.
#غزل
#فاطمیه
شرح غمت نمیشود این بیتهای لال
باید نوشت از غم تو سالیان سال
آن روز کاش پشت در خانه مثل قبل
سائل رسیده بود به دنبال عرض حال
هیزم و شعلههای حسد هم قسم شدند
تا روسیاهی اش بشود قسمت ذغال
این خانواده منتظر یک مسافرند
با استعاره روضه بخوانم در این مجال
با استعاره روضه بخوانم که بهتر است
با دست باد میشکند زودتر نهال
آیینهی تمام نمای پیمبری
اما چرا شکستن آیینه شد حلال؟
از آسمان چشم تو غم چکه میکند
مرثیه خواندن است اذان گفتن بلال
دلتنگ اقتدا به قد و قامت پدر !
دلتنگ یک قنوت شدی با فراغ بال
بازوی تو دوباره دری وا نمیکند ؟
پر باز کردهای بروی ای شکسته بال؟
یعنی بدون بدرقهات میرود علی ؟
باور نمیکنم بشود ممکن این محال؟
مثل پری سبک شده ای از وبال تن
بگذار بگذرم دگر از شرح کالخیال
#سعيده_کرمانی ✍
.
.
#حضرت_زهرا
یا فاطمة الزهرا
ما به خاک پایتان دستی اگر انداختیم
سرمهی چشم از غبار راهتان می ساختیم
با چنان اجلال و شأنی که خدا پروردتان
باید از روز ازل،جان بهرتان میباختیم
حسرت جان فرشته!،رشک حوریِ بهشت!
عطرتان از دورها آمد، غزل را ساختیم
نامتان زد مُهر عزّت بر دل عشّاقتان
فاطمیون اسم ما شد سوی جنت تاختیم
کاش آن روزی که بین کوچه تنها بودهاید
بر قدوم پاکتان سر،فدیه میپرداختیم
لایق گنجایش معنایتان دنیا نبود..
قبر مخفی را درون قلب خود پرداختیم
آه.. بانوی دو گیتی ! آه.. ناموس خدا!
از غمت حيدر شکسته ما سپر انداختیم
#مهدی_محب_زاده ✍
.
.
#امام_زمان
اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَةِ الْهُدی
------------
می رسد از کوی توام ای حبیب
نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
ای که تویی صاحب اَمَّنْ یُّجیِب
نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
نصرت حق با تو میسّر شود
فتح و ظفر از تو مقدّر شود
لطف خداوند مکرّر شود
ای که تویی خلق جهان را طبیب
. نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
ای که تویی جلوه ی حَبْلُ الْمَتیِن
آیت حق ، رایت فَتْحُ الْمُبیِن
نور خداوندی و حَقُّ الْیَقیِن
با تو شود نصرت ایمان نصیب
نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
ای که تویی نصرت قرآن بیا
روشنی صبح درخشان بیا
منجی هر بی سر و سامان بیا
ای سر و سامان ِ فراز و نشیب
نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
« ما که نداریم به غیر از تو کس »
« ای شه خوبان تو به فریاد رس »
عاشق زار تو فتاد از نفس
خیز و بیا ای تو مرا عطر سیب
نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
هجر تو زد شعله به جان ها بیا
وصل تو پایان خزان ها بیا
نام تو شد وِرد زبان ها بیا
ای تو شکیب دل هر ناشکیب
نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
ای که تویی صبح امید همه
عشق کند نام تو را زمزمه
چشم به راه تو بود فاطمه
منتقم خون حسینِ غریب
نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
با غم تو قامت دلها شکست
آهِ جگر سوز به لب ها نشست
شعله اگر نیست دل ما که هست
سوخته دل از غم شَیْبِ الْخَضیِب
نَصْرُ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریِب
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
به نام خدا
ای منجی خلق جهان یا مهدی صاحب زمان
رؤیت چرا باشد نهان یا مهدی صاحب زمان
ای قافله سالار ما تنها تویی غمخوار ما
در انتظارت کاروان یا مهدی صاحب زمان
بی رؤیت ای جان جهان ای سایه سرو روان
هستیم چون باغ خزان یا مهدی صاحب زمان
آشوب در دنیا ببین خونین دل ما را ببین
ای اقتدار بی کران یا مهدی صاحب زمان
گر آشیانی داشتیم از خود نشانی داشتیم
ویرانه شد آن آشیان يا مهدی صاحب زمان
خواندیم با شور و نوا اَیْنَ مُعِزُّ الْاَوْلیا
داریم بر لب اَلْاَمان یا مهدی صاحب زمان
ای حجّت پروردگار تا کی تو را در انتطار
تا کی ز هجران خون فشان یا مهدی صاحب زمان
ای نور چشم فاطمه افتاده دل در واهمه
ما را ازین محنت رهان یا مهدی صاحب زمان
دیشب علی خونین جگر بگریست تا وقت سحر
از داغ زهرای جوان یا مهدی صاحب زمان
می شُست او با زمرمه جسم نحیف فاطمه
می گشت کم کم ناتوان یا مهدی صاحب زمان
در نیمه شب با صد مِحن بگذاشت او را در کفن
افتاد از پا ناگهان یا مهدی صاحب زمان
