.
#شعر_مرثیه #امام_حسن
#شهادت_امام_حسن مجتبی علیهالسلام
ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را
تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را
بدجور غریبانه نفَس میزند آقا
آتش زده با غربت خود دور و برش را
خوب است که آغوش حسین است کنارش
تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را
نه اُمِبنین نه که ابالفضل توان داشت
عباس گرفته است کنارش کمرش را
تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید
بر طشت نریزد جگرِ شعلهورش را
از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد
آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را
صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است
تا بر روی حجره نکشد باز سرش را
افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش
تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را
(حسن لطفی ۴۰۰/۰۶/۲۳)
#یاشبیر
#دکتر_حسن_لطفی
#هفتم_صفر #بیست_و_هشتم_صفر
..___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیه_السلام
خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشست
پنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست
پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاد
از بس که زهر بر جگرش آتشین نشست
در کوچه بود یاد حسن بود و مادرش
یک دفعه پیر شد به رُخش چند چین نشست
بالا سرش دو مادرِ گیسو سپید بود
یعنی کنارِ فاطمهام البنین نشست
یک دست روی پهلو و یک دست بر جگر
در حُجره یادِ جَدِّ غریبش زمین نشست
چسباند تا که سینهی خود را به خاک ، دید :
گودال رویِ سینه اش آن لاله چین نشست
از تَل کنارِ عمهی خود داد زد ولی
ضربِ هزار و نهصد و پنجاهمین نشست
یابن الشبیب اَبروی او را سنان شکست
"والشِمر جالِسُ" به روی سینه این نشست
با عمه رفت کوفه و با عمه شام رفت
در کوچه دید دخترکی دل غمین نشست
با آستین پاره سرش را گرفت حیف
از بام آتشی به همین آستین نشست
سنگی که خورد بر سرِ بابا کمانه کرد
بر گونههای کوچکِ آن نازنین نشست...
#دکتر_حسن_لطفی✍
#شهادت_امام_رضا
#امام_رضا
_________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#امام_زمان
#شهادت_امام_حسن
#شهادت_امام_رضا علیهمالسلام
روزی دوبار دربِ بقیع باز میشود
روزی دوبار گریهات آغاز میشود
روزی دوبار روضهی تو: وا حسن....حسین
ای وای بی حرم حسن و بی کفن حسین
سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است
روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است
این مهرِ مادرِ تو چهها کرده بادلت
یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت
دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد
دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد
تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد
تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد
از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد
وای از حسین آب نخورد و کباب شد
بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب
میسوزد آنقدر که شود چون کویر آب
از آن به بعد آب فرودست میرود
روزی هزار مرتبه از دست میرود
از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است
فهمیدهام که در جگر آب آتش است
سیراب میکند همه را ، تشنه است خود
شرمنده است فاطمه را ، تشنه است خود
پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست
در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست
الماس ریزهها جگرش را دو نیم کرد
یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد
از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت
دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت
خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید
بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید
زینب رسید و گفت که ای وای مادرم
"آیا تویی برادر من نیست باورم"
در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب
از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب
مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد
رو زد برای طفلِ رُباب التماس کرد
بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب
حیف
مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف
با التماس گفت عزیزم علی بمان
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
اما چه زود آب دوباره شراره شد
دیدی که وقتِ گریهی زهرا دوباره شد
شد بازهم بساط غمش جور وایِ من
شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من
انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت
آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت
هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد
ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد
آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن
پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن
...
گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت
گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت
روزی دوبار درب بقیع باز میشود
روزی دوبار گریهات آغاز میشود
#دکتر_حسن_لطفی ✍
#آخر_صفر
_________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
آنکه بر محضر شما نرسد
مطمئناً که تا خدا نرسد
بهتر است اینکه زیر خاک رود
آن سری که به سامرا نرسد
عطرِ سرداب را نفهمیده
آنکه بر "سُرَّ مَن رَا ...نرسد
چشم بر خاکِ آن اگر بکشیم
آسمان هم به گَردِ ما نرسد
سامرا رفتهها به من گفتند
هیچ جایی به کربلا نرسد
از کفن کردنی دوباره بخوان
تا که روضه به بوریا نرسد
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو یا حسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایانِ این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن کریم نوشت
تاکه پیشِ تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دلِ ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم ، امام رضا
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو یا حسن هستیم
این طرف صحن صاحب کرم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی علم است
این طرف احترام میبینی
آن طرف ناسزا که دَمبهدم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضهها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
مو سپید است هرکه غرقِ غم است
پیش هر دو به گریه میشنوی
روضهی پهلویی که محترم است
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدایِ دو یا حسن هستیم
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین ورنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرفِ آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
میخورد ظرف هِی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوبِ خیزران بخورد
روی پیشانیات فقط چین است
آه اگر سنگ بی امان بخورد
* * *
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنهاند و با خنده
لقمهی خویش را سنان بخورد
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو یا حسن هستیم
#دکتر_حسن_لطفی ✍
#شهادت_امام_عسکری
............___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#امام_زمان
#شهادت_حضرت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
به آسمان نرسم تا هواییام نکنی
کجا روم من اگر سامراییام نکنی
بگو میانِ گدایانِ خویش جایی هست
نگاه بر من و بی دست و پاییام نکنی
بقیع پنجره فولاد کُنجِ شش گوشه
خوشم به این دو سه جا هرکجاییام نکنی
سرم به چوبهی سرداب میزنم به سرم
اسیرِ این شبِ سردِ جداییام نکنی
هنوز از سفرِ اربعین مریضِ توام
دوا ندارم اگر کربلاییام نکنی
نگاه کن به بزرگیِ خود ولی نظری
به طرزِ نابلدیِ گداییام نکنی
غریبِ شهر مرا کُشت آتشِ جگرت
مرا بِبَر که بمیرم به خانهی پدرت
#دکتر_حسن_لطفی
#شهادت_امام_عسکری
#امام_زمان_عجل_الله
............___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#امام_عسکری #علیه_السلام
زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است
کرانهایم ولی بی کرانِ ماحسن است
گره گره همه اما امانِ ما حسن است
پُر از حسن لبِ ما نوشِ جانِ ما حسن است
هزار شُکر تمامِ جهانِ ما حسن است
رسید جلوهای و باز یاعلی گفتیم
پس از دو یاحسن از چارتا علی گفتیم
دوباره از حسن و مرتضی علی گفتیم
حسن حسن همهی عمر با علی گفتیم
به فاطمه بنویسید جانِ ما حسن است
بساطِ عاشقیام جور شد به لطف شما
و سهمِ سفرهی ما نور شد به لطف شما
از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما
گدای سامره مشهور شد به لطف شما
