eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
255 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. شکرخدا که باده و میخانه بسته نیست بر ما ورودی ِ این آستانه ، بسته نیست بسته شود ، ورودی هر خانه ای ، ولی هرگز ورودی در این خانه ، بسته نیست اینجا که آمدی همه حرف از کرم بزن باب ِ ملاطفات کریمانه ، بسته نیست وارد شـویـم عـین گـدا ، غـرق اضـطرار جاییکه ‌موهـبات‌ ‌ملـوکانه‌ ، بسته ‌نیست سلطان خودش رسید و گدا خانه باز کرد... پس جیره و مواجب شاهانه ، بسته نیست درهای استجابت و رحمت ، در این حرم از لطف شـاه ِ دلبر و فـرزانه ، بسته نیست مشهد محل رفت و آمد خیل ملائک است بر آهـو و کبـوتـر و پـروانــه ، بسته نیست یـا ایهـا الرئــوف ، شـمـا گفـتـه ایـد کـه ... این در به هر غریبه و بیگانه ، بسته نیست در پشـت ِ باغ ِ پنجـره فـولاد ِ این حرم یک لحظه موهبات مسیحانه ، بسته نیست اینجا وفور ِ فیض ‌و فراوانی است چون ... زلفـی که ریخـته به سر شـانه ، بسته نیست ما گریه می‌کنیم روضـه‌ی یابن‌الشبـیب را... فیض ِ بکاء ُ و‌ مرثیه بر ما‌ نه ، بسته نیست ✍ ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.. کم حوصله‌ام قرار و صبرم با تو خشکیده تر از کویرم ، ابرم با تو با غیر ِ خودت ، کار ندارم اصلا قربان سرت ، حساب قبرم با تو ✍ ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. در این حریم ، جود و کرم ، پخش می شود خیرات و نور ، دور و برم ، پخش می شود فریاد ِ استـغاثه ی آن زائـری که گفـت ... یوم الحساب منتـظرم ، پخش می شود سـوز ِ رضـا رضـای ِ سـحـرهـای مـادرم ... وا گویه‌ی ِ دل ِ پـدرم ، پخش می شود سوز ِ دعـای آن پـدری که مریـض داشت ... گفت‌ این‌ شما‌ و این‌ ‌پسرم ، پخش می‌شود بیـن رواق هـای حـرم ، چـشـمه می شوم هر گوشه اشک ِ چشم ترم پخش می‌شود هر جـا نگاه کـردم و دیـدم تو حـاضـری __ این ‌شد که هر گذر نظرم ، پخش می‌شود انگار بیـن ِ صحن تو ، الـغـوث ِ عرشیـان از هر کجـا که می گـذرم ، پخش می شود مثـل ِ کبـوتـران حـرم ، جَـلـدم آن چنـان که گوشه‌گوشه بال و پرم پخش می‌شود روزی اگر به شـوق ضریـح تو جان دهم در بیـن ِ زائـران خـبرم ، پخش می شود یَـوم‌ُالحـُسـین اَقـرَح َ ...گفـتید و بعـد از آن با پلـک ِ زخـم ِ تو جگـرم ، پخش می شود جّدت کنار نعش پسر روضه خواند وگفت از درد و داغ ِ تـو کمـرم ، پـخش می شود دارم بـه داغ‌ هـای دلـم ، گـریـه مـی کنـم ... باران ِ سـنگ روی سـرم ، پـخش می شود آخـر چـگـونـه پـیکـر ِ صـد پـاره ی ِ تـو را تـا پـای ِ خـیـمـه هـا بـبـرم ........ می شود ✍ ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. «« _ بست طبرسی _ »» مشـتاق ِ تـوام ، با همـه ی آسی و پاسـی با کـوه ِ گـناهـان و خـطـاها و مـعـاصـی آغاز غـزل هـول شدم ، قافـیه گم شد ... دربست حرم... زیرگذر..." بسـت طبرسـی" آقا ! حـرم تو هتلی ، هشت ستاره ست ... خوش حال‌وهوا، با برکت، شیک و اساسی خیلی حرمت شکل بهشت است ولی نه... شرمنده! چه تشبیه سخیفی ، چه قیاسی! عـقـل آمـده زانـو زده تـا ، اذن بگـیـرد ... پشـت در ایـن مدرسـه ی هشـت کلاسی هر کس که نگـاهش بکنی ، آمـده اینجا... حتی من ِ کم ، این من ِ بد ، این من عاصی تنـها ، نه "خراسـان ِ شـمالـی و جـنوبـی" ایران همه جایش شده از بوی تو یاسی من آمده ام کنج ِ حرم ، "جامعه خوانی" تا دوره کنم , بحث خوش عشق شناسی بر قامت ِ این شاعر دلخـسته بپوشان از خلـعت ِ آقـایـی خود ، تکـه لباسـی در بازی ما ، برد از آن دل و عشق است نه تیم " ابو مسلم" و نه " فجر سپاسی " یک عمر امیدم به شما بوده و این در ! آقـا ، نکـند روز ِ قیـامـت نشـناسـی ؟! با پای خودش آمده این آهوی وحشی حالا بزن ای عشق تو هم تیر خلاصی ✍ ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بس که پر کرده فضای صحن را فریادها نیست پیدا در حریمت های و هوی بادها کور بینا شد ، فلج پا شد ، گدا روزی گرفت پشت هم رخ می دهد اینجا از این رخدادها جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پر کرده است : ” کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد ” ها می شود حس کرد از فیروزه کاری های صحن حسرت دیوارها را بر دل شمشادها از شفای درد پشت پنجره فهمیده ام نرم شد از اشک زائرها دل فولادها دختری آمد به گوهرشاد ، گوهرشاد شد یا علی موسی الرضا گفتند گوهرشادها ضامن آهو شدی ، صیاد آهو را رهاند شک نمی کردند در خوش قولی ات صیّادها شاعری پرسید : من هم سهم دارم در حرم ؟ پاسخش را داد آقا با حسن خوشزادها هر کسی دعبل نخواهد شد ولی این شعر هم می تواند حک کند نام مرا در یادها پایتخت کشور دل هاست شهر مشهد و مانده حسرت در دل تهران و عشق آبادها .  مجتبی خرسندی✍ .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ خانه ات را هر که دق الباب کرد، در باز شد دیده را از شوق دل پر آب کرد،در باز شد هر دل غمدیده ای کز بیدلی رنجور گشت تا دلش را بهر تو بیتاب کرد،در باز شد هرکه خود را از شراب ساغر میخانه ات درهوای وصل تو سیراب کرد در باز شد سائل آمد نیمه هر شب به سوی خانه ات دیده ها را پشت در بیخواب کرد درباز شد بسکه احسانت وسیع و فضل تو بی انتها جود و اکرامت گدا را آب کرد، در باز شد خاک بی مقدار را ای نور چشم بوتراب عشق توچون گوهر نایاب کرد،در باز شد ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab گروه اشعار حسینی واتساب https://chat.whatsapp.com/ETgPxH2ZAxg99OQhuLceL0
