eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
295 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. آقا بیا و پای خودت در رکاب کن ای منتقم برای ظهورت شتاب کن مادر تو را صدا زده در بین شعله ها دیگر دعای فاطمه را مستجاب کن شایسته نیستم که شوم نوکرت، درست من را ز لطف، جزء سپاهت حساب کن رد می شوم، اگر که مرا امتحان کنی بی امتحان بیا و مرا انتخاب کن وقتی گدای خانه ی تو شاه عالم است من را گدای خیمه ی سبزت خطاب کن وقت مرور روضه ی آب است العجل فکری برای اصغر و قحطی آب کن آقا ببین که جدّ تو با خواهش آمده فکری برای داغ گل بوتراب کن با کینه گفت حرمله را؛ ابن سعد پست با یک سه شعبه، خون خدا را جواب کن تیری بزن به حنجر شش ماهه ی حسین قلب تمام اهل حرم را کباب کن در بین قتلگاه و حرم مانده جدّ تو فکری برای شرم حسین از رباب کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. دوبیتی های مدح مولا علی علیه السلام ما عبدِ اَمیرِ بی نظیریم ما چاکرِ حضرتِ اَمیریم با ما سُخن از غيرْ نگویید ما شيعه یِ حیدرِ کبیریم وقتی که آتش است زِ عشقِ تو غرقِ تاب سیرآب می شود زِ وصالِ تو هر سرآب، این گردوخاکِ شهرِنجف بی دلیل نیست ...یعنی که خاک هم شده زُوّارِ بوتراب خواندمت با یا علی و یا عظیم گفتمت تا یا غفور و یا رحیم غیر راه تو همه بی راهه است یا علی انت صراط المستقیم ذکر مستانه به آوای جلی می چسبد تا اَبد با دم و صوت ازلی می چسبد درنجف باشی و هم روبه روی ایوانش، صدوده مرتبه"مولاناعلی"می چسبد اگر بی قراری بگو یاعلی اگر مستِ یاری بگو یاعلی علی غصه ها را زِ دل می برد اگر غصه داری بگو یاعلی همین که زنده ام الحمدلله خدا را بنده ام الحمدلله همین که سینه خود را به عشق علی آکنده ام الحمدلله سهم مِی من به جام فرما لُطفت به حَقم تمام فرما در سایه عشقِ مُستدامت مستیِ مرا مدام فرما... .
. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ.  همیشه نُقلِ اَذکارم، علی بن ابی طالب ردیفِ نابِ اشعارم، علی بن ابی طالب صلات من، ذكات من، حیات من، ممات من همه رفتار و کردارم، علی بن ابی طالب زمین خوردم علی گفتم، ضَرَر بُردم علی گفتم به هر سختی مددکارم، علی بن ابی طالب علی ای فِکر و ذکر من، تویی آن فکرِ بِکر من تمامِ حُسنِ اَفکارم، علی بن ابی طالب علی جَنّت علی رضوان، علی باغ و علی بُستان صفای هر چمن زارم، علی بن ابی طالب گُنه کارم گُنه کارم، ولی شادم تو را دارم مرا ناجیِ از نارم، علی بن ابی طالب چه در دنیا چه در عقبی، به دست مِهر تو مولا امان از هر بلا دارم، علی بن ابی طالب تویی برهان تویی میزان، تویی تفسیری از قرآن تویی معیار و آمارم، علی بن ابی طالب زدم سنگ تو بر سینه، الا ای یارِ دیرینه شدی زین رو تو دلدارم، علی بن ابی طالب منم درد و تویی درمان، شفایم میدهی یک آن من از عشق تو بیمارم، علی بن ابی طالب به مسجد غرقِ احسانی، به ميدان شيرِ غرّانی دو وَجهَت را خريدارم، علی بن ابی طالب تويی که جانِ داداری، زِ من جان را طلبکاری به تو جان را بدهکارم، علی بن ابی طالب به زهرایت قسم يارا، نخواهم بی تو دنیا را به موی تو گرفتارم، علی بن ابی طالب نه قنبر نه که سلمانم، نه میثم نه که مقدادم به گلزار تو چون خارم، علی بن ابی طالب غلامِ مجتبی هستم، زِ جامِ زينبی مستم حسینت را عزادارم، علی بن ابی طالب دلی گویم دلی گویم، بدون مَعْطَلی گویم سگ کوی علمدارم، علی بن ابی طالب هم ایوان طلا خواهم، هم از تو کربلا خواهم تمنای دلِ زارم، علی بن ابی طالب خدا را شُکر می گویم، رَهِ حقِ تو می پویم از این کرده شعف بارم، علی بن ابی طالب .
. دوبیتی های علوی مانندِ یلی، علی علی می گوید با صوت جلی، علی علی می گوید در علقمه با کُشتَن هر خَصمِ علی عباسِ علی، علی علی می گوید از ناله ی آخرش علی می شنوید از شیون مادرش علی می شنوید ای لشکریان اگر دمی گوش کنید ازحنجر اصغرش علی می شنوید تیغ و کتل و علم علی می گوید هر ناله ی ماهِ غم علی می گوید در گودی قتلگاه با صوت جلی حلقوم بریده هم علی می گوید از علقمه تا حرم علی می شنوی باشیون و شور و دم علی می شنوی گر گوش فرا دهی به روی نی ها از رأسِ بریده هم علی می شنوی از ناله ی هر شبش علی می شنوی از جسم پُر از تَبش علی می شنوی در کوفه اگر زبان ببندی کوفی از خطبه ی زینبش علی می شنوی با نغمه ی حیدری علی می شنوی از لاله ی پرپری علی می شنوی در مجلس شام، جز زِ رأسِ در تشت از شیون خواهری علی می شنوی در اوجِ غم و بلا علی می گوید با ناله ی بی صدا علی می گوید بر ماهِ رُخَش سایه ی غم می اُفتد زهرای سه ساله تا علی می گوید .
