مظلومۀ او مـادر آزادگی است  تـا قیامت بر همه آزادمردان مقتداست   اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق  دختری دارد که دست بسته‌اش مشکل گشاست  مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست  مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و «اهل‌أتی»ست   قامتی دارد، قیامت گوشه‌ای از سایه‌اش  صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست   بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین  هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست   شهریار کشور دل‌ها «حسین بن علی»  زادۀ ام‌البنین فرمانـدۀ کل قـواست  روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است  فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟  آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا  گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست   گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست  هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست  اینکه خنـدانیم و گریـانیم در میلاد او  می‌کند ثابت، گِل ما از زمین کربلاست  قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر  مضجع او «مروه» و ایوان عباسش «صفا»ست آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است  کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست    گو یکی گردد دو عالم از برای قتل او قامتش تنها برای خالق یکتا دوتـاست   وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست  این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست   "میثم" این مصراع را با خط خون باید نوشت  رأس او از تن جدا شد، دوست کی از او جداست؟ http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
امشب همه عالم پر از شور حسین است چشم ملایک روشن از نور حسین است سینای دل یک شعله از طور حسین است قلب رسول الله مسرور حسین است خورشید ثاراللهیان امشب درخشید چشم همه آزادگان را نور بخشید امشب عجب شوری دل دیوانه دارد امشب یم رحمت به کف دردانه دارد امشب محمد در بغل ریحانه دارد امشب علی قرآن به روی شانه دارد امشب ز هم وا شد گل لبخند زهرا آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا این مشرق الانوار رب المشرقین است این جان عالم این امام العالمین است این عین حق یعنی علی را نور عین است این شمع جمع آل پیغمبر حسین است دیدار روی خالق سرمد مبارک قرآن به روی سینه ی احمد مبارک این کیست مصباح الهدا فلک نجات است شویندۀ لوح تمام سیئات است این کام خشکش خضر را عین الحیوة است این هستی ما در حیات و در ممات است دار و ندار انبیا، هست خداوند چشم خدا، روی خدا، دست خداوند نام حسین اول به قلب ما نوشتند آن گه گل ما را به مهر او سرشتند آن که بذر حب او در سینه کشتند نه عاشق حور و نه دنبال بهشتند فردای محشر چشمشان سوی حسین است حور و قصر و خلدشان روی حسین است ای روح پاک انبیا پروانه ی تو قلب همه خوبان عالم خانه ی تو کوه غم خلق جهان بر شانه ی تو عقل و خرد دیوانه ی دیوانه ی تو بگذار تا آشفته ی موی تو باشم دیوانه ی زنجیری کوی تو باشم این جرم های بی شمارم یابن زهرا این چشم های اشک بارم یابن زهرا بر درگهت امیدوارم یابن زهرا تنها تویی دار وندارم یابن زهرا من هر که هستم "میثم" کوی شمایم آلوده ام امــا ثــناگـوی شـمایم http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
