eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ما سر به پیش‌گاه خطر خم نمی‌کنیم نخلیــم و هیـــچ‌گاه کمر خم نمی‌کنیم نخلیم و تشنگی خبر روزگار ماست نخلیم و تشنگی سند افتخار ماست همزاد لحظه‌های عطش‌خیز آتشیم آتش بیاورید که ما هم سیاوشیم ما را به اتهام جنون دار می‌زنند زخم زبان به میثم تمار می‌زنند وقت نبرد آمده گاه دریغ نیست زخمم مزن که بر تن من جای تیغ نیست تیغی به کف گرفتم و «جولانم» آرزوست «رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست» در جلوه‌گاه عشق و جنون، رقص دیدنی‌ست مردم، میان آتش و خون رقص دیدنی‌ست باید تمام مرثیه‌ها را غزل کنیم والله می‌شود که خدا را بغل کنیم والله می‌شود که خدا را به عین دید اما به گونه‌ای که خدا را حسین(ع) دید واللهِ جنگ، عزت ایل و تبار ماست آخر نمازِ مسجدالاقصی قرار ماست باید که کار شب‌پره‌ها را تمام کرد باید برای صبح فلسطین قیام کرد شــر یهــود باید از این ورطــه کــم شود وقتش رسیده بیرق «حیدر» علم شود * ما سر به پیش‌گاه خطر خم نمی‌کنیم نخلیم و هیچ‌گاه کمر خم نمی کنیم در جلوه‌گاه عشق و جنون رقص دیدنی‌ست مردم میان آتش و خون رقص دیدنی‌ست... ✍ .
. بسم رب الشهداء والصدیقین بر غیرت و شور رهبر حزب الله لا حول و لا قوة الا بالله با عشق علی مرتضی جان دادی در راه حسین ، یا حسن نصرالله ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لحظه‌های مرگ و زندگی‌ صحنۀ نبرد حق و باطل است لحظه، لحظه‌های مرگ و زندگی‌ست سیدِ مقاومت شهید شد فرصتی برای اشک و گریه نیست پرچم حسین را نظاره کن مادران قدخمیده را ببین حرمله سه‌شعبه را کشیده است کودک گلوبریده را ببین یک قدم به فتح قله مانده است لحظۀ نبرد کو به کوی ماست در کدام جبهه ایستاده‌ایم؟ شمر در سپاه روبروی ماست نامه‌ای رسیده از امام ما نامه‌ای مِنَ الحبیب اِلیَ الحبیب حکم قطعی جهاد آخر است بوی کربلا رسیده، بوی سیب این سپاه آخرالزمان ماست لشکر اراده‌های آهنین می‌کُشند و زنده می‌شویم باز از دل شراره‌های آتشین ای زمین خسته‌دل صبور باش روزگار غم عبور می‌کند عن‌قریب با سپاه عاشقان منجی بشر ظهور می‌کند ✍🏻 🏷 | | .