🔹دریا در غدیر🔹 چشمه‌ها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن خنده، گل می‌کرد بر لب‌های صحرا در غدیر بود پیدا در زلال جاری تکبیرها نقطۀ پایان عمر تشنگی‌ها در غدیر جبرئیل آمد که: بلِّغ یا محمّد! زان‌که نیست این تجلّی را مجال جلوه إلاّ در غدیر رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند خطبه‌ای شورآفرین و شورافزا در غدیر تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر عرشیان، در اشتیاق خاکیان می‌سوختند تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر «گفت: هرکس را منم مولا، علی مولای اوست» کرد گل، گل‌نغمۀ احمد چه زیبا در غدیر... دستِ رد بر سینه اغیار می‌زد آشکار «عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنه‌ها خیمه می‌زد در کنار آرزوها در غدیر خشم‌های شعله‌ور، پژواک کینِ جاهلی خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر... یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا علی از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟! کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی از طلوع آفتابِ عالم‌آرا، در غدیر طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر لَنْ تَرانی گو، ترانی گوی شد تا جلوه کرد با تماشایی‌ترین تصویر، مولا در غدیر... 📝 .
. از شأن علی، فقط خدا آگاه است از دامن او دستِ خرد کوتاه است گفتیم علی بن ابی‌طالب کیست؟ گفتند محمد بن عبدالله است! ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. خورشید طلوع کرده از لبخندش نور است و هزار رشته در پیوندش دیدند در آسمان دستان رسول دست علی است و یازده فرزندش . جبرییل مکرر این صلا را سر داد بلغ ، بلغ ، ندا به پیغمبر داد فرمان خداست بر سر دست بگیر آن دست که در رکوع انگشتر داد .
553.2K
توضیحات درباره ارسال کتاب مذبوح فرات
. خبر دهید دوباره به تشنگان غدیر رسیده برسراین چشمه، کاروان غدیر هنوز از سرگلدسته های عشق وشرف بگوش می رسد از آسمان اذان غدیر به شوق تشنه لبان ولایتش جاری است زچشمه سار ولا چشمه ی روان غدیر هماره در دل تاریخ روشن اسلام روان چو کوثر جاری است داستان غدیر گواه روز ظهور ولایت مولاست اگر که باز شود در جزا زبان غدیر علی نه گل که گلستانی از ولایت بود قسم به زحمت بی حد باغبان غدیر به غیر بوذر و سلمان و چند یار دگر که سرفراز برون شد ز امتحان غدیر سه روز تابش خورشید دیدنی شده بود چقدر رنگ طرب داشت آسمان غدیر امین وحی ستاده به صورت انسان به احترام ولایت در آستان غدیر خوشا کسی که به دستش رسید هدیه ی دوست ولایت علوی بود ارمغان غدیر ز آفتاب قیامت به دل هراسش نیست فتاد بر سر هرکس، که سایبان غدیر سعادت ابدی می دهد «وفایی» را اگر قبول کنندش ز شاعران غدیر ✍ .
. باز دلم صحیفه ی نورشد صحن دلم چو وادی طور شد ظلمت غم زسینه ام دور شد غرق نشاط وطرب وشور شد نوید شادی از بشیر آمده که موسم عید غدیر آمده من که به عشق تو اسیرم علی مهر توباشد به ضمیرم علی گرچه بود طبع فقیرم علی زمزمه پرداز غدیرم علی با تو دلم زمزمه آغاز کرد طبع من از نام تو اعجاز کرد بار دگر باب کرم باز شد نام تودرعشق سرآغاز شد پیک خدا چون که درآواز شد نغمه ی اکملت لکم ساز شد آیه ی بلغ زخدای مجید همره جبریل به احمد رسید غدیر روز عشق وامدادشد غدیر جلوه ای خداداد شد غدیر خم مبدأ میعاد شد مکتب سازنده ی ارشاد شد غدیرخم برکه ی خورشید شد چشمه ی رحمتی زامید شد باتو علی قبله نما شد غدیر کعبه ی امید ووفا شد غدیر گلشن سرسبز ولا شد غدیر جلوه گه نورخدا شدغدیر باتو غدیر آینه ی راز شد طور وتجلی گه اعجاز شد غدیر گنجینه ی اسرارشد کویر خفته ای که بیدار شد زمین بایری که گلزار شد آینه ای زنور سرشار شد غدیر جلوه ا زاستادگی است حکایتی زعشق وآزادگی است آن که زدین کرد حمایت تویی مشعل پرنور هدایت تویی چشمۀ جوشان عنایت تویی گلبن سرسبز ولایت تویی ای که تویی ماه منیر همه پس ازنبی تویی امیرهمه وای به آنان که به تو تاختند جدا زدین به خویش پرداختند تاکه تو را خانه نشین ساختند نرد وفا را زجفا باختند مگر نه این بودکه روز غدیر تمام گفتند تو هستی امیر هرکه به دل بذر ولای توکشت کویرسینه اش زتو شدبهشت به وصف تو ای گل مینو سرشت موسم عید تو «وفایی» نوشت غدیر تو حقیقتی ایزدی است برای شیعه گلشنی سرمدی است ✍ .