ای اهل دعا!روح دعا باد مبارک در دیـده تجلای خدا باد مبارک این عید مبارک، به شما باد مبارک لبخند امـام شهدا بـاد مبـارک -جان در بدن عالم ایجاد، مبارک -میلاد علی، حضرت سجاد، مبارک ای بانوی ایران!پسر آورده‌ای امشب طوبای ولایت!ثمر آورده‌ای امشب از برج هدایت، قمر آورده‌ای امشب الحق که حسین دگر آورده‌ای امشب -این گوهر رخشندۀ دامان سه دریاست -چارم وصی ختم رسل، یوسف زهراست حجروحجر وحلّ ومقام وحرم است این دریای خروشندۀ جود و کرم است این در مجمع خوبان دو عالم، علم است این دردانۀ شهبانوی ملک عجم است این -گردیـد عیـان، کوکب اقبـالِ محمّد -چشم و دلتـان روشن، ای آل محمّد این ماه تمام است، تمام است، تمام است فرزند قیام است، قیام است، قیام است ذکراست وسلام است و سلام است،سلام است بر خلق، امام است، امام است، امام است -بی‌پرده ببینید جمال ازلی را -تبریک بگویید حسین‌بن‌علی را ایـن ماه، چراغ مـه شعبان حسین است این بضعۀ ثارالله و این جان حسین است این لالـۀ خنـدان گلستان حسین است این آیه بـه آیـه همه قرآن حسین است -این جان حسین است بـدانید بـدانید! -قرآن حسین است بخوانیـد بخوانیـد! خیزید که از اشک شعف آینه شوییم چون لالۀ خندان سر هر شاخه بروییم پرواز کنان تـا حرم الله بپـوییم مانند فرزدق بخروشیم و بگوییم -ریزد بـه ثنایش دُر نـاب از دهن ما -تا شام شود روز «هشام» از سخن ما این است که توحید از او یافت ولادت دارد بـه وجودش حـرم الله، ارادت داده بـه مقامش ز ازل کعبه شهادت کردند به مهرش همه حجاج، عبادت -این سیـد و مولا و امام حرمین است -این سبط نبی، پور علی، نجلِ حسین است این سورۀ قدر و زُمر و یوسف و طاهاست این سیـد بطحا پسر سیـد بطحاست این نـور دل فاطمـۀ ام‌ابیـهاست این‌نوح و خلیل است و کلیم است، مسیحاست -رخشنده چراغ دل هر انجمن است این -سر تـا بـه قدم آینۀ پنج تن است این ای یـوسف زهرا شده مبـهوت کمالت! ای عرش خدا گوشه‌ای از قصر جلالت! یـادآور خُلق نبـوی، خلق و خصالت بـا آنکه بـوَد حلقـۀ زنـجیر، مدالت -با آنکه بـه گردن اثـر سلسله داری -آقایی و اشراف بـه هر سلسله داری غیر از تو که در شام بلا خطبه بخواند؟ در حلقۀ زنـجیر، عـدو را بـکشانـد؟ در کاخ ستم، یکسره آتش بفشاند؟ بـر خاک مذلت همگان را بنشاند؟ -تو صاحبِ فریـادِ تـمامِ شهدایی -بر جان ستمگر، شرر خشم خدایی غیر از تو که در سلسلۀ سخت اسارت بـر فرق ستمکار زنـد مشت حقارت؟ ویـرانـه کند کاخ ستم را بـه اشارت؟ تـازد بـه سپاه ستم و ظلم و شرارت؟ -در خطبۀ تـو خشم خدای ازلی بـود -فریاد خروشانِ «حسین‌بن‌علی» بـود ای سرزده از سینۀ هـر نسل، نـدایت ای زمزمۀ وحی خداونـد، صدایـت اسلام، رهیـنِ نـفسِ روح‌فزایـت در سلسله پیوسته به لب، ذکر خدایت روزی که نبودی خبری از گل «میثم» شد بسته بـه زنجیر ولایت دل «میثم»
ای زمین سامره طور تجلّا خوانمت یا بهشت حضرت باری تعالا خوانمت سرزمین مکّه یا گلزار بطحا خوانمت جبهه هفت آسمان با عرش اعلا خوانمت کعبۀ پیغمبران یا طور سینا خوانمت قبلۀ امید فرزندان زهراء خوانمت هر چه هستی طور دل سینای جان می‌دانمت زادگاه مهدی صاحب زمان می‌دانمت نو عروس فاطمه امشب محمّد زاده‌ای دختر شاهنشه رومی و احمد زاده‌ای اختر برج ولایی، ماه امجد زاده‌ای هیکل توحید یا روح مجرّد زاده‌ای عابدی معبود و یا عبدی مؤید زاده‌ای پای تا سر مظهر دادار سرمد زاده‌ای انبیا را اولیا را، جان جان است این پسر مصلح کل مهدی صاحب الزمان است این پسر کودکی نورس مپندارش که پیر آدم است رهنمای آدم است و مقتدای عالم است انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است هم خطاب مبرم است و هم کتاب محکم است هم بدرد جان دوا هم زخم دل را مرحم است نوح دل، یوسف لقا، موسی بیان، عیسی دم است شیعه تنها مصلح کلّ بشر می‌داندش عالم خلقت امام منتظر می‌داندش نرگس امشب تا سحر با مرغ شب بیدار باش صبحدم چشم انتظار وعدۀ دیدار باش دیده بگشا در تمشای رخ دلدار باش در رخ دلدار محو جلوۀ دادار باش شاهد لبخند گل در دامن گلزار باش در نشاط و شور و شادی باغبان را یار باش شب دعایت روح را غرق حلاوت می‌کند صبح مهدی در برت قرآن تلاوت می‌کند ای عروس فاطمه ام العلوم الکامله ای جهان قربان حملت ای بمهدی حامله