تابوت سرخ ماه شب،‌ شتابان می‌برد تابوت سرخ ماه را اشک می‌گیرد در این تشییع، دست آه را خون؟ نه، این راهی‌ست بر خاکِ سیاهی ریخته داغ؟ نه، این مشعلی باشد دم بی‌گاه را تا ابد، تا آسمان، تا بی‌نهایت می‌رود خون او؛ بنگر شکوه و وسعتِ این راه را کهکشان در کهکشان بانگ هواللَّه می‌وزد چشم بگشا و ببین خورشیدِ الا الله را سیل نور است این که از آن‌سوی هستی می‌رسد می‌برد با خویشتن همراه و ناهمراه را قصه کوته کن که خود ظرفیتی در دهر نیست تا کند هضمِ غمِ این قصهٔ کوتاه را: ماه عزت، ماه غیرت، ماه ایثار و شرف کز طلوع ِخویش، روشن کرد قربانگاه را نیست دیگر تا شناسیم از شعاعِ نور او در شب تاریک، از مردان حق، اشباه را تا پناه کودکان غزه باشد باز... آه... نیست دیگر... آه بس کن این غم جانکاه را آه از صبحی که در بین زمین و آسمان آفتاب اندوهگین خوانَد نماز ماه را خونِ شیرانِ خدا چندان نمانَد بر زمین چند روزی کن تحمل خندهٔ روباه را چند روزی دولت جهل و جنون را صبر کن تا ببینی انقلابِ مردمِ آگاه را گفتی این خوکان کنون شاه جهان ما شدند کوه دیدی ظاهراً تو پشته‌ای از کاه را شاه می‌خوانی گدای دهر را؟ باشد چه باک انقلاب ما به‌زیر آورده قبلاً شاه را شیر اگر در خون بغلتد باز هم شیر است شیر موش بازیگر نیابد با خباثت، جاه را می‌شود از حُسنِ یوسف عالمی لبریزِ حُسن پر کنند از خونِ یوسف گر دهان چاه را زهرِ خاموشی‌ست در کام جهان، آری، ولی زهر خاموشی نَمیراند مگر گمراه را چشم بگشا و ببین در ماه، آن رخسار را گوش وا کن، بشنو از شب، لهجهٔ دلخواه را می‌شود از سرخیِ گوش شیاطین هم شنید تا قیامت سیلیِ فریاد نصرالله را ابر خون افشانده؟ یا که لاله پرپر کرده‌اند؟ - می‌برند از آسمان تابوت سرخ ماه را ✍🏻 🏷 شهید والامقام .
نصر من الله ضاحیه گریان، بیروت حیران ایران پر از خشم، غزه پریشان در آتش و خون سیب و است و زیتون گریان و مجنون در زیر باران باران موشک، باران رگبار باران آتش بین گلستان می‌گرید از غم حوا و آدم عیسی بن مریم، موسی بن عمران می‌سوخت می‌سوخت در هرم آتش آیات انجیل، آیات قرآن صد دانه یاقوت در بین تابوت چشمان مبهوت گریان ایشان سخت است و دشوار، ای مرد پیکار در زیر آوار باشی تو بی جان اما خبرها داغ است داغ است کم شد عزیزی از شهر کنعان سیدحسن هم شد آسمانی برخیز قاسم، برخیز چمران یک چشم اشک و یک چشم خون است در سوگ غزه، در سوگ لبنان هرچند با داغ ما خو گرفتیم ماییم اما پیروز میدان با غصه و آه گفتیم با ماه نصر من الله این نیست پایان ✍🏻 🏷 شهید والامقام .
. تقدیم به حزب الله قهرمان و دبیر کل بی بدیلش . ------------ قهرمانِ نبرد حزب الله مردِ مردانِ مرد حزب الله جبهه در جبهه لاله گون سنگر عشق را رهنورد حزب الله مثل تندر نهیب او گردد فتح و نصرت نصیب او گردد گردد او را سپاه حق همراه خیمه دارد دلم در آن درگاه باشد از لطف دوست سردارش قهرمانی به نام نصرالله دل و جانش همه خدا باور همه آزادگان ورا یاور قهرمانی بلند آوازه می کِشد او نفس نفس تازه شعر شوق و حماسه را دفتر دارد از خون لاله شیرازه بنگر از او شکوه بهروزی تو بخوان آیه های پیروزی فاتح رزم بی امان آری برده از دشمنش توان آری سرنگون از اراده اش صهیون سربلند است در جهان آری بشنو ای دل صلای حزب الله سر و جانم فدای حزب الله دل ما و طلوع این گفتار که بُوَد عشق قافله سالار می خروشد دوباره نصرالله آن که باشد دلیر و پرچمدار می خروشد همیشه آن سَیِّد مثل دریای بی کران سَیِّد مردِ میدان پُر خطر آن مرد شده با عشق همسفر آن مرد روز رزم و خطر به میدان ها دارد از جان خود سپر آن مرد آن که دارد ز پی سعادت را می خرد گوهر شهادت را ** €تاری «یاسر»✍ ٧ مهر ماه ١۴٠٣ و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون .
. هر چند پر از غم و سراسر آهیم درگیر مصیبت و غمی جانکاهیم با خون مبارک حسن نصرالله ما شاهد پیروزی حزب اللهیم ✍ .
. یک به یک پرپر شدند این روزها عمّارها پس چه شد آن انتقام سخت‌ میدان‌دارها؟ پس چه شد آن انتقام سخت ای مردانِ مرد؟ خسته‌ایم از این همه اصرارها... انکارها... داغداریم؛ آری آری... داغدار لاله‌ها بی‌قراریم؛ آری آری... بی‌قرارِ یارها می‌کُشند از ما چه بی‌رحمانه، بی‌احساس‌ها می‌کُشند از ما چه بی‌اندازه، بی‌مقدارها این که زیر خاک و خون مانده است، "حزب‌الله" نیست آرزوی انتقام ماست در آوارها آه... پرپر گشت اسماعیل... ابراهیم سوخت از غم سیدحسن... آتش گرفتم بارها "انتقام ماست قطعی... انتقام ما..." چه شد؟ آه از این تکرارها... تکرارها... تکرارها... آرزوها ابر شد چون فرصتی کوتاه رفت "جاء نصرالله" می‌خواندیم، "" رفت ‌.
هدایت شده از 
💠 روزی که جام زهر را نوشید، باورمان نمی شد چند سال بعد اعدام را جشن بگیریم 🔸روزی که امام را در حیرت تشییع می کردیم، باورمان نمی شد نایب او ۳۵ سال کشور را در دل حفظ کند 🔹روزی که دیپلماتهایمان را در مزارشریف شهید کرد، باورمان نمی شد سالها بعد طالبان در همان شهر بدون آمریکاییها امنیت هیات‌های را تضمین کند. 🔸روزی که به یمن حمله کرد باورمان نمی شد ۱۰سال بعد انصار الله بعنوان قدرت مستقل موشکی ناوهای و شهرهای اسرائیل را بزند 🔹روزی که با نماز حاج قاسم را خواندیم، باورمان نمی شد جبهه مقاومت به جای جنگ داخلی در و سوریه، در قلب اسرائیل عملیات مشترک کنند 🔸امروز هم سیدحسن را با بغض تشییع می کنیم، اما امید نابودی اسرائیل در همه مان از همیشه جدی تر شده است 🔹و انشاالله بزودی رهبرمون جامه عمل پوشانده خواهد شد و در قدس نماز خواهیم خواند... 🤲🤲🤲 🌿اکنون نکنیم همدیگر را مقصر نکنیم تعیین تکلیف برای سپاه و رهبری نکنیم بزن یا نزن نکنیم یکسو و یکصدا بشیم متحد و ید واحد فایده ولی داشتن همینجاهاست که گوشمان به دهان رهبر باشد از رهبر تر نشویم 💔 ♡♡♡🌺🍃🌺♡♡♡ ☟☟❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ ذاکر بصیر https://eitaa.com/joinchat/2563638059C6d9452935e .┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
. بلا پشت بلا دیدیم و بی شک باز هم باقیست شرارت تا امان دارد،مصیبت لاجرم باقیست سر ما هرچه می آید تقاص اشتباه ماست سکوت در قبال ظلم می گوید ستم باقیست از این آشفته بازار زمین فهمیده ام والله نفس تا می کشد قوم یهودا رنج و غم باقیست غم انگیز است هر ساعت علمداری زمین خورده است علم اما نیفتاده است تا وقتی حرم باقیست بخوان در گوش نادان ها که حزب الله پیروز است سیاهی می رود یک روز و دیگر صبحدم باقیست .
