eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.3هزار دنبال‌کننده
249 عکس
129 ویدیو
28 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای منتقم‌ که جان تو بر لب رسیده است در روضه ها ز دیده ی تو خون چکیده است یک دم خودت برای ظهورت دعا نما بنگر ستم به حدّ نهایت رسیده است بنگر که شیعه منتظرت مانده روز وشب در زیر بار هجر تو قامت خمیده است از بس که غیبتت شده طولانی ای دریغ شیعه ز منکران تو طعنه شنیده است در پشت پرده های گناهان، نگاه من شرمنده شد که ماه رخت را ندیده است آقا بیا به بزم عزای مه حسن ماهی که روح بر تن هیئت دمیده است دستان عمّه زینب خود را رها نمود تا قتلگاه نزد عمویش دویده است او دیده داغ قاسم و صدپاره پیکرش حق می دهم دگر ز جهان، دل بریده است عشق حسین را وسط بغض خارها یاس حسن،به قیمت جانش خریده است دستش سپر شده جلوی تیغ دشمنان با تیر حرمله ،به مرادش رسیده است شد آخرین فدایی راه عموی خود حالا به روی سینه ی او آرمیده است او هم شبیه قاسم ِ گلگون بدن ز بغض در زیر نعل اسب عدو قد کشیده است هر نعل تازه ای که رسیده، به همرهش او را به نقطه نقطه ی میدان کشیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. عمرم گذشت در عطش همجواری ات باشم قرار روز و شب ِبی قراری ات عمریست دیده های زمستانی ام هنوز مانده به شوق دیدن روی بهاری ات از بابت سعادت من یک دعا بس است بین قنوت وسجده ی شب زنده داری ات تا زنده ام برای ظهورت دعا کنم چون بهترین عمل شده چشم انتظاری ات امشب برای ماه حسن گریه می کنیم آقا فدای اشک تو و سوگواری ات شاید که این دوشب به مدینه سفر کنی خاک بقیع گِل شود از اشک جاری ات آمد به قتلگاه گل مجتبی و گفت ای شاه بی کس آمده ام بهر یاری ات تنها میان این همه لشکر چه میکنی شعله به جان من زده هر زخم کاری ات دستم جدا شده به فدای سرت حسین خواهم شوم شریک در این رستگاری ات جان را گرفته ام کف دستم برای تو دار و ندار تو شده ام در نداری ات تیری فقط به سینه ی من لاله کاشته قلبم شکسته از بدن لاله کاری ات شکر خدا که کشته شوم، برده صبر من در زیر تیر و سنگ و سنان، بردباری ات ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. از ابتدا گِل من را خدا مطهر کرد و بعد عشق تو را در دلم مقدر کرد زلال ناب ولایت به جان من نوشاند سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد ز خاک چادر زهرا سرشت قلبم را زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت به عطر سیب حسینی مرا معطر کرد مرا اسیر غزل‌های چشمتان می‌خواست نگاه روشنتان را کمیت‌پرور کرد به من اجازه بده تا که شاعرت باشم دوباره یک سحر جمعه زائرت باشم همیشه می‌وزد از مرقدت نسیم بهشت پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت کنار گنبد و گلدسته‌های تو پیداست شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت عبور می‌کند از صحن آسمانی تو مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت همین که چشم من آقا به چشم تو افتاد شدم اسیر نگاهت، شدم مقیم بهشت دوباره شوق زیارت، دوباره شوق حرم... منم «کبوتر» صحن تو، «یا کریمِ» بهشت کبوتری شده این دل، شده هوایی تو شده‌ست مثل گدایان سامرایی تو بخوان زیارت پر محتوای «جامعه» را بخوان که خوب بفهمم بهای «جامعه» را طنین «اِن ذُکرَ الخیر...» می‌رسد هر دم بخوان و شرح بده آیه آیه «جامعه» را دوباره ذکر لبانم «کلامُکُم نور» است ببار بر دل من روشنای «جامعه» را دلی که مشتری جامعه‌کبیرۀ توست نمی‌خرد همه رنگ و ریای جامعه را بیا بخوان دلم امشب: «وَ فَرَّجَ عَنَّا» بخوان از عمق وجودت خدای جامعه را خدا! کدام خدا؟ او که بردمش از یاد! هم او که می‌شنود ربنای جامعه را هم او که می‌شنود، او که می‌دهد پاسخ دعای خسته‌دلان را، دعای جامعه را قسم دهیم خدا را به نام و یاد علی رها شود دگر از هر بلا، بلاد علی به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما ولایت تو مبانی اعتقادی ما شکوه مکتب شیعه رهین همت توست کلام و فلسفه و فقه اجتهادی ما میان چشم تو آیات فتح را دیدیم به‌پاست با مددت نهضت جهادی ما اگر کم از تو و جود و جلال تو گفتیم حساب کن همه را پای کم‌سوادی ما همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست به لطف این که تو هستی امامِ هادی ما تویی تو هادی اُمَّت، تویی اباالمهدی دعا کن از سفر آید دگر منادی ما کسی که بی گل رویش در این زمستان‌ها گرفته رنگ خزان، روزهای شادی ما کسی که می‌شنود این جهان ندایش را صدای روشن او، عطر آشنایش را بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم بخوان مرا که هوایی سامرا باشم غریب آمده‌ام از ولایت غربت مرا به اسم صدا کن، که آشنا باشم مرا اسیر خودت کن، که این دو روزۀ عمر ز رنگ و بوی تعلق دگر رها باشم بیا به خانۀ دل، این دلی که خانۀ توست بیا که زائر تو... زائر خدا باشم چه می‌شود که شب جمعه زائر صحنت... چه می‌شود سحر جمعه نینوا باشم دو قطره اشک شوم در طواف شش‌گوشه که خاکبوس دو مشهد، دو کربلا باشم خوشا هوای رسیدن خوشا هوای حسین خوشا کسی که رسیده به کربلای حسین ✍ .
. ایامِ امیدبخش و دلخواه رسید خنده به لب بقیة الله رسید در فاصله عید غدیر و قربان میلاد امام هادی از راه رسید ✍ .
🌴دوره ی سوم کلاس مجازی مقتل بر اساس کتاب 🌹 مذبوح فرات 🌹 (کتاب مقتل درسی)فشرده ی بیش از 15 منابع معتبر مقتل توام با عرفان و آیات قران و زیارت عاشوراء 🌹دوستان برای تهیه ی کتاب به آی دی مراجعه نمایند. 🌹ضمنا دوستانی که کتاب را برای مجمع الذاکرین و تدریس می خواهند تخفیف ویژه دارد. ❤️ مبلغ امام حسین(ع) باشیم. 🌹کانال ویژه مقتل امام حسین(ع) با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل ایتا @zameneashk تلگرام @zameneashk آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌿توضیحات درباره کتاب مذبوح فرات 🌹🌿چگونگی دریافت کتاب با تخفیف ویژه کانال ضامن اشک 🌹🌿ارسال کتاب بوسیله پست درب منزل
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌿توضیحات درباره کتاب مذبوح فرات 🌹🌿تخفیف ویژه برای کتاب بیش از یک جلد 🌹🌿ارسال به مجمع الذاکرین ها در سراسر کشور
. امروز مدینه غرق شادی شده است جبریل در آسمان منادی شده است روز صلوات است که خورشید دهم بر شیعه طلوع کرد و‌ هادی شده است ✍ .‌......... . هم نام علی (ع) است ،پاک و پاکیزه سرشت از فضل علی(ع) گفت و «غدیریه» نوشت شد هادی راه و شیعیان را آموخت در «جامعه ی کبیره» پیداست بهشت ✍ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ .
. آمده دنیا ،گل «ابن الرضا» محو جمالش شده ارض و سما لطف خدا شامل دنیا شده آینه ای آمده ایزد نما راه خطا را نرود هیچکس «هادی» راه است اگر مقتدا آمده خورشید دهُم در زمین نور کند قسمت دل مرده ها «موتَمَن» و «متّقی» است و «نقی» «راشد» و مانند علی «مرتضی» «جامعه» اش درس امامت دهد وصف قشنگی است از آل ولا او علی و مکتب او حیدری است غیر علی نیست «غدیریه» را هرکه به ادراک مقامش رسید خاک صفت آمد و شد کیمیا نیمه ی ذیحجه شده کاش که قسمت ما هم بشود سامرا ✍ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ .
. یارب دل مارا تو پراز شوروشعف کن مارا به تولای علی اهل شرف کن ای صاحب حل وحرم ومروه ومسعا این سینه ی مارا حرم شاه نجف کن ✍ .
. علیه‌السلام 🔹 آینۀ قرآن🔹 یادتان هست نوشتم که دعا می‌خواندم داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد محکمات کلمات تو مسلمانم کرد کلماتی که همه بال و پر پرواز است مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست عقل از درک تو لبریز تحیر شده است لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم عرق شرم به پیشانی دفتر دارم شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم :: تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران من زمین‌گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست کلماتم کلماتی‌ست حقیر ای باران یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران سامرا قسمت چشمان عطش‌خیزم کن تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران ✍ .
. السلام علیک یا اباالحسن یا علی بن محمد ایها الهادی النقی یابن رسول الله تو هفت آسمان را هدایت کنی به اهل دو عالم کرامت کنی مرا می بری تا کجا ؟ تا خدا دمی گر به قلبم عنایت کنی به معراج احمد قسم هادیا به سوی خدایم هدایت کنی فقط نه به اهل زمین و زمان تو بر قدسیان هم امامت کنی اگر گوشه چشمی به سویم کنی مرا راهی بی نهایت کنی دلم را به قرآن نما آشنا که جان را پر از جام رحمت کنی خدایی کند هر که شد سائلت که او را قرین سعادت کنی بدان تا قیامت بر او دشمنم اگر با کسی تو عداوت کنی خوشا گر نگاه کریمانه ای بر این بنده ی غرق غفلت کنی خوشا با نگاهی ز لطف و کرم مرا غرق عشق ولایت کنی بیا گوشه چشمی ز احسان نما دلم را اسیر ارادت کنی تو را دوست دارم گل فاطمه خوشا بر مُحِبت محَبت کنی جمعه اول تیر ۱۴۰۳ ✍ شب ۱۵ ذی الحجه ۱۴۴۵ .
. در شادباش (ع) ------------ ای طلوع باورها یا اباالحسن هادی روشنای گوهرها یا اباالحسن هادی ای تو مصحف ناطق - مرغ هر دل عاشق دارد از تو شهپرها یا اباالحسن هادی بر جهان دل حاکم مرتضی ، نقی ، عالم سرو خیل سرورها یا اباالحسن هادی ای شقایق یاسین ارغوان باغ دین جلوه ی صنوبرها یا اباالحسن هادی حجت خداوندی بر رسول فرزندی ای تو از مطهرها یا اباالحسن هادی چارمین علی هستی از چهارده معصوم وارث پیمبر ها یا اباالحسن هادی از مدینه تابیدی چشمه سار خورشیدی نو چشم اخترها یا اباالحسن هادی ماه ماه ذالحجه در نگاه ذالحجه جان جان به پیکرها یا اباالحسن هادی چون نبی امین باشی خاتم و نگین باشی ای زلال کوثرها یا اباالحسن هادی ای تو دل به حق داده بار دیگر افتاده سايه ی تو بر سرها یا اباالحسن هادی ای همیشه در عالم جاودان تر از خورشید کرده ای تو محشرها یا اباالحسن هادی ای تجلی زمزم کشتی هدایت هم دارد از تو لنگرها یا اباالحسن هادی از کرانه ها تابد آفتاب میلادت در حضور دلبرها یا اباالحسن هادی در مدینه می پیچد بوی عطر چشمانت مثل بوی گلپرها یا اباالحسن هادی بوسه می زند مادر روی گونه ی ماهت بوسه ها ، مکرر ها یا اباالحسن