eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
786 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
📋آقای سامرا چقدر ناتوان شدی / *بخش اول صوت* (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی عمری اسیر طعنه و زخم زبان شدی تبعیدی مجاور یک پادگان شدی آه ای بهار زرد و خزانی تو میروی چون مادرت زمان جوانی تو میروی دور از مدینه حضرت جانان چه میکنی؟ یوسف، جدا ز خیمه کنعان چه میکنی تنها غریب گوشه زندان چه میکنی ابن الرضا به حلقه شیران چه میکنی اینجا تو را نیامده تکریم میکنند حتی درندگان به تو تعظیم میکنند دور از مدینه ای سفرت سخت میگذشت ای آسمان به بال و پرت سخت میگذشت با گریه ها به چشم ترت سخت میگذشت آقا چقدر بر جگرت سخت میگذشت بغصی شکسته داری و فریاد کوچه ای هی میخوری زمین و ولی یاد کوچه ای گرچه غریب بودی و کس سوی تو نرفت شکرخدا که میخ به پهلوی تو نرفت شعله سراغ پیچش گیسوی تو نرفت اینجا غلاف بر روی بازوی تو نرفت آتش کسی به خرمن نیلوفرت نزد اینجا کشیده کس به روی همسرت نزد *َشاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب، س، 🎤: ‍ اسما بریز آب روان / بخش سوم (س) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا اینجای روضه رو عرض کردم که حضرت خدیجه (س) به اسماء فرمود اسماء تو برا زهرای من مادری کن. اسماء هم همه‌جا با بی‌بی حضرت زهرا بود، همه جا براش مادری کرد. هم شب زفاف، هم پشت درِ خونه؛ این دو جا برای این خانم مادری کرد. هر مادری بود همین دوجا میومد، چون اولی شب زفافه، مادرا دوست دارن همه شب زفاف باشن، دومیش هم موقع وضع حمله، دوست دارن باشن، نوه‌شون رو بغل بگیرن... اما یه جاست مادرا نمیان، میدونی کجاست؟ اونجاییه که میخوان بدن دخترو غسل بدن؛ اما اونجا هم اسماء اومد کمک امیرالمؤمنین، گفت آقا تنهاست... "اسماء بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم" امشب از طرف خدا کفن اومد، پیغمبر خودش بدن حضرت خدیجه رو غسل داد و کفن کرد. اما.. پیغمبر یه بدن سالم رو غسل داد. قربون اون آقایی برم که یه‌یهو اسماء دید امیرالمؤمنین سربه‌دیوار گذاشت، دیگه غسل نمیده... -چی شد آقاجان؟! -اسماء دست به دلم نذار، هرچی آب میریزم خودت نگاه کن داره هنوز خون‌آبه میاد..... از این ناراحتم فاطمه‌م هیچی بهم نمیگفت، هی میدیدم شبا از این پهلو به اون پهلو میشه، هی میدیدم میخواست دستشو بیاره بالا موهای زینب‌و شونه کنه نمیشه، اما حالا دلیلشو فهمیدم... یازهرا.... کبری سلام الله علیها ‍ ‌🔹روضه جانسوز_شهادت امیر المومنین علی علیه السلام گریز روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها # مداح :سید مجید بنی فاطمه خدا نگهدار گریه های نیمه شب خدا نگهدار ای یتیمای عرب خدانگهدار بچه هايي که بودین منتظره سفره های نون و رطب خداحافظ سفره ی نون و نمک خداحافظ غصه ی تلخ فدک خدا حافظ چاه غم های علی خداحافظ کوچه و صبر و محن خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار بابا حیدر بابایی ... پلک های بستت تنمو میلرزونه فرق شکسته ات تنمو میلرزونه صدات میلرزه تا با من حرف میزنی صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)2 خداحافظیت جوابم میکنه *امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد* دوباره خونه علی غوغا شده زخم سر مولاي کوفه وا شده صدای ناله ضعفش نیمه شب مثل شبای آخر زهرا شده *هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهري که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچين شبی صورت علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچه‌های زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی ..." اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا بیار" دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد ... یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد عباس حسین و به تو میسپارم ..." یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت ميخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه .... زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبينه،عباس کربلا حواست به زینب باشه ... خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره" یه جا زینب عباس و صدا زدم من از امام رضا معذرت ميخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما .... حسین ...