. بال و پرم به عشق تو آقا گشوده ام با عشق تو دل از همه عالم ربوده ام دل را دخیل کرده ام آقا ، به گنبدت روی سیاه خویش به صحن تو سوده ام باآنکه جز تو نیست مرا ساحل نجات با آنکه از ازل پی عشق تو بوده ام جانا قسم به جان تو اقرار میکنم هرگز برات ، نوکر خوبی نبوده ام حالاغمین وخسته به کوی تو آمده ام ردم مکن، که دل ز علایق زدوده ام من آمدم به سوی تو، جانی مرادهی آقا ببین که دست به سویت گشوده ام من آمدم که حال مرا منقلب کنی نو کن، دلی که با گنه خویش پوده ام از جلوه های رأفت بی انتهای تو خوش نغمه ای برای ترنم سروده ام نامت هماره ورد زبانم بود رضا نامی که صبح وشام به شوقت ستوده ام ................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab گروه اشعار حسینی واتساب https://chat.whatsapp.com/ETgPxH2ZAxg99OQhuLceL0
. علیه السلام حالِ من بد بود اسمِ مشهد آمد خوب شد جنسِ بُنجُل با نگاهِ نابِ تو مرغوب شد بردنِ نامِ شما قلبِ مرا آرام کرد هر کجا غافل شدم از تو دلم آشوب شد من غلامِ خانه‌زادم یاعلی موسیَ الرِّضا قلبِ من مس بود با ذکرِ علی زرکوب شد می‌زنم بر سینه سنگ عشقِتان را تا اَبد حالِ بیمار تو در صحن‌وُ‌سرایت خوب شد هر کجایِ زندگی که صبرِ من سر آمده پایِ پرچم طاقتِ نوکر چنان ایّوب شد مصرعی روضه بخوانم گریه‌هایش با شما زخم‌هایِ کهنِه نو با ضربه‌هایِ چوب شد خیزران کوبید و خندید و به زینب طعنه زد پاسخِ او ندبه‌هایِ بانویِ محجوب شد ‌............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ━━━━🌸━━━━ حق داده به یُمن مقدم تو برکات باشد حرم محترمت بابِ نجات یا حضرت ثامن الحُجَج ادرکنی بر نور جمال تو دُرود و صلوات ━━━━🌸━━━━ .
. هشتمین فصل زمین ای شده خورشید جان آئینه دارت یا رضا صبح دل روشن ز چشم شب شکارت یا رضا آمدم همسایه باشم با ضریح اطهرت خیمه زد چشم غریبم در جوارت یا رضا فرض کن آن پیر نیشابوری ام - یعنی بیا وقت جان دادن منم چشم انتظارت یا رضا پنجره فولاد باشد ابتکاری بی بدیل زنده شد هر مرده دل از ابتکارت یا رضا در حریم اطهرت حتی گنهکاری چو من کرده کسب آبرو از اعتبارت یا رضا ای نگاهت فصل هشتم - فصل رویش های نور می دهد گلهای تر باغ و بهارت یا رضا می چکد بوی بهشت از چشم سقاخانه ات می شوم من جرعه نوش چشمه سارت یا رضا قلب من با هر تپش نام تو را جاری کند چون که باشد قلب عاشق بی قرارت یا رضا می برد جان مرا صحن عتیق ات تا بهشت می نشاند روبروی لاله زارت یا رضا ای صلابت داشته در پیش دشمن های خویش پشت دشمن را شکسته اقتدارت یا رضا می خورد آهوی دل از چشمه ی جود تو آب ای روان لطف و کرم از جویبارت یا رضا تیره گی هرگز ندارد راه در کوی شما ای همه چون آفتاب ایل و تبارت یا رضا ای شکوه آفرینش - هشتمین فصل زمین شد شکوفا در گلستان گلعذارت یا رضا همچو «یاسر» در تمنای مکرر زیستم تا شوم روزی مگر خدمتگزارت یا رضا ** «یاسر»✍ .
