eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
247 عکس
157 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. آنان که پی کاسبی رزق حلالند تا روز قیامت دَرِ این خانه وبالند باید که سر سجده به این خاک بمالند - این ها-  همه سرچشمه ی آن آب زلالند ما را که سلوک علی و آل مرام است رزقی بجز از سفره ی ارباب حرام است ذِکرُالله ما می شد این یاد ائمّه این مجلس و این لطف خداداد ائمّه هستیم به یاریّ و در امداد ائمّه در حزن و غم و شادی و میلاد ائمّه این کف زدن و سینه زنی جوهر دین است عَجِّل لِوَلیِّ الفَرَجِ شیعه همین است ای منتظران مقدم موعود مبارک در مجلستان عطر خوش عود مبارک میلاد کرم، لطف و عطا، جود مبارک ازبس که شد این فاطمه مولود مبارک ازدست علی هرچه گدا تاج گرفتند در عرش ملائک همه معراج گرفتند عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست از نسل علیّ و نوه ی حضرت موساست مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست اسفند بپاشید سر آتش ایمان او آمده تا کور کند چشم حسودان رویید زِ لبهای علی اکبری اش گل چیدند ملاک زِ رخ دلبری اش گل از لعل مناجاتیِ پیغمبری اش گل از سمت پدر گل، نسب مادری اش گل به به! چه گلی آمده در خاطر این باغ قنداقه ی گلپوش شده قبله ی عشاق او عبد خدا بود، در این باره سخن گفت " لاحول و لا" خواند و به گهواره سخن گفت پر نور شد آن خانه چو مه پاره سخن گفت با هر دل بیچاره ی آواره سخن گفت: " تنها نه به هر مفلس در بند جوادم حتی به امامان خداوند جوادم" خوب است زِ قنداقه ی او توشه بگیریم از مزرعه ی صورت او خوشه بگیریم فیض حرم صاحب شش گوشه بگیریم روی قدمش سر بگذاریم و بمیریم چون مرگ به روی قدمش عین حیات است او منبع جود است و دَلیلُ البرکات است وَاللهِ بنی فاطمه سرمایه ی دینند هم سایه حقّند وَ هم سایه نشینند فردوس خدایند و بهشتند و بریند ما رعیت واینان همه ارباب ترینند این ها سر شاخه رطب کال ندارنند اولاد علی، طفل و کهنسال ندارند او کودک ارباب ولی شیخُ الائمه است دشمن شده از جامِ میِ معرفتش مست خوردند بزرگان همه در بحث به بن بست پیش پسر شاه خراسان شده اند پست در محضر او اوج نشینان همه پستند محکوم به درماندگی و عجز و شکستند در وادی دل وجه خدا کیست بجز او دروازه و مفتاح دعا کیست بجز او ابن الکرم و ابن سخا کیست بجز او ابن علی و ابن رضا کیست بجز او او ابن علی، ابن علی، ابن علی هاست آری نهمین معجزه ی حضرت زهراست او کارگشای گره روز معاد است سرچشمه ی جود است وجواد است وجواداست برسفره ی او رزق خداداد زیاد است از آمدن ابن رضا، فاطمه شاد است ما سایه نشین کرم ابن رضاییم مشتاق طواف حرم ابن رضاییم باید که بسازیم دوباره حرمش را بر عرش رسانیم شکوه علمش را چون لشگری از شمع بسوزیم غمش را در روضه بمیرم غمِ سنّ کمش را مدّاح فلک در غم او زمزمه دارد او ارثیه ی عمر کم از فاطمه دارد علیه السلام .