. 📋مادر منم مثل تو خمیدم "زبانحال حضرت رقیه(س) با حضرت زهرا (س)" / *بخش دوم* (س) (س) مداحی‌های حاج محمود کریمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادر، منم مثل تو خمیدم تو تو کوچه من بیابون مادر، منم مثل تو شهیده‌م تو تو خونه من تو ویرون بازوم مثِ بازوته ابروم مثِ ابروته پهلوم مثِ پهلوته اما مادر تو تن باباتو تو صحرا ندیدی روی جسم بابات جای پا ندیدی صورت باباتو رو خاکا ندیدی مادر، منم مثل تو نشستم تو رگبار تازیونه مادر، منم مثل تو شکستم مثِ تو قدم کمونه مثل تو پیرم مادر پیر و اسیرم مادر دارم میمیرم مادر اما مادر تو با دست بسته به صحرا نرفتی بی رمق دنبال سرا راه نرفتی با پاهای زخمی رو خارا نرفتی مادر، مثِ تو افتادم از پا تو با گریه من با ناله مادر به من کل همسفرها میگن زهرای سه ساله چشمام مثِ تو تاره شب تا سحر میباره پلکم جراحت داره اما مادر تو تک و تنها تو شب تار نبودی با لباس پاره تو بازار نبودی تو طناب و زنجیر گرفتار نبودی ◼️◼️◼️◼️
. 📋 *بخش اول صوت* (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چشم تو را چقدر، به این در گذاشتن گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتن دستان کوچک تو، به پهلوست پیش از این این درد را به پهلوی مادر گذاشتن ای دختر سه ساله، تو هم مثل مادری این ارث را برای تو دختر گذاشتن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 *بخش دوم صوت* (س) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از درد بی‌حساب سرم را گرفته‌ام با اشک، زخم بال و پرم را گرفته‌ام از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی... این خارهای موی سرم را گرفته‌ام دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد یعنی اجازه‌ی سفرم را گرفته‌ام مانند من ز ناقه نیفتاد هیچ کس این جا منم فقط کمرم را گرفته‌ام خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست از دست این و آن پدرم را گرفته‌ام خیلی تلاش کرده‌ام از دست بچه‌ها این چند موی مختصرم را گرفته‌ام *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت تو رو زدن، تورو زدن نیزه‌ها و خنجر تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر بابا! بابا! از من خیلی انتظار نداشته باش چشمام نمی‌بینه؛ میدونی چرا بابا چشمام نمی‌بینه؟! سیلی گرفت قوت بینایی مرا... *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
(س) (س) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم می‌خواست امشب اشک چشمم را خبر می‌کرد دلم می‌خواست دستم خاک عالم را به سر می‌کرد دلم می‌خواست امشب پایم از ماندن حذر می‌کرد به قبرستانِ دلگیر ابوطالب سفر می‌کرد دلم می‌خواست خیس از گریه‌های ابرها باشم دلم می‌خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره‌های قلب ختم‌المرسلین آنجاست یقینا قطعه‌ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ‌ام البنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو سلام ای بی‌قرارت چارده معصوم، ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم، ای بانو سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است الا یا کاشف‌الکَربِ محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه‌ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای تربت تو قبله‌گاه دیگر مکه الا ای سایه‌ی دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل، دلم را عاری از هر بی‌قراری کن کریمه باز مهمان آمده پس سفره‌داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی‌تابیست بر لب‌های خاموشت صدای گریه‌ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی‌تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه‌های واپسین دارد وصیت‌هایت امشب حرف‌هایی آتشین دارد گمانم در نگاه دخترت آزار می‌بینی و داری خانه‌ای با آتش بسیار می‌بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می‌بینی ببین که دست‌های تازیانه می‌رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش *شاعر: ــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی4_5985626050460124368.mp3
زمان: حجم: 4.88M
