eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6.1هزار دنبال‌کننده
270 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. (عج) بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده بیا که دیده عالم دگر ندارد تاب ز فرط گریه برای تو بی گوهر مانده الا که یوسف حسنی ز اوج هجرانت هزار حضرت یعقوب بی پسر مانده بیا که رنگ خزان دارد آرزو هامان بیا که باغ امید تو بی ثمر مانده جواب طعنه زنان را دهم به این جمله که یار و صاحب من در ره سفر مانده دل شکسته ی من هستی من زار است تمام هستی من بر سر گذر مانده شفا دهنده به زخم دل شکسته تویی بیا که ناله ی زهرا به پشت در مانده مجتبی صمدی شهاب✍ ____________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ✍ از بار معصیت کمرم خم شده حسین رزق مدامم ازهمه سوکم شده حسین بنشسته ام زبسکه به خوان هوای نفس سهم دلم ز خوان فلک غم شده حسین پیدا بود که قدر من از روسیاهی ام در بین کاروان غمت،گم شده حسین جایی نمانده در دلم از شوق بندگی حالم عجین غصه و ماتم شده حسین با گریه های روز و شب ازبهربخت خویش اشک روان زدیده چو زمزم شده حسین کاری نموده بامن درمانده کرده هام آگه ز شرم روی من عالم شده حسین با آنکه روسیاهم و زخمی ز تیغ نفس شادم که روضه های تومرهم شده حسین چشمم اگر چه قابل و لایق به گریه نیست اما به یاد داغ تو پرنم شده حسین تنها نه من که گریه کنان عزای تو نوح وکلیم وعیسی وخاتم شده حسین خورشید روز،تیره ومهتاب شب خموش از داغ زخمهای چوانجم شده حسین درهم بخر،گر چه بدم،خوبها زیاد آقا قسم به آن تن درهم شده حسین ....................... . دست خالی رد مگردانی گدای خانه را بی نصیب ازخود نسازی سائل کاشانه را من همان لب تشنه جام مناجات توام کی نصیب بنده میسازی می پیمانه را هرکه آمدسوی توسرمست وسرخوش میشود روزی منهم کن ای ساقی تب میخانه را جان دهم گر رحمت خود را دریغ از من کنی بارالها کی نصیبم میکنی آن رحمت جانانه را؟ من ز هر کس دل بریدم تا رسیدم محضرت آشنایم کن ز الطاف خود این بیگانه را میشود آواره آن کس که تو را نشناخته واله و شیدای خود کن بنده ی دیوانه را گرد شمع محفلت گرم مطافم، سوختم غیر خاکستر نمانده حاصل پروانه را مرغ روحم شوق پروازهوایت کرده است بی تو گم کرده نشان بام و راه لانه را ......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. با سینه زنی عرض ارادت میکنم ✍ مگر به جز تو؛ تمنای دیگری هم هست ؟ مگر به سینه؛ تقاضای دیگری هم هست ؟ برای در زدن این گدا به خانه‌ی تو به غیر سینه، مگر جای دیگری هم هست؟ ز مدحت ای همه جان خسته کی شوم ؟آیا به دلنوازیت آوای دیگری هم هست؟ به غیر صحن و سرا و ورودیِ حرمت مگر که جنت الاعلای دیگری هم هست؟ برای من که دمادم دمت مرا جان داد مگر به جز تو مسیحای دیگری هم هست؟ به بارگاه تو نوکر زیاد هست ولی برای من مگر آقای دیگری هم هست برای روضه اگر تنگمان شود دنیا هزار شکر که دنیای دیگری هم هست به خون سرخ نوشتند نامه یارانت به غیر خون مگر امضای دیگری هم هست؟ در آن شلوغی گودال ، مادرت می‌گفت نزن مگر به تنش جای دیگری هم هست ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. کیست کاشفته ی آن یوسف زهرا نشود رخ او بنگرد و مست تماشا نشود کیست آید به طلب بر سر بازار رُخش به خریدش نرود ، غرق تمنا نشود شود آیا که رسد یوسف زیبای جهان دل دیوانه اسیرش چو زلیخا نشود بوی پیراهن او چون که به کنعان برسد کیست یعقوب صفت دیده ی بینا نشود او که خورشید به پیش رخ او چون شمع است در برش ماه چرا تیره و رسوا نشود دلبرم پرده چو از چهره ی خود برگیرد شود آیا که دلی عاشق و شیدا نشود کیست آید به طواف گل زهرایی ما همچو مجنون ز پی اش راهی صحرا نشود به شب و موسم میلاد گرامی پدرش کیست آید به گدایی ، گره اش وا نشود بارها گفته ام و بار دگر می گویم کیست کاشفته ی آن یوسف زهرا نشود ✍ .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ماه مبارک رمضان و روضه‌یِ حضرت علی علیه السلام بویِ رحمت می‌رسد از قبله‌گاه‌ داده حق مخلوقِ مجرم را پناه ماهِ غفران است ماهِ بندگی ماهِ توبه ماهِ ندبه ماهِ آه واٰ شده درهایِ لطف و مغفرت بر رویِ این عبدِ زار و روسیاه‌ روسیاه و خاطی‌اَم امّا ببخش یارب این درمانده را بر حقِّ شاه حقِّ شاهِ لوُکَشَف سردارِ بدر حقِّ قدرِ لیلةُالقدرَت اِلٰه حقِّ حیدر روحِ قرآنِ مبین حقِّ آهی که شنیده گوشِ چاه حقِّ آن روزی که دستش بسته بود کوثرش شد روبه‌رو با یک سپاه حقِّ آن یاسی که شد رنگش کبود غسل شد با گریه زیرِ نورِ ماه حقِّ مولا حقِّ زهرا حقِّ شب‌ حقِّ زینب حقِّ تب در قتلگاه حقِّ اربابِ غریبم اِی خدا در جوارِ خود بده بر من پناه   ✍ .
. آخرِ ماه مبارکِ رمضان و روضه‌یِ امام حسین علیه السلام دلِ من مزرعه‌ای بود که آفت زده است ریشه‌یِ دینِ مرا کِبر و حسادت زده است دو سه باری که به لب نغمه‌یِ یارب آمد حمله‌ای کرد ریا مزرعه غارت زده است نَفَسم خواست کمی خرجِ مناجات شود هَوَسم شد خَفَقان خطِّ سعادت زده است من کجا بندگیِ ناب کجا؟! امّا خُب..... بنده‌ات سجده‌به‌سجده سر به تربت زده است رمضان رفت ولی دستِ گدا خالی ماند بی‌سبب نیست به سر شورِ زیارت زده است اگر از بنده‌یِ آلوده گذشتی فَبِهاٰ ... نَگُذشتی سخن از خیمه‌یِ غارت زده است قمرِ نیزه ببین مویِ سری روضه شده آتش و هلهله‌ها صورِ قیامت زده است آخرِ روضه نگو اوّلِ روضه گودال آخرَش چوب به دندانِ ثنایت زده است تازه شد زخمِ لبِ قاریِ قرآنِ حرم بی‌حیا بر لبِ کعبه چوبِ تهمت زده است عمّه‌جان ندبه بخوان تا کمی آرام شوی آتشِ کینِ سقیفهَ‌ست به باغَت زده است 📃۱۴۰۲/۱/۲۸ .
. السلام علیکِ یا ام‌الائمه و النُجَباء ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غافلان آیه‌ی تطهیر خدا را نزنید شعله‌ی کینه به کاشانه مولا نزنید حامل وحی بر این خانه ادب‌ها می‌کرد به در خانه ام‌النجبا پا نزنید شرمتان کو؟ ز رسول مدنی ای مردم شعله بر خانه آن عصمت کبرا نزنید این که بر گردن او حلقه زده دست طناب فاتح بدر بود همسر او را نزنید دینتان کو؟ چه شد انسانیت و مردی‌تان؟ سیلی کینه به انسیه‌ی حورا نزنید چل نفر یک طرف و یک طرف آن منصوره ضربه بر بازوی صدیقه‌ی عذرا نزنید تازیانه، لگد و سیلی و آن ضرب غلاف دل ندارید مگر؟ این قدر او را نزنید ✍ .
. آقا چه میشود به غلامت  کرم کنی با گوشه ی نگاه  دلش را  حرم کنی از بس که با گنه دلتان را شکسته ام لایق نیم  نگه  به دل  مضطرم  کنی یک گوشه ی نگاه تو دل را جلا دهد دل میدهم تو را که شما گوهرم کنی آقا   مدال  نوکریت  را  ز  من   نگیر من سینه میزنم که تو عاشقترم کنی ازکاروان عشق تو جامانده ام حسین آیا  شود  مرا   تو  مقیم  حرم   کنی؟ یک جرعه ای  بده تو ز صهبای کربلا تا مست آن  شراب و مِیِ  کوثرم کنی ✍ .
. مُحرمم حاجی ام وکعبهٔ من این حرم است سائل خانهٔ سلطان همه جا محترم است خادمان بر منِ آلوده بفرما زده اند پرده پوشی همه جا شیوهٔ اهل کرم است دست روی سرمان می کشی آقا تک تک شاهد گفته ام این اشک دو چشم ترم است از در صحن رسیدم به ورودی ضریح حس نمودم نظر مرحمتت دم به دم است دیدم ایوان تو و یاد نجف افتادم زائر قبر تو با صحن علی هم قدم است پای گلدستهٔ تو ناله زدم آه حسن پسر ارشد زهرا که بدون حرم است هر زمین خورده بداند که فقط چاره درد صحبت از چادر خاکی شده وقت قسم است همه دلشوره من ماه محرم باشد به دعای تو سر شانهٔ نوکر علم است کسی از عرش زند ناله بنی پسرم دیده بر راه همه فاطمه با قد خم است بوریا را به روی دامن خود باز کند بعد با گریه زند ناله حسینم چه کم است پسرِ با ادبم از چه چنین عریانی بر دل سوخته مادرت این کهنه غم است دست بر موی تو خورد و جگرم ریخت بهم پیکرت پیش دو‌چشمان ترم ریخت بهم .
. به شوق وصل شما راهی بیابانم چه می شود سفر اربعین نمی دانم!! تمام راه نجف تا به کربلا با خویش حدیث وصل تو را هر عمود می خوانم نسیم صبح مشایه لطافتی دارد دعای عهدِ دم صبح و چشم گریانم دلم گرفته بهانه کجاست خیمهٔ تو شود شبی که نمایی به خیمه مهمانم گرفته خواب ز چشمم خیال دیدن تو قسم به موی پریشان تو پریشانم دوباره سورهٔ یوسف دوباره آیهٔ وصل چه عاشقانه شده آیه های قرآنم قسم به زینب و پیراهن ِ در آغوشش گرفته داغ جدایی تو گریبانم زبان گرفته عقیله به گیسوان سپید دلم هوای تو را کرده ای حسین جانم تمام راه ، فقط روضه عطش خواندم بیاد تشنگی ات ای ذبیح عطشانم زچنگ گرگ لباس تو پس گرفتم من حسین غیرتی ام ای شهید عریانم کنار پیکر عریان خجالتم دادند نبود چادرم آنجا تورا بپوشانم به رغم اینهمه قرآن که روی نی خواندی چرا قبول نکردند من مسلمانم امانتی تو را جا گذاشتم در شام بیاد دفن رقیه هنوز حیرانم بدون غسل و کفن بین چادری خاکی تنش به خاک سپردم به دست لرزانم ✍ .
. دلخوش از اینم خداوندا که غفّارُالذُّنوبی من بدم امّا تو پاک و مهربان هستی و خوبی تو فقط از سِرِّ کارم باخبر بودی و هستی هر نفس یک شکر باید گفت ستّارالعیوبی غصّه‌ها در روزگارم جا گرفت امّا ندارم ترس از غم‌هایِ دنیایم تو کَشّاف‌الکُروبی حاجت و دردِدلم را بر زبان جاری نکردم چون یقین دارم تو می‌دانی و عَلّامُ‌الغیوبی آمدم با توبه قلبم پاک سازم تا خودِ تو بیرقِ حقُّ و حقیقت بر سرایِ دل بکوبی ضربه‌هایِ قلبِ من را با ندایت باصفا کن تو صفایِ باطنیِ بطن و سودایِ قلوبی‌‌‌ ای تجلّی‌بخشِ هستی چشمهایم را جَلا دِه تا ببینم من طلوعِ نور را بعد از غروبی .... تلخ که آورده جانِ عاشقان را بر رویِ لب می‌رسد مردِ حقیقت می‌رسد معنایِ خوبی ✍ .
. السلام علیک یا ابوتراب ـــــــــــــــــــــــــــــ قسم به نام علی و به روزهای نجف که پر کشیده دلم باز در هوای نجف تمام شعر و غزل‌های من همه مات‌اند به دلنوازی و زیبایی سرای نجف هر آن که دیده و حس کرده می‌کند تایید که هست جنت‌الاعلی خودش گدای نجف همیشه لذت دنیای نوکران بوده نفس کشیدن مستانه در فضای نجف دلم گرفته و داروی من فقط این است که حس کنم سحری عطر با صفای هوای نیمه شب صحن مرتضی دارم.... کسی بلیط ندارد، شبی برای نجف؟! خوشبخت .