. فریاد رسای ما .... السلام علیک یا اباالحسن یا علی بن موسی الرضا -------------- تا دیده گشودم به خراسان نظر افتاد بر چشم دلم پرتو نور سحر افتاد در قاب خیالم همه عکس قمر افتاد با لطف خدا برگ امیدی اگر افتاد از عرش بَرین روی زمین این خبر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد آنان که تو را جنت هشتم بشناسند لب های تو را غرق تبسم بشناسند آئينه ی نورانی مردم بشناسند کشتی رهایی ز تلاطم بشناسند با یاد تو از دیده ی مردم گهر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد تو خسرو دین آینه در آینه نوری هشتم ولی پاک خداوند صبوری سرسبزترین آینه در فصل حضوری خورشیدی و از عرش تو در حال عبوری نور تو درخشید و دلم شعله ور افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد ظلمت زدگان نور تو را هیچ نفهمند چون بی خبران آب بقا هیچ نفهمند از تابش انوار ولا هیچ نفهمند وز رویش الطاف خدا هیچ نفهمند بر پیکرشان زآتش محنت شرر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد هر قدر شیاطین ز کمر تیغ کشیدند جز ظلمت خود پیش تو مهتاب ندیدند بندی شده و بر تن خود تار تنیدند این سنگ پران ها همه از نسل یزیدند در معرکه از دست لعینان سپر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد سلطانی و بر تخت جهان تکیه زدی تو طوبایی و بر باغ جنان تکیه زدی تو موسایی و بر طور زمان تکیه زدی تو در طوس به صد تاب و توان تکیه زدی تو نام تو ظفرمند و به نامت ظفر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد ای مُلک خراسان ز تو سرسبزترین ها دارد همه جا خاتم دین از تو نگین ها خاک قدمت روشنی ماه جبین ها خدام حریم تو همه عرش نشین ها از عرش نگاه تو به دلها ثمر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد ای گنبد تو گوهر شهوار مکرر ای صحن و سرایت همه گلزار مکرر ایوان طلایت شده انوار مکرر نام تو علی ، حیدر کرار مکرر از نور تو خورشید به چشمان تر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد در پیش تو ای آینه آهو زده زانو کشتی جهان باز به پهلو زده زانو هر آدم شایسته و نیکو زده زانو از بهر فراگیری الگو زده زانو یعنی همه جا حکم قضا و قَدَر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد ای بر همگان نور تو الطاف خدایی کردند اگر اهل جفا یاوه سرایی ماییم همه بهر تو ای ماه فدایی حال آمده این دل به حریمت به گدایی بر دفتر «یاسر» ز قلم سیم و زر افتاد با آل علی هر که در افتاد بر افتاد ** «یاسر»✍ ‌.
. ☆ ای کاش که در صحنِ تو زانو بزنم نقّاره‌ی یا ضامن آهو بزنم آموختم از معرفتِ آهویت هنگامِ بلا فقط به تو رو بزنم ☆ گردیده دلم خانه‌ی دربستِ رضا از روز ازل مست شدم، مستِ رضا ای کاش بگیرم صله‌ام را امشب چون دِعبِلِ دلباخته از دستِ رضا ✍ ‌.