تمامِ عمر فقط آب و نانِ ما حسن است
برای عرضِ ادب شاعران کم آوردند
برای پیش کشیِ تو جان کم آوردند
به پای بوسی تو آستان کم آوردند
قلم زدند به عُمر و زمان کم آوردند
که عشقِ در رگ و در استخوانِ ما حسن است
گداشدیم بگوییم این سخن ها را
نوشته اند خدایِ کَرَم حسن ها را
برای ما که نوشتند پَر زدن ها را
به سامرایِ شما رفتن آمدن ها را
هزار شُکر که رزقِ دُکانِ ما حسن است
به روی شانه اگر گیسویت رها بشود
عجیب نیست اگر قبله سامرا بشود
حسن نماز و حسن قبلهی دعا بشود
حسن رکوع و حسن سجدههای ما بشود
میان کرببلا هم اذان ما حسن است
نوشته اند بر این خانه از قدیم:الله
که با تو جلوه کند جلوهای عظیم: الله
عصا بدست رسد پیشِ تو کلیم الله
کلیم تا که بگوید حسن کریم الله
چه غم از این همه غم،مهربانِ ماحسن است
اگرچه تکیهگَهِ خانهها پدر باشد
پدر همیشه همه کارهاش پسر باشد
پسر برای پدر پارهی جگر باشد
پسر که هست گدا هم که پشت در باشد
بزرگ خانهی صاحب زمانِ ما حسن است
#یاشبیر
#دکتر_حسن_لطفی ✍
#شهادت_امام_عسکری
............___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#میلاد_حضرت_زینب
بسماللهالرحمنالرحیم
#ولادت_حضرت_زینب_سلامالله
آتشم آتشی از سمت سحر
شعلهام شعلهای از شمس و قمر
هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر
نعرهام نعرهای از عمقِ جگر
"ها علی بشر کَیفَ بشر
که بشر میشود اینگونه مگر؟*
مثل یک قایقِ طوفان زدهام
مثل یک شیشهی باران زدهام
مثل یک دست به دامان زدهام
که خوش این فال به دیوان زدهام
آمده جانِ علی جانِ نجف
حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف
به جلال و جبروتش سوگند
به کمال و ملکوتش سوگند
به قمات و به قنوتش سوگند
به ثُبات و به ثبوتش سوگند
نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست
باء بسمالله زهرا و علیست
باز زهراست که مولا شدهاست
یا علی هست که زهرا شدهاست
چه در این قاب هویدا شدهاست
که حسن غرقِ تماشا شدهاست
جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب
سومین معنیِ زهرا زینب
جلوه در جلوه تنزُل دارد
نور در نور تسلسل دارد
مصطفی در بغلش گُل دارد
فاطمه هست ؛ تامل دارد
روز اول به خدا گفت بَلا
اِنَماالعِشق هوالکرببلا
ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست
آنکه خود هفت حرم دارد اوست
شاه دُختی که عَلَم دارد اوست
آنکه از صبر قدم دارد اوست
به عُلُوَش که تمام دین است
نام زینب چقدر سنگین است
زینبی هم قدمِ ثارالله
زینبی با عَلَمِ ثارالله
معنیِ محترمِ ثارالله
در حجابِ حرم ثارالله
"زینبی سایه به سایه با دوست
سایه هم دورتر از او تا دوست"
نَفَس او دو هَجا بود: حسین
زینب اینگونه دوتا بود: حسین
با حسینش همهجا بود: حسین
هم حسن هم بخدا بود: حسین
تاکه او هست سری خَم نشود
سرِ مویی زِ علی کم نشود
کیست او راویِ راه سه امام
کیست او خطبهی پولاد و پیام
کیست او شیرِخدا در احرام
کیست او معنیِ ویرانیِ شام
کیست او بیرقِ غیرت باشد
قسمِ حضرت حجت باشد
شب که تا تربتِ مادر میرفت
هر قدم با سه برادر میرفت
پیشِ رو حضرت حیدر میرفت
زود عباس جلوتر میرفت
نور جز نور از این آیه ندید
سایهاش را زنِ همسایه ندید
بارَش از کوه کمر میشکند
داغش از مَرد سپر میشکند
بال او از همه پَر میشکند
زینب است او و مگر میشکند؟
رفت از کوفه جگر درآورد
رفت از شام پدر درآورد
کربلا دید پَرَش تیر کشید
پایِ گودال سَرَش تیر کشید
بی حسینش کمرش تیر کشید
نیزهای زد جگرش تیر کشید
کربلا دید اسیرش کردند
آه یکروزه چه پیرش کردند
*سلیمان امیـنی تبریزی
#یاشبیر
#دکتر_حسن_لطفی ✍
#حضرت_زینب
.....____________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#میلاد_حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب_سلامالله