📋یا علی اکبر امام رضا  (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ قسمتم بوده بال و پر بزنم  ناله از گوشه‌ی جگر بزنم  سائلم افتخار من این است  پشت این در همیشه در بزنم  کاش بغضم شکسته میشد تا  ناله با پلک‌های تر بزنم  دست رد که به سینه‌ام نزدند  پس چرا جای غیر سر بزنم  از خراسان و بارگاه پدر  یک سری هم به این پسر بزنم  سمت باب المراد سجده کنم  بر لبم یا جواد، سجده کنم  یا علی اکبر امام رضا  تاج بالاسر امام رضا  کار من را درست کن اقا  نور چشم ترِ امام رضا  چقدر سائل این حرم دارد  مثل دور و بر امام رضا  بده آقا لیاقتی من را  بشوم نوکر امام رضا  چقدر گریه کرده‌ای پایِ روضه‌ی مادر امام رضا  گریه کردی که او جوان بوده  در جوانی قدش کمان بوده  @ بین حجره چه بر سرت آمد  بوی سوزاندن پَرَت آمد  پدرت خوب شد ندید اصلاً عطشی که به حنجرت آمد  صورتت تا به پله‌ها میخورد  ناله‌ی وای مادرت آمد  بدنت را کشان کشان بردند  خون ز چشمان نوکرت آمد  بازهم غیرت کبوترها... سایبان روی پیکرت آمد  یاد شاه غریب افتادی  یاد شیب الخضیب افتادی  چ شاه لب‌تشنه پاره‌تن شده بود  ته گودال پر محن شده بود  چه بلایی سرش مگر آمد  یک بدن چند تا بدن شده بود  خواهرش ناله میزد و میسوخت  نوحه میخواند و لطمه‌زن شده بود  بعد از آن روز خواهرش میگفت  دلبرم کاش که کفن شده بود  خواهرش ماند و پیکری پامال  خواهرش ماند و غصه‌ی گودال  *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋بار بلا به شانه کشیدم به کودکی / (ع) ویژه (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه‌گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه‌هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد اَلفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان‌مان چون عمه‌ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ‌مو ز قافله‌ی ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
📋در دوروز زندگی غربت فراوان دیده ام (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ در دو روز زندگی غربت فراوان دیده‌ام بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده‌ام از غروب روز عاشورای سال شصت و یک بر دل زهرایی‌ام زخمی نمایان دیده‌ام حج نیمه کاره‌ام کامل شد و در کربلا عصر عاشورا به جای عید قربان دیده‌ام در منا آب گوارا دست زائرها دهید حاجی‌ام را در ته گودال عطشان دیده‌ام زینِ اسبم را چرا آلوده بر سَم می‌کنند؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیده‌ام شرمساری غیور خیمه را حس کرده‌ام بر روی مشک عمویم جای دندان دیده‌ام خنده‌های حرمله خیلی غرورم را شکست مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده‌ام کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده‌ام یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده‌ام آنقدَر در بین صحرا بر زمین افتاده‌ام آنقدَر در پای خود خار مغیلان دیده‌ام چشم من بر آیه‌ی شق القمر افتاده است آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده‌ام خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت خیزران را بر لب قاری قرآن دیده‌ام یک شبِ راحت نخوابیدم از آن روزی که من عمه‌ام را بین نامحرم پریشان دیده‌ام *شاعر :   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
. 📋 علی رو حلال کن واسه زخم بازوت (س) (ع) حاج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علی رو حلال کن واسه زخم بازوت علی رو حلال کن واسه درد پهلوت علی رو حلال کن واسه دست بسته‌ش نتونست که برداره اون در رو از روت علی رو حلال کن که محسن فدا شد علی رو حلال کن به حالت جفا شد علی رو حلال کن برای همون روز که پای مغیره به این خونه وا شد علی رو نگاه کن، چی از من گذاشتی؟ تو قلبم غم و داغ رفتن گذاشتی چرا توی اون بُقچه که دادی زینب کنار کفن‌ها یه پیرهن گذاشتی؟ یکی داره پیرهن رو می‌دزده پیراهن که نه، کفن می‌دزده یکی داره با یه کهنه خنجر سر رو از روی بدن می‌دزده ای حسینم، ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟ (س) کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟ چرا با فضه‌ات گفتی اما با من‌ نمیگویی؟ تو آن شب خواب بودی، آمدم بازوی تو دیدم مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم در آن ساعت که در میسوخت میدانی کجا بودم؟ چو افتادی ز پا من هم به زیر دست‌وپا بودم من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد حسن ناله می‌زد: بابا! مادر افتاد تو افتاده بودی، در هم روی پهلوت شاید هرکی رد شد، لگد زد به پهلوت هیشکی نبود بگه این گل که پرپره این زن که می‌زنید، همسر حیدره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 توو کوچه‌ها زخمم نمک خورده /*بخش اول صوت* (س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توو کوچه‌ها زخمم نمک خورده انگشتر خلقت ترک خورده درد من و هیچ کس نمی‌فهمه زهرام جلو چشام کتک خورده دستام و از دستت جدا کردند توو شعله دنبال تو می‌گردم جوری زد و جوری زمین خوردی سنگینیه دستاش و حس کردم دار و نداره زندگیم چیزی بگو حرفی بزن خاکی میشه باز چادرت هرشب توو کابوس حسن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇👇
. 📋 توو کوچه‌ها زخمم نمک خورده /*بخش اول صوت* (س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توو کوچه‌ها زخمم نمک خورده انگشتر خلقت ترک خورده درد من و هیچ کس نمی‌فهمه زهرام جلو چشام کتک خورده دستام و از دستت جدا کردند توو شعله دنبال تو می‌گردم جوری زد و جوری زمین خوردی سنگینیه دستاش و حس کردم دار و نداره زندگیم چیزی بگو حرفی بزن خاکی میشه باز چادرت هرشب توو کابوس حسن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋 تو بی‌قراری و من نیز بی‌قرارترینم (س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو بیقراری و من نیز بی قرارترینم که من غریب‌ترین مرد در تمام زمینم کشیده است از آن سو مدینه تیغ به رویم نشسته است از این سو فراق تو به کمینم به حال و روز تو گیرم که اشک شَرم نبارم چه سازم این عرقی را که مانده روی جَبینم علی به خاطر بستر نشینی تو بگرید تو هم به خاطر من گریه کن که خانه‌ نشینم به چادرت متوسل شدم که باز بمانی منی که کهف امانم منی که حِصن حَصینم مرا شکستن پهلو مرا شکستن بازو چنان شکست که من بعد با شکست عجینم تو را زدند و خدا خواست من ببینم و دیدم خدا کند که فراق تو را به چشم نبینم *شاعر: ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. 📋رهام کن که میبینم عمه جون (ع) رهام کن که می‌بینم عمه جون کشیدن عمومو به خاک و خون می‌بینی که تکیه زده به اون نیزه شکسته می‌بینم عمومو که بی کَسه ولی حیف که زورم نمیرسه به این نیزه که راه نفسِ عمومو بسته هرچی صدا زدم ، بسه دیگه نزن انگار نمی‌رسید ، اصلا صدای من گودال شاهده ، که بی حیا می‌زد اون با غلاف تیغ ، این با عصا میزد .................................. داره طاقتم سر میاد عمو که قاتل با خنجر میاد عمو چه کاری ازم بر میاد عمو دستم بریده دلم میتپه توی سینه‌م‌و تو گودال کنارت می‌شینم‌و چیزایی که دارم می‌بینم‌و کسی ندیده ای وای می‌بینم ، شمر و بالا سرت نیزه به پیکرت ، خنجر رو حنجرت ای کاش که می‌شد ، دستم سپر بشه تا نگذارم از این ، نزدیکتر بشه .................................... توی گوشمه خنده‌های کی روی سینته ردّ پای کی دارم نیزه‌هارو یکی یکی بیرون میارم رسیدن و با کینه‌ی علی تو رو می‌زدن بی معطّلی میخواستم برات سپر شم ولی توون ندارم دیدم که پنجه توو ، موی تو می‌کشید خواستم سپر بشم ، قدم نمی‌رسید تو کوچه‌ هم بابام ، هرکاری کرد نشد دردی حریف این ، اندوه و درد نشد شاعر: ✍ 🔻مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. 📋یه لشکر پر از داد و هلهله‌ست (ع) یه لشکر پر از داد و هلهله‌ست یه لشکر پر از شور و ولوله‌ست یه لشکر پر از شمر و حرمله‌ست دلشوره دارم شده بغض جنگ جمل شدید حسن دیده دشمن تو رو که دید واسه‌ت نقشه‌ی تازه‌ای کشید ای تک‌سوارم با تیر و نیزه‌شون، شد قامتت نشون از پیکر عسل، میریزه جای خون اسبا یکی یکی، رد میشن از تنت ضرب المثل شدی، با قد کشیدن ............................. عجب روضه‌ای شد تو کربلا به یاد غم و رنج کوچه‌ها بازم تازه شد داغ مجتبی عزا به پا شد یه دشت و یه قاسم، یه دشمن و با اسبا تنش رو فشردن و توو خیمه زَنا غرق شیوَن و غوغا بپا شد اسم علی رو برد ، فرق سرش شکست خون لخته‌ها چه زود ، راه گلوشو بست پهلوی زخمی و ، بازوی پُر ورم زینب رسید و گفت ؛ « ای وای مادرم» ای حسین.... شاعر: ✍ 🔻مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