ای تو را سادات زنهای بهشتی قابله خیز از جا و بجا آور نماز نافله نور شد بین تو و چشم حکیمه فاصله کاروان دل به پا آمد امید قافله حبذّا یار آمده یار آمده یار آمده یوسف گم گشتۀ زهرا به بازار آمده نرگس امشب موسِئی با نور طور آورده‌ای یا مگر داور دیگر باز بور آورده‌ای آدم است این یا ملک یا آنکه حور آورده‌ای یا بدامن مظهر الله نور آورده‌ای آفرینش را به شوق و وجد و شور آورده‌ای سید الاشهاد را بدر البدور آورده‌ای از زمین یک آسمان توحید داری در بغل ماه دورت گردد و خورشید داری در بغل قلب امکان، رکن ایمان، جان جان ماست این ناخدای کشتی دین مصلح دنیاست این لنگر و طوفان و موج و ساحل و دریاست این آدم و نوح و خلیل و موسی و عیساست این نور و طور و فجر و قدر و کوثر و طاهاست این ای دو صد یوسف فدایش یوسف زهراست این نامش از اهل زمین و آسمان دل می‌برد چهره‌اش نادیده از خلق جهان دل می‌برد والد خلق خدا در نقش مولود آمده در جمال عبد پیدا، حُسن معبود آمده آفتاب ظلّ جان یا ظلّ ممدود آمده بحرهای آرزو را دُرّ مقصود آمده با لوای حمد بشتابید محمود آمده آی مظلومان بپا مهدی موعود آمده روز عشق و وحدت و ایثار و هم عهدی رسید از کنار کعبه فریاد انا المهدی رسید ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا زینب کبرا سر بازار می‌خواند تو را فاطمه بین در و دیوار می‌خواند تو را آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا به کی؟ ماهتابا جلوه‌ای شبهای هجران تا به کی؟ باغبانا بی تو خون آب گلستان تا به کی؟ یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا به کی؟ احمدا تنها میان جمع قرآن تا به کی؟ مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا به کی؟ از جگرها آه می‌جوشد که یا مهدی بیا خون ثارالله می‌جوشد که یا مهدی بیا گاه دور کعبه با اشک روان می‌جویمت گه چو بلبل نغمه زن در بوستان می‌جویمت گه کنار خانه برگرد جهان می‌جویمت در منی من در زمین و آسمان می‌جویمت که به بزم دوستان با دوستان می‌جویمت گه درون خویشتن مانند جان می‌جویمت هرچه می‌گردم در این گلشن نمی‌بینم تو را تو مرا می‌بینی امّا من نمی‌بینم تو را
الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی **** مبارک باد بر ثارالله‌ این جانِ حسین است این ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟ شگفتـا در جمـال او جمـال کبریا بینم حسن بینم علی بینم نبی بینم خدا بینم امیرالمؤمنین جدّ و علی شـد نـام نیکـویش صدای «یا علی» آید به گوش از تـار هر مویش علی خصلت،علی هیبت،علی خلقش،علی خویش عجـب نبْـوَد که بابـا بوسـه آرد بـر دو بازویش علی ای نفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین **** خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش دهان و چشم و ابرو: کوثر و تطهیر و فرقانش حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش وجـودش از وجـود رحمۀ للعالمیـن گوید یقین دارم که صورت‌آفرینش آفرین گوید سـزد تـا خاتـم پیغمبران گوید ثنای او عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او دوای درد جان ارا دل در خاک پای او بهشـت روح ثـارالله حسـن دلربــای او امیرالمؤمنین زهـرا پیمبر دوستش دارد امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد **** قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش علـوم اوّلیــن و آخـرین محتاج تعلیمش نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این حسین‌بن‌علی را جان، علی‌بن‌الحسین است این چـه قرآنـی که بـا قـرآن توانی کرد تفسیرش چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش بـه هنگـام رجـز تکبیـر مـی‌نازد بـه تکبیرش شجاعت رنگ می‌بازد به پیش برق شمشیرش «کرامت»خشتی از کویش«دعا»دائم دعاگویش «ادب»خاک کف پایش،«شرف»ریگ ته جویش **** الا