گریهی عشاق برای هم است
سینهشان تنگِ صدای هم است
آنچه دلِ ایل مرا میبَرَد
گیسویِ در باد رهایِ هم است
عاشق و معشوق یکی میشوند
عشق در این بزم بجایِ همه است
هرچه که دارند به هم میدهند
هرچه که دارند به پای هم است
یک شبه تا قرب تو را میبَرَد
عشق پَرِ شوق خدای همه است
عشق اگر نغمهی روز و شب است
هرچه که دارد همه از زینب است
بر تنِ این دشت که باران نشست
نور دمید و تبِ طوفان نشست
تا به ابد هیچ پشمینان نشد
آنکه سرِ راهِ کریمان نشست
دید که در پای علی عاشقیم
بر سرِ ما مرغِ سلیمان نشست
راه نشان داد و دلم پر گرفت
رفت نجف گوشهی ایوان نشست
مژدهی جبریل چه بود از شعف
حمدِ خدا بر لبِ سلطان نشست
گفت که پیغمبرِ عشق آمده
حضرتِ زهرای دمشق آمده
اینکه شده خاکِ تو از احترام
قامت عشق است علیهالسلام
گرچه ندیدند تو و سایهات
سایهی تو بر سرِ ما مستدام
ملتفتِ بابِ تو پیغمبران
ملتمس نافلههایت امام
مجمع انوارِ جلال و جمال
جلوهی ذاتیِ خدا را تمام
خادمِ تو حضرت بابالحسین
چادرِ تو زینتِ بیت الحرام
مُلک و مَلَک مات خروشِ تو است
بیرقِ عباس به دوش تو است
پیش پرت سِیرِ سماوات هیچ
بین دلت جز حرم ذات هیچ
پیش نمازِ شبِ خاکیِ تو
هرچه که طامات و عبادات هیچ
پیش تو و هدیهی قربانیات
خیریه و خدمت و خیرات هیچ
آنهمه طوفان که ندیده است نوح
پیشِ قد عمهی سادات هیچ
هرچه که غم دیده زمین و زمان
پایِ غمِ پیرِ خرابات هیچ
آمدهای کوفه پشیمان کنی
شام به یک صاعقه ویران کنی
نامِ تو را ای دلِ دریا سرشت
در وسط معرکه باید نوشت
حضرت زهرایِ پس از فاطمه
ای نَفَسَت بیتِ علی را بهشت
زندهی تو هفتِ حرمهای ما
خاک درت مسجد و دِیر و کِنشت
هم حرمت هم حرمِ کربلا
ساخته شد از دلِ ما خشت خشت
من به فدای قلم شاعری
آنکه از الطاف نگاهت نوشت:
"خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بُوَد در برِ دُختِ علی
قامت تو قامت غم را شکست
دخت علی را نتوان دست بست"
تا که نیافتد به رویت آفتاب
بر سرِ نیزه سرِ عباس هست
بر جگرت قبل حسینت زدند
آنهمه تیغی که به یکجا نشست
قطرهی خونی که به دوشت چکید
از سرِ بر نیزه ، دلت را گسست
تا به ابد بر سرِ خود میزند
چوبهی محمل که سرت را شکست
سنگ از این ، چوب از آن خوردهای
جای همه زخم زبان خوردهای
* دوبیت از استاد موسوی گرمارودی
حسن لطفی ۱۴۰۰/۰۹/۱۹
#دکتر_حسن_لطفی
........____________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#غسل_شبانه
#حضرت_زهرا
#دکتر_حسن_لطفی ✍
میشویَمَت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
#تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
گر وا نمیشدند گرههای این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچههای تو
خون جایِ آب میچکد از سنگِ غسلِ تو
خون میچکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خندهیِ مَردُم صدایِ تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هرکس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
#فاطمیه
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.____________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
بوی حرم آمد و بیرق غم میکشیم
چشمِ ترِ خویش بر شانهی هم میکشیم
گرچه چهل سال است ظلم و ستم میکشیم
راه حسین است و ما باز علَم میکشیم
ما که قسم خوردهایم پای قسم میکشیم
فاطمیه آمد و سینه پریشان کنیم
یادِ سلیمانِ عشق یادِ شهیدان کنیم
مجلسِ روضه به پاست نالهی سوزان کنیم
حاجت یکسال را عرضه به جانان کنیم
سر به درِ خانهی اهل کَرَم میکِشیم
آه که از بازویش هیچ شکایت نکرد
وای که بر پهلویش هیچ عنایت نکرد
مادرِ ما را کسی گرچه عیادت نکرد
لیک به غیر از علی فاطمه صحبت نکرد