سر در گریبان کودکان مانده بجا باغ خزان
از دست رفته باغبان یا مهدی صاحب زمان
«یاسر» اگر خونین دلی شمع عزای محفلی
کن زمزمه با ارغوان یا مهدی صاحب زمان
**
محمود تاری «یاسر»
١۶ آذر روز دانشجو گرامی باد
-------------
روز علم و روز دانش روز دانشجو بود
روز مِهر و روز تابش روز دانشجو بود
روز دانشجو یقیناً روز ارزش های ماست
روز تجلیل از تمام علم و دانش های ماست
ای تو دانشجو که داری سنگر علم و یقین
از تو دانش در جهان گردیده چون نور مُبین
اُطْلُبُوا الْعِلْم ، این پیام دلنشین احمد است
خالق هر علم می دانی خدای سرمد است
هر که در عالَم به دنبال علوم محکم است
عَلَّمَ الْقُرْآن ، که دانشگاه علم عالَم است
می زند اندیشه ی اسلام بینش را رقَم
می توان دید این تجلّی را که : نُ وَ الْقَلَم
با خدای خویش دارد بی محابا گفتگو
هر که دانش را کند از بهر بینش جستجو
آنچه حق بر بندگانش داد از لطف و عطاست
عَلَّمَ الْاِنْسان سر آغاز تعالیم خداست
آن خداوندی که انسان را چنین تکریم داد
گوشه ای از علم خود را بر بشر تعلیم داد
بر در لطف الهی همچو گل خُرّم بیا
آنچه می خواهی ز علم و دانش عالَم بیا
ای که دانشجو شدی تا علم را جویا شوی
در طریق حق قدم بردار تا پویا شوی
روز دانشجو گرامی باد بر دانش پژوه
آن که می تابد به عالَم مثل صبح پر شکوه
آنچه «یاسر» گفت در پایان و در حُسن ختام
قطره ای آورده از دریای موّاج کلام
**
محمود تاری «یاسر»
به نام خدا
نیروی دریایی نیروی با ایمان
جان بر کف و حاضر ، آماده در میدان
نیروی دریایی نیروی قدرتمند
همواره او باشد پیروز و جاویدان
نیروی دریایی دریا دل و فاتح
گسترده چون دریا توفنده چون توفان
نیروی دریایی نیروی حق باور
رزمنده ای مؤمن در سایه ی قرآن
نیروی دریایی در اوج بیداری
دشمن ازو خائف دشمن ازو ویران
نیروی دریایی نیروی با عزّت
چون خوش درخشیده در ارتش ایران
نیروی دریایی در عرصه ی ایثار
با جان و دل بسته با رهبرش پیمان
نیروی دریایی آماده و فاتح
بر دشمنان تازد در لحظه ی بُحران
نیروی دریایی مفهوم شعر عشق
«یاسر» از آنان گفت اینگونه در دیوان
**
محمود تاری «یاسر»
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#احراق_البیت
#حسن_شیرزاد✍
روزی که فکر فتنه فریب و گناه بود
از فرط دود کوچه چنان شب سیاه بود
یک سوی در جسارت فریادهای زشت
یک سو غریبی و غم و اندوه و آه بود
کار جهان رسید به آنجا که پشت در
رعیت به فکر بستن دستان شاه بود
شاهی که تکیه گاه جهان بود از ازل
حالا میان معرکه بی تکیهگاه بود
این حرف ساده نیست از آن ساده نگذریم
پشت و پناه اهل جهان بیپناه بود
خون ستاره بود که میریخت بر زمین
چشمان آفتاب هراسان ماه بود
باید که جان سپرد از این درد بی شمار
ریحانهٔ بهشت علی پا به ماه بود
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#فاطمیه
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#هجوم_به_بیت_وحی
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
دری که شد عتبات نبی به وقت اذان
دری که در پس آن سِرّ عرش گشته نهان
دری که وا شده رو به رواق عرش نجف
که رشک برده به جاهش شکوه درب جنان
دری که باب حسین است و پنجره فولاد
دری که باب خدا بوده است در دوران
به حلقه اش متوسل ملائکه همگی
به آستانه او سر نهند پیر و جوان
دری که کعبه آمال سدره و طوباست
ضریح چوبی حاجات عالم امکان
دری است از شجر طور هم گرامیتر
مبارک است بسوزیم در مصیبت آن
درون آتش طور است، "بسم رب النور"
که بوده جان جهان، مادر پیامبران
در آستانه در ایستاده نبض زمین
به احترام نفسهایش ایستاده زمان
بدون واسطه با رب خود تکلم کرد
در آن مقام که نزدیک تر شد از دو کمان ✳️
چکامههای بهاری خانه زهرا
چگونه گشته لگدکوب چکمههای خزان
منزه است از اینکه به روی خاک افتد
شده است ذکر همه کائنات یا سبحان
چه شد که در به روی باب حاجت افتاده
که بند آمده بعدش زبان مرثیه خوان
هزار مرتبه آتش بزن مرا، اما
مگو که فاطمه آتش گرفته؛ دور از جان
بس است صحبت میخ و غلاف، در عوضش
هزار مرتبه از قتلگاه روضه بخوان
هزار مقتل خطی ورق زدم اما
هنوز هم که هنوز است ماندهام حیران
کشید بر گلویش تیغ، شمر یا قنفذ
شکسته پهلوی او را مغیره یا که سنان
هزار جان گرامی شبیه جان حسین
فدای کشتی پهلو گرفته در کوچه ...
✳️ اشاره به آیه 9 سوره مبارکه نجم و روایت معراج
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#کوچه_بنی_هاشم
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
شکوه پوشیه فاطمه است پرده ذات
فقیر روشنی نور چادرش مشکات
غبار چادر او توتیای چشم علی
به خاک چادر او عرش میرسد؟! هیهات!
مگر خداست که هر روز از ورای حجاب
سه بار جلوه کند بر علی به وقت صلات
گلیم خانه او دم گرفته "یا قدوس"
ترنم لب دستاس اوست، تسبیحات
گُلی که خون به بهشت لباس او میکاشت
به اشک، آیه تطهیر را کند اثبات
جهان به دست کسی رفته سوی بیراهه
چرا که بسته یکی راه را به راه نجات
قباله فدکش پاره پاره شد اما
به شیعیان علی داده است برگ برات
به بخت عالم و آدم کسی لگد میزد
به چادری که به سر کرده کعبه با صلوات
برای دیدن او مرگ هم نمیآید
میان بستر غم، آب رفته، آب حیات
به اشک توصیه بر گریه میکند، کوثر
برای کشته ی لب تشنه کنار فرات
خدا کند برود پایبوس او شعرم
که خاک چادر او را بیاورد سوغات
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#پس_از_شهادت
#علی_اکبر_نازک_کار ✍
این غریبی که ز دنیا رفته دنیای من است
اینکه خوابیده است زیر خاک، زهرای من است
درب خانه سوخت و با بخت من همرنگ شد
بعد از او تنها سیاهی رنگ دنیای من است
بعد از این راحت بخوابید آی مردم! پر کشید
اینکه خاموش است دیگر شمع شبهای من است
رفت جانم؛ ماندهام جسمم چگونه مانده است
زنده ماندن بعد زهرایم معمای من است
آرزویم خاک شد با او در این غربت، فقط
رفتن از دنیای بی زهرا تمنای من است
جای من در کوچه رفت و جای من دستش شکست
خانه تاریک قبر همسرم، جای من است
پیش چشمم ضربه ها چشمان او را تار کرد
روضه خوانِ این مصیبت چشم بینای من است
غربت من با جراحات تنش همدست شد
نیمی از قد کمان فاطمه پای من است
بعد از این من ماندم و یک خانه بی فاطمه
تلختر از تلخی امروز فردای من است
.
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.
.
#حضرت_زهرا
هرگز افسانه نیست ای مردم
الف قامتی که دال شده
ماه کامل به دست فتنه و شر
خون دل خورده و هلال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
مانده بر روی ماه رد خسوف
یادگار رسول با سیلی
شامل لطف بی مثال شده!
باید آخر کسی قیام کند
نفس فتنه را تمام کند
جز علی حق نبود و حقّ علی
با دم فتنه پایمال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
قصه ی آتش و در و دیوار
در دفاع از حرم، خلیل علی
بت شکست و شکسته بال شده
غیر زهرا جگر نداشت کسی
غیر زهرا نبود هم نفسی
جرم یک عده بی شرف افتاد
پای میخ در ذغال شده
هرگز افسانه نیست ای مردم
خونِ بر در هنوز می جوشد
ما عزادار حضرت نوریم
گرچه بیش از هزار سال شده
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یافاطمهاشفعیلناعندالله
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
.
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
#فاطمیه
خانه ای که ثمر از ساقی کوثر دارد
آنچنان سوخت که گفتند مگر در دارد؟
با لگد باز مکن درب جنان را که گلش
در بغل شيشه ای از یاس معطر دارد
آنچنان صاعقه افتاده به جان گل که
باغبان در بغلش غنچه ی پر پر دارد
ازبلندای تب شعله ی آتش پیدا است
نه فقط بغض احد، کینه ی خیبر دارد
حسن از غصه ی آن کوچه نپاشید اگر
دلخوشی داشت که این غمکده مادر دارد
هیجده ساله کجا مرگ کجا، مادر کاش
دست از کار کفن دوختنش بردارد
پر زد از خاک غریبانه شبانه از بس
خاطری از همه ی شهر مکدر دارد
مادری که به جهان منزلتی برتر از
ساره و آسیه و مریم و هاجر دارد
فاطمه حیدر و حیدر همه اش فاطمه است
کی دو این نور خدا معنی دیگر دارد؟!
فاطمه پای علی سوخت که ثابت بکند
مرتضی فاطمه و فاطمه حیدر دارد
#منصوره_محمدی_مزینان ✍
.