. تکه تکه است قلب ما سید زنده شد داغ کربلا سید ضاحیه ضاحیه زبانه کشید شعله از اشک و آه ما سید دل اهل «خیامِ» تو خون است* نروی سمت خیمه‌ها سید! از میان هجوم آتش و دود یا بیا یا ببر مرا سید سوخت هر کس که با تو بود و نبود هم غریبه هم آشنا سید نوبت فتح قله نزدیک است** می‌رسد «جاء نصرنا» سید خوش به حالت تو هم پرنده شدی آسمان آسمان رها سید وقت آن بود با همه یاران بروی سمت کربلا سید * زندان و اردوگاه «خیام» سندی تاریخی از جنایات رژیم خونریز صهیونیستی در نزدیکی ضاحیه در بیروت است ** اذا جاء نصر الله والفتح .
. خون داده که شرح ماجرا را بدهد تا پاسخ لبیک خدا را بدهد سید حسن احرام شهادت را بست تا ضاحیه عطر کربلا را بدهد ✍ .
. پس از حاج قاسم... به آسایش جان و تن فکر کردم به آرامش خویشتن فکر کردم به دلبستگی‌های این زندگی آه چه خودخواه بودم به من فکر کردم اگر چه فلسطین و لبنان در آتش به امنیتِ در وطن فکر کردم چرا جای این‌که بسوزم از این غم به با غصه‌ها ساختن فکر کردم؟ پس از حاج قاسم ولی شب به شب من به آن ماه خونین‌بدن فکر کردم شدم‌ عاقبت غرق نصر من الله به چشمان سیدحسن فکر کردم ✍ 🏷 شهید والامقام 🇮🇷
. در امتداد راه شهیدان شهید شد جان داد عاشقانه به جانان شهید شد "سید حسن" سلاله ی نسل مقاومت در اقتدا به شاه شهیدان شهید شد پیمانه نوش باده ناب الست بود دلداده ای که بر سر پیمان شهید شد دلتنگ حاج قاسم و یاران رفته بود در اشتیاق وصل ، سر افشان شهید شد ختم به خیر شد به خدا زندگی او سرشار از حقیقت ایمان شهید شد (هرگز نمیرد او که دلش زنده شد به عشق) مردی که در میانه ی میدان شهید شد (در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست) مانند این شهید ، فراوان شهید شد نصر خداست آیت فتح قریب ما مظلوم اگرچه سید لبنان شهید شد ✍ ۱۴۰۳/۷/۷ .
نمی‌فهمند ما را عقل‌های بی‌جنون هرگز بگو سید نباشد راه ما بی فتح خون هرگز نشستن را نمی‌دانیم در سوگت به پا خیزیم که طوفان نسبتی هرگز ندارد با سکون هرگز درنگ و جنگ ما در فتنه‌ها موقوف فرمان‌ است نباشد سربلندی‌های‌ ما بی‌آزمون هرگز اَلا إنَّ الدَّعِیَّ ابن الدّعی قَد رَکَّزَ... هیهات که بی‌سر می‌‌شویم امروز اما سر نگون هرگز متون را خوانده‌ام، ما آنچنان پیروز فرداییم که حتی نامشان باقی نماند در متون هرگز چنان در خون نصرالله صهیون غرق خواهد شد که از یادش نخواهد رفت نحن الغالبون هرگز
. ما را بکشید زنده تر می گردیم چون شعله ی آتشی دگر می گردیم گر پیکر ما چو لاله پرپر گردد با رجعت خون دوباره بر می گردیم ✍ .
. روز و شبم از غصه جانکاه پر آه است ازشام سیه،تیره تراین صبح وپگاه است افسوس که رفت از بر ما سید مظلوم با آنکه چراغ ره او مشعل راه است ✍ ......... . رباعی دلنوشته رفتند شهیدان و ولی ما ماندیم در نفس گرفتار شدیم تا ماندیم ای دل تو بپرس از دل وا مانده خویش کز قافله عشق،چرا جا ماندیم؟ ...... سید حسن نصرالله ره نوشید می از جام شهادت ،چه شرابی شد بسته به هم دیده بیدار،چه خوابی این بار هم از کینه و بیداد، ای داد گلچین گرفت از گل ایثار، گلابی ✍ .