پای علی صد بلا در دل غم میکِشیم
فاطمه فرموده است مرد ولایت بمان
گر همه ره کج کنند با همه غیرت بمان
گفت که در فتنه بر راهِ بصیرت بمان
هرچه که داری بده تا به شهادت بمان
سیرهی زهراست و تیغ دودَم میکشیم
آنچه که داریم ما یک دل طوفانی است
آنچه که مانده کنون راهِ سلیمانی است
گفت:" به صهیون بگو لحظهی پایانی است
وقتِ تماشای ما وقت پشیمانی است
بر روی نامِ شما زود قلم میکشیم"
خواستهام از خدا تا که مُرادم دهد
تا که بسوزاندم تا که به بادم دهد
مثل شهیدی که ماند عشق به یادم دهد
وای اگر رهبرم حکمِ جهادم دهد
هرچه که مستکبر است زیر قدم میکشیم
یادِ تو را بعد از این بین حرم میکنیم
یاد علمدار با مشک و عَلم میکنیم
یادِ عمود و سر و دست قلم میکنیم
باش که این جمله را زود دودَم میکنیم
روی تِلآویوها خاکِ عدم میکشیم
می رسد آنروز که دیدهی گریان ما
مینگرد بر حرم ، بر حرمِ جان ما
میرسد آندم که با همتِ دستان ما
فاطمه دارد حرم در حسنستانِ ما
صاحب ما میرسد طرح حرم میکشیم
(حسن لطفی ۰۰/۱۰/۱۰)
#دکتر_حسن_لطفی
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
........____________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت
همان غمی که تو داری علی همان دارد
ولی به جانِ حُسینت که بیش از آن دارد
من آن غریب دیارم که خانه ویرانم
خوشا به حال غریبی که خانمان دارد
خدا کند که نبیند غمی که ما دیدیم
کبوتری که عزیزی در آشیان دارد
مدینه گفت که راحت شد از تو ، اما نه
پس از تو خانهی ما پنج روضهخوان دارد
نمیزنند به لب ، نان ، یتیمهای علی
که جای دستِ تو را قرصهای نان دارد
لباسهای تو را یک به یک علی تا کرد
و تازه دید چقدر از تنت نشان دارد
نشان سینه و سُرفه نشان شعله و در
نشان تیزیِ زخمی که داستان دارد
شکست پهلویِ تو پیشِ پهلوانِ تو و
از آن زمان کمرم دردِ بی امان دارد
از آن زمان که گرفتی تو دامنم اما
رسید قنفذ و دیدم نفس زنان ، دارد
به شیشهای که ترک خورده سنگ میکوبد
نشست و گفت که هست این ، هنوز جان دارد
زِ گریه تا به مزار گُمَت علی نرسد
خدا کند به شب هفتمت علی نرسد
(حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۸)
#حضرت_زهرا
#دکتر_حسن_لطفی
.......___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#وفات_حضرت_ام_البنین
هر نَفَس هربار در هربار : یا امالبنین
هر تپش تکرار در تکرار یا امالبنین
نذرِ من شد سُفرهاش از مادرم آموختم
خواندهام بسیار در بسیار یا امالبنین
با گرههایی که کور است آمدیم و وا شدند
رو به او گفتیم تا یکبار یا امالبنین
سینهام آماجِ غمها شد ولی زخمی ندید
تا نوشتم رویِ این دیوار یا امالبنین
بچه سیدها که بر زهرا توسل میکنند
با رعیت هرکه دارد کار : یا امالبنین
کارِ عباسش که مشکل شد مدد از او گرفت
نالههای سینهی سردار : یا امالبنین
چادرش بابالحوائج خانهاش بابُ المراد
چارهی هر مشکلِ دشوار یا امالبنین
با دلِ زهراییاش دین باوریاش را ببین
با امیرالمومنین همسنگریاش را ببین
بچههای فاطمه مادر صدایش میزنند
مادریاش را ببین نامادریاش را ببین
کارِ عباس است وقفِ زینبِینِ خانهاش
دائما میگفت زینب نوکریاش را ببین
بی حُسینَش مینشست و میشکست و میشکست
روضهخوانیاش ببین نوحه گریاش را ببین
بسکه از خاکِ بقیع رویِ سرِ خود ریخته
چادرِ خاکی ، سرِ خاکستریاش را ببین
از همه شرمنده اما از رُبابش بیشتر
مَشک را میگفت خاکِ روسریاش را ببین
روزها گِرد سکینه میزَنَد بر سینهاش
آه زینب چهرهی نیلوفریاش را ببین
زینبش پیشش نشست و مُشتِ خود را باز کرد
گفت مادر رَدِ خون انگشتریاش را ببین
(حسن لطفی)
#دکتر_حسن_لطفی
#حضرت_ام_البنین
........_________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.