ای خضرِ رحمت تشنه‌کامِ لعلِ لب‌هایت! خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت زیــارت نامــۀ زوار ثــارالله، سیمــایت حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت جـلال احمـد و آلـت، جمـال الله تمثالت سر و جان خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت همانا گرد خورشید ولایت ماه یعنی تو شهیدان فضیلت را چراغ راه یعنی تو محمّد را تجلای جلال و جاه یعنی تو ولــی‌الله فرزنــدِ ولــی‌الله یــعنی تو تو روح عشق و ایمانی، تو ثارالله را جانی تو هم دلبند توحیدی تو هم فرزند قرآنی **** تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی تو تـا صبـح قیامت نـور دادی خلق عالم را تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را
امشب به زمین خلد شده پیدا نادیده رخ خالق سرمد شده پیدا در بیت ولا روی محمد (ع) شده پیدا    با خلق بگوئید که احمد شده پیدا حق داده به شاه شهدا دسته گل امشب                       تبریک بگوئید به ختم رسل امشب خیزید که حورا غزل عشق سروده           آئید که از کعبه علی جلوه نموده فرزند حسین بن علی چهره گشوده        دل از پدر و زینب و عباس ربوده                           پیداست در او جلوه پیغمبر و الش                   گل بوسه گرفته حسن از ماه جمالش بر ، داد به هستی شجر عصمت لیلا       حورا ز بهشت آمده بر خدمت لیلا          انداخت گل از وجد و شعف طلعت لیلا   لبخند زند فاطمه بر صورت لیلا                                  با آمنه گوئید عروست پسر اورد                        سر تا به قدم مثل تو پیغامبر اورد در ظلمت شب مرغ سحر خوش خبری کرد           خورشید حسین بن علی جلوه گری کرد بیرون شد و بر نسل جوان راهبری کرد                 طفلی که به مخلوق دو عالم پدری کرد                                  بر خلق صفا داد صفا داد صفا داد                    بر درد شفا داد شفا داد شفا داد او باقی و خوبان دو عالم همه فانیش                           پیران همه مرهون عنایت به جوانیش تا آن سوی عالم اثر لطف نهانیش             صد باغ بهار است به یک برگ خزانیش                         او قلب نبی عشق علی جان حسین است               جانش نتوان گفت که جانان حسین است زینب شده محبوب به سیمای نکویش                 لیلا زده از پنجه دل ، شانه به مویش به خنده گشودند همه دیده بسویش        از بوسه عباس گل انداخته رویش                                 تا دید پدر طلعت نورانی او را بوسید سر و صورت و پیشانی او را این است که رخ رنگ شد از خون خدایش این است که بوسند سر و رو ، شهدایش لین است که جان همه عالم بفدایش        این است که گفته است معاویه ثنایش                      نامش علی و اشبه مردم برسول است                              ریحانه ریحانه زهرای بتول است این یوسف لیلاست که یوسف شده ماتش           پیوسته فرستاده ز کنعان صلواتش هم محو کمال آمده هم محو صفاتش                             آثار محمد (ع) متجلاست ز ذاتش                                      یعقوب اگر صورت زیباش ببیند                               از شوق دگر بر یوسف ننشیند ای خیل ملائک ز سما لاله فشانید            امشب شب عید است همه مدح بخوانید عیدی خود از یوسف زهرا بستانید        از جام طهورا همگان را بچشانید                               با شادی و با خنده و با زمزمه امشب        تبریک بگوئید به زهرا و به زینب ای سایه ای از قامت و قد  توقیامت       وی موکب دل را سر کوی تو اقامت اسلام ز زخم بدنت یافت سلامت           زیباست بر اندام تو دیبای امامت                               لطفی که به سوی حرمت راه بپوئیم       میلاد تو را پیش تو تبریک بگوئیم تو مهر فروزان سماوات هدائی           تو مثل عمو چشم و چراغ شهدائی تو زنده به عشقی و در این راه فدائی    تو خون خدا و پسر خون خدائی                            عشق تو زِ آغاز سرشته گِل "میثم                   تو در دلی و هست مزارت دل "میثم"                                     