. زائر چشم انتظار به دنبال تو می گردم درین صحن و سرا مولا کنار مرقد پاک علی موسی الرّضا مولا درین وادی قدم بگذاشتم ای یوسف زهرا به اشک زائران جدّ خود بازآ ، بیا مولا منم آهوی سرگردان درین صحرا ، نگاهی کن که صیّاد از پِی ام افتاده با تیر جفا مولا نباشد هیچ جا بهتر ازین وادی ، عنایت کن به دیدار تو نائل گردم اینجا از وفا مولا هوای دیدن رویت به سر دارم ، کرم فرما چه خوش باشد وصال اینجا، درین حال و هوا مولا خراسان آمدم صدها امید و آرزو دارم که باشد جمع آنها دیدن روی شما مولا منم آن زائر لب تشنه ای کز بهر دیدارت ز سقّا خانه اش نوشیده ام آب بقا مولا اگر اینجا به دیدار شما نائل نگردم من کجا باید روم آقا ، کجا مولا  کجا مولا منم سائل ترین سائل برای وصل چشمانت گدای این دَرَم آری ، گدایم من گدا مولا بگیر اینجا دو دستم را ، نجاتم ده ز عصیان ها تو کشتیّ عطا باشی منم غرقِ خطا مولا یقین دارم ز مشهد می روی کرب و بلا آقا بِبَر قلب مرا با خود به سمت کربلا مولا از آنجا که حسین بن علی را جانِ جان هستی بُوَد جان و دلت هم مشهد و هم نینوا مولا برای غربت جدّت رضا خونین جگر داری برای این شهید از کینه ی خصم دَغا مولا چو مرغی در میان حُجره می زد بال و پر امّا نشد از پیکر گلگون سرِ پاکش جدا مولا سرِ پاکی جدا شد از تن و زینب تماشا کرد چه حالی داشت آنجا خواهر خون خدا مولا تأسی می کند هر زائر اینجا با نفس هایت وَ باشد قلب «یاسر» با نوایت همصدا مولا ** «یاسر»✍ ............................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. کم کم مسافران سحر را خبر کنید با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید خود را میان صحن رضا دربه‌در کنید شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید داریم اهل رحمت مخصوصه می‌شویم آماده‌ی زیارت مخصوصه می‌شویم باید تمام همت خود را به کار بست حالا که بار عام شده کوله‌بار بست با جبر عشق، در به‌رویِ اختیار بست دل را به حلقه‌های ضریح نگار بست در طوس برگزار شده اعتکاف ما صد حج واجب است ثوابِ طواف ما شکرخدا که از فُقراییم تا ابد از حاجیانِ کوی رضاییم تا ابد پیش رضا کنار خداییم تا ابد ما راهیانِ کرببلاییم تا ابد در صحن کهنه بود که تأييد ما رسید آقا نگاه کرد و روادید ما رسید ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن دل را بیا به جاده‌ی مشهد روانه کن یک گوشه‌ای ز صحن رضا آشیانه کن پیش کریم، نوکری عاشقانه کن آنجا برات کرببلا زود می‌رسد هی خونِ دل نخور، بخدا زود می‌رسد آقا خودش غریب و به فکر غریب‌هاست مرثیه‌خوانِ روضه‌ی یابن شبیب‌هاست هرشب دلش شکسته‌ی شیب الخضیب‌هاست آزرده از مزاحمت نانجیب‌هاست یک عمه بود و لشکر اوباشِ بی حیا عالم فدای شیرزن دشتِ کربلا ✍ ................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بارگاه سلطانی حرم قدس رضا حال و هوایی دارد این حریم ملکوتی چه صفایی دارد بانگ نقاره ی او تا ز حرم می آید خوش تر از نغمه ی داوود صدایی دارد هرکه فیضی برد از نور ولایت پیداست دلش از پرتو خورشید ضیایی دارد با دل خویش به پابوسی او باید رفت دل بشکسته ی ما راه به جایی دارد گر شفا می طلبی روی براین درگه کن که طبیبانه به هر درد دوایی دارد ما نداریم جز این کعبه دگر قبله ی عشق هر دلی کعبه ای و قبله نمایی دارد به نگاه کرمش در همه جا محتاجم که نگاه کرم و عقده گشایی دارد بنویسید براین بارگه سلطانی که به همسایگی خویش گدایی دارد روضه ی ابن شبیب اش به همه گفت که او در میان دل خود کرب وبلایی دارد سر زخاک در این روضه کجا بر دارد چون «وفایی» به رهش هر که وفایی دارد ✍ .