. یک عمر ناز یار کشیدن به ما رسید تا کوچه ی نگار دویدن به ما رسید از دستِ غِیر نان نچشیدن به ما رسید این فقر را به نقد خریدن به ما رسید عمریست زیرِ دِین تو مشغول ذِّمه ایم ما مستمند کویِ جوادُ الاَئِمه ایم آئینه دارِ نورِ خداوندگارِ عشق طوبای سروقامتِ باغِ دیارِ عشق روشن‌ترین ستاره یِ دنباله دارِ عشق ای سومین محمدِ ایل و تبار عشق امواج را به سینه ی دریا گذاشتی پیغمبرانه پای به دنیا گذاشتی در عمق شب چراغِ به شکلِ قمر تویی خورشیدِ کائناتِ بدونِ سحر تویی آن تحفه ای که داده خدایت خبر تویی پنجاه سال حاصل صبر پدر تویی یوسف ترین مسافر یعقوب ما سلام بانیِ خنده های امامِ رضا سلام از شعله های شمعِ شبت دود می رسد از چشمه های چشم ترت رود می رسد از دخل کسب و کار غمت سود می رسد از سفره های خانه ی تو جود می رسد ظرف گرسنگان جهان در مسیر توست حاتم یکی ز خیل هزاران فقیر توست سائل شدن تفاخر ایل و تبار ماست اصلاً همین گداییِ تو کسب و کار ماست گرد و غبار طوس بر این کوله‌بار ماست ما اهل مشهدیم..،خراسان دیار ماست هرکس که سر به پنجره‌فولاد می زند از هجر کاظمین تو فریاد می زند نقّاره می زنند..،صدای فرشته هاست آن نفخِ صورِ صبح‌ِ قیامت همین صداست پای علیلِ سائل تو در پیِ شفاست باب الجواد؛بابِ مُرادِ دلِ گداست یک‌ گوشه‌چشم از نظرت را به من ببخش اذن زیارت پدرت را به من ببخش تا بی‌گُدار پا به رکاب بلا زدم در منجلاب معصیتم دست و پا زدم هرگاه عمه جانِ شما را صدا زدم انگار پشتِ پا به همه غصه ها زدم آقا!اگر به عشق تو گرمِ تلاطمیم تحت دعای حضرت معصومه ی قمیم شکرخدا که بال زدم در دیار تو جبریل می شوم برسم تا مزار تو تمّارگونه سر بگذارم به دار تو ایل و تبار من به فدای تبار تو گاهی شهید خواهر و گاهی برادریم بیمارهای نذریِ موسی بن جعفریم آقا!مرا ز جمع فقیران خود مران من را همان گدای قدیمی خود بدان گرد گناه را بده از شانه ام تکان تو روضه خوان فاطمه ای..،روضه ای بخوان خیلی به حال میخ کج در گریستی آنقدر پای پهلوی مادر گریستی! بگذار ابتدای بهاران بخوانمت بر دشت خشک،لذت باران بخوانمت گر قصد کرده ام که به جان،جان بخوانمت باید علیِ اکبرِ سلطان بخوانمت صحن شریفِ طوس همان کربلای ماست پائینِ پای مضجعِ بابات جای ماست شکرخدا پدر به غمت آشنا نشد خیره به طرز رفتنت از خیمه ها نشد سر نیزه ای به روی تن‌ت جا به جا نشد حلق ات به زورِ لُجّه ی خون بی صدا نشد هِی سعی می کند بشود جمع پیکرش آه از دل حسین سر نعشِ اکبرش ۱۴۰۲ .
. مبارک ترین مولود گل رسد از باغ رضا عاشقان عشق کند مدح و ثنا عاشقان خیز دلا چون که مراد آمده گوهر دُردانه جواد آمده شمس و قمر روی دلارای او چشم جهان محوِ تماشای او این نُهمین نور اَباجعفر است جلوه ی روشنگری از کوثر است خنده کند مادر او خیزران نور بگیرند ازو اختران بر دل دلداده مراد آمده خیز که میلاد جواد آمده این که نگاهش همه مهر است و ماه صبح سپید است و بُوَد دل گواه نور نُهم راحت جان علی ست یوسفِ زیبا رخ هشتم ولی ست ماه دل انگیزِ رخ این پسر شد دَهم ماه رجب جلوه گر این که درخشید چنین بر زمین هست وجودش همه نور آفرین این که چو خورشید به دل پا نهاد هست امید دل عالَم جواد روشنی عشق به هر چشمه سار آیت حق ، حجّت پروردگار نام محمّد ، لقب اش هم تقی جلوه ی تقوا ، نَسَب اش هم تقی سیره ی او ، سیره ی اجداد خویش نور برآورده ز میلاد خویش تربت آن آینه در کاظمین بوی نجف دارد و بوی حسین عشق نگه داشته گر حرمت اش عطر جنان می وزد از تربت اش هست یکی در نظر عالَمِیْن با نجف و کرب و بلا ، کاظمین ** «یاسر»✍ .
. السلام علیک یا ابوالائمه یا علی بن ابوطالب علیهماالسلام کعبه نورانی شده از مقدم نور الهدی' رونمایی شد درون کعبه دُرّ هل أتی' آمده در خانه ی خود گوئیا شخص خدا از دری که نیست مخصوص کسی جز مرتضی قبله گاه مسلمین جوری ترک برداشته گوئیا جز درب اصلی درب دیگر داشته مادر خورشید بود و وضع حملی باشرف کعبه بود و آفتاب ِگوهری بین صدف بود مالامال از حور وملائک صف به صف آسیه در یک طرف،حوّا ومریم یک طرف در تن بی جان کعبه گوئیا روحی دمید سنگ سرخ کعبه از نور علی شد روسپید باز شد قرآن ناطق روی دست فاطمه شد فروزان از درون کعبه نوری قائمه باز شد بر جلوه ی رب درب چشمان همه روی لب های ملائک یاعلی شد زمزمه نور بالا رفت و شد عرش معلّی' منجلی خورد بت ها بر زمین از شوکت اوّل ولی آمده شاه قوی شوکت ،عِماد الاصفیا معدن الاسرار خلقت، پیشوای انبیا آیة العظمی' امیرالمؤمنین،شیر خدا باب شهر علم احمد، شهسوار لافتی' خوانده او را در اُحُد روح الامین با این شعار لافتی' الّا علی لاسیف الا ذوالفقار اوست شمشیر خدا، کرّار وقت کارزار تیغ ابرویش کند هر لشکری را تار ومار گر گذارد پا میان معرکه با ذوالفقار می شود ذکر لبان دشمنانش الفرار اوست قتّال العرب،یک شیر از نسل اسد حرز روی بازویش بوده ست(یا زهرا مدد) روی چون ماهش شده بر شیعیان بدرالدُّجی' جای پایش شد صراط المستقیم ِ اولیا او لسان الله ِمعراج است گویا که خدا با صدای او تکلّم می کند با مصطفی' شد شب معراج ِاحمد،(یاعلی) حُسن ختام پس شده از این سبب روی لب ما مستدام هر که در دنیا غلام اوست آقا می شود قطره آید سوی او یک روزه دریا می شود مدح او با این زبان اَلکَن آیا می شود؟! زیر بار مدحت او هر قلم تا می شود درک یک خط مدح او بالاتر از ادراک ماست در جهان حیدر شناس واقعی ذات خداست نِقمَةُ الله عَلَی الفُجّار یعنی مرتضی نعمتُ الله عَلَی الابرار یعنی مرتضی در حقیقت قبله ی سیّار یعنی مرتضی جانشین احمد مختار یعنی مرتضی پیرو ِ(مَن کُنتُ مولا) در غدیر مصطفی می شود تنها علی یار و وزیر مصطفی طبق قرآن بعد احمد می شود صاحب مقام کوریِّ آل سقیفه می شود اول امام می شود لایق برای منبر شاه اَنام بی ولای او نفس گردد به هر سینه حرام هر عمل بی حبّ حیدر باطل اندر باطل است دین فقط با بغض اعدای غدیرش کامل است مرهم درد دل شیعه ست درمان نجف شد مراد ما طواف صحن و ایوان نجف کی دوباره می شود این دیده مهمان نجف این سر وجان ،هرچه دارم من به قربان نجف کاش من خاکی برای سنگ ایوانش شوم تا ابد پابوس زواّر گلستانش شوم علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ .
. کن مسیحایی دمت را و بخوان مدح علی کن دلت غرق تولّا و بخوان مدح علی دل ببر تا عرش اعلا و بخوان مدح علی نغمه خوان شو مثل زهرا و بخوان مدح علی پس وضو گیر و تمنّا کن ز مدحش آبرو مصطفی' هرگز نبرده نام او را بی وضو کیست حیدر؟ وارث علم نبیین، بوتراب از جبین انور او ، وام دارد آفتاب اذن می گیرد به وقت بارش از او هر سحاب می چکد در جنّت از رضوان ِ روی او گلاب نفحه ی عرش معلّی' ،عطر خوش بویش شده روشنایی بخش جنّت،روی نیکویش شده کیست حیدر؟ قَیّم ِ دین،زوج زهرای بتول خوانده صاحب اختیارش بر همه عالم،رسول بی ولای مرتضی ،ایمان نمی گردد حصول می شود با بغض اعدایش فقط طاعت قبول بغض اعدای علی حِصن حَصین شیعه است طرّه ی گیسوی او حبل المتین شیعه است کیست حیدر؟قابِضُ الارواح،رکن الاولیا جامعُ الاحکام ِ قرآن،پیشوای انبیا هاشمیُّ الْأُمِّ وَ الْأَب ،حاکم روز جزا حجةالله عَلَی الابرار بعد المصطفی' طبق دستور خدا در محشر روز غدیر اوست بعد از مصطفی' بر شیعیان نعم الامیر کیست حیدر؟ باب ِ حِطَّه،باب اصلی نجات می شود با مدحت او پاک ،کلّ سیّئات می رود بالا فقط با حبّ او صوم وصلات معرفت بر آل او طبق روایت شد صراط این کلام برحق مولا امام صادق است رهرو راه خدا،بر آل حیدر عاشق است کیست حیدر؟ فاتح خیبر،شه دُلدُل سوار بی رقیب ِ غزوه ها، کرّار وقت کارزار آمده در شأن او از جانب پروردگار لافَتی'، الّا علی لاسَیف الّا ذوالفقار او بدون تیغ هم ،پیروز میدان می شود یک رجز گوید میان رزم،طوفان می شود کیست حیدر ؟ساقی کوثر، ابوالریحانتِین نسل پاک او شده بر اهل عالم نور عین اوست تنها لایق بابایی مولا حسین شدحسین ومجتبایش مقتدای عالمین منصب والای ما شد نوکر آل علی کلب درب آستان قنبر آل علی کیست حیدر؟ نور حق،ممسوس فی ذات اِله سید الاَورَع، کَلیم الشمس،بر عالم پناه با فقط یک بار ذکرش ذوب می گردد گناه عمر آن کس که ندارد مِهر حیدر شد تباه آن نفس که بی علی باشد نباشد بهتر است هر دم و هر بازدم تنها به عشق حیدر است کیست حیدر ؟پیشوای مؤمنان روی زمین ثروتی در دولت آن سه خلیفه ی لعین دوّمی اقرار کرده :می شده نابود دین گر نبوده بین ما حیدر امیرالمؤمنين** بعد احمد،مرتضی' اسلام را پاینده کرد حق پرستی را به قلب هر بشر زیبنده کرد کیست حیدر؟ حامی پیغمبران، یار رسول چون خدیجه شد هوادار و مددکار رسول کوری آن دو فراری ، آن دو سربار رسول بوده در هر غزوه ای حیدر، علمدار رسول چون علم در دست حیدر بوده در هر کارزار لشکر اسلام برده جنگ را با اقتدار کیست حیدر؟تا شهادت بی قرار فاطمه بوده سی سال او حزین و روضه دار فاطمه اشک هایش روز وشب بوده نثار فاطمه نیمه شب ها روضه خوان پیش مزار فاطمه غسل نیمه شب نرفته لحظه ای از خاطرش مانده او یاد کبودی های روی پیکرش کیست حیدر؟ کشته ی محراب مسجد از جفا رأس او بشکافته از تیغ اشقا الاشقیا گشته از خون سرش، موی سپید او حنا آخرش راحت شده از غُصّه ی خیرالنساء نیمه شب پایان رسیده هجر زهرای بتول رفته با رأس شکسته پیش بضعه ی رسول **براساس روایت : لَولا علی علیه السلام لهَلَک عمر » از زبان دومی ملعون  (شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید ‌،ج۱ ،ص ۱۸و کلی منابع دیگر) علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍ .
. رباعیات مدح ع صحبت ز مدح حیدر کرار میکنم وقتی سخن ز وصف علمدار میکنم وقتیکه یادی از غم تنهائیش کنم لعنت به دشمنش به دو صد بار میکنم از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم الحق که برازنده او آقائي است از عشق علی کار دلم شیدائى است جان دادن در حریم قدسی علی آمال دلم بوده ولی رویائی است حب علی و آل محمد شعار ماست ما شیعه ایم و عشق علی اعتبار ماست فخر این بود که خادم دربار حیدریم عنوان نوکری درش افتخار ماست شادم که به دل مهر علی را دارم از باده ی پیمانه ی او هشیارم تا آخر عمر این کلامم باشد از دشمن مرتضی علی بیزارم ما درس ز مکتب علی می خوانیم ما رمز سعادت از علی می دانیم چون فاطمه آن شهیده مکتب عشق ما پای ولایت فقیه می مانیم.... از وصف کمالات علی می خوانم تا روز ابد به پای او می مانم این فخر مرا در دو جهان بس باشد خود را چو یکی ز نوکرانش دانم اوصاف علی به هر زبان جاری نیست جز ماه رخش ماه شب تاری نیست غیر از نبی و علی و آلش، سوگند در هیچ کجا یار و مدد کاری نیست شادم که مرا گدای حیدر خوانند لب تشنه پیمانه کوثر خوانند از هر دو جهان مرا همین بس باشد ما را به سرای او چو نوکر خوانند با حب علی منصب شاهی دارم در ظلمت شب مشعل راهی دارم دانم ز ولای او خدا می بخشد هر آنچه گناه و اشتباهی دارم بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بی حب تو از صراط،کس رد نشود هرکس که حلال زاده آمد به جهان در حب تو یا علی مردد نشود .
. 'مدح علی علیه السلام خوشا آنانکه بر سر سایبان از پرچمی دارند به گرمای بیابان هم بهشت خرمی دارند کسانی که به دنبال خدای خویش میگردند مگر غیر از تماشای علی دیگر غمی دارند خوشا آنانکه باور کرده اند رزق از نجف آید و بر این باور خود اعتقاد محکمی دارند علی گویان نمی جویند امواج تعلق را از این دریای دنیا بهره به قدر نمی دارند درِ این خانه چه از دور یا نزدیک فرقی نیست همیشه یک اویسی یا همیشه میثمی دارند همین ساعت که ما در حسرت یه بوسه میسوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند ✍ .
. مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن زمین که سلام خدا به آن طرف است به دُّرِ نام علی ، تر دهان هر صدف است سر دو راهی ایمان و کفر ، درمانده کسی که بین غدیر و سقیفه بی طرف است کسی که هست علی دوست مادرش پاک است کسی که حب علی را نداشت ناخلف است طلاق دادن دنیاست شرط وصل علی کسی رسیده به جانان خود که جان به کف است هزار حاجت من مستجاب اگر گردد هزار مرتبه هر بار حاجتم نجف است تمام لذت دنیا "فمن یمت یرنی" است مرا ز عمر فقط دیدن علی هدف است ✍ .
. گیتی گِله کرد و عدل را طالب شد خورشید دمید و نور حق غالب شد آمیخـته بـزم عرشیان با صلـوات میـلاد علی ابن ابیطالب«ع» شد ✍ .
. شرحی برای عشق ندیدیم جز علی از هرچه هست و نیست بریدیم جز علی گشتیم ذره ذره به دنبال معرفت بر هیچ چشمه ای نرسیدیم جز علی دنبال راه مستقیم خداوند تا ابد خطی به هر چه راه کشیدیم جز علی شکر خدا که در همه ی عمر، سربلند بودیم و ناز کس، نخریدیم جز علی تاریخ، با نبی خدا را ورق زدیم مدحی از آن لبش نشنیدیم جز علی در روشنای صبح غدیرش تمام عمر از نام هر خلیفه رمیدیم جز علی ✍ .
. از روز ازل به عرش نامش شده حک برداشت ز شوق دیدنش کعبه ترک در باره ی نطـفه اش تفحص بکند هرکس به ولایت علی دارد شک .
. از نـام خداسـت نـام زیبـای علی مانده است جهـان بـرای معنای علی بـا اعظم الاسما در خیبـر را کند یعنی کـه علی بود بـه لبهـای علی .
. کلید آسمان ها و زمین در دست های توست که جبرائیل با آن جایگاهش خاک پای توست شب معراج پیغمبر همین که گرم صحبت شد تعجب‌کرد از این که‌صدای حق صدای توست تو را صفحه به صفحه خط به خط هر روز میخوانند تمام قصه ی تاریخ شرح ماجرای توست کسی سر از مقام شامخ تو در نیاورده که از روز ولادت خانه ی کعبه حرای توست تمام چشمه ها و سلسبیل و زمزم و تسنیم فلک لب تشنه ی یک قطره از آب بقای توست تو اینجا نان جو خوردی و آدم نان گندم را یقینا گندم ممنوعه ی جنت برای توست و گویم جنتُ الْاعلی که دارد آن همه زینت تمامش جلوه ای از تابش ایوانْ طلای توست خدایی که ز انوارش دو عالم میشود معنا خودش دلداده و دلبسته ی صحن و سرای توست نه تنها آسمان ها و زمین بلکه قیامت هم کلید دوزخ و جنت به دنبال رضای توست تو خود مشکل گشای عالم و مِفتاح الابوابی ولی لبخند زهرایت دوای دردهای توست تویی والا تویی والی تویی اعلا تویی عالی و این بس در مقامِ تو زهرا مقتدای توست چه جان میثم و بوذر چه جان قنبر و سلمان که جان انبیا از اول خلقت فدای توست تن بیمار ایوب و دو چشم کور یعقوب و دل مجروح یوسف ها به امید شفای توست دوعالم ریزه خوارِ سفره احسان تو هستند چرا چون روزی کل خلایق از عطای توست شدیم مجنون لیلی و ولی لیلی نمی داند که دل مجنون ناز یک نگاه با صفای توست نگاه ما به دستان تو بوده از همان اول شفای درد بی درمانمان، خاک عبای توست نفس در سینه خواهد ماند با دیدار ایوانت و راه دیدن صحنت فقط در یک دعای توست تصدق کن بر این بیچاره های زار و آواره دعای ما فقیران مستجاب از ربنای توست شب عیدی هوای صحن و ایوان نجف داریم برات ما به دستان شهید کربلای توست به شوق گوشه ی چشمی نشستیم و غزل گفتیم ما به دست مرتضای توست جمعی از شاعرین جواز نوکری ✍ .
. علیه السلام نوکرِ حضرتیِ شاهم و مهمان نجف راهم افتاده دوباره به خیابان نجف خم ابروی علی دیدم و اشهد گفتم شدم از روز ازل عبد و مسلمان نجف نجف از یمن علی قدر و بهایی دارد بهتر از باغ جنان است بیابان نجف با تعاریف زیادی که شنیدم ز بهشت شک ندارم که شبیه است به ایوان نجف می رود دل به همان جا که تعلق دارد به دیار ملکوتِ مه تابان نجف بهر خدمت به علی هر ملکی صف بسته تا شود خادم و جاروکش و دربان نجف قصه ی عشق من و ساقی کوثر بوده ثبت، از روز ازل در دل دیوان نجف ذکر یا فاطمه دل می برد از حضرت عشق می روم از حرمش تا به شبستان نجف شاعر و سائل و درمانده ندارد فرقی به همه می دهد از لولو و مرجان نجف با هزاران غم و امید ز راه آمده ام مورم و در پی الطاف سلیمان نجف یاعلی بر در تو مثل فقیر آمده ایم نان و خرما بده بر دست یتیمان نجف مادرم در شب میلاد شما نذری داد که بمانم همه عمر به دامان نجف جان ناقابل من نیز حلالت آقا ثبت کن نام مرا جزء شهیدان نجف ✍ .
. کفر است از امیر دو عالم جدا شدن یارب روا مدار چنین بی حیا شدن ما از ازل گدای در خانه‌اش شدیم عشق است در جوار علی بی نوا شدن دست خدا و چشم خدا مرتضی علی‌ست یعنی سزاست شیر خدا را خدا شدن شاهِ جهان شده که به عالم نشان دهد دنیا فراهم است برای گدا شدن مردانگی و معرفت از او بها گرفت شایسته ی علی‌ست شَهِ لافتی شدن شب های قدر ذکر لب ما فقط علی‌ست یک یاعلی بس است به حاجت روا شدن شرط ادب وفای به عهد است تا ابد دور از رفاقت است بر او بی وفا شدن در کشتی جهان که اسیر بلا شده است در شأن مرتضی است فقط ناخدا شدن ما خاکیان فانی و او هم ابوتراب عشق است در مسیر علی خاکِ پا شدن ماه مبارک است، خوشا با ملائکه مشغول ذکر یا علی و ربنا شدن سعی صفا و مروه چنین است، از نجف هرسال راهی سفر کربلا شدن از خوشه‌های تاک ضریح مطهرش یک بوسه است فاصله تا مبتلا شدن بی شک اذان به نام علی با صفا شده قطعا علیست لایقِ مدح و ثنا شدن تنها دلیل محکم معراج احمد است با رتبه‌ی خدای علی آشنا شدن حُبِّ ولایتش فقط باب رحمت است یعنی علیست شرط پسند و سوا شدن شیرِ خدا چو هم سخن اژدها شده موسی کجا و هم سخن اژدها شدن تفسیر لافتی نبُوَد غیر یاعلی چون نیست کار هر بشری مرتضی شدن حتی اگر تمام جهان دشمنش شوند نامردی است لحظه‌ای از او جدا شدن ما را خدا برای همین آفریده است تنها برای حضرت حیدر فدا شدن در روز حشر خاصیت ذکر یا علیست مُهر جواز نوکری شیعه‌ها شدن ✍ .
. باز هم دل سر پریدن داشت شوق تا آسمان رسیدن داشت به هوای وصال حضرت دوست میل با پای سر دویدن داشت دلبری برگزیده ام که صداش شب معراج هم شنیدن داشت چون خدا با علی نمایان شد شوق احمد چقدر دیدن داشت کعبه هم لحظه ی وصال علی هوس پیرهن دریدن داشت قیمت عشق او فقط جان بود فاطمه جرات خریدن داشت نام مولا بروی لب برده دل اگر فرصت تپیدن داشت «نقطه ی تحت با بسم الله اشهد انک ولی الله» 🌹 اولین جانشین پیغمبر حضرت عشق ، ساقی کوثر انبیا دست بر قلم هستند تا که او هست بر سر منبر هست ازچاکران مکتب او پهلوانی چو مالک اشتر چکسی غیر فاتح احزاب یکتنه رفته تا دل لشکر لرزه انداخته به بتکده ها رجز نعره ی انا الحیدر یا دو نیمه شده تن ابطال یا سر افتاده از روی پیکر زیر پاهای او تن مرحب روی دستان او در خیبر «نقطه ی تحت با بسم الله اشهد انک ولی الله» 🌹 بر لبم غیر نام مولا نیست به دلم جز علی تمنا نیست تو به دادش رسیده ای گرنه گذر از نیل کار موسی نیست معجزاتیست در نگاه شما که یقین در دم مسیحا نیست علی اصغر تو ثابت کرد مرد بودن به قد و بالا نیست صبح تا شب علی علی گویم هیچ نامی چنین دلارا نیست بی ولای شما و اولادت در جنت برویمان وا نیست باید از تو خدا بیان بکند از تو‌گفتن برای ماها نیست «نقطه ی تحت با بسم الله اشهد انک ولی الله» 🌹 چون کبوتر در آسمان نجف می پرم سمت آستان نجف سر سپردیم به وصال علی دل سپردیم با اذان نجف در امانیم از آتش دوزخ چونکه هستیم در امان نجف ما که هستیم؟زائران علی ما که بودیم؟سائلان نجف رزقمان داده شد به دست خودش نانمان بند شد به نان نجف نام مولاست بر لب زهرا نام زهراست بر زبان نجف منم و حضرت اباالایتام منم و شوق بی کران نجف «نقطه ی تحت با بسم الله اشهد انک ولی الله» 🌹 دل صفا دارد از صفای علی هم جلا دارد از جلای علی می کشانم کشان کشان خود را تا بیفتم به دست و پای علی کعبه شد قبله ی جهان ، زیرا شد محل برو بیای علی بندگی می کنم برای خدا نوکری می کنم برای علی هم رضای علی رضای خداست هم رضای خدا رضای علی جان و مال و تبار و اولادم همگی نذر بچه های علی می چکد آیه آیه نور خدا چون تکانده شود عبای علی «نقطه ی تحت با بسم الله اشهد انک ولی الله» 🌹 این علی هست و چشم‌گریانش دست ارض و سما به دامانش نرسد تا ابد بنی بشری به غبار قدوم سلمانش بخدا که تمام مخلوقات همه هستند تحت فرمانش هست معنای لفظ انفسنا که نبی جسم و مرتضی جانش معنی واژه های کن فیکون هست تفسیر چشم غرانش در خیبر جدا نمیشد اگر قلعه را کنده بود دستانش من غلام کسی شدم که فلک این چنین میشود ثنا خوانش «نقطه ی تحت با بسم الله اشهد انک ولی الله» .
. هر چند که از علی سرودن سخت است هر کس که علی گفت خیالش تخت است «عالم همه قطره است و دریاست» علی هر دل که دم از علی زَنَد خوشبخت است ✍ .