هادی در میان بانوها مادر تو ای مولا برترین مادرها یا اباالحسن هادی قبله ی مرادی تو جلوه ی جوادی تو غرق در منورها یا اباالحسن هادی گرد کوی دلجویت بال و پر زده جانم همچنان کبوترها یا اباالحسن هادی «یاسر» از تو می گوید لاله ی تو را بوید ای نسیم باورها یا اباالحسن هادی ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. السلام علیک یا علی بن محمد الهادی ---------- ای پرده نشینِ مُلک سرمد هادی دهمین وصیِّ احمد ای قبله ی دیده بارگاهت دل مُحرم کعبه ی نگاهت تو یاس سپید آسمانی دل را به بهشت می کشانی ای ماه سپهر همرکابت ذی الحجّه طلوع آفتابت ما را که ز پایه ایم ویران در نور نگاه خویش بنشان خورشید مجدّد است رویت قرآن محمّد است رویت ای روی تو آیه های تأویل خواندیم تو را به رسم ترتیل ای عطر گل جواد هادی قلب فَلک از تو شاد هادی تفسیر دو چشم توست والشَّمس تعبیر دو چشم توست والشَّمس وقتی که شکفت ماهِ رویت خورشید نشست رو برویت ای عطر تو همچو یازده گل چارم علی از دوازده گل ای بر نُقَبا چراغ بینش روشن ز تو چشم آفرینش گلعطر خدا زده جوانه در دامن مادرت سمانه شد خیره زمین به سوی چشمت گل وا شده رو بروی چشمت من بنده ولی ولایت از توست گم کرده رَهَم هدایت از توست جان از نَفَس ات وضو گرفته تقوی ز تو آبرو گرفته ای چشم تو چلچراغ توحید دنیا همه ذَرّه و تو خورشید ای هستی کائنات از تو عالَم همه در ثبات از تو ای آن که تویی فروغ معبود فرزند جواد و مَظهر جود ای خانه ی تو چو وادی طور تو نوری و از قبیله ی نور از نسل زلال آفتابی آئینه ی روی بوترابی ای محو فضائلت فضیلت حیران کرامتت کرامت ای روح کمال آفرینش وی مظهر اقتدار و بینش ای هادی راه اهل حق را آورده برون ز شب فلق را در حیطه ی آسمان تویی ماه بر روی زمین خلیفة الله ای مظهر لطف و مهربانی ای نور هدایت ات جهانی جان کرده گدایی حریم ات نان خورده ز سفره ی کریم ات میلاد تو رویش بهار است جوشنده زلال چشمه سار است ای مهر تو روشنای هر دل خورشید شکفته گشته بر دل بر " یاسر" خسته دل نظر کن از کوچه ی چشم وی گذر کن ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. ولادت امام هادی (ع) / رباعی ها ----------- از عرش برون روی فلق می آید آئينه و گل طبق طبق می آید با عطر محمّدی معطّر بشوید زیرا که دهم حجّت حق می آید در نیمه ی ذِالْحَجِّه برون آمد ماه آن ماه که با سپیده گردد همراه گویید درین ولادت فرخنده لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّه بر بام فلک نور ولایت آمد خورشید صلابت و درایت آمد دل را به ولایت امامت بدهید چارم علی از نسل هدایت آمد تفسیر سخا امام هادی آمد لبریز عطا امام هادی آمد از بهر هدایت بشر در عالَم خورشید ولا امام هادی آمد دل‌های محبّان همه غرقِ شادی ست یک نور ازین ماه به هر آبادی ست جان را به گلستان محمّد ببرید زیرا که ولادت امام هادی ست ** «یاسر»✍ .............. در عشق ببین جلوه ی شمشادی را بنشان به لبت تبسّم شادی را در پرتو آسمانی نور غدیر تبریک بگو ولادت هادی را ..