. ‍( عالم آل نبی ) یا امام الرئوف علیک آلاف التحیه و الثناء ... دور تا دور ضریحت دیدم اقیانوس را می کنی دلشاد هر دلخسته و مایوس را می شوم در مرقدت مهمان ، نگاهی کن به من از شمالِ شرقیِ ایران نگاهی کن به من عاجز و درمانده ام آقا ! اسیرم من ، اسیر سائل کوی توام شاها ! فقیرم من ، فقیر عالمِ آل نبی ! فرمانروای ملک دین مرقد نورانی ات بر کشورِ ما شد نگین از زمانی که دلم جَلدِ خراسان گشته است کار من با گوشه ی چشمت چه آسان گشته است زائر کوی شما سلطان خوبان می شود سنگ در صحن شما دُرِّ درخشان می شود کوریِ چشم تمام عنکبوتانِ ذلیل بسته ام تنها به درگاه شما بندِ دخیل باز هم جبریل آمد فرشِ شَهپَر باز کرد حافظ از شیراز آمد باز دفتر باز کرد " ای که بر ماه از خطِ مشکین نقاب انداختی لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی " هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده ام " بر امام مهربانِ خود پناه آورده ام " هر که خوشبخت است تنها مرغِ بختش مشهد است کشور ما تا قیامت پایتختش مشهد است هر چه دارم می دهم تا که بیایم پای بوس چشم ما و بارگاه حضرت شمس الشموس با نگاهش حال ما را او دگرگون می کند عشق او ، "خورشید" را این گونه مجنون می کند ... ══◈══
. (غزل رضوی) ➖➖➖ پناهِ هر چه دل مبتلا امام رضاست تمام دار و ندارِ گدا امام رضاست خوشیم دست به دامان هیچکس نشدیم خوشیم ذکر شب و روز ما امام رضاست کجاست ملجا ما؟ غیرِ گوشه ی حرمش کجاست جنت ما ؟هر کجا امام رضاست در این حرم به در بسته می خورم ؟حاشا بگو به خلق که مشکل گشا امام رضاست دگر چه واهمه ای از قیامتت داری اگر حساب و کتاب تو با امام رضاست کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم که ضامن سفرِ کربلا امام رضاست دلم خوش است بیایی زمان تلقینم که ذکر آخر عُشاق "یا امام رضاست " ➖➖➖ ✍ .
. بی جام و باده مست پیر راهم امشب میخانه را وا کن سبو میخواهم امشب پای برهنه آمدم از طور موسی  کوه گناهم ریخت، وزن کاهم امشب خورشید، محو گنبد شمس الشموس است از مشهدش تابیده نور ماهم امشب هم سفرهء موسی بن جعفر پهن کردم هم سائل مهمانسرای شاهم امشب از قبل خلقت، طبع من طبع گدا بود ذکرم از اول یاعلی موسی الرضا بود سائل نشسته بار، پشت در بچیند تقدیر او را ساقی کوثر بچیند امشب رسیده فاطمه تا با عروسش از نور طوبی میوهء نوبر بچیند گرچه تصدق می کنند این خانواده قسمت شده این سفره را مادر بچیند رو کن دو دست خالی ات را پیش سلطان تا بین آن ها کیسه های زر بچیند حتی اگر قلبت ز مردم خسته باشد باور نکن باب الجوادش بسته باشد اینجا برای قطره اقیانوس دارند خُدّام، دست خود پر طاووس دارند افلاکیان با چلچراغ صحن هایش در جادهء هفت آسمان فانوس دارند بردار دردت را ببر دارالشفایش بیمارهایش نوبت پابوس دارند زائر خیالت جمع! حتی بین مکه حجاج کعبه میل شاه طوس دارند دور ضریحش مست جام لاتخف باش نزدیک ایوان طلا یاد نجف باش از چاهِ چشمم گریه را بیرون کشیدند از یارضا یاربنّا بیرون کشیدند بعد دو رکعت روضه بالای سر او روح مرا از زیر پا بیرون کشیدند یک شب که خضر اینجا قدم میزد خودش دید از خاک نعلینش طلا بیرون کشیدند از پنجره فولاد او دلبسته هایش هر اربعین کرببلا بیرون کشیدند مُرده است هرکس بر رضا تردید دارد حصن ولایش قلعهء توحید دارد لب تشنه ها را تشنهء دریا شدن کن پربسته ها را بیقرار پر زدن کن حالا که سهمت دوری از اهل و عیال است یادی هم از آن کشتهء دور از وطن کن وقتی جوادت می رسد بالاسر تو در وقت تدفین، یاد شاه بی کفن کن گل ها که می ریزند بر جسم تو یادِ ده اسب که رفتند بر روی بدن کن این روضهء سربسته را اینجا نگهدار رزق محرم را برای ما نگهدار ✍ .
. گرفته صحن ها را عطر شب بوها و یاس اینجا شده مجذوب در نور و صفا ،هوش و حواس اینجا ملائک «ادخلوها به سلام آمنین»گویان گرفته از بهشت وعده ی حق، اقتباس اینجا پناه آورده اند اینجا کبوتر ها پریشان دل هیاهویی به پا کرده است اشک و التماس اینجا شکست چهره در آئینه بندان حرم یعنی که مرزی نیست بین ژنده پوش و باکلاس اینجا دل ما را خریدار است صاحبخانه، می پوشد تن اندوه بی پایان زائرها لباس اینجا برای ما که گاهی از خدا دوریم او دارد برای ارتباط و آشتی خط تماس اینجا زلال و دست پر برگشته از این آستان بیرون هرآنکه با غم و اندوه آمد آس و پاس اینجا ✍ .
. عمریست در مدار عنایات ایزدند آنان که در حریم تو در رفت و آمدند شمس الشموس هستی و اینجا فرشتگان خدمت گزار عالم آل محمدند ✍ .
. السلام علیک یا مولانا الرئوف یا علی ابن موسی الرضا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حجت ذات واحد و احدی جلوه‌گاه سمیعی و صمدی ماورای حدود و هر عددی گفتی از حق، ز غیر دم نزدی در دل از مهر توست خط و ردی حضرت ثامن الحجج مددی تو که از نسل "هَل أَتَی" هستی پاره‌ی جسم مصطفی هستی تابش نور مرتضی هستی تو خودت مکه و مِنی هستی در کرم عین مجتبی هستی حضرت ثامن الحجج مددی از قدیم و ندیم سائل‌وار می‌رسیدم به باب این دربار با خضوعی ز عاشقی سرشار محو حُسن و ملاحت دلدار صورتم خیسِ اشک و دل، تبدار حضرت ثامن الحجج مددی من و اجداد من گدایانت ما گدایان خوان احسانت مست صحن و رواق و ایوانت تشنگانیم و فکر بارانت دست امیّد ما به دامانت حضرت ثامن الحجج مددی هر سحر شنبه تا به آدینه دست خورشید بر روی سینه سرکشد بر رواق آئینه با ادب در فضایی عطرینه و سلامی به سبک دیرینه حضرت ثامن الحجج مددی کاش جارو کش شما بودم گوشه‌ای غرق در دعا بودم گرم تسبیح و التجا بودم کاش خاک همین سَرا بودم با تو بودم ز خود جدا بودم حضرت ثامن الحجج مددی هر رواقت بهشت جان من‌ست صحن‌هایت خودِ جنان من‌ست و ضریح تو آسمان من‌ست بی تو بودن فقط خزان من‌ست دوری‌ات خارج از توان من‌ست حضرت ثامن الحجج مددی تو به هر راه خیر آغازی با خبر از غم دل و رازی گر نگاهی به من بی‌اندازی درد من را دوا تو می‌سازی چه بگویم ز تو که اعجازی حضرت ثامن الحجج مددی هر زمانی که دل پریشانم یا پر از خواهش است دستانم یا که دنبال راه درمانم یا که خسته‌ست جسمم و جانم عازم خطّه‌ی خراسانم حضرت ثامن الحجج مددی تا که راهم به کوی تو افتاد آمد از حضرت شما امداد دردهایم همه برفت از یاد مستی‌ام شد نسیم گوهر شاد ذکر من رو به پنجره فولاد حضرت ثامن الحجج مددی خوشی عمرم آن دقایق بود که ز الطاف ذات رازق بود ذکر اذن دخول هق هق بود مست شوقت وجود عاشق بود دل بجز تو ز غیر فارق بود حضرت ثامن الحجج مددی دوست دارم برات جان بدهم وَ خودم را به تو نشان بدهم پرچمت را تکان تکان بدهم در حرم چای زعفران بدهم آب سردی به تشنگان بدهم حضرت ثامن الحجج مددی دل و دینم فقط به دست شماست آن و اینم فقط به دست شماست سین و شینم فقط به دست شماست شرح سینه‌م فقط به دست شماست اربعینم فقط به دست شماست حضرت ثامن الحجج مددی با دلی بی شکیب می‌خوانم من شما را حبیب می‌خوانم مثل یک بی نصیب می‌خوانم با غریب از غریب می‌خوانم شعر یابن‌الشبیب می‌خوانم حضرت ثامن الحجج مددی وای! یابن‌الشبیب! روضه و غم وای! یابن‌الشبیب! درد و الم وای! یابن‌الشبیب! بین حرم عمه‌ام بود و خیل نامحرم سیلی و شعله بود و قامت خم حضرت ثامن الحجج مددی __________________________ .
. و شب میلاد هشتمین خورشید آســـــمان هــم هوای غم دارد از نگاه کبـــــوتران حــــرم دانه دانه ستـــاره می بارد زائران با توســل و صــلوات از خدا عاجزانه می خواهند با دلی پر امید و چشـــمی تر بی قرارند و چــشم بر راهند بارالهــــا به احتــــرام رضـــا خـــادمش را دوباره برگردان تا شود لطف تو ، شب میلاد شــــامل حــال مــردم ایران ✍ ۱۴۰۳/۲/۳۰ .
. مُحرمم حاجی ام وکعبهٔ من این حرم است سائل خانهٔ سلطان همه جا محترم است خادمان بر منِ آلوده بفرما زده اند پرده پوشی همه جا شیوهٔ اهل کرم است دست روی سرمان می کشی آقا تک تک شاهد گفته ام این اشک دو چشم ترم است از در صحن رسیدم به ورودی ضریح حس نمودم نظر مرحمتت دم به دم است دیدم ایوان تو و یاد نجف افتادم زائر قبر تو با صحن علی هم قدم است پای گلدستهٔ تو ناله زدم آه حسن پسر ارشد زهرا که بدون حرم است هر زمین خورده بداند که فقط چاره درد صحبت از چادر خاکی شده وقت قسم است همه دلشوره من ماه محرم باشد به دعای تو سر شانهٔ نوکر علم است کسی از عرش زند ناله بنی پسرم دیده بر راه همه فاطمه با قد خم است بوریا را به روی دامن خود باز کند بعد با گریه زند ناله حسینم چه کم است پسرِ با ادبم از چه چنین عریانی بر دل سوخته مادرت این کهنه غم است دست بر موی تو خورد و جگرم ریخت بهم پیکرت پیش دو‌چشمان ترم ریخت بهم .
. بیـرون نرود از آستانـت مایوس با قلب شکستـه آنکه آمد پابوس تو قبله ی حاجاتی و من جز حرمت حاجت نبرم به هیچ کس، شمس شموس .
. ایام مانده ام مثل کجا می شود ایران بی تو یا چه ویران کده ای بود خراسان بی تو مردم ما به کسی غیر تو حاجت نبرند نزد این طایفه هیچ اند کریمان بی تو در حرم لذت مهمان شدنت را دیدیم چه غریب است رضا، معنی احسان بی تو حرف دیروزم و امروزم و فردای من است کاش هرگز نرسد عمر به پایان بی تو ما رضا جان، همه از نام تو جان می گیریم مُردگانیم همه حضرت سلطان بی تو رعیت راضیِ از نوکری سلطانیم حرفی از خویش ندارند غلامان بی تو آمدی و حرمت جان به مسلمانی داد شیعه کی می شده این قوم به قرآن بی تو؟ به خداوند و رسولش قسم ای قبله ی عشق هیچ کس پیش خدا نیست مسلمان بی تو باغ فردوس به چشمان حرم دیده ی ما هست چون پنجره ای رو به بیابان بی تو مثل سلمانی عاشق به تو ایمان دارم نگذرد برزخم ای کاش که یک آن بی تو ✍ .