خدا را جلوه ی دیگر مبارک یم توحید را گوهر مبارک سپهر نور را اختر مبارک علی بر آل پیغمبر مبارک کند دل دم به دم یاد محمّد که شد تکرار میلاد محمّد خرد را رهبری آگاه دادند جوانان را چراغ راه دادند سپهر معرفت را ماه دادند ولایت را ولی الله دادند ولی الله ولی در بر گرفته محمّد یا علی در بر گرفته سپهر عصمت و تقوی قمر زاد عروس حضرت زهرا پسر زاد به خَلق و خُلق و خو پیغامبر زاد که خیر الخلق را خیر البشر زاد شگفتا باز احمد آفریدند محمّد را محمّد آفریدند سراپا نخله ی طور است این طفل همه نورٌ علی نور است این طفل تمام شور عاشور است این طفل بگو قرآن منشور است این طفل کلام یوسف زهرا گواهی است که او ممسوس در ذات الهی است تماشایش ز زهرا می برد دل تجلاّیش زبابا می برد دل نه او تنها زلیلا می برد دل زاهل البیت یکجا می برد دل حسین بن علی را نور عین است علی آری علیّ بن الحسین است دعای نور در مرآت رویش نوای وحی در خون گلویش حدیث عشق بابا گفتگویش نگاه حضرت عبّاس سویش امامت از جمالش در تجلاّست نگاهش گه به زینب گه به لیلاست دو چشمش چشم حقّ بین پیمبر دو ابرو ذوالفقار شیر داور دو بازو بازوی عبّاس و حیدر دو لعل لب نه، دو یاقوت احمر از او بیت ولایت گشته گلشن حسین بن علی چشم تو روشن سیادت بنده ی او بنده ی او شهادت زنده ی او زنده ی او شرف، ایمان، ادب، پاینده ی او پیام کربلا در خنده ی او چه گویم هر چه گویم بهتر است این تعالی الله علیّ اکبر است این دلش دریای ایمان حسین است درون پیکرش جان حسین است جمالش عید قربان حسین است ببوسیدش که قرآن حسین است به خاکش دل به پایش جان فشانید به چشم و ابرویش قرآن بخوانید سلام الله بر ماه جمالش صفات الله در خلق و خصالش جلال الله زهی قدر و جلالش ولی الله بینای کمالش رخش نادیده شمع محفل ماست زیارتنامه اش لوح دل ماست سلام از مات ای روح معانی علی اکبر رسول اللهِ ثانی نبوّت را کتاب آسمانی ولایت را فروغ جاودانی علی، زهرا، پیمبر، بر تو نازد پدر تا صبح محشر بر تو نازد تو حقّ را از ازل در خویش دیدی تو در قلب پدر شور آفریدی تو دل از هر چه جز جانان بریدی تو بانگ ارجعی را می شنیدی به پاس حقّ مقاوم ایستادی به «میثم» نه به عالم درس دادی
شعر پیش روی شما دوازده بند ترکیب بند مهدوی اثر طبع استاد است که در دو بخش تقدیم حضور شما میشود بخش اول بند اول  تشنگان را سحاب پیدا شد رحمت بی‌حساب پیدا شد در دل این کویر تفیده بهر جوشید و آب پیدا شد چشم‌ ِچشم‌انتظارها روشن روی حق بی‌نقاب پیدا شد در جمال منورِ یک ماه چارده آفتاب پیدا شد بامدادان ز نکهت یک گل یک گلستان گلاب پیدا شد انقلاب جهانیِ دین را رهبر انقلاب پیدا شد همه عالم تراب مقدم او هیبت بوتراب پیدا شد چشمتان روشن ای مسلمانان روح اسلام ناب پیدا شد سامره شهر مکه گشت و در آن  احمدی با کتاب پیدا شد طلعت غیب را که می‌گفتند صبحدم بی‌‌نقاب پیدا شد بر فراز سر ستمکاران آیه‌های عذاب پیدا شد اهل ایمان امانتان آمد که امام زمانتان آمد بند دوم این همان وجه ذات ذوالمنن است عالمی را چراغ انجمن است این همان کعبه وصال خداست که وجودش مطاف مرد و زن است در زبانش کلام وحی خدا بر لبش جای بوسۀ حسن است نه به بتخانه چون خلیل خدا این به هر جا بت‌ است، بت‌شکن است این همان آرزوی خون خداست بلکه خون خداش در بدن است این همان ذوالفقار دست خدا بلکه دست خدای ذوالمنن است این همان قلب سیدالشهداست این همان جان عاشقان به تن است هم نگاه علی بوَد در چشم هم کلام خداش در دهن است بر لبش دم به دم کلام خداست با خدا لحظه لظحه هم‌سخن است گر چه ما دورش از وطن