. میلادیه امام هادی علیه السلام امام هُدا آن شب مدينه غرق تجلاّی نوربود آيات نوردرهمه جادرظهور بود گـردون دوباره جلوه ی وادی طوربود هرسوفرشته ای به فلك درعبوربود آئينه ای زنورخدا داشت شهرنور گنجينه ای زصدق وصفاداشت شهرنور كروبيان به شوق قدومش صلازدند دم ازفروغ چهره ی شمس الضحی زدند باهرنفس كه درره صدق وصفازدند گم كرده گان راه وفاراصدا زدند گفتند گرنشاط سماوات بی حداست فصل ظهور هادی آل محمّداست خيز وببين سُلالة خيرالأنام را آئينه ای زلال، زحُسن تمام را دربرگرفته است امامی امام را دادند بارعام تمام عوام را دستي برآروعيدی ازآن مقتدا بگير! ازدرگه جواد جواز جزا بگير! اوجلوه ی هميشه بهار ولايت است خورشيد تابناك سپهر هدايت است چارم علی زآل رسول عنايت است الطاف اين امام مبين بی نهايت است ای تشنه كام لب به لب كوثری بزن! ازچشمه ی كرامت اوساغری بزن! آئينه ی نجابت گل های نوراوست فلك نجات وگوهردريای نور اوست مشعل فروز سينه ی سينای نوراوست شمس هدايت همه، معنای نور اوست اين انعكاس نوردر آئينه ی خـداست معنای نور آيه ی والشمس والضحاست اوراخدای عزّوُجل برگزيده است بهربشر امام هُدا آفريده است وقتی دعای جامعه ازاورسيده است يعنی زلال وحی ازآن گل چكيده است اين كوثر هميشه زلالی كه جاری است هرگز خزان نداردو دائم بهاری است ايمان شكوفه ای ست به گلزارجان او تقوا نشانه ايست زحُسن بيان او اخلاص چشمه ايست ز چشم روان او ايثار آيتی است درعالم شان او قدرش اگركه نامتناهی است اين امام مجموعه ی صفات الهی است اين امام اين است آن امام كه ازنورباورش ظلمت شده اسير هميشه به محضرش عطرحيات می دهد انفاس اطهرش شيران نشسته اند همه دربرابرش درپای آن امام مبين سر نهاده اند سررا به خاكبوسی دلبر نهاده اند اشكی زشوق درقدم او فشانده ام خود را به آستانه ی آن گُل کشانده ام دل را به راه سامره ی اونشانده ام من هرچه خواستم از او ستانده ام اين بارهم كرامت اوراطلب كنم باردگربه درگهش عرض ادب كنم ای واجب السّلام نثارت سلام من شيرين شده زجام ولای توكام من نامت هميشه موج زند دركلام من تو باخبر زحال منی ای امام من چشم«وفایی»است به بخشيدن شما روز حساب دست من و دامن شما ✍ .
. باید برای از تو سرودن وضو گرفت باید وضو که هیچ! کمی آبرو گرفت باید به دور هر چه سیاه است خط کشید باید به عشق حیدر کرار خو گرفت باید برای عرض ارادت به ساحتش از هر چه غیر حضرت مولاست رو گرفت دنیا پر از حکایتِ انبوه حیله‌هاست باید فقط ز دست علی جان سبو گرفت ذکر علی عبادت خاصان عالم است باید مدد برای سرودن از «او» گرفت .
درخواست کتاب مذبوح فرات
. نوسروده‌ای به پیشگاه امیرالمؤمنین شب وصال چنان می‌رمد غم از دو طرف که گرم دوست شود چشم پر نم از دو طرف نه راه پیش و نه پس دارم از دو ابرویش به قصد کشتنم آورده آدم از دو طرف به اوست بسته حیاتم که نسبتِ نَفَسش رسیده‌است به عیسی بن مریم از دو طرف عرق نشسته بر آن رخ در آفتاب تموز به گُل نشسته تو گویی که شبنم از دو طرف نگو شکاف و ترک، کعبه آن مطافِ ملک به حرمت پدر خاک، شد خم از دو طرف میان ما و ولایش، مباهله‌ست و غدیر شده‌ست رشتۀ پیوند، محکم از دو طرف مسیحیان جهان «ایلیا» به او گفتند یکی‌ست خوانی اگر، نقش پرچم از دو طرف به شرق و غرب نماند پناهگاهی راست اگر برآورد آن تیغ خم، دم از دو طرف علی‌ست آینه ذات حق و نفس نبی خدا گذاشته آئینه، آنهم از دو طرف بهشت اوست، مرو راهِ آن دو دیگر را جهنّم است برادر! جهنّم از دو طرف میان ما و رسیدن به آن مقام، دری‌ست دری که بسته خداوندِ عالم از دو طرف مسعود یوسف پور ✍ .