. مولود کعبه باز امشب گُلبن امید ما گُل می دهد باغ سرسبز دل اهل ولا گُل می دهد گرفضا آکنده ازعطربهشتی می شود گلشن توحید وایمان ووفا گُل می دهد کعبه دیوارش چوغنجه لب به خنده واشود تابه دست بانوی گلها خدا گُل می دهد ازحرم وقتی که می آیدبرون بعدازسه روز مادری شادان به دست مصطفی گُل می دهد ازلب غنچه گلاب وعطرقرآن می چکد مصطفی ازباغ لب برمرتضی گُل می دهد مقدم مولودکعبه تاکه گلباران شود حق زجنّت برملائک درسما گُل می دهد دامن بنت اسدشدکهکشان نورو باز آسمان براوبه رسم رونما گُل می دهد جبرئیل ازآسمان نادعلی دارد به لب گل به دامن دارد وبرماسوا گُل می دهد عرش عطرآگین شود ازنکهت اشک علی چون به محبوبش به محراب دعا گُل می دهد گه به رخساریتیمان می زندگلبوسه ای گه به دست مستمندی بی نوا گُل می دهد ای محبّان گل توحید، ازمهرعلی گلفروش آفرینش برشما گُل می دهد روزبی برگی چه کس جز او به دست دوستان ازبهشت آرزوها و وفا گُل می دهد گُلبنی راپرورش داده به گلزارامید کزبرای حفظ دین درکربلا گُل می دهد گرچه خارم دربهشتش،لیک این باغ امید بر«وفایی»ازوفا،صبح و مسا گُل می دهد ✍ .
. قرار شد که بیایی چراغ دین بشوی به روی چمبر ایمان و دین نگین بشوی شکفتن تو خبر برهمه جهان داده است که دلنوازترین گل به باغ دین شوی خدا تو را به حرم میهمان خود فرمود که محرم حرم رب العالمین بشوی تو لب به خواندن قرآن گشودی و دیدند که آمدی نفس ختم مرسلین بشوی تو آمدی که به راه تجلی اسلام امین ومحرم پیغمبر امین بشوی رسیده ای زجنان تا برای اهل یقین شکوفه بارترین گلشن یقین بشوی سعادتی است برای بشر که چندین سال چنین بیایی ومهمان درزمین بشوی تو آمدی که به باغ شرافت وتوحید نسیم مرحمت رحمت آفرین بشوی کلید باغ بهشت است درکفت اما بناست ساکن کاشانه ای گلین بشوی پس ازپیمبر رحمت ترا خدا می خواست امیر ملک تمامی مسلمین بشوی به قاف منزلت تو نمی رسد جبرئیل خدا اراده نموده که بی قرین بشوی قسم به جلوۀ تقوا که آمدی مولا طلایه دار سحرگاه متقین بشوی اراده کرد خدا تا یدالهش باشی که دست لطف الهی در آستین بشوی «وفایی» از سر اخلاص آرزو دارد شفیع اهل یقین روز واپسین بشوی ✍ .
علیه‌السلام «آرزو» فراتر از عبادات خلایق حد ایمانش نبی بعد از نبی بودند از آدم مسلمانش به منبر خطبه خواندن های او محشرتر از محشر قیامت جلوه‌ای از لحظه‌ی رفتن به میدانش اگر شوق بهشتی هست در ما، بس همین علت که دور حوض کوثر جرعه‌ای باشیم مهمانش دلم با زلف تو در توی او دارد شباهت ها خوشم با اینکه، قلبم بوده از اول پریشانش به قربان علی رفتن فقط در شأن زهرا بود کسی چون من نهایت میشود قربان سلمانش مرا یک آرزو باشد اگر در این جهان این بس که باشم خاک زیر پای سگ‌های نگهبانش فقط کافیست یا حیدر بگویی بین جمعیت به گوشت از تمامی دهان ها میرسد «جان»ش اگر با مدح حیدر میپرد هوش از سرت، حتما بغل کن مادرت را بابت پاکی دامانش به شیرینی دلچسب دهین های نجف سوگند که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش ➖➖➖ ✍ .
. مخمص مدح امیرالمومنین علی علیه السلام عالی جناب عرصه ی جنگ و ظفر علی ست سامان دهنده ی همه ی خیر و شر علی ست در جنگ تن به تن شده صاحب اثر علی ست نور رخش به معرکه ها چون تبر علی ست پیروزی اش برای خدا هم ثمر علی ست نبض تمام معرکه در دست حیدر است دستش ستون عرش خداوند اکبر است او حافظ سلامت جان پیمبر است با اینچنین شجاعت و مردی چه محشر است بهر نبی به معرکه سینه سپر علی ست عالم بدون او همه معلول می شود دنیا بدون او دَرِ سلول می شود خوب و بَدِ زمانه که محلول می شود پس سرنوشتمان همه مجهول می شود تأیین کننده ی بَد و خوب بشر علی ست خيبر هماره محو خروش نگاه اوست دنیا نگاره ای زِ همه جلوه گاه اوست کعبه به اذن صاحب خود در پناه اوست نابودی جهان همه بسته به آه اوست در آسمان سرآمد شمس و قمر علی ست آوای قدسیان همه آوای یا علی پر می کشد دلِ شده آواره تا علی پا تا به سر علی شده سر تا به پا علی پیدا شود مسیر هر آباده با علی چون رهنمای جاده و کوی وگذر علی ست گفتم علی و این دل من بی اراده شد از جسم و جان من غم دنیا ستاده شد بر ما مقام نوکریش تا که داده شد روز جزا عبورِ صراطم چه ساده شد در آن سرا شفیع دو چشمان تر علی ست دریا تمام شوری اش از شور مرتضی ست عقبی مقدس است و چنان طور مرتضی ست صحرا به وسعت دل رنجور مرتضی ست زهرا اسیر جلوه ای از نور مرتضی ست طاها هماره گفته شَه معتبر علی ست ما شیعه ی علی و مسلمان زینبیم در پای درس و مکتب قرآن زینبیم لطف علی بُوَد که سر خان زینبیم مست دم حسین و حسن جان زینبیم تنها برای زینب کبری پدر علی ست او تا همیشه عاشق دلجوی فاطمه ست او بی قرار لطمه ی پهلوی فاطمه ست او زیر دین سینه و بازوی فاطمه ست او بی شکیب سیلی و ابروی فاطمه ست دوم قتیل قصه ی دیوار و در علی ست دستش که بسته شد دل او را محک زدند با تازیانه همسر او را کتک زدند در بین کوچه زخم حسن را نمک زدند شیشه ی عمر فاطمه را هم ترک زدند آنکه زِ داغ فاطمه شد خون جگر علی ست .
. مدح مولانا امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) دنیا به حال آل علی غبطه می خورد بر آن همه کمال علی غبطه می خورد دنیای فانی من و تو ای مرید عشق بر روح بی زوال علی غبطه می خورد یوسف که در جلالت صورت نمونه بود هر لحظه بر جمال علی غبطه می خورد عالم همه فدای نخ شال سبز او حبل المتین به شال علی غبطه می خورد باغ و چمن به جای خودش، در تمام فصل جنّت به سیب کال علی غبطه می خورد تنها نه هر سخنور و راوی و کاتبی حتی نبی، به قال علی:غبطه می خورد عاشق هماره در پی معشوق گفته است بر عشق بی مثال علی غبطه می خورد بالاترین مدال شجاعت از آن اوست مرحب بر این مدال علی غبطه می خورد رنگ سفید و سرخ و طلائی و زرد و سبز بر آن سیاه خال علی غبطه می خورد با اینکه او به مال کمش کرد اکتفا اما جهان به مال علی غبطه می خورد حقش نبود خانه نشینی و بی کسی حقانیت به حال علی غبطه می خورد گرچه که او به شصت و سه سالی بسنده کرد تاریخ ما به سال علی غبطه می خورد .
. آن سروِ صنوبری می آید روزی.. در قامت سروری می آید روزی.. چون وارث مرتضاست، از کعبه بُرون با نغمه ی حیدری می آید روزی.. با تابش نور، یاعلی می گوید شیوا و غیور، یاعلی می گوید از مأذنه ی کعبه وصیّ حیدر.. در وقت ظهور، یاعلی می گوید .
. السلام علیک یا امیرالمؤمنین  تقدیم به مادر سادات خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها و خانم فاطمه بنت اسد علیها سلام علی یا علی یا علی یا علی ... به روی لبم نغمه ی یا علی به سوی خدا می روم با علی علی عشق من جان من روح من همه مذهب و دین و دنیا علی سجود و وجود و قیام و صیام نماز دلم نغمه ی یا علی خدا گفته در مصحف اعظمش تویی نفس و هم جان طه علی به قرآن ناطق قسم یا علی تویی مظهر رَب اعلی علی الا آشنای ره آسمان تویی برتر از آسمان ها علی و آن قاب قوسین لیل عروج به اسرا تویی سِرّ اَدنی علی به غیب و شهود و به اسما قسم تویی برتر از کل اسما علی چو یادت جوانه زند در دلی شود غنچه ی لب شکوفا علی نبی گفته ایمان و دین حب توست همه دین و دنیا و عقبی علی به جنگ احد ، جنگ احزاب و بدر به دشمن زدی بی محابا علی شکستی در از قلعه ی خیبر و شدی یک تنه شیر هیجا علی شدی ناجی جان پیغمبر و خدا لافتی گفت و اِلا علی هر آن کس بمیرد ببیند تو را و مرگم چه دارد تماشا علی الا ای همه هستی فاطمه تویی مذهب و دین زهرا علی مگر می شود مدح و شرح تو گفت همه قطره اند و تو دریا علی شکسته پر و بال مرغ دلم کنم نذر این قلب شیدا علی تو ای یار تنهایی هر غریب شدی از چه بی یار و تنها علی ز پشت در آید صدای کسی که گوید به لب ذکر مولا علی ✍ .
. از غصه و درد سهم او بیشتر است سلطان کمر خمیده ی کارگر است کوه جبروت است ولی پاک و زلال از جنس فرشته هاست نامش «پدر» است .