دیدیم ماه مصر است و یوسف وطن است هم به دستش زمام ملک وجود هم امام تو، هم امام من است آفرینش بود به فرمانش پدر و مادرم به قربانش  بند سوم آرد این نغمۀ مبارک، باد: شهدا عیدتان مبارک باد ای همه انبیا بپا خیزید که خداتان امام مهدی داد عیدها داشتیم در عالم این چنین عید کس ندارد یاد همۀ عیدهاست در این عید این بوَد عید چارده میلاد آفتاب جمال حق تابید سایه‌اش بر سر وجود افتاد با ظهور امام مهدی ما پر شود عالم از عدالت و داد پای مستکبرین فتاد به دام دست مستضعفین ز بند آزاد آسمان گفت یا امام حسن نرجس امشب حسین دیگر زاد آرزوی محمّد و آلش پای در عالم وجود نهاد چشم زهرا به مهدیش روشن باغ نرجس به نرگسش آباد پرچم سرخ کربلا امشب تا سحرگاه می‌زند فریاد کاین پسر دست انتقام خداست طالب خون سیدالشهداست بند چهارم چشم عالم به ماه منظر او به هوای ظهور دیگر او ذوالفقار علی بوَد در دست ز ره مصطفی به پیکر او پیش رویش نبی به استقبال همره او دعای مادر او هم سر دست چادر زهرا هم لباس حسین در بر او سیصد و سیزده خدایی مرد بسته صف جان به کف برابر او ذکر پیوستۀ «حسین حسین» در نفس‌های روح‌پرور او گوئیا با دو چشم می‌بینم گشته عباس میرِ لشکر او پایگاه حکومتش کوفه همه عالم بوَد به محضر او آفتاب امیدِ فاطمه اوست سایۀ کبریاست بر سر او پیشتر از قیامت کبرا همه گردند مست کوثر او نه حجاز و عراق، نه ایران همه عالم شود مسخّر او شب وجد و سرور تبریک است فـرج اهـلبیت نـزدیک است بند پنجم ای خزان را بهار- ادرکنی ابر رحمت ببار- ادرکنی اسداللهِ بیشۀ هستی  دستِ پروردگار- ادرکنی تا به کی سیل اشک‌ها جاری؟ تا به کی انتظار؟ ادرکنی شیعه را بی‌تو انتظار بوَد بدتر از احتضار، ادرکنی پسر مرتضی علی- الغوث وارث ذوالفقار- ادرکنی آخرین تیر ترکش توحید! از کمان سر برآر- ادرکنی چارده قرن مادرت زهراست به تو امیدوار- ادرکنی آفتابا ببین که بی‌تو شده روز ما شام تار، ادرکنی ذوالجناح حسین بار دگر  چون تو خواهد سوار، ادرکنی تو خداوندگار را دستی  دست از ما مدار- ادرکنی تو که خورشید عالم جانی تا به کی پشت ابر پنهانی بند ششم نه زمین باد نه زمان بی‌تو وه چه زشت است آسمان بی‌تو آخرین سهم من مرام‌الله قامت عدل شد کمان بی‌تو چشم یاران تو چو زخم شهید گشته پیوسته خون‌فشان بی‌تو ذکر ما در هجوم ظلم و ستم گشته «الغوث الامان» بی‌تو شعلۀ «الفراق» جای نفس خیزد از سینه جهان بی‌تو گفتم آیی که جان فدات کنم در وجودم نمانده جان بی‌تو نه به گل هست چشمِ دیدارم نه به دل شوقِ بوستان بی‌تو دور هم صبح جمعه‌ها تا کی جمع گردند دوستان بی‌تو؟ نه دگر پیر طاقت صبرش  نه نشاط است در جوان بی‌تو؟ گرچه باشد چراغ بسیارش  مانده تاریک، جمکران بی‌تو قبر پنهان مادرت زهرا همچنان مانده بی‌نشان بی‌تو ای شفابخش زخم سینه بیا پـاسخ نالــۀ مدینــه بیا
بند هفتم روزی آید که جانِ جان آید جان نو در تن جهان آید روزی آید که این جهان بر ما خوشتر از گلشن جنان آید تیرگی‌ها همه کنار روند شاهد نور در میان آید همه احرام نور می‌بندند که حرم در حرم عیان آید روزی آید که بهر یاری او پور مریم از آسمان آید روزی آید که عالم هستی بر همه کعبۀ امان آید روزی آید که منجی عالم بر نجات جهانیان آید روزی آید کز آتش نمرود لاله بیرون چو بوستان آید گرگ‌های درنده را گویید آخر این گله را شبان آید همه گل‌ها به خنده می‌گویند باز در باغ، باغبان آید  به خدا شیعه صاحبی دارد به خدا صاحب‌الزمان آید جان به کف ای تمام منتظران کـز ره آیـد امـام منتظران بند هشتم نه فقط چشم ماست منتظرت ملک بی‌انتهاست منتظرت از همان شب‌ که وحی نازل شد خاتم‌الانبیاست منتظرت چار ارکان کعبه، حجر و مقام مروه، زمزم، صفاست منتظرت از شب رحلت رسول‌الله علیِ مرتضاست منتظرت کوچه‌های مدینه می‌گویند حسن مجتباست منتظرت از زمانی که گوشواره شکست چشم خیرالنساست