. علیهماالسلام ای امید هل أتی'،یا حجت بن العسکری وارث خون خدا ،یا حجت بن العسکری یابن طاها العجل،شیعه شده بی تو ذلیل یا معزّالاولیا ،یا حجت بن العسکری نیست غیر از تو کسی،لایق برای رهبری شیعیان را مقتدا ،یا حجت بن العسکری از چه طولانی شده شام فراق روی تو می رسد کی انتها ،یا حجت بن العسکری شد جهنم این جهان، بی تو برای شیعیان ای بهشت قلب ما، یا حجت بن العسکری ای شه صحرانشین،خیمه به خیمه گشته ام در کجا جویم تو را،یا حجت بن العسکری هیئتت برپا شده ،آقا بیا روضه بخوان صاحب این روضه ها،یا حجت بن العسکری سوز دل را تازه کن مجلس برای قاسم است آن عزیز مجتبی،یا حجت بن العسکری بی زره رفت و شده، بال و پرش از کینه ها زخمی از سنگ جفا ،یا حجت بن العسکری ارباً اربا شد تنش ،آن پیکر صد پاره اش مانده زیر دست و پا ،یا حجت بن العسکری شد میان ازدحام و زیر نعل اسب ها عضوعضوش جا به جا ،یا حجت بن العسکری قد کشیده قاسم و قامت کمان شد جدّ تو شد به راه او فدا ،یا حجت بن العسکری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. از بعد رفتنت دل ما را چه ها شده جان ها به لب رسیده و غرق بلا شده دیگر بیا و خیمه ی خود را نشان بده بنگر که شیعه بی تو به مرگش رضا شده تقصیر ماست غیبت طولانی ات، درست شیعه به داغ هجر تو بی اعتنا شده ای کاش درد دائم ما می شد این سوال مولای ما مقیم بیابان چرا شده؟؟؟ با نیت ظهور تو مجلس گرفته ایم تدبیر ما برای ظهورت دعا شده آقا مدینه رفته ای یا شهر کربلا روضه برای حضرت قاسم به پا شده پیچیده است ناله ی اهل حرم بیا ای منتقم، عروسی قاسم عزا شده داماد کربلا زده فریاد: العجل وقتی که عضوعضو تنش جابجا شده شانه زده به موی سرش، پای اسبها با خون، تمام پیکر پاکش حنا شده بر روی دست خون خدا،دست وپا زده بنگر که قد کشیده، پر از ردّ پا شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. آقا بیا و پای خودت در رکاب کن ای منتقم برای ظهورت شتاب کن مادر تو را صدا زده در بین شعله ها دیگر دعای فاطمه را مستجاب کن شایسته نیستم که شوم نوکرت، درست من را ز لطف، جزء سپاهت حساب کن رد می شوم، اگر که مرا امتحان کنی بی امتحان بیا و مرا انتخاب کن وقتی گدای خانه ی تو شاه عالم است من را گدای خیمه ی سبزت خطاب کن وقت مرور روضه ی آب است العجل فکری برای اصغر و قحطی آب کن آقا ببین که جدّ تو با خواهش آمده فکری برای داغ گل بوتراب کن با کینه گفت حرمله را؛ ابن سعد پست با یک سه شعبه، خون خدا را جواب کن تیری بزن به حنجر شش ماهه ی حسین قلب تمام اهل حرم را کباب کن در بین قتلگاه و حرم مانده جدّ تو فکری برای شرم حسین از رباب کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. دوبیتی های مدح مولا علی علیه السلام ما عبدِ اَمیرِ بی نظیریم ما چاکرِ حضرتِ اَمیریم با ما سُخن از غيرْ نگویید ما شيعه یِ حیدرِ کبیریم وقتی که آتش است زِ عشقِ تو غرقِ تاب سیرآب می شود زِ وصالِ تو هر سرآب، این گردوخاکِ شهرِنجف بی دلیل نیست ...یعنی که خاک هم شده زُوّارِ بوتراب خواندمت با یا علی و یا عظیم گفتمت تا یا غفور و یا رحیم غیر راه تو همه بی راهه است یا علی انت صراط المستقیم ذکر مستانه به آوای جلی می چسبد تا اَبد با دم و صوت ازلی می چسبد درنجف باشی و هم روبه روی ایوانش، صدوده مرتبه"مولاناعلی"می چسبد اگر بی قراری بگو یاعلی اگر مستِ یاری بگو یاعلی علی غصه ها را زِ دل می برد اگر غصه داری بگو یاعلی همین که زنده ام الحمدلله خدا را بنده ام الحمدلله همین که سینه خود را به عشق علی آکنده ام الحمدلله سهم مِی من به جام فرما لُطفت به حَقم تمام فرما در سایه عشقِ مُستدامت مستیِ مرا مدام فرما... .