. بیگانه از مسیر تو ای آشنا منم افسوس،با طریقت تو ناآشنا منم آنکس که مهروعاطفه داردبه من تویی آنکه نکرده بهر تو مهر و وفا منم الحق ادای حق مروت تو کرده ای آنکه نکرده هیچ به حقش ادا منم خواندی مرا به سوی خودت بیشمار بار هر بار ماندم از تو جدا و جدا منم شأنی اگرکه هست مرا،از وجود توست یعنی بدون عشق تو آن بی بها منم ✍ .
. لبخنـد شبی ز حصـر برخواهد گشت با همت شیعـه نصر برخواهد گشت هرکس که شود شهید آزادی قدس همراه امام عصر(عج) برخواهد گشت .
. شاید شبی که می هراسد دشت از طوفان شاید پس از سیلی که شهرم را کند ویران شاید یکی از روزهای زرد پاییز است شاید زمستان می رسد یا ظهر تابستان شاید همین فردا ، دو روز بعد ، سال بعد بعد از نماز صبح یا قبل از سحرگاهان از کوفه می آید ؟ نمی دانم ولی جایی است شاید خیابان ولیعصر همین تهران شاید یمن این روزها دارد اشاراتی مثل خراسانی که برمی خیزد از ایران من که نمی دانم کجای صفحه ی تاریخ فریاد مردی گم شده در چاه نخلستان اما همین اندازه می دانم که فرزندش از یوسفستان رخت بر بسته است تا کنعان اما همین اندازه می دانم مسیحایی می آید و عیساست همراهش علی گویان می آید و آن طور که موسی به دریا زد پیش عصای او فروکش می کند طغیان می آید و می دانم این دنیا نمی داند می آید از سلّول هایش بوی الرّحمان دنیا به کوری می زند خود را ، نمی بیند اشک فلسطین می چکد از دیده ی لبنان دنیا نمیخواهد ببیند مکه وا کرده است آغوش خود را روی حوثی های با ایمان دنیا نمی خواهد بفهمد ، راهی گور است آل سعود خفته در آغوش بوسفیان چشم انتظاری های زهرا رو به پایان است فردا به نخلی بسته خواهد شد تن شیطان فردا موذن می شود کعبه ولی اینبار نام علی را می برد بر بام و بر ایوان ما با اذان کعبه فردا صبح می خوانیم پشت سر مهدی نمازی تشنه ی باران ✍ .
. عمریست دربند تنم ، جانم به زندان است ابلیس می تازد به میدان،وقت ایمان است پایان رسیده عمرشب ، خورشیدتابان است ای شب زده برخیز ، این آغازِ پایان است ✍سعیدی تنها .
. هم عاشق صلح و نغمه ی بارانم هم نعره ی توفنده تر از طوفانم من حامی پا برهنه ها، دشمن ظلـم مظلوم ولی مقتدرم ، ایرانـــــم .
. تا نلرزد بیش از این از درد غربت شانه‌ها نورباران شد شب تنهایی پروانه‌ها پاسخی محکم بده تا شر بخوابد زودتر! صحبت از زنجیر باید کرد با دیوانه‌ها گوش کن! الله اکبر می‌وزد در شهر و ده گوش کن! فریاد شادی می‌رسد از خانه‌ها بذر غیرت کاشتیم و خاک حاصلخیز بود معجزه گل داد جای هر کدام از دانه‌ها مطمئن، در سجدهٔ شکر: آشنایان، دوستان مضطرب، در وحشت از فردایشان: بیگانه‌ها با کدامین واژه باید فتح را تعبیر کرد؟ در قیاس قصهٔ ما کوچک‌اند افسانه‌ها ✍ .