منتظرت به خداوند می‌خورم سوگند خون خون خداست منتظرت بر سر قبۀ مزار حسین پرچم کربلاست منتظرت علم و مشک و دست چشم به راه ساقی نینواست منتظرت نوک نی پای خطبۀ زینب سر از تن جداست منتظرت صوت قرآن سیدالشهدا سرِ از تن جداست منتظرت اگـر آتش از آسمـان بارد شیعه تنها تو را تو را دارد بند نهم ای به پیغمبران امید بیا ای خداوند را نوید بیا طالب خون سیدالشهدا مرهم زخم هر شهید بیا قامت راست قامتان بی‌تو چون قد فاطمه خمید بیا یوسفا همچو دیدۀ یعقوب موی اسلام شد سفید بیا صبر اسلام شد تمام ببین جان شیعه به لب رسید بیا تو به هر جمعه اشک ما دیدی دیدۀ ما تو را ندید بیا به همان ناله‌ای که در پس در فاطمه از جگر کشید بیا همه در انتظار روز ظهور همه در هالۀ امید بیا به خدا که خدا تو را ز آغاز بر چنین روز آفرید بیا به سرشکی که در عزای حسین دائم از دیده‌ات چکید بیا به سری کز قفا بریده شده به دلی کز سنان درید بیا همه چشمند تـا تـو بـاز آیی همچو خورشید دیده بگشایی   بند دهم تو یگانه امام منتظری تو نویدِ نجاتِ هر بشری آشکار همیشه پنهانی  آفتاب همیشه جلوه‌گری تو فروغ دو دیدۀ زهرا تو امید دل پیامبری تو به اسلام و دین یگانه پدر  تو تمام ائمه را پسری ثانی احمد و نظیر علی فاتح بدر و خیبر دگری تو فروغ چهارده خورشید تو تجلای چارده قمری تو دُرِ ناب یازده دریا تو حسن را ستارۀ سحری تو به سینای آرزو موسی تو به طور امیدها شجری کربلا سامره نجف مشهد، یا به سوی مدینه ره سپری؟ ما ز تو غافلیم و بی‌خبریم تو ز ما لحظه لحظه باخبری آن که مولای عالم است تویی آن که در جمع ما کم است تویی بند یازدهم ای دو عالم ز مقدمت گلزار قدمی هم به چشم ما بگذار ما همه تیرگی و تو خورشید ما همه تشنه و تو ابر بهار چند «عجل علی ظهور» به لب چند چشم انتظار دولت یار وعدۀ ما و تو کنار حرم روز اوّل گذاشتیم قرار به محمّد قسم تو می‌آیی می‌گشایی نقاب از رخسار می‌رسد نغمۀ انا المهدیت به همه خلق از یمین و یسار تو بیا روضۀ حسین بخوان تو بیا از دو دیده اشک ببار تو بیا قاتلین فاطمه را پسر فاطمه ز قبر در آر داد زهرا از آن گروه بگیر بار غم از دل علی بردار همه گویند بهر روز ظهور صبر باید «و نِعم عقبی الدار» چه کنم داده‌ام ز دست شکیب چه کنم در دلم نمانده قرار  ترسم آن دم که چهره بگشایی در کنــار جنــازه‌ام آیــی بند دوازدهم نقل هر بزم صحبت مهدی است دولت عدل دولت مهدی است ما همه در حضور او هستیم گرچه دوران غیبت مهدی است وسعت بی‌حدود ملک خدا پایگاه حکومت مهدی است گو همه شرق و غرب حمله کنند شیعه در ظلّ رایت مهدی است شوکت و قدرت ستمکاران همه پامال قدرت مهدی است خال و خط محمّدی پیدا در تماشای صورت مهدی است هیچکس نیست مصلح عالم این قبا وقف قامت مهدی است به تمام موالیان گویید که ولایت، ولایت مهدی است آسمان و زمین و لیل و نهار در پناه حکومت مهدی است بگذارید کافران بکشند جرم شیعه، محبت مهدی است عدل و آزادی و حقوق بشر در نظام عدالت مهدی است دست «میثم» بوَد به دامانش پـدر و مــادرم بـه قربانش
. دیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد آنچنان کاندر جوانی قامت من گشت خم روز پیری هیچکس اینگونه قدش تا نشد تا سحر شب را بسر بردم بحال احتضار هیچکس حتی اجل حال مرا جویا نشد روز روشن خانه‌ام را از جفا آتش زدند این چنین بی حرمتی با خانۀ اعدا نشد بهر ذی القربی موّدت خواست قرآنت ولی جز به قلب من ادا حق ذوی القربی نشد کشته گشتم بارها از خانه تا مسجد ولی شادمانم که سرموئی کم از مولا نشد همسری چون من به راه شوهر خود جان نداد کودکی چون محسنم قربانی بابا نشد بر فراز منبرت گردید حقّم پایمال هرچه نالیدم لبی هم در جوابم وا نشد بر رخ پوشیده‌ام آثار سیلی نقش بست منکه رویم باز پیش چشم نابینا نشد ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن یک نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد همچو «میثم» دوستان در اشک حسرت گم شدند قبر ناپیدای زهرا عاقبت پیدا نشد ✍️ ۱۴۰۰ ‌..............____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
‍ . پرستوی مهاجرم ، چرا ز لانه می روی اگر ز لانه میروی ،چرا شبانه می روی قرار من شکیب من ، مهاجر غریب من فدای غربتت شوم ، که مخفیانه می روی حیات جان امید دل ، علی بود ز تو خجل که با کبودی بدن ، ز تازیانه می روی کبوتر شکسته پر ، مرا به همرهت ببر چرا بدون همسرت ، ز آشیانه می روی چهار طفل خون جگر ، زنند در غمت به سر تو بر زیارت پدر ، چه عاشقانه می روی الا به رخ نشانه ات ، مگر شکسته شانه ات که موی زینبین خود ، نکرده شانه می روی همای بی ترانه ام ، چرا ز آشیانه ام به کوی بی نشان خود ، پر از نشانه می روی فتاده بر دلم شرر ، که تو در این دلِ سحر ز همسرت غریب تر ، برون ز خانه می روی «میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی .....____________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. امشب همه عالم پر از شور حسین است چشم ملایک روشن از نور حسین است سینای دل یک شعله از طور حسین است قلب رسول الله مسرور حسین است خورشید ثاراللهیان امشب درخشید چشم همه آزادگان را نور بخشید امشب عجب شوری دل دیوانه دارد امشب یم رحمت به کف دردانه دارد امشب محمد در بغل ریحانه دارد امشب علی قرآن به روی شانه دارد امشب ز هم وا شد گل لبخند زهرا آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا این مشرق الانوار رب المشرقین است این جان عالم این امام العالمین است این عین حق یعنی علی را نور عین است این شمع جمع آل پیغمبر حسین است دیدار روی خالق سرمد مبارک قرآن به روی سینه ی احمد مبارک این کیست مصباح الهدا فلک نجات است شویندۀ لوح تمام سیئات است این کام خشکش خضر را عین الحیوة است این هستی ما در حیات و در ممات است دار و ندار انبیا، هست خداوند چشم خدا، روی خدا، دست خداوند نام حسین اول به قلب ما نوشتند آن گه گل ما را به مهر او سرشتند آن که بذر حب او در سینه کشتند نه عاشق حور و نه دنبال بهشتند فردای محشر چشمشان سوی حسین است حور و قصر و خلدشان روی حسین است ای روح پاک انبیا پروانه ی تو قلب همه خوبان عالم خانه ی تو کوه غم خلق جهان بر شانه ی تو عقل و خرد دیوانه ی دیوانه ی تو بگذار تا آشفته ی موی تو باشم دیوانه ی زنجیری کوی تو باشم این جرم های بی شمارم یابن زهرا این چشم های اشک بارم یابن زهرا بر درگهت امیدوارم یابن زهرا تنها تویی دار وندارم یابن زهرا من هر که هستم "میثم" کوی شمایم آلوده ام امــا ثــناگـوی شـمایم .............................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. فرود آیید یاران وعده گاه داور است اینجا بهارستان سرخ لاله های پرپر است اینجا چه غم گر از منا و وادی مشعر سفر کردی خدا داند که بهتر از منا و مشعر است اینجا زیارتگاه کل انبیاء تا با من محشر مزار قتلگاه عاشقان بی سر است اینجا فرود آیید ای یاران در این صحرا که می بینم ز بانگ العطش غوغای روز محشر است اینجا فرات از چار جانب موج زن اما خدا داند جواب العطش شمشیر و تیر و خنجر است اینجا رباب از اشک و خون دل دو چشم خویش دریا کن که آب تیر زهر آلوده شیر اصغر است اینجا به گل باران چه حاجت دشت و صحرا را که می بینم زمینش لاله گون از خون سرخ اکبر است اینجا مبادا نام آب آرید ای طفلان معصومم که سقّای حرم خود از شما تشنه تر است اینجا عَلَم افتاده، من تنها و اطرافم پر از دشمن سر و دست علمدارم جدا از پیکر است اینجا برادر با تن عریان به موج خون و می بینم که کعب نیزه عرض تسلیت بر خواهر است اینجا سزد که دعوت کنم در کربلا پیوسته میثم را که او را شور و حال و اشک و سوز